فایل ورد کامل مقاله مینیاتور و اعجاز هماهنگی قرآن؛ تحلیل علمی پیوند هنر نگارگری با مفاهیم الهی و زیباییشناسی
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
فایل ورد کامل مقاله مینیاتور و اعجاز هماهنگی قرآن؛ تحلیل علمی پیوند هنر نگارگری با مفاهیم الهی و زیباییشناسی دارای ۴۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد فایل ورد کامل مقاله مینیاتور و اعجاز هماهنگی قرآن؛ تحلیل علمی پیوند هنر نگارگری با مفاهیم الهی و زیباییشناسی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله مینیاتور و اعجاز هماهنگی قرآن؛ تحلیل علمی پیوند هنر نگارگری با مفاهیم الهی و زیباییشناسی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله مینیاتور و اعجاز هماهنگی قرآن؛ تحلیل علمی پیوند هنر نگارگری با مفاهیم الهی و زیباییشناسی :
اعجاز در هماهنگى قرآن
قرآن از جهات مختلى داراى اعجاز است و اعجاز آن را از نظر معارف عقلى و فلسفى توضیح دادیم. اینک به دومین جنبه اعجاز قرآن مىپردازیم و آن، هماهنگى کامل و نظم و انسجام حاکم در آیات قرآن است. یعنى کوچکترین اختلاف و تناقضى در میان آیات و مفاهیم آن وجود ندارد.
توضیح این که: هر انسان عاقل، مطلع و باتجربه به خوبى مىداند: کسى که بر پایه دروغ و افترا، تشریع و قانون گذارى کند، یا سخن گوید، قهراً در سخنان و قوانین وى تناقضهایى دیده مىشود مخصوصاً اگر قانون گذارى و دروغ سازى وى در مسائل و موضوعات مهم اعتقادى و اخلاقى و در اصول دقیق زندگى و در نظامات مختلف اجتماعى گسترش داشته باشد و سالیان درازى نیز به طول انجامد.
آرى! هر انسان دروغگو خواه ناخواه در تناقض گویى و اختلاف در گفتار قرار خواهد گرفت و هیچ گونه راه فرارى از آن نخواهد داشت زیرا اقتضاى طبیعت بشر این است به طورى که در مثل آمده است که: دروغگو کم حافظه است.
ولى قرآن مجید که در تمام شئون و امور زندگى انسانها به طور وسیع و دامنه دار وارد شده در این موارد سخن گفته و تشریع و قانون گذارى نموده است، با این حال کوچکترین اختلاف و تناقض در آن مشاهده نشده است.
در موضوع خداشناسى بحث کرده، مسئله نبوت را پیش کشیده و درباره سیاست و اداره کردن مدن و اجتماعات، در مسائل اخلاقى و تمام شئون زندگى قانون گذارى نموده است و به امور دیگر نیز مانند: کیهانشناسى، تاریخ و قوانین جنگ و صلح وارد شده، موجودات آسمانى و زمینى را از قبیل ملائکه و ستارگان، بادها، دریاها، نباتات، حیوانات و انسان توصیف کرده است و مثلهاى گوناگون آورده، مناظر هولناک قیامت را بازگو نموده، از هر بابى سخن رانده است ولى با این وصف کوچکترین تضاد و تناقضى در میان گفتار، تشریعات و نظریات آن دیده نشده و در سرتاسر این مباحث از دایره عقل و خرد به دور نرفته است.
قرآن گاهى به یک حادثه در دو مورد و یا در موارد بیشتر متعرض گردیده ولى در میان این موارد کوچکترین و تناقضى نمىتوان یافت.
براى نمونه داستان موسى را در قرآن مجید ملاحظه کنید که این داستان در قرآن تکرار شده و در چندین مورد آمده است ولى در هر مورد، داراى نکات و امتیازات خاصى بوده که موارد دیگر آن نکات و امتیازها را نداشتهاند، بدون این که در اصل مطلب و ریشه داستان کوچکترین اختلاف و تناقضى دیده شود.
اگر بدین نکته نیز توجه شود که آیات قرآن یک دفعه نازل نگردیده بلکه در مدت بیست و سه سال تدریجاً با مناسبتهاى مختلف و در حوادث گوناگون نازل شده است این حقیقت بیشتر روشن خواهد گردید که قرآن از ناحیه خداوند بزرگ فرود آمده از قدرت بشر خارج مىباشد؛ زیرا اقتضاى طول زمان و فاصلههاى طولانى در نزول آیات قرآن و در عین گستردگى آن این بود که وقتى این آیات در یک جا جمع گردید،
در میان آنها ناهماهنگى و اختلاف دیده شود. ولى مىبینیم که قرآن در هر دو صورت اعجاز خود را حفظ نموده است: آن روز که قطعه قطعه نازل مىشد در همان متفرق بودنش معجزه بود و زمانى هم که از حالت قطعه قطعه بودن خارج و در یک جا جمع آورى شد، جنبه دیگرى از اعجاز به خود گرفت.
خود قرآن نیز به این خصوصى و امتیاز اشاره مىکند، آن جا که مىگوید:«افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیر اللَّه لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً. (۱)
آیا درباره قرآن نمىاندیشید که اگر از سوى غیر خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مىیافتد».
این آیه شریفه انسان را به یک موضوع فطرى و وجدانى رهبرى مىکند که: هر کس در ادعا و گفتار خویش بر کذب و دروغ متکى باشد، در نظریاتش اختلاف و در بیانش تناقض، ظاهر و آشکار خواهد شده ولى این اختلاف و تناقض در کتاب آسمانى (قرآن) وجود ندارد، پس بنابراین، قرآن ساخته و پرداخته فکر بشر نبوده بر پایه دروغ و افترا بنیان نشده است.
پاک و عارى بودن قرآن از اختلاف و تناقض مطلبى نیست که به دلیل و برهان نیازمند باشد، بلکه حقیقت روشنى است که حتى عرب آن روز نیز این حقیقت را کاملاً درک نموده است و فصحا، بلغا و سخن دانان آن زمان هم بر آن اذعان داشتند.
گفتار محمد داراى حلاوت خاصى است که هر سخن بلیغ و شیرینى را درهم مىشکند و بر تمام گفتارها برترى دارد و برتر از آن سخنى متصور نیست.
اگر شما کتب عهدین را که آسمانى قلمداد مىشود، کاملاً بررسى نمایید، این حقیقت برایتان روشنتر خواهد شد و حق و باطل خود را نمایانتر خواهد ساخت. اینک قسمتى از تناقضاتانجیل را بررسى مىکنیم:
۱ـ در انجیل لوقا آمده که مسیح گفت:
هر کس با من نباشد مخالف من است. (۴)
۲ـ در اناجیل مىخوانیم که وقتى مسیح را معلم صالح خطاب نمودند، گفت:
چرا صالح؟ به جز خدا صالحى وجود ندارد. (۶)
ولى در جاى دیگر اناجیل، درست عکس آن را مىخوانیم که مسیح گفت:
اینها نمونههاى مختصرى از اختلافات و تناقضهایى است که در اناجیل با آن حجم کوچکى که دارد، مشاهده مىشود و همین نمونهها مىتواند براى افراد حقیقتجو و دور از تعصب و عناد، یک دلیل و راهنماى خوب و روشنگرى باشد.
________________________________________
۱ ) نساء، ۸۲
۲ ) تفسیر طبرى، ۹۸/۲۹
۳ ) تفسیر قرطبى، ۷۲/۱۹
۴ ) متى، فصل ۱۲؛ لوقا، فصل ۱۱
۵ ) مرقس و لوقا، فصل ۹
۶ ) متى، فصل ۱۹؛ مرقس، فصل ۱۰؛ لوقا، فصل ۱۸
اعجاز علمی قرآن
<اعجاز علمى قرآن»مربوط به اشاراتى است که ازگوشههاى سخن حق تعالى نمودار گشته و هدف اصلى نبوده است،زیرا قرآن کتابهدایت است و هدف اصلى آن جهتبخشیدن به زندگى انسان و آموختن راهسعادت به او است.از اینرو اگر گاه در قرآن به برخى اشارات علمى بر مىخوریم،از آن جهت است که این سخن از منبع سرشار علم و حکمت الهى نشات گرفته و ازسرچشمه علم بىپایان حکایت دارد.
قل انزله الذى یعلم السر فى السماوات والارض (۱) ،بگو:آن را کسى نازل ساخته است که راز نهانها را در آسمانها و زمینمىداند»و این یک امر طبیعى است که هر دانشمندى هر چند در غیر رشتهتخصصى خود سخن گوید،از لا به لاى گفتههایش گاه تعابیرى ادا مىشود که حاکىاز دانش و رشته تخصص وى مىباشد
.همانند آن که فقیهى درباره یک موضوعمعمولى سخن گوید،کسانى که با فقاهت آشنایى دارند از تعابیر وى در مىیابند کهصاحب سخن،فقیه مىباشد،گرچه آن فقیه نخواسته تا فقاهتخود را در سخنانخود بنمایاند.هم چنین است اشارات علمى قرآن که تراوش گونه است و هدفاصلى کلام را تشکیل نمىدهد.
چند تذکر:پیش از آن که نمونههایى از این اشارات علمى ارائه گردد،ضرورتاست که چند نکته تذکر داده شود:
۱- برخى را گمان بر آن است که قرآن مشتمل بر تمامى اصول و مبانى علومطبیعى و ریاضى و فلکى و حتى رشتههاى صنعتى و اکتشافات علمى و غیرهمىباشد و چیزى از علوم و دانستنىها را فرو گذار نکرده است
.خلاصه قرآن علاوهبر یک کتاب تشریعى کتاب علمى نیز به شمار مىرود.براى اثبات این پندارافسانهوار،خواستهاند دلایلى از خود قرآن ارائه دهند،از جمله آیه و نزلنا علیکالکتاب تبیانا لکل شیء (۲) ،قرآن را بر تو فرستادیم تا بیانگر همه چیز باشد». ما فرطنا فیالکتاب من شیء (۳) ،در کتاب-قرآن-چیزى فرو گذار نکردیم». و لا رطب و لا یابس الافى کتاب مبین (۴) ،هیچ خشک و ترى نیست مگر آن که در کتابى آشکار[ثبت]است».
در حدیثى از عبد الله بن مسعود آمده:<من اراد علم الاولین و الآخرین فلیتدبرالقرآن (۵) ،هر که علوم گذشتگان و آیندگان را خواهان باشد،همانا در قرآن تعمقنماید».
اگر این گمان از جانب برخى سرشناسان (۶) مطرح نگردیده یا به آنان نسبت دادهنشده بود،متعرض آن نگردیده در صدد نقد آن بر نمىآمدیم،زیرا سستى دلایل آنآشکار است.
اولین سؤال که متوجه صاحبان این پندار مىشود آن است که از کجا و چگونهاین همه علوم و صنایع و اکتشافات روز افزون از قرآن استنباط شده،چرا پیشینیان بهآن پى نبرده و متاخرین نیز به آن توجهى ندارند؟! عنوان شاهد بر رفتار امتهاى خودبر انگیخته مىشود و پیامبر اسلام نیز شاهد بر این امت مىباشد،زیرا کتاب وشریعتى که بر دست او فرستاده شده
کامل بوده و همه چیز در آن بیان شده است وجئنا بک شهیدا على هؤلاء.و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء و هدى و رحمه و بشرىللمسلمین (۷) .یعنى جاى نقص و کاستى در بیان وظایف و تکالیف شرعى باقىنگذاردیم،تا هدایت و رحمت و بشارتى باشد براى مسلمانان.لذا با ملاحظه شاننزول و مخاطبین مورد نظر آیه و نیز صدر و ذیل آیه،به خوبى روشن است کهمقصود از<تبیانا لکل شىء»همان فراگیرى و جامعیت احکام شرع است.
اصولا شعاع دائره مفهوم هر کلام،با ملاحظه جاى گاهى که گوینده در آن قرارگرفته،مشخص مىگردد.مثلا محمد بن زکریا که کتاب<من لا یحضره الطبیب»رانگاشت و یاد آور شد که تمامى آن چه مورد نیاز است در این کتاب فراهم ساختهاست،از جاى گاه یک پزشک عالى مقام سخن گفته است،لذا مقصود وى از تمامىنیازها،در چار چوب نیازهاى پزشکى است. همین گونه است آیه ما فرطنا فى الکتاب من شیء
(۸) اگر مقصود از<کتاب»قرآنباشد.در صورتى که ظاهر آیه چیز دیگر است و مقصود از کتاب،کتاب تکوین و دررابطه با علم ازلى الهى است.آیه چنین است: و ما من دابه فى الارض و لا طائر یطیربجناحیه الا امم امثالکم.ما فرطنا فى الکتاب من شیء ثم الى ربهم یحشرون (۹) .یعنى ماهمه موجودات و آفریدهها را زیر نظر داریم و هیچ چیز بیرون از علم ازلى ما نیستو سرانجام همه موجودات به سوى خدا است.
آیه و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فى البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فى ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فى کتاب مبین (۱۰) ،در اینجهت روشنتر است،که همه موجودات و رفتار و کردارشان در علم ازلى الهى ثبتو ضبط است و حضور بالفعل دارد. و اما حدیث ابن مسعود،صرفا در رابطه با علومى است که وى با آن آشنایىداشته و آن،علوم و معارف دینى است و مقصود از اولین و آخرین،سابقین ولا حقین انبیا و شرایع آنان مىباشد،که تمام آن چه در آنها آمده در قرآن فراهماست.
۲- دومین نکته آن که به کارگیرى ابزار علمى براى فهم معانى قرآنى،کارى بسدشوار و ظریف است،زیرا علم حالت ثبات ندارد و با پیش رفت زمان گسترش ودگرگونى پیدا مىکند و چه بسا یک نظریه علمى-چه رسد به فرضیه-که روزگارىحالت قطعیتبه خود گرفته باشد،روز دیگر هم چون سرابى نقش بر آب،محو ونابود گردد
.لذا اگر مفاهیم قرآنى را با ابزار ناپایدار علمى تفسیر و توجیه کنیم،بهمعانى قرآن که حالت ثبات و واقعیتى استوار دارند،تزلزل بخشیده و آن را نااستوارمىسازیم.خلاصه،گره زدن فرآوردههاى دانش با قرآن،کار صحیحى به نظرنمىرسد.
آرى اگر دانش مندى با ابزار علمى که در اختیار دارد و قطعیت آن برایش روشناست،توانست از برخى ابهامات قرآنى-که در همین اشارهها نمودار است-پردهبردارد،کارى پسندیده است.مشروط بر آن که با کلمه<شاید»نظر خود را آغاز کند وبگوید:شاید-یا به احتمال قوى-مقصود آیه چنین باشد،تا اگر در آن نظریه علمىتحولى ایجاد گردد،به قرآن صدمهاى وارد نشود،صرفا گفته شود که تفسیر او اشتباه بوده است.
. ۳- نکته سوم،آیا تحدى-که نمایانگر اعجاز قرآن است-جنبه علمى قرآن را نیزشامل مىشود؟بدین معنا که قرآن آن گاه که تحدى نموده و هم آورد طلبیده،آیا بهاین گونه اشارات علمى نیز نظر داشته است؟یا آن که بر اثر پیش رفت علم و پى بردنبه برخى از اسرار علمى که قرآن به آنها اشارتى دارد،گوشهاى از اعجاز این کتابآسمانى روشن شده است.به عبارتى دیگر پس از آن که دانش مندان.
۳- نکته سوم،آیا تحدى-که نمایانگر اعجاز قرآن است-جنبه علمى قرآن را نیزشامل مىشود؟بدین معنا که قرآن آن گاه که تحدى نموده و هم آورد طلبیده،آیا بهاین گونه اشارات علمى نیز نظر داشته است؟یا آن که بر اثر پیش رفت علم و پى بردنبه برخى از اسرار علمى که قرآن به آنها اشارتى دارد،گوشهاى از اعجاز این کتابآسمانى روشن شده است
.به عبارتى دیگر پس از آن که دانش مندان با ابزار علمى کهدر اختیار داشتند توانستند از این گونه اشارات علمى که تا کنون حالت ابهام داشته،پرده بردارند و در نتیجه به گوشهاى از احاطه صاحب سخن(پروردگار)پى ببرند ودریابند که چنین سخنى یا اشارتى در آن روزگار،جز از پروردگار جهان امکان صدورنداشته و بدین جهت مساله اعجاز علمى قرآن مطرح گردیده است!
برخى برهمین عقیدهاند،که این گونه اشارات علمى دلیل اعجاز مىتواند باشد.
ولى تحدى به آن صورت نگرفته است،چون روى سخن در آیات تحدى با کسانىاست که هرگز با این گونه علوم آشنایى نداشتهاند. بر این مبنا قرآن در جهت علمىهمانند دیگر کتب آسمانى است،که صورت تحدى به خود نگرفتهاند،گرچهاشارات علمى دلیل اعجاز مىتوانند باشند (۱۱) .
ولى این طرز تفکر از آن جا نشات گرفته که گمان بردهاند روى سخن در آیاتتحدى تنها
با عرب معاصر نزول قرآن بوده است،در حالى که قرآن مرحله به مرحلهاز محدوده زمانى عصر خویش فراتر رفته و دامنه تحدى را گسترش داده است،نهتنها عرب بلکه تمامى بشریت را براى ابدیتبه هم آوردى فرا خوانده است.
یکى از آیات تحدى که در سوره بقره است و پس از ظهور و گسترش اسلام درمدینه نازل گشته،تمامى مردم را مورد خطاب قرار داده است،پس از خطاب یا ایهاالناس اعبدوا ربکم الذى خلقکم و الذین من قبلکم لعلکم تتقون -با فاصله یک آیهمىفرماید: و ان کنتم فى ریب مما نزلنا على عبدنا فاتوا بسوره من مثله و ادعوا شهداءکممن دون الله ان کنتم صادقین.فان لم تفعلوا و لن تفعلوا; (۱۲) همه مردم مخاطب قرارگرفتهاند،تا چنان چه تردیدى در رابطه با صحت وحى قرآنى در دلهاى شان راهیافته،آزمایش کنند آیا مىتوانند حتى یک سوره همانند قرآن بیاورند؟هرگزنتوانسته و نخواهند توانست.
آیه قل لئن اجتمعت الانس و الجن على ان یاتوا بمثل هذا القرآن لا یاتون بمثله و لو کانبعضهم لبعض ظهیرا (۱۳) آب پاکى را بر دست همه ریخته،تمامى انس و جن را به نحوجمعى-که عموم افرادى و ازمانى هر دو را شامل مىشود (۱۴) -مورد تحدى قرارداده است و اعلام کرده که اگر همه انسانها و پریان پشت در پشت هم بکوشند تاهم چون قرآنى بیاورند نخواهند توانست.
اکنون مىپرسیم که این گونه گسترش در دامنه تحدى-که همه انسانها را در همهسطوح و در طول زمان شامل گردیده است-آیا نمىتواند دلیل آن باشد که همهجوانب اعجاز قرآنى،هر کدام به فراخور حال مخاطب خاص خود،مورد تحدىقرار گرفته باشند؟به سادگى نمىتوان از کنار این احتمال گذشتیا آن رانادیده گرفت!نمونههایى از اشارات علمى
در قرآن از این گونه اشارات علمى و گذرا بسیار است.برخى از این اشارات از دیرزمان و برخى در سالیان اخیر با ابزار علم روشن شده و شاید بسیارى دیگر را گذشتزمان آشکار سازد.دانش مندان-به ویژه در عصر حاضر-در این باره بسیارکوشیدهاند،گرچه افرادى به خطا رفته ولى بسیارى نیز موفق گردیدهاند.نمونههایىاز این گونه اشارات در بخش اعجاز علمى قرآن در کتاب<التمهید»ج ۶ آمده است،در این جا به جهت اختصار به چند نمونه بسنده مىکنیم:
رتق و فتق آسمانها و زمین
او لم یر الذین کفروا ان السماوات و الارض کانتا رتقا ففتقناهما (۱۵) <رتق»به معناى<بههم پیوسته»و<فتق»به معناى<از هم گسسته»است.در این آیه آمده است کهآسمانها و زمین به هم پیوسته بودهاند و سپس از هم گسسته شدند.
مفسران در این پیوسته بودن و گسسته شدن زمین و آسمانها اختلاف نظرداشتهاند.بیشتر بر این نظر بودهاند که مقصود از به هم پیوستگى و گسسته شدن،همان گشوده شدن درهاى آسمان و ریزش باران است، ففتحنا ابواب السماء بماءمنهمر (۱۶) ،پس درهاى آسمان را با آبى ریزان گشودیم».و نیز شکافتن زمین و روییدنگیاه،چنان چه مىفرماید: ثم شققنا الارض شقا فانبتنا فیها حبا (۱۷) ،زمین را شکافتیم وپس در آن،دانه رویانیدیم».علامه طبرسى گوید:<و این معنا از دو امام(ابو جعفرباقر و ابو عبد الله صادق علیهما السلام روایتشده است (۱۸) ،در<روضه کافى»روایتى ضعیفالسند از امام باقر علیه السلام است (۱۹) و در تفسیر قمى روایتى که اتصال سندى ندارد ازامام صادق علیه السلام روایتشده است (۲۰) .
تفسیر دیگرى در این باره شده که آسمانها و زمین ابتدا به هم پیوسته بودندسپس از هم جدا گشته و به این صورت در آمدهاند. چنان چه در سوره<فصلت»
مىخوانیم: ثم استوى الى السماء و هى دخان فقال لها و للارض ائتیا طوعا او کرها قالتااتینا طائعین.فقضاهن سبع سماوات (۲۱) ، [خداوند]هنگامى که به آفرینش آسمان روىآورد،آسمانها به صورت دودى-توده گازى-بودند.آن گاه به زمین و آسمان فرمانداد که به صورت جدا از هم حضور یابند-چه بخواهند و چه بخواهند-(یعنى یکفرمان تکوینى بود)،آنها[به زبان حال]گفتند:فرمان پذیر آمدیم.سپس هفتآسمان را این چنین استوار ساخت».
مطلب مذکور در آیه فوق مبین یک حقیقت علمى است که دانش روز،کم و بیشبه آن پى برده است و آن این است که منشا جهان مادى به صورت یک توده گازىبوده است.بدین ترتیب واژه<دخان»در کلمات عرب،دقیقترین تعبیر از مادهنخستین ساختار جهان است.
مولا امیر مؤمنان-مکررا-در نهج البلاغه به همین حقیقت علمى که آیه کریمه بهآن اشارت دارد،تصریح فرموده است.در اولین خطبه نهج البلاغه-که دربارهآفرینش جهان است-مىخوانیم:<ثم انشا سبحانه فتق الاجواء و شق الارجاء وسکائک الهواء;ثم فتق ما بین السماوات العلى فملاهن اطوارا من ملائکته،سپسخداوند فضاهاى شکافته و کرانههاى کافته و هواى به آسمان و زمین راه یافته راپدید آورد;آن گاه میان آسمانهاى زبرین را بگشود و از گونه گون فرشتگان پرنمود».در خطبه ۲۱۱ مىفرماید:<ففتقها سبع سماوات بعد ارتتاقها،آنها را از همشکافت پس از آن که به هم پیوسته بودند».
دشوارى تنفس با افزایش ارتفاع
و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا کانما یصعد فى السماء (۳۱) .
در این آیه از سختى و دشوارى زندگى گم راهان سخن مىگوید و آنان را به کسىتشبیه مىکند که در حال صعود به لایههاى بالایى جو است و در اثر این صعوددچار تنگى نفس و فشار سختبر سینه خود مىگردد.
مفسران پیشین در وجه تشبیه،در آیه فوق اختلاف نظر دارند.برخى بر این باوربودهاند که مقصود تشبیه به کسى است که بیهوده مىکوشد تا پرواز کند و مانندپرندگان در آسمان به پرواز در آید،چون این کار برایش مقدور نیست ناراحتمىشود و از شدت ناراحتى نفس کشیدن بر او دشوار مىگردد.
برخى گفتهاند که این تشبیه همانند حالتى است که درختان نو نهال بخواهند درجنگلهاى انبوه رشد یابند،اما درختان کهن سر درهم کرده راه سر بر افراشتن رامسدود مىکنند و این درختان تازه رشد به سختى و دشوارى راه خود را به فضاىآزاد باز مىکنند. مطالبى از این قبیل گفته شده که هیچ کدام مفهوم آیه را به خوبىروشن نمىسازد.
ولى امروزه با پى بردن به پدیده فشار هوا در سطح زمین و تناسب آن با فشاردرجه خون از داخل بدن،که موجب تعادل فشار بیرونى و درونى است،وجه تشبیهدر آیه بهتر روشن شده و تا حدودى از ابهامات تفاسیر پیشین کاسته شده است.
اشتباه مفسران پیشین در این بوده که از تعبیر<یصعد فى السماء»با تشدید صاد وعین و به کار بردن<فى»-کوشش براى صعود به آسمان فهمیدهاند.در صورتى که اگراین معنا مقصود بود،بایستى واژه<الى»را به جاى<فى»به کار مىبرد.دیگر آن که<یصعد»-از نظر لغت-مفهوم<صعود»و بالا رفتن را نمىدهد،بلکه کاربرد این لفظاز باب تفعل<تصعد»-براى افاده معناى به دشوارى افتادن مىباشد
به گونهاى که ازشدت احساس سختى،نفس در سینه تنگ شود.در لغت<تصعد نفسه»به معناى بهدشوارى نفس کشیدن و تنگى سینه و احساس درد و رنج است.واژههاى<صعود»و<صعد»بر دامنههاى صعب العبور اطلاق مىشود و براى هر امر دشوار بسیارسختى به کار مىرود.در سوره جن آمده: و من یعرض عن ذکر ربه یسلکه عذاباصعدا (۳۲) ،و هر که از یاد پروردگار خود روى گرداند،او را در عقوبت دشوارى درمىآورد».در سوره مدثر نیز آمده: سارهقه صعودا (۳۳) ،او را به سختترین عقوبتىدچار مىسازم».
از این رو معناى<کانما یصعد فى السماء»چنین مىشود:او مانند کسى است که درلایههاى مرتفع جو،دچار تنگى نفس و سختى و دشوارى فراوان گشته است.درواقع کسى که خدا را از یاد برده-در زندگى-مانند کسى است که در لایههاى بالایىجو قرار دارد و دستخوش درد و رنج و سختى تنفس است.لذا از این تعبیر(اعجازگونه)به خوبى به دست مىآید که اگر کسى در لایههاى فوقانى جو فاقد وسیلهحفاظتى باشد،دچار چنین دشوارى و تنگى نفس مىگردد.این جز با اکتشافاتعلمى روز قابل فهم نیست،که در آن روزگار براى بشریت پوشیده بوده است.
پیشینیان بر این عقیده بودهاند که هوا فاقد وزن است،تا سال ۱۶۴۳ م که وسیلههوا سنجى بر دست<توریچلى»(۱۶۰۸-۱۶۴۷)اتراع گردید (۳۴) و بدین وسیله پىبردند که هوا داراى وزن است.هم چنین پى بردند که هوا ترکیبى از گازهاىمخصوصى است که هر یک وزن مشخصى دارد و مىتوان وزن هوا را در هر کجا بامقدار فشارى که وارد مىآورد
،سنجید و هر چه از سطح دریا بالا رویم از این فشارکاسته مىشود.اکنون به دست آمده که فشار هوا در سطح دریا،معادل ثقل لولهعمودى جیوه به ارتفاع ۷۶ سانتىمتر است. همین فشار در سطح دریا بر بدن انسانوارد مىشود.ولى در ارتفاع ۵ کیلومتر از سطح دریا،این فشار به نصف کاهشمىیابد.پس هر چه بالاتر رود،این فشار به طور معکوس پایین مىآید،به ویژه درلایههاى بالاى هوا که تراکم هوا به گونه فاحشى پایین مىآید و رقیق مىگردد.
در واقع نیمى از گازهاى هوایى،یعنى تراکم پوشش هوایى چه از لحاظ وزن وچه از لحاظ فشار،در میان از سطح دریا تا ارتفاع ۵ کیلومتر واقع گردیده و سه چهارمآن تا ارتفاع ۱۲ کیلومتر مىباشد.ولى موقعهى که به ارتفاع ۸۰ کیلومتر برسیم،وزنهوا تقریبا به ۲۰۰۰۰/۱ پایین مىآید.به وسیله شهابهاى آسمانى به دست آمده کهتراکم هوا تقریبا تا حدود ارتفاع ۳۵۰ کیلومتر است،
زیرا از فاصله ۳۵۰ کیلومترىسنگهاى آسمانى بر اثر اصطکاک و بر خورد با ذرات هوا ملتهب و شعلهورمىگردند (۳۵) .
هوا سنگینى و فشار خود را از تمامى جوانب بر بدن ما وارد مىسازد،ولى مافشار و سنگینى آن را احساس نمىکنیم،زیرا فشار خون عروق بدن ما معادل فشارهوا است
و هر دو فشار خارج و داخل بدن متعادل مىباشند.لیکن موقعى که انسانبر کوههاى بلند بالا مىرود و فشار هوا کم مىشود،این تعادل بر هم خورده،فشارداخلى از فشار خارجى بیشتر مىشود.اگر رفته رفته فشار هوا کاهش یابد،گاه خوناز منافذ بدن بیرون مىزند.اولین احساسى که به انسان در آن هنگام رخ مىدهد،سنگینى بر دستگاه تنفسى است که بر اثر فشار خون بر عروق تنفسى تحمیلمىشود و مجراى تنفس را تنگ کرده و موجب دشوارى تنفس مىگردد (۳۶) .
________________________________________
۱- نحل ۱۶:۸۹
۲- انعام ۶:۳۸
۳- انعام ۶:۵۹
۴- غزالى،احیاء العلوم باب ۴،آداب تلاوه قرآن،ج ۱،ص ۲۹۶
۵- مانند ابو الفضل مرسمى(متوفاى ۶۵۵).و ابو بکر معروف به ابن العربى معافرى(متوفاى ۵۴۴).و شایدظاهر کلام ابو حامد غزالى و زرکشى و سیوطى نیز همین باشد،البته قابل تاویل نیز مىباشد.که در مقدمه ج ۶ التمهید آوردهایم.
اعجاز بیانى قرآن
اعجاز بیانى بیشتر به جنبههاى لفظى و عبارات به کار رفته و ظرافتها ونکتههاى بلاغى نظر دارد،گر چه در این نکتهها و ظرافتها در معنا و محتوا نقشاصلى را ایفا مىکند.
اعجاز بیانى قرآن را مىتوان در پنجبخش خلاصه نمود:
الف- گزینش کلمات
انتخاب کلمات و واژههاى به کار رفته در جملات و عبارتهاى قرآنى کاملاحساب شده است.به گونهاى که اگر کلمهاى را از جاى خود برداشته،خواسته باشیمکلمه دیگرى را جاى گزین آن کنیم که تمامى ویژگىهاى موضع کلمه اصل را ایفا کند،یافت نخواهد شد،زیرا گزینش واژههاى قرآنى به گونهاى انجام شده که اولا،تناسب آواى حروف کلمات هم ردیف آن رعایت گردیده،آخرین حرف از هر کلمهپیشین با اولین حرف از کلمه پسین هم آوا و هم آهنگ شده است
،تا بدین سببتلاوت قرآن روان و آسان صورت گیرد. ثانیا،تناسب معنوى کلمات با یک دیگررعایتشده تا از لحاظ مفهومى نیز بافت منسجمى به وجود آید.به علاوه،مسالهفصاحت کلمات طبق شرایطى که در علم<معانى بیان»قید کردهاند کاملا لحاظشده است.که این رعایتهاى سه گانه با ملاحظه و دقت در ویژگىهاى هر کلمهانجام گرفته است.در مجموع هر یک از واژهها در جاى گاه مخصوص خود به گونهاىقرار گرفته است که قابل تغییر و تبدیل نخواهد بود.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
یزد دانلود |
دانلود فایل علمی 