فایل ورد کامل مقاله علمی درباره الهیات سلبی، سیر تاریخی آن و بررسی دیدگاه‌های مختلف در سنت‌های دینی


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
2 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل مقاله علمی درباره الهیات سلبی، سیر تاریخی آن و بررسی دیدگاه‌های مختلف در سنت‌های دینی دارای ۳۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل مقاله علمی درباره الهیات سلبی، سیر تاریخی آن و بررسی دیدگاه‌های مختلف در سنت‌های دینی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه فایل ورد کامل مقاله علمی درباره الهیات سلبی، سیر تاریخی آن و بررسی دیدگاه‌های مختلف در سنت‌های دینی

چکیده  
مقدمه  
الهیات سلبی  
طرف‌داران الهیات سلبی  
۱ متفکران دوران باستان  
۲ متفکران یهودی و مسیحی  
۳ متفکران مسلمان  
نقد و بررسی و جمع‌بندی  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه فایل ورد کامل مقاله علمی درباره الهیات سلبی، سیر تاریخی آن و بررسی دیدگاه‌های مختلف در سنت‌های دینی

ابن خزیمه، محمدبن‌اسحاق (۱۴۱۲ق)، کتاب التوحید و اثبات صفات الربّ، بیروت، دارالکتب العلمیه

ابن‌سینا، حسین‌بن عبدالله (۱۴۰۳ ق)، الاشارات و التنبیهات، تهران، دفتر نشر کتاب

ابن‌عربی، محی‌الدین (بی‌تا)، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر

ـــــ (۱۳۶۱ ق)، رسائل ابن‌عربی، بیروت، دار احیاء التراث العربی

ابن‌میمون، موسی (۱۹۷۲)، دلاله الحائرین، تحقیق حسین آتای، آنکارا، مکتبه‌ الثقافه الدینیه

ابوزهره، محمد (بی‌تا)، تاریخ المذاهب الاسلامیه، بیروت، دارالفکرالعربی

اشعری، علی‌بن‌ اسماعیل (۱۳۹۷ ق)، الابانه، قاهره، دار الانصار

ـــــ (۱۳۶۹ ق)، مقالات الاسلامین، قاهره، النهضه المصریه

افلاطون (۱۳۴۹)، مجموعه آثار، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران، خوارزمی

افلوطین (۱۳۶۶)، دوره آثار، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران، خوارزمی

ایلخانی، محمد (۱۳۸۲)، تاریخ فلسفه در قرون وسطی و رنسانس، تهران، سمت

بدوی، عبدالرحمن (۱۳۷۴)، تاریخ اندیشه­های کلامی در اسلام، ترجمه حسین صابری، مشهد، آستان قدس رضوی، به نقل از: عبدالکریم شهرستانی، نهایه الاقدام فی علم الکلام

ـــــ (۱۳۶۲)، کندی، در: تاریخ فلسفه در اسلام، ویراسته م.م شریف، تهران،‌ مرکز نشر دانشگاهی

پورجوادی نصرالله (۱۳۷۸)، درآمدی به فلسفه افلوطین، تهران، مرکز نشر دانشگاهی‌

الدرز، لئوجی (۱۳۸۱)، الهیات فلسفی توماس آکوئیناس، ترجمه شهاب‌الدین عباسی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

دینانی، غلامحسین (۱۳۷۹)، ماجرای فکر فلسفی، تهران، طرح نو

ـــــ (۱۳۷۷)، نیایش فیلسوف، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی

راسل، برتراند (۱۳۷۳)، تاریخ فلسفه غرب،‌ تهران، پرواز

سامی‌النشار، علی (۱۹۶۹ ق)، نشأه الفکر الفلسفی فی الاسلام، بیروت، دارالمعارف

سجستانی، ابویعقوب (۱۹۴۹ ق)، کشف المحجوب، تهران، بی‌نا

شهرستانی، عبدالکریم (بی‌تا/الف)، الملل و النحل، بیروت، دارالکتب العلمیه

ـــــ (بی‌تا/ب)، نهایه الاقدام فی علم الکلام، تحریر و تصحیح آلفرد گیوم، آنکارا،‌ مکتبه الثقافه الدینیه

طباطبائی، سیدمحمدحسین (۱۳۶۷)، اصول فلسفه و روش رئالیسم، پاورقی مرتضی مطهری، قم، صدرا

ـــــ (۱۳۷۰)، نهایه الحکمه، تهران، مرکز نشر دانشگاهی

علی‌زمانی، امیرعباس، «سلب یا سکوت بررسی و نقد الهیات سلبی فلوطین»، (پاییز۱۳۸۳)، اندیشه دینی، ش ۱۲، ص ۲-۲۲

ـــــ (۱۳۸۱)، خدا، زبان و معنا، قم، آیت عشق

فلیکس کلاین، فرانک (۱۳۸۳)، «کندی» در: تاریخ فلسفه اسلامی، ویراسته سید حسین نصر، تهران،‌ حکمت

قمی، قاضی سعید (۱۳۷۳)، شرح توحید الصدوق، تصحیح و تعلیق نجفقلی حبیبی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

ـــــ (۱۳۶۲)، کلید بهشت، مقدمه و تصحیح محمد مشکات، تهران،‌ الزهرا

کربن، هانری (۱۳۸۴)، مقالات هانری کربن (مجموعه مقالات)، گردآوری و تدوین محمدامین شاهجویی، تهران، حقیقت

کاکایی، قاسم (۱۳۸۱)، وحدت وجود به روایت ابن‌عربی و مایستر اکهارت، تهران، هرمس

مجتهدی، کریم (۱۳۷۹)، فلسفه در قرون وسطی، تهران،‌ امیرکبیر

مجلسی، محمدباقر (۱۴۰۳ ق)، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء

معروف الحسنی، هاشم (۱۳۷۱)، شیعه در برابر معتزله، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد،‌ آستان قدس رضوی. به نقل از: عضدالدین ایجی، المواقف، ج ۸، ص ۲۶

ملاصدرا (صدرالدین محمدبن ابراهیم شیرازی) (۱۳۹۶ ق)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، قم، مکتبه المصطفوی

نصر، سیدحسین و اولیور لیمن (۱۳۸۶)، تاریخ فلسفه اسلامی، تهران،‌ حکمت

نعمانی، شبلی (۱۳۲۸)، تاریخ علم کلام، ترجمه محمدتقی فخر داعی، تهران، نگین

ولفسن، هری‌اوسترین (۱۳۶۸)، فلسفه علم کلام، ترجمه احمد آرام، تهران،‌ الهدی

یاسپرس، کارل (۱۳۶۳)، آگوستین، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران، خوارزمی

Benor, Ehud, “Meaning and Reference in Maimonides Negative Theology”, (Jul. 1995), The Harvard Theological Review, Vol. 88, No. 3, p. 339-

Eckhart, Mister, (1986) Teacher and Preacher, ed. by Bernard Mc Ginn, New York, Paulist press

_____ , (۱۹۹۱) Breakthrough, Meister Eckhart’s Creation Spirituality in New Translation, Introduction and Commentaries by Mattew Fox, New York, Image Books

Ross, James, (1993) “Religious Language” in: An introduction to the Philosophy of Religion, Ed by Brian Davies, Oxford University Press

Kenny, Anthony, (2005) The Unknown God, London & NY, Continuum

Kenny, John Peter, (1998), “Patristic philosophy”, in: Routledge Encyclopedia of philosophy, vol. 7, London, Routledge

Moran, Dermot, (1998) “Platonism, Medieval”, in: Routledge Encyclopedia of philosophy, vol. 9,

London, Routledge

Murata, Sachiko, (1992) The Tao of Islam, New York, State University of New York Press

Payn, Steven, (1998) “mysticism”, in:Routledge encyclopedia of philosophy, vol. 6, London, Routledge

Priest, Ann-Marie, “Woman as God, Gad as Woman: Mysticism, Negative Theology, and Luce Irigary”, (۲۰۰۳), The Journal of Religion, Vol. 83, No. 1, p. 1-

Schurman, Reiner, (1978), “The Loss of Origin in Soto and in Meister Eckhart” , in The Tomist, vol. 42, p 281-

Smith, Cyprian, (1993) “Meister Eckhart on the Union of Man with God”, in: Mystics of the Books, ed. R. A. Herrera, New York, Peter Lang publishing

Stiver, Dan R, (1996) The Philosophy of Religious Language, Blackwell, Oxford

Turner, Denys, “The Darkness of God and the Eucharistic presence”, (۱۹۹۹), Modern Theology, Vol 15, No 2, p. 143-

William L, Reese, (1996) Dictionary of Philosophy and Religion, New Jersey, Humanities Press

چکیده

در باب امکان سخن گفتن از امر متعال یا خداوند به زبان عادی بشری، با دو گونه الهیات مواجهیم: الهیات ایجابی و الهیات سلبی. پیروان الهیات ایجابی بر این باورند که درباره اوصاف و افعال خداوند، با همین زبان بشری سخن می‌گوییم. طرف‌داران الهیات سلبی معتقدند که تنها به شیوه سلبی می‌توان درباره‌ افعال و صفات خداوند سخن گفت؛ اینکه خداوند چه چیزی نیست؛ نه اینکه چه چیزی است. الهیات سلبی، در طول تاریخ اندیشه، از پیروان بسیاری برخوردار بوده و از یونان باستان تا امروز تداوم داشته است

این نوشتار به سیر تاریخی الهیات سلبی پرداخته و در ادامه به نقد و بررسی دیدگاه‌ها در این زمینه خواهد پرداخت. هدف این نوشتار، ارائه راه اعتدال میان ایجاب محض و غلتیدن در ورطه شرک و تشبیه، سلب محض، تعطیل عقل از شناخت خداوند، و لاادری‌گری است

کلیدواژه‌ها: الهیات، الهیات ایجابی، الهیات سلبی، صفات سلبی، تعطیل.

مقدمه

در ادیان توحیدی، همواره مسائل مشترکی در بین الهی‌دانان یهودی، مسیحی و مسلمان مطرح و محل نزاع بوده است؛ مسائلی همچون شناختن خداوند؛ سخن گفتن درباره او و نحوه فهم اسما و صفات او؛ و نیز لوازم و فروعات این مسائل، نظیر دسترس‌ناپذیری و تعالی وجودی خدا؛ امتناع شناخت خداوند و تعالی معرفتی او؛ و بیان‌ناپذیری خدا

همچنین، در رویکرد عرفانی به الهیات سلبی، در ادیان ابراهیمی هنگام سخن گفتن درباره خداوند، با مفاهیمی نظیر «تاریکی»، «عما»، «نیستی» و «فنا» مواجهیم

از منظر الهیاتِ‌ جدید، همه این مباحث تحت عنوان الهیات سلبی مطرح می‌شوند؛ اما ما صرفاً به بخش الهیاتی و کلامی مباحث توجه می‌کنیم و با اشاره‌ای به رویکرد عرفانی به الهیات سلبی،‌ آن را به نوشتاری دیگر حواله می‌دهیم

با توجه به آنچه بیان شد، از موضوعات مطرح در الهیات، نحوه سخن گفتن درباره خداوند است. پرسش اساسی این است که چگونه می‌توان خدای بی‌نهایت را با گزاره‌های کلامی‌ای وصف کرد که انسان محدود برای مسائل امکانی خود آنها را به وجود آورده است. فهم معنای اوصافی نظیر علم، حیات و قدرت، هنگامی که درباره انسان‌ها و محسوسات به کار می‌روند، آسان است؛ ولی اگر همین اوصاف درباره موجودی متعالی، نامحدود و غیرمادی به کار روند، فهم معنای دقیق آنها دشوار است

آیا می‌توان از طریق زبان عادی درباره امری متعال و فوق عادی سخن گفت؟ پاسخ‌های متکلمان و فیلسوفان دین به این پرسش، به چند بخش تقسیم می‌شود که ما ضمن برشمردن آنها، تنها به دیدگاه طرف‌داران الهیات سلبی می‌پردازیم

صفات به همان معنایی بر خداوند اطلاق می­شوند که درباره انسان به کار می­روند. این امر، تشبیه است و «مُشبّهه» و «مُجسّمه» در جهان اسلام، دارای چنین رویکردی بوده­اند؛

این اوصاف درباره خدا و خلق، مشترک لفظی‌اند؛ یعنی این اوصاف به معنایی درباره خداوند به کار می­روند که هیچ شباهتی با اوصاف انسانی ندارند. این رویکرد از آنِ مُعطّله است؛

این اوصاف هنگامی که درباره خدا به کار می‌روند نیز معنا دارند؛ اما کاربردشان درباره انسان، حقیقت، و درباره خدا مجاز است. رویکردی که قائل به تأویل بردن آیات و اخبار تشبیه است؛

این اوصاف به‌صورت مشترک معنوی درباره خدا و انسان به کار می‌روند؛ یعنی هسته معنایی این صفات، مستلزم جهات وجوبی و امکانی نیست؛ با این توضیح که مطابق تقریر تمثیلی آکوئیناس، حق و خلق، از وجهی مثل هم‌اند و از وجهی غیرهم؛ و مطابق تقریر تشکیکی صدرالمتألهین، با توجه به ظرفیت موصوف، باید برای آنها مراتب تشکیکی در نظر گرفت؛

اصل این صفات برای خداوند به‌صورت حقیقت، و برای خلق به‌صورت مجاز وجود دارد؛ یعنی این صفات سزاوار غیر نیست و غیر خدا آنها را به‌صورت عاریتی داراست. دیدگاهی که برخی از عرفا به آن قائل‌اند. (ابن‌عربی، بی‌تا، ج ۲، ص ۲۲۴)

برای این نزاع دو ساحت می‌توان قائل شد و تنزیه را مربوط به ساحت ذات، و تشبیه را مربوط به ساحت الوهیت و ربوبیت دانست؛ دیدگاهی که فیسلوفان نوافلاطونی، و عارفانی نظیر ابن‌عربی مورد توجه قرار داده‌اند. (همان، ص ۲۸۹؛ ابن‌عربی، ۱۳۶۱‌ق، ص ۴)

رویکردها در باب این موضوع را می‌توان در دو یا سه نظریه خلاصه کرد

الهیات ایجابی؛ یعنی همان‌گونه‌که درباره انسان‌ها با زبان عادی سخن می‌گوییم،‌ درباره اوصاف و افعال خداوند نیز با همین زبان سخن می‌گوییم؛

الهیات سلبی؛ که معتقد است تنها به شیوه سلبی می‌توان درباره‌ افعال و صفات خداوند سخن گفت؛ یعنی اینکه خداوند چه چیز نیست، نه اینکه چه چیز است؛

جمع بین سلب و ایجاب؛ که معتقد است هم‌ می‌توان با الهیات اثباتی با خداوند مواجه شد و هم با الهیات سلبی. (طباطبائی، ۱۳۶۷، ج ۵، ص ۱۲۸ـ۱۳۰)

ما در این مقاله، تنها به الهیات سلبی و نقد و بررسی آن می‌پردازیم

الهیات سلبی

جریان فکری نیرومندی در طول تاریخ بر این باور بوده است که ما به هیچ صفتی از صفات خداوند راه نداریم و درباره خداوند هیچ چیز نمی‌توانیم بگوییم؛ زیرا خداوند در هیچ جهتی شبیه هیچ مخلوقی نیست. از سوی دیگر، هر صفتی که ما می‌شناسیم، صفت مخلوق است، نه خالق؛ زیرا آن را از مخلوقی گرفته‌ایم. ما مستقیماً فقط با مخلوقات سروکار داریم و خالق را نیز با صفات برگرفته از مخلوقات وصف می‌کنیم. این جریان، موسوم به «الهیات سلبی» است

الهیات سلبی به‌منظور پرهیز ریشه‌ای از خطر تشبیه آفریننده به آفریده و مخلوق، و در نهایت سقوط در بت‌پرستی، منکر هر نسبتی برای ربوبیت می­شود و جز با واژگان نفی و سلب درباره خداوند سخن نمی‌گوید

این رویکرد قائل به خدای فراشخصی ـ نه غیرشخصی ـ و وصف‌ناپذیر و مطلقاً نامشخص و نامعین است؛ حال آنکه خانواده ادیان ابراهیمی، همه اهتمام خود را مصروف خدای شخصی می‌کنند؛ خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب؛ پدر خداوندگار و عیسی مسیحِ منجی در مسیحیت؛ و اللّه با اسمای حُسْنای نودونه‌گانه‌اش

بنابراین، در تعریف الهیات سلبی باید به سه بعد توجه داشت

بعد مابعدالطبیعی و هستی‌شناختی در باب ذات خدا؛ بدین معنا که آیا وجود در خداوند با وجود در ماسوی الله یکی است یا وجود خداوند به‌کلی متفاوت از وجود دیگر موجودات است و هیچ سنخیتی میان او و مخلوقات نیست. «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ.» (شوری: ۱۱)

بعد معرفت‌شناختی؛ بدین معنا که آیا شناخت خداوند برای انسان ممکن است یا خیر. طرف‌داران الهیات سلبی معتقدند که انسانِ محدود و کرانمند، ‌توان شناخت

خدای نامحدود بی‌کران را ندارد. او به دلیل ضعف قوای ادراکی، قادر به شناخت خداوند نیست

بعد معناشناختی و زبان‌شناختی؛ بدین معنا که آیا با همین زبان بشری می‌توان درباره خدا سخن گفت یا خیر(Benor, 1995, p. 342)؛ چنان‌که برخی قائل‌اند که سخن گفتن درباره خدا کاملاً‌ ناممکن است و خدا چیزی نیست که به فراچنگ زبان انسان افتد. (Kenny, 2005, p. 11) به بیان دیگر، مفاهیم بشری نمی‌توانند او را وصف کنند و سخن گفتن درباره خدا، به‌معنای تحدید و فروکاستن او به ساحت بشری است. (Priest, 2003, p. 5)

به‌هرروی، پیروان الهیات سلبی با دلایل متفاوت عقلی و فلسفی یا با انگیزه دینی و از طریق آیات و روایات نافی صفات از خداوند، به اثبات آن پرداخته‌اند. که در ادامه، ضمن بررسی روند تاریخی این جریان فکری، به این دلایل نیز خواهیم پرداخت

طرف‌داران الهیات سلبی

از یونان باستان تا به امروز، الهیات سلبی طرف‌دارانی داشته است و هر یک با دلایل وجودشناختی،۲ معرفت‌شناختی،۳ و مفهوم­شناختی۴ به تثبیت الهیات سلبی پرداخته‌اند؛ بدین معنا که خداوند از عالم، تمایزی وجودی دارد و نمی­توان هیچ نوع ادراک متعارفی از خدا داشت و او در هیچ نوع تعریف و توصیفی نمی­گنجد؛ او را با هیچ چیز نمی‌توان او را قیاس کرد و به هیچ چیز نمی‌توان تشبیه نمود. (کاکایی، ۱۳۸۱، ص ۶۰۰)

در دوران معاصر نیز به‌ویژه در غرب، با رویکرد سلبی به الهیات مواجه هستیم. دنیس ترنر۵ در مقاله‌ای در زمینه الهیات سلبی می‌گوید: «می‌دانم که اکنون همه ما الهی‌دانان سلبی هستیم؛ رازناکی بار دیگر به جمع مسائل الهیات بازگشته است و دانش ما دوباره‌ خاطرمان را جمع می‌کند که نمی‌دانیم خدا چیست.» (Turner, 1999, p. 143)

با توجه به میزان پرداختن پیروان این الهیات به این بحث، به دیدگاه و ادله‌ برخی از آنان اشاره می‌کنیم

۱ متفکران دوران باستان

از یونان باستان، برخی بر این باور بوده‌اند که اندیشه‌ معمولی درباره خداوند، خام است. (راسل، ۱۳۷۳، ج ۱، ص ۸۰). گفته‌اند نخستین کسی که بر طریق سلب درباره‌ خداوند تأکید کرد،‌ آلبینوس۶ بود. (ولفسن، ۱۳۶۸، ص ۲۲۷) او این‌گونه مطرح می‌کرد که برای شناخت خدا نخست باید از شیوه سلبی استفاده کنیم؛ سپس به‌کمک قیاس و تشبیه پیش برویم و سرانجام، از خوبی و زیبایی اشیای فرودست فرارفته، به اقیانوس عظیم وجود الهی نایل آییم. (الدرز، ۱۳۸۱، ص ۲۹۲)

افلاطون (حدود ۳۰۰ ق.م) نیز دیدگاه سلبی دارد. او می‌گوید: واحد، نه ساکن است و نه متغیر، نه کوچک است و نه بزرگ، نه اول دارد و نه آخر، نه نامی دارد و نه چیزی می­توان درباره­اش گفت، و نه قابل شناختن است و نه به حس درمی‌‌آید. (افلاطون، ۱۳۴۹، ص ۱۵۴۳ـ ۱۶۲۰)

آنان به‌تدریج همه محمولات را نامناسب شمردند و حتی مفاهیمی مانند کمال و تجرد را برای خداوند ناکافی دانستند. (Kenny, 1998, V 7, p. 257)

با ظهور نوافلاطونیان، این اندیشه اوج گرفت. در این سنت، اولویت را به طریق الهیات سلبی یا آپوفاتیک۷ داده، و طریق مثبت یا کاتافاتیک۸ را تابع آن قرار می‌دهند. الهیات سلبی فلوطین (۲۷۰- ۲۰۴م) ریشه در اندیشه‌های افلاطون دارد. او مثال خیر را فراتر از ذهن و زبان می‌داند. فلوطین، بیش از هر چیز بر تعالی و تنزیه «احد» از همه ویژگی‌های تعین‌آور و محدودکننده تأکید می‌کند. او عقیده دارد ما نمی‌توانیم از خدا شناختی داشته باشیم و درباره او سخنی بگوییم؛ آنچه درباره او می‌گوییم، در حقیقت درباره او نیست. او «نه قابل بیان است و نه قابل نوشتن». وی معتقد است: «کسی که همه چیز را از او سلب کند و هیچ چیزی را به او نسبت ندهد، سخن درست گفته است.» در نزد فلوطین، هستی دارای صورت و تعین است و چون احد، نامتعین و فاقد هرگونه صورتی است، پس در «ورای وجود و عدم» قرار دارد و بنابراین، قابل شناخت و بیان نیست. او باصراحت در رساله نهم از انئاد ششم، درباره چگونگی شناخت واحد می‌گوید: «ذات واحد چون مبدأ همه چیز است، خود هیچ یک از چیزها نیست؛ بنابراین، نه چیزی است نه چند؛ نه عقل است نه روح؛ نه متحرک است نه ساکن؛ نه در مکان است نه در زمان؛ نه درباره او می‌توان سخن گفت و نه چیزی نوشت. گفتن و نوشتن ما تنها بدین منظور است که دیگران را به‌سوی او سوق دهیم.» (افلوطین، ۱۳۶۶، ص ۱۰۸۲)

۲ متفکران یهودی و مسیحی

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.