فایل ورد کامل مقاله زندگی و آثار یوهان سباستیان باخ؛ بررسی تاریخی و هنری نقش او در موسیقی کلاسیک


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
2 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل مقاله زندگی و آثار یوهان سباستیان باخ؛ بررسی تاریخی و هنری نقش او در موسیقی کلاسیک دارای ۵۲ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل مقاله زندگی و آثار یوهان سباستیان باخ؛ بررسی تاریخی و هنری نقش او در موسیقی کلاسیک  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله زندگی و آثار یوهان سباستیان باخ؛ بررسی تاریخی و هنری نقش او در موسیقی کلاسیک،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله زندگی و آثار یوهان سباستیان باخ؛ بررسی تاریخی و هنری نقش او در موسیقی کلاسیک :

یوهان سباستیان باخ
نخستین سالها(۱۶۹۵-۱۷۰۸)
سباستیان ، هنگام مرگ نابهنگام والدینش، ده سال بیشتر نداشت. برادرش یوهان یاکوب سه سال از او بزرگتر بود. قراربود، خواهر بزرگتر با « یوهان آندره آس ویگاند » از شهر ارفورت ازدواج کند و خواهر کوچکتر را نزد خود برد . در فوریه ی سال ۱۶۹۵ سباستیان و یاکوب نزد برادر بزرگتر، یوهان کریستوف، که در « اوردروف» بود، رفتند و در آنجا ساکن شدند.

سباستیان در سال اول مدرسه ی ابتدائی، ۹۶ ساعت، در دومین سال ۵۹ ساعت، و در سومین سال ۱۰۳ ساعت غیبت داشت. این نشانی بود از ناتوانی جسمانی یا علاقه ی مادر به در خانه نگهداشتن این کوچکترین فرزند. در سال چهارم (۱۶۹۹) سباستیان به فراگرفتن لاتین، تاریخ، جغرافی، یونانی و انشاء پرداخت و چهار الی پنج ساعت در هفته نیز با یک معلم آواز، موسیقی کار می کرد. وقایع نگاری « نکرولوگ» نشان می دهد که از آنجا که سباستیان صاحب صدائی سوپرانو و بی اندازه دلنشین بود در کلیسا و گروه مدرسه آواز می خواند و نخستین درس های نواختن کلاویه را از برادر بزرگترش می گرفت.
پشتکار و نبوغ او تا آن درجه بود که بر اساس روایت وقایع نگار، در مدت شش ماه شبانه توانست تمام نوشته های برادرش برای کلاویه را در پرتو نور ماه در کتابخانه نسخه برداری کند. این عادت او در تمامی زندگی با او بود و گرچه همین بود که به نابودی قدرت بینایی اش ختم شد ولی نشانه یی بود از کوشش پیوسته او برای فراگرفتن .

از سوی دیگر این نشان گویای اطمینان خاطری بود که با تکیه بر آن، سباستیان از «گئورگ بوم» که یکی از بهترین نوازندگان آلمان بود و در کلیسای « یوهانیس » در همسایگی آنها بسر می برد برای فراگیری یاری گرفت. زیر نفوذ و با راهنمائیهای بوم بود که یوهان سباستیان باخ پیاده مسافت ۳۰ مایل را تا هامبورگ طی کرد تا به استاد او « یوهان آدام راینکن» که در کلیسای « کاتارینن» ارگ می نواخت بپیوندد. پس از چند سفر به هامبورگ و بازگشت و بار دیگر بخاطر تحسینی که بوم از

هنر فرانسوی می کرد، نیز بخاطر عطش بسیارش برای فراگیری بیشتر، یوهان سباستیان به سوی دوک نشین « سل » که دسته س ارکستری مرکب از نوازندگان فرانسوی داشت و از موسیقی فرانسوی حمایت می کرد، کشیده شد. در آنجا با هنر « کوپرن » آشنا شد و در زمینه ی موسیقی ، در « کوتن » سرچشمه های الهام بسیار یافت.
در لونه بورگ بود که ساخته های نخستین باخ روی کاغذ آمد. این ساخته ها شامل پرلودهای

مختلف مذهبی بود. پرلودهائی که از خدا و مسیح سخن می گفتند . هفده واریاسیون دیگر به این دوران تجربی آهنگساز بزرگ تعلق دارد. در این آثار نشانی از ناتوانی آهنگساز در دسترسی به ارگ مشهود است. اما در همین قطعات می توان آشنائی او را با ساخت او را با ساخت و کاربرد سازهای شاسی دار به روشنی دید.
در هشتم آوریل سال ۱۷۰۳، سباستیان به عنوان نوازنده ی ویولن به دسته ی موسیقی خصوصی « دوک یوهان ارنست » در وایمار، پیوست. اما پس از مدتی کوتاه به دعوت کلیسای « یونیفاسیوس » در آرنشتات به آنجا رفت تا یک ارگ قدیمی را از نزدیک بیازماید. یک ماه بعد، رسماً به عنوان نوازنده ی ارگ به کار مشغول شد. در همین جا بود که سباستیان توانست ثمره آموزش های نخستین و دوران شاگردی خود را، با ساختن اولین آواز مذهبی برای مراسم روز عید پاک ( سال ۱۷۰۴) به قضاوت بگذارد.
ساخته های یوهان سباستیان برای کلاویه که به برادرانش هدیه شده بود، همچنین سونا

ت در رماژور او به این ایام تعلق دارند. « پرلودوفوگ» آشنای او در دو مینور و احتمالاً «فوگ در دو مینور» و «توکاتا و فوگ در دو ماژور » برای نخستین بار با همین ارگ نواخته شد. این آثار علیرغم کامل نبودن نشان، نمایان گر مسیر ویژه ایست که سازنده ی آن ها طی کرد. ملودی های مشخص این قطعات با ساخته ها و پرداخته های هم عصر خود کاملاً تمایز داشت.

نوازندگی ارگ، نخستین، نیز آخرین فراگیری عمیق و محسوس باخ بود. یکی از سه نوازنده ی بنام اگر که مورد ستایش باخ بودند « بوکستهوده » بود که در کلیسای « مارین » در « لوبک » به کار نوازندگی اشتغال داشت. او در شمال آلمان گروه « نوازندگان شبانه » را که گروهی بی همتا بود، رهبری می کرد. باخ که موسیقی را پیش از هر چیز بهانه ای برای خدمت به خدا می دانست برای شنیدن این اجراها وسوسه شده بود. او در اکتبر سال ۱۷۰۵ برای دیدار « بوکستهوده » رهسپار لوبک شد. پس از فراگیری درس های بسیار از این استاده و با وجود داشتن تمایل بسیار برای به

دست آوردن سمت او، به این سبب که نمی خواست به ازدواج با پیر دختر بوکستهوده تن در دهد، مجبور شد به آرنشتات باز گردد. تردیدی نیست که سفر به لوبک در گسترش و پرورش نبوغ باخ اثری چشم گیر داشته است. این سفر احساسات زیادی در آهنگساز برانگیخت. به ویژه در زمینه ی آهنگسازی برای ارگ و آگاه شدن از افکار و تصورات شاعرانه ی مشابه با آنچه خود داشت. علیرغم سرزنش هایی که در آرنشتات به خاطر غیبت، از او می شد، بازده سفر چنان در اجرای قطعات بعدی آهنگساز رخ نشان داد که چیزی نگذشت که تمامی سرزنش ها به تحسین بدل شد. در ژوئن سال ۱۷۰۷ باخ که از زندگی در آرنشتات کسل شده بود، سمت جانشینی « یوهان گئورگ آل » ارگ نواز چیره دست کلیسای « بلازیوس » را در شهر « مولهاوزن » پذیرفت و همراه همسرش « ماریا باربارا» به این شهر رفت. او که از تجربه ی خود در لوبک ارمغان ها داشت با دیده ی تازه ونگرشی مثبت ، که خود آنرا با عبارت « تنظیم صحیح و مناسب موسیقی کلیسایی » توصیف می کرد، قدم به مولهاوزن گذاشت.
از آنجا که شهر در اثر از هم گسیختگی مذهبی و عقیدتی میان ارتودکس های لوتری و تصفیه طلبان در نوعی حالت بحرانی به سر می برد، اعتقادات باخ در زمینه ی همبستگی مذهب و موسیقی با مخالفت تصفیه طلبان روبرو شد و هنرش را در فشار قرار داد. در ده ماه، او سه کانتات نوشت که متن آنها نشان دهنده ی همین فشار و محدودیت است، در حالی که کانتاتی که در آرنشتات تنظیم شده بود علیرغم کهنگی فرم، گونه ای درون گرایی مذهبی را نشان می دهد.

سه کانتات به ترتیب عبارتند از ساخته ای روی مزمور ۱۳۰، کانتاتی که هنگام گشایش شورای شهر نواخته شد و ساخته ای روی پاره هایی از مزمور ۱۱۵ که به مناسبت ازدواج خاله ی همسر باخ با یک کشیش اجرا شد. در ۲۵ ژوئن سال ۱۷۰۸ باخ به سبب کمی درآمدی که در مولها وزن داشت (هشتاد و پنج فلورین در سال) ، و شاید بیشتر بخاطر دست یابی به فضای آزادتر و خالی از شکنجه های فکری و محدویت های مذهبی به وایمار رفت.
وایمار، سالهای ۱۷۰۸ تا ۱۷۱۷
باخ به عنوان نوازنده ی ارگ دربار و نوازنده ی موسیقی مجلسی در دستگاه « دوک ویلهلم ارنست » به وایمار رفت. مسئولیت اصلیش نواختن ارگ در عبادتگاه قصر بود، با سازی کوچک که در جائی غیر معمول قرارداده شده بود، سازی که بعدها دوری از آن در مولهاوزن سبب افسوس او شد. روی این ارگ شاهکارهائی برای نخستین بار نواخته شد که آفرینش آن ها سال های حضور باخ را در وایمار به دوره ای پر اهمیت در تاریخ موسیقی ارگ بدل کرد، آثاری چون پاساکالیا، فوگ در دومینور، بیشتر پرلودها و فوگ ها، توکاتاها و قطعاتی دیگر.
در همین سال ها بود که باخ در ساکسونی و دورتر به شهرت رسید. در سال ۱۷۱۳ باخ به مقام رهبری ارکستر ارتقاء یافت و در سال ۱۷۱۴ یک انگشتر الماس از فردریک اول که از سوئد به آن دیار آمده بود، دریافت کرد. در اوائل سال ۱۷۱۶ همراه استاد خود برای دیدار دوک « کریستیان » به منطقه «زاکسه ـ وایسنفلز » رفت و یک کانتات مذهبی روی متن « سالوموفرانک » اجرا کرد .

در پائیز سال ۱۷۱۷ نوازنده ی ارگ لویی پانزدهم به نام « ژان لویی مارشان» به « درسدن» سفر کرد. باخ برای یک مبارزه به آنجا دعوت شد. طبق روایات مختلف باخ پذیرفته بود که هرچه نوازنده ی فرانسوی به او پیشنهاد کند فی البداهه بنوازد به شرط آنکه طرف نیز حاضر به چنین کاری باشد. باخ در ساعت مقرر به محل سکونت « کنت فلمینگ » رفت ولی مارشان که شکست را نزدیک می دید شهر را ترک گفته بود. در اواخر سال ۱۷۱۷ باخ که از رفتار فئودال مآب دوک ویلهلم به تنگ آمده بود، تقاضای مرخصی از دستگاه او را کرد. با این تقاضا موافقت نشد و در ۶ نوامبر ۱۷۱۷ دوک به

سبب ناخوشایند بودن تقاضای باخ دستور دستگیر کردن او را داد. اما باخ در ۱۰ دسامبر همان سال موفق شد از دوک اجازه ی آزادی خود را بگیرد و به « کوتن » برود.
کوتن ، سالهای ۱۷۱۷ تا ۱۷۲۳
همچنان که وایمار به خاطر آهنگهایی که باخ در آنجا برای ارگ ساخت معروف است ولایپزیک به خاطر اوراتوریوها، پاسیون ها، مس ها و کانتات ها کوتن نیز به خاطر ساخته هاس مجلسی باخ معروف است. باخ در اینجا رهبر ارکستر دربار فردریک، که بعدها به عنوان فردریک کبیر شناخته شد، بود. خود پرنس نیز در این ارکستر می نواخت. از ساخته های این دوران کنسرتوهایی را می توان شمرد که در مارس سال ۱۷۲۱ به دوک « کریستیان لودویگ » از منطقه ی « براندنبورگ » هدیه شد، نیز سویت هایی برای ارکستر، کنسرتوهای ویولن، سونات هایی برای ویلون، ویولنسل، فلوت و ویولا داگامبا.
ارکستر مجموعه یی بود از سازهای زهی، ابوا، باسون، کر، ترومپت و طبل. همانند « هندل »، باخ نیز درگیر شرایط زمان خود و عدم امکان استفاده ی کامل از امکانات سازهای خود و عدم امکان استفاده ی کامل از امکانات سازهای خود بود. به این ترتیب او سهم زیادی در حل مشکلات ارکستراسیون جدید نداشت. با وجود این، تأثیر تجربیات دوران زندگی در کوتن بر گسترش هنری او، به سادگی فراموش شدنی نیست. در واقع این دوران بود که او را برای آفرینش آثار مشخص

و بارزی که در لایپزیک نوشته شد، آماده کرد.
گرچه سال های اقامت باخ در کوتن، با یک واقعه ی ناگوار همراه بود، ولی این ایام یکی از آرامش بخش ترین دوره های کار حرفه ای او به شمار می رود. در نوامبر سال ۱۷۱۸ شاهزاده فردریک مسئولیت پدر خواندگی کوچکترین فرزند باخ را که حاصل نخستین ازدواج او بود پذیرفت و باخ نیز «

سرنادا » را به مناسبت روز تولد شاهزاده به او هدیه کرد. در سال ۱۷۲۶ نخستین کار باخ که بعد از مولهاوزن به انتشار درآمد، نیز هدیه ی او بود به فرزند شیرخوار شاهزاده، ساخته شد. شاهزاده در نوامبر سال ۱۷۲۸ از جهان رفت و باخ در ماه مارس سال بعد در کوتن اثری به اجرا درآورد که بنا به گفته ی « فورکل» وقایع نگار « یک کانتات برای مراسم دفن بود که در آن از دو گروه هم آواز به شکل درخشانی بهره گرفته شده بود. »
در همان دوران باخ به عرضه ی قدرت خود به عنوان یک نوازنده ی ارگ ادامه می داد. در پائیز سال ۱۷۱۹ او در « هاله » به جستجوی هندل پرداخت در حالی که هندل به انگلستان بازگشته بود. این دو هیچ گاه یکدیگر را ملاقات نکردند. دعوت هندل از باخ در سفر بعدی خود به « هاله » با بیماری باخ روبرو شد و هندل نیز نتوانست دعوت باخ را به لایپزیک بپذیرد. باخ با مرگ همسرش در سال ۱۷۲۰ کوتن را به سوی هامبورگ ترک کرد. در آنجا روی ملودی « آبشارهای بابل »، یک اجرا به شیوه ی بدیهه سازی انجام داد که با استقبال و تحسین فراوان روبرو شد. گرچه سمت نوازنده ی ارگ در کلیسای یاکوبی در هامبورگ خالی بود ولی این سمت به نوازنده ی دیگری داد شد و باخ را دیگر بار روانه ی کوتن کرد. در سال ۱۷۲۱ باخ بر اثر ازدواج حامی خود با یک دوشیزه درباری که رغبتی به موسیقی نداشت، بطور جدی به ترک کوتن مصمم شد. این تصمیم با ازدواج آهنگساز با دختری جوان به نام « آنا ماگدالنا ویلکن » که اجباراً می بایست فرزندان خردسال باخ را سرپرستی کند، نیز عدم امکان آموزش بچه ها در مدارس « لوتری » که در کوتن وجود نداشت، قوت گرفت. علیرغم اینکه پذیرفتن سمت نوازندگی در کلیسا و اجرای آوازهای مذهبی بعد از داشتن مقام رهبری ارکستر زیاد خوشایند نبود، تقاضای باخ از «گئورگ اردمان» برای کار در لایپزیگ با استقبال روبرو شد.
برای اشغال سمت نوازندگی در مدرسه ی مذهبی توماس در لایپزیگ بی درنگ شش نفر نامزد

شدند که شورای موسیقی مدرسه به اتفاق آرا، «تلمان» را ، که در لایپزیک شناخته شده بود، انتخاب کرد. از آنجا که او این فرصت را نپذیرفت شورا به دنبال «کریستوف گراپنر » رفت که در آن ایام رهبری ارکستر شهر « دارمشتات » را بر عهده داشت. به علت درگیری گراپنر با تشریفات ترک مسئولیت در دارمشتات و خالی ماندن سمت، باخ توانست با شرکت در مراسم آزمایش شورا و اجرای یک کانتات مذهبی به عنوان یکی از نامزدها در نظر گرفته شود. با اعلام خودداری گراپنر

از پذیرش این سمت، باخ رسماً در ۹ آوریل سال ۱۷۲۳ برا این شغل برگزیده شد مشروط بر اینکه موسیقی او جنبه ی نمایشی نداشته باشد. باخ با پذیرفتن کلیه ی شرایط و محدودیت ها، داشتن زندگی بی سر وصدا، خودداری از ترک شهر بدون اجازه ی مقامات مدرسه و اجرای آهنگ هایی خالی از هرگونه نوآوری و گرویدن به سلک « لوتری »، در اول ژوئن سال ۱۷۲۳ رسماً به مدرسه معرفی شد.
لایپزیگ، سالهای ۱۷۲۳ تا ۱۷۵۰
مدرسه ی توماس که باخ در آنجا به کار پرداخته بود مسئولیت ترک خدمات موسیقی کلیساهای مختلف را به همراهی ارکستر و کر نیز به عهده داشت. وظایف باخ در این مدرسه او را با سه عامل مربوط کرد. دانشگاه لایپزیک، رئیس مؤسسه ی دینی و شورای شهر. در کلیسای دانشگاه مراسم مذهبی همراه با آواز و موسیقی در سه زمان از سال اجرا می شد و رهبر کر مسئول اجرای آن بود. با آغاز کار مشاجرات طولانی بر سر اینکه آیا مسئولیت رهبری مراسم مذهبی دانشگاه با مدرسه ی توماس است یا نه در گرفت.
پس از نادیده گرفتن درخواست های بسیار باخ، سرانجام نماینده ی حکومت رای به تغییر در نحوه ی برگزاری این مراسم داد و از آن پس باخ کار تدارک موسیقی را در مراسم مذهبی دانشگاه لایپزیک عهده دار شد.
مدت ها بعد او به عنوان یگانه مقام صاحب نظر در مورد تهیه و تنظیم موسیقی و امور ارکستر مذهبی در دانشگاه به کار منصوب شد. باخ از سال ۱۷۲۹ به عنوان رهبر در برنامه ی هفتگی

که تابستان ها در باغ « زیمرمان» و زمستان ها در کافه ی خیابان « کاترین » برگزار می شد و شنوندگان آن تنها دانشجویان بودند با اجرای برنامه های مختلف درخشید و از سوی دیگر پول فراوانی نیز نصیب خود کرد. از رویدادهای دیگر زمان اشتغال باخ در کراهای دانشگاه، اجرای قطعه ی « خوش آمد » در بزرگداشت ازدواج شاهزاده خانم «آملیا» در آوریل سال ۱۷۳۸ است.
سوابق بسیار کمی وجود دارد که نشان می دهد باخ با اجتماع هنری و فرهنگی لایپزیگ آمیزش داشته است. حتی به نظر می رسد که « گوتشد » و « ماریانه فون زیگلر » که متن کانتات های

او را تهیه می کردند، او را به جمع خود دعوت نمی کردند. رد کردن تقاضای « مارتسن » که جزئیات زندگی باخ را برای نگارش و انتشار در یک مجموعه می خواست از سوی باخ، نشانه ایست از تمرکز و تعلق خاطر او به هنرش و یک زندگی آرام.
از اواخر سال ۱۷۴۹ نیروی بینائی باخ رو به کم شدن رفت. این حتی در تصویری که « الیاس گوتلیب هاوسمان »، نقاش درباری، در سال ۱۷۴۷ از او کشیده است، قابل تشخیص است . سرانجام بنا به توصیه ی دوستان، قرار شد « شوالیه جان تایلر » که جراح چشم پزشک پزشک ژرژ سوم بود و عمل چشم « هندل » را نیز انجام داده بود، درمان او را برعهده بگیرد. او بعدها در کتاب « ماجراها و سفرها » ی خود می نویسد: « علیرغم اینکه هنگام عمل کلیه ی شرایط به نفع باخ پیش رفت، با برداشتن لایه ی رویی چسم دریافتم که عصب دورنی چشم دریافتم که عصب درونی چشم این موسیقی دان برجسته فلج شده است.
از آن پس باخ در اطاقی تاریک و تنها منزوی شد و جای شگفتی است که ده روز پیش از مرگ باخ قدرت چشم خود را بازیافت ولی ناتوانی جسمی او را از پای درآورده بود. در ۲۸ ژوئیه سال ۱۷۵۰ در ساعت هشت و چهل و پنج دقیقه ی بعد از ظهر ، باخ در سن ۶۶ سالگی از جهان رفت. سه روز بعد او را نزدیک در جنوبی کلیسای « یوهانیس » دفن کردند. در این زمان گور باخ با هیچ گونه علامت مشخص کننده یی آراسته نشده بود. اما دو قرن بعد از تولدش، در سال ۱۸۸۵، لوحه ای

برای ثبت تاریخ مرگش بر دیوار جنوبی آویخته شد. در سال ۱۸۹۴ هنگام کندن محوطه ی کلیسا جهت گسترش و تعریض آن، ناگزیر شدند سه تابوت را از زمین خارج و باز کنند. طبق تشخیص علمی و قطعی زیست شناس معروف «ویلهلم هیس » یکی از آنها بی تردید به باخ تعلق داشت. در حال حاضر خاکستر بقایای جسد او در زیر یکی از غرفه های کلیسای یوهانیس در کنار شاعر معاصر و همشهریش «کریستیان فورشتگوت گلرت » نهفته است. روی آن نوشته شده است: «یوهان سباستیان باخ ۱۷۵۰-۱۶۸۵»
موسیقی برای باخ رسانه یی جهت پرستش و عبادت بود. در تاریخ هنر باخ رابطه یی بود میان کهنه و نو. او یک دگرگون کننده یا آفرینشگر شکل های تازه به شمار نمی رفت، بلکه تماشاگری بود در برابر تمام هستی موسیقی و در برابر همه ی زمان های موسیقی . با هیچ فرمولی، چه کهنه، چ

ه نو، بستگی نداشت، ولی هرگونه اثر صادقانه ی آهنگ دار فریفته اش می کرد. در سرتاسر زندگی هنری خود، به دنبال تکامل و عرضه ی ساخته های چند آوایی بود. شکل تازه ی سونات برای او ناپخته بود و اپرا بسیار سطحی. شیوه ی چند آوایی مانند کانتات، اوراتوریو و موتت که به وسیله ی خود او به سرحد کمال رسید – چون ضرب المثلی کهنه در شرف فراموشی به نظر می آمد. نسل بعدی که فرزندان باخ نیز در میانشان بودند، همگی به اپرا و سونات روی آوردند.

سوییت باروک
موسیقی سازی همواره پیوندی تنگاتنگ با رقص داشته است ، در گذشته آثار سازی اغلب برای مجلس های رقص که در قصرها بر پا می شدند به نگارش در می آمد . در دوره رنسانس ، رقص ها بیشتر جفت ( دو رقص پیاپی و همراه ) بودند – اغلب به دنبال یک رقص با وقار با وزن چهارتایی ، رقصی سر زنده و شاد با وزن سه تایی می آمد . در دوره باروک و پس از آن ، گئنه ای از موسیقی سازی ساخته شد که از نظر تمپو ، وزن و ریتم با رقص هایی خاص مرتبط بود – گونه ای که نه برای رقص بلکه برای شنیدن ساخته می شد .

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.