فایل ورد کامل مقاله خاستگاه و گرایش‌های اولیه تشیع؛ بررسی تاریخی و دینی روند شکل‌گیری و توسعه مکتب شیعه


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
4 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل مقاله خاستگاه و گرایش‌های اولیه تشیع؛ بررسی تاریخی و دینی روند شکل‌گیری و توسعه مکتب شیعه دارای ۳۸ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل مقاله خاستگاه و گرایش‌های اولیه تشیع؛ بررسی تاریخی و دینی روند شکل‌گیری و توسعه مکتب شیعه  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله خاستگاه و گرایش‌های اولیه تشیع؛ بررسی تاریخی و دینی روند شکل‌گیری و توسعه مکتب شیعه،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله خاستگاه و گرایش‌های اولیه تشیع؛ بررسی تاریخی و دینی روند شکل‌گیری و توسعه مکتب شیعه :

منابع و مآخذ:
۱- مسئولیت شیعه بودن شادروان دکتر علی شریعتی.
۲- شیعه یک حذب تمام، دکتر علی شریعتی.
۳- برای ماخذ شیعی مراجعه کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۸ .
۴- طبری، ۱ .

فهرست مطالب
عنوان شماره صفحه
سخن نخست ۱
شیعه ۲
ادوار تاریخی تشیع ۶
غیبت ۷
نیابت ۷
اجتهاد ۷
مسئولیت شیعه بودن ۹
مصلحت – حقیقت ۱۴
منابع و مآخذ ۲۴

سخن نخست
انسان زنده و پویا و تلاشگر با تکیه بر اندیشه هایش هویت می یابد و شناخته می شود نگرشی با تکیه بر کنش ها و واکنش ها و راه و رسم های انسان برتر . الگو، اسوه بی تردید راهگشا و راهنماست . و دوسوی یک مرز همراه درمقابل با یکدیگر صف آرائی کرده اند .
سمت و سوی حق و جبهه باطل ، پرچم ایمان و بیرق کفر، و بدون تقابل این دو که زندگی شاید تحمل و روزمرگی باشد و خورد و پوش و چه و چها .
سرنوشت شیعه دردوران تلخ و شیرین تاریخ پرماجرایش عبرت آمیز پند آموز است ازتشکیل نخستین هسته مقاومت درمقابل بدعت گذارها ، پوست خز پوشها ، رانت خواران و …

تا امروز که نگرش دنیای غارتگر درمقابل شیعه جر تحریف حقایق و برخورد حذفی فیزیکی نیست . تشیع همواره برپای ایستاده است .
و دشمنان این مکتب پس از یأس از مبارزه منطقی و رویاروی و اصولی بسیار کوشیده اند با تحریف اصول تشیع و پیرایه بستن به آن تا مرز خرافه و گزافه از تلالو انوار درخشان ارزشهای آن بکاهند .
اما دراوج آوازه گری دشمنان شیعه ، مکتب تشیع همواره توانسته است جایگاه تاریخی خود را حفظ کند . جستار حاضر کنکاشی به تعجیل و تلمیح است و مشتی است نمونه خروار که بیشتر از زبان دشمنان شیعه آورده شده امید که بینان اندیشه سترگ باخواندن این صفحات استحکامی بیشتر یابد .

شیعه
بعداز رحلت پیامبر اکرم ، درباره جانشینی حضرت درمیان مسلمانان اختلاف شدیدی پدید آمد و همین نظرات مختلف سبب بوجود آمدن فرق مختلفی نیز شد . ازسوی دیگر لزوم صدور قوانین جدید برای مسائل دینی و سیاسی و اجتماعی سبب شد که دانشمندان اسلامی با توجه و بهره گیری ازقرآن و سنت رسول اکرم و احادیث و اعمال جانشینان رسول خدا ، علم جدیدی به نام فقه را به وجود آورند ، که دراین علم به اعمال و رفتار روزمره انسان درجامعه اسلامی پرداخته شده و قوانینی صادر می شود .

ازقرن دوم و سوم هجری و مخصوص دردوره عباسیان و زمان مأمون خلفه عباسی جدلها و بحثهای مذهبی فرق مختلف شدت گرفت . عیسوی و یهودی و زرتشتی و سایر ادیان به آزادی هریک دلایلی را جهت اثبات حقانیت خویش عرضه می کردند و با مدعیان سایر ادیان به مباحث و مجادله می نشستند . دراین میان دانشمندان اسلامی جهت دفاع از اسلام ، علمی به نام علم کلام را پدید آورند. علم کلام درباره حقانیت دین اسلام و اصول دین بحث می نمود و وظیفه پاسداری از دین را برعهده داشت .

فرقه شیعه نیز عقاید و نظرات خاصی درباره علم فقه و کلام دارد . می دانیم که شیعیان کسانی هستند که تنها حضرت علی (ع) را به جانشینی حضرت رسول اکرم سزاوار می دانند و حضرت علی (ع) را امام اول خویش می شمارند . ازنخستین شیعیان می توان مقداد بن ای سود ، سلمان فارسی ، ابوذر غفاری و عماربن یاسر را نام ببریم . اماگروندگان به حضرت علی درقرون بعدی به چندین فرقه مختلف تقسیم شدند که مشهورترین آنها عبارتند از امامیه ، اسماعیلیه و علویه . درزیر به توضیح هریک خواهیم پرداخت ولیکن لازم به ذکر است که همگی فرق زیر با نام شیع نامیده می شوند .
غلاه یا غالیه : این گروه کسانی بودند که درحق حضرت علی و فرزندانیش غلو می کردند و اعمال ما فوق تصور بشر و الوهیت الهی بدیشان قایل می شدند و به این سبب ایشان را با جمع کلمه غلو کنندگان یا غلیه نامیده اند . این دسته درواقع شیعه محسوب نمی شوند ، اما مورخان و ملل و نحل معمولاً ایشان را جزو فرق شیعه می آورند .

امامیه : ایشان حضرت علی (ع) راامام می دانند و بیعت کنندگان با ابوبکر و خلافت ابوبکر و عمررا گمراه می دانند . مخالفین و دشمنان شیعه چون این فرقه خلافت ابوبکر و عمر را در کرده اند به ایشان نام رافضه داده اند . امامیه نام عمومی شیعه وشیعیان دوازده امامی نیز می باشد .
زیدیه : این دسته بعد از حضرت سجاد (ع) درکوفه با فرزند حضرت به نام زید بیعت کردند . این واقعه درزمان خلافت هشام بن عبدالملک رخ داد .
کیسانیه: این فرقه ازشیعه امامت را حق محمد حنفیه پسر دیگر حضرت علی بن ابی طالب (ع) می دانند که مادرش دختر حضرت رسول (ص) نبود . کلمه کیسانیه برگرفته شده از لقب مختار بن ابی عبیدثقفی می باشد که به نام کیسان ملقب ود . (عباسیان)
راوندیه : بعداز مرگ محمد بن حنیفه در سال ۸۱ هجری قمری ، از دل فرقه کیسانیه ، راوندیه پدید آمد . بدین ترتیب دسته ای از فرقه کیسانیه با ابوهاشم عبدالله پسرمحمد بن حنیفه بعیت نمودند و چون وی درسال ۹۸ ه . ق وفات یافت ، گروهی از پیروان او با محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب بیعت نمودند و امامت حق محمد بن علی که ازفرزندان عباس عموی پیامبر بود دانستند . این گروه از این پس به شیعه آل عباس یا رواندیه معروف شدند . در مقابل شیعه آل عباس ، شیعه علویه قرارداشتند .

علویه : یا علویان اسم عام شیعیان می باشد که بخصوص دردوره عباسی این کلمه رونق زیادی گرفت . علویان بعد از امیرالمؤمنین (ع) و دو فرزندش ، حضرت زین العابدین ابو محمد بن حسین را امام می دانستند و پس از شهادت آن حضرت ، درمقابل زیدیه که زیدرا قبول می کردند این گروه برخلاف ایشان ابوجعفر محمد بن علی (۱۱۴-۵۹ ه.ق)
فرزند دیگر امام چهارم را که باقرالعلوم لقب داشت ، امام پنجم می شمارند و پس از امام پنجم ابوعبدلله جعفربن محمد الصادق (۱۴۸-۸۳) را به عنوان امام ششم می شناختند . اما بعد از وفات امام ششم ، شیعیان علوی به شش فرقه منقسم شدند ، که معروفترین آنها عبارتند از :
ناووسیه : پیروان این فرقه معتقد بودند که امام ششم وفات نیافته بلکه غیبت کرده و روزگاری برمی گردد و جهان از عدل او لبریز می شود و اومهدی موعود است . این فرقه را ناووسیه می گویند .

اسماعیلیه : این فرقه اعتقاد به زنده بودن اسماعیل فرزند امام جعفر صادق داشتند و اسماعیل را جانشین حضرت می دانند رئیس این دسته ابی الخطاب محمد بود و ازاین روی گاه ایشان را خطابیه می نامند . درواقع این گروه منشاء اصلی فرقه اسماعیلیه است که شهرت فراوانی یافت (حسن صباح و اسماعیلیان )
مبارکیه : بعداز رحلت حضرت امام جعفر صادق ، عده ای دور محمد بن اسماعیل راگرفتند و رئیسی پیدا کردند به نام مبارک که نام این فرقه ازوی گرفته شده است . درواقع مبارکیه منشعب از اسماعیلیه است و گروهی از اسماعیلیان نیز به این فرقه گرویدند .
قرامطه : این نام ، قرمطویه ، نام اسماعیلیا ن نیز می باشد . قرامطه دراصلی کسانی بودند که عقیده داشتند روح امام ششم به بدن ابی الخطاب وبعد از او به بدن محمد بن اسماعیل انتقال یافته و امامت حق فرزندان محمد بن اسماعیل است . پس قرامطه نیز از دو فرقه خطابیه و مبارکه پدید آمدند سبب نامگذاری آنها به قرامطه نیز این بود که رئیس اسن دسته شخصی بود به نام قرمطویه .

سمیطیه : این فرقه یکی دیگر از فرزندان امام ششم یعنی محمد بن جعفر را به امامت برگزید وچون رئیسی به نام یحیی بن ابی السمیط داشتند به نام سمیطیه خوانده شدند .
افطحیه : این گروه فرزند بزرگ امام ششم یعنی عبدالله بن افطح را در می کردند ؛ او امام هفتم شیعیان دوازده امامی محسوب می شود . و باز پس از شهادت حضرت موسی بن جعفر ملقب به کاظم که امام هفتم بود پنج فرقه دیگر نیز بوجود آمد . مشهورترین این پنج فرقه ، دو فرقه واقفه و قطعیه هستند .
واقفه : این گروه به رحلت امام هفتم ایمان ندارند و وی رامهدی موعود می دانند که روزی ظهور کرده و دنیا را پر عدل می سازد .
قطعیه : ایشان امام را با رحلت امام هفتم قطع شده و امام را منتقل شده به ابوالحسن علی بن موسی الرضا (۲۰۳-۲۳۲) چهارده فرقه ازمیان ایشان برخاست که ازمیان آنها هیچکدام شهرت زیادی نیافتند مگر شیعه اثنی عشری یا ۱۲ امامی که به امامت علی بن موسی الرضا و فرزند ابو جعفر محمد بن علی الجواد (۲۲۰-۱۹۵) و امام دهم ابوالحسن علی بن محمد الهادی و امام یازدهم ابومحمد حسن بن علی العسکری (۲۳۲-۲۶۰) و مهدی موعود معتقد هستند .

ادوار تاریخی تشیع
تاریخ ، دربینش و برداشت تاریخی شیعه ، سه دوره دارد :
الف –دوره اول –که رهبری مردم – برای نجات و کمال و آزادی ، و قسط و عدالت – با نبوت است .
ب-دوره دوم که فصل پایان نبوت است و دوران خاتمیت و آغاز «امامت » دراین دوره ، رهبری مردم به دست نظام امامت می افتد .
ج-دوره سوم که از غیبت امام آغاز می شود –یعنی دوران «غیبت بزرگ » رهبری و هدایت خلق و بسط حکمت و استقرار عدالت و قسط یعنی آنچه که رسالت نبوت وامامت بود – بعهده علم است . اما نه به عنوان دانستن مجموعه مجموعه ای از اطلاعات علمی که دیگران نمی دانند بلکه به معنی آگاهی بی شبیه به آن آگاهیی که پیامبران می بخشند .

غیبت
برخلاف آنچه که فهمانده اند و می فهمیم ، دوره غیبت ، دوره نفی مسئولیت و انتظار منفی ظهور نیست بلکه دوره سنگین تر شدن ، مسئولیت انسان است . دراین دوره ، عالم ، رسالت و مسئولیتی مشخص سنگین و صریح دربرابر خدا و مکتب و علمش و دربرابر امام و مردم بعهده می گیرد و ای عبارت است از «نیابت».
نیابت
نیابت یعنی مسئولیتی که علم بهده می گیرد تا ادامه دهنده راه امام و نهضت نبوت باشد . دراین لحظه تاریخی مسئولیت و وظیفه علم رهبری خلق و حکومت بر مردم و آموزش دادن و آگاهی بخشیدن به توده و آشنا کردن دائم مردم است با مکتب و زمان و سرنوشت و مسئولیتش .
دراین دوره ، غیبت تعطیل مسئولیتهای اجتماعی نیست بلکه برعکس آنچه می پزد و پخته اند ! تمام مسئولیت نبوت و امامت بدوش علم و عالم قرار می گیرد .
اجتهاد

اجتهاد ،تحقیق آزادانه محقق مسئول است – نه محققی که می خواهد حقایق را برای کتابها آزمایشگاهها و دانشگاهها … کشف کند – برای مردم و سرنوشت مردم و بهتر فهمیدن عقاید و ارائه جدید راه حل ها و پاسخ به نیازهای زمان وطرح ضرورت های زندگی اجتماعی و روشنگری و هدایت جامعه اش بر اساس مکتب .

اجتهاد ، مسئولیت و سنگین مذهب تشیع است که بردوش عالم محقق گذاشته می شود تا برحسب پیشرفت علم و آگاهی مردم ، تلقی و برداشت مذهب را درذهن و اندیشه و دریافت علمی زمان ، تحول – ببخشد و تحقق اسلام و مکتبش را برحسب نیاززمان و به میزانیکه درهر زمان امکان کشف و فهم بهتر آن حقایق می رود ، ممکن کند. و ازهمه مهمتر ، این رسالت بزرگ عالم است بر اساس احکام و اصول مکتب بزرگی که دراختیار دارد ، و برحسب نیاز و حرکت و ضرورت زمانی که درآن میزیست – و مذهبش نیز باید زنده بماند باید به احکام و برداشتها و فهم تازه متناسب با زمان و متناسب با نیاز زمان و ضرورت بشر و نسل این زمان دست ببازد و استنباط و استخراجشان کند تا مذهب درچهارچوب شرائط کهنه و گذشته که دیگر گذشته است – نماند و منجمد نشود ، اززمانش واپس نیفتد . و این بدان معنی نیست که فقیه –بجای کشف حوادث جدید زمان و پاسخ یابی اسلامی – بنشیند ، تا بانک و سرقفلی و بیمه بیاید و او حکم توجیهی شرعیش را بگوید بلکه برحسب تغییر و تحل نیازها و ضرورتها روح وبینش و برداشت عقاید و استنباط احکام و نقش فقه اسلامی – بوسیله مجتهد مسئول – یعنی محقق آزاد ومسئول – تحول و تکامل بیابد .

واینجاست که دیگر بار ، اجتهاد نفس مسئولیت دانشمند را درهدایت فکری و علمی جامعه و درطول تحول زمان و تغییر ارزشها و نیازها با این خصوصیت و سنگینی و صراجت –مطرح می کند .
مسئولیت شیعه بودن
شیعه بودن ، مسئولیتی ایجاد می کند ، اخص از انسان بودن و متفکر بودن و مسلمان بودن که خاک شیعه ، مسئولیت خیز است . اما شیعه علوی ، نه شیعه صفوی که عامل سلب مسئولیت و نفی همه امر و نهی هایی است که به انسان و مسلمان خطاب شده است . تشیع صفوی ، مذهب راه حل یابی است برای گریز از مسئولیتها مذهب تجلید و تذهیب و تجلیل قرآن : نه تحقیق و تفسیر قرآن . تقدیس قرآن امانه برای بازکردن و خواندن قرآن .توسل یکسره به کتاب دعا ، برای بستن قرآن ، چرا که گشودن قرآن سخت است و مسئولیت آور ، کتابی که چنان حساب و کتاب دقیقی دارد که می گوید : نتیجه یک ذره کار نیک را می بینی ، وکیفر ذره ای کار بد را می چشی (فمن یعمل مثقال ذره خیرایره و من یعمل مثقال ذره شرایره )قیامت ، روزی است که دستاورد خویش را می نگری (یوم ینظر المرءما قدمت یداه ) . همین !
وانفاق ، ازدست گذاشتن همه چیز است ، انفاق جان ، مال ، زندگی ، زن و فرزند است . چه ، درراه عقیده در راه مردم این ها همه فتنه اند . باید دنیا را پلید بشماری و شب وروزت را وقف کنی . آن هم نه درگوشه تنبلی و بی مسئولیتی زهد و ریاضت و عبادت و اعتکاف … بلکه درمتن جهاد و اجتهاد و مردم و عقیده و عمل . اینهمه مسئولیت ؟ اینهمه سنگینی ؟ خیلی سخت می گیرد .

اما شیعه صوفی نگران نیست ، زیرا برایش راه حلهای ساده ای دارد : کتاب دعا را می گشاید ، نوشته است که فلان چهار کلمه را اگر درپله چهارم صفا و مروه بایستی و بخوانی ، پولدار می شوی ! این مال دنیا – و اگر همین دعا را بنویسی ، یا رو به قبله بایستی و بخوانی . ویا با آب انار روی کاسه آب ندیده بنویسی و بخوری تمام گناهات – افزونتر ازستاره های آسمان و ریگهای بیابان و قطرات باران بخشوده می شود . پاک همچون روز اولی که از مادرزاده زائیده شدی – اینهم آخرت-پس مؤمن زرنگ به این ، رو می آورد که هم راحت تر است و هم کم خرج تر و هم پردرآمد تر ! او لای قرآن را باز نمی کند . که را ه حلش را درکتاب دعا یافته است !
علی (ع) دربرابرمان ایستاده است ، اگر بشناسیمش – که همه مصالح خویش و سرنوشت خود و خانواده و فامیل و گروهش را فدای حق و ناس می کند و لحظه ای میدان جهاد و مبارزه راخالی نمی گذارد و با این همه دربرابر مسئولیت عظیمی که بردوش دارد ، چنان مضطرب و وحشتزده است ، اضطراب و وحشتش را به دوستدار و آشنای خویش نیز منتقل می کند – بار مسئولیت بر دوشمان می افتد پیامبر پیش رویمان ایستاده است – و به دختر عزیر دردانه اش می گوید : فاطمه ! کارکن کار. که من برای تو هیچ کاری نمی توانم کرد – شناختنش از مسئولیت سرشارمان می کند .

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.