فایل ورد کامل مطالعه مبانی نظری رضایت و خشنودی زناشویی؛ تحلیل عوامل روان‌شناختی، اجتماعی و فرهنگی

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل مطالعه مبانی نظری رضایت و خشنودی زناشویی؛ تحلیل عوامل روان‌شناختی، اجتماعی و فرهنگی دارای ۶۷ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل مطالعه مبانی نظری رضایت و خشنودی زناشویی؛ تحلیل عوامل روان‌شناختی، اجتماعی و فرهنگی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز فایل ورد کامل مطالعه مبانی نظری رضایت و خشنودی زناشویی؛ تحلیل عوامل روان‌شناختی، اجتماعی و فرهنگی۲ ارائه میگردد

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مطالعه مبانی نظری رضایت و خشنودی زناشویی؛ تحلیل عوامل روان‌شناختی، اجتماعی و فرهنگی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن فایل ورد کامل مطالعه مبانی نظری رضایت و خشنودی زناشویی؛ تحلیل عوامل روان‌شناختی، اجتماعی و فرهنگی :

فایل ورد کامل مطالعه مبانی نظری رضایت و خشنودی زناشویی؛ تحلیل عوامل روان‌شناختی، اجتماعی و فرهنگی

توضیحات: فصل دوم

• همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
• توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
• پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
• رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
• منبع : دارد (به شیوه APA)
• نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

مقدمه
اسچوماچر (۲۰۱۰)، مهمترین عامل رضایت زناشویی را انطباق بین زوج ها توصیف می کند و معتقد است این عامل سطح رضایت زناشویی را افزایش می دهد .رضایت زناشویی، میزان علاقه مندی زوج ها به یکدیگر و نگرش مثبت به متأهل بودن است که با عواملی از جمله تحریف آرمانی، مسائل شخصیتی، ارتباط، حل تعارض، مدیریت مالی، فعالیت های اوقات فراغت، رابطه جنسی، فرزندان، دوستان و جهت گیری مذهبی وابسته است. کرادوک (۲۰۰۹)، بر روی مقوله های مؤثر در رضایت زناشویی تحقیق کرده و به این نتیجه رسیده است که زوج هایی که انعطاف پذیری، سازگاری و همبستگی بیشتری داشته اند از رضایت زناشویی بیشتری برخوردار بوده اند و همچنین همبستگی مثبت را بین رضایت زناشویی با مؤلفه های همسویی در اوقات فراغت، همگرایی در مسائل مربوط به فرزندان، ازدواج و دوستان به دست آورده اند. شرونیک و پلاکوا (۲۰۱۴)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که شباهت زوج ها از نظر ویژگی های شخصیتی، باورها و اعتقادات بر رضایت زناشویی و سبک زندگی آنها تأثیر مثبت دارد. ورود به دنیای زناشویی و به تبع آن رضایت از زندگی، نیازمند نوعی داشتن مهارتهای پایه زندگی نسبت به زندگی مشترک است(یارمحمدیان، بنکدار هاشمی و عسگری، ۱۳۹۰)، که نبود مهارتهای زندگی و نداشتن این توانمندها می تواند پیامدها و مشکلاتی برای زندگی فرد و زوجین در بر داشته باشد که می توان به افسردگی، ناسازگاری، اختلالات اضطرابی، اختلالات خوردن و الکلیسم. این مشکلات می‏تواند سطح رضایت از زندگی را کاهش و اختلافات زناشویی را افزایش دهد(داس، سیمپسون و کریستنسن ، ۲۰۰۴).
سلامت و پویایی خانواده، به عنوان هسته بنیادی و سازنده جامعه ریشه در سلامت و شادابی و رضایت از زندگی همسران دارد. پس از ازدواج و زندگی زناشویی، به عنوان هسته اصلی و پایه گذار خانواده، بسیار مورد توجه است. ازدواج، نهادی اجتماعی است که دو فرد کاملا متفاوت از نظر اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی را برای تشکیل یک خانواده به هم پیودن می دهد و به همین دلیل، نسبت به دیگر نهادها، با اختلافات بیشتری در درون خود روبه رو است. اختلافات پدیده‏یی است که که از آغاز بشریت وجود داشته و به عنوان یک عامل خطر ساز برای سلامتی ازدواج تعریف شده است(سفیری، محرمی، ۱۳۸۸).
بک (۱۹۶۷، به نقل از مهین ترابی، مظاهری، صاحبی، موسوی، ۱۳۸۹، ص ۱۳۱) معتقد است که مهمترین علت مشکلات زناشویی و روابط انسانی، اختلاف است. به اعتقاد او تفاوت در نحوه نگرش افراد باعث بروز اختلافات و پیامدهای ناشی از آن می‏شود. تعارض و اختلاف زناشویی می تواند به صورت افسردگی یکی یا هر دو زوج، سوء رفتار با همسر و درگیری لفظی و فیزیکی بین هر دو زوج بروز کرده و نهایتا به طلاق منجر شود(سایرز، کوهن و فرسکو ، ۲۰۰۱).

مقدمه

اسچوماچر[۱](۲۰۱۰)، مهمترین عامل رضایت زناشویی را انطباق بین زوج ها توصیف می کند و معتقد است این عامل سطح رضایت زناشویی را افزایش می دهد .رضایت زناشویی، میزان علاقه مندی زوج ها به یکدیگر و نگرش مثبت به متأهل بودن است که با عواملی از جمله تحریف آرمانی، مسائل شخصیتی، ارتباط، حل تعارض، مدیریت مالی، فعالیت های اوقات فراغت، رابطه جنسی، فرزندان، دوستان و جهت گیری مذهبی وابسته است. کرادوک[۲](۲۰۰۹)، بر روی مقوله های مؤثر در رضایت زناشویی تحقیق کرده و به این نتیجه رسیده است که زوج هایی که انعطاف پذیری، سازگاری و همبستگی بیشتری داشته اند از رضایت زناشویی بیشتری برخوردار بوده اند و همچنین همبستگی مثبت را بین رضایت زناشویی با مؤلفه های همسویی در اوقات فراغت، همگرایی در مسائل مربوط به فرزندان، ازدواج و دوستان به دست آورده اند. شرونیک و پلاکوا[۳](۲۰۱۴)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که شباهت زوج ها از نظر ویژگی های شخصیتی، باورها و اعتقادات بر رضایت زناشویی و سبک زندگی آنها تأثیر مثبت دارد. ورود به دنیای زناشویی و به تبع آن رضایت از زندگی، نیازمند نوعی داشتن مهارتهای پایه زندگی نسبت به زندگی مشترک است(یارمحمدیان، بنکدار هاشمی و عسگری، ۱۳۹۰)، که نبود مهارتهای زندگی و نداشتن این توانمندها می تواند پیامدها و مشکلاتی برای زندگی فرد و زوجین در بر داشته باشد که می توان به افسردگی، ناسازگاری، اختلالات اضطرابی، اختلالات خوردن و الکلیسم. این مشکلات می‏تواند سطح رضایت از زندگی را کاهش و اختلافات زناشویی را افزایش دهد(داس، سیمپسون و کریستنسن[۴]، ۲۰۰۴).

سلامت و پویایی خانواده، به عنوان هسته بنیادی و سازنده جامعه ریشه در سلامت و شادابی و رضایت از زندگی همسران دارد. پس از ازدواج و زندگی زناشویی، به عنوان هسته اصلی و پایه گذار خانواده، بسیار مورد توجه است. ازدواج، نهادی اجتماعی است که دو فرد کاملا متفاوت از نظر اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی را برای تشکیل یک خانواده به هم پیودن می دهد و به همین دلیل، نسبت به دیگر نهادها، با اختلافات بیشتری در درون خود روبه رو است. اختلافات پدیده‏یی است که که از آغاز بشریت وجود داشته و به عنوان یک عامل خطر ساز برای سلامتی ازدواج تعریف شده است(سفیری، محرمی، ۱۳۸۸).

بک[۵](۱۹۶۷، به نقل از مهین ترابی، مظاهری، صاحبی، موسوی، ۱۳۸۹، ص ۱۳۱) معتقد است که مهمترین علت مشکلات زناشویی و روابط انسانی، اختلاف است. به اعتقاد او تفاوت در نحوه نگرش افراد باعث بروز اختلافات و پیامدهای ناشی از آن می‏شود. تعارض و اختلاف زناشویی می تواند به صورت افسردگی یکی یا هر دو زوج، سوء رفتار با همسر و درگیری لفظی و فیزیکی بین هر دو زوج بروز کرده و نهایتا به طلاق منجر شود(سایرز، کوهن و فرسکو[۶]، ۲۰۰۱).

[۱]. Schumacher

[۲]. Craddoc

[۳]. Chronic & Plahakova

[۴]. Doss, Simpson & Christensen

[۵]. Beck

[۶]. Sayers, Kohn & Fresco