فایل ورد کامل مقاله چند شاعر برجسته؛ تحلیل ادبی آثار و جایگاه آن‌ها در جریان‌های شعر فارسی


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
3 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل مقاله چند شاعر برجسته؛ تحلیل ادبی آثار و جایگاه آن‌ها در جریان‌های شعر فارسی دارای ۵۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل مقاله چند شاعر برجسته؛ تحلیل ادبی آثار و جایگاه آن‌ها در جریان‌های شعر فارسی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله چند شاعر برجسته؛ تحلیل ادبی آثار و جایگاه آن‌ها در جریان‌های شعر فارسی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله چند شاعر برجسته؛ تحلیل ادبی آثار و جایگاه آن‌ها در جریان‌های شعر فارسی :

چند شاعر

وی مدتها خلافت طریقت نقشبندیه را به عهده داشت. جامی معاصر سلطان حسین بایقرا و وزیر دانشمندش امیر علیشیر نوائی بود که وی را مورد تفقد قرار داده اند.
جامی سفرهای زیادی به بلاد مختلف کرده است از جمله هرات و سمرقند که از مراکز علوم اسلامی و ادبیات ایرانی بوده اند، وی تبحر زیادی در علوم دینی و تصوف داشت سپس در عالم عرفان به کسب مقامات معنوی نائل آمد.

علاوه بر دیوان اشعار و غزلیات، آثار ذیل از وی بجا مانده است:
هفت اورنگ ـ سلسله الذهب ـ سلامان و ابسال ـ تحفه الحرار ـ سبحه الابرار ـ یوسف و زلیخا ـ لیلی و مجنون ـ خردنامه اسکندری ـ نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص ـ نفحات الانس ـ لوامع ـ لوایح ـ شواهد النبوه ـ اشعه اللمعات ـ بهارستان.
اشعار و افکار جامی در ادبیات هند و عثمانی بسیار بود، بطوریکه اولین بنای ادبیات عثمانی بر آثار و افکار وی گذاشته شد و سلاطینی مانند سلطان محمد فاتح و بایزید دوم به وی توجه و ارادتی خاص داشته و با او مکاتبه می کردند.

ابیاتی از ساقی نامه وی نقل می شوند:
دلا، دیده دوربین برگشای در این دیر دیرینه دیر پای
بعبرت نظر کن که گردون چه کرد فریدون کجا رفت و قارون چه کرد؟
پی گنج بردند بسیار رنج کنون خاک ریزند بر سر چو گنج
بمردار جویی چو کرکس مباش گرفتار هر ناکس و کس مباش
حافظ( ۷۲۶ ۷۹۱ ه ـ ق)
شمس الدین محمد بهاء الدین شیرازی ملقب به لسان الغیب که بعلت از حفظ داشتن قرآن متخلص به حافظ گردیده در شیراز متولد شد، پدرش از اهالی اصفهان و مادرش اهل کازرون بود.
حافظ به تحصیل علوم در زادگاه خود پرداخت و در مجالس درس بزرگان حاضر و کسب فیض نمود و در علوم به مقام رفیع رسید. حافظ در اشعار خود گوید:
عشقت رسد بفریاد ار خود بسان حافظ

قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
و یا:
ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ
به قرآنی که اندر سینه داری
وی معاصر سلسله آل مظفر و اوایل حکومت تیموریان بوده است و از آل مظفر، بخصوص شاه شجاع را مدح گفته است، اغتشاشات و نابسامانی های آن دوران در برخی از اشعار حافظ اثر گذاشته است، منجمله:
این چه شوریست که در دور قمر می بینم

همه آفاق پر از فتنه و شر می بینم
و یا
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر و ریا بگشایند
وفات خواجه به سال ۷۹۱ ه ـ ق یعنی صد سال بعد از وفات سعدی در شیراز اتفاق افتاد و در خاک مصلی به خاک سپرده شده.
شاعری ماده تاریخ وفات حافظ را در همان عبارت« خاک مصلی» یافته و گفته است:
چراغ اهل معنی خواجه حافظ
که شمعی بود از نور تجلی
چو در خاک مصلی یافت منزل
بجو تاریخش از خاک مصلی
( که عبارت خاک مصلی بحساب ابجد ۷۹۱ می شود).

حافظ دو مثنوی کوتاه و چند قطعه رباعی سروده و بقیه اشعار او غزل هستند غزلیاتی که آمیخته با عشق و عرفان بوده و در ادبیات ایران بی نظیرند.
انتخاب غزل از دیوان حافظ بسیار مشکل است، چه تمام غزلیات او شیوا و دارای معانی عارفانه و عاشقانه اند و تقریباً خانه ای نیست که دیوان حافظ را در بر نداشته باشد.
سخن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند

پریرویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
بفتراک جفا دلها چو بر بندند بربندند
ز زلف عنبرین جانها چو بگشایند بفشانند
بعمری یک نفس با ما چون بنشینند برخیزند
نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند
سرشک گوشه گیران را چو دریابند در یابند
رخ مهر از سحر خیزان نگردانند اگر دانند
ز چشمم لعل رمانی چو میخندند میبارند

ز رویم راز پنهانی چو می بینند می خوانند
دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند
چو منصور از مراد آنان که بردارند بردارند
بدین درگاه حافظ را چو میخوانند میرانند
حنظله بادغیسی( متوفی در سال ۲۲۰ ه ـ ق):
معاصر دوره طاهریان بوده و در نیشابور میزیست، دیوانی داشته که فقط ابیاتی از آن در دست است منجمله:
مهتری گر بکام شیر دراست
شو خطر کن ز کام شیر بجوی
یا بزرگی و عزّ و نعمت و جاه
یا چو مردانت مرگ رویاروی

خراسانی، میرزا حبیب(۱۲۶۶ـ۱۳۲۷ ه ـ ق)
از شعرای عارف و از روحانیون دانشمند خراسان بوده، نسب او به شاه نعمت اله ولی میرسد ، این ابیات از اوست:
امروز امیر در میخانه تویی تو
فریاد رس ناله مستانه تویی تو
مرغ دل ما را که بکس رام نگردد

آرام تویی دام تویی دانه تویی تو
در کعبه و بتخانه بگشتیم بسی ما
دیدیم که در کعبه و بتخانه تویی تو
خاقانی، افضل الدین( ۵۲۰ـ۵۹۵ ه ـ ق)
حسان العجم افضل الدین بدیل ابراهیم بن علی خاقانی حقایقی شروانی از بزرگترین و معروفترین شعرای ایرانی و از گویندگان نامی آذربایجان است. در قریه دربند از توابع شروان متولد شد، پدرش درودگر و مادرش از خانواده عیسوی بود که سپس اسلام آورد.
ابتدا نزد عموی خود به تحصیل علوم پرداخت آنگاه از ابوالعلماء گنجوی رسوم شاعری آموخت. سپس به خدمت خاقان منوچهر رسید و لقب خاقانی گرفت و مدتها نیز در دربار شروانشاه بود، از دست دادن پسر بیست ساله و سپس همسر غم بزرگی بر دل او نهاد.
او سفرهای زیادی کرد منجمله عراق و ری و عربستان و در ملک عراق بود که با دیدن خرابه های مدائن قصیده معروف خود را که با این بیت شروع می شود سرود:
هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان

ایوان مدائن را آئینه عبرت دان
وی بسبب تألمات روحی اواخر عمرش را به عزلت گذراند و بالاخره در تبریز وفات یافت و در مقبره الشعرای این شهر مدفون گردید ابیاتی در مرثیه از دست دادن پسرش سروده که چند بیتی از آن نقل می شود:
من کجایم خبرم نیست که مست خطرم
گر شما نیز نه مستید کجائید همه؟
همه بیمار پرستان ز غمم سیر شدند
آنکه این غم خورد امروز شمائید همه
نی،نی، از بند اجل کس بنوا باز نرست
کار کافتاد چه در بند نوائید همه

آه کامروز تبم تیز و زبان کند شده است
تب ببندید و زبانم بگشائید همه
زین طبیبان غلط گوی چه گویم، که شما
نامبارک دم و ناساز درائید همه
مهمترین اثر خاقانی تحفه العراقین میباشد، که در واقع شرح ماوقع سفرهای وی می باشد.
خواجوی کرمانی(۶۷۹ ـ ۷۵۳ ه ـ ق)
کمال الدین ابوالعطاء، محمود بن علی کرمانی متخلص به خواجو در کرمان متولد شد، در زادگاه خود علوم آموخت و سپس به شیراز و اصفهان و کازرون و عراق و مصر سفر کرد، در شیراز با حافظ آشنا شد، وی معاصر سلطان ابوسعید بهادر بود و او را مدح گفته است. وی علاوه بر دیوان شعر، آثار دیگری از خود بیادگار گذاشته، مانند: همای و همایون ـ گل و نوروز ـ کمال نامه ـ روضه الانوار ـ گوهر نامه ـ سامنامه ـ قطعه زیر از اشعار اوست:

نشان روی تو جستم بهر کجا که رسیدم
ز مهر در تو نشانی نه دیدم و نه شنیدم
چه رنجها که نیامد برویم از غم رویت
چه جورها که ز دست تو در جهان نکشیدم
هزار نیش جفا از تو نوش کردم و رفتم
هزار تیر بلا از تو خوردم و نرمیدم

بجای من تو اگر صد هزار دوست گزیدی
بدوستی، که بجای تو دیگری نگزیدم
بسی تو عهد شکستی که من رضای تو جستم
بی تو مهر بریدی که از تو من نبریدم

از آن زمان که چو « خواجو » عنان دل بتو دادم
بجان رسیدم و هرگز بکام دل نرسیدم
مزار وی در نزدیکی دروازه قرآن شیراز واقع است.
خیام، حکیم ابوالفتح عمر بن ابراهیم( متوفی به سال ۵۱۷ ه ـ ق):
دانشمند، ریاضی دان، شاعر و فیلسوف ارزشمند ایرانی در نیشابور پا بعرصه حیات نهاد، ار ریاضی دانان و منجمین معروف دوره سلجوقی است. شهرت او بیشتر بخاطر رباعیات وی است که حالت عرفانی و حکیمانه خاصی دارند که به زبانهای زنده دنیا نیز ترجمه شده اند( اولین ترجمه به انگلیسی توسط فیتز جرالدا انجام شده است).
مدفن وی در صحن امامزاده محروق در نیم فرسنگی نیشابور واقع است از آثار او می توان به نوروز نامه ـ روضه القلوب ـ رساله در جر و مقابلات ـ رساله وجود ـ رساله ئی در طبیعیات و فلسفه اشاره کرد.
چون آب بجویبار و چون باد بدشت
روزی دگر از نوبت عمرم بگذشت
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزی که نیامدست و روزی که گذشت

دقیقی، ابو منصور محمد بن احمد(۳۳۰ ـ وفات بین سالهای ۳۶۷ ـ۳۷۰ ه ـ ق)
دقیقی آخرین شاعر بزرگ دوره سامانی است که پیش از فردوسی شروع به نظم شاهنامه کرده است، بعلت دقتی که در الفاظ و معانی داشته او را دقیقی لقب داده اند، محل تولد وی بلخ بوده است. وی زرتشتی بوده و به امر نوح بن منصور شروع به تنظیم شاهنامه کرده است اما قبل از اینکه قسمت هایی از آنرا بپایان برساند(حدود هزار بیت) بدست غلامی کشته می شود.
رودکی، ابو عبداله جعفر بن محمد(۲۶۰ـ۳۲۹ ه ـ ق)

شاعر بلند آوازه قرون سوم و چهارم در قریه رودک سمرقند متولد شد، چنان اهوش بود که در هشت سالگی قرآن را حفظ کرد، نواختن ساز بربط را فرا گرفت و چنان استاد شد که به دربار امیر نصر بن احمد سامانی راه یافت و صاحب مال و منال زیادی گردید، عده ای او را کور مادرزاد و برخی نابینا در اواخر عمر دانسته اند، از رودکی دیوانی بجا مانده است که حاوی اشعار حکیمانه و با معنی است دیگری کلیله و دمنه که کتابی است منظوم، این شاعر بزرگوار در زادگاه خود دارفانی را وداع گفت، ابیاتی از رودکی نقل می شوند:
ای آنکه غمگینی و سزاواری وندر نهان سرشک همی باری

رفت آنکه رفت و آمد آنک آمد بود آنکه بود خیره چه غم داری
هموار خواهی کرد گیتی را؟ گیتی است کی پذیرد همواری
اندر بلای سخت پدید آید صبر و بزرگمردی و سالاری
سعدی ( تولد حدود ۶۰۶ ـ وفات ۶۹۱ ه ـ ق )
شیخ مشرف الدین مصلح بن عبدالله سعدی شیرازی از ستاره های قدر اول آسمان ادب ایران است که نظم و نثر بدیع او زبان فارسی را به اعلی درجه فصاحت رسانیده و در هر عصری آثار وی از ارزش و اهمیت خاصی برخوردار می باشند.
در شیراز بدنیا آمد، در اوان جوانی پدر خود را از دست داد. سعدی علاقه زیادی به سیر و سیاحت داشت و فتنه مغول و آشفتگی اوضاع شیراز او را وادار به ترک وطن نمود، بغداد، سوریه، مکه، افغانستان، ترکستان، هند، کاشمر از جمله اماکنی بودند که سعدی در آنها اقامت داشته است.
پس از بازگشت به شیراز و آرام شدن اوضاع به خدمت اتابک ابوبکر بن سعد زنگی رسید و تخلص خود ( سعدی) را نیز از وی گرفته است.
در ۶۵۵ ه ـ ق بوستان را به نظم کشید و در ۶۵۶ ه ـ ق گلستان را که نثر مسجع و از شاهکارهای ادبی ایران است تصنیف کرد. علاوه بر بوستان و گلستان، سعدی کلیاتی دارد که حاوی غزلیات، قصاید، قطعات و ترجیع بندها و رباعیات وی است، سعدی در شیراز وفات یافت و در سعدیه شیراز که زیارتگاه صاحبدلان است مدفون گردید. جهت پی بردن به زیبایی اشعار سعدی و قدرت بیان وی شعری از استاد شهریار که غزل معروف سعدی( من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفائی . . . را تضمین کرده است برگزیده ام که خوانندگان گرامی از آن لذت خواهند برد.

ای که از کلک هنر نقش دل انگیز خدایی
حیف باشد مه من کاین همه از مهر جدایی
گفته بودم جگرم خون نکنی باز کجایی
« من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی»
مدعی طعنه زند در غم عشق تو زیادم
وین نداند که من از بهر غم عشق تو زادم

نغمه بلبل شیراز نرفته است ز یادم
« دوستان عیب کنندم که چرا دل بتو دادم
باید از اول بتو گفتن که چنین خوب چرایی»
تیر را قوت پرهیز نباشد ز نشانه
مرغ مسکین چه کند گر نرود در پی دانه
پای عاشق نتوان بست به افسون و فسانه
« ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجائیم در این بحر تفکر تو کجائی؟»
تا فکندم بسر کوی وفا رخت اقامت
عمر بی دوست ندامت شد و با دوست غرامت
سر و جان و زر و جاهم همه گو: رو بسلامت
« عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهل است تحمل نکنم بار جدایی»
درد بیمار نپرسند به شهر تو طبیبان
کس در این شهر ندارد سر تیمار غریبان
نتوان گفت غم از بیم رقیبان به حبیبان
« حلقه بر در نتوانم زدن از بیم رقیبان

این توانم که بیایم سر کویت به گدایی»
هر شب هجر بر آنم که اگر وصل بجویم
همه چون نی بفغان آیم و چون چنگ بمویم
لیک مدهوش شوم چون سر زلف تو ببویم
« گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی»
نرگس مست تو مستوری مردم نگزیند
دست گلچین نرسد تا گلی از شاخ تو چیند
جلوه کن جلوه، که خورشید بخلوت ننشیند

« پرده بردار که بیگانه خود آن روی نبیند
تو بزرگی و در آئینه کوچک ننمایی»
نازم آن سر که چو گیسوی تو در پای تو ریزد
نازم آن پای که از کوی وفای تو نخیزد
شهریار آن نه که با لشگر عشق تو ستیزد

چو بدانست که در بند تو خوشتر ز رهایی»
سلمان ساوجی( اوایل قرن هشتم ـ متوفی به سال ۷۷۸ ه ـ ق)
خواجه جمال الدین سلمان بن خواجه علاءالدین محمد، در ساوه متولد شد، مدتی خواجه غیاث الدین محمد وزیر سلطان ابوسعید بهادر را مدح گفت، سپس به دربار جلایریان رفت و مداح سلاطین آن خاندان گردید.
علاوه بر اشعار و غزلیات عارفانه، سلمان اشعار و قصایدی در مدح رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین بخصوص حضرت علی(ع) دارد.
وی از قصیده سرایان بنام است همچنین دو مثنوی نیز به نامهای جمشید و خورشید و فراقنامه دارد.
این غزل از اوست:
باز به زنجیر زلف، یار مرا میکشد
در پی او میروم تا بکجا میکشد
نام همه عاشقان در ورق لطف او

گر قلمی میکشد بر سر ما میکشد
هر چه ز نیک و بدست، چون همه در دست اوست
بر من مسکین چرا خط خطا میکشد
بار تو من میکشم جور تو من میبرم
پرده ز رویت چرا باد صبا میکشد
بار غمت غیر من کس نتواند کشید
بر دل « سلمان» بنه آنهمه تا میکشد

سنائی( تولد اواسط قرن پنجم ـ وفات ۵۲۵ و یا ۵۴۵ ه.ق):
ابو المجد مجدود بن آدم سنائی غزنوی از شعرای والامقام و عرفای ارزنده و از اولین متصوفین عالم ادبیات ایران است. وی از اساتید مسلم شعر و ادب فارسی است که مولوی در حق وی چنین گفته:
عطار روی بود و سنائی دو چشم او ما از پی سنائی و عطار آمدیم
سنائی مدتی در دستگاه غزنویان امرای آن خاندان را مدح گفت اما پس از مدتی ترک طریق کرد و در سلک عارفان و صوفیان درآمد و اشعاری پر معنی و عارفانه سرود که از شاهکارهای ادبیات فارسی میباشند وی از شعرای طراز اول متصوف ایران است، مقبره سنائی در زادگاهش غزنین زیارتگاه خاص و عام است.
علاوه بر دیوان اشعار، از سنائی آثار ارزشمندی بجای مانده مانند حدیقه الحقیقه و نیز طریق التحقیق و سیر العباد الی المعاد و مثنوی هایی مانند کارنامه، عشق نامه، عقل نامه، غریب نامه.
شوریده شیرازی(۱۲۷۴ ه ـ ق ۱۳۰۵ ه . ش):
محمد تقی متخلص به شوریده در شیراز متولد شد، در ۷ سالگی بمرض آبله از نعمت بینائی محروم گشت، وی در دربار ناصرالدین شاه شهرتی کسب کرد و ملقب به مجد الشعرا و فصیح الملک گردید، در غزلسرائی ماهر بود، در شیراز نیز وفا یافت و در همان شهر مدفون است.
این ابیات از اوست:
روی بنمائی و دل از من شوریده ربائی
تو چه شوخی که دل از مردم بی دیده ربائی
حسن گویند که چون دیده شود دل برباید

تو بدین حسن دل از دیده و نادیده ربائی
تو که خود فاش توانی دل یک شهر ربودن
دل « شوریده» روا نیست که دزدیده ربائی
شهریار ـ محمد حسین(۱۲۸۳ ـ۱۳۶۷ ه.ش):
استاد سید محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار در ۱۲۸۳ شمسی در تبریز متولد شد. وی فرزند حاج آقا خشگنابی از وکلای درجه اول تبریز که از دانشمندان و اهل ادب بود می باشد.
شهریار تحصیلات خود را با خواندن گلستان و نصاب آغاز کرد و سپس تحصیلات متوسطه را در دارالفنون بپایان رسانید و وارد دانشکده طب شد ولی پس از پنج سال تحصیل کمی قبل از اخ

ذ درجه دکترا دانشکده را ترک گفت. وی در سال ۱۳۱۰ وارد خدمت دولت شد و به خراسان رفت و تا ۱۳۱۴ در آن استان بکار دولتی اشتغال داشت سپس به تهران آمد و در بانک کشاورزی به ادامه خدمت مشغول گردید. سپس تاهل اختیار و در زادگاه خود تبریز اقامت گزید و بالاخره در مهرماه ۱۳۶۷ بدرود حیات گفت. وی در مقبره الشعرای تبریز به خاک سپرده شده است.
استاد شهریار بحق از ادیبان و سخن پردازان و شعرای کم نظیر ایران بشمار می رود آثار او بارها در چاپ های گوناگون به طبع رسیده است اشعار حیدر بابای او به ترکی از شاهکارهای ادبیات فارسی بشمار می رود، به شعری از استاد شهریار توجه فرمائید:
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که بما سوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من بخدا قسم خدا را
بخدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا
بجز از علی که آرد پسری ابوالعجایب
که علم کند بعالم شهدای کربلا را

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا
صائب تبریزی(۱۰۱۰ ـ ۱۰۸۱ ه .ق):
محمد علی صائب در اصفهان متولد شد، پدرش میرزا عبدالرحیم اهل تبریز بود که در زمان حکومت شاه عباس به اصفهان مهاجرت کرد و صائب در همین شهر متولد شد. وی در ایام جوانی پس از خاتمه تحصیلات به مکه سفر کرد و سپس عازم هند گردید و به دربار شاه جهان رفت و ۶ سال در کابل و هند اقامت گزید. سپس بنا به درخواست پدر به ایران آمد و در دربار شاه عباس دوم قدر و منزلتی یافت.
از خصوصیات شعر صائب مضمون سازی و باریک اندیشی است که در واقع از مشخصات سبک هندی می باشد، تک بیتی های وی معروفیت دارند. مدفن صائب در اصفهان است.
این شعر از اوست:
در حفظ آبروی ز جان سخت تر بکوش
کین آب رفته باز نگردد بجوی خویش

دست طمع چو پیش کسان میکنی دراز
پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش
طالب آملی( متوفی به سال ۱۰۳۶ ه .ق):
از شعرای قرن یازدهم است که مدتی در هند در دربار جهانگیر شاه بود. از آثار وی جهانگیر نامه است.
ظهیرالدین فاریابی( متوفی به سال ۵۹۸ ه .ق):
از سخن سرایان نامی قرن ششم و از غزلسرایان معروف این قرن به شمار می رود. در قریه فاریاب بلخ متولد گردید. سپس به نیشابور رفت، مدتی در عراق و اصفهان بود، و عاقبت به تبریز رفت و در همانجا وفات یافت مدفن وی در مقبره الشعرای تبریز است.

عبید زاکانی( متوفی به سال ۷۷۲ ه .ق):
وی متولد زاکان از توابع قزوین است، فردی دانشمند و دارای فضایل علمی بوده است، وی معاصر خواجه حافظ بوده و بیشتر سخنان خود را در قالب طنز و داستان بیان کرده است، علاوه بر دیوان اشعارش از وی کتبی مانند، اخلاق الاشراف ـ موش و گربه ـ سنگ تراش ـ هزلیات و ریش نامه بجا مانده است.
عرفی شیرازی(۹۶۳ـ۹۹۹ ه .ق):
جمال الدین محمد بن بدر الدین شیرازی از شعرای معروف دوره صفوی است، در شیراز متولد شد، مدتی در دربار اکبر شاه در هندوستان بوده است. قصاید و غزلیات و مثنوی های زیاد سروده و دو مثنوی مخزن الاسرار و خسرو و شیرین نظامی را استقبال کرده است. وی در جوانی در لاهور وفات یافت، این شعر از اوست:
چنان با نیک و بد سر کن که بعد از مردنت «عرفی»
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند
عراقی( ۶۱۰ـ۶۸۸ ه .ق):
شیخ فخرالدین ابراهیم بن شهریار بن بزرگمهر بن عبدالغفار جوالقی همدانی متخلص به عراقی در قریه کمجان از توابع همدان متولد شد. پس از تحصیلات به هندوستان رفت و سپس در قونیه اقامت گزید.

وی از عرفا و متصوفین نامی قرن هفتم هجری و از جمله کسانی است که در تعزیت مولانا شرکت داشته اند، وفاتش در دمشق افتاد و مزارش نیز در آن شهر است.
غزل معروفی دارد که با این بیت شروع می شود:
ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی
چکنم که هست اینها گل باغ آشنایی

عارف( ۱۲۵۸ ـ ۱۳۱۲ ه .ش):
ابوالقاسم قزوینی متخلص به عارف از شاعران آزادیخواه ایران است. در قزوین متولد و در همدان درگذشت. وی در سرودن تصنیف های ملی و وطنی در ادبیات معاصر ایران بی نظیر است.
عطار نیشابوری، شیخ فرید الدین( تولد بین ۵۱۲ الی ۵۳۷ـ وفات ۶۲۷ ه.ق):
شیخ فرید الدین ابو حامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحق عطار کدکنی نیشابوری شاعر، عارف و از صاحبدلان بزرگ قرون ششم و هفتم هجری است. محل تولد وی شهر شادیاخ نیشابور است.
ملقب شدن وی به عطار بدلیل اشتغال به شغل دارو فروشی و عطاری بوده است، وی در ضمن دارو فروشی به طبابت نیز اشتغال داشت. عطار از جمله شعرای متصوف و عارف ایران می باشد که در جمله مغول بدست سربازی کشته شد. تعداد کتابهای او را ۱۱۴( به تعداد سوره های قرآن) نوشته اند که مشهورترین آنها منطق الطیر است، سایر آثار این شاعر و دانشند و عارف بزرگ عبارتند از: اسرار نامه ـ الهی نامه ـ مصیبت نامه ـ جواهر الذات ـ وصیت نامه ـ بلبل نامه ـ حیدر نامه ـ اشتر نامه ـ مختار نامه ـ شاهنامه ـ خسرو نامه ـ مظهر العجایب ـ هیلاج نامه ـ لسان الغیب ـ مفتاح الفتوح و . . . . .

هفت شهر عشق عطار که در عرفان معروف است از وی چنین نقل شده است:
نخستین جستجو و طلب است. باید در راه مقصود کوشید ـ دوم مقام عشق است که بیدرنگ باید براه وصال گام نهاد ـ سوم معرفت است که هر کس بقدر شایستگی خود راهی بر میگزیند ـ چهارم استغنا است که مرد عارف باید از جهان و جهانیان بی نیاز باشد ـ پنجم مقام توحید است که همه چیز در وحدت خدا مشاهده می شود ـ ششم مقام حیرت است که انسان در می یابد که دانسته های او بسیار اندک و محدود است ـ هفتم مقام فنا است که تمام شهوات و خودپرستیهای آدمی از او زایل می شود و میرود تا بحق واصل شود و در واقع از این فنا به بقا میرسد.

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.