فایل ورد کامل مقاله گزارش‌های جنایی عامه‌پسند؛ بررسی اجتماعی و رسانه‌ای تأثیر روایت حوادث بر افکار عمومی


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
3 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل مقاله گزارش‌های جنایی عامه‌پسند؛ بررسی اجتماعی و رسانه‌ای تأثیر روایت حوادث بر افکار عمومی دارای ۹۷ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل مقاله گزارش‌های جنایی عامه‌پسند؛ بررسی اجتماعی و رسانه‌ای تأثیر روایت حوادث بر افکار عمومی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله گزارش‌های جنایی عامه‌پسند؛ بررسی اجتماعی و رسانه‌ای تأثیر روایت حوادث بر افکار عمومی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله گزارش‌های جنایی عامه‌پسند؛ بررسی اجتماعی و رسانه‌ای تأثیر روایت حوادث بر افکار عمومی :

فصل اول

کلیاتی در خصوص حوادث و گزارش های جنایی، عامه پسند

– نقش مضاعف مطبوعات
– موضوعات عامه پسند
– نقش تاًثیر عکس در گزارش های جنایی
– یک ماجرای تاریخی و استثنایی از عکاسی جنایی در مطبوعات
– آیا رسانه های مشوق جنایت هستند

نقش مضاعف مطبوعات
اهمیت مطبوعات و نقش آن در ابعاد گوناگون زندگی افراد انسانی وشکل دهی افکار و انیشه ها غیرقابل انکار است. یکی از اصیل ترین و آموزش دهنده ترین پدیده هایی که برای جوامع بشری قابل تصور است مطبوعات می باشند که با نشر مطالب ارزنده بر آگاهی ها و معلومات عموم می افزایند وباعث تنویر افکار و اندیشه ها می شوند و در جامعه دگرگونیهایی را به وجود آوردند که با نیاز زمان هماهنگ باشد. ولیکن علیرغم نقش مثبت مطبوعات در ابعاد ذکر شده و سایر وجوه همچون اطلاع رسانی، فرهنگ سازی و… آیا این پدیده منفی از خود بر جای گذارد و این امر چگونه میسر می شود؟
بعضی از جامعه شناسان و جرم شناسان انتشار جنجالی و مصور دزدیها و جنایات و ماجراهای خلاف عفت و هتک ناموسی را در مطبوعات ، از این نظر که ممکن است مورد تقلید قرار گیرد زیان آور می دانند. در صورتی که عده ای دیگر از نظر تقویت حس عدالتخواهی و مبارزه با جرم و جنایت آن را بدون ضرر و حتی مفید می دانند و عقیده دارند چون مطبوعات وسیله ارتباط عمومی و وسیله خبری هستند اخبار را هر چه باشد چه خوب و چه بد باید در معرض اطلاع عموم بگذارند و در نتیجه مردم با روش قضایی و چگونگی آن نیز آگاهی یابند.

موضوعات عامه پسند
در میان وقایع مختلف اجتماعی موضوع ها و مسائل متعددی می توان یافت که از نقطه نظر عاطفی و احساسی، عامه مردم را تحت تاًثیر قرار می دهند و در صورتی که مطبوعات آنها را منعکس سازند، خوانندگان فراوانی پیدا می کنند. به همین دلیل در بسیاری از ممالک جهان روزنامه های پرتیتراژ آنهایی هستند که اینگونه اخبار را منتشر می سازند و مورد استقبال عامه کم سواد واقع می شوند.
مسائل مورد علاقه در اطراف کانون های عاطفی و احساسی مختلفی دور می زند که بعضی از آنها عبارتند از:
مرگ، فوت شخصیت های بزرگ، تمام مرگ های ناگهانی و غیر عادی (جنایات، خودکشی ها و مرگ های ناشی از حوادث) بیماریها و…
حوادث غیر عادی: سوانح طبیعی، معجزه ها و کارهای عجیب مافوق تصور، غول و جن و پری.
روابط عاشقی و امیال جنسی: ازدواج، طلاق، تولد، جنایات جنسی، داستان های عشقی، روابط عشقی غیر معمولی و…
اختلافات بشری، پول و ثروت، نیکی، رحم و شفقت و…

بدیهی است که مسائل فوق در بسیاری موارد ممکن است با یکدیگر ترکیب شوند و ارزش و اهمیت بیشتری پیدا کنند، همانطور که امکان دارد در خط نزولی علاقه ها نیز علاقه ها و منابع خود شخص با علاقه ها و منافع نزدیکان و همسایگان و هموطنان مشترک باشد و بر اهمیت خبر بیفزاید.
به طور مثال اختلافات مالی ممکن است به دزدی و قتل بکشد. هوس ها و امیال جنسی در صورتی که با مهربانی و شفقت تواًم گردد سبب فریب و پشیمانی می شود. لازم به توضیح است که اگر وضع یکی از افراد مورد محبت انسان با مسائل مورد علاقه او ترکیب شود، مثلاً یک شخصیت بزرگ جهانی با یک ستاره سینما ازدواج کند، خبری هیجان انگیز پدید می آید. بطور کلی تمام مطالبی که احساسات مختلف انسان را تحت تاًثیر قرار دهند از جهت جلب توجه افراد برای مطبوعات اهمیت فراوان دارند،

نقش وتاًثیر عکس در گزارش های جنایی
تصاویری که از صحنه های جنایت گرفته می شوند توجه خوانندگان و بینندگان را جلب می کنند. فیلم های تلویزیونی که در آنها از افراد پلیس و اعمالشان تصاویری نشان داده می شود، جزء پربیننده ترین برنامه های تلویزیونی است… رواج این فیلم ها، خود فی نفسه اثبات کننده و نشان دهنده اشتیاق لجام گسیخته و علاقمندی بیش از حد مردم به دیدن جنایت و قتل است.

عکس های خبری واقعی، بیننده را از دنیای خیالی نماهای تلویزیونی به حادثه اصلی و واقعی که در خیابان رخ داده است سوق می دهد، عکس های جنایتکاران که در روزنامه ها چاپ می شود حکم هشداری است به بیننده که: تبهکاران در شب، در روز و در نیمه شب هم بیکار نمی نشینند، پس نمی توان با عوض کردن ایستگاه و یا خاموش کردن تلویزیون مانع اعمال آنها شد. عکس های خبری، بر این نکته تأکید می دارند که جنایت همچنان بزرگترین مشکل هرکوی و برزن است، وقتی خوانندگان روزنامه ها، خیابانی را که روز قبل یک مرد در آن تیر خورده است مشاهده می کنند و می بینند همان خیابانی است که آنها نیز از آن عبور کرده و گذرشان به آن افتاده است، یا بانکی را مشاهده می کنند که سارقی با تسلیم کردن کارکنانش تمام موجودی آن را به سرقت برده و اتفاقاً آنها نیز پول های خود را در آنجا به ودیعه می سپارند آن وقت آمار بالای بزهکاریها در جامعه معنی ملموس و عینی تری برای آنها پیدا می کند.

استفاده مداوم بعضی سردبیران از این گونه عکس ها، کنجکاوی های سیری ناپذیر مردم برای دیدن تصاویر جنایت را بیشتر دامن می زند. خوانندگانی که برای دیدن عکسی از یک محکوم فراری رغبت نشان ندهند و برای دیدن تصویر آدمی که به صندوق یک خواروبار فروشی دستبرد زده بی علاقه باشند واقعاً نادرست است.
شاید کنجکاوی خوانندگان روزنامه درباره عکس حوادث جنایی، ریشه در این باور و اعتقاد قدیمی- ولی به خطا- داشته باشد که جانیان از نظر ظاهر با افراد معمولی متفاوت اند. اگر چه روانشناسان، نظریه «چهره جنایتکارانه» را در کرده وبی مورد می دانند، اما خوانندگان شکاک دقت می کنند تاببینند آیا محکوم چشم هایش نزدیک به هم و یا ابروهایش پایین افتاده است یا نه؟ بهر حال، علیرغم تعجب پایان ناپذیر خریدار روزنامه، از شنیدن این خبر، باید گفت که جنایتکاران افرادی کاملاً عادی اند.
تصاویری که از قتل ها و ضرب و شتم گرفته می شود نه تنها احساسات خوانندگان را تهییج می کنند و کنجکاوی آنها را فرو می نشانند، بلکه اطلاعاتی در اختیار ما می گذارند که از روی متن و نوشته به دشواری می توان کسب کرد.

عکس هایی که معتادان موادمخدر گرفته می شود نشانگر آن است که مثلاً ده تن ماده مخدر ماری جوانا حقیقتاً چقدر می تواند خانمان برانداز باشد. عکس هایی که مثلاً از یک کمینگاه گرفته می شود، نشان می دهد یک تیرانداز از چه فاصله نزدیکی به قربانی ها شلیک کرده است، تصویر تک چهره یک دزد نشانگر آن است که قیافه مادربزرگی که به ۵ بانک دستبرد زده چقدر غلط انداز و گول زننده بوده است.
نویسنده وقایع خبری، در قیاس با کاری که یک عکس ساده خبری برای تشریح و توصیف یک صحنه جنایت، انجام می دهد، وقت بیشتری باید صرف کند. یافتن لغات و کلمات مناسب برای تشریح و توصیف صحنه مورد نظر ساعت ها وقت لازم دارد.
گاهی عکس های جنایی دارای اهمیتی فراتر از ارزش خبری هستند. بیانگر نکاتی هستند به مراتب ظریف تر و مهم تر از گزارشی که بازگو می کنند، از آنجا که عکاسان به ندرت از مراحل مختلف یک جنایت یا یک دستگیری واقعی عکس می گیرند؛ بنابراین سردبیران، این گونه عکس های نایاب را بدون در نظرگرفتن میزان اهمیتی که آن حوادث ممکن است داشته باشند در صفحه اول روزنامه ها چاپ می کنند. ارزش عکس خبری تنها در اهمیت جنایت با عجیب وغریب بودن جرم محدود نمی شود بلکه فوریت و تازگی عکس های گرفته شده نیز در اهمیت آن دخیل اند.
سؤال منطقی (آیا رسانه ها مشوق جنایت هستند؟)
هنگامی مجرم یا جنایتکار مرتکب جرم یا جنایتی می شود که منطبق با روش ارائه شده در رسانه های جمعی باشد، بطور طبیعی این سؤال در مغز زنده می شود:
آیا رسانه ها مشوق این امر بوده اند؟
مسئله دراین حقیقت است که در سالهای اخیر جنایت و جنحه و طور روزافزونی بالا رفته ، زندگی روزمره مردم نیز مورد هجوم رادیو و تلویزیون و سایر رسانه ها از جمله مطبوعات قرار گرفته است.
به هر مطالعات پیگیر در این خصوص به روشنی نشان می دهند که مسئله مزبور غامض نیز هست، امکان یافتن پاسخی در چند خط به این سؤال وجود ندارد، اما شایان مطالعه و توجه دقیق می باشد.

در ارتباط با چاپ و انتشار گزارش های جنایی، چه مطبوعات جدی و طراز اول و چه مطبوعات جنجالی و عامه پسند پر تیراژ، همیشه دو گروه موافق و مخالف وجود داشته است. موافقین و طرفداران انتشار گزارش های جنایی (جرایم) با ارائه نقطه نظرات خود سعی بر این داشته اند که فرایند آن را خیلی بیشتر از عدم انتشار بشمرند و در مقابل مضرات و مشکلات ناشی از انتشار گزارش های جنایی را ناچیز جلوه بدهند. مخالفین نیز به عکس آنها عمل کرده و اثرات منفی متعددی را بر اینگونه گزارش ها مترتب دانسته اند. در این پژوهش سعی بر این شده که ابتدا دیدگاه ها و تحلیل های هر دو گروه کالبد شکافی شده و در نهایت به جمع بندی نهایی و ارائه راه کار در زمینه چکونگی انتشار گزارش های جنایی (جرایم) پرداخته شود.

فصل دوم

معیارها و انگیزه های طرفداران انتشار حوادث و گزارش های
جنایی در مطبوعات (از دیدگاه مثبت و موافق)

– اهمیت
– واقعگرایی
– منع و ترس
– اطلاعات
– سرگرمی و جذابیت
– نتیجه گیری نهایی و نظریات طرفداران انتشار گزارش های جنایی

صاحبنظرانی که انتشار حوادث و گزارش های جنایی را د ر رسانه ها مثبت ارزیابی می کنند معمولاً بر این نکات تاًکید دارند:
۱- ممکن است برنامه یا صحنه ای یا گزارشی به تزکیه نفس جوانان و خردسالان کمک نموده آنها را از انحراف و گمراهی باز دارد، جوانان به طور ناخودآگاهانه ای مشکلات فردی و شخصی شان را در قالب آنچه می بینند، یا می خوانند، می ریزند و این امر آنان را به ابراز و انتقال ناسازگاریها و تضادهایشان می کشاند، گرچه تمایلات ناهنجار موروثی را نباید فراموش کرد.

۲- جامعه نیازمند به گرفتن اطلاعات در تمام زمینه های جنایی و جنحه اش است.
۳- مسئله ای که در داستان ها و گزارش های جنایی مطبوعات و در فیلم ها و برنامه ها ی تلویزیونی دنبال می شود، آن است که فرد شرور حتماً به سزای اعمالش می رسد. یعنی تأکید بیشتر برسرنوشت نهایی مجرم و… این گروه علاوه بر نکات فوق برای انتشار حوادث و گزارش های جنایی معیارهایی را قائلند که اهم آنها بطور مشروح در این فصل بحث می شوند.

اهمیت
هربرت گائز در کتاب خود «چه چیزی می تواند خبر باشد» می نویسد:
داستان و خبری مناسب چاپ می باشد که مهم یا جالب توجه باشد. یکی از عناصر کلیدی مهم بودن این است که مسئله یا موضوع یا رویداد بر روی چه تعداد از مردم تأثیر می گذارد.
مهمترین داستان و خبر آن است که بر روی هر یک از افراد جامعه به نحوی تأثیر بگذارد. تأثیر یا اهمیت مطلب، معیار اولیه سردبیران روزنامه در انتخاب و جا دادن مطلب در روزنامه می باشد. در روزنامه شماره ۹ اوت ۱۹۸۵ «فیلادلفیا اینکوویرر» در صفحه ۷ خواننده با مقاله های زیر روبرو می شود، اگر توانسته باشد ۷ صفحه اول را مرور کرده باشد:

۱- سخنگوی دولت هند فاش ساخت که این کشور توانایی تولید پلوتونیوم، جزء اصلی در ساخت جنگ افزار هسته ای را به دست آورده است.
۲- پرزیدنت مارکوس، کمک اعطایی اتحاد شوروی را پذیرفت و از فرصت استفاده نموده و دولت آمریکا را به خاطر مداخله درامور موبوط به فیلیپین، مورد سرزنش قرار داد.
تولید پلوتونیوم در هند، پدیده میمونی نمی باشد، در حالی که جنگ افزارهای هسته ای در دست ابرقدرت ها همواره یک خطر بوده است، در دست کشورهای جهان سوم، جایی که بی ثباتی و تندرویی چیزی غیرعادی نمی باشد، تهدید می تواند شدیدتر باشد. این امر حتی می تواند پرسش هایی را درباره الویت ها با توجه به مسائل و مشکلات اساسی هند مانند: فقر، جمعیت زیاد، عدم اشتغال و فرهنگ فرقه ایی و… برانگیزند.

در زمانی که مقاله درباره مارکوس نوشته شده است، او از یک قدرت قابل ملاحظه ای برخوردار بوده و دوستی نزدیکی با ریگان داشته است. پس از این جهت باید روابط فیمابین دو دولت، مودت آمیز باشد، اما این مقاله به شکل دیگری اشارت داشته است. کسی که این مقاله را در ماه اوت ۱۹۸۵ خوانده باشد، نمی تواند سقوط مارکوس از قدرت یا نقش آمریکا را در این سقوط پیشگویی کند. اما مقاله به عنوان یک اعلام خطر، خدمت نمود و بخواننده هشدار داد که سرانجام یک چیزی اتفاق می افتد که می تواند به نحوی بر روی او تأثیر بگذارد. از این رو می توان ایراد گرفت که یک چنین مقاله مهمی چرا به صفحات وسط روزنامه کشیده شده اند.
همراه با این مقاله ها ،سردبیر مقاله ای درباره قتل یک رقاصه کاباره را در صفحه اول به چاپ رسانیده بود، چه چیز قتل این رقاصه را اینقدر مهم ساخته بود؟
مهم بودن این است که مطلب چه تعداد از جمعیت را با چه شدت و حدتی و چه فوریتی تحت تأثیر قرار می دهد،‌ داستان این قربانی بستگان او، همکاران و احتمالاً بعضی از مشتری های کافه را به نحوی تحت تأثیر قرار داده است.

چنین موضوع هایی به نظر می رسد که در یکی دو سطر و در بالای صفحات روزنامه درج شوند، کافی می باشد و در اینجا ممکن است این فکر پیدا شود که روزنامه قصد فروش بیشتر را داشته است.
اما شکی نیست که بعضی مطالب جنایی شایستگی درج در صفحه اول روزنامه را دارند مثل: کشتارهای انبوه، سوء قصدهای سیاسی، رسوایی های وال استریت و امثالهم.

دیگر جرائم نیز شایستگی مورد توجه قرار گرفتن مطبوعات را به دلیل اهمیت پیامدهای آنها، دارند قضیه تاوانابرالی در نیویورک، از این دسته می باشد.
میس برالی در سن ۱۵ سالگی در نوامبر ۱۹۸۷ ناپدید می شود. چهار روز بعد جسد او در داخل یک کیسه زباله در کنار آبشار واپینگرز پیدا می شود. بستگانش گفتند که او را دزدیده اند، به سختی مضروب گشته و شکنجه نموده اند. شش مرد مهاجم سپس گیس های او را چیده اند و مدفوع به روی او پاشیده اند و روی سینه اش نوشته اند: «زندگی سیاه!» در پایان مهاجمین او را در کیسه پیچیده و رها ساخته اند تا در سرمای شب زمستان، جان بکند.

چندی بعد، تصویر دیگری از رویداد همین قتل برملا می شود. شاهدان عینی گفتند که میس برالی را دیده اند با همان کیسه زباله ای که برای حفاظت خود از سرما به دورش پیچیده بود از آپارتمان محل مسکونی که در حوالی آبشار قرار دارد، بیرون آمده است. پرسنل و گوش ها یش با پنبه پر شده بود که این نشان می داد او برای حفاظت از سرما، دست به این کار زده است. هیچ شواهدی به دست نیامد که او در جنگل اطراف سرگردان بوده باشد، هیئت منصفه و روزنامه «نیویورک تایمز» نتیجه گیری کردند که هر دو شکل تعریف واقعی، جعلی و ساختگی بوده است. این داستان جنایی از نظر مأمورین اجرای قانون و روابط نژادی و در کل برای همه مردم حائز اهمیت بوده است.

اگر این رویداد پرده پوشی می شد و روزنامه ها درباره آن مطلب نمی نوشتند، اعتبار و شهرت پلیس ناحیه به شکل غیر قابل ترمیمی خراب می شد، فرماندار و دادستان زیر ابری از اتهام به نژاد پرستی پوشیده می شدند.
از این روی، اهمیت مسئله ایجاب می کرد که مطبوعات به آن توجه نمایند و مردم را روشن سازند.

واقعگرایی
خبرنگاران و روزنامه‌نگاران معمولا با این سوال روبرو می‌شوند که چرا به جای اخبار بد روی اخبار خوب تکیه نمی‌کنند؟ پاسخ این است که درباره جهان آن طور که هست می‌نویسند و با همه زشتی‌هایش و نه تصویر خیالی و زیبایی از آن.
این پاسخ رک و سریع می‌تواند پرسش کنندگان را آرام سازد. اما تا چه حد صحیح است؟ آیا خبرنگاران آئینه‌ای را بالای سر جامعه نگاه می‌دارند و حوادث زندگی را صادقانه منعکس می‌نمایند؟

برخی مطبوعات بر روی «قتل» تاکید دارند، گو اینکه از هر دید و نظری، این جرم از نادرترین بزه‌هایی می‌باشد که اتفاق می‌افتد در بررسی‌های اخبار جنایی روزنامه‌ها، عملا یک یافته مشابه پیدا می‌شود: جرایم خشونت‌آمیز بیش از دیگر انواع بزه‌ها، مورد توجه قرار می‌گیرند. برای مثال، سرقت به احتمال زیاد بیش از نسبت ۱۰ به یک جرایم خشونت آمیز رخ می‌دهد، اما مثل قتل مطرح نمی‌شود.

مطبوعات، سالم نشستن هزاران هواپیما را در روز نادیده نمی گیرند، اما گزارش سقوط یک هواپیما را تهیه می‌کنند. خبر یعنی «تازگی و خارج از موارد عادی و پیش پا افتاده بودن» این نظریه جرم را هم در بر می‌گیرد. هیچ گزارشگری خبر نمی‌دهد که دیروز ۴۶ هزار دانش آموز دبیرستان در هوستون مثل خانم‌ها و آقایان خوب در مدرسه‌ها رفتار کردند اما درباره تنها یک دانش آموز، بیلی باب پوکت، که مغز معلمش را با طپانچه ترکانیده گزارش تهیه می‌کند.

منع و ترس
بعضی از دست اندرکاران مطبوعاتی اعتماد دارند که انتشار اخبار جنایی در کل به جامعه سود می‌رساند. آنها اظهار می‌نمایند که اخبار پلیس در ارتباط با از هم پاشیده شدن گروه‌های جنایتکار، بازداشت‌ها، محکومیت‌ها و صدور حکم‌های زندانی طولانی هشدار و اعلام خطری برای خطاکاران می‌باشد که چه سرنوشتی در انتظار آنها می‌باشد. از جمله مفسرینی که از این نظریه حمایت می‌نماید، مشهورترین ناشرین، ژوزف پولیترز می‌باشد.
دبلیو، اسوان برگ در کتاب «پولیترز» نقل کرده است: «هیچ جرمی، هیچ خدعه و فریبی، هیچ کلاهبرداری، هیچ گناه و فسق و فجوری، وجود ندارد که در خفا به استمرار خود ادامه ندهد.

همه آنها را بی‌پرده رو کنید، آنها را هم بشکافید، توصیف نمایید، به آنها حمله کنید، آنها را در مطبوعات به باد سخره بگیرد، و تقبیح نمایید و … نظر و عقیده عامه مردم آنها را می‌زدایند و محو می‌سازند.»
جدا از علاقه بی‌نهایت پولیترز در ارائه مطالب و داستان‌های جنایی در روزنامه‌ها منتقدین گفتند که او داستان‌های خیالی را به چاپ می‌رساند تا نظر خوانندگان خود را در میان قشر کارگر نو خواسته شهر که بسیاری از آنها قدرت درک مطلب و اخبار پیچیده‌تری را ندارند، جلب نماید.
فرض را بر این بگیریم که او در کارش مصصم بوده و اعتقاد داشته که انتشار اخبار جنایی سبب تهذیب آنهایی می‌شود که مستعد آلودگی هستند. اگر این فرض صحیح باشد، در این صورت تاثیر بازدارندگی، قاعدتا باید با قطع درج مطالب جنایی از میان برود.

دیوید پین این تفکر را با نرخ سرقت مسلحانه، دزدی و سرقت اتومبیل در چهار شهر در پیش از درج مطالب جنایی در روزنامه‌ها و قطع انتشار و چاپ چنین مطالبی مقایسه نمود. او این سه جرم را از آن جهت انتخاب نمود که آنها را مناسب وضع بارداری یافته بود و اما پین، بعد از توقف درج مقاله‌های جنایی، تغییر محسوسی را مشاهده ننمود.
خلافکاران ظاهرا با همان روند و گام به تبهکاری‌ها ادامه دادند. به نظر می‌رسد که بیشتر جرم شناسان از اینکه اخبار جنایی نمی‌تواند مانع بروز جرم شود، ناآگاهند و به همین دلیل، توضیحی برای آن ارائه نکرده‌اند. اما این امکان وجود دارد که آنها بدان بیندیشند، برای شروع، فرض بر این گرفته می‌شود که خلافکاران نمی‌توانند از طریق اخبار جنایی از ارتکاب جرم بازداشته شوند. مگر اینکه آنها علاقه‌ای به اخبار داشته باشند، بتوانند بخوانند، مبلغ کمی پول خرج خرید روزنامه بنمایند.
این شرایط سبک و ساده به نظر می‌رسد، اما می‌توانند سهل الوصول نباشند. بیشتر خلافکاران از شغل آبرومند و ثابتی برخوردار نیستند، درآمد قابل ملاحظه‌ای ندارند، اغلب نه می‌توانند روزنامه بخوانند و نه با هوش هستند، سر و کار همه به زندان نمی‌افتد و بیشتر آنها هم راهی زندان می‌شوند، مجرمین حرفه‌ای هستند. جرج بتو یکی از روسای پیشین زندان می گوید:

«اکثر زندانیان نه با هوش هستند و نه زیرک. و حیله‌گر و نه مانند تبهکاران که با آب و رنگ روی صفحه تلویزیون یا پرده سینما نمایش داده می‌شوند، بلکه آنها بیچاره‌های احمق و بی منطقی می‌باشند» این داوری خیلی رک و شدید است، اما حقیقت دارد. تنها درصدی معدودی از زندانیان فارغ التحصیل دبیرستان و چند تایی هم با ضریب هوشی صد به بالا می‌باشد.

جرم شناسان مشهور خاطر نشان می‌سازند که هم ضریب هوشی بالا و هم درجه باسوادی، از مشخصه‌های خوب شناخت تاثیر مطالب جنایی بر روی جرم هستند.
واقعیت امر این است: آنهایی که از سواد کمتری برخوردارند و کمتر با هوش هستند، بیشتر مرتکب خلاف می‌شوند.
این افراد کمتر یا اصلا روزنامه‌ نمی‌خوانند و همین توضیحی بر این است که چرا روزنامه‌ها فاقد تاثیر باردارندگی ارتکاب جرم (در مورد مجرمین) می‌باشند.
در حالی که اخبار جنایی تاثیر خیلی کمی بر روی خلافکاران دارند، می‌توانند بر روی قربانیان، بالقوه تاثیر قابل ملاحظه‌ای داشته باشند، به خصوص بر روی آنها که روزنامه می‌خوانند و اخبار مربوط به جرم و جنایت را جدی می‌گیرند. این اخبار و مطالب می‌توانند خواننده را از گشت و گذار در مناطق و محله‌های خطرناک مثل پارک‌ها و خیابان‌های خلوت و تاریک بر حذر دارند. در آزمایش این فرضیه، «لیندا هیث» در کتاب خود تحت عنوان «تاثیر گزارش‌های جنایی در روزنامه‌ها بر ترس آنها در جاهای ناشناخت» بعضی داستان‌ها بر ترس‌شان می‌افزاید و برخی آنها را متاثر و افسرده می‌سازد.

لیندا هیث اظهار می‌نماید موجه نمایی بیشتر مردم که مایلند خود آنچه را برایشان اتفاق می‌افتد، کنترل نمایند، موجب می‌شود وقتی مطلبی را درباره جنایت می خوانند به دنبال نکته‌ها و اشاراتی بگردند که چه چیز باعث آسیب پذیری قربانی شده است. اگر بتوانند به چنین اشاراتی برسند، سعی می‌کنند خصیصه‌ای را پیدا کنند که خودشان را از قربانی متمایز ببیند. وقتی چنین نشانه‌ای را پیدا کردند آرام می گیرند و نتیجه‌گیری می کنند، گر چه خیلی منطقی نیست که قربانی بعدی نخواهند بود.
اما اگر نفهمند چه چیز قربانی را آسیب پذیر ساخته و یا تفاوتی میان خود و قربانی پیدا نکنند، در این صورت ترس بر آنها غلب می‌کند و تصور می‌کنند که متجاوز به طور اتفاقی و بدون قصد قبلی به قربانیان حمله می‌کند و یا حتی بدتر، خود خواننده نیز ممکن است قربانی بعدی باشد.
هیث می‌افزاید:

جرم و جنایت تخطی به قوانین اجتماعی است و مرتکب در بعضی موارد کاملا اشکار و وقیحانه، قوانین و معیارهای اجتماعی را زیر پا می‌گذارد. وقتی زنی در یک مزرعه دور افتاده به تفنگ به جان شوهرش که در خواب است می‌افتد، بدن او را سوراخ سوراخ می‌کند و گوشتش را قطعه قطعه می‌کند و جلوی حیوانات وحشی می اندازد، این یک تجاوز و توهین آشکار به همه جامعه می‌باشد.
اقدام این زن متجاوز و هتک حرمت رسوم و شعائر از جمله پیمان و سوگند زناشویی می‌باشد که باید به یکدیگر عشق بورزند و غمخوارهم در سختی‌ها باشند و از موارد نقش آشکار دیگر عرف اجتماعی، دفن میت است. چنین جرایمی در خاطره‌ها می‌ماند و ترس را در ما زنده نگه می دارد. هیث سپس به نظریه مقایسه معکوس برمی گردد و اظهار می‌دارد، وقتی مردم خود را با آنها که شانس و اقبال کمتری دارند، قرین و مقابله می‌نمایند، احساس آرامیش بیشتر می‌کنند. این یک خصیصه خوب و معقول نمی‌باشد، اما یک واقعیت است.

بیشتر مردم دوست دارند فکر کنند که چمن آن طرف دیوار مزرعه شان کمرنگ تر است. یک داستان جنایت بی‌رحمانه در سواحل شرقی موجب ترس در مردم در غرب نمی‌شود، بلکه احساس امنیت می‌نمایند و تصور می‌کنند بر خلاف مردمی که در شرق زندگی می‌کنند، در محیط امنی به سر می‌برند.
نیویورکی ها دوست دارند چنین فکر کنند. اگر پیروان عقیده «استفاده عملی از شغل و وظیفه» درست گویند، در این صورت اخبار جرم در روزنامه‌ها می‌توانند عملا موجب کاهش جرم بشوند چرا که این خبرها موجب می‌شوند که خواننده بترسد و در خانه بماند و یا در جاهایی تردد نماید که کمترین شانس قربانی شدن وجود دارد، این خود در واقع دو فرضیه می‌باشد:

۱- اخبار جنایی ترس را افزایش می‌دهد و ۲-ترس شانس قربانی شدنی را کم می‌کند، درباره فرضیه اول، هیث می‌گوید که برخی مطالب ترس را افزایش می‌دهند و برخی از شدت آن می کاهند و در مجموعه دو تاثیر یکدیگر را خنثی می‌نمایند . بدین سان پژوهش هیث تلویحا می گوید که اخبار مربوط به جنایت به آن اندازه تاثیر گذار نیستند که نرخ ارتکاب جرم را کاهش بدهند.

اطلاعات
تعداد معدودی از افراد ممکن است وجود داشته باشند که مطبوعات را مسئول ارتکاب جرم بدانند، بنابراین وقتی هزاران افراد شرور مرتکب اعمال خلاف اخلاق و قانون می‌شوند، این خبرنگاران نیستند که بار گناه به گردن آنها گذاشته می‌شود، چون در واقع آنها سعی دارند که علیه ارتکاب جرم گام بردارند. شاید آنها چنین هم می‌کنند اما بنا به نظریه برخی صاحبنظران این کافی نمی‌باشد، احتمالا مطبوعات باید نظارت و مراقبت درست را هم اعمال بدارند.

یک طریق اعمال چنین نظارت و مراقبتی این است که درباره تهدیدهای محتمل الوقوع به افراد جامعه یک هشدار و اخطار می‌دهند. وقتی از پیش به مردم اخطار داده شود و آنها را متوجه خطر احتمالی بکنند، می‌توانند بسیج شوند و از خود محافظت نمایند. بدینسان برای مثال، گزارش‌ها و پیش بینی‌های وضع هوا به آنها امکان می‌دهد که خود را برای شرایط جوی خاص آماده کنند. آب و هوا تنها یکی از مسائل بی‌شمار دنیایی می‌باشد که مردم دوست دارند روزنامه‌هایشان اطلاعات درست در اختیارشان بگذارند، برای مثال کدام خیابان یا ایستگاه قطار زیرزمینی بیشترین تهدید را برای عابرین در بر دارد. اما به جای فراهم آوردن چنان اطلاعات سودمندی، گزارش‌های جنایی معمولا هر زمان یک جنایت با به طور مشروع و مفصل بیان می‌نمایند ولیکن از عمومیت دادن آن طفره می‌روند. اگر گزارش جنایی، رونوشت گزارش دفتر ثبت وقایع پلیس باشد در این صورت آنها فقط حادثه‌ای را تعریف کرده‌اند و به عنوان یک قاعده و اصل، نه یک نتیجه‌گیری عمومی از ماهیت جرم و یا حقایق و وضعیت‌هایی که منتهی به ارتکاب جرم شده به عمل آورده‌اند و نه اهمیت حقایق را مطرح کرده‌اند.

خواننده ناآگاه از جرم، ماهیت جرم و جرم شناسی، برای حفاظت از مایملک و دخترش که باید تنها به مدرسه و محل کار برود، با یک چنین نظارتی، درستی نمی‌تواند بگیرد.
سرگرمی و جذابیت
هربرت گانز، مولف کتاب « چه چیزی می‌تواند خبر باشد» می گوید: خبری مناسب و با ارزش است که مهم و جالب توجه باشد. خیلی از مفسرین معتقدند که خبرهای جنایی جالب توجه هستند. کار اریکسون در کتاب «یادداشت‌هایی برای جامعه شناسی انحراف» خاطر نشان ساخته است که روزنامه ها نوعی سرگرمی را برای خوانندگان فراهم می‌آورند (زمانی که مردم اعدام‌های عمومی یا زندانی شدن افراد خاطی را مشاهده می‌کنند).
اینکه چرا خوانندگان مطالب جنایی را جالب توجه می‌بینند روشن نمی‌باشد، آیا وجه تشابهی با قربانی با خاطی می‌بینند؟ یا آنکه علاقه آنها به جرم و جنایت به دلیل حمایت تکان دهندگی آنها ویا غیر قابل پیشگویی کردن چنین رویدادهایی می‌باشد، یا شاید هم اخبار جنایی آن طور که غلو می‌شود، جالب نباشند.
بررسی‌ها نشان می‌دهد که مسائل جنایی می‌توانند جالب توجه باشند، اما همیشه چنین نیست. مقاله‌های صرفا جنایی که فقط به شرح ماجرا می‌پردازند، علاقه کمی تولید می‌کنند.

نتیجه گیری نهایی و نظریات طرفداران انتشار گزارش‌های جنایی
۱- برای صدها سال، دانشمندان علوم سیاسی بر این عقیده بوده‌اند که اگر قرار باشد دموکراسی زنده بماند، عامه مردم باید به اطلاعات و اخبار دسترسی داشته باشند، یک چنین تفکری، کشورها را بر آن داشته است که در قانون اساسی خود، حراست از آزادی مطبوعات را بگنجانند. اعتقاد همگان بر این است که آزادی مطبوعات یک موهبت با ارزش می‌باشد. اماباید دید که روزنامه‌ها از این موهبت چگونه بهره‌برداری می‌کنند.

جرم، نه وطن خواهی است و نه یک ارتقا بخشنده سیستم مدنی یا دموکراسی. به نظر می‌رسد برخی مطبوعات در شهرهای بزرگ گرایشی در جهت خلق احساس آشفتگی و مضطرب سازی مردم با درج مسائل جنایی دارند و بدین ترتیب به جای نظم، بی نظمی را تبلیغ می‌نمایند. چرا؟ با چه هدفی؟ آنها بکه نمایندگی از طرف مطبوعات صحبت می‌کنند. اظهار دارند که اخبار جنایی تاثیرات مثبتی بر روی جامعه و هم بر روی روزنامه‌ها دارند.

مایکل استیفنز، کارشناس ارتباط جمعی در کتاب خود با عنوان «تاریخ خبر» می نویسد: «جوامع برای تقویت درک و فهم قوانین و کیفرهای مصرحه در قوانین، وابسته به اخبار تخطی از قانون می‌باشند. جوامع متکی به شرح و تفسیرهای خارج از عرف و معیارها هستند تا روح توافق و هماهنگی عمومی را نسبت به چنان خصایصی به عنوان عادی بودن معیارهای خوب اجتماعی تقویت نمایند. هر یک از اعضای جامعه در واکنش به ترس، اندوه و غم، خشم و غضب، بی‌حرمت ساختن، بی عدالتی سهیم هستند ویک حس مشترک در منظور و سرنوشت پیدا می‌نمایند.

۲- برخی نظریه‌های روانکاوی، گزارش‌های جنایی را به مثابه«ملین روانی» می‌شناسند. طبق این نظریه، خواننده گزارش جنایی، تمایلات تهاجمی یا عشقی خود را با حد کافی ارضا می‌کند بدون آنکه از این رهگذر برای خود یا اجتماع خود خطری داشته باشد.
«ریموندگس» استاد دانشگاه اکس- مارسی در کتاب «جرم شناسی نظری» و در بحث ارتباط جمعی و تبهکاری می‌نویسد:
«از تاریخی که «لومبروزو» با تاثیر شوم مطبوعات در تبهکاران مهر بطلان زده، یک جریان فکری مهم در زمینه اتهام علیه مطبوعات به وجود آمده که بیشتر به وسایل سمعی و بصری معطوف شده و مسئولیت مهم توسعه تبهکاری معاصر را به گردن آنها انداخته است.

در عوض تعدادی از محققان که به حرفه ارتباط جمعی اشتغال ندارند ولی منفعت دفاع از این گونه وسایل در نظرشان مسلم است، ادعا می‌کنند که این تکنیک‌ها انعکاس در وضع اخلاقی مجموعه محیط ندارد و بی گمان فاقد توان جرم زدایی است. بعضی از روانکاوان در ادعای خود تا آنجا پیش رفته‌اند که وسایل ارتباط جمعی را نمونه‌ای از غم نامه یا نمایش حزن آور باستان با نقش «ملین» شفا بخش تلقی می‌کنند که به خواننده یا به تماشاگر اجازه می‌دهد تا گرایش‌های پرخاشجویی و عشقی خود را به گونه نمادین، جامه عمل بپوشاند بدون اینکه برای آنان یا برای جامعه خطری در بر داشته باشد.

دکتر کاظم معمتمد نژاد نیز در تایید همین مطلب در کتاب وسایل ارتباط جمعی می‌نویسد: «در کنار وظایف تفریحی وسایل ارتباط جمعی، بعضی از روانشناسان و جامعه‌شناسان به نقش درمان روانی اجتماعی آنها نیز توجه می کنند، این دسته از دانشمندان عقیده دارند که مطبوعات و رادیو و تلویزیون و سینما با انتشار اخبار و داستان‌های جنایی و پلیسی، بیماران روانی بسیاری را که عقده‌های سرکوب شده و تمایلات خشونت آمیز و ناخودآگاه دارند، درمان می‌کنند، زیرا افرادی که در شرایط نامساعد زندگی برای جبران ناکامی‌ها و شکست‌های خویش ممکن است دست به اعمال خشن و یا ناشایست بزنند، هر گاه نمونه‌هایی از این اعمال در روزنامه‌ها یا مجله بخوانند یا از رادیو بشنوند یا در فیلم‌های تلویزیونی و سینمایی تماشا کنند، تا حدود زیادی تمایلات درونی آنها به اعمال خشونت ارضا می‌شوند و از قید دلهره‌ها و اضطراب‌های روحی رهایی می‌یابند.
البته باید نظر داشت که وسایل ارتباطی جمعی در این زمینه همیشه نقش مثبت ندارند و در اوضاع و احوال گوناگون- به تناسب شرایط اقتصادی و اجتماعی افراد یک جامعه وسطح آگاهی و فرهنگی آنها -ممکن است آثار نامطلوب اجتماعی پدید آورند. چنین نتایج مطلوبی را مخصوصا می توان در میان نوجوانان تمام جوامع و اکثر افراد کشورهای توسعه نیافته مشاهده کرد.

۳-نظر دیگر حاکی از آن است که جاذبه رویدادهای مختلف جنایی فی نفسه ایجاب نمی‌کند که در تبهکاری جامعه اثر شومی داشته باشد. برای تعیین رابطه بین جنایت و مطالعه مطبوعاتی که رویداد جنایی را منعکس می‌سازند، دو نوع تحقیق به عمل آمده است یکی از طریق پرسشنامه و دیگری از طریق بالینی.
روش پرسشنامه را بانو لئودو برای در بلژیک به کار برده است تا اینکه یک گروه جمعیت عادی ناکرده بزه را به یا یک گروه بزهکار، در زمینه تمایل‌شان در مطالعه اخبار جنایی مقایسه کند.

با پرسشنامه‌ای متضمن رویداد جنایی و تمام مراحل دادرسی، واکنش‌های مختلف پرسش شدگان، در برابر عوامل متهم دادرسی، قاضی، متهم و بزه دیدگان بررسی گردید. در این راه ۲۱۸ پرسشنامه در اختیار بزهکاران گذاشته شد و ۲۱۸ پرسشنامه بین افراد ناکرده، بزه توزیع گردید و ۱۵۰ پرسشنامه به مردان بازداشتی و ۱۰ پرسشنامه هم به زنان بازداشتی توزیع شد، مردان و زنان ناکرده بزه، از نقطن نظرهای مذهبی، زبان و منطقه‌ای نمایندگان یا معرفی جمعیت کل کشور بودند ولی در انتخاب آنها، جنبه حرفه‌ای رعایت نشده است.

بر حسب نتایج به دست آمده، از این تحقیق معلوم گردید که رویداد جنایی مورد مطالعه بزهکاران و افراد ناکرده بزه بوده است ولی درصد افراد ناکرده بزه در مطالعه رویدادهای جنایی بر درصد بزهکارانی که به مطالعه رویدادهای جنایی می‌پردازند فزونی داشته است، زیرا ۳۸ درصد اشخاص آزاد که مورد پرسش واقع شده‌اند بر حسب «عادت» به خواندن شرح رویدادهای جنایی می‌پردازند. در مقابل ۳۰ درصد زندانی‌ها به اینکار مبادرت می‌ورزند.
بیشتر پرسش شدگان از طبقه جوان بودند. مطالعه رویدادهای جنایی در بین نوجوانان ناکرده بزه و بزهکاران جوان، اختصاص به روزنامه نداشته است.

فصل سوم

تبعات منفی انتشار حوادث و گزارش‌های جنایی در مطبوعات
(از دیدگاه مخالفین و منتقدین)
– ادبیات جرم و جنایت
– تلقین و تقلید
– آموزش جنایی
– رشد فزاینده خشونت و پرخاشگری
– تشدید احساس ناامنی در افکار عمومی
– قهرمان پروری و ایجاد حسن شهرت طلبی
– عادی جلوه دادن جنایت و بی‌تفاوتی افراد نسبت به آن
– اختلال در امر دادرسی و تاثیر بر روی دادگاه
– تبلیغ بی‌نظمی
– ارتباطی میان ترس از جنایت و روش‌های رسانه‌های جمعی وجود ندارد
– تاثیر منفی گزارش‌های جنایی بر روی کودکان، نوجوانان و جوانان

مطبوعات جنجالی و عامه پسند با ماجراهای جنایی و شرح و بسط‌های غیر ضروری و ایجاد جذابیت‌های کاذب خبری، خوانندگان بی‌شماری را به طرف خود جلب و در نتیجه با اختصاص تیراژ بسیار زیاد برای خود به درآمدهای هنگفتی (هم از طریق تیراژ زیاد و هم جذب آگهی‌های تبلیغاتی تجاری) دست می‌یابند و همواره از طرف دانشمندان علوم اجتماعی همچون جامعه شناسان، جرم شناسان، روانشناسان و… سرزنش و مورد حمله واقع شده‌اند.

آنها می‌گویند خطری که این گونه مطبوعات برای جامعه دارند از نقش جنایاتی که به وقوع پیوسته به مراتب بیشتر است. صرف نظر از اینکه اینگونه مطبوعات از مجرای ارتکاب جنایت تبهکاران سود می‌برند. سرمشق جنایی و یک الگوی دقیق برای ارتکاب جنایتی نظر آنچه واقع شده به دیگر مستعدان می‌آموزند تا چندین نمونه دیگراز آن جنایت اتفاق افتد، با این تفاوت که در جنایات بعدی، اشتباهات جنایتکاران قبلی تکرار نشود و حتی جنایات ارتکابی فاش نگردد.

دکتر سیکارد وپولوزول ضمن انتقاد از روش‌های نادرست مطبوعات، یکی از عوامل بسیار مهم ایجاد کننده حالت‌های جنایی در افراد را داستان‌ها، تفسیرات جنایی و نوشته‌هایی می‌داند که اعمال خشونت آمیز را به صور مختلف در خلال داستان و به وسیله تصاویر که می‌تواند میلیون‌ها میکروب سل را در با خود به همه جا ببرد و پخش کند، مطبوعات هم به صورت یک قدرت کامل و مهاجم قوی قادر است عوامل مسری این جنایت را به وسیله نشر اخبار جنایی به همه جا ببرد و کنجکای ناسالم افکار عمومی را جلب نماید.

سزار لومبروزو، جرم شناس مشهور راجع به اثر شوم گزارش‌های جنایی می‌نویسد:
«تحریکات مرضی، در اثر افزایش معجزه‌آسای مطبوعات جنایی، اکنون صد برابر گذشته است. این گونه مطبوعات پست، فقط برای خالی کردن جیب مردم و کثیف‌ترین متاع، قلم خود را در گندیده‌ترین زخم‌های پوسیده اجتماعی فرو می‌برند و اشتهای خطرناک و فساد انگیز و گمراه کننده ترین کنجکای پست ترین طبقه اجتماعی را تحریک می کنند».

تارد، جامعه شناس و روانشناس و جرم شناس فرانسوی در کتاب «عقیده و مردم» می‌نویسد:
«مطبوعات جنایی چه نمونه‌های اخلاقی در برابر دیدگان جوان قرار می‌دهند؟ این مطبوعات مخوفترین و ماهرترین وسیله تبلیغاتی تبهکاری محسوب می‌شوند که انسان حتی به ضرر خود دست به این آتش جانسوز می‌زند و وجود خویش و جامعه خود را فنا می‌سازد. با این مقدمات، اجازه بدهید بگوییم مطبوعات و مدیحه سرایان جنایتکاران خود معاونان اصلی و بسیار قوی جرم هستند زیرا بذر جنایت را آنان با قلم خود، به عنوان گزارش جنایی، در مزرعه وجود و زمینه مساعد نوجوانان می‌افشانند.»

برخی نیز اظهار داشته‌اند که این گونه مطبوعات در قبال حوادث و واکنش آنها بر روی خوانندگان بی‌تفاوت هستند. مهمترین مسئله برای مدیران این مطبوعات افزایش تیراژ نشریات می‌باشد.

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.