فایل ورد کامل مقاله مبانی علم جغرافیا و تحلیل علمی ساختارهای طبیعی، انسانی و کاربردهای پژوهشی آن


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
2 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل مقاله مبانی علم جغرافیا و تحلیل علمی ساختارهای طبیعی، انسانی و کاربردهای پژوهشی آن دارای ۹۹ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل مقاله مبانی علم جغرافیا و تحلیل علمی ساختارهای طبیعی، انسانی و کاربردهای پژوهشی آن  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله مبانی علم جغرافیا و تحلیل علمی ساختارهای طبیعی، انسانی و کاربردهای پژوهشی آن،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله مبانی علم جغرافیا و تحلیل علمی ساختارهای طبیعی، انسانی و کاربردهای پژوهشی آن :

مبانی علم جغرافیا

۱ـ مبانی علم جغرافیا، دکتر علی اصغر نظری ، پیام نور ، سال ۱۳۷۸ ، چاپ چهارم
۲ـ جغرافیا ترکیبی نو ، پیتر هاگت ، ترجمه : دکتر شاپور گودرزی نژاد ، سازمان سمت، سال ۱۳۷۳
۳ـ تاریخ علم جغرافیا ، دکتر علی اصغر نظری ، دانشگاه پیام نور، چاپ چهارم ، سال ۱۳۷۶
۴ـ تاریخ جغرافیا ، پل کلاوال ، ترجمه دکتر سیروس سهامی ، مشهد انتشارات محقق ، سال ۱۳۷۶

۵ـ اندیشه های نو در فلسفه جغرافیا ، دکتر حسین شکوئی ، انتشارات گیتاشناسی ، سال ۱۳۷۵
۶ـ فلسفه جغرافیا، دکتر حسین شکوئی ، گیتا شناسی، چاپ چهارم ، سال ۱۳۷۶
۷ـ سیر اندیشه در قلمرو جغرافیای انسانی ، یدا… فرید، دانشگاه تبریز ، سال ۱۳۶۶
۸ـ شناخت شناسی مبانی جغرافیای انسانی ، دکتر یدا… فرید ، دانشگاه اسلامی اهر ، سال ۱۳۷۹

۹ـ جغرافیادر ایران(از دارالفنون تا انقلاب اسلامی)دکتر محمدحسن گنجی، آستانقدس رضوی، سال ۱۳۷۶
۱۰ـ جغرافیا ، تاریخ و مفاهیم ( مکاتب ، فلسفه و روش شناسی ) آریلد هولت – جنس ترجمه جلال تبریزی، ناشر : سیر و سیاحت ، تهران ، سال ۱۳۷۶
۱۱ـ منابع و مآخذ جغرافیای ایران ، دکتر سید رحیم شیری ، پیام نور ، سال ۷۸ ، چاپ چهارم
۱۲ـ جغرافیا چیست؟ ژاک شبلینگ، ترجمه دکتر سیروس سهامی، انتشارات محقق، سال ۱۳۷۷
۱۳ـ جغرافیا نخست در خدمت جنگ ، ایولاکست، ترجمه : ابوالحسن سروقدمقدم، بنابر پژوهشهای اسلامی مشهد/ ۱۳۶۷
۱۴ـ خدمات مسلمانان به جغرافیا ، دکتر نفیس احمد ، ترجمه :‌حسن لاصوتی، استان مقدس رضوی، سال ۱۳۶۷
۱۵ـ جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی ، دکتر حسین قرچانلو ، سازمان سمت ، سال ۱۳۸۰
۱۶ـ فصلنامه تحقیقات جغرافیائی ، دکتر محمد حسین پاپلی یزدی ، پژوهشکده اسیر کبیر ، مشهد
۱۷ـ فصلنامه جغرافیائی سرزمین ، دانشگاه آزاد اسلامی – واحد علوم و تحقیقات ، گروه جغرافیا
۱۸ـ مجله رشد ، آموزش جغرافیا ، فصلنامه است سه ماهی یک شماره ) سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی
۱۹ـ بهفروز، فاطمه ، زمینه های غالب در جغرافیای انسانی ، دانشگاه تهران، ۱۳۷۴
۲۰ـ بهفروز ، فاطمه ، فلسفه روش شناسی تحقیق علمی در جغرافیا، دانشگاه تهران ، ۱۳۷۸
۲۱ـ شکوئی، حسین، اندیشه های نو در فلسفه جغرافیا ( جلد دوم) فلسفه های محیطی و مکتبهای جغرافیائی ، گیتاشناشی ، سال ۱۳۸۲

مبانی علم جغرافیا:
با آنکه جغرافیا نیز مانند اکثر علومی که بشر را در طول تاریخ زندگی وی بر روی کره زمین کمک و هدایت کرده اند، روندی پرنوسان را پشت سر گذاشته و تا کنون که دوره شکوفائی آن است و به جامعه جهانی خدمات ارزنده ای کرده است هنوز تعریف واحدی که مورد قبول محقیقی و اهل فن باشد از ان نشده است.
لازم به ذکر است که انسان از آغاز پیدایش و حرکت در جهات مختلف و بدنبال اهدافی که منجر به سیر کردن شکم و پناه جستن در تأمین ها جهت حفظ و حراست از پدیده های مختلف جغرافیائی و یا همه همنوعان و موجودات مزاحم می شده است به صورتی خطری و یا ناآگاهانه از جغرافیا مدد گرفته و در پناه عوامل لامتجزای آن آرام گرفته است . بنابر این بهره گیری از جغرافیا سابقه ای طولانی دارد، لاکن تا پیش از پی بردن به یاد گیری سواد و ایجاد فرهنگ مکتوب ، آثاری که نشان دهد انسان چگونه از دانش جغرافیا بهره می گرفته است بصورت منظم و متوالی در دست نیست.
با آنکه کارهای نوشته شده جغرافیائی در تمدنهای گذشته :‌یونان، روم، مصر، چین، بین النهرین، هند و ایران در قالب لوح های گلی یا حکاکی برروی سنگها و کتابت بروی پا پیروس انجام می شده است، با اینحال غالب اصطلاحات جغرافیائی ما بخاطر ارتباطات فرهنگی با کشورهای مغرب زمین از آنچه یونانیان انجام داده اند، نثات گرفته است. با این وجود تا گذشته ای نه چندان دور، جغرافیا را علمی توصیفی می دانستند و در صورت نیاز به آمار و اطلاعات برای وصف آنچه می نوشتند و یا می خواستند به نمایش در آورند، وقتی با شکل روبرو می شدند جای آن را خالی می گذاشتند، اما در اکثر موارد توصیفاتی که از یک مکان یا گروهی از انسانها می شد، ‌مبتنی بر مشاهده و تجربه بود.

غالب نوشته های توصیفی جغرافیا متعلق به دوره کلاسیک جغرافیای یونان می باشد. بنابراین قرن سوم قبل از میلاد هیچ یک از کسانی که به کسب دانش جغرافیا پرداخته بودند اصطلاحی برای آن ابداع نکردند . در این قرن اولین گام مهم توسط اراتوستن Eratosthenes از اهالی اسکندریه در قلمرو جغرافیا برداشته شد.
اراتستن در سایه تجارت و دانشی که در مورد زمین کسب کرده بود، محاسبات دقیق و قابل ملاحظه ای از ابعاد آن استخراج و در یک کارگاه توصیفی از زمین اص

طلاح Geagraphica را بر آن نهاد.
علی رغم اینکه از این نوشته اراتوستن اکنون اثری بر جای نمانده است، با این وجود چنین اشتهار یافته که این اولین لغت ثبت شده از جغرافیا است که به نسل های بعد از اراتوستن انتقال یافته است. اصطلاح ترکیبی جغرافیا مشتق از « ge » لغت یونانی بمنی « زمین » و « grapho » به معنی «من می نویسم» می باشد. بنابر این جغرافیا به معنی نوشتن درباره زمین و یا توصیف کره زمین است.
اراتستن و سایر تجربه اندوزان آنچه مشاهده و به وصف در می آوردند در یک جهت طی طریق می کردند و آن به گفته این دانشمندان یونانی آشکار کردن ویژگیهای « Ecumene » اکومن یا محیط مسکون بود.
در آن زمان وسائل دسترسی به نقاط دور دست ، ابتدائی و ناکافی بوده و در نتیجه فقط بخش های کوچکی از سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا شناخته شده بود و آنچه را که می شناختند « اکومن» (محیط مسکون) نام گذاری کرده و درباره خصوصیات طبیعی و انسانی آن بصورت توصیفی به نگارش پرداخته اند.
کاملترین تعاریف و توصیفات به عمل آمده که اکنون در دسترس قرار دادند، در خلال کارهای انجام شده، توسط بطلمیوس و استرابو حابی انجام پذیرفته است.
خلاصه اینکه تا دوره رنسانس آنچه زمینه و مبنای علم جغرافیا را تشکیل می داد از شناخت سرزمینهای اطراف دریای مدیترانه که از شرق تا هندوستان، از جنوب تا سرزمین لیبی و از غرب تا محدوده دریای مالش بود فراتر نرفت.
قرون پس از میلاد تا رنسانس دوره رکود علم جغرافیا بود و علی رغم جنگ های صلیبی و راه یافتن اروپائیان به سرزمین فلسطین و جنگ ها خونین با مسلمانان و بهره فراوان از دانش جغرافیای مسلمانان، با اینحال خود در زمینه این علم کار با اهمیتی انجام ندادند.
از قرن پانزدهم میلادی و پس از آنکه مسلمین بخاطر اروپائیان در طول جنگهای صلیبی انجام داده بودند از آمد و شد آنها به شرق زمین خود داری کردند و اروپائیان نیز برای نیل به سرزمین ادویه «هندوستان» راه دریا را در پیش گرفتند که این خود باعث اکتشافات مهم جغرافیائی و سرزمین ها و مردمانی شد که نتیجه آن افزایش و انشعاب دانش علم جغرافیا بود.
از جمله پیشقدمان مطالعات جغرافیای جدید بعد از اکتشافاتی که صورت گرفت. وارینوس “ Varenius “ در قرن هفدهم وکانت در قرن هجدهم بودند.
با اینکه تا دوره کلاسیک جغرافیا ، غالب زمینه های مطالعاتی این علم معطوف به توصیف اماکن شناخته شده یا نقاطی که کشف می شد بود، لاکن در دوره کلاسیک جغرافیا دیدگاه دیگری در میدان مطالعاتی آن پدیدار و به آن موقعیتی دو گانه عنوان: وضعیت بخوبی و وضعیت زمینی بخشید.
دیدگاه زمینی، همان بود که از گذشته راجع به آن بحث می شد و بتدریج شاخ و برگ های جدیدی به آن افزوده شد که در درون یک توده خشکی دایره ای شکل جای گرفته و یک رودخانه اقیانوسی آن را احاطه کرده بود.
در بحث وضعیت نجومی نیز فکر تجسم فضائی زمین و قرار دادن این کره در ردیف ثوابت و سیارات، بحث کیهان شناسی را پیش آورد که نه تنها به مسائل موقع زمین در فضا و نسبت به سایر سیارات توجه داشت، بلکه آنچه را که در روی زمین وجود دارد وبه عنوان شقوقی از یک پیکره در فضا مشتق شده اند را نیز مورد توجه قرار داد. شکل، اندازه، و تقسیمات کره زمین به این طریق از محتویات کیهان شناسی شمرده شدند.

آنچه مسلم است،‌اینکه مفهوم کرویت زمین در قرون قبل از میلاد یک بحث فلسفی بوده است نه یک اثبات مبتنی بر مشاهده، تا زمان ارسطو چنین فکری به همین حال باقی بوده است و ارسطو موضوع کرویت زمین را براساس مشاهده و نتیجه گیری به اثبات رسانیده است با آنکه اصول و مبانی علم جغرافیا در زمانی که به سالهای پایانی قرن بیس

تم می رسید با گذشته آن تفاوتهای عمده کرده است، اما در حقیقت جغرافیای کلاسیک قدیم بستر بنیادین و مورد استناد جغرافیای جدید است. جغرافیای جدید بیشتر چشم انداز مطالعاتی خود را بر انسان معطوف داشته است. (نظری، مبانی علم جغرافیا، صص الف تا ه )‌

ماهیت مکان:
مکان مرکز عمل آگاهانه و ارادی انسانها است، مرکزی است که در ان از رویدادهای مختلف، تجربه زندگی می آموزیم. رویدادها و عملکردهای آگاهانه، تنها در ساخت مکانهای معینی پر اهمیت جلوه می کنند. علت افتراق مکانها تمرکز ارزشها،‌دیدگاهها، هدف ها و تجربه های مختلف در آنها است. عوامل مختلف است که بصورت کلی و ترکیبی ضرورتاً‌‌ چهره و ماهیت مکان را شکل می دهند. یعنی مکان، شخص ،‌زمان و عمل آگاهانه، یک بخش وحدت پذیری را تشکیل می دهند.
مکان دارای خصیصه های است که از آن جمله عبارتند از:
۱- روح مکان: روح هر مکان در چشم انداز آن مشخص می شود؛
۲- مکان و زمان: مشخصات مکانی در طول زمان تغییر می کند؛
۳- مکان و جامعه: ساختار هر جامعه ،‌از عوامل مهم در ساخت مکانی می باشد. بدینسان که هر مکانی ، نشان ونمادی از جامعه خود به شمار می رود؛ (جامعه شهری، روستائی و ;.)‌
۴- ریشه در مکان : انسان ریشه خود را در مکان ویژه ای جستجو می کند و تعلق به مکانی پیدا می کند که در آن آزادی ، نیازهای اساسی و اهمیت او تأمین گردد. مکانی که گوشه ای از ان را به عبادت خداوند اختصاص دهد،‌ گوشه ای را برای زندگی روزمره انتخاب کند و جائی را برای خاک سپاری خود و بستگانش تعیین کند و ;.
پس نتیجه این می شود که هیچ فردی مجزا و منفک از مکان خود نمی باشد.
۵- مفاهیم مختلف مکان: مکان می تواند به صورتهای مختلف تعریف شود. نظام رودخانه ای، یک مکان محسوب می گردد. چنین است نظام بازار و یا دانشگاه. که مثال اول یک فرایند طبیعی، دومی بر پایه یکپارچگی اجتماعی ومثال سوم ساختار معنوی دارد؛
۶- غربت زدگی و مکان: وابستگی به مکان علایقی را در انسان بوجود می آورد و دوری از آن، دلتنگی، افسردگی، و پاره ای از اعراض را سبب می شود؛‌
۷- مکان به عنوان یک واحد فضائی: مکان به یک واحد از فضا اطلاق می شود، مثل یک شخص، یک استان، یک کشور، گاهی هم مکان به بخش خاصی از فضا که به وسیله انسان اشغال شده باشد گفته می شود. نظیر: مکان سکونتی، مکان اوقات فراغت و;. هر مکان شرایط منحصر به فردی دارد؛
۸- نمود عینی: مکان ها نمود عینی دارند و با تغییرات تاریخی، فرهنگی و اجتماعی، عناصر جدیدی را می پذیرند و پاره ای از عناصر قدیمی را از دست می دهند؛
۹- صفت مشخص: و صفت مشخص مکانها، به وسیله عقاید و باورهای اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و فرهنگی شکل می گیرد .
هویتهای مکانی :
هویت هر مکان، از سه عامل در همتنیده تشکیل می شود:

۱ عوامل مشخص طبیعی و نمود ظاهری آن ؛
۲ فعالیتهای مشاهده پذیرو کار کردها؛
۳ مفاهیم یا نهادها
در داخل هر یک از این سه عامل، تعداد زیادی از مفاهیم، شرایط و عناصری موجود است که با شیوه های بیشمار می توانند با یکدیگر ترکیب شوند و هویت ویژه ای را سامان دهند. هویت یابی هر مکان، ویژه همان مکان می باشد.

نتیجه آنکه، مکانها ترکیبی از نظام انسانی و طبیعی را دارا می باشند.
(شکوئی، ۱۳۷۵، ۲۷۴-۲۷۶)
مفهوم جغرافیائی مکان:
در مفهوم جغرافیائی مکان، روی یک و یا هر سه مورد (موقع مطلق و موقع نسبی) یا فضا تأکید می شود. جغرافیدانان، بر مکان استقرار (موقع مطلق و موقع نسبی) یا فضای منحصر بفرد اعتبار زیادی قائل می شوند. یاد آور می شویم که این سه مقوله از مکان، به ندرت ابعاد تکمیلی یک مکان را تشکیل می دهند . اما هر یک با دیگری تماسهایی بر قرار می کند.
۱- موقع مطلق ( ریاضی):
با استفاده از شبکه قرار دادی کره زمین یعنی مدارات و نصف النهارات و طول و عرض جغرافیائی موقع مطلق یا موقع ریاضی هر نقطه مشخص می شود، موقع مطلق غیر قابل تغییر و ثابت می باشد. اگر کشوری در ۵ درجه عرض جغرافیایی قرار گرفته باشد نمودار این واقعیت است که در آنجا اختلاف فصول وجود ندارد و مدت تابش خورشید و تاریکی هوا برابر است.
برعکس اگر جامعه ای در ۷۵ درجه به عرض جغرافیایی مورد مطالعه واقع شود اختلاف بین فصول به شدت محسوس بوده و خورشید مدتها در افق پنهان است. از این رو عرض جغرافیائی از عوامل مهم در تعیین و تشخیص نوع آب و هوا در سیاره زمین است. توجه داشته باشیم که در کیفیت و شرایط عوامل آب وهوا در نواحی جغرافیائی علاوه از عرض جغرافیائی، نقش ناهمواریها، دوری و نزدیکی به دریاها و اقیانوسها، و سایر پدیده های طبیعی نیز موثر می باشد.
۲- موقع نسبی: ( جهت ، فاصله ، ارتباط )
طرز قرار گیری نقاط یا نواحی جغرافیائی نسبت به یک نقطه یا ناحیه دیگر و فاصله آن، موقع نسبی را تشکیل می دهد. مثلا ایران در جنوب غربی آسیا قرار دارد، دوری و نزدیکی به دریا، بر مرزها یا مراکز اقتصادی و غیره.
موقع جغرافیایی از مهمترین عوامل طبیعی است، این عامل جغرافیائی نه تنها در شکل و نوع سکونتهای انسانی موثر می افتد، بلکه پیشرفتهای اقتصادی، وسائل دفاعی، افکار و عقاید سیاسی جامعه را نیز در کنترل خود قرار می دهد. بدین سان که نقش موقع جغرافیایی در ایجاد و گسترش شاهراهها، خطوط آهن، کانالها، خطوط ارتباطی و راههای هوائی عامل قاطع و تعیین کننده بشمار می رود. گاهی به پاره ای از نقاط نقشهای جدید می بخشد و زمانی نیز این نقشها و ارزشهای آن را به نقاط دیگر واگذار می کند.

در عصر، موقع جغرافیایی، در سیاست جهانی و ناحیه ای، توسعه تجاری ملت ها برخورد فرهنگها، دفاع ملی و ایجاد پایگاههای نظامی، تجهیزات جنگی و صلح جهانی موثر می باشد. ولی تأثیرات و ارزشهای آن همیشگی، ثابت و پایدار نیست، بلکه به موازات تکامل و گسترش تکنولوژی، ‌ظهور تشنجات جهانی، تغییرات عوامل حکومتی دگرگونیهای در نقشها و ارزشهای آن بوجود می آید.
آلن چرچیل سمپل، جغرافیدان آمریکائی عقیده دارد که «موقع جغرافیائی هر کشور و هرجامعه در تاریخ آفرینی آنها از عوامل بسیارمهم بشمار می آید»
به طور مثال: در دوره ای که زندگی تجاری در ناحیه مدیترانه مرکزیت یافت، شهر «ونیز» که در رأس دریای آدریاتیک قرار دارد به عنوان دروازه بخشهای مهم اروپا بشمار آمد و گذرگاه

برنرBrenner (گذرگاه آلپی است) نیز از جهت ارتباط، نقش برجسته ای بین شمال و جنوب اروپا بدست آورد.
زمانی که عوامل تجاری به شمال «اطلس شمالی» منتقل گشت (دهانه رود های وزر “Weser” الب «Elbe » راین «Rhine » و تایمز نقش بندری قابل ملاحظه ای کسب کردند. در نتیجه از اعتبار و ارزش موقع جغرافیائی ونیز و گذر گاه برنر به سرعت کاسته شد. امروزه شهر ونیز بهشت جهانگردان محسوب می شود و گذرگاه برنر تنها قطارهای معمولی را عبور می دهد.
(شکوئی، فلسفله جغرافیا، صص ۲۴۳-۲۴۵)
مفهوم زمان در جغرافیا:
شرح پدیده های مکانی در جغرافیا، در ارتباط با تحول آنها در« طول زمان» مطالعه می شود. تحولات دریک ناحیه یا در یک پدیده جغرافیائی بیانگر تغییر آن در طول زمان است. این تحولات ممکن است در مدت کوتاهی صورت بگیرد و یاد در جریان قرنها عملی شود، از اینرو، امروزه هر پدیده جغرافیائی را که مشاهده می کنیم تحول و تکامل خود را در زمانهای گذشته و تحت شرایط خاص به انجام رسانده است.
William Mooris Davis :
در اوائل قرن بیستم ابتدا مفهوم تحول و تکامل به وسیله ویلیام موریس دیویس آمریکائی در مورد سیکل تکامل اشکال ناهمواریها ( مراحل : جوانی، تکاملی و پیری) مطرح شد. بعدا مکتب جغرافیایی ناحیه ای فرانسه ، بررسی تحول – تکامل را در داخل چشم اندازهای فرهنگی مورد تأکید قرار داد.
در کشور ما ایران مبحث زمان در « تقویم زراعی» در کشاورزی مطرح است. زمان دسترسی به مراکز فروش و ارائه محصولات باغی و زراعی برای کشاورزان مهم است.
مفهوم فضادر جغرافیا:
درجغرافیا مفهوم فضا، بصورت علمی، تقریبا از دهه ۱۹۵۰ ، با مطالعه فردکورت شیفر، در مـورد ( استثناگرائی در جغرافیا) وارد ادبیات جغرافیائی شد. مفهوم فضا در جغرافیا به « بخشی از سطح زمین که محتوای مادی و اجتماعی دارد» اطلاق می شود. از این دو فضای جغرافیائی شامل طبیعت و همه منابعی است که بطور مستقیم و غیر مستقیم مورد نیاز انسان است. در هر ناحیه جغرافیائی و در ارتباط با موقع مکانی و جغرافیائی نقاط واقع برروی کره زمین، فضاهای مختلفی به چشم می خورد.
جغرافیدانان مفهوم فضا را به دو صورت بکار می برند:
الف) فضای طبیعی که بر آن قوانینی طبیعی حاکمیت دارد مانند: دوری و نزدیکی به دریاها و اقیانوسها مقدار نزولات جوی، پوشش گیاهی، ویژگیهای اقلیمی و..؛
ب) فضای اجتماعی که نتیجه کارکرد فعالیتهای انسانی است و از قوانین اجتماعی تبعیت می کند. فضاهای فرهنگی، آموزشی،‌شغلی، تفریحی،‌تحقیقاتی از جمله دست آوردهای فضاهای اجتماعی هستند. گوناگونی فضاهای اجتماعی معلول جامعه، نژاد، فرهنگ،‌توان محیطی، تاریخ،‌دانش و تکنیک و سیاست و سرانجام نظام اداری و اقتصادی است. پیشرفتهای جوامع در زمینه های گوناگون سبب ایجاد و خلق فضاهای اجتماعی جدیدتری خواهد شد.

انسان و محیط جغرافیائی :
انسان موجودی است که تحت تأثیر شدید محیط و از جمله آب و هوا می باشد. ارتفاعات زیاد، بیابانهای خشک و سوزان، جنگل های انبوه،‌مناطق یخ بسته شمال و جنوب کره زمین از پذیرش انسان و انتشار آن جلوگیری می کند. در اینصورت انسان در مکانی اسکان می یابد که از نظر معیشت و رفاه با مشکل چندانی روبرو نشود. با این وجود انسان در هر محیط که چشم بدنیا می گشاید به نوعی با آن سازگاری پیدا می کند و اگر دچار مشکلات اقتصادی،‌معیشتی، اجتماعی و سیاسی شود مجبور به جابجائی و مهاجرت می شود.

زندگی در محیط های مختلف شرایط خاص خود را دارد، محیط های سرد و یخبندان به میزان زیاد توان و فعالیت انسان را سلب می کند؛ در محیط های گرم، گرمای زیاد موجب تعرق زیاد بدن و نوعی سستی و رخوت شده، بخش زیادی از وقت او به خواب اختصاص می یابد. حشرات و بیماریهای انگلی و روده ای نیز سبب افزایش تلفات می شود. فقط آب و هوای معتدل است که سبب محدودیت انسان نمی شود . جلگه ها به سبب شرایط مناسب کشاورزی باعث پیدایش بزرگترین شهرها شده اند حدود جمعیت جهان بین عرض های جغرافیایی ۲۰-۶۰ درجه زمین و آنهم در نیمکره شمالی مستقر شده اند در این مورد به نمودار شماره (۱) که پراکندگی جمعیت ر

ا بر مبنای عرض جغرافیائی نمایش می دهد توجه شود.

با توجه به نمودار شماره (۱) که پراکندگی جمعیت جهان را نمایش می دهد می توان گفت:
توزیع جمعیت در دو نیمکره زمین بسیار نامتوازن است، طوری که کمتر از ۱۰ درصد جمعیت جهان در نیمکره جنوبی و ۹۰ درصد جمعیت جهان در نیمکره شمالی مستقر می باشند.
– توزیع جمعیت در نیمکره شمالی هم بصورت بسیار ناهمگون توزیع شده است.
حدود ساکنان کره زمین بین عرضهای جغرافیائی ۲۰درجه تا ۶۰ درجه شمالی که قسمت اعظم آن منطبق با دنیای قدیم است زندگی می کند؛
بزرگترین بیابانهای کره زمین و عظیم ترین رشته کوههای جهان مثل هیمالیا و آلپها در این منطقه واقع گردیده اند.
این قسمت از کره زمین چهار قطب جمعیتی جهان که عبارتند از: جنوب آسیا، شرق آسیا، اروپا و شمال شرقی آمریکای شمالی را در برمی گیرد و بیش از جمعیت جهان در این مناطق زندگی می کنند و حال اینکه تنها ۱۰ درصد از خشکیهای کره زمین را شامل است.
دومین گروه مناطق تراکمی و یا قطبهای ثانوی جمعیت مناطق پراکنده تری را شامل می گردد،که می توان: کالیفرنیا، قسمتهای ساحلی برزیل، دره نیل ، قسمتهایی از آفریقای غربی و آفریقای جنوبی را نام برد.
جمعیت کره زمین در گذر زمان با توجه به تحول محیطی و تحول علمی:
حدود ۲۰۰۰۰ سال قبل تعداد کل جمعیت کره زمینی (۵) میلیون نفر بود که این جمعیت بخاطر عدم برخورداری از تکنولوژی و با استفاده از تکنولوژی سنتی خود از طریق شکار و جمع آوری دانه های گیاهی ارتزاق می کردند. حدود ۰۰۰/۱۰ سال قبل ابتدا در خاور میانه، سپس در هندوستان، چین، مکزیک و پرو کشاورزی و دامپروری وسیع معمول شد و کم کم شهرها بصورت امروزی بوجود آمد.
حدود قرن ۱۶ رقم جمعیت کره زمین به عدد ۵۰۰ میلیون نفر رسید، شهرهای پایتختی، شهرک های تجاری، مراکز مذهبی بزرگ بوجود آمدند و مناطق فرهنگی متمایز شکل گرفت.
در دهه های ۱۵۰۰ اکتشافات جدید جغرافیائی اروپائیان سبب کشف دنیاهای جدید شد و در ۱۷۵۰ انقلاب صنعتی در انگلستان بوقوع پیوست که نیروی حاصل از ماشین، تغییرات زیادی در محیط جغرافیائی بوجود آورد.
ذغال سنگ و بدنبال آن نفت ، ماشین ها را به حرکت در آورده و مواد خام طبیعت را به کالا تبدیل کرد و الگوهای جدید تجارت را بوجود آورد و در نتیجه قسمت های دور افتاده کره زمین را بهم پیوند داد، که این پیوند از طریق تبادل و تعامل کالا و مواد خام بین آنها حاصل شد.
از سال ۱۸۰۰ که جمعیت جهان به بیش از یک میلیارد نفر رسید و بخاطر کشف سرزمین های جدید میلیون ها نفر از اروپا بویژه انگلستان به آمریکا و استرالیا و آفریقا مهاجرت کردند. اروپائیان مولد سرمایه، دانش و تکنولوژی و بومیان تأمین کننده نیروی کار بودند و جوامع استعماری شکل گرفت

.
در حال حاضر « سال ۲۰۰۵» بیش از ۶ میلیارد نفر جمعیت در جهان نا برابر زندگی می کنند که حدود آن برخوردر و آن محروم می باشند.
محیط های مناسب زندگی:
تجمع و استقرار انسانها بخاطر آب و خاک و مرتع مناسب در جلگه ها و سرزمین های کم ارتفاع بویژه آنها که در کنار رود ها و سواحل دریاها و اقیانوسها، گسترش بیشتر داشته صورت گرفته

است. اما اکتشافات جغرافیائی، انقلاب صنعتی، اختراع وسائل حمل ونقل سریع و تکنولوژی و توجه به تولید بیشتر سبب شد تا جمعیت ها از اماکن سنتی خود خارج شده، نه تنها در سرزمین های مجاور، بلکه در نقاط دور افتاده برجهان اسکان یابند. با این حال بیشترین جمعیت جهان هنوز در سرزمین های جلگه ای و مجاور سواحل رودها، دریاها، اقیانوسها، اسکان دارند. بنابراین و با توجه به اسکان جمعیت ارتباط مختلف، محیط های مناسب زندگی بشرح زیر معرفی می شود:
۱ـ آسیای شرقی:
جمعیت عظیمی از جهان بخاطر حاصلخیزی خاک، ریزش جوی مناسب در این منطقه از جهان زندگی می کند که از نظر جمعیت مقام اول در بین تمام سرزمین ها را دارد. رسوبات حاصلخیز سه رود خانه هوانگهو، یانگ تسه کیانگ و سی جیانگ سرزمین ها و خاک های حاصلخیزی را بوجود می آورد که در تراکم جمعیت نقش عمده ای دارند. سیستم چند کاشتی سالیانه، بخصوص کشت برنج، دسترسی انسان را به منابع غذائی ممکن نموده است.
منطقه جنوبی چین را می توان « منطقه کشاورزی چین » نامید که سبب استقرار ۹۵ درصد از جمعیت ۱۳ میلیارد نفری چین در این منطقه گردیده و تراکم جمعیت روستائی در این منطقه در هر کیلومتر مربع به حدود ۲۰۰۰ نفر بالغ می شود.
مجمع الجزایر اندونزی، فیلیپین، شبه جزایرمالای مانند بخش جنوبی چین دارای خاک حاصلخیز و اقلیم مساعد می باشد و انبوه جمعیت را در خود جای داده است. تولید فراوان برنج، وفور انواع ماهی در کنار هم،‌غذای کاملی در دسترس ساکنان این منطقه قرار داده و بویژه د ردو دهه اخیر کشورهایی همچون : کره، مالزی، سنگاپور به قطب مطرح اقتصادی جهان تبدیل شده اند.
۲ـ آسیای جنوبی :
بنگلادش ، هند و پاکستان در آسیای جنوبی بخاطر جلگه های رسوبی و حاصلخیز: بنگال، گنگ، و پنجاب و باران فراوان موسمی و نیز رودهای عظیم گنگ،‌سند ( ایندوس)، برهماپوترا، حدود ۱۵ میلیارد نفر جمعیت را در خود جای داده است که از قطبهای فرهنگی مهم بشر بشمار می روند.
حاصلخیزی فوق العاده زمینی که ناشی از رسوبگذاری بوسیله رود های پر آب منطقه است امکان بیش از یکبار محصول را در سال سبب شده است. روند زندگی، قالب روستائی دارد چنانکه از هر ۵ نفر این سرزمین، چهار نفر ساکن مناطق روستائی هستند، آسیای جنوبی یکی از مناطق بسیار وسیع و بزرگ جهان است که وسعت آن به ۵ میلیون کیلومتر مربع می رسد.
کوههای هیمالیا همچون دیواری سترگ در شمال آن و حدود ۶۰۰۰ کیلومتر سواحل دریاها و اقیانوس هند اطراف آن را گرفته است.

۳ـ اروپا :
این سرزمین بخاطر وجود جلگه های گسترده در مجاورت رود ها و سواحل دریاها و اقیانوس ها توده های عظیمی از جمعیت را در خود جای داده است. وجود عوارض طبیعی مختلف در جهات جغرافیائی آن، این قاره را در چهار واحد طبیعی مشخص شکل داده است.

الف: ) سرزمین های مرتفع مرکزی؛‌
ب: ) کوههای آلپ در جنوب؛
ج: ) سرزمین مرتفع غربی؛
د: ) جلگه های وسیع اروپای شمالی؛‌
مرکز اروپا را کوههای کم ارتفاع در فلات های کوچک جنوبی فرا گرفته است. دامنه این ارتفاعات را پوشش جنگل در بر گرفته و دره های حاصلخیزی در جوائب آن قرار دارند. علاوه بر وجود سرزمین حاصلخیز، حوضه های ذغالی این قاره، غالبا در این ارتفاعات ودره ها قرار دارند. یکی از علل توسعه صنعت در اروپا و وجود همین حوضه های ذغالی است که همراه با وجود ذخائر عظیم سنگ آهن شالوده صنایع سنگین اروپا سبب شده است.

اکنون بستر اروپا چون تابلوی از جنگل ، کشتزار ، کارخانه ، معدن ، راه ، میوه زار ، سکونتگاه ، مراکز آموزشی ، نظامی ، بهداشتی و; بنظر می رسد که فاصله هر یک از مراکزی که از آنها ذکری بمیان آمد از همدیگر زیاد نیست.
رود خانه ها- کانالهای آبرسانی- خطوط راه آهن، راههای هوائی و زمینی هر یک بنوعی در اتصال و ارتباط بخش های مختلف اروپا به یکدیگر به اجرای نقش مشغولند و این عوامل سبب گردیده است تا در حدود از جمعیت جهان در این قاره اسکان یابند و این سرزمین بصورت یکی از متراکم ترین مناطق جمعیتی جهان در آید.

۴ـ شرق آمریکای شمالی :
وجود سرزمین های هموار، پوشش جنگلی و نباتی، منابع آب کافی و اقلیم مناسب . خاک حاصلخیز، دسترسی به دریاها و اقیانوسها و نیز منابع اولیه صنعتی عواملی هستند که آمریکای شمالی و شرق آن را بصورت یک مکان پر جمعیت در آورده است . عوارض چندی در این محدوده وسیع که حدود ۲۰ میلیون کیلومتر مربع مساحت دارد به چشم می خورد که عبارتند از : کوههای راکی « Rocky» جلگه های بزرگ و سرزمین های مرتفع آپالاش.
رشته کوههای آمریکای شمالی دارای جهت شمالی- جنوبی هستند و مانعی در راه نفوذ و حرکت هوای سرد قطبی به سمت جنوب ایجاد نمی کند. وجود رودهای پر آب در قسمتهای مختلف این قاره و ایجاد طرحهای آبرسانی به نقاط دور دست از نیمه دوم قرن بیستم و بخصوص از دهه ۱۹۷۰ به بعد سبب کشت های وسیع و متمرکز شده که در جذب جمعیت و رونق اقتصادی این سرزمین نقش زیادی دارد. یکی از امکانات حاصلخیزی خاک در آمریکای شمالی وجود نهشته های یخچالی است که باروری زیاد جلگه ها را سبب می شود. همچنین انتقال مواد نرم خاک از نقاط دور دست توسط طوفان ها و گردبادها بر حاصلخیزی دشت ها و جلگه ها می افزاید . سکنه در آمریکای شمالی و شرق آمریکا زندگی می کنند و بقیه در کشورهای مکزیک و کانادا هستند.
۵ ـ آمریکای لاتین :*
آمریکای لاتین بین اقیانوس اطلس و آرام واقع شده و شمال آن را دریای کارائیب احاطه کرده است. رشته کوه بلند و طولانی « آند» مغرب آن را از شمال تا جنوب در برگرفته و این کوه در اغلب اوقات سال پوشیده از برف می باشد. بخاطر وجود منابع زیرزمینی غنی ( مانند مس در شیلی) در نقاط مختلف سبب ایجاد شهرهای بزرگ و پرجمعیتی در ارتفاعات بین ۲۵۰۰ تا ۳۵۰۰ متری گردیده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*آمریکای لاتین : آمریکای مرکزی و جنوبی دارای تمدن لاتینی هستند که از این جهت به آمریکای لاتین موسومند
عبور خط استوا از نیمه شمال آمریکای لاتین و وجود جنگلهای انبوه و وسیع با درختان قطور و بلند آمازون سبب ریزش های جوی قابل ملاحظه ای در بخش وسیعی در این قاره شده و رودهای پر آب «آمازون» و «پارانا» را بوجود آورده است. رطوبت و با رندگی زیاد امکان رشد گیاهان انبوه

را سبب شده که در صفت چوب بکار می رود.
اقوام اولیه ساکن در آمریکای لاتین تمدن و فرهنگ بسیار پیشرفته ای داشته اند که هجوم اروپائیان سبب مرگ میلیون ها تن بومی و انهدام تمدن آنها گردید. اقوام آزتک “Aztec” و مایا “Maya” و اینکا”Inca” دارای تمدن فوق العاده درخشانی بودند. ورود پرتغالیها و اسپانیانها به این قاره سبب قتل عام این اقوام شده و بر سر خرابه های تمدن باستانی آنها، شهر مکزیکو سیتی و مانند آن را بنا کردند.
هم اکنون آمریکای لاتین به عنوان سرزمین تهیه منابع اولیه کشورهای توسعه یافته مط

رح و سیاست های اقتصادی کشورهای توسعه یافته بر آنها مستولی می باشد.
۶-) آسیای مرکزی:
وجود رودهای دائمی و پر آب، مراتع غنی، کانون عمده فعالیت های اقوام «آریائی» و« تورانی» بوده است. ارتفاعات هندوکش، پامیر و تیانشان حوضه های آبریزی را ایجاد کرده که سبب اسکان اقوام فوق شده است. کشورهای قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، تاجیکستان، قرقیزستان که اقتصاد شان بر کشاورزی و دامپروری استوار است، از رودهای آمردریا، سیردریا، زرافشان، تجن، فرغانه* و نیز از رسوبات حاصلخیز آنها برخوردارند .
جاده ابریشم که رابط شرق آسیا با اروپا بوده از این سرزمین عبور می نمود. امروزه بخاطر سیاست های تحمیلی شوروی سابق جزوکشورهای عقب مانده هستند .
۷ـ خاورمیانه :
خاورمیانه از حدود ۱۰ هزار سال قبل که مرکز تمدن کهن بود در هلال خصیب * قرار گرفته و با استفاده از رودهای پر آبی همچون دجـــله و فرات و جلگه های حاصلخیزی همچون بین النهرین، خوزستان، شمال ایران،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* فرغانه : محلی آباد، پر آب ، دشت ،کوه، جلگه ( در ترکستان )
*هلال خصیب : ـ اراضی پست و حاصلخیزی که بین فلات های ایران و ترکیه و صحرای عربستان واقع شده و
اطراف دریاهای سیاه و مدیترانه، بصورت کشت غلات و پرورش دام در آمده و در قرن های اخیر اکتشافات منابع زیرزمینی همچون نفت و گاز سبب توسعه بعضی از کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی، کویت و شیخ نشینهای خلیج فارس شده است.
در مجموع بخاطر کشمکشهای دائمی و تاریخی منطقه خاورمیانه، کشورهای آن جزء کشورهای توسعه یافته نیستند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
احتمالا برای نخستین بار در زندگی کشاورزی انسان مورد استفاده قرار گرفته است.
ـ هلال خصیب از شمال فلسطین شروع واز لبنان و سوریه می گذرد و با عبور از شمال عراق به جنوب ترکیه می رسد.
ـ هلال خصیب پست زمین باریکی است که بین صحرای عربستان در جنوب و فلاتهای ترکیه و ایران در شمال واقع شده و به شکل هلالی از شمال فلسطین شروع شده و پس از عبور از سوریه و غرب ایران در مجاورت خلیج فارس پایان می یابد. در این ناحیه به علت وجود چراگاههای متعدد ارتباط کاروانیان دنیای قدیم با سواحل دریای مدیترانه از همین طریق صورت می گرفت و بطوری که کتاب مقدس خبر می دهد، این راه مسیر انتخابی ابراهیم خلیل الله به سوی فلسطینی بوده است. انسان برای اولین بار زندگی کشاورزی را در ناحیه هلال خصیب جهت خود انتخاب کرد حتی اولین شهرهای دنیا در همین ناحیه شکل گرفت و تکامل یافت . (شهرهای اریدو

، لاگاش ، کیش) ( فلسفه جغرافیا)
ـ هلال خصیب هلال کمانی شکل، خصیب به معنی منطقه پر آب علفزار اولین تمدنهای شهری در آن شکل گرفته است.

۸ ـ آفریقا :
سواحل رودهای نیل و نیجر ومناطق مجاور با دریای مدیترانه در اقیانوس اطلس و هند دارای شرایط زیست مناسبی هستند و این نقاط دارای تراکم جمعیتی زیاد و تمدن های مطرح

هستند. فعالیت کشاورزی، دامپروری صنایع، استخراج و پالایش نفت و بهره برداری از درختان مثمر ثمر سبب استقرار کانونهای جمعیتی شده است. ولی صحاری آفریقا فاقد پوشش نباتی و تراکم جمعیتی لازم برای بقاء حیات می باشد. بجز خشکسالی و بیماری و قحطی که همیشه سبب تلفات آن در این قاره است. هجوم اروپائیها و غارت ذخائر این سرزمین سبب عقب مانده شدن بیشتر این قاره شده است.
نقش انسان و محیط بر یکدیگر:
انسان و محیط دو عامل تأثیر گذار و تأثیر پذیر از یکدیگر می باشند. تأثیراتی که انسان و محیط بر یکدیگر می گذارند دارای جنبه های متفاوتی است.
تأثیر انسان بر محیط سبب تغییر و دگرگونی در چشم انداز محیط می شود. ایجاد اماکن، راههای ارتباطی، فضای سبز، میادین ورزشی، پارکها ، اماکن توریستی، احداث سدها، بهره گیری از وسائل ارتباطی از انواع تأثیرات انسان بر محیط است و در مقابل تأثیراتی که محیط بر انسان می گذارد شامل وادار کردن او به استفاده از پناهگاه، پوشش بدن، تغذیه، برنامه ریزی برای بقاء و تهیه نیازمندیهای مختلف جهت ادامه زندگی است.
ساخت و ویژگیهای محیط زمین:
کره زمین : حدود ۴۶ میلیارد سال از بوجود آمدن کره زمین می گذرد، زمین و سیارات منظومه شمسی ابتدا بصورت گازهای پراکنده بوده و بر اثر حرکت بدور خورشید کم کم بصورت توده های مذاب و کروی شکل در آمده و در اثر سرد شدن پوسته بیرونی، این کرات منجمد می شوند و با حرکت بدور خورشید به حیات خود ادامه داده اند;.
حدود ۳۰۰۰ میلیون سال قبل اولین موجودات زنده روی کره زمین پدیدار شدند و حدود ۲۵۰ میلیون سال قبل توده های خشکی روی زمین در کنار هم قرار گرفتند و تشکیل یک قاره بسیار بزرگی بنام « پانگائی» “pangaea”(خشکی بزرگ) را دارند، اما پس از ۲۰ میلیون سال پانگائی بتدریج قطعه شده و قاره های کنونی را بوجود آوردند .
بلحاظ وسعت قاره آسیا با ۴۴ میلیون کیلومتر مربع دارای بیشترین وسعت و قاره های آمریکا با ۴۲، آفریقا با ۳۰، قطب شمال و قطب جنوب با ۱۳ اروپا با ۱۰ و اقیانوسیه با ۸ میلیون کیلومتر مربع وسعت بعد از آسیا قرار دادند
( پدیداری جوامع بزرگ انسانی « مراکز شهری » از حدود ۱۰ هزار سال قبل یا کمتر شروع شده است)
محل زندگی موجودات زنده یا « محیط حیاتی » یا « زیست کره » “Biosphere” نام دارد و شامل:
۱-) آتمسفر یا کره جو “Atmosphere” ( قشر نازک از کره هوا)
۲-) آبکره (کره آب) “Hydrosphere” یا هیدروسفر
۳-) لیتوسفر (کره سنگی) “Litosphere” (پوسته منجمد) می باشد.
به بخش “Biosphere” یا زیست کره « بستر جغرافیائی» یا « محیط زیست» نیز گرفته می شود. بخاطر دسترسی انسان، بیشترین فعل و انفعالات کره زمین در این قسمت « زیست کره» رخ می دهد، زیرا انسان با تخریب یا بازسازی، چشم اندازهای جغرافیائی جدیدی را در آن بوجود می آورد و یا به تعبیری بخشی از چشم اندازهای طبیعی آنرا نابود می کند. به طوری که نقش تخریبی انسان بیش از نقش سازندگی او می باشد؛ آسیب به لایه اوزون ( در مورد لایه اوزون در صفحات بعد توضیح بیشتر می آید) آلودگی هوا، آلودگی آب، تخریب جنگل ها و ; مواردی از فعل و انفعالات انسان در راستای نقش تخریبی او می باشد. زیست کره یا “Biosphere” که اکثر موضوعات مورد بحث جغرافیا در آن روی می دهد در یک فاصله ۲۰ کیلومتری بین عمیق ترین نقاط

آبها و مرتفع ترین نقاط خشکی قرار گرفته است ( شکل شماره یک)
محیط زیست انسان ها و بویژه شکل و ماهیت شهرها و روستاها که با هم تفاوت چشمگیری داشته به عوامل جغرافیائی زیر بستگی دارند :
۱ـ ‌ فیزیوگرافی یا طبیعت آنها: طول و عرض جغرافیائی، ارتفاع، کوهها، دره ها، دشت ها، رودخانه ها، دریاها، جنس خاک و;؛
۲ـ اقلیم (آب وهوا) : درجه حرارت، رطوبت، باد، آفتاب، فشارهوا، نزولات جوی و;؛
۳ـ دگرگونی و تحولات زمین: زلزله، آتشفشان، سیل، طوفان، جزرو مدو;؛
از مجموع ۵۱۰ میلیون کیلومتر مربع سطع زمین، ۱۴۸ میلیون کیلومتر مربع را خشکی هاو ۳۶۲ میلیون کیلومتر مربع را آبها تشکیل داده اند. ( مساحت آبها سه برابر مساحت خشکیها است)
با توجه به شکل شماره (۱) شمای فرضی از وضعیت کره زمین لازم به توضیع است که:
ـ جغرافیا محیط را نتیجه و حاصل کنش های متقابل کره جو ( آتمسفر) آبکره “Hydrosphere” (هیدروسفر) و سنگ کره یا “Litosphere” نسبت به یکدیگر از یک طرف و نقش پذیری و نقش گذاری انسان و سایر موجودات را برزیست کره با ارتباط و انطباق سه کره فوق از طرف دیگر می دانند.
ـ زیست کره که حداکثر در یک فاصله ۲۰ کیلومتری بین عمیق ترین نقاط آبها و بلندترین نقاط خشکیها قرار گرفته است، این فاصله حد اعلای حیات را در سطح زمین و اعماق

آبهای مجاور زمین وجو نزدیک زمین ایجاد نموده است.
ـ قشر زیرین جو که اصلی ترین نقش را در اکوسیستم محیط برعهده دارد و عامل اصلی حیات و پایداری آن محسوب می شود؛ با ضخامت اندکی بیش از ۱۰۰ متر چون فیلتری آن بخش از تشعشعات خورشیدی را که برای ادامه حیات ضروری می باشد با یک کنترل دقیق به سطح زمین می فرستد.

لایه اوزون “ozone” ( o3) چیست؟
اگر چه اوزون اکسیژنی خالص است ، اما اکسیژنی نیست که به کار تنفس بیاید. گازی است بابوی مخصوص، شبیه کلر و یا بوی حاصل از جوشکاری با برق. تنفس در هوائی که دارای اوزون بیش از حد باشد موجب تهوع و سردرد و بالاخره مسمومیت های مزمن می گردد.
لایه ای از جو که در فاصله ۴۰-۶۰ کیلومتر سطح زمین قرار گرفته « اوزونوسفر» نام دارد. ( لایه اوزونوسفر قسمتی از لایه استراتوسفر است) . لایه اوزون وظیفه اش جذب قسمت عمده اشعه ماورای بنفش خورشیدی است. در واقع این لایه، سپر حفاظتی مقاومی در برابر اشعه، خطرناک ماوراء بنفش است.
رنگ اوزون آبی کم رنگ است و به مقدار کم در ارتفاع مذکور ( ۴۰-۶۰کیلومتری سطح زمین) قرار دارد . وجود اوزون برای فرایندهای آتسمفری و وجود حیات درروی زمین اهمیتی به سزا دارد، زیرا لایه اوزون اشعه های موج کوتاه ماوراء بنفش را که برای انسان و حیوان مضر است جذب می کند و اجازه نمی دهد که این اشعه ها از خورشید به زمین برسد. جذب اشعه های فوق در لایه اوزون باعث گرم شدن استراتوسفر می شود.
در جهان امروز که فضا پیماها راهی کرات دیگر می شوند. تبعا لایه اوزون را می شکافند و هواپیماهای جت با سرعتهای سرسام آور و صداهای مهیب موجب اختلالات لایه اوزون می شوند و از همه مهمتر مصرف بی رویه بعضی از آئروسلها و اسپری ها و سموم و حشره کشها موجب پاره شدن این لایه می گردد. بررسی های انجام شده و رصدهای پیاپی نشان داده است که این لایه در منطقه قطب جنوب دچار ضایعه گردیده است.
لایه اوزن را حفظ کنیم:
لایه اوزون ناحیه ای است از فضا که به عنوان محافظ طبیعی زمین در برابر نور خورشید قلمداد می شود. زیرا این لایه پرتو اشعه ماورای بنفش را پس از اینکه این پر تو به سطح زمین برسد به خود جذب می کند. از ویژگیهای مهم استراتوسفر، وجود ازون است. اوزون مولکول سه اتمی اکسیژن در ارتفاع ۲۰-۳۰ کیلومتری سطح زمین به وجود می آید و بیشترین غلظت آن در ارتفاع ۲۳ کیلومتری از سطح زمین قرار دارد. هر کاهش قابل ملاحظه ای در مقدار لایه اوزن (O

۳) تهدیدی برای حیات خواهد بود.
از لحاظ توزیع جغرافیائی، هر اندازه که به خط استوا نزدیکتر شویم مقدار کل اوزنی که ما را در پرتو ماورای بنفش محافظت می کند کمتر است.
هرگاه ازمقدارلایه اوزن۱۰% کم شود، مقدار تابشی که به سطح زمین می رسد تا ۲۰% افزایش می یابد. بعلت بادهای استراتوسفری، اوزن از مناطق گرمسیری به سمت مناطق قطبی منتقل می شود. فعل و انفعالات در لایه اوزن بر اثر انرژی تابش ماورای بنفش صورت می گیرد. از طرف دیگر بهنگام تجزیه اوزن مقداری انرژی بصورت انرژی حرارتی آزاد شده و جذب آتمسفر می شود که دمای آتمسفر را افزایش می دهد.
اما با توجه به اینکه تابش ماورای بنفش آثار تخریبی شدیدی در موجودات زنده سطح زمین دارد، اما اهمیت لایه اوزن برای ادامه بقای موجودات زنده در سطح زمین انکار ناپذیر است.
چگونگی تشکیل اوزن:
تابش موج کوتاه خورشید در لایه استراتوسفر مولکولهای اکسیژن را به اتم تجزیه می کند و با ترکیب مجدد این اتمها با سایر مولکولهای اکسیژن، اوزن را تشکیل می دهد. بر اثر کاهش اوزن موجود در جو، سطح زمین مقدار بیشتری اشعه ماورای بنفش دریافت می کند و این امر منجر به افزایش سرطانهای پوست، آب مروارید چشم، کاهش محصولات کشاورزی و تهی شدن دریاها از ذخایر ماهی می شود.
مهمترین عاملی نابودی اوزن (کلروبرم) موجود در مواد ترکیبی «CFC» ها می باشند. این مواد در جریان تولید کالاها و نیز از خود کالاها آزاد می شود، به آهستگی صعود می کند و وارد جو فوقانی زمین می شود. بخش عمده کلر از (CFC)ها در قسمت اعظم برم از هالون ها که در اطفای حریق به کار می رود حاصل می شود. CFC یا کلرو فلور کربن ماده ای است که برای تبرید در صنعت ، ‌از جمله صنعت یخچال سازی بکار می رود .
اثرات اشعه ماورای بنفش:
طیف تابش اشعه ماورای بنفش در طول موج ۴/۰ تا ۰۰۱/۰میکرون می باشد. پوست آفتاب سوخته، پوست چروکیده و چرم مانند و نیز برخی اختلالات چشمی ناشی از اشعه ماورای بنفش است که به سطح زمین می رسد. به گونه ای که به ازای هر یک در

صد کاهش در مقدار اوزن شیوع سرطان پوست تا ۲ درصد افزایش می یابد. افزایش میزان اشعه ماورای بنفش بر نظامهای زیست بومی زمینی و آبی نیز تأثیر می گذارد، به گونه ای که ۷۰% غلات به اشعه ماورای بنفش حساس هستند. وقتی که گیاهان در معرض مقدار بیشتری از این اشعه قرار بگیرند فعالیت فتوسنتز آنها کاهش می یابد، نیازشان به آب بیشتر می شود و باروری و مقدار برگها کمتر می شود. (بخصوص خانواده سویا)
نظامهای زیست بومی آبی ممکن است بیش از همه نظامهای دیگر در معرض خطر باشد. فیتوپلانگتونها که موجوداتی تک سلولی و میکروسکوپی هستند و ستون فقرات زنجیره غذائی دریائی را تشکیل می دهد، چون این موجودات به نور آفتاب احتیاج دارند، آنها نمی توانند از اشعه ماورای بنفش که به دریا می رسد فرار کنند، زیرا در این صورت از بین خواهند رفت.
امروزه ارتباط گازهای CFC و هالون و نابودی لایه اوزن امری است شناخته شده و هیچ تردیدی در آن روانیست. امروزه می توان با استفاده از تکنولوژیهای مهار کننده به انتشار CFC و هالون به درون جو را تا ۹۰% را کاهش داد.
قدمهای اولیه در این راه به همت بعضی کشورها بخصوص کشورهای انگلیسی و آلمان برداشته شده است، اما از آنجا که کاهش لایه اوزن بر تمام کره زمین اثر می گذارد، راه حل آن نیز باید جهانی باشد. برای لایه اوزن فرق نمی کند که منبع انتشار کلر و برم چه چیز است. تمام کشورها از جمله کشورهای جهان سوم باید برای کاهش انتشار این مواد دست به کار شوند. کشورهای در حال توسعه در کنترل انتشار از اهمیت زیادی برخوردارند، زیرا جمعیت آنها زیاد و در حال رشد است و مصرف CFC آنها هم سریعا افزایش می یابد.
از جمله کشورهای در حال توسعه ای که نقش اساسی در این کار دارند می توان: برزیل، چین، اندونزی، هند و کره جنوبی را نام برد. با در نظر گرفتن اینکه اکنون سطح بالایی از آگاهی و توافق همگانی در مورد اینکه نابودی لایه اوزن واقعا وجود دارد، بنابر این حمایتی که کشورها از پایان دادن به انتشار کلر و برم به عمل خواهند آورد نشانه ای است از اراده آنها در حفاظت از قابلیت سکونت کره زمین.

تغییرات جغرافیائی در طول تاریخ:
اکتشافات باستانشناسی در آسیای مرکزی ، پاکستان ، ایران و غالب سرزمین های خاورمیانه و نقاط دیگری در جهان گویای آن است که این مناطق در گذشته دارای محیطی سبز و خرم بوده است . چنانکه از آثار پیدا شده در کویر لوت برمی آید این سرزمین در دوره های پیشین دارای تمدنی قابل قبول بوده و مردم آن اشتغالاتی مانند ذوب مس، بافندگی ، سفالگری و ; داشته اند .
معادن ذغال سنگ در گوشه و کنار کویرلوت نشان از انبوهی جنگل در آنجا بوده یا صخره های رسوبی در ایران مرکزی امروز نشان دهنده بستر دریا در گذشته می باشد . سطح زمین در حال تغییر و تحول دائمی است، کوههای مرتفعی که در گوشه و کنار جهان مشاهده می شوند در حال ریزش، فرسایش و یا تخریب دائمی هستند بویژه سواحل دریاها و اقیانوسها که علاوه بر تغییرات جوی، مورد هجوم امواج و حرکات دائمی آب هستند. ( نمونه بارز این مورد، امواج سونامی در ژاپن و اندونزی )
در تغییرات جغرافیائی زمین، زلزله ها، طوفان ها، انفجارات آتشفشانی، سیل های مهیب که در عرض چند ثانیه یا چند دقیقه، پیوسته زمین را تغییر می دهند.
آب اساس زندگی است « ومن الماء کل شی حی »

ژان برون “Jean Brunbes” جغرافیدان فرانسوی اعتقاد دارد که هر بنیاد انسانی مخلوط ساخته شده ای از اندکی کار انسانی، خاک و آب است. در واقع او باید معتقد می بود که بدون آب نه انسان به وجود می آمد و نه خاک:
هنگامی که در سال ۱۹۷۶ آمریکا، ماهواره مریخ پیما را به آسمان فرستاد و در مریخ فرود آمد انسان متوجه شد که هیچ رطوبتی در آنجا نیست ( همچنانکه قبلا در مورد کره ماه متوجه شد)
سطح مریخ مثل ماه خشک و عاری از هر گونه آثار زیستی است و فعلا فقط این زمین است که بخاطر وجود آب، قابل زیست است. با این حال همه جا کره زمین از این نعمت برخوردار نیست و بشر در تلاش بازگشت رطوبت گذشته به این مناطق است. ( ایجاد کانالها ، شهرها و کشیدن آب بوسیله کانالهای مصنوعی و حتی تلاش برای تغییر مسیر حرکت ابرها و زایش آنها در مناطق مورد نظر)
سیستان و بلوچیستان زمانی انبار غله ایران بوده است ( وجود شهر سوخته در نزدیکی زابل نشان دهنده جمعیت فراوان و معیشت مناسب بخاطر وجود محیط زیست مساعد است) امروزه بخاطر شرایط بد جغرافیائی گذشته ( خشکسالیهای پی در پی، طوفانهای شن، بادهای گرم و خشک و; ) تبدیل به محیطی خشک شده که دنیای مشکلات همچون: مهاجرت های وسیع، فقر، بیماری، بیکاری و; را سبب شده است و نمونه های بزرگ آن در دهه ( ۱۹۷۷-۱۹۶۷) خشکسالی وحشتناکی در حاشیه خشک نیمه جنوبی صحرای آفریقا رخ داد و طی آن صدها هزار نفر در اثر گرسنگی جان باختند و یا خشکسالی نیمه اول دهه ۱۹۸۰ در اتیوپی و سودان سبب مرگ هزاران نفر شد.
تقسیم بندی اقلیم های جهان توسط ولادیمیر کوپن ردولف گایگر:
سیستم منطقه بندی آب وهوائی ابداعی ولادیمیر کوپن “Wladimir koppen” توسط رودولف گایگر”Rodolf Geiger” تغییراتی داده شد و بصورت ساده و متکی بر علائم و فی معرفی شد این منطقه بندی بشرح زیر است:
A آب و هواهای گرم و مرطوب عرض پائین : شامل اقلیم های مرطوب مداری با دمای بالا در تمام سال و ریزشهای جوی سنگین، مانند مناطق حاره و استوائی؛
B آب و هواهای خشک ( بیابانی، نیمه بیابانی) : اقلیم خشک در عرضهای بالا و پائین با قلّت باران ( کمتراز ۱۰cm ) و تفاوت دمای زیاد روزانه و شبانه ( ۴۹ درجه در روز و ۹ درجه در شب ) مثل صحاری آفریقا؛
C آب و هوای گرم عرض متوسط ( مرطوب جنب حاره ای ، اقیانوسی و مدیترانه ای

) : نسبتاً ملایم و مرطوب ( اختلاف دمای شبانه روز کم است) بدون زمستان شدید ، مانند اروپا غربی و مدیترانه ؛
D آب و هواهای سرد عرض متوسط ( مرطوب قاره ای ، جنب قطبی «سرد» ): اقلیم سرد و مرطوب آنرا، اقلیم برفی یا قاره ای نیز می گویند. ( فقط در شمال نیمکره شمالی زمین وجود دارد، در نیمکره جنوبی وجود ندارد) مثل: شمال اروپا؛

E آب و هواهای قطبی « بسیار سرد» ( آب و هواهای توندرا و یخ بندان):‌پوشیده از توده های یخ و برف با جنگل های توندرا” Tundra” ؛
H نواحی مرتفع: شبیه آب و هواهای “E” است منتها در ارتفاعات و کوهستانهای بلند عرض های بالا مشاهده می شود،‌مانند: آند در آمریکای جنوبی. به جدول شماره (۱) توجه شود.
تغییرات پوشش گیاهی:
وابستگی شدیدی بین اقلیم منطقه با پوشش نباتی وجود دارد؛ چرا که با تغییر اقلیم، بسرعت پوشش گیاهی و حتی جانوری تغییر می کند و عکس این حالت هم وجود دارد،‌یعنی حذف و تخریب پوشش گیاهی توسط انسان سبب تغییر اقلیم منطقه می شود. ( مانند: قطع جنگل و نابودی مراتع توسط انسان)
الگوهای پوشش نباتی ( بیوم های اصلی دنیا) که در ۹ منطقه دنیا و در مجموع به سه نوع طبقه بندی می شوند ؛ که بشرح جدول شماره ( ۲) توجه شود .

تقسیم بندی اقلیم های جهان توسط ولادیمیر کوپن “ Wladimir Koppen”
ـ رودولف کایگر« Rodokf Geiger»
عنوان آب وهوا علامت مشخصه نواحی جغرافیائی برخوردار از این نوع آب وهوا با علائم «زیر مجموعه» علامت مشخصه
آب وهواهای گرم ومرطوب عرض پائین A – مرطوب استوائی ( Af- Am)
– – ( خشک و مرطوب )‌ساوان Aw
آب و هواهای خشک B – بیابانی Bwh، Bwk
– – نیمه بیابانی Bsh، Bsk
آب و هواهای گرم عرض متوسط C – مرطوب جنب جاده ای Cfb ، CW
– اقیانوسی Cfb ، Cfc
– مدیترانه ای Cs
آب و هواهای سرد عرض متوسط D – مرطوب قاره ای: Dfa، Dwa، Dfb، Dwb
– جنب قطبی سرد: Dfc، Dwc، Dfd، Dwd
آب و هواهای قطبی (بسیار سرد) E – – آب و هواهای توندرا ET
– یخ بندان Et
نواحی مرتفع H – شبیه آب و هواهای “E” منتها در ارتفاعات و کوهستانها بلند عرض های بالا « آند در آمریکای جنوبی»

جدول شماره ( ۱)

خاک و انسان:
چون اکثر مردم جهان غذای خود را مستقیما از خاک بدست می آورند، باین جهت پس از آب، خاک برای انسان اهمیت حیاتی دارد. بهترین خاک برای کشاورزی، خاک رسوبی است که مستقیما با پراکندگی و تراکم جمعیت در ارتباط است. مثلا ۹۵ درصد از جمعیت ۷۰ میلیونی کشور مصر در یک محدوده ۲۰ کیلومتری از زمینهای سواحل رود نیل زندگی می کنند که دارای خاک حاصلخیز رسوبی است، که مقدار فراوانی هوموس” Humus” دارد . یا حاشیه رود های دجله و فرات در خاورمیانه و گنگ در هند و هوانگهو ( رود زرد) در چین بخاطر وجود خاک هوموس دار ، مهد تمدن های بزرگ جهانی هستند.

تغییرات محیط زمین:
سن زمین احتمالا بیش از ۴۵ میلیارد سال است، از این مدت هرگز تغییرات عمده در خشکی و دریا ، کوهستان و دشت و حتی قطبها متوقف نشده، تغییرات زمین در قبل از یک میلیون سال فقط مورد علاقه دانشمندان زمین شناسی است، ولی آنچه در خلال یک میلیون سال اخیر پدیدار شده مورد توجه مستقیم جغرافیدانان است و این تغییرات بطور محسوس و دائمی ادامه دارد.
پژوهشگران از تغییرات اقلیمی وسیع در گذشته با مشاهده بقایای موجودات زمین در خاک و آب آگاه شده اند، از اسکلت ماموت ها در سرزمین های یخبندان تا کشف صدف های سخت پوستان در آبهای گرم همه حاکی از نوسانات بزرگ اقلیمی در گذشته است مثلا وجود و توسعه درختهای فندق و صنوبر در حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح نشان دهنده آب و هوای گرم و قاره ای در آنجاست مطالعه تغییرات اخیر کمربندهای پوشش گیاهی برحسب مدارک بدست آمده از سال ۱۹۲۰ میلادی توانائی دانشمندان را در تعیین تاریخ دگرگونیهای اقلیمی ( با چند دهه اختلاف) را نشان می دهد.
دوران چهارم یا آخرین دوره از ادوار چهار گانه زمین به دو دوره تقسیم می شو

د:
دوره طولانی پلیوستوسن حدود ۳۵ میلیون سا ل و دوره جدید شامل ۲۵ هزار سال اخیر انسان احتمالا در نیمه دوم پلیوستوسن ظهور کرد. با مقایسه ادوار زمین شناسی گذشته، معلوم می شود، گونه انسان در دوره ای پدیدار شد که زمین دچار تفاوتهای محیطی شدید و

تغییرات سریع بوده، برای مثال در این دوره، اختلافات ارتفاعی، اقلیمی و پوشش گیاهی کره زمین شدیدتر از ۲۵۰ میلیون سال پیش از آن بوده .
آب و هوای زمین که در حدود ۶۵ میلیون سال گذشته سرد می شد. در دو میلیون سا ل پیش سردتر شد. بر اثر این سردی بیشتر آبهای کره زمین یخ بسته و راکد ماند. فرسایش بیشتر به کمک آب انجام می گیرد نه به سبب اعمال باد و یخچال، گر چه این عملیات خیلی کند هستند ، ولی تغییرات سریع، مانند: زلزله، آتشفشان و ; بعضی از عوامل فرسایش می تواند شدیدا و جدا بر زندگی انسان تاثیر بگذارد.
رودها با حمل مواد رسوبی به دریاچه ، آب دریاچه را سرشار از مواد شیمیایی می کند و عمق دریاچه نیز کاهش می یابد، دریاچه در آخرین مراحل تاریخی خود، ممکن است بتدریج از گیاهان و رسوبات انباشته شود و در نتیجه به جای آن جنگل شکل بگیرد و گیاهان خشکی جای گیاهان آبزی را اشغال کنند .
آثار مداوم تغییر محیط در طول بخش دوم دوران چهارم ( دوره اخیر) ضمن جابجائی خطوط ساحلی هم به سمت دریا و هم خشکی در تغییرات اقلیمی یافت می شود.
بعضی از نیروهای تغییر محیط را می توان بصورت «چرخه ها» یا « تواتراها» در نظر گرفت، چرخه های کره سنگی « لیتوسفر» با اثر فرسایش رود در سایش و کنده شدن مواد سطح خشکی زمین نشان داده می شود.
تخریب فرسایش بر اثر حرکات خشکی به طرف بالا، برحسب وزن مخصوص متفاوت سنگها و کاهش نیروی سایش ، به نسبت سطح پست دریا متعادل می شود.
تواتر در زیست کره« بیوسفر» از پاسخ و عکس العمل پوشش گیاهی به تغییرات محیط مشاهده می شود، گیاهان مختلف ضمن توالی منظم در پی یکدیگر ظهور می کنند و سرانجام به مرحله ای می رسند که دیگر پوشش گیاهی تغییر سیر شماتیک نشان نمی دهد. وقتی در ناحیه ای این حالت تعادل پیش آمده باشد پوشش گیاهی را در مرحله منتها درجه امکان رشد می شناسند.
تغییرات روزانه درجه حرارت سطح زمین از طریق مشاهده چرخه های تشکیل ابر برفراز نواحی ساحلی ملاحظه می شود.
دگرگونیهای فصلی، برحرکت انتقالی زمین به دور خورشید مبتنی است.
تمایل محور زمین نسبت به سطح انتقالی آن به دور خورشید، علت پیدایش فصول است.
میزان عرض جغرافیائی بر مقدار انرژی خورشید در بافت هر نقطه از سطح زمین تأثیر می گذارد.
تغییرات تابش خورشید سبب جابجائی سیستم عمومی جو می شود که از آن پدیده خشکسالی یا بارانهای متفاوت بوجود می آید و الگوی پوشش گیاهی و تولید محصولات کشاورزی در محیط های گوناگون را سبب می شود.
در قسمت اعظم خشکی کره زمین، چشم اندازهائی که دیده می شود عمدتا طبیعی

نیست بلکه بیشتر حاصل تفکر و دست بشر است. تنها کلاهک ها یخی قطبی توندرا، بیابانها و مناطق مرتفع کوهستانی، اصولا چشم انداز طبیعی باقی مانده است و این برخورد انسان با محیط زمین روزمره است و مدام شتاب بیشتر می گیرد که از آنجمله است:
ـ کاهش وسعت نواحی جنگلی ومراتع؛
ـ نابودی حیات وحش؛
ـ نابودی آبزیان دریا و اقیانوسها؛

ـ وسعت یافتن کویر و صحاری؛
ـ تخریب بستر رودخانه ها؛
ـ تخریب خاکها ومناطق حاصلخیز؛
ـ زیر کشت بردن مساحت بیشتری از زمین .
ـ آلودگی آب ها، هوا؛
ـ کاهش منابع زیر زمین و مواردی دیگر از این قبیل؛‌
ناپایداری ها و پایداریها در محیط زمین:
یکی از ویژگیهای علم جغرافیا، دگرگونی دائمی و مرتب محیط های طبیعی و چهره فرهنگی است، فرسایش آبهای روان، عمل باد، فرسایش یخچالی و ریزشهای جوی بطور منظم و بتدریج سیمای سیاره زمین را تغییر می دهند و چهره های تازه ای می سازند. از طرفی برخی از پدیده های طبیعی نظیر: زلزله ها ، آتشفشانها، گردبادها، طوفانها، سیلاب ها و خشکسالیها هر یک به شدت در نواحی جغرافیائی عمل می کنند و چه بسا در این تعرض،‌قلمروها و مرزهای جدید را بوجود می آورند.
در قطب دیگر فعالیتهای انسانی است که سبب ایجاد تغییرات اساسی در کره زمین می شود مانند: ایجاد شهرها، راههای جدید، سدها، کانالهای آب، از بین بردن جنگل ها و مراتع ، جنگ های ویرانگرو;. در تغییرات و ناپایداری های محیط زمینی نقش کاملا اساسی دارد. مثلا فرسایش رودخانه ای سبب می شود رسوبات و مواد مختلف به خلیج ها بریزید و سبب ازدیاد املاح در آبهای شیرین شود که این عمل تعادل حیات بیولوژی را بر هم می زند. طوفانها و گرد بادها با حملات پی در پی خود ضمن وارد ساختن خسارات هنگفت به تأسیسات بندری ، چهره طبیعی خلیج ها را بهم می زند، اما طبیعت با اینهمه خرابکاری، متهم ردیف دوم محسوب می شود و متهم ردیف اول خود انسان است که آگاهانه سبب بهم ریختن محیط طبیعی شد.
در عین حـال و پیچیده ترین بخش مطالعات جغرافیائی، تشریح و تغییر عوامل جغرافیائی نه به عنوان پارامـتر حـمایـت ، بلکـه به مفهـوم متغییر و ناپایـدار در زمان و مکان های مختلف آنهم با شرایط فرهنگی متفاوت است ، پس:
۱ـ محیط طبیعی و پدیده های آن همواره و بطور دائم در معرض تغییر و تحول است؛
۲ـ هر پدیده جغرافیائی بظاهر ساده از دهها مساله مجرد ومرکب بوجود آمده و دارای پیچیدگیهای ویژه خود است که متأثر از عوامل محیط طبیعی و فرهنگ انسانی است.
وقایع شدید ژئوفیزیکی:
تغییراتی همچون خشکسالی در طول چندین ماه یا بعضا چندین سال به وقوع می پیوند و فرصت و راههای مقابله با آن اندیشیده می شود، جامعه بشری با وقایعی روبرو است که در عرض چند روز و یا چند ساعت یا فقط چند ثانیه محیط زیست انسان را دگرگون می کند که عمدتا آمادگی برای مقابله با آنها را نیز ندارد، وقایعی همچون: برف های سنگینی و ناگهانی و یا بارانهای سیل آسا ، بهمن های عظیم، طوفانها، گرد بادها و سیلاب ها، زلزله ها، فورانهای آتشفشانی، جابجائی یا افزایش زمین ( جدا شدن دو قطعه از زمین با ایجاد شکاف)، آتش سوزی وسیع جنگل ها در اثر حرارت شدید نور خورشید، موج سرما یا گرمای ناگهانی، رعد و برق و امواج خروشان و خیزاب های شدید. مد دریا و;
وقایع ژئو فیزیکی شدید بر چرخه منظم محیط تحمیلی می شود. این حوادث ممکن است بر وضع عادی جو زمین ( هریکون ها یا هاریکن ها)، آبکره (سیل ها) یا سنگ کره ( فورانهای آتشفشانی و زلزله ها) تأثیر بگذارد.
هر گاه این قبیل حوادث برجمعیت انسان اثر بگذارد، بلایا و مصیبت های طبیعی نامیده می شود. می توان بین بلایای شدید و بلایای نافذ خط تمایزی کشید. بلایای نافذ ( نوعاً خشکسالی ) در دوره طولانی پای گیرنده و ناحیه وسیعی را می پوشانند؛ بلایای شدید کم دوام هستند و ناحیه ای محدود را در بر می گیرند.
هریکون ها:

جغرافیدانها برآورد می کنند که از هر ۵ بلایای طبیعی دنیا، از لحاظ زیان جانی، یک مصیبت معلول طوفانهای شدید جوی است، فراوانی و پیدایش ناگهانی طوفانها، آنها را در صدر اتفاقات خطرناک جای می دهد، در ۱۹۷۰ بزرگترین بلایای طبیعی قرن در نواحی دلتائی و پست رودهای گنگ و براهماپوترا در« خلیج بنگال» اتفاق افتاد، گرد باد شدید استوائی همراه بادهای با سرعت متجاوز از ۱۶۰ کیلومتر در ساعت ۲۳۵ هزار خانه را خراب کرد و موجب مرگ بیش از ۵۰۰ هزار نفر انسان شد. این نوع گرد بادهای شدید را سیکلون های استوائی یا « هریکون» می نامند. اینها در هوای مرطوب استوائی و بین ۵ تا ۱۵ درجه فاصله از خط استوا تشکیل می شوند.
زلزله :
هر چند پیش بینی وقوع هریکنها مشکل است، اما در مقایسه با تغییرات ناگهانی محیطی و تحولات عمده سطح زمین ناشی از زلزله ها و آتشفشانی ها قابل پیش بینی به نظر می رسند. اگر چه فقط یک یا دو زلزله پرخسارت در سال رخ می دهد ولی در هر سال ۱۵۰۰۰۰ زمین لرزه ثبت می شود. زلزله شمال چین در سال ۱۹۷۶ حدود ۰۰۰/۴۰۰ نفر را کشت.
فورانهای آتشفشانی:
تغییرات محیطی مداوم و پایدارتر نسبت به تغییرات حاصل از زلزله از فعالیتهای آتشفشانی سرچشمه می گیرد. بزرگترین آتشفشان در طول تاریخ، انفجار « کراکاتو» در سال ۱۸۸۳ است که جزیره را از جا کند و موجهای عظیم ۴۵ متری در اقیانوس ایجاد کرد. با وجود این ، فعالیت آتشفشانی می تواند آثار مفید هم داشته باشد و تجمع آهسته گدازه و غبار آتشفشانی ممکن است کلاً سبب پیدایش خشکی و نواحی جدید شود. برای مثال ، جزایر هاوایی به همین طریق شکل گرفته اند . و نیز قسمتهای از جزایر « جاوه » اندونزیی و « کیوشو» در ژاپن و هند جنوبی از این دسته اند که با خاکی حاصلخیز جمعیت انبوهی را تغذیه می کنند.

جمعیت جهان:
در ابتدای تاریخ میلادی « تولد حضرت مسیح» تعداد جمعیت جهان حدود ۵۰۰ میلیون نفر بود که آنها عمدتا درکار کشاورزی و دامپروری بوده و از شرایط اقلیمی ، آب کافی و خاک حاضلخیز بهره مند بودند . از آن زمان تا اواسط قرن ۱۷ میلادی (۱۶۵۰) جمعیت جهان بخاطر عوامل و علل مختلف طبیعی و انسانی رشد چندانی نداشت. زیرا حوادثی از قبیل زلزله، سیل، طوفان، آتشفشانی، خشکسالی، قحطی، امراض گوناگون و جنگهای محلی و منطقه ای تعداد زیادی از مردم را به هلاکت میرسانید.
در سال ۱۶۵۰ تعداد جمعیت کره زمین به حدود یک میلیارد نفر رسید که بطور متوسط در هر سال اندکی بیش از ۳۰۰ هزار نفر به آن اضافه می شد.
استقرار از جمعیت ها بر روی سرزمین های مختلف با بازدهی اقتصادی آن سرزمینها بستگی دارد و هر اندازه توان این محیط ها در رویش و بازدهی محصول و یا ذخائر صنعتی و مصرفی غنی تر باشد، جمعیت بیشتری را در خود نگاه خواهند داشت.
با دستیابی انسان به غذا و امکانات زیستی بیشتر و غلبه او بر بیماریها، تعداد آنان در سال ۱۸۵۰ به دو میلیارد نفر رسید که پس از ۲۰۰ سال (۱۸۵۰-۱۶۵۰) دو برابر شد. در طول این دوره هر اندازه بر تعداد جمعیت افزوده می شد، مواد غذائی کمتری در اختیار انسان قرار می گرفت، زیرا ریشه جمعیت با افزایش زاد و ولد ها بیش از رشد و افزایش مواد غذائی بود. « مالتوس در مورد افزایش جمعیت و نیز افزایش مواد غذائی نظریه خود را چنین عنوان کرد، که مواد غذائی با تصاعد حسابی ولی افزایش جمعیت با تصاعد هندسی افزایش می یابد»
با ازدیاد جمعیت در محیط های محدود جغرافیائی فشار بر منابع زیستی آنها بیشتر می شد. با این حال بشر راه سرزمینهای دیگر را پیش گرفت و با اختراع و توسعه وسائل حمل و نقل اقدام به مهاجرت های گسترده و پر دامنه نمود ( مثل مهاجرت میلیونها اروپائی به قاره آمریکا)
تا سال ۱۹۵۰ یعنی پس از ۱۰۰ سال دیگر ، یک میلیارد نفر به جمعیت پیشین افزوده شد. پیشرفت در علوم و تکنولوژی سرعت بیشتر می گرفت و غلبه بر انواع بیماریها و از جمله بیماریهای خاص مناطق گرم و مرطوب نظیر: مالاریا و امراض انگلی که هر سال میلیونها انسان را به کام

مرگ می فرستاد از پیشرفتهای عمده دهه های میانی قرن بیستم است.
وجود سه میلیارد انسان در سال ۱۹۵۰ نتیجه ازدیاد زاد و ولد هائی بود که به دلائل مختلف ابعاد وسیع تری پیدا کرده و تا دو برابر شدن نسبت به سال مذکور ( ۱۹۵۰) نیاز به مدت زمان چندانی نداشت.
در سال ۱۹۷۵ به جمعیت فوق یک میلیارد نفر دیگر اضافه شد و تعداد آن به ۴ میلیارد نفر رسید ( در عرض ۲۰ سال یک میلیارد نفر) و در سال ۲۰۰۵ جمعیت جهان به بیش از ۶ میلیارد نفر رسیده است . ( در عرض ۳۰ سال دو میلیارد نفر ) که دنیا با توجه به امکانات موجودش با انفجا

ر جمعیت مواجه شده است. این رشد فزایند از حدود ۳ دهه قبل تا کنون افزایش سرسام آوری را در جمعیت جهان سبب شده و بی تفاوت ترین انسانها را در کشورهای مختلف که تا چندی پیش براساس ایده های متفکرانی چون: مارکس، انگلس و دیگران که از حامیان افزایش جمعیت بودند به تغییر رأی وا داشته و این گروه اکنون در ایجاد موانع و کنترل برسر راه افزایش جمعیت با طرفداران مالتوس هم صدا شده اند.
در این رابطه کشور چین که تا گذشته ای نه چندان دور افزایش زاد و ولد را در بین جمعیت چند صد میلیونی خود تجویز می نمود. پس از رویاروئی با مسائل حاد ایجاد شده در ارتباط با عدم کنترل جمعیت خود حساسیت فوق العاده ای به خرج داد، و از حدود ۴۰ سال قبل تا کنون به تبلیغ وسیع تک فرزندی در جمعیت خود می پردازد. این کشور امیدوار است که در قرن ۲۱ بخش قابل توجهی از جمعیت ۱۲ میلیاردی خود را کاهش داده و آنرا درحدود ۷۰۰ میلیون نفر ثبت نماید. ( عکس کشورهای اروپائی ، مانند: فرانسه و آلمان که با رشد منفی جمعیت روبرو هستند و دولت تشویق به افزایش جمعیت می نماید.)
هند دومین کشوری است که مثل چین از حدود ۴۰ سال قبل نگرانیهای خود را نسبت به افزایش جمعیت ابراز داشته است، و با مقطوع النسل کردن مردان و بستن لوله های رحم در زنان جلوگیری از زاد و ولد را در بین توده جمعیت عظیم خود تجویز کرده است. با این وجود هر سال حدود ۲۰ میلیون نفر به جمعیت هند اضافه می شود.
هم اکنون در سال حدود ۹۰ میلیون نفر به جمعیت جهان اضافه می شود ( با نرخ رشد ۱۶ درصدی) که سازمان ملل سعی دارد آن را به کمتر از ۱۵ درصد برساند. با رشد ۱۶ درصدی پس از ۴۰ سال جمعیت زمین به دو برابر خواهد رسید ( به بیش از ۱۲ میلیارد و بحران عمیق تر خواهد شد ) .
مناطق پرجمعیت جهان:
الف: جنوب و جنوب شرق آسیا ؛
ب: نیمه غربی قاره اروپا؛
ج: مشرق آمریکای شمالی.
الف: جنوب و جنوب شرق آسیا:
حاصلخیزی خاک ، ریزش جوی کافی سبب شده است برروی هم بیش از نیمی از جمعیت کره زمین را در خود جای دهد. رعایت تقویم زراعی جهت کاشت، داشت و برداشت چند محصول در سال ، استفاده از نیروی انسانی و وسائل مکانیزه و باورهای اجتماعی و سنتی مثبت از دیگر عوامل است.
ب: نیمه غربی اروپا:
اروپا دومین سرزمین پرجمعیت جهان است. اروپا با بیش از یک میلیارد جمعیت ( با روسیه ) که بیش از آن در نیمه غربی استقرار دارند، ولی وسعت اروپا تقریبا وسعت آسیا است و جمعیت بطور یکنواخت در سراسر آن توزیع شده است و بلحاظ معیشتی به صنعت و خدمات و عوامل مربوط به آن وابسته است و کشاورزی و دامپروری در درجات بعدی قرار می گیرند.
ج: شرق آمریکای شمالی:
سومین سرزمین پرجمعیت جهان که بر خلاف آسیا و اروپا که از نظر جمعیت قدیمی هستند آمریکای شمالی است که در قرون اخیر تراکم جمعیت زیاد داشته است ؛ پس از کشف

این قاره توسط کاشفان اسپانیائی و پرتقالی ، مهاجران اروپائی رهسپار آن شدند.

در حال حاضر جمعیت جهان با رشد ۱۶ یا ۱۵ درصد به روند افزایش خود ادامه می دهد و سالی ۹۰ میلیون نفر بر تعداد ساکنان کره زمین می افزاید. حدود ۴۰ سال دیگر از رقم جمعیت فعلی که حدود ۶۵ میلیارد نفر می باشد به رقم ۱۳ میلیارد نفر خواهد رسید. و نیز کمتر از ۱۰۰ سال دیگر، بیش از ۲۳ میلیارد نفر خواهد بود.
( توضیح اینکه: با در دست داشتن نرخ رشد جمعیت، با یک فرمول ساده می توانیم فاصله دو برابر شدن جمعیت یک کشور یا یک منطقه یا حتی دنیا را محاسبه نمائیم بدین شکل:
نرخ رشد جمعیت/ عدد ۷۰ تقسیم بر = زمان دو برابر رشد جمعیت
مثلا در نقطه یا کشوری که رشد جمعیت آن ۲ درصد می باشد ، درمدت ۳۵ سال جمعیت آن منطقه دو برابر می شود و ;.) سال ۳۵ = = نرخ رشد جمعیت/ عدد ۷۰ تقسیم بر = زمان دو برابر رشد جمعیت
براساس تحقیقات به عمل آمده، چنانچه از تمام توانهای کره زمین بهره برداری شود، این سیاره قادر به حفظ و نگاهداری ۱۱ میلیارد نفر خواهد بود در صورتیکه هم اکنون از جمعیت ۶۵ میلیارد کره زمین حدود ۴ میلیارد نفر برای ادامه حیات خود با مشکلات زیادی روبرو هستند.
هر اندازه مقدار جمعیت زیادتر شود کمبودها بیشتر محسوس است و انسان برای دستیابی به حداقل امکانات مجبور به تخریب بیشتر محیط شده و فشار انسان بر اکوسیستم بیشتر خواهد شد ، زیرا افزایش جمعیت رابطه مستقیمی با بهره برداری بیشتر از منابع موجود دارد.
پوشش گیاهی از قبیل مراتع، بخاطر چرای مداوم و دام های زیادتر از حد ظرفیت، پیوسته کم علف تر و تدریجاً به اراضی خشک تبدیل می شود. و یا در جنگلها هم اکنون بصورت شبانه روزی ماشین های غول پیکر به قطع درختان و عاری کردن جنگل ها از درخت هستند که خود سبب جاری شدن سیلاب ها شده و خاک های سطحی زمین را که دارای« هوموس ‌» بوده و قابل کشت می باشد شسته و به پشت سدها یا دریاها و یا مناطق خشک انتقال می دهد که خود فشاری مضاعف به سطح زمین وارد می شود زیرا امکان کشت را از بین می برد.
ـ در روی زمین شکارچیان و در دریاها و اقیانوس ها صیادان مشغول قلع و قمع موجودات هستند که حتی بعضی از نسلهای موجودات روی خشکی و آب را از بین برده اند
ـ گسترش فعالیت های صنعتی ، علاوه برانتقال میلیون ها تن دوده ، میلیون ها تن آلاینده های سمی را وارد منابع آبی ، هوا و خاک نموده و آنها را غیر قابل استفاده می کند.
ـ در دهه های اخیر کشتی های عظیم نفتکش در اثر جنگ یا حوداث گوناگون، صدمه دیده یا غرق شده و محتویات آنها وارد آب دریا ها و اقیانوسها شده است .
ـ انفجار نیروگاه هسته ای چرنویل در روسیه یا به گل نشستن زیر دریائی های اتمی در اقیانوسها بر حجم آلودگیها افزوده است.
بر اساس آخرین تحقیقات انجام شده ۵۰ درصد از مجموع آبهای جهان چنان آلوده اند که غیر قابل مصرف می باشند. در حال حاضر ۸۰ کشور جهان با کمبود شدید منابع آب شرب و کشاورزی مواجه هستند . بنابر این در زمان حال هیچ یک از اکوسیستم های موجود . مانند گذشته به ایفای نقش خود نمی پردازند. برای مثال : با آسیب رسیدن ( سوراخ شدن ) به لایه اوزون ” Ozone” که در نتیجه آلودگیهای جوی روی داده، اشعه های مضر برای جانوران ( اشعه ماورای بنفش ) بیماریهای پوستی خطرناکی را سبب می شوند، و نیز این مشکل سبب می شود تا بر درجه دمای محیط

افزوده شده و کوههای عظیم برف و یخ قطب ها ذوب شده و در نتیجه سطح آبهای آزاد جهان بالا می آید و علاوه بر سواحل و شهرها، مقدار قابل ملاحظه ای از زمین های کشاورزی به زیر آب می رود. خلاصه اینکه، هر چقدر بر جمعیت روی زمین اضافه شود، بهره برداری از زمین بیشتر و فشار بر اکوسیستم سرعت می گیرد .
انسان هوشمند در حکم یکی از حیوانات عالی، درصدر زنجیره غذائی دریائی و خشکی جای دارد. افراد بشر هم علفخوار و هم گشتخوارند ، از اینرو محصولات گیاهی و حیوانی را تهیه یا صید و

مصرف می کند. گر چه، روزگاری انسان خود صید معدودی از حیوانات مقتدرتر دیگر بود، ولی امروزه جز تعداد انگشت شماری که شکار کوسه و ببر و نظایر آنها می شودند ، آدمی کاملاً از این دایره بیرون آمده است فشار انسان بر اکوسیستم با دو عامل زیر بطور مستقیم بستگی دارد :
۱ـ افزایش سریع و تصاعدی جمعیت ، بویژه در کشورهای عقب مانده یا در حال توسعه ( پس میزان تغییر محیط، مستقیما به تراکم جمعیت بستگی دارد. )
۲ـ رشد و توسعه ماشین که نشان دهنده قدرت تکنولوژی انسان است و انسان ناتوان بیشتر به اکوسیستم فشار می آورد و منابع تجدید پذیر و تجدید ناپذیر طبیعت را غارت می کند .
روشهای عمده کاهش جمعیت:
ـ تغییر سیستم کشاورزی از سیستم به سیستم ماشینی و مکانیزه:
با توجه به آنچه در مورد ازدیاد جمعیت و پی آمدهای حاصل از آن گفته شد ، ذکر نکات زیر نیز ضروری به نظر می رسد. افزایش جمعیت روندی است قابل کنترل و می توان با اجرای برنامه های موثر آن را مهار کرد. یکی از علل ازدیاد جمعیت، کشاورزی با روش سنتی است که نیاز به نیروی انسانی زیاد دارد ؛ بنابراین با جایگزین کردن وسائل مکانیکی در تولید ، یعنی استفاده از ماشین آلات مختلف در فعالیت های تولیدی بویژه در امور زراعی و دامپروری نیاز به نیروی انسانی شدیدا کاهش می یابد.
نظر باینکه اکثر جمعیت روستائی و نیز اکثر جمعیت فقیر در کشورهای در حال توسعه و فقیر زندگی می کنند در اینصورت توان بهره از وسائل مکانیزه را در بخش کشاورزی ندادند ، در این صورت با تغییر نوع و سیستم کشاورزی و بهره از ماشین بجای نیروی انسانی یقیناً تأثیر فوق العاده ای در کاهش جمعیت خواهد داشت.
ـ توسعه سواد:

عامل مهم و موثر دیگر در ازدیاد جمعیت، عامل بی سوادی است که بی اطلاعی آنها را از پی آمدهای ازدیاد جمعیت به دنبال دارد .

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.