فایل ورد کامل مقاله نقش آذربایجان در انقلاب مشروطه؛ تحلیل علمی تأثیر منطقه بر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
3 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل مقاله نقش آذربایجان در انقلاب مشروطه؛ تحلیل علمی تأثیر منطقه بر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران دارای ۴۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل مقاله نقش آذربایجان در انقلاب مشروطه؛ تحلیل علمی تأثیر منطقه بر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله نقش آذربایجان در انقلاب مشروطه؛ تحلیل علمی تأثیر منطقه بر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله نقش آذربایجان در انقلاب مشروطه؛ تحلیل علمی تأثیر منطقه بر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران :

نقش منطقه آذربایجان در انقلاب مشروطه

چکیده:
منطقه آذربایجان در تکوین اندیشه‌های روشنفکری و انقلابی پیش از مشروطه و همچنین در پیروزی انقلاب مشروطه نقشی تاریخی داشته است. پایداری مردم تبریز در «حصر تبریز» به فتح تهران بوسیله مشروطه خواهان آذری، شمالی و بختیاری انجامید. درباره انقلاب مشروطه این پرسش مطرح است که اکثریت های قومی چه نقش ایجابی یا سلبی در آن داشتند؟ فرضیه مقاله می‌گوید «منطقه آذربایجان از نظر داخلی و خارجی در تکوین و پیروزی انقلاب مشروطه نقشی بنیادین داشته است». از نظر داخلی منطقه آذربایجان که مقر ولیعهد قجر و یکی از قطب¬های اقتصادی کشور بود، نسبت به سایر مناطق کشور پیشرفته‌تر بود. جنگ ایران- روس و پیامدهای ناشی از آن نیز در مخالفت مردم با قاجار نقش اساسی داشت. همچنین عوامل خارجی یعنی اندیشه‌های انقلابی صادره از اروپا و روسیه، بازرگانی خارجی و حضور استعمار بریتانیا و روسیه موجب شدند مردم منطقه آذربایجان به مخالفت با حکومت و اصلاحات بنیادی گرایش پیدا کنند. در بخش نتیجه‌گیری دلایل اثبات فرضیه تشریح شده است.

واژگان کلیدی:
آذربایجان، انقلاب مشروطه، تبریز

مقدمه
درباره تاریخ معاصر ایران از سوی پژوهشگران ایرانی و خارجی پژوهش های متعدد انجام شده است و به کم و کیف آن از دیدگاه¬های مختلف نظری (Theoretic) و عقیدتی (Ideological) نگریسته شده است. پژوهشگران با توجه به میزان آشنایی از گذشته تاریخی ایران و همچنین عقاید شخصی خود، هر یک تاریخ ایران را به شکلی دیده‌اند و بسیار اتفاق می‌افتد که میان تحلیل¬های آنها از وقایع ایران تضاد و تناقض وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، درباره علل و نتایج

تحولات تاریخی ایران آرای بسیار متنوع ارائه شده است. به انقلاب مشروطه از یک دیدگاه به منزله تحول سیاسی و فرهنگی ناشی از ترویج اندیشه‌های روشنفکران دینی و غیردینی نگریسته‌اند و از دیدگاهی دیگر، آن را حرکتی ملی و میهنی دانسته‌اند که در جریان آن شخصیت¬های ملی

و علمای دینی مردم را در برابر استبداد بسیج کردند. نظر سوم انقلاب را یک حرکت صنفی و لیبرالیستی می‌داند که تجار و قشر سرمایه‌دار آن روز اهداف خود را در چارچوب آن تعقیب می‌کردند (هاشمی زهی، ۱۳۸۳: ۲۴).
به همان میزان که در باره کلیات تاریخ تحولات ایران – همچون انقلاب مشروطه- آثار متعدد ارائه شده است، در باره جزئیات تاریخی وقایع این مرز و بوم – دست کم به زبان فارسی- با تنوع زیادی روبه‌رو نیستیم و از این جهت امروز حتی به نسبت دوره مشروطه که وقایع نگاری¬های شخصی متعدد از فرهیختگان آن زمان در دسترس است، با کمبود آثار جدید پژوهشی درباره اجزای سازنده این دوره تاریخی سرنوشت ساز مواجه هستیم. انقلاب مشروطه از هر زاویه‌ای که تحلیل شود نقش آذری ها را در جریان سازی سیاسی، پشتیبانی از اندیشه‌‌ها و شخصیت¬های سیاسی و پیروزی یا شکست تنش ها و رقابت‌های سیاسی نمی‌توان نادیده گرفت. بررسی «نقش منطقه آذربایجان در انقلاب مشروطه» پژوهشی است که به مسئله آذری¬ها، به عنوان یکی از زوایای کمتر بررسی شده‌‌ی انقلاب مشروطه پرداخته است. نقش اقوام در انقلاب مشروطه چه از جهت ایجابی یعنی تاثیرات مثبت آنها بر روند انقلاب و چه از جهت سلبی یعنی نقش منفی تنش های قومی در جریان انقلاب مورد نظر مقاله حاضر است. پرسش اصلی پژوهش آن است که «آذری¬ها چه نقشی در انقلاب مشروطه داشتند»؟ فرض اصلی پژوهش بیان می‌دارد «منطقه آذربایجان از نظر داخلی و خارجی (بین‌المللی) در تکوین و پیروزی انقلاب مشروطه نقش بنیادین داشته است». برای رسیدن به پاسخ پرسش و ارزیابی فرضیه، از منابع کتابخانه‌ای شامل کتب، پژوهش ها و مقالاتی که به انقلاب مشروطه و جریان¬های درگیر آن پرداخته‌اند، استفاده شده و به‌ویژه از منابع تحلیلی که با دیدگاه-های جامعه شناختی به این واقعه تاریخی نگریسته‌اند؛ بهره گیری شده است. با مراجعه به تاریخ تفکرات سیاسی، داده‌های به دست آمده، توصیف و سپس تحلیل شده است.
در بخش نخست مقاله به ویژگی¬های خاص انقلاب مشروطه، وضعیت سیاسی ایران و شرا

یط طبقه حاکمه در زمان به وجود آمدن اندیشه و جنبشی که منتهی به انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵ هـ/۱۳۲۴ق/۱۹۰۶م شد، اشاره شده است. محتوای بخش دوم و سوم پاسخ به پرسش پژوهش درباره نقش مثبت و سپس منفی آذری¬ها در انقلاب مشروطه است. در بخش سوم، ابتدا اتحاد گروه ها و دسته‌های مختلف حول اهداف انقلابی که موجب پیروزی انقلابیون شد، مطالعه شده و سپس فروپاشی این اتحاد میان انقلابیون و آشکار شدن تضادهای فکری، عقیدتی، میان

شهری، میان گروهی و قومی- زبانی که به عنوان عاملی منفی به جنگ داخلی و سربرآوردن استبداد رضاخانی منجر شد مورد بحث قرار گرفته است. در بخش چهارم علل اهمیت تبریز در آغاز و انجام انقلاب مشروطه بازشناسی شده است. در بخش پنجم درباره علل و پیامدهای چندپارگی قومیتی در ایران و نقش ایجابی (مثبت) و سلبی (منفی) این پدیده در جریان انقلاب بحث شده است.

۱- ایران در آستانه جنبش مشروطه
انقلاب مشروطه در تاریخ انقلاب های جهان از دو جهت منحصر به فرد و ویژه است. یکی اینکه مجریان آن یعنی رهبران انقلابی از میان طبقات حاکم، اشراف و رجال برجسته کشور برخاسته بودند. روشنفکران برخاسته از طبقه متوسط جدید و وابسته به طبقات بالای اجتماعی از عوامل عمده ساخت دولتی جدید بودند که پس از انقلاب مشروطه برقرار شد (بشیریه، ۱۳۸۰: ۲۵۷).

عامل ویژه دیگر که در انقلاب ۱۹۱۱-۱۹۰۶ نقش داشت جایگاه علما در آن بود (Keddie, 1995: 100-106) و (بصیرت منش، ۱۳۸۵). انقلاب در محیطی رخ داد که هم طبقات بالای اجتماعی و هم علمای دینی حامل تفکر تحول خواهی بودند (نجفی، ۱۳۷۹: ۱۹۹). به سخن روشن این دو قشر اجتماعی، روشنگران و روشنفکران جامعه را تشکیل می‌دادند. پس از صفویه در حافظه تاریخی مردم ایران، علما بیشتر به عنوان قهرمانان ناکام عدالت شناخته شدند. برخی از علما در برابر قدرت گرفتن حاکمان و نیز خارجیان و حتی گاهی در برابر بازرگانان می‌ایستادند. طبقات متوسط بیشتر از میان حکومت مستبد مرکزی که به خارجی‌ها خدمت می‌کرد و علما، گروه دوم را انتخاب می‌کردند (Keddie, 1995: 91). با توجه به نوع رابطه مردم و روحانیت همانطور که کدی اشاره کرده است نقش علمای شیعی ایرانی در بسیج سریع دسته‌های مختلف مردم در شورش‌ها و انقلاب‌های اجتماعی بی‌همتا بوده است (۱۹۹۵: ۶۵) و در بسیاری از برهه‌ها آنها «پیشاپیش نهضت¬های اجتماعی ایران» قرار داشتند (مومنی، ۱۳۵۲: ۵۳). بزرگ‌ترین ابزار تاثیر نیروهای دینی با محوریت مجتهدان، علما، امامان مساجد و واعظان بهره برداری از محافل دینی و منبرها برای ایجاد سدی در برابر تعدیات دولت به منزله هسته جامعه مدنی سنتی بود. دولت قاجار نیز به‌طورکلی با وجود کشمکش¬ با طبقه روحانیت، به دلیل سرشت دینی کل مردم ایران، ارزش و جایگاهی والا برای دین قائل بود و سلاطین قجر ارتباط منظم و مستمری با رهبران دینی داشتند (بصیرت منش، ۱۳۸۵: ۲۹؛حائری، ۱۳۶۴: ۷۵-۸۵ و ۱۰۴-۱۲۴).
نمایندگان نیروی روشنفکری افزون بر تجار بین‌المللی و بازرگانان فرنگ رفته، کسانی بودند که از زمان عباس میرزای ولیعهد برای کسب علوم و فنون جدید به خارج از کشور رفته بودند. رهبران و اعضای برجسته این نیرو یا از میان طبقات حاکم برخاسته بودند یا از سوی آنها حمایت می‌شدند. از جمله اقدامات اولیه این افراد که نشان دهنده نفوذ روشنگری به جامعه سنتی و شرقی ایران بود، ایجاد چاپخانه و نخستین ارتش مدرن ایران در تبریز، انتشار روزنامه به زبان ترکی در اسلامبول

(استانبول) و باکو و به زبان فارسی در باکو، هند و تهران و انتشار خاطرات سفرهای خارجی بود (خواجه سروی، ۱۳۸۲: ۱۵۶). در نظام سیاسی قاجار پس از پادشاه (دربار تهران) و ولیعهد (دارالسلطنه تبریز)، گروه انبوه شاهزادگان دارای اهمیت زیاد بودند. آنها در تعیین سنخ حکومت،

چگونگی اعمال قدرت، اداره امور سیاسی و اقتصادی مملکت نقشی موثر بازی می‌کردند. اهمیت سیاسی شاهزادگان از آن رو بود که سلسله قاجار در طول ۱۳۰ سال حکومتداری می‌کوشید فرمانروایان ایالات و ولایات را از میان کسانی انتخاب کند که در رگهای آنها «خون شاهی» در جریان باشد. شاهزادگان برای اعمال حاکمیت خود دستگاه عریض و طویل اداری در گوشه گوشه مملکت ایجاد کرده بودند. گسترش این دیوانسالاری نقش شاهزادگان را در تصمیمات مملکتی بیشتر و

بیشتر می‌ کرد و بسیاری از روشنفکران از میان آنها برخاستند (ازغندی، ۱۳۷۹: ۸۷). از ابتدا در میان این شاهزادگان و وابستگان آنها اندیشه‌های منتقد و روشنگرانه‌ وجود داشت که به‌ویژه از زمان ناصرالدین شاه که به عنوان اصلاح طلب‌ترین پادشاه قاجار به نسبت بقیه شاهان قجر «از فهم سیاسی خوبی برخوردار» بود (ازغندی، ۱۳۷۹: ۸۳)، فرصت بروز و ظهور پیدا کردند (عاملی رضایی، ۱۳۸۹: ۵۸). رهبران مشروطه بخصوص در جناح معتدلین و تا حدودی نیز لیبرال‌‌ها از روشنفکران طبقه حاکمه بودند.

افزون بر پیدایی تفکر اصلاح طلب، با الهام از غرب یا با اتکا به نهادِ روز به روز درحال ِ تقویت ِروحانیت، عامل دیگر که در تضعیف قاجار نقش داشت شکست مصلحین درون حکومتی بود. میرزا تقی خان فراهانی (امیر کبیر) که خود از میان طبقات پایین اجتماع برخاسته بود و حاج میرزا حسین خان سپهسالار، نماینده رجال ِاشرافی ِ غربی مآب (زیباکلام، ۱۳۷۸: ۳۲۶-۲۳۱) کوشیدند برخی عناصر ناکارای نهادینه را از نظام حکومتی قجری حذف کنند و به جای آنها بر ظرفیت¬های کارآمدی آن نظام بیفزایند و هر دو در تحقق آرمان هایشان ناموفق بودند. نتیجه آنکه منتقدین و مخالفین از آن پس به امکان اصلاح در چارچوب نظام و نظامنامه حکومتی قاجار بدبین و از آن ناامید شدند (عنایت، ۳۸۰: ۲۷۷). خواستِ مشروطه شدن حکومت یا مقید کردن حکومت سلطنتی به قوانین نوشته شده، نشان دهنده بدبینی عمیق رجال سیاسی ایران به دربار و شاه بود.
درباره شخصیت مظفرالدین شاه و نقش وی در انقلاب مشروطه دو نظر وجود دارد. برخی در کل او را فردی دینی و خیرخواه می‌دانند که بر خلاف پسرش محمد علی میرزا، لجوج، قدرت طلب و دیکتاتور نبود: «مظفرالدین شاه شخصیتی آرام، معتدل و سلیم النفس داشت و بنابراین پیشبرد مشروطه در زمان وی با سهولت انجام شد» (زیباکلام، ۱۳۸۳: ۳۷). برخی دیگر وی را فردی ضعیف النفس و بیمار می‌دانند که زحمتِ پرداختن به امور مملکتی را به خود نمی‌داد و همه را به مشاورین چاپلوسش محول می‌کرد؛ گرچه حتی اگر می‌خواست توان کشورداری را نداشت. به نوشته اعلم الدوله «مظفرالدین شاه از همه چیز و همه کس می‌ترسید؛ از رعد و برق و صداهای ناگهانی می‌ترسید؛ از آدمهای ناشناس و از کسانی که برای نخستین بار پیشش می‌آمدند، می‌ترسید؛ از عذاب آخرت و مسئولیت¬های وجدانی می‌ترسید;» (برزگر، ۱۳۸۳: ۹۲). به هر حال، مظفرالدین شاه سه هفته پس از تحصن معترضان در سفارت انگلیس مشیر الدوله یکی از رجال برجسته آزادیخواه را به نخست وزیری برگزید و اعلامیه تشکیل مجلس شورای ملی را امضا کرد و پنج روز پس از آن در گذشت. بدین ترتیب، انقلاب پایان یافته بود ولی مبارزه برای مشروطیت تازه آغاز شده بود (آبراهامیان، ۱۳۷۷: ۱۰۹). انقلاب مشروطه بنا به دلایلی بدون خونریزی (به نسبت انقلاب های

معروف دنیا) و بسیار سریع به نتیجه رسید. عمده‌ترین دلایل پیروزی زودرس و آسان انقلاب آن بود که انقلابیون خود از طبقات حاکم یا طبقات بالای اجتماعی بودند. شخصیت ضعیف شاه قاجار و حمایت بی دریغ و سفت و سختِ علمای طراز اول شیعه در نجف، کربلا، قم و تهران (تقی‌زاده، ۱۳۸۲: ۱۹) از انقلاب علل دیگر ین پیروزی شیرین بودند (نجفی، ۱۳۷۹: ۶۹ و۹۵). حتی بازرگانان و روشنفکران که داعیه داران تحولات ایران مدرن بودند سعی می‌کردند پای عالمان برجسته را به میدان وقایع اجتماعی بکشند تا از این طریق کسب مشروعیت کنند (Keddie, 1995: 64).

۲- انقلاب مشروطه و اقوام ایرانی
شواهد تاریخی نقش دوگانه منطقه آذربایجان در تحکیم پایه‌های انقلاب مشروطه و سپس بروز دودستگی میان انقلابیون را تایید می‌کنند. ورود سایر اقوام به جریان انقلاب در این امر تاثیرگذار بوده است (حسینی، ۱۳۸۵: ۱۶۶). بلافاصله پس از انقلاب مشروطه ده¬ها انجمن قومی، ‌سیاسی و اجتماعی نخستین نطفه‌های تشکل¬های مدرن سیاسی و اجتماعی را پایه گذاری کردند. این ساختار نهادی مدرن در تقابل با نظام سیاسی سنتی و دیوانسالاری نظامی- اداری متمرکز سنتی ایران عصر قاجار قرار داشت (رویدل، ۱۳۸۲: ۳۳۴). انقلاب برآیند صف آرایی سه مسلک غیر متشکل ولی متمایز بود که اندک اندک شناخته شدند. آ‍زداندیشان و ترقی خواهان، مدافعان سلطنت مطلقه شاهنشاهی (هاشمی زهی، ۱۳۸۳: ۲۴)، اعتدالیون و روحانیون در میان هر سه دسته وجود داشتند اما در میان معتدلین ِمدافع مشروطه، بزرگ ترین روحانیون شیعه قرار داشتند. روشنفکران بیشتر در دسته آزاداندیشان قرار داشتند و بزرگان و اشراف معتبر در دسته معتدلین قرار داشتند. از میان سه دسته مستبدین (سلطنت طلبان)، معتدلین (میانه روها) و آزادیخواهان (لیبرال‌‌ها)، دسته دوم اکثریت مجلس یکم را تشکیل می‌دادند و دسته یکم در اقلیت قرار داشتند (آبراهامیان، ۱۳۷۷: ۱۱۲). لیبرال‌های میانه‌رو و رادیکال‌‌ها بیشتر در میان دسته سوم قرار داشتند. در حالی که معتدلین از سوی طبقه متوسط سنتی حمایت می‌شدند، روشنفکران و مبارزین منطقه آذربایجان بیشتر در میان آزادیخواهان قرار داشتند. رویدادهای بعدی نشان داد که نقطه ثقل رادیکالیزم و تندروی همین دسته لیبرال‌‌ها بودند. آ‍زادیخواهان به رهبری سید حسن تقی زاده از تبریز (علوی، ۱۳۸۵: ۵۳) و یحیی اسکندری از تهران پشتیبان اصلاحات گسترده بنیادین در حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بودند. بیشتر ۲۱ نماینده این جناح از اعضای انجمن های سیاسی- روشنفکری چون «کمیته انقلابی»، «مجمع آدمیت» و «گنج فنون» بودند که پس از انقلاب تشکیل شده بودند. برخی از این افراد را جامعه شیخی تبریز، گروه قومی- دینی مورد حمایت بازرگانان و برخی علما، برای دوره یکم انتخاب کرده بود. برخی دیگر را نیز اصناف تهران برگزیده بودند و مابقی از سوی خود مجلس برای پر کردن کرسی‌های مجلس انتخاب شده بودند (آبراهامیان، ۱۳۷۷: ۱۱۲).

۳- آذربایجان در انقلاب مشروطه
«انجمن آذربایجان» نمونه‌ای از انجمن های قومی- منطقه‌ای بود که در کنار سی انجمن‌ قومی، دینی، صنفی و سیاسیِ طرفدار مشروطه تشکیل شده بود (زیباکلام، ۱۳۸۳: ۱۰). این انجمن‌‌ که فعال‌ترین و بزرگ‌ترین گروه بود سه هزار عضو داشت و توسط بازرگانان تبریزی و مهندس برق جوانی

به نام حیدر خان عموغلی تاسیس شده بود (آبراهامیان، ۱۳۷۷: ۱۱۱). اعضای انجمن آذربایجان و فرقه دمکرات (دیموکرات فیرقه سی) که هر دو تشکل¬هایی با اکثریت آذری و با مرکزیت فکری باکو و تبریز بودند در رویدادهای بعدی مشروطه نقشی مهم بازی کردند (باقی، ۱۳۷۰: ۱۴۴). این نقش مهم بیشتر در جریان رادیکالیزم انقلابی و کشاندن رقابت‌های سیاسی به سمت و سوی

خشونت سیاسی هدایت می‌شد (شیرالی، ۱۳۸۴: ۱۶۲)؛ بگونه‌ای که در متون سیاسی از حیدر عمواوغلی رئیس فرقه دمکرات به عنوان یکی از نخستین پیشگامان قتل¬های سیاسی زنجیره‌ای یاد شده است (علوی، ۱۳۸۵: ۱۶۳-۱۶۵). پیوند رهبران و اعضای این دسته‌‌ها با انقلابیون روسیه و اندیشه انقلابی مارکسیستی یکی از علل گرایش تشکلهای آذربایجانی به سمت خشونت و رادیکالیزه شدن آنها است.

بدین ترتیب انقلاب مشروطه و تشکیل مجلس یکم آغاز دسته بندی¬های مختلف سیاسی بود و تبریز به پایگاهی برای تعدادی از احزاب و تشکل¬های مهم تر تبدیل شد. تقدیر تاریخی و مقتضیات اجتماعی اقتضا می‌کرد که تبریز در ادامه روند انقلاب و پیروزی آن همچنان نقشی مهم و تعیین کننده را بازی کند. پس از آنکه محمد علی شاه از توشیح قانون اساسی سرباز زد، با اعتراضات عمومی در شهرهای مختلف کشور مواجه شد. حدود ۲۰ هزار نفر از مردم تبریز پیمان بسته بودند که به اعتصاب ادامه دهند و حتی تهدید کردند که «اگر قانون اس

اسی بلافاصله تصویب نشود، آذربایجان را از ایران جدا خواهند کرد» (امین، ۱۳۸۰: ۸۹-۸۶). برخی تلگراف‌های مخابره شده از تبریز نیز با عنوان تهدیدآمیز «ملت آذربایجان» امضا شده بود. در تهران انجمن¬ها و باشگاه¬های مختلف یک انجمن مرکزی تشکیل دادند و در بازار و ادارات دولتی اعتصاب عمومی بر پا کردند و سه هزار داوطلب مسلح را که اکثرا از انجمن آذربایجانی¬ها بودند برای دفاع از مجلس بسیج کردند. همچنین یک صراف تبریزی که احتمالاً با گروه سوسیال دمکرات حیدر خان ارتباط داشت امین السلطان، صدر اعظم مستبد مورد حمایت شاه را ترور کرد و بلافاصله رو به روی مجلس خودکشی کرد (جمال زاده، ۱۳۸۲: ۶۸-۷۲). شاه که در نتیجه کشته شدن امین السلطان و تظاهرات گسترده هراسان شده بود و نمی‌توانست به نیروی نظامی پراکنده و بی پولش امیدی داشته باشد، عقب نشینی کرد (آبراهامیان، ۱۳۷۷: ۱۱۶) و متمم قانون اساسی تصویب شده بوسیله مجلس را امضا کرد. بسیاری از ناظران و پژوهشگران خارجی علت اصلی یا یکی از علل اصلی عقب نشینی محمد شاه را فشار دو دولت روسیه و انگلیس می‌دانند که بنا به گفته آنها دست کم در آن مقطع زمانی هنوز موافق مشروطه خواهان بودند (به عنوان نمونه: آوری، ۱۳۷۹: ۲۶۱-۲۳۴).[۱]
گرچه شمار آزادیخواهان اندک بودند، شخصیت برتر و اهمیت بیشتر داشتند زیرا به گفته ادوارد براون عزم آنها برای دست یابی به قانون اساسی مدون جدی بود و شناخت بهتر از قوانین اساسی غربی داشتند. آزادیخواهان که بر انجام اصلاحات انقلابی در سطحی گسترده، حتی اصلاحات غیر دینی، اصرار داشتند حاضر بودند برای دستیابی به اهداف اصلی مشروطه با نمایندگان میانه‌رو همکاری کنند (آبراهامیان، ۱۳۷۷: ۱۱۳-۱۱۲). این همکاری در سال¬های نخست مشروطه و تا پس از استبداد کبیر متحقق شد ولی پس از عزل محمد علی شاه و بخصوص در دوره‌ای که به کابینه بختیاری‌‌ها معروف شد طرفین حتی به ترور شخصیت‌های جناح مخالف خود دست زدند. در همین زمان بود که آیت الله سید عبدالله بهبهانی که حامی اعتدالیون بود بوسیله فردی منصوب به دسته حیدر عمواوغلی ترور شد.
نیروهای قومی در دفاع از مشروطه یکبار دیگر زمانی وارد صحنه شدند که محمدعلی شاه با برخی مصوبات مجلس که نیروی نظامی را از کنترل شاه خارج می‌کرد، مخالفت کرد. جامعه اصناف در پشتیبانی از مشروطه اعتصابی عمومی برپا کرد و بیش از ۱۰۰ هزار نفر از جمله حدود هفت هزار داوطلب مسلح انجمن آذربایجانی¬ها و انجمن فارغ التحصیلان برای دفاع از مجلس شورای ملی

آماده شدند (براون، ۱۳۸۰: ۱۳۹-۱۶۰). شاه بلافاصله عقب نشینی کرد ولی از شیوه دیرین شاهان ایرانی برای تحقق اهداف خود بهره گرفت، یعنی به دنبال دشمنان ِدشمنانش رفت. محمدعلی شاه با احیای کشمکش¬های قومی – به ویژه میان شیخیه و متشرعه در تبریز، کریمخانی¬ها و متشرعه در کرمان، مسلمانان و زرتشتیان در یزد، فارس و ترک در تهران، ‌حیدری‌‌ها

و نعمتی‌‌ها در قزوین و اردبیل- سعی در تحکیم استبداد خود و تضعیف مخالفان دولت داشت (آبراهامیان، ۱۳۷۷: ۱۱۴). محمدعلی شاه همچنین کوشید حمایت خوانینی که مشروطه به منافع سیاسی- اقتصادی آنها آسیب زده بود و همچنین توجه علمای دینی بزرگ و حتی علمای شهرهای کوچک را به دست آورد. وی نه تنها از وجهه دینی شیخ فضل الله نوری، عالم سیاسی بزرگ (علوی، ۱۳۸۵: ۱۲۲)، بلکه از اعتبار سید کاظم یزدی، عالم دینی مشهور نیز برای دستگاه خودکامگی خود بهره می‌برد (هاشمی زهی، ۱۳۸۳: ۳۴).

پس از آنکه رحیم خان رئیس قبایل شاهسون آذربایجان وفاداری خود را به محمدعلی شاه اعلام کرد. امیر مفخم رئیس حاج ایلخانی بختیاری و همسر یکی از شاهزاده خانم های قاجار نیز اعلا

م وفاداری کرد و با مردان مسلح خود وارد پایتخت شد و بدین ترتیب طلایه‌های جنگ داخلی آشکار می‌شد بدون اینکه کسی از آنچه در پیش بود آگاهی داشته باشد. شاه که اکنون نیروی نظامی ده دست آورد. به دنبال آغاز جنگ جهانی یکم و بخصوص پس از قرارداد ۱۹۰۷ که ایران را به مناطق نفوذ بریتانیا و روسیه تقسیم می‌کرد، اکنون دو قدرت استعماری درگیر جنگ رقابت را کنار گذارده بودند و با یکدیگر متحد شده بودند؛ این مسئله به زیان ایران بود. انگلیس¬ها اکنون همانند روس ها ترجیح می‌دادند یک حکومت با ثبات ولی ناکارا همانند قاجار روی کار باشد تا یک حکومت مدرن و دمکراتیک ولی نا استوار مثل کابینه‌های پس از مشروطه. قدرت شاه پس از به توپ بستن مجلس بوسیله بریگاد قزاق در خرداد ۱۲۸۷ آشکار شد. چند تن از رادیکال‌های مشروطه خواه و ضد شاه در باغ شاه به شهادت رسیدند، سید حاجی ابراهیم آقا، نماینده لیبرال تبریز، در هنگام فرار کشته شد و یحیی میرزا اسکندری در اثر شکنجه جان سپرد، سید جمال واعظ به همدان تبعید شد و به طور مشکوکی درگذشت، آیت¬الله طباطبایی و بهبهانی نیز در خانه‌‌هایشان زندانی شدند. سلطنت طلبان و نیروهای طرفدار محمدعلی شاه تهران را تصرف کردند، اما تهران تمام ایران نبود. در گذشته، چنین تصرف و تسخیری سرنوشت ساز بود، ولی این بار ثابت شد که به دست گرفتن پایتخت گره‌گشا نیست. سه تن از پنج مجتهد برجسته نجف و کربلا، بلافاصله از مشروطیت دفاع کردند و آشکارا شاه را محکوم کردند. داوطلبان مسلح نخست در تبریز و سپس در اصفهان، رشت و سرانجام در بیشتر شهرهای دیگر از جمله تهران از انقلاب دفاع کردند. هرچند در گذشته، پایتحت جریان و روند رویدادهای ایالات را تعیین می‌کرد، اکنون ایالات روند تحولات پایتخت را شکل می‌دادند (آبراهامیان، ۱۳۷۷: ۱۲۳-۱۲۱). همانند گذشته تاریخیِ تحولات ایران شدیدترین درگیری¬ها در تبریز روی داد (Keddie, 1995: 78). در ایالت آذربایجان، دولت موقت آذربایجان بوسیله انجمن ایالتی تشکیل شد و گروه های قومی شیعه با گروه های غیر همدین و جنبش¬های چپگرا (که منشا آنها باکو بود) ائتلاف کردند. سوسیال دمکرات¬های باکو یکصد داوطلب مسلح قفقازی را به تبریز فرستادند تا در کنار مردم مسلح که دور دو قهرمان محلی به نامهای ستار خان[۲] و باقر خان[۳] گرد آمده بودند، قرار گیرند (براون، ۱۳۸۰: ۲۳۷-۲۳۶) و (Mafinezam & Mehrabi, 2008: 11). شهر

تبریز به عنوان نماد دفاع از مشروطه رسما در برابر دولت مرکزی قرار گرفته بود. مدافعان تبریز پس از تصرف شهر، در محاصره شاهسون‌‌ها و روستاییانی قرار گرفتند که به تبعیت از روحانیون ضد مشروطه، آنها را مرتد و ملحد می‌دانستند. تبریز با حمایت از مجلسیان و مخالفت با دربار به صور

ت یک کانون مبارزه دو جانبه درآمد (براون، ۱۳۸۰: ۲۲۲). «تبریز به مدت نه ماه در برابر نیروهای استبدادی ایستادگی کرد و نه ماه محاصره را به خاطر حراست از اصول و هدف‌های مشروطه تحمل کرد. اقدامات تبریز سبب شد که امید روسیه به ایجاد یک حکومت خودکامه و زیر نفوذ روسیه ; بر باد رود» (آوری، ۱۳۷۹: ۲۵۶).

هنگامی که در ۲۲ تیر ماه یپرم خان و صمصام السلطنه به تهران رسیدند داوطلبان مسلح شهر با گشودن دروازه‌های اصلی به یک پیروزی زودرس دست یافتند. هنگامی که سلطنت طلبان پراکنده و متواری شدند و شاه به سفارت روسیه پناهنده شد جنگ داخلی موقتا و برای مدت کوتاهی (حدود یک سال) به پایان رسید (آبراهامیان، ۱۳۷۷: ۱۲۷). چند ماه بعد در آبان ۱۲۸۸/۱۹۰۹ در میان شور و شوق گسترده مردم، دوره دوم مجلس شورای اسلامی شروع به کار کرد و بلافاصله

به دولت سردار اسعد بختیاری و سپهدار تنکابنی رای اعتماد داد. انتظاراتی بزرگ که از دولت دمکراتیک مشروطه می‌رفت هنگامی که در اواسط سال ۱۲۸۸/۱۹۱۰ هواداران دو دسته رقیبِ

مجلس در خیابان¬های تهران برابر همدیگر سنگر گرفتند، به ناامیدی تبدیل شد. یک سال بعد در ایالات جنگ در گرفته بود و به همین دلیل وضع اقتصادی کشور بدتر از گذشته شد. در اواخر سال ۱۲۸۹/۱۹۱۱ نیروهای روسی و انگلیسی شروع به تصرف نواحی شمالی و جنوبی کشور کردند و عوامل آلمانی نیز مشغول قاچاق اسلحه و نفوذ در میان روسای ایلات بودند. ده سال بعد در سال ۱۲۹۹/۱۹۲۰ در ایالت‌های آذربایجان و کردستان حکومتهای خودمختار برقرار شده بود، روسای ایلات جای حکومت مرکزی را در ایالتها و مناطق مختلف کشور گرفته بودند و به دلخواه خود حکومت می‌کردند و شمال و جنوب کشور در دست روس و انگلیس بود (حسینی، ۱۳۸۹: ۱۷۷-۱۷۸). کابینه بختیاریها به ریاست صمصام¬السلطنه و سردار اسعد اوج شکاف¬های قومیتی و پایان راه مشروطه در حضیض جنگ¬های گروهی- قومی بود.

۴- علل اهمیت تبریز در آغاز و انجام انقلاب مشروطه
در تاریخ ایران دورانی که سید جواد طباطبایی آن را «مکتب تبریز» نامیده است با اصلاحات عباس میرزا پس از شکست ایران در جنگ با امپرتوری تزار در نیمه یکم سده نوزدهم از دارالسلطنه تبریز آغاز می‌شود (شیرالی، ۱۳۸۴: ۱۴) و با پیروزی نهضت مشروطه خواهی در دهه اول سده بیستم به پایان رسید. مکتب تبریز کانون تجددطلبی، مشروطه خواهی، گسترش اندیشه آزادی و هواداری از حکومت قانون بود (طباطبایی، ۱۳۸۴: ۱۷-۱۶). در واکنش به شکست ایران در جنگ های ایران و روس، نطفه آگاهی از بحران خودآگاهی، در «خط مقدم جبهه» در دارالسلطنه تبریز بسته شد و همین آگاهی و خودآگاهی در تاریخ ایران دورانی حدود یکصد سال را در بر می‌گیرد که زادگاه آن تبریز بود. این سده، سده روشنگری و مشروطه خواهی بود (طباطبایی، ۱۳۸۴: ۵۲۱).

اهمیت تبریز از آن جهت بود که ولیعهد قاجار در سنین کودکی به آذربایجان به عنوان والی مهم ترین ایالت ایران فرستاده می‌شد. ولیعهد در تبریز که به پایتخت دوم ایران مشهور بود دیوانسالاری عریض و طویل اداری ایجاد می‌کرد (ازغندی، ۱۳۷۹: ۸۷-۸۶) و دارالسطنه تبریز بر مسائل سیاسی- اداری، نظامی، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی مملکت اعمال نفوذ می‌کرد. ولیعهد قاجار با اداره ایالت

پراهمیت و ثروتمند آذربایجان مشق اداره سیاسی- اقتصادی کشور را می‌آموخت. در واقع تبریز پایتخت دوم ایران بود و بسیاری از تصمیمات کشوری به نظر رجال سیاسی و نظامی بستگی داشت که در تبریز مستقر بودند. برجسته‌ترین نقش ایالت آذربایجان در سرکوب مخالفین تاج و تخت و مدعیان سلطنت بود و از این طریق کشور را از جنگ داخلی و چندپارگی نجات می‌داد. سازمان ادارای دارالسلطنه همانند دربار تهران بر دیوانسالاری گسترده استوار بود که با تکیه بر دبیران و وزیران و با شیوه‌های سنتی ایرانی به امور مملکت سامان می‌دادند (علوی، ۱۳۸۵: ۲۱-۲۴).

منطقه آذربایجان با مرکزیت تبریز از آغاز نهضت مشروطه نشان داد که بیش از سایر نقاط ایران به اهداف و ابزارهای دمکراسی علاقمند است، چرا که آذربایجان در شمال غربی سرحدات مملکت پارس، دروازه ارتباط ایران و غرب بوده است و به همین دلیل از نظر فرهنگی، از جهت سیاسی و از نظر بازرگانی و اقتصادی اهمیت زیاد داشت. از نظر فرهنگی، مردم این خطه در ارتباط با عثمانی، اروپا و روسیه در جریان تحولات روز دنیا قرار می‌گرفتند. امپراتوری پر قدرت عثمانی که سرحدات آن تا قلب اروپا پیش رفته بود نمونه‌ای از ترکیب سنت اسلامی با مدرنیسم غربی بود. از نظر سیاسی افکار روشنگرانه بخصوص پس از انقلاب فرانسه از مرزهای آذربایجان به ایران صادر می‌شد و روس ها به عنوان بدیلی در برابر مدرنیسم استعمارگر اروپایی از آغاز سده بیستم اندیشه‌های عدالت محور و اجتماع گرا را ترویج می‌کردند. در حالی که نیمه شمالی آذربایجان به جمهوری آذربایجان روسیه و سپس شوروی تبدیل شد، مردم همدین و همزبان باکو و ارمنستان به انتقال مفاهیم روشنگرانه به مسلمانان و ارمنیان آذربایجان ایران و از آن طریق به کل کشور پرداختند (مومنی، ۱۳۵۲: ۱۴). شاید بنا بر دلایل فوق بود که عباس میرزا نخستین ارتش منظم و مدرن ایران را در آذربایجان تشکیل داد (شهرام‌نیا، ۱۳۷۹: ۳۲۳-۳۲۹). از نظر اقتصادی منطقه آذربایجان به عنوان مرکز تهاتر در ایران و آسیای مرکزی و حتی برای برخی از کالاهای هندی که به مقصد بازارهای اروپا و روسیه ارسال می‌شدند (آوری، ۱۳۷۹: ۲۵۷) دارای اهمیت بود.

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.