فایل ورد کامل مقاله ناکامی در دستیابی به امنیت؛ تحلیل علمی عوامل اجتماعی، سیاسی و روانی در فقدان آرامش جمعی


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
2 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل مقاله ناکامی در دستیابی به امنیت؛ تحلیل علمی عوامل اجتماعی، سیاسی و روانی در فقدان آرامش جمعی دارای ۲۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل مقاله ناکامی در دستیابی به امنیت؛ تحلیل علمی عوامل اجتماعی، سیاسی و روانی در فقدان آرامش جمعی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله ناکامی در دستیابی به امنیت؛ تحلیل علمی عوامل اجتماعی، سیاسی و روانی در فقدان آرامش جمعی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله ناکامی در دستیابی به امنیت؛ تحلیل علمی عوامل اجتماعی، سیاسی و روانی در فقدان آرامش جمعی :

ناکامی در بدست آوردن امنیت

سندرم انطباق عمومی
تحقیقات ( هانس سلیه) چگونگی تأثیر استرس ( فشار روانی ) را برعمکرد غدد درون ریز و تأثیر مواد مترشحه غدد دورن ریز بر عملکردهای بدنی و رفتار آشکار ساخته است.
سلیه (۱۹۴۵م. ) نشان داد که تحت استرس یک نشانگان انطباق عمومی
(General Adaptation Syndrome ) پدید می‌آید.

هورمونهای قشر غدد فوق کلیه ( Adreal Gland ) مسئول این واکنش فیزیولوژیک هستند. سلیه، حیوانات متعدد را در آزمایشگاه در شرایط فشار روانی قرار داد. او دریافت که وقتی آسیبهای محیطی یا بدنی این حیوانات را تهدید می‌کند، عملکرد غدد مترشحه درونی افزایش می‌یابد. بدین معنی که رنگ غده فوق کلیه از زرد به قهوه‌ای تغییر می‌کند، حجیم می‌شود، شروع به رهاسازی مواد ذخیره‌ای خود یعنی ( استروئیدها‌ ) می‌نماید، وقتی که وضعیت استرس‌زا از میان می‌رود، ظاهراً غده آدرنال به حالت عادی بازگشته و عملکردهای عادی خود را آغاز می‌کند.

اما این حالت موقتی است، زیرا چند هفته پس از آنکه حیوان بار دیگر در معرض استرس شدید و طولانی مدت قرار می‌گیرد، غده آدرنال مجدداً بزرگ شده، ذخیره استروئید خود را از دست می‌دهد و سرانجام حیوان به دلیل این تخلیه می‌میرد ( آزاد، ۱۳۷۹، به نقل از سادوک، حسن رفیعی و همکاران ۱۳۸۲ و میلانی فر ۱۳۸۲ و ساراسون و ساراسون، به نقل از بهمن نجاریان و همکاران، ۱۳۸۲؛ کارلسون، به نقل از مهرداد پژهان، ۱۳۸۰؛ سادوک و سادوک، ۲۰۰۳؛ سلیه و تاک وبر، ۱۹۷۷ ).

سلیه استرس را واکنش غیر اختصاصی بدن به هر گونه خواسته و نیازی می‌دانست که به وسیله شرایط لذت بخش یا ناخوشایند ایجاد شده است.
سلیه معتقد بود که طبق تعریف مذکور، ضرورتی ندارد که استرس همیشه ناخوشایند باشد، او استرس ناخوشایند را استرس ( رنج و عذاب Distress ) نامید. پذیرش هر دو نوع استرس مستلزم تطابق است. ( سادوک و سادوک، به نقل از حسن رفیعی و همکاران، ۱۳۸۲؛ سادوک و سادوک، ۲۰۰۳).
استرس بنا به تعریف فوق، شامل هر چیز می‌شود ( اعم از واقعی، نمادین یا تصوری) که بقای فرد را با خطر و تهدید مواجه می‌کند. واکنش بدن به استرس به معنای یاد شده ـ شامل به راه انداختن مجموعه‌ای از پاسخ‌ها است که تلاش می‌کنند تا اثر عامل استرس‌زا را کاهش داده و تعادل بدن را به حالت اولیه باز گردانند.
درباره پاسخ فیزیولوژیک به استرس حاد اطلاعات زیادی به دست آمده است. ولی آنچه که درباره پاسخ به استرس مزمن می‌دانیم بسیار کم است.

بسیاری از عوامل استرس‌زا در طول یک مدت زمان طولانی رخ می‌دهند و یا عواقب دیر پا و دراز مدتی دارند ( سادوک و سادوک، به نقل از حسن رفیعی و همکاران،۱۳۸۲؛ و سادوک و سادوک، ۲۰۰۳ ).
تأثیر عوامل استرس‌زا بستگی به ظرفیت جسمی هر فرد، برداشت‌ها و واکنش پذیری وی دارد ( کارلسون، به نقل ازمهرداد پژهان، ۱۳۸۰ ).

واکنش‌های فیزیولوژیک به استرس
واکنش‌های فیزیولوژیک به استرس طبق نظر سلیه دارای سه مرحله هستند:
۱- مرحله اعلام خطر ( Alarm reaction ) و هشیاری بدن که خود شامل دو مرحله است:
الف) مرحله شوک ( Shock ): که شامل مجموعه علایمی است که از تغییرات تعادل بدن به علت بی‌کفایتی گردش خون در اثر کولامپوس عروق محیطی ناشی می‌شود و همیشه با سه علامت اصلی نقصان ( Hypo ) توأم است. نقصان در فشار خون شریانی ( Hypotension )، نقصان درجه حرارت بدن ( Hypothermic ) و نقصان حس

) Hypoesthesis).
ب) مرحله ضد شوک: که مرحله فعال یا ترمیم هومئوستازی است.
(در مقابل مرحله قبل که مرحله غیر فعال یا مرحله اعتدال هومئوستازی بود )
۲- مرحله مقاومت یا سازش و تسلط ( Stage of Resistance ).
۳- مرحله خستگی و از بین رفتن تعادل و فروپاشی ( Stage of exhaustion ).
(میلانی فر، ۱۳۸۲؛ و سادو ک و سادوک، ۲۰۰۳ ).
اثر عوامل روانی به خصوص استرس بر سیستم ایمنی باعث شده است تا مبحث تازه‌ای به نام ایمنی شناسی عصبی ـ روانی ( Psychoneuroimmunology ) به وجود آید که نشاندهنده ارتباط بیولوژیک بین سیستم عصبی و سیستم ایمنی است ( گلاسر و همکاران، ۱۹۸۷؛ و فاین بام و همکاران، ۱۹۷۹؛ از منت ولستر، ۲۰۰۱؛ و هامل و همکاران، ۲۰۰۱ ).

واکنش‌های روانی یا سایکولوژیک به استرس
کایلان برای واکنش‌های روانی ۴ مرحله شرح می‌دهد. ( میلانی فر، ۱۳۸۲؛ و سادوک و سادوک، ۲۰۰۳؛ سادوک و سادوک، به نقل از رفیعی،۱۳۸۲).
۱- پیدایش هیجان که باعث تحریک سیستم خودکار برای حل مشکلات می‌شود
( مرحله هشیاری ).

۲- هیجان شدت می‌یابد و یک حالت بی‌قراری، اضطراب، بلاتکلیفی و … با بی‌تفاوتی نسبی یا کامل بوجود می‌آید ( دو مرحله فوق با مرحله واکنش فیزیولوژیک مطابقت دارد).
۳-هیجان به طور واضح در سیستم‌های مختلف بدن بروز می‌کند که باعث مبارزه و تحمل فرد می‌شود ( مرحله مقاومت).
۴-در صورتی که فرد در مبارزه شکست بخورد باعث بروز اختلالات و از هم پاشیدگی شخصیت و علایمی مانند اضطراب شدید، افسردگی، بلاتکلیفی، واپس روی سنی و … می‌شود ( مرحله از بین رفتن تعادل و فروپاشی).

چنانچه ملاحظه می‌شود همزمان با واکنش‌های روانی، مبارزات و واکنش فیزیولوژیک و تعادل حیاتی شروع شده و ادامه پیدا می‌کنند و از همین جا به علل بیماری‌های روان تنی پی‌برده می‌شود. ( سادوک و سادوک، ۲۰۰۳؛ و هامل و همکاران، ۲۰۰۱؛ ازمنت و لستر، ۲۰۰۱ ).
عوامل استرس‌زا می‌توانند مثبت یا منفی باشند هم چنین این عوامل امکان دارد که فیزیکی یا روانی و یا تلفیقی از هر دو حالت باشند. اینکه عامل ایجاد استرس مثبت است یا منفی و اینکه خود استرس مثبت است یا منفی بسته به مبنای ادراکی و ساختار ذهنی ادراک هر فرد می‌باشد و نمی‌توان رویداد خاصی را برای همه افراد مثبت یا منفی تلقی نمود، چه هر فرد مجموعه خاص و منحصر به فردی از تجارب زندگی و هم چنین ذخیره ژنتیکی و وراثتی دارد که طرحواره‌های ذهنی ویژه و یگانه‌ای برای وی رقم می‌زنند.

برای اینکه ارگانیسم موجود زنده بتواند تعادل حیاتی ( هومئوستازی) خویش را حفظ کند. نیازمند سازگاری با عامل استرس‌زا و شرایط جدید است.
( چه عوامل استرس‌زای مثبت و چه عوامل استرس‌زای منفی) ( سادوک و سادوک، به نقل از حسن رفیعی و همکاران، ۱۳۸۲؛ و میلانی فر، ۱۳۸۲ ).
فرد برای اینکه قادر باشد تعادل حیاتی ( هومئوستازی ) خود را حفظ کند و فرآیند تعادل حیاتی را به صورتی ثابت و پایدار نگاه دارد می‌بایست سایق‌های ( rive D ) فیزیولوژیک خود را ارضاء نماید.
ارگانیسم برای این ارضاء نیازمند حدی پایه‌ای از « احساس امنیت » است. زیرا اساساً عدم امنیت منجر به ایجاد استرس منفی ( دیسترس ) می‌گردد ( به خاطر اداراک عدم کنترل ) و واکنش‌های اضطرابی را برمی‌انگیزد.

که این واکنش‌ها همان پاسخ فیزیولوژیک به استرس است که به دنبال آن منابع انرژی در راستای ایجاد احساس امنیت منحرف می‌شوند. ( اتکینسون و همکاران، به نقل از محمد تقی براهنی و همکاران، ۱۳۷۹؛ کارلسون، به نقل از مهرداد پژهان، ۱۳۸۰ ). این انحراف موجب می‌شود که در سطح فیزیولوژیک با کاهش انرژی مواجه شویم ( واکنش‌های انطباقی و در نتیجه آن « سندرم انطباق عمومی » ) (میلانی فر، ۱۳۸۲؛ و آزاد، ۱۳۷۹؛ و ساراسون و ساراسون، به نقل از بهمن نجاریان و همکاران، ۱۳۸۲).
پس می‌توان در این حالت فرض نمود که احساس امنیت ( احساس کنترل و تسلط بر محیط ) همپایه سایق‌های فیزیولوژیک برای بدست آوردن و حفظ تعادل حیاتی موجود زنده ضروری و لازم است. زیرا ( احساس امنیت و احساس کنترل و تسلط بر محیط ) موجب کاهش اضطراب و در نتیجه جلوگیری از به راه افتادن واکنش‌های انطباقی و هدر رفتن انرژی ارگانیسم و پایدار ماندن آن می‌شود. ( به وجود نیامدن پاسخ‌های فیزیولوژیک به استرس ) ( سادوک و سادوک، به نقل از حسن رفیعی و همکاران، ۱۳۸۲؛ سادوک و سادوک، ۲۰۰۳ ).
امنیت
حال « امنیت » چیست؟ بد نظر می‌رسد بهتر است به جای واژه امنیت از واژه احساس امنیت صحبت به میان آورده شود، زیرا امنیت سازه‌ای ذهنی، فرضی و فاعلی بوده و میزان آن با توجه طرحواره‌های ذهنی هر فرد، تجارب گذشته زندگی وی و هم چنین سطح تحول « من » ( ego ) واکنش‌های آن در افراد مختلف متفاوت است.

در حد تعریف خطوط کلی‌ می‌توان چنین بیان کرد که احساس امنیت عبارت است از : ادراک فرد از میزان خود کار آمدی ( Self-efficacy ) خویش در کنترل و تسلط بر محیط. حال این محیط هم می‌تواند درونی ( چه حسی و چه روانی ) و هم محیط بیرونی فرد باشد.

چنانکه می‌دانیم احساس امنیت در هرم نیازهای مازلو در طبقه دوم و بالای نیازهای فیزیولوژیک واقع شده است. ( لاندین، به نقل از یحیی سید محمدی ، ۱۳۷۸؛ و شولتز، به نقل از یوسف کریمی و همکاران، ۱۳۷۸؛ و شولتز، به نقل از دل آرا قهرمان، ۱۳۷۹؛ و ساراسون و ساراسون، به نقل از بهمن نجاریان و همکاران ، ۱۳۸۲ ) و در سطح نیازهای کمبود می‌باشد ( ساراسون و ساراسون به نقل از بهمن بخاریان و همکاران، ۱۳۸۲؛ ریو، به نقل از یحیی سیدمحمدی، ۱۳۸۱؛ و شولتز، به نقل از دل آرا قهرمان، ۱۳۷۹؛ شولتز، به نقل از یوسف کریمی و همکاران، ۱۳۷۸). یعنی اینکه ارگانیزم برای رسیدن به این نیاز باید همیشه تلاش کند و این نیاز، چیزی نیست که بتوان آن را بدون ارضاء رها کرد و ارضای آن با ارضای درست نیازهای فیزیولوژیک وابستگی تنگاتنگی دارد.

البته از انتقادات وارده به نظریه مازلو این است که طبقات آن در بسیاری از موارد با هم همپوشی دارند ( ریو، به نقل از یحیی سیدمحمدی، ۱۳۸۱ ). پس در نتیجه می‌توان گفت که احتمالآً نیاز به امنیت هم ردیف با نیازهای فیزیولوژیک می‌باشد. البته این موضوع در حد فرضیه و می‌بایست در این زمینه بررسی و تحقیق صورت می‌گیرد.(وابا و بریدول، ۱۹۷۶).
واکنش‌های فرد در برابر تغییرات محیطی
هنگامی که محیط تغییر می‌کند، شرایط و ضوابط حاکم برآن نیز تغییر می‌نماید.
در نتیجه فرد با محیطی جدید روبه رو می‌شود که می‌تواند بالقوه سودمند یا خطرناک باشد. برای اینکه فرد در محیط جدید احساس امنیت داشته باشد و در سایه آن به ارضای سایر نیازهای کمبود خود بپردازد باید بتواند ادارک کنترل و تسلط تصوری خویش را بر محیط بدست آورد. بنابراین می‌بایست به ارزیابی شرایط جدید بپردازد. این ارزیابی به دو نتیجه منجربه خواهد شد.

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.