فایل ورد کامل مقاله آرایه‌های ادبی قرآن و جایگاه آن‌ها در ترجمه؛ تحلیل علمی زیبایی‌شناسی و چالش‌های زبانی


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
3 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل مقاله آرایه‌های ادبی قرآن و جایگاه آن‌ها در ترجمه؛ تحلیل علمی زیبایی‌شناسی و چالش‌های زبانی دارای ۲۸ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل مقاله آرایه‌های ادبی قرآن و جایگاه آن‌ها در ترجمه؛ تحلیل علمی زیبایی‌شناسی و چالش‌های زبانی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله آرایه‌های ادبی قرآن و جایگاه آن‌ها در ترجمه؛ تحلیل علمی زیبایی‌شناسی و چالش‌های زبانی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله آرایه‌های ادبی قرآن و جایگاه آن‌ها در ترجمه؛ تحلیل علمی زیبایی‌شناسی و چالش‌های زبانی :

آرایه‏های ادبی قرآن و جایگاه آنها در ترجمه

پیش از آن که المعتزّ باللّه‏ عباسی (متوفی ۲۹۶) کتاب البدیع را بنویسد و برای نخستین‏بار محسّنات بدیعی و آرایه‏های ادبی را به عنوان یک علم مطرح کند، در میان عرب‏ها توجه خاصی به زیبایی‏های کلام می‏شد و اگر چه این زیبایی‏ها تعریف نشده بود، اما به هر حال در نظم و نثر به کار می‏رفت. یک نمونه آن قرآن کریم است که از این نظر شاهکاری بزرگ به شمار می‏رود و به طوری که خواهیم دید انواع صنعت‏های بدیعی به گونه‏ای چشمگیر در آن به کار رفته است.

المعتزّ با نوشتن کتاب خود، برای نخستین بار این علم را پایه گذاری کرد و اصطلاحات خاص آن را پدید آورد. البته پیش از او نیز محسنات بدیعی به کار می‏رفته و اصطلاح «بدیع» در میان اهل شعر و بلاغت رواج داشته است؛ مثلاً جاحظ (متوفی ۲۵۵) را می‏بینیم که از بدیع در شعر شاعران یاد می‏کند، آن هم به گونه‏ای که گویا پیش از او اهل ادب این اصطلاح را می‏شناخته‏اند.۱ خود المعتزّ تعریف «مطابقه» را که یک صنعت بدیعی است از خلیل بن احمد و تعریف «مذهب کلامی» را که آن نیز یکی از صنایع است از جاحظ نقل می‏کند.۲ کاری که المعتزّ کرد این بود که با نوشتن کتاب البدیع به این مطالب متفرقه نظم خاصی داد و آن را به عنوان یک علم، فصل‏بندی کرد. او خود در آغاز کتاب اذعان کرده است که دانشمندان جدید آنچه را او در کتاب خود آورده، بدیع نامیده‏اند.۳ المعتزّ در این کتاب از هفده نوع صنعت بدیعی نام برده است.

پس از المعتزّ، این علم نیز مانند همه علوم دیگر سیر تکاملی خود را ادامه داد. قدامه بن جعفر با نوشتن کتاب نقد الشعر سیزده نوع و ابو هلال عسکری در کتاب الصناعتین هفت نوع دیگر بر آن افزودند. همچنین افرادی مانند ابن رشیق قیروانی در کتاب العمده و ابن سنان خفاجی در کتاب سرّ الفصاحه و عبدالقاهر جرجانی در اسرار البلاغه و دلائل الاعجاز و ابن ابی الاصبع در بدیع القرآن و سکاکی در مفتاح العلوم و یحیی بن حمزه علوی در الطراز کار را دنبال کردند و در نتیجه صنایع بدیعی به حدود صد نوع رسید.۴

ذکر این نکته در این جا ضروری است که در زمان متقدّمان کلمه «بدیع» به تمام انواع علومِ مربوط به فصاحت و بلاغت اطلاق می‏شد و گاهی هم از آن به «بیان» یاد می‏شد، و میان علومی که ما امروز آنها را به معانی و بیان و بدیع می‏شناسیم، تداخل وجود داشت. مثلاً عبدالقاهر جرجانی در دو کتاب اسرار البلاغه و دلائل الاعجاز گاهی از علوم بلاغت به عنوان بدیع و گاهی به عنوان بیان یاد می‏کند. درباره جرجانی گفته‏اند که او بنیانگذار علوم بلاغت بوده و همان‏گونه که المعتزّ در محسنات بدیعی مؤسس بود، جرجانی نیز در موضوعاتی مانند استعاره و تمثیل و مجاز نوآوری داشته است. خود وی در جایی تصریح می‏کند که اساس بلاغت را او وضع کرده است.۵ ضمنا فخررازی این دو کتاب جرجانی را تلخیص و تنقیح کرده و آن را نهایه الاعجاز فی درایه الایجاز نامیده است.۶

تقسیم بندی علوم بلاغت به علم معانی و بیان و بدیع از ابتکارهای سکاکی (متوفی ۶۲۶) است که با نوشتن کتاب مفتاح العلوم دست به این کار زد. این تقسیم‏بندی مورد پذیرش محققان پس از وی نیز قرار گرفت و هم اکنون به همان سبک جریان دارد. ابن خلدون، سکاکی را واضع علوم بلاغت می‏داند،۷ در صورتی که چنین نیست، بلکه همان گونه که گفتیم المعتزّ و جرجانی واضعان آن هستند و سکاکی تنها این سه علم را از هم تفکیک کرده است. این موضوع در زمان یحیی بن حمزه یمنی (متوفی ۷۹۹) هم معروف بوده است. او در مقدمه کتاب خود می‏گوید:
«نخستین کسی که علم بیان را پایه گذاری کرد عبدالقاهر جرجانی بود که دو کتاب اسرار البلاغه و دلائل الاعجاز را نوشت».
آن گاه تأسف می‏خورد که هیچ کدام از این دو کتاب را ندیده است.۸

پس از سکاکی روش او دنبال شد و خطیب قزوینی کتاب او را تلخیص کرد و سعدالدین تفتازانی تلخیص خطیب را دوبار با نام‏های المطوّل و المختصر فی شرح تلخیص المفتاح شرح کرد. امروزه کتاب متداول میان طلاب این علم، همین دو کتاب تفتازانی است.

سخنوران فارسی زبان نیز به پیروی از اساتید علوم بلاغت عربی در این زمینه کار کردند و کتاب‏های پر ارجی مانند ترجمان البلاغه، تألیف محمد بن عمر رادویانی، از سخنوران قرن پنجم،۹ و حدائق السحر فی دقایق الشعر، تألیف رشید الدین وطواط (متوفی ۵۷۳) و کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم تألیف شمس‏الدین محمد بن قیس رازی از مؤلفان قرن ششم، به رشته تحریر درآمد. این کتاب‏ها نمونه‏هایی از کتب مربوط به علوم بلاغت در زبان فارسی هستند. در این کتاب‏ها هر چند که اصطلاحات از عربی وام گرفته شده ولی مثال‏هایی که به کار رفته غالبا از شعر فارسی است و کم و بیش از قرآن و اشعار عربی نیز مثال آورده شده است.

مطلبی که ذکر آن در این جا خالی از فایده نیست این است که بعضی از شاعران عرب و عجم شعرهای بلندی ساختند و در هر بیت آن یک یا چند صنعت بدیعی را به کار بردند. این‏گونه شعرهای بلند را «بدیعیه» می‏گویند.۱۰ ظاهر این است که بدیعیه سرایی در شعر فارسی جلوتر از شعر عربی بوده است. نخستین بدیعیه عربی که بسیار استوار و مشتمل بر همه یا بیشتر صنعت‏هاست مربوط به صفی الدین حلی از شعرای قرن هشتم است که شیعی مذهب بود. او بدیعیه خود را که مشتمل بر یکصد و پنجاه نوع صنعت بدیعی است، در مدح پیامبر اسلام(ص) در وزن بسیط در ۱۴۵ بیت سرود که با این مطلع آغاز می‏شود:
واقر السلام علی عرب بذی سلم ان جئت سلعا فسل عن جیره العلم

نام این بدیعیه «الکافیه البدیعه فی مدح خیر البریه» است که متن آن در انوار الربیع سید علی خان آمده و جداگانه نیز چاپ شده است. گویا پیش از این بدیعیه، بدیعیه‏های عربی دیگری نیز وجود داشته که در این حد جامع نبوده‏اند.۱۱ بعدها نیز به پیروی از حلی بدیعیه‏های بسیاری نوشته شده است که علامه امینی از ۳۵ بدیعیه نام می‏برد.۱۲
در میان شاعران فارسی زبان نیز بدیعیه سرایی وجود داشته که از جمله آنها قصیده رائیه قوامی مطرزی از شعرای قرن ششم در مدح قزل ارسلان به نام «بدایع الاسحار فی صنایع الاشعار» است که ۸۳ صنعت را در بر دارد و با این مطلع آغاز می‏شود:

وی ملک را ثنای صدر تو کار ای فلک را هوای قدر تو یار
و با این بیت پایان می‏یابد:
سال و مه جز طرب مبادت کار روز و شب جز سخا مبادت شغل
بر این قصیده شرح‏هایی نیز نوشته شده که از جمله آنها شرحی است که توسط محمود بن عمر نجاتی نیشابوری انجام گرفته است.۱۳ پس از مطرزی بدیعیه‏های دیگری نیز در فارسی سروده شد که بدیعیه سلمان ساوجی و اهلی شیرازی که هر کدام در جای خود کاری بدیع و شگفت‏انگیزند، از جمله آنها به شمار می‏روند.

بعضی از ادبای عرب و فارس کارهای شگفت دیگری نیز انجام دادند؛ از جمله این که قصیده‏ها یا خطبه‏هایی بدون الف یا بدون نقطه پدید آوردند که بعضی از آنها به حضرت امیرالمؤمنین(ع) نسبت داده شده است. واصل بن عطا که خود مخرج حرف راء نداشت به گونه‏ای سخن می‏گفت که از این حرف کمتر استفاده شود.۱۴ از جمله این کارهای حیرت‏انگیز کتابی است به نام سواطع الالهام در تفسیر قرآن کریم که همه قرآن را در بر می‏گیرد. در این کتاب از اول تا آخر از حروف بی‏نقطه که به آن حروف مهمله می‏گویند، استفاده شده است. این کتاب توسط شخصی به نام ابوالفضل فیضی که از شیعیان هندوستان بوده نگارش یافته و نسخه‏های خطی متعددی از آن وجود دارد که اخیرا با تحقیق و همت آقای دکتر مرتضی آیت اللّه‏زاده شیرازی در شش جلد چاپ شده است.
صنایع بدیعی در قرآن

در قرآن کریم که معجزه جاویدان پیامبر اسلام(ص) و در اوج فصاحت و بلاغت است، آرایه‏های ادبی و محسنات بدیعی فراوانی به کار رفته و نکته‏های ظریف و لطیفی در آن وجود دارد که چشم و گوش هر خواننده و شنونده‏ای را نوازش می‏دهد. درباره صنایع بدیعی قرآن کتاب‏های بسیاری نوشته شده است و اساسا تمام کتاب‏های مربوط به فصاحت و بلاغت و بدیع به قرآن نظر دارند و مثال‏هایی که می‏آورند معمولاً از آیات قرآنی است. از جمله می‏توان از الاعجاز والایجاز نوشته ابومنصور ثعلبی و سرّ الفصاحه نوشته ابن سنان خفاجی و اسرار البلاغه و دلائل الاعجاز عبدالقاهر جرجانی و الطراز یحیی بن حمزه علوی و به خصوص کتاب بدیع القرآن ابن ابی الاصبع نام برد. کتاب اخیر مفصل‏ترین کتاب پیرامون آرایه‏های ادبی و صنایع بدیعی قرآن است که در آن از حدود ۱۰۰ نوع صنعت بدیعی در قرآن با ذکر مثال‏های متعدد یاد شده است.۱۵

صنایع بدیعی قرآن گاهی آن چنان در اوج عظمت قرار دارد که انسان را دچار شگفتی و حیرت می‏کند، به ویژه آن که به‏کارگیری این زیبایی‏ها بدون هیچ گونه تکلفی صورت گرفته و سخن در عین روانی و شیوایی مشحون از این زیبایی‏هاست. یک نمونه آن آیه ۴۴ سوره هود است: «وقیل یا ارض ابلعی ماءک;» که با وجود این که مجموعا ۱۷ کلمه است، ابن ابی الاصبع ۲۱ نوع از انواع بدیع را از آن استخراج کرده است.۱۶
اکنون ما در این جا از میان انواع صنایع بدیعی که در قرآن وجود دارد به ده نوع آن به عنوان نمونه اشاره می‏کنیم:
۱ ـ تجنیس

تجنیس یا جناس عبارت است از آوردن دو کلمه مشابه در یک جمله که هر کدام معنای خاصی داشته باشد و آن انواع و اقسامی دارد که در این مقال فرصت پرداختن به آنها نیست. در قرآن کریم انواع جناس به کار رفته است. آیات زیر را می‏توان به عنوان نمونه ذکر کرد:
اثّاقلتم الی الارض ارضیتم بالحیوه الدنیا (توبه / ۳۸) که قرار گرفتن «الارض» در کنار «ارضیتم» جناس تغایر است.
ان ربّهم بهم (عادیات / ۱۱) لکنّا کنّا مرسلین (قصص / ۴۵) که از باب جناس تحریف است.
وهم یحسبون انهم یحسنون صنعا (کهف / ۱۰۴) که از باب جناس تصحیف است۱۷
وهم ینهون عنه وینأون عنه (انعام / ۳۶) که از باب جناس مشابه است.۱۸
۲ ـ اعنات یا لزوم مالایلزم

در این صنعت، گوینده یا نویسنده به چیزی ملتزم می‏شود که لزومی ندارد؛ مانند این که ملتزم شود در نوشته یا شعر خود حرف خاصی را به کار نبرد و یا در سجع یا قافیه حرف پیش از رویّ را هم رعایت کند؛ مثلاً کلمه «گلشن» را می‏توان با کلمه «مسکن» قافیه کرد، ولی شاعر ملتزم می‏شود که آن را با کلماتی مانند روشن و جوشن قافیه کند. دیوان لزومیات ابوالعلاء معری از این باب است.
در قرآن کریم که آیات آن در موارد بسیاری دارای سجع‏اند، این صنعت بارها به کار رفته است، از جمله:
فاذا هم مبصرون; ثمّ لایقصرون (اعراف / ۲۰۱-۲۰۲)؛ والطور وکتاب مسطور (طور / ۱-۲)؛ فی سدر مخضود و طلح منضود (واقعه / ۲۸-۲۹)؛ اقرء باسم ربک الذی خلق خلق الانسان من علق (علق / ۱-۲).۱۹
ابن ابی الاصبع مثال‏های دیگری نیز آورده است: فلا اقسم بالخنّس الجوار الکنّس (تکویر / ۱۵-۱۶)؛ واللیل وما وسق والقمر اذا اتّسق (انشقاق / ۱۷-۱۸)؛ فاما الیتیم فلا تقهر واما السائل فلا تنهر (ضحی / ۹-۱۰)؛ امرنا مترفیها ففسقوا فیها (اسراء / ۱۶).۲۰

شرف الدین طیبی آیه شریفه «وعلی امم ممن معک» (هود / ۴۸) را نیز از باب اعنات دانسته که در آن هشت میم در کنار هم قرار گرفته است۲۱ (البته با توجه به این که تنوین و نون ساکن وقتی به میم می‏رسد قلب به میم می‏شود).
۳ قلب
و آن صنعت جالبی است و انواعی دارد که لطیف‏ترین آن قلب مستوی است که جمله را اگر از آخر هم بخوانیم همان است که از اول خوانده می‏شود.
مثال از قرآن:
وربّک فکبّر (مدّثّر / ۳)؛ کلّ فی فلک (یس / ۴۰)
۴ التفات

و آن عبارت از این است که گوینده، کلامی را به صورت غایب و حکایت حال دیگران بگوید و بلافاصله سخن را متوجه مخاطب کند و جمله را به صورت خطاب قرار دهد و یا به‏عکس، از خطاب به غیبت منتقل شود. این صنعت یک صنعت بدیعی معنوی است و در جلب توجه خواننده یا شنونده تأثیر زیادی دارد.
این صنعت شایع‏ترین صنعت بدیعی است که در قرآن به کار رفته و بعضی از دانشمندان درباره آن کتاب‏هایی نوشته‏اند. از جمله این کتاب‏ها اسلوب الالتفات فی البلاغه القرآنیه تألیف دکتر حسن طبل را می‏توان نام برد، که مؤلف مسئله التفات را در آن، مورد بررسی و تحقیق قرار داده و موارد آن را که بسیار است برشمرده است.

مثال از قرآن: مالک یوم الدین. ایاک نعبد (حمد / ۴-۵) که جمله نخست به صورت غایب و جمله بعدی به صورت خطاب است.
از جمله مثال‏هایی که ابن المعتزّ برای التفات آورده این آیه شریفه است: حتی اذا کنتم فی الفلک وجرین بهم بریح طیّبه (یونس / ۲۲) که در این جا التفات از خطاب به غیبت است.۲۲
ابن ابی الاصبع پس از نقل تعریف و مثال‏های التفات می‏گوید:

«در کتاب عزیز از باب التفات نوعی بسیار جالب آمده که آن را مثالی در شعر نیافتم و خداوند مرا به یافتن آن نوع راهنمایی نموده و آن عبارت از این است که متکلم در کلام خود، نخست دو موضوع را بیاورد سپس خبری درباره موضوع اول بیان دارد و آن را رها کند و خبری درباره موضوع دوم بیاورد، آن گاه از خبر درباره موضوع دوم باز گردد و به خبر درباره موضوع اول بپردازد. مانند قول خدای تعالی: «ان الانسان لربه لکنود وانه علی ذلک لشهید (عادیات / ۶-۸) که از وصف پروردگار منصرف شده و به وصف انسان پرداخته و گفته است: «وانه لحبّ الخیر لشدید» و این نوع التفات خوب است که «التفات ضمائر» نامیده شود».۲۳
۵ ـ ترصیع
این واژه در لغت به معنای نشاندن جواهر در چیزی مانند تاج یا شمشیر یا عصاست و در اصطلاح بدیعی به آوردن چند جمله در کنار هم که الفاظ آن قرینه یکدیگر و از لحاظ وزن و حروف رویّ مطابق هم باشد ترصیع گویند.

مثال از قرآن:
انّ الابرار لفی نعیم وانّ الفجار لفی جحیم (انفطار / ۱۳-۱۴)
انّ الینا ایابهم ثم انّ علینا حسابهم (غاشیه / ۲۵-۲۶)
یحیی بن حمزه علوی آیه «ان الابرار لفی نعیم;» را از باب ترصیع نمی‏داند و می‏گوید: «ابرار» با «فجار» مطابق نیست. در حالی که این مقدار اختلاف در ترصیع قابل اغماض است و می‏بینیم صاحب ترجمان البلاغه برای ترصیع از شعر فارسی این مثال را می‏زند:

زره نگاشته از مشک بر گل بادام۲۴ گره گذاشته از قیر بر صحیفه سیم
در حالی که «قیر» با «مشک» و «صحیفه سیم» با «گل بادام» مطابقت کامل ندارد.
۶ ـ لف و نشر
این صنعت بدین گونه است که دو یا چند لفظ پشت سر هم گفته می‏شود سپس صفت یا قیدی برای هر کدام از آنها آورده می‏شود که اگر به ترتیب باشد، لف و نشر مرتب و اگر بدون ترتیب باشد لف و نشر مشوش خوانده می‏شود.

مثال از قرآن:
و من رحمته جعل لکم اللیل والنهار لتسکنوا فیه ولتبتغوا من فضله (قصص / ۷۳).
در این آیه جمله «لتسکنوا» مربوط به «لیل» و جمله «لتبتغوا» مربوط به «نهار» است.
۷ ـ تسجیع
و آن به کار بردن سجع در عبارت است، به این صورت که آخر دو یا چند جمله از نظر حرف رویّ یکسان باشد، همان گونه که همسانی آخر شعرها را قافیه می‏گویند. این صنعت بیشتر در نثر به کار می‏رود، هر چند در شعر نیز در غیر آخر آن به کار برده می‏شود و آن هنر مضاعفی است.
در قرآن مجید صنعت تسجیع فراوان به کار رفته و آخر آیات معمولاً دارای سجع است، ولی اصطلاحا به سجع قرآن فاصله گفته می‏شود. بعضی از اشاعره گفته‏اند که در قرآن سجع نیست و آن را ناپسند می‏دارند۲۵ در حالی که این سخن درست نیست و در قرآن در فواصل آیات آشکارا و به طرز روشنی سجع رعایت شده است. مثال واضح آن این است که می‏بینیم در سوره طه که آخر آیات با الف ختم می‏شود، از موسی و هارون به صورت «هارون و موسی» نام برده می‏شود: قالوا آمنّا بربّ هارون وموسی (طه / ۷۰) ولی در سوره شعراء که آخر آیات با نون ختم می‏شود، موسی قبل از هارون می‏آید: قالوا آمنا برب العالمین. رب موسی و هارون (شعراء / ۴۷-۴۸).
خفاجی پس از رد سخن رمانی و باقلانی که سجع را عیب می‏دانستند می‏گوید: اگر سجع به این صورت باشد که لفظ تابع معنی باشد این عین بلاغت است و فواصل هم همین حالت را دارد، و اگر سجع به این صورت باشد که معنی تابع لفظ باشد یعنی جمله همراه با تکلّف باشد البته این عیب است.۲۶ روشن است که در سجع یا فواصل آیات هیچ‏گونه تکلفی وجود ندارد و لفظ تابع معنی است.
مثال سجع در قرآن: الرحمن، علم القرآن، خلق الانسان، علّمه البیان، الشمس والقمر بحسبان، والنجم والشجر یسجدان (الرحمن / ۱-۵).
همچنین مثال‏هایی که برای ترصیع آوردیم، همگی صنعت تسجیع هم دارند.
۸ ـ تصدیر یا ردّ العجز علی الصدر
این صنعت به این صورت است که واژه‏ای که در آغاز جمله یا شعر آمده است عینا یا با تفاوت اندکی در آخر آن تکرار شود. به گفته ابن رشیق قیروانی، به کار بردن این صنعت باعث عظمت و شکوفایی و رونق و زیبایی کلام می‏شود.۲۷
مثال از قرآن:

قال انی لعملکم من القالین (شعراء / ۱۶۸)؛ ولقد استهزی‏ء برسل من قبلک فحاق بالذین سخروا منهم ماکانوا به یستهزءُون (انعام / ۱۰)؛ انظر کیف فضّلنا بعضهم علی بعض وللاخره اکبر درجات واکبر تفضیلا (اسراء / ۲۱)؛ وهب لنا من لدنک رحمه انّک انت الوهّاب (آل عمران / ۸).۲۸
۹ ـ تکرار حرف

این صنعت چنان است که یک حرف از میان حروف، چندین بار در جمله تکرار می‏شود و باعث پیدایش موسیقی خاصی در کلام می‏گردد.
مثال از قرآن:

ان احسنتم احسنتم لانفسکم وان اسأتم فلها (اسراء / ۷)
کلا اذا بلغت التراقی وقیل من راق وظنّ انه الفراق (قیامت / ۲۶-۲۸)
وعلی امم ممن معک وامم سنمتعهم ثمّ یمسّهم منا عذاب الیم (هود / ۴۸)
فاذکروا اللّه‏َ کذکرکم آبائکم (بقره / ۲۰۰)

۱۰ ـ ابداع
به گفته ابن ابی الاصبع، ابداع آن است که هر لفظی از الفاظ کلام به تنهایی و به تناسب استعداد کلام و مفاد معنایش، متضمّن یک یا دو بدیع باشد، به گونه‏ای که در یک بیت یا یک جمله تعدادی از انواع بدیع تحقّق یابد و کلمه‏ای از آن، خالی از یک یا دو نوع بدیع یا بیشتر نباشد.۲۹
نمونه روشن و بارز این صنعت آیه ۴۴ از سوره هود است که در اوج فصاحت و بلاغت قرار دارد. همان‏گونه که پیش از این گفتیم در این آیه که ۱۷ کلمه دارد، به شمارش ابن ابی الاصبع ۲۱ نوع صنعت بدیعی به کار رفته است. البته منظور از بدیع در این جا معنایی است که متقدمان از آن اراده می‏کردند و شامل بیان هم می‏شود.

متن آیه شریفه چنین است: وقیل یا ارض ابلعی ماءک ویا سماء اقلعی وغیض الماء وقضی الأمر واستوت علی الجودی وقیل بعدا للقوم الظالمین (هود / ۴۴). صنایعی که در این آیه به کار رفته عبارتند از: مناسبت تام، مطابقت لفظی، استعاره، مجاز، اشاره، ارداف، تمثیل، تعلیل، صحت تقسیم، احتراس، انفصال، مساوات، حسن نسق، ائتلاف، ایجاز، تسهیم، تهذیب، حسن بیان، تمکین، انسجام و ابداع.۳۰
گفته شده که این آیه فصیح‏ترین آیه قرآن است. البته تمام آیات قرآنی دارای فصاحت و بلاغت آن هم در حد اعجاز هستند، ولی روشن است که فصاحت و بلاغت آیات با یکدیگر فرق دارد و همان گونه که قیافه‏های آدمیان در عین حال که همگی زیبا و موزون هستند دارای تفاوت‏های بسیارند، آیات قرآن نیز، هم از نظر اشتمال بر معارف و هم از نظر علوم بیانی تفاوت‏هایی دارند.
کی بود تبت یدا مانند یا ارض ابلعی در کلام ایزد بی چون که وحی منزل است

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.