فایل ورد کامل مبانی نظری و پیشینه پژوهش حل مسئله و نقش آن در ارتقای توانایی‌های شناختی و تصمیم‌گیری


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
2 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل مبانی نظری و پیشینه پژوهش حل مسئله و نقش آن در ارتقای توانایی‌های شناختی و تصمیم‌گیری صفحه می باشد دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل مبانی نظری و پیشینه پژوهش حل مسئله و نقش آن در ارتقای توانایی‌های شناختی و تصمیم‌گیری  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

مبانی نظری و پیشینه تحقیق حل مسأله

مبانی نظری حل مسأله

تاریخچه و قوت نظریه پردازی پیرامون فرآیندهای حل مسأله به اواخر قرن نوزدهم معطوف است.قرار گرفتن دانش آموز در موقعیتی که موجب برهم خوردن تعادل برقرارشده میان داانش آموز و محیط می شود و این پدیده همان چیزی است، که پیاژه آن را کلید رشد عقلانی یا تقویت ساختار شناختی می داند (شعبانی ۱۳۷۸). در این سال ها ولیام جیمز و جان دیویی هرکدام به طورمستقل به مطالعه پیرامون حل مسأله پرداخته اند.جان دیویی پنج مرحله برای حل مسأله پیشنهاد کرده است، که عبارتند از:۱- درک وجود مشکل ۲-جهت یابی ۳- طرح زمینه۴-کاربرد منطقی۵- بازبینی تجربی ( عماری ، ۱۳۸۳).

در اینجا ازمیان نظرات مطرح شده، به سه رویکرد تداعی گرایی،گشتالتی و خبرپردازی یا پردازش اطلاعات و طرح حل مسأله ی جورج پولیا خواهیم پرداخت.

 

دیدگاه تداعی گرایی:[۱]

بر اساس این دیدگاه تفکر می تواند به عنوان کاربرد کوشش و خطا، تمایلات پاسخ دهی از پیش تعیین شده که، آن را عادت[۲]می نامیم، تئصیف شود.این دیدگاه بدین خاطر تداعی گرایی نامیده می شود که در آن فرض می شود برای هرموقعیت مسأله تداعی با پیوندهای[۳] زیادی به عنوان پاسخ وجود داردR۱R۲…R۳)).بنابراین سه عنصر تداعی گری تفکر عبارتند از:

محرک ها ( یک موقعیت حل مسأله)

پاسخ ها( رفتارهای خاص حل مسأله)

تداعی های بین این محرک های ویژه و پاسخ های خاص

تئوری گشتالت [۴]دیگاه تجدید ساختار ادراکی:

در گشتالت ایده ی مهم درباره ی حل مسأله این است که مردم بدین علت در حل مسائل دچار مشکل می شوند که نمی توانند به موقعیت مسأله با دید تازه ای نگاه کنند، و همچنین نمی توانند عناصر را به گونه ای جدید با هم مرتبط[۵]سازند (مایر۱۹۹۱). برخی از گشتالتی ها ذکر کرده اند که حل مسأله و ایجاد بینش، اغلب همراه با واژه ی «آها» می باشد.(ویس برگ[۶] ۱۹۸۶).

براساس روانشناسی گشتالت، فرایند حل مسأله عبارت است از:جست و جو برای ارتباط دادن یک جنبه از موقعیت مسأله به جنبه ی دیگر و نتیجه ی آن ادراک ساختاری می باشد.ادراک ساختاری عبارت است از:توانای درک اینکه چگونه تمامی اجزای مسأله به گونه ای جور شوند که امکانات کافی برلی دست یابی به هدف را مهیا می سازند، و این امر شامل سازمان عناصر موقعیت مسأله به سبکی جدید، برای رسیدن به حل مسأله می شود (مایر۱۹۷۷).

یکی از مفاهیم اساسی در تئوری گشتالت این است که دو نوع تفکر وجود دارد:

۱-به وجود آوردن بلکه حل جدید برای یک مسأله ، که تفکر  آفرینش[۷] نامیده می شود، چراکه یک سازمان جدید ایجاد شده است.

۲-به کار بردن راه حل های قدیمی برای یک مسأله که تفکر بازآفرینی[۸]نامیده می شود، چرا که رفتارها و عادات قبلی به سادگی بازسازی می شوند (مایر۱۹۷۷).

والاس[۹] (۱۹۲۶) در تلاش برای تحلیل فرایند تفکر به گام های کوچک تر چهار مرحله را بیان می کند که عبارتند از:

آماده سازی[۱۰]: که عبارتست از جمع آوری اطلاعات و تلاش اولیه جهت حل مسأله.

رشد نهفته[۱۱]: کار کردن بر روی مسأله در هنگام کار یا دیگر فعالیت ها و یا در خواب «آها» می گوید.

اشراق[۱۲]: آشکار شدن کلیه حل مسأله هنگامی که فلاش بک بینش فرد زدهمی شود.

تأیید[۱۳]: چک کردن راه حل براتی حصول اطمینان از کارکرد آن (همان منبع)

رویکرد خبرپردازی یا پردازش اطلاعات

به نظر می رسد روانشناسان شناختی بیشترین تلاش خود را معطوف تعریف آن فرایند های شناختی کرده باشند که دربازنمایی درونی دست اندرکارند.تنها در سا ل های اخیر پیگیری های منظم در مورد ساختار شناختی که در فعالیت حل مسأله درگیر است، آغاز شده است.مدل های پدید آمد تأکید زیادی بر دانش موجود در ساختار حافظه و شبکه های معنایی دارد،و به دلایل قابل قبول، ادبیات راجع به هر دو میدان بسط یافته است.و حل مسأله مشخصا به به عوامل حافظه و نیز بسیاری از شبکه های معنایی مربوط شده است.( عماری ، ۱۳۸۳ )

ازجمله این مدل ها می توان از مدل حافظه گرینو[۱۴](۱۹۷۳) نام برد که پیوند مستقیم میان ساختار حافظه و حل مسأله را مطرح ساخت.بنا بر دیدگاه وی حل مسأله اطلاعات تکنیک ها  و ایده هایی را که می دانیم و از تجربه گذشته به خاطر می آوریم، به بازی می گیرد.اینجا تجارب قبلی محتوای حافظه را تشکیل می دهد.با وجود این حل مسأله مبین شکل منحصر به فردی از پذیرش حافظه است، چرا که یک راه حل، اغلب از طریق تشکیل خاصه های ربطی و نه ازطریق ذهنی اطلاعات پیدا می شود( عماری ، ۱۳۸۳ ) .

به طور خلاصه می توان گفت که مدل گرینو یک چارچوب مفهومی تدارک می بیند که در درک و فهم فرایندهای شناختی برای حل مسأله در زمینه ی پردازش اطلاعات بسیار مفید است.میلر[۱۵] و همکاران (۱۹۶۰) هم یک برنامه ی تحلیل وسیله – هدف چند منظوره به نام TOTE (آزمایش- عمل-آزمایش-خروج پیشنهاد کردند که قابل استفاده برای حل مسأله بود.

یک آزمایش اولیه بین حالت موجود و حالت مطلوب انجام می شود، اگر این دو حالت با یکدیگر متفاوت باشند یک عملیات انتخاب شده و به اجرا در می آید.و به دنبال آن یک تست دیگر انجام میشود، و آزمونهای متوالی و اعمال متوالی تداوم می یابد.تا سرانجام وضعیت مطلوب حاصل شود.(میلر و همکاران به نقل از آرام ۱۳۷۶).

جدول مقایسه ی دو دیدگاه گشتالت و تداعی گری: (عماری، ۱۳۸۳)

ردیف               عناوین

دیدگاه

تداعی گری گشتالت
۱ نوع تکلیف بازآفرینی آفرینش
۲ فعالیت ذهنی[۱۶] سعی در حلقه های محرک و پاسخ[۱۷] تجدید سازمان عناصر[۱۸]
۳ واحد تفکر[۱۹] حلقه های محرک و پاسخ[۲۰] سازماندهی[۲۱]
۴ اجرای تئوری[۲۲] دقیق و مشخص[۲۳] کلی و مبهم[۲۴]

طرح جورج پولیا پیرامون حل مسأله:

گذشته از  نظریات عمومی مطرح شده پیرامون حل مسأله، در حیطه ی خاص ریاضی، نظریات بسیار اندک می باشند.در این زمینه یکی از طرح های کاربردی و الگوهایی که شامل راهکارهای تخصصی درس ریاضی می باشد، الگوی حل مسأله ی جورج پولیا[۲۵]است، که در پژوهش حاضر نیز به عنوان مبنای طرح درس آموزشی انتخاب شده است.پولیا طرح حل مسأله ی خود را در کتاب چگونه مسأله را حل کنیم برای اولین بار در سال ۱۹۴۵ مطرح نمود و بعدها در کتاب خلاقیت ریاضی به بسط و گسترش آن پرداخت.چهار گام پیشنهادی وی برای حل مسأله عبارتند از:

۱-فهمیدن مسأله[۲۶]: حل کننده ی مسأله، اطلاعات را جمع آوری کرده و از خود می پرسد« از من چه می خواهد؟» چه چیزی «روش نیست؟» و یا چه چیزهایی داریم؟« داده ها چیستند؟»

۲- ایجاد طرح[۲۷]: حل کننده ی مسأله، می کوشد تا با استفاده از تجارب قبلی یک راه حل برای خود بیابد و می پرسد« آیا من مسأله ای مثل این را می شناسم؟» « آیا می توانم اهداف جدیدی را بر اساس تجربیات قبلی خود برای این مسأله پیدا کنم؟» و یا «آیا می توان داده ها را به گونه ای بیان کنم که با تجربیاتم همانند شوند؟» در این جاست که بینش جرقه می زند.

۳- اجرای طرح[۲۸]: حل کننده ی مسأله، می کوشد تا با طرح خود مسأله را حل نموده و هرگام را چک کند.

۴-نگاه به عقب[۲۹]: حل کننده ی مسأله، سعی می کند تا با استفاده از از روشی دیگر و با دیدن اینکه آیا همه چیز باهم همخوانی دارد یا نه، کار خود را چک می کند و از خود می پرسد.«آیا می توانم این نتایج و روش ها را برای دیگر مسائل نیز به کار ببرم؟»

 

 

 

راهبردهای روش تدریس حل مسأله

آقازاده (۱۳۷۷) در مقاله ای پیرامون آموزش ریاضی راهبردهایی که برای هر کدام از مراحل حل مسأله (در طرح جورج پولیا) پیشنهاد می شود را شامل مجموعه فعالیت هایی می داند که کار حل مسأله را برای یادگیرندگانم آسان می کند و آن ها عبارتند از راهبردهای روش تدریس حل مسأله : « براساس روش جورج پولیا »

راهبردهای مرحله ی نخست :

  1. دستکاری یا دست ورزی کردن موقعیت مسأله
  2. تغییر و تفسیر مشکل
  3. تعیین یا مشخص کردن واژگان کلیدی
  4. رسم نمودار
  5. تعریف مجدد مسأله به زبان دانش آموز
  6. طرح سوالات مربوطه
  7. تعیین مطلوب و اطلاعات مورد نیاز برای دستیابی به آن
  8. تعیین اطلاعاتی که برای حل مسأله چندان مهم نیستند
  9. درنظرگرفتن تعبیر و تفسیرهای جانشین

راهبردهای مرحله دوم و سوم :

  1. دست ورزی کردن
  2. گردآوری و سازماندهی اطلاعات
  3. بکاربردن الگوها
  4. گزینش و استفاده از رابطه ها
  5. الگوسازی و استفاده ای نمودار
  6. استفاده از مسأله ساده تر

استفاده از دلیل و منطق

  1. استفاده از « نمودار جریانی» ( روندنما )

راهبردهای مرحله چهارم :

  1. ارتباط دادن جواب مسأله با صورت مسأله
  2. تعریف مجدد مسأله و پاسخ آن
  3. تعیین و تبیین مدلل بودن پاسخ مسأله
  4. تشریح پاسخ مسأله
  5. بازنگری فرایند حل مسأله
  6. تامل به منظور یافتن شیوه های دیگر حل مسأله
  7. تعمیم دادن راه حل ها

مراحل اجرای الگوی حل مسأله جورج پولیا

مرحله نخست : درک و فهم مسأله

در این مرحله معلم باید فراگیر را با مسأله درگیرکند ؛ به دیگر سخن اینکه ، در این مرحله است که  دانش آموز به صورت جدی به مسأله می اندیشد و تفکر او حاصل تلاش های معلم است . معلم سوالهایی به دانش آموزان ارائه می دهد و راهبردهایی برای حل مسأله پیشنهاد می کند . این دانش آموز است که در مجموع تصمیم به استفاده از راهبردها می گیرد . مثال : معلم فرضی این الگو در کلاس پنجم ابتدایی تصمیم می گیرد برای ژرفا بخشیدن به یادگیری حل مسأله دانش آموزان ، مسأله ای را برای آنان مطرح کرده ، دانش آموزان را با هدایت خود با مراحل مسأله آشنا سازد ؛ تا در نهایت دانش آموز توانایی حل مسأله را کسب کند .

مسأله این است : ناصر ۴ راس گاو در مزرعه نگهداری می کند هر کدام از گاوها محوطه جداگانه ای دارند اگر ناصر تصمیم بگیرد یکی از گاوها را بفروشد چهارخانه (محوطه ) شکل زیر به چه صورتی در می آیند ؟

..

[۱] Associationism

[۲] Habit

[۳] Links

[۴]Gestalt

[۵]Fit

[۶] Weisberg

[۷] Productive Thinking

[۸] Reproductive Thinking

[۹]Wallas

[۱۰] Preparation

[۱۱]Incubation

[۱۲]Illumination

[۱۳]Verification

[۱۴]Greeno

[۱۵]Miller

[۱۶]Mentally Activity

[۱۷]Trying is S-R Link

[۱۸]Reorganizing Elements

[۱۹]Unite of Thinking

[۲۰]S-R Links

[۲۱]Organization

[۲۲]Theory Components

[۲۳]Precise and clear

[۲۴]General and Ambiguous

[۲۵]Jorge Polya

[۲۶]The Problem Understanding

[۲۷]Devising a plan

[۲۸]carrying out the  Problem

[۲۹]Looking back

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.