فایل ورد کامل مبانی نظری و پیشینه پژوهش فراشناخت و نقش آن در خودتنظیمی، یادگیری و ارتقای توانایی‌های شناختی


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
1 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل مبانی نظری و پیشینه پژوهش فراشناخت و نقش آن در خودتنظیمی، یادگیری و ارتقای توانایی‌های شناختی صفحه می باشد دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل مبانی نظری و پیشینه پژوهش فراشناخت و نقش آن در خودتنظیمی، یادگیری و ارتقای توانایی‌های شناختی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

پیشینه ومبانی نظری فراشناخت

تاریخچه فراشناخت

ظهور نظریه هایی که بر نقش فرایندهای عالی مؤثر بر مهار و هدایت فرایندهای شناختی تاکید دارند از جمله پیشرفت های عمده در حوزه روانشاسی به شمار می آید. این فرایندهای عالی تر به عنوان  فراشناخت[۱] مطرح شده اند(کارشکی،۱۳۸۱). این مفهوم در مقایسه با شناخت یک پدیده جدید به حساب می آید، یعنی سابقه ای به قدمت شناخت ندارد. اولین بار  هارلو (۱۹۴۹)بود که مفهوم یادگرفتن یادگیری را در یک رشته آزمایش که با میمونها انجام داد مطرح نمود. در این آزمایش ها میمون ها وادار می شدند تا مسائلی را که به انها نشان داده می شد را حل کنند. یافته جالب هارلو این بود که میمونها هر چه مسایل بیشتری حل می کردند در حل مسائل تواناتر می شدند . یعنی حیوانها یاد می گرفتند که چگونه یاد بگیرند . در زمان هارلو اصطلاح فراشناخت رایج نبود و در دوره روانشناسی خبر پردازی به جای مفهوم یادگیری یادگرفتن از اصطلاح فراشناخت استفاده شد.اگر چه هارلو مفهوم یادگرفتن یادگیری را مطرح ساخت که از لحاظ مفهومی با اصطلاح فراشناخت برابر است ولی گفتگو درباره اصطلاح فراشناخت در دهه ۱۹۷۰ آغاز شد و جان فلاول نخستین کس بود که بحث درباره فراشناخت را آغاز کرد و به تدریج تعداد زیادی از دانشمندان به آئین نوین تفکر در حوزه روان شناسی روی آوردند (آقازاده واحدیان ،۱۳۷۷). علی رغم آنچه گفته شد به لحاظ تاریخی مطالعه در حوزه فراشناخت از دو زمینه آغاز شده است که در رشد فراشناخت نقش محوری و اساسی داشته اند. این دو حوزه عبارتند از :

۲-۷-۱- حوزه روان شناسی شناختی از دهه ۱۹۶۰

روان شناسان شناختی پژوهش ها و مطالعات  خود را در زمینه فراشناخت از حوزه حافظه آغاز نمودند. به عنوان مثال هارت (۱۹۶۵)  در مطالعه خود  قضاوت انسان ها در باره حافظه را بررسی نمود. وی پس از کنکاشت قضاوت ها دریافت که بزرگسالان تجربه آگاهانه در باره  احساس دانستن  را دارند . وی از طریق  پژوهش هایی که در زمینه حافظه انجام داد دریافت که  احساس دانستن  از قدرت پیش بینی کنندگی رفتار برخوردار است ( بایلر و اسنومن[۲]، ۱۹۳۳؛ به نقل از زوهر[۳]، ۱۹۹۱ )..

۲-۷-۲-حوزه  روان شناسی رشد از دهه ۱۹۷۰

نظریه پردازان روان شناسی رشد نیز  مطالعه خود را در زمینه فراشناخت از حوزه توانایی های حافظه آغاز کردند. فلاول (۱۹۷۹) علاقمند بود دریابد که آیا رشد توانایی حافظه،کنش هشیارانه فهم قوانینی است که بر حافظه ( شناخت ) حکومت می کند؟ این مطالعه مسیر رشد فراشناخت را برای وی هموار نمود و رشد فراحافظه را در بسیاری از حیطه ها تحت تاثیر قرار داد (فلاول، ۱۹۷۹).

۲-۷-۴-فراشناخت

اصطلاح فراشناخت به دانش ما درباره فرایند های شناختی خود و چگونگی استفاده بهینه  از آنها برای رسیدن به اهداف یادگیری گفته می شود ( بایلر و اسنومن، ۱۹۳۳؛ به نقل از زوهر، ۱۹۹۱ ). به عبارت دیگر، فراشناخت به دانش یا آگاهی فرد از نظام شناختی خود او یا به دانستن درباره  دانستن[۴] گفته می شود. دانش فراشناختی ما را یاری می دهد تا به هنگام یادگیری و دانستن، پیشرفت خود را بر مطالبی که خوانده ایم، بسنجیم. کوتاه سخن اینکه، دانش فراشناختی به ما می گوید که راه های مختلفی برای سازمان دهی مطالب به منظور سهولت بخشیدن به یادگیری و یاد آوری وجود دارد(سیف، ۱۳۷۶).

می توان به گونه ای دیگر به فراشناخت نگریست، بدین صورت که آن را شناخت در مورد شناخت دانست. از آنجا که شناخت را دانستن و یادگیری معنی می کنیم، می توانیم فراشناخت را به دانستن درباره یادگیری و تفکر خود معنی کنیم. به همین سبب یکی از تعابیر بسیار نزدیک به فراشناخت، یاد گرفتن یاد گیری است (سیف، ۱۳۷۹). فراشناخت هر گونه دانش یا فعالیت شناختی است که موضوع آن شناخت باشد یا اینکه فعالیت یا فرایندهای ذهنی و شناختی انسان را تنظیم کند( فلاول، ۱۹۸۴؛ به نقل از سیف، ۱۳۷۹ ).

فراشناخت به اطلاعاتی که هر فرد در مورد نظام شناختی خود دارد، گفته می شود و شامل فرایند های حافظه فرد است و تحقیقات نشان داده است که آگاهی فرد از فعالیتها یا فرایندهای شناختی خود، نقش و تأثیر زیادی در یادگیری دارد. تاکنون سه طبقه یا مقوله در دانش فراشناختی مشخص شده است. این طبقات عبارتند از:

الف) اطلاع فرد از نظام شناختی خود: این مقوله، اولین مقوله در نظام شناختی است که باید مورد توجه قرار گیرد و به دانش فرد در مورد آنچه باید در مورد یادگیری و پردازش اطلاعات بداند، اشاره دارد. اطلاع از توانایی های حافظه و برآورد درست این توانایی ها می تواند به فرد در اکتساب، نگهداری و استفاده درست از آنچه که یادگرفته است، یاری دهد. اگر نحوه بررسی مطالب و یا زمان لازم برای انجام آن از اول برای ما مشخص و معلوم نباشد، هنگام برخورد با هر تکلیف، باید آن را دوباره مطالعه کنیم. بعلاوه، اطلاعاتی که ما درباره نظام شناختی خود داریم، می تواند مراحل سه گانه حافظه( حافظه حسی، حافظه کوتاه مدت، حافظه بلند مدت) و یا فرایندهای کنترل کننده را در بر گیرد  (کدیور، ۱۳۷۹).

ب) اطلاع فرد از تکلیف: دانش درباره تکلیف، شامل دانش درباره ماهیت، نوع، کیفیت و چگونگی تکلیفی است که قرار است فرد با آن درگیر شود، مانند آگاهی از زمان، تعداد و نحوه سئوالات در یک آزمون( فلاول، ۱۹۷۳؛ به نقل از کار و جویس[۵]، ۱۹۹۸ ). اولین قدم در یادگیری، مطلع شدن فرد از هدف یادگیری است. از آنجا که عدم کارایی حافظه، بیش از هر چیز به فقدان توجه در شروع کار بر می گردد، اگر مطالب در ابتدای پردازش با دقت انتخاب شده باشد، یادآوری آن نیز با اختلال مواجه خواهد شد. به منظور پردازش صحیح اطلاعات، یادگیرنده باید بتواند از توانایی های خود در آن زمینه آگاهی پیدا کند( کار و جویس، ۱۹۹۸).

ج) اطلاع فرد از راهبرد: دانش درباره راهبرد ها، شامل آگاهی از راهبردهای شناختی است. به این معنی که فرد بتواند و بداند چه وقت و کجا از چه راهبردی می توان سو جست ( فلاول، ۱۹۷۹؛ به نقل از کار و جویس، ۱۹۹۸). راهبرد به یک نقشه کلی یا مجموعه عملیات گفته می شود که برای رسیدن به هدف معینی طرح ریزی شده است. اصطلاح دیگر وابسته به راهبرد، فن است که در خدمت راهبرد قرار دارد. بایلر و اسنومن[۶]( ۱۹۹۳) در رابطه با راهبرد و فن معتقدند که شاید مهمترین نکته ای که باید درباره این دو مفهوم فهمید این است که فن باید با هدف های راهبرد همخوان باشد( سیف، ۱۳۷۹). فراشناخت شامل راهبردهای شناختی و راهبردهای فراشناختی است( زوهر، ۱۹۹۹).

بیشتر نظریه پردازان میان دو جنبه فراشناخت یعنی دانش فراشناختی و تنظیم فراشناختی یک فرق اساسی قایل شده اند. دانش فراشناختی عبارت است از اطلاعاتی که اشخاص درباره شناخت خود و درباره عوامل مربوط به تکلیف یا راهبرد های یادگیری که در آن اثر می گذارند، دارند. تنظیم فراشناختی به انواع اعمال اجرایی اشاره می کند، مثل توجه، بازبینی، کنترل کردن، برنامه ریزی کردن و مشخص کردن خطاها در عملکرد( براون، برانسفورد، کمپیون و فرارا[۷]، ۱۹۸۳ ).

..

..

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.