فایل ورد کامل مقاله دهه فجر؛ بررسی تاریخی، اجتماعی و فرهنگی انقلاب اسلامی ایران


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
2 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل مقاله دهه فجر؛ بررسی تاریخی، اجتماعی و فرهنگی انقلاب اسلامی ایران دارای ۱۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل مقاله دهه فجر؛ بررسی تاریخی، اجتماعی و فرهنگی انقلاب اسلامی ایران  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله دهه فجر؛ بررسی تاریخی، اجتماعی و فرهنگی انقلاب اسلامی ایران،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله دهه فجر؛ بررسی تاریخی، اجتماعی و فرهنگی انقلاب اسلامی ایران :

دهه فجر

دهه فجر به فاصله ۱۲ تا ۲۲ بهمن ماه سال ۱۳۵۷ گفته می‌شود. ۱۲ بهمن روز ورود آیت الله خمینی بعد از تبعید چندین ساله بود و در آن روزها که هرج و مرج بر جامعه ایران حاکم بود و جامعه می‌‌رفت که خود را برای رویارویی ارتش و مردم آماده کند. ورود امام خمینی به ایران به تظاهرات مردم سرعت بیشتری بخشید. شاپور بختیار که در زمان نخست وزیر ایران بود کاملاً کنترل کشور را از دست داده بود اما با این وجود سعی در ایجاد ائتلافی با امام خمینی داشت. آیت الله خمین

ی هم در جواب هر گونه همکاری با نیروهایی که وی آن هار ا طاغوتی خطاب می‌‌کرد مخالفت شدید ورزید و در پی آن از مردم خواست که در خیابان‌ها بمانند. او همچنین از نظامیان در خواست کرد که به نیروهای انقلاب بپیوندند. در پی این فرمان‌ها بود که نهادهای حکومت پهلوی از هم پاشید و در عین ناباوری همه از جمله نیروهای انقلابی در ۲۲ بهمن سال ۵۷ کنترل اوضاع عملا به دست امام خمینی و طرفدارانش که سالهادوره اختناق شاهنشاهی پهلوی راتحمل کرده بودن

د افتاد.

به مناسبت سالگرد دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی

دهه فجر انقلاب اسلامی ایران یادآور سلحشوری ها و پایمردی های رهایی بخش و ستم سوز شما مردم آزادی خواه در برابر حاکمیت شجره خبیثه استبداد و سلطه خارجی است فرا رسیدن این ایام خاطره انگیز و غرور آفرین در تاریخ پر افتخار ایران عزیز را به شما تبریک عرض می کنیم و یاد معمار انقلاب اسلامی و رهبر آزاده ‍‍‍، حضرت امام خمینی (ره ) را گرامی می داریم .
بازخوانی ماهیت انقلاب اسلامی ایران و ارزیابی وضعیت موجود نسبت به آرمانهای جاویدان آن ، پس از گذشت یک ربع قرن برتی همه ما بخوصوص نسل جوانی که بدون خاطره ای روشن از انقلاب و چرایی و ضرورت آن ، در فضایی کاملا متفاوت تنفس می کند ، بویزه با توجه به دغدغه ها و نگرانی های امروز ، یک ضرورت است .
واقیت این است که در حال حاضر دو نگاه متفاوت به انقلاب اسلامی ، دو رو

یکرد نسبت به ماهیت و چرایی انقلاب اسلامی و دو دیدگاه نسبت به آرمانهای انقلاب و الزامات امروز و آینده را فراروی ما قرار داده است . بر اساس نگاه اول ، انقلاب اسلامی ایران پدیده ای ماهیتاً استثنایی ، متعلق به جریان فکری شیخ فضل الله نوری ، با رویکردی از نوع رویکرد نواب صفوی به اسلام و با آرمانهایی بیگانه با روند اصلی مبارزات ملت ایران در تاریخ یکصد سا

له اخیر است که از سال ۱۳۴۱آغاز شد . در این نگاه ، انقلاب اسلامی نقطه پایانی بود بر ح

رکتی که از انقلاب مشروطه آغاز شد و مسیری جدید را چشم اندازی ویژه برای م

لت ایران رقم زد ،جالب اینکه در این طیف دو جریان سنتی و اقتدار گرای ،طرفدار انقلاب و جریانهای سلطنت طلب و لائیک مخالف انقلاب ،اشتراک نظر دارند .با این تفاوت که جریان اول ،مبارزات سیاسی -اجتماعی، از نهضت مشروطه تا انقلاب اسلامی را حرکتی انحرافی و غربگرا ارزیابی می کند ،که نتیجه ای جز ناکامی و دور شدن از هویت اصیل اسلامی برای ملت ایران نداشته است . و جریان دوم بر عکس، انقلاب اسلامی را حاصل رقابت قدرت های جهانی و یا پدیده انحرافی و واپسگرا در تاریخ مبارزات ملت ایران و در خوشبینانه ترین حالت، نتیجه یک فرصت طلبی تاریخی از سوی نیروهای مذهبی تلقی می کنند. بیگانه بودن انقلابب اسلامی با گذشته مبارزات پر شور ملت ایران، تنها نقطه اشتراک این دو جریان نیست بلکه در نگاهی عمیقتر ،اجماع و اتفاق آنان در بی اعتقادی به بلوغ و آگاهی ملت بزرگ ایران است، که چنین اشتراک نظری را میان ایشان که نسبت به انقلاب ،موجب شده است .
بر اساس دیدگاه دوم ،انقلاب اسلامی ایران پدیده است که در امتداد مبارزات ضد استعماری-ضد استبدادی، تاریخ معاصر ایران و در ادامه نهضت مشروطه و نهضت ملی شدن نفت، با رویکردی از جنس نائینی و مدرس به اسلام و با آرمانها و مطالباتی از جنس مطالبات ملت ایران در مبارزات یک ساله اخیر روی داده است . به نظر ما مبارزات سیاسی و اجتماعی در تاریخ معاصر ایران همواره بر محور دو چالش اصلی ،استبداد داخلی و استعمار خارجی رقم خورده است .در جنبش های ملی و مردمی ایران در این دوره به فراخور شرایط سیاسی وتاریخی و ظرفیت و توان جنبش گاه مبارزه با یکی اصل و دیگری تابعی از آن بوده است و گاه نفی هر دو عامل است

بداد و استعمار به یکسان هدف قرار گرفته است .

جنبش مشروطه با توجه به تجربه شکستها و ناکامی ها در برابر قدرت نظامی و صنعتی برتر استعمار غرب و آگاهی از عقب ماندگی و ضعف در مقایسه با جهان پیشرفته در دوره

بیداری، بر اساس این اندیشه شکل گرفت که استبداد داخلی عامل اصلی تمامی ناکامی ها و تحقیرها و عقب ماندگی هاست . بنابر این این نفی استبداد و تاسیس نظامی را هدف قرار داد که در آن قدرت مقید و مشروط به قانون و اراده ملت باشد . نهضت ملی شدن

نفت پس از تجربه تلخ شکست نهضت مشروطه و سر برآوردن دیکتاتوری خشن و وابسته رضا خانی از دل آن و مشاهده نقش آفرینی استعمار خارجی در امور داخلی کشور و غارت منابع و ثروت های ملی بر پایه این دیدگاه شکل گرفت که در دوران جدید ،استبداد داخلی ، زائده و محصول استعمار خارجی است . از این رو در نهضت ملی بر پایه مبارزه با استعمار خارجی به عنوان عامل دوام استبداد و تشدید عقب ماندگی و محرومیت شکل گرفت و قطع سلطه خارجی را هدف قرار داد .انقلاب اسلامی ایران پس از شکست نهضت ملی و تجربه یکی از سیاهترین دوره های اختناق سیاسی که استبداد داخلی با تداوم سلطه استعمار بر ملت ایران تحمیل کرده بود .بر پایه این باور ملی شکل گرفت ،که دو عامل استبداد داخلی و استعمار خارجی در ایران بر پایه پدیدهای تاریخی و وابسته به یکدیگر تبدیل شده و نفی یکی بدون نفی دیگری کارساز نخواهد بود.
رهبری منحصر به فرد و پر صلابت امام خمینی که انواع مشروعیت دینی،سیاسی و انقلابی را در خود جمع داشت، بر پایه نگرشی نوین و امروزی به اسلام در سطح جامعه که در اثر مجاهدتهای فکری متفکرانی مانند طالقانی،شریعتی و مطهری شکل گرفته بود، استفاده از تمامی ظرفیتهای ملی و مردمی را برای نفی همزمان استعمار و استبداد ممکن ساخت و در نهایت ملت برزگ ایران با پایمردی و سلحشوری غرور آفرین خود توانست چرخه تشدید کننده استبداد و استعمار را در هم شکسته و شعار استقلال،آزادی و جمهوری اسلامی را ملاک ساختن ایرانی آباد، آزاد و مستقل بر بستری از معنویت و اخلاق در میهن اسلامی طنین انداز کند .
انقلاب اسلامی همانگونه که در خلاء و مستقل از روند تاریخی مبارزات ملت ایران شکل نگرفت، منتزع از شرایط ویژه بین المللی نیز نبود . همانگونه که نهضت مشروطه در شرایط تضاد روس و انگلیس شکل گرفت و نهضت ملی نفت در شرایط تضاد آمریکا و انگلیس سر برآورد انقلاب اسلامی ایران نیز از شرایط خاص بین المللی بهره برد . تضاد آمریکا و انگلیس در منطقه عربی خاورمیانه و خلیج فارس و نیز شرایط جنگ سرد حاکم بر جهان دو قطبی و استفاده هوشمندانه رهبری انقلاب از این فرصت ویژه و نیز اتخاذ شیوه های نو ابتکاری در مدیریت جنبش ،حرکت انقلاب را در مسیر حل تضاد های آزادی-استبداد و استقلال -استعمار، به نفع و خواستهای ملت ایران آسانتر

و پر شتاب تر می کرد .
با توجه چنین تحلیلی از ماهیت انقلاب که البته بسط و تشریح آن مجال بیشتری می طلبد می توان درک عمیقتر و واقعی تری از اصلی ترین شعارها و آرمانهای انقلاب بد

ست آورد و بی پایگی ادعاهای آزادی ستیز قدرت پرستان کهنه کار و بطلان تئوری پردازی های قائدین دیروز و انقلابیون امروز را ـ که یاد مسلمانان بعد از فتح مکه را تداعی می کند ، در یافت.
آری، ملت آگاه ایران بر پایه چنین درکی از انقلاب اسلامی بود .که استقلال ،آزادی و جمهوری اسلامی را به عنوان تبلور خواسته های ملت و گویاترین توصیف از ماهیت ضد استبداد

ی و استعماری انقلاب ،در صدر شعارهای خود قرار داد . در این شعار، استقلال بیانگر اراده ملت ،در نفی استعمار، آزادی نشانه عزم ملت در نفی استبداد و جمهوری اسدی بر سرنوشت جامعه بود ،شعار اثباتی جمهوری اسلامی به عنوان طرحی از نظام سیاسی مطلوب پس از نفی استبداد و استعمار به روشنی از خود آگاهی ملی نسبت به همبستگی تاریخی استبداد و استعمار در تاریخ معاصر ایران خبر می داد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ،استقلای سیاسی کشور تامین شد و تنها باید از طریق برپایی نظام جمهوری و مردم سالار به نهادینه شدن آن و تضمین آزادی بدست آمده می پرداختیم اما اندیشه جمهوریت و بیش از آن آزادی تحت الشعاع حوادثی نظیر ترور حرکت های واگریانه و جنگ که کیان انقلاب را تهدید می کرد، مغفول ماند ،اما پس از استقرار امور ،این غفلت که بنا نبود از حد یک استثنا فراتر رود، از سوی جماعتی یک قاعده و مخالفت با آزادی جزو ثابتات انقلاب اسلامی تلقی شد .جنبش دوم خرداد در واقع واکنش ملی علیه این انحراف آشکار از اصلی ترین آرمانهای انقلاب به شمار می آمد.
امروز ناکامی جنبش دوم خرداد از تحقق اهداف مردم سالارانه، تقویت بیش

از پیش روندهای انحرافی ضد آزادی و ضد جمهوری و قدرت و نفوذ بی سابقه اقتدارگرایان استبداد طلب ،بر دامنه و حجم نگرانی ها نسبت به آینده انقلاب و کشور افزوده است .اکنون اگر نسل جوان ما با مشاهده عقاید خرافی ،تحریف شده و غلو آمیز دینی و تمسک به دافع

ه برانگیزترین و عوام زده ترین اشکال و شیوه ها در تبلیغ اندیشه دینی ،با مشاهده م

واضع غیر عقلانی و اظهارات ماجراجویانه که بی اعتنا به منافع و مصالح ملی ،عالم و آدم را به ستیز و خصومت می خواند ،با مشاهده روند فزایند سلب آزادی ها و اعمال محرومیت های سیاسی از توقیف مطبوعات گرفته تا فیلترینگ سایت های خبری ـسیاسی ،با مشاهده ….. نسبت به اصالت و ماهیت آرمانهای انقلاب تردید و تصور کند آرمان انقلاب و خواسته های مبارزان چیزی از جنس همین افکار و رویه ها بوده است،ن
نسل امروز ما باید بداند که رژیم شاه برای این منفور نبود که اجازه ترویج عقاید خرافی و تفرقه افکنانه دینی را نمی داد ،بلکه بر عکس ،او خود با ادعای نظر کردگی حضرت عباس و امام زمان (ع) ،ترویج خرافات را ضامن بقای نظام سلطنت می دانست .مشکل

رژیم شاه عدم اعتقاد به آیین ها و مراسم دینی نبود ،زیرا شکوه و عظمت آذین بندی در اعیاد و مراسم دستجات عزاداری در آن زمان از امروز کمتر نبود .مشکل شله حتی مخالفت با ظواهر مذهبی نبود .تظاهرات و راهپیمایی های مردمی روزهای منتهی به انقلاب گواه صادقی بر این واقعیت است که او منفور در نزد اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان اعم از ملتزم به شعائر و غیر ملنزم به ظواهر بود .آنچنان که اقداماتی نظیر ،بستن مشروب فروشی ها ،نیر گره از از کار این نفرت عمومی که ریشه در حکومت مطلقه فردی او داشت ،نگشود .
مشکل رژیم پهلوی آن بود که سالیان دراز خودکامگی و حکومت مطلقه او و سلب آزادیهای سیاسی ،برگزاری انتخابات فرمایشی و نمایشی و نادیده گرفتن حق ملت در اداره امور ،تهی کردن قانون اساسی مشروطه از محتوای دموکراتیک ،عرصه سیاسی را گرفتار چنان تصلب ساختاری کرده بود که راهی جز انقلاب فراروی معترضان و منتقدان باقی نماند. مشکل رژیم شاه این بود که کسی اجازه انتقاد به او نداشت و هر انتقادی با سخت ترین واکنش ها و هر نقدی با حبسهای طولانی مدت و شدیدترین محرومیت های اجتماعی ـسیاسی مواجه می شد .مشکل رژیم شاه این بود که هر منتقدی را بر انداز می دانست و در تبلیغات رسمی مرت.مشکل شاه این بود که احزاب منتقد و ملتزم به قانون اساسی تحمل نمی

شدند و در عوض نوکران و مجیز گویان خودی محسوب شده و مجاز به فعالیت بودند و مقربان دربار از مصونیت برخوردار .
مشکل شاه این بود که رقابت و فعالیت های سیاسی را فقط مشروط به نتایجی کاملاً مورد تایید و در چارچوب اراده ملوکانه بر می تابید .عدم سعه صدر و نابردباری شاه در مقابل عقاید مخالف ،حتی به محدود کردن نظام حزبی به دو حزب ایران نوین و مردم متوقف نشد و نهایتاً نظام تک حزبی رستاخیزی را مناسبترین الگوی ارضا کننده تمایلات استبدادی و مطلقه خود یافت و بالاخره صرف نظر از وابستگی ماهوی به قدرت استعماری ،مشکل

شاه این بود که روشهای مستبدانه و جابرانه فردی در اداره امور کشور ،او را چنان در جامعه بی پایگاه کرده بود که حتی اگر می خواست ،نمی توانست بدون اتکا به بیگانه ،از بقای خویش مطمئن باشد و این وابستگی ها خود بر میزان نفرت عمومی از او می افزود .

هدف انقلاب اسلامی بر چیدن نظام وابسته و پایان دادن به مناسبت شاهانه در ایران بود. اکنون پس از یک ربع قرن می توان با ملاکها و نشانه هایی که به برخی از آنها اشاره شد به ارزیابی وضعیت امروز نشست و دریافت تا چه حد با اهداف انقلاب فاصله داریم. به صراحت و امیدوارانه باید گفت که وضعیت امروز ما به هیچ وجه با دوران حاکمیت شاه ،که کمترین صدای مخالفی تحمل نمی شد قابل مقایسه نیست ،اما اگر نتیجه این ارزیابی چندان

امید بخش نبود و از روندی پرشتاب در فاصله گرفتن از آرمانها و شعارهای اصیل انقلاب حکایت داشت ،آن هنگام باید از بازتولید استبداد و مناسبات شاهانه با ظاهر اسلامی سخت احساس خطر کرد.

پهلوی
معانی واژه پهلوی:

پهلوی به معنی منسوب به پهله و در فرس قدیم به شهرها و پایتخت اطلاق میگشت مانند: اسپهان و ری و همدان(الف)، در زبان کُردی هم به شهر “پاله” گویند و به نگهبان شهر “پهله بان” میگفتند(پهلوان) که از مردان قوی هیکل انتخاب میگشتند ، زبان پهلوی هم یعن

ی زبان شهری که حاکمان و اشراف بدان تکلم میکردند(ب)
پَهلَوی نام دیگر زبان پارسی‌میانه است.
پهلوی می‌تواند دلالت بر خط پهلوی کند.
منظور دودمان پهلوی.
پَهلویِ با تلفظ “و” بمعنی کنارِ است.

پهلوی
انتظار ملت از انقلاب مشروطیت ( ۱۲۸۴ ه.ش. ) استقلال ، آزادی و استقرار حکومتی ملی – اسلامی بود که از نخستین ماههای پس از صدور فرمان مشروطیت و گشایش مجلس شورای ملی و به ویژه گفتگو بر سر متمم قانون اساسی به یاس و ناکامی انجامید . نزدیک دو سیاست شوم روس و انگلیس پس از یک قرن رقابت ، موجب انعقاد قراردادهای ۱۲۸۶ ه.ش. ( ۱۹۰۷ م. ) و ۱۲۹۴ ه.ش. ( ۱۹۱۵ م. ) در تقسیم ایران به مناطق نفوذ به منظور ج

لوگیری از حضور کشورهای دیگر بود . در جنگ بین الملل اول (

۱۹۱۸ – ۱۹۱۴ م.) با نقض بی طرفی ایران ، قسمتهای از کشور در اشغال قوای متخاصم قرار گرفت و

صحنه جنگ روس و انگلیس و عثمانی شد . عدم کارآیی دولته

ا و سقوط پی در پی آنها ، ناامنی ، صدمات و خسارات جنگ ، نهضتهایی را در گوشه و کنار مملکت به همراه داشت تا آنجا که احتمال تجزیه کشور می رفت .

سقوط رژیم روسیه تزاری که حمایت از سلاطین قاجار را عهده دار بود و جایگرینی بلشویکها که فریاد رهایی سر می دادند ، انگلیس را به تلاشی مضاعف وادار ساخت تا هم منطقه را در مقابل خطر انقلاب شوروی حفظ کند و هم جای رقیب سابق را بگیرد و امتیازات نفتی را همچنان در دست داشته باشد .
قرارداد وثوق الدوله – کاکس ، که ایران را در وضع تحت الحمایگی قرارمی داد ،‌ در سال ۱۲۹۸ ه.ش. ( ۱۹۱۹ م. ) به امضاء رسید و این امر از ورود ایران به کنفرانس صلح ورسای جلوگیری کرد . با نظر ژنرال آیرون ساید انگلیسی استاروسلسکی فرمانده روسی قزاق کنار گذاشته شد و سردار همایون ، فرماندهی کل قزاق را در اختیار گرفت . موج خروشان اعتراض بر ضد قرارداد ۱۹۱۹ م. در داخل و خارج کشور و عدم پذیرش صریح آن از جانب احمدشاه ،‌انگلیس را به تغییر سیاست در مورد ایران وادار ساخت . تشکیل حکومتی قدرتمند لازم بود که از پیشرفت ارتش سرخ ، تا گیلان آمده بود ، جلوگیری کند و مانع رشد نهضتهای مردمی ، که برای دارندگان امتیاز نفت مضر بود ،گردد و در عین حال نمودار تحقق آمال وخواسته های ملت باشد. مذاکرات آیرون س

اید با رضاخان و سیدضیاء الدین در قزوین سرنوشت ساز بود . رضاخان قبلا” به وسیله اردشیر جی عامل زبر دست ، آگاه و با اختیار تام انگلیس ، شناسایی و ارزیابی شده

و تعلیمات لازم را دیده بود . رضاخان بر دیگر کاندیداها سبقت گرفت و مجری کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ ه.ش. شد .رضا خان میرپنج فرزند عباسقلی خان سواد کوهی معروف به داداش بیک در ۱۲۵۶ شمسی در قریه آلاشت تولد یافته و در ۲۲ سالگی به نیروی قزاق پیوسته و در طی بیست سال مراحل نظامی را تا فرماندهی هنگ قزاقخانه ( آتریاد ) همدان

طی کرده بود و قرار شد براریکه قدرت مستقر گردد. به احمد شاه جوان آخرین شاه از سلسله قاجار هم اطمینان داده شد که از جانب کودتا خطری او را تهدید نمی کند و در عین حال وادار گردید که فرمان ریاست وزرایی سید صیاء الدین را امضاء کند و عنوان سردار سپه را به رضاخان اعطا نماید .

به دنبال کودتا که در روز دوشنبه سوم اسفند ماه ( حوت ) نیمه شب انجام شد ، پایتخت را تسخیر کردند و با ایجاد سروصدا و تیر اندازی بی مورد و زد و خوردهایی نه چندان جدی ، کدتاگران توانستند در مردم وحشت و اضطراب ایجاد کنند و فردای آن روز جمع زیادی از رجال و دولتمرادن گذشته بازداشت شدند و اقداماتی در جلب نظر مردم صورت گرفت .
سیدضیاءالدین طباطبایی به منظور عوام فریبی و کسب و جاهت سیاسی ، قرارداد ۱۹۱۹ م. را که به همت دلیر مردانی همچون آیت ا; مدرس عملا” کارایی خود را از دست داده بود لغو کرد و انگلستان نیز برای اغفال مردم ایران ، لغو این قرارداد را با خشنودی پذیرفت تا کابینه مورد نظر کابینه ای ملی و ضد انگلیسی معرفی شود .

عهد نامه مودت ایران و شوروی که متضمن انصراف از امتیازات تزارها بود ، امضاء گردید ( ۷ اسفند ۱۲۹۹ ه.ش. ). اندکی بعد سردار سپه به جای مسعود کیهان وزیر جنگ شد و همکار خود سید ضیاء را در مبارزه قدرت تبعید فرستاد . رضا خان تا ۲۶ خرداد ۱۳۰۲ ه.ش. با حضور در کابینه های قوام ، مشیر الدوله و مستوفی الممالک با عنوان وزیر جنگ تصمیم گیرنده اصلی

بود .
وی با ادغام دیویزیون قزاق ، ژاندارمری دولتی ، بریگاد مرکزی و سایر قوای پراکنده نظامی پلیس جنوب ( SPR ) ، ارتش متحدالشکلی را پایه گذاشت که فقط مجری دستورهای وزیر جنگ بود و در همین زمان به پاره ای از نهضتها از جمله نهضت جنگل و قیام کلنل پسیان پایان داده شد .
نهضت جنگل بر پایه ظلم ستیزی و آرمان خواهی و تفکر دینی توسط میرزا کوچک جنگلیدر شمال کشور شکل گرفت و در مقطع کوتاهی توانست در مقابل قوای بیگانه ( روس و انگلیس ) ایستادگی کند . پس از پیروزی بلشویکها و سرنگونی حکومت روسیه تزاری ،‌گر چه این نهضت در مقطع بسیار کوتاهی مورد حمایت بلشویکها قرار گرفت ، ولی با چرخش سیاست خارجی شوروی مبنی بر اعلام سیاست سازش با دولتها و انصراف از سیاست حمایت انقلاب جهانی ( در هشتمین کنگره حزب کمونیست ) میرزا کوچک جنگلی قربانی توافقات بین المللی شد و قوای رضا خان توانست باقیمانده نیروهای او را هم متلاشی کند . رضا خان سردار سپه در خرداد ۱۳۰۲ ه.ش. فرمان نخست وزیری را از احمد شاه گرفت و موجبات سفر سوم او را به اروپا فراهم ساخت ( ۱۰ آبان ۱۳۰۲ ه.ش. ) .

قتل ماژورایمبری ، کنسول ایالات متحده آمریکا در تهران ، علاقه این کشور را به حضور در منطقه تا مدتی به تاخیر انداخت و بهانه ای به دست سردار سپه داد تا حکومت نظامی برقرار سازد ( تیر ۱۳۰۳ ه.ش. ) .
استیضاح اقلیت مجلس که روند فعالیت رئیس الوزراء را بر خلاف اصول قانون مشروطیت می دانست ، به جای برکناری رضاخان ، به تضعیف مجلس منجر شد و رضاخان فرماندهی کل قوا را هم به عهده گرفت ( ۱۴ بهمن ۱۳۰۳ ه.ش. ) و متعاقب سرکوب سرکشانی چو

ن سمیتقو و بر کنار کردن شیخ خزعل از مستند قدرت در خوزستان نفت خیز ، خود را قهرمان ملی جلوه د

اد که هم مخالفان داخلی خلع سلاح و هم شورویها اغفال گردیدند . رضا خان برای تصاحب قدرت بیشتر ، به فکر تغییر رژیم و احراز مقام ریاست وزرایی ارضاء می شد و نه استعمار انگلستان این هدف محدود را در ایران دنبال می کرد . رضاخان و انگلیسیها هر دو در اندیشه تغییر سلطنت در ایران بودند . اما چون طرح تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی در ابتدای نخست وز

یری رضاخان ممکن نبود و مقاومت جدی جامعه را در پی داشت ، لذا برای آماده کردن افکار عمومی جامعه برای این تغییر ،‌شعار جمهوری مطرح شد زیرا مقارن همین ایام در ترکیه هم رژیم امپراتوری منحل و نظام جمهوری مستقر شده بود . این امر بهانه خوبی برای طرفداران رضاخان بود که تبلیغات وسیعی به راه بیندازند و خواهان استقرار نظام مشابهی در ایران شوند . برای تغییر ، بهترین راه وجود مجلس بود که می توانست چنین اقدامی را قانونی جلوه دهد . این جریان در آغاز انتخابات مجلس پنجم که سردار سپه با قدرت قشون و وزارت داخله ، مجلس شورایی آراسته ترتیب داده بود ، به وقوع پیوست .
در انتخابات این دوره گرچه اقلیتی چون آیت الله سید حسن مدرس و دکتر محمد مصدق نظائر آنها به مجلس راه یافتند ، اما از ولایات ، دست نشاندگان رضاخان و امیر لشکرها بر دیگران پیشی گرفتند و در برابر دو حزب ” اصلاح طلبان” و ” سوسیالیستها ” ، حزب دیگری به نام ” دمکرات مستقل ” تشکیل دادند که پس از چندی با نام ” حزب تجدد ” فعالیت گسترده ای را آغاز کرد . حزب جدید قصد داشت قبل از آنکه اعتبار نامه های اقلیت تصویب شود ، به محض آمادگی مجلس ، ( نصف به علاوه یک ) ،‌لایحه جمهوریت را به مجلس آورد و به تصویب رساند و اگر اقلیت مخالفتی کرد ، اعتبار نامه افراد مخالفت را رد کند .

طرفداران رضاخان ( با نام فراکسیون تجدد )‌ و مخالفان به رهبری مرحوم مدرس ( با نام اقلیت ) مدتی در کشمکشهای پارلمانی قرار گرفتند و در این گفتگوها ، ارتباط کودتا با قرارداد ۱۹۱۹ میلادی و رابطه غوغای جدید جمهوری خواهی با کودتا و نقش افراد دست اندرکار به خوبی آشکار گردید که در مجلس و جامعه واکنشهایی پدید آورد . مدرس چون می دانست رضاخان با اعمال نفوذ و تقلب در انتخابات موفق شده است عده ای از طرفداران خود را به عنوان نمایند

ه به مجلس بفرستد ، تصمیم گرفت تا با اعتراض به اعتبارنامه آنان ،با حضورشان در مجلس مخالفت کن

د .
اعتراضات مدرس و نطقهای افشاگرانه او تاثیر خود را گذاشت و مجلس اعتبار نامه چندتن از نمایندگان از جمله نوری زاده و علی دشتی را رد نمود. افشاگریهای مدرس نماین

دگان موافق را چنان خشمگین ساخت که در یکی از روزها در اتاق تنفس مجلس به تحریک تدین ، دکتر حسین بهرامی ( احیاء السلطنه) سیلی محکمی به گوش مدرس نواخت . این عمل مخالفت مردم را با جمهوری رضا خانی تشدید کرد و بسیاری از تلاشهای طرفداران رضاخان بی اثر شد .
پس از واقعه دوم حمل ۱۳۰۳ خورشیدی و تظاهرات مردم در بهارستان به حمایت از مدرس و قشون کشیهای رضاخان و کشته و مجروح و مصدوم شدن تظاهر کنندگان ، ورودی رضا خان به تالار مجلس و رویارویی با نمایندگان برجسته ، خاصه مرحوم موتمن الملک

رئیس مجلس ، هیاهوی ” جمهوری خواهان ” فروکش کرد . رضاخان پس از معذرت خواهی و دستور آزادی محبوسان روزهای اخیر ،خود به عموم مردم توصیه کرد که “‌عنوان جمهوری ” را موقوف نمایند . رضا خان چون به دلیل مخالفت روحانیان کاری از پیش نبرد ،بر آن شد که به عنوان سلطنت یکه تاز عرصه سیاست شود. او پس از یک دوره قهر و آشتی ، با ر

سیدن به ” مقام فرماندهی کل قوا ” و اجرای برنامه ارسال تلگرامها و طومارها و نامه ها از ولایات به تحکیم ارتش و حاکمان و والیان دست نشانده ، در مخالفت با سلطنت قاجاریه و احمد شاه که به تحقیق پایگاه مردمی و تاریخی و سیاسی خود را از دست داده بود ، شرایطی پدید آورد که مجلس دوره پنجم در جلسه ۹ آبان ۱۳۰۴ ه.ش. ماده واحده ای را با مضمون ” مجلس شورای ملی به نام سعادت ملت ، انقراض سلطنت قاجاریه را اعلام نموده و حکومت موقتی را حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص آقای رضاخان پهلوی واگذار می نماید ، تعیین تکلیف حکومت قطعی موکول به نظر مجلس موسسان است که به تغییر مواد ۳۶ ، ۳۷ ، ۳۸ ، ۴۰ متمم قانون اساسی تشکیل می شود ” ، با اکثریت ۸۰ رای از ۸۵ نفر نمایندگان حاضر تصویب نمود . ده روز پس از خلع احمدشاه از سلطنت ، سفیر انگلستان نزد رضاخان رفت و طی یادشتی از سوی دولت انگلستان ، حکومت وی را به ر

سمیت شناخت و فردای همان روز نیز سفیر شوروی به رسمیت شناختن حکومت او را توسط دولت متبوعش اعلام کرد . مجلس موسسان در ۵ آذر ۱۳۰۴ ه.ش. با تعداد نمایندگانی سه برابر مجلس شورا با ریاست میرزا صادق خان مستشار الدوله تشکیل شد و طی پنج جلسه با تغییر اصول یاد شده ، رضاخان را به سلطنت برگزید و سلطنت را در خاندان او موروثی نمود . شاه جدید در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ ه.ش. تاجگذاری کرد .

برخورد زمامدای روسیه با رضاخان ، براساس تحلیل مارکسیستی آنان از پایگاه اجتماعی وی استوار بود . آنان رضا خان را به عنوان عامل توانمند ” بورژوازی ملی “‌در برابر ” فئودالیسم

پوسیده سنتی ” تلقی می کردند و معتقد بودند که وی ایران را از حالت نیمه ف

ئودالی خارج و با ملاکین و زمینداران بزرگ و روحانیان مبارزه خواهد کرد، لذا به حمایت از او برخاستند .
بر اساس همین تحلیل نمایندگان سوسیالیست که در مجلس پنجم شرکت داشتند و همواره از روسها تبعیت می کردند ،‌باحمایت از رضا خان به اهداف انگلستان در ایران کمک ک

ردند . سلیمان میرزا و پانزده نفر از نمایندگان چپ به هنگام طرح تغییر سلطنت ، به پادشاهی رضاخان رای مثبت دادند و به این ترتیب در ایجاد دیکتاتوری پهلوی سهیم شدند . رضا خان که با تظاهر شدید به رعایت مذهب و پذیرش نظرات روحانیان و اظهار علاقه مندی به احکام دین و حمایت بخشی از روحانیان که سقوط سلطنت قاجار و استقرار نظم جدید را به نفع جامعه می دانستند ، به قدرت رسیده بود از آغاز یلطنت سیاستی مخالف در پیش گرفت ، چنان که مقار

ن دوره ششم مجلس در مسئله نظام وظیفه با روحانیان روشی مخالفت آمیز آغاز کرد و این روش اجتماع علما را در قم به عنوان اعتراض پیش آورد . پشت کردن به قوانین مشروطیت و آزادیخواهی و مخالفت با جریانهای اصیل مردمی و همسو با مذهب ، سربه نیست کردن رهبران مردم و رجال کشور ، از اندیش

ه گران و مبارزانی را که در آغاز گمانهایی در ایجاد امنیت و ثبات توسط زضاخان در ایران داشتند ، به مرور در زمره مخالفان وی در آورد .
تبدیل محاضر شرع به محاضر رسمی ، روحانیان را از امور جاری بازداشت . تفکیک دین از سیاست به صورت یک اصل در آمد و موقوفات در اختیار دولت قرار گرفت . در مسئله تغییر لباس و کشف حجاب و اسلام زدایی تا آنجا پیش رفت که فاجعه مسجد گوهر شاد و گشتار عمومی پیش آمد ( ۱۳۱۴ ه.ش. ) و در این راه حتی از گماشتن مامورانی مخصوص د

ر کوچه و خیابانهای شهر که وظیفه داشتند به زور چادر از سر زنان بکشند ، خودداری

نکرد . رضاخان برای تضعیف روحانیان دستور داد که آنان نیز لباسهای مخصوص خود را کنار بگذارند و از دخالت در امور اجتماعی جدا” احتراز کنند . عزاداری سیدالشهداء قدغن شد و از انجام بسیاری از آداب مذهبی به شدت جلوگیری به عمل آمد .
مساجد ، تکایا ، حسینیه ها ، اوقاف به وضع تعطیل درآمد و این روند تا پایان سلطنت وی ادامه یافت . مجلس شورای ملی از دوره ششم تا دوازدهم با نظم خاصی ادامه یافت و تبدیل به مرکز منتخبین رضاخان شد و طبعا” آنچه تصویب می کردند خواست شاه بود

. آخرین اقلیت مجلس مربوط به دوره هفتم است . از دوره هفتم به بعد انتخابات کلیه ن

قاط کشور با مداخله دولت انجام گرفت . تشکیل هر دولت با اراده رضاشاه و سقوطش هم با اشاره او بود . محمد علی فروغی ،‌میرزا حسن خان مستوفی الممالک ، مهدیقلی خان هدایت ، محمود جم ،‌احمد متین دفتری ،‌علی ( رجبعلی ) منصور در دوران سلطنت او ماموریت یافتند تشکیل کابینه دهند .
نظمیه رضاشاه با ریاست سرهنگ محمد در گاهی شروع شد و بعد

از محمد صادق خان کوپال ، سالها محمد حسین آیرم این سمت را بر عهده گرفت و با خشونت و قساوت بسیار و اختیارات فوق العاده نظارت عمومی را به عهده داشت تا نظام دیکتاتوری مستقر متزلزل نگردد ، تا جایی که برای مسافرت از شهری به شهر دیگر اجازه نظمیه لازم بود و در اجرای سیاست مستبدانه شاه از همین طریق بسیاری از مخالفان و حتی موافقانی ک

ه رضا خان را در رسیدن به قدرت یاری کردند مثل نصرت الدوله ، تیمورتاش، سردار اسعد ، اسدی ، و در گاهی نابود شدند . مطبوعات زیر سانسور شدید قرار گرفتند و یکی بعد از دیگری تعطیل شدند و مدیران آن به مجازات رسیدند . فقط جرایدی باقی ماندند که از پهلوی تجلی

ل می نمودند . از سال ۱۳۱۰ ه.ش. با تفسیر قانون اساسی ،‌وزیر دادگستری در نقل و انتقال قضات مجاز گردید و در نتیجه قوه قضاییه هم در اختیار دیکتاتور قرار گرفت .
انگلیس که با امتیاز دارسی ( ۱۹۰۱ م. ) نفت را در اختیار داشت ،‌علاقه مند بود که تمدید قرارداد را از تصویب مجلس بگذراند ، لذا در ۱۳۱۰ ه.ش. به یکباره در آمد ناچیز ایران از نفت را به مقدار زیادی کاهش داد . موضوع در جریان مذاکره قرار گرفت اما در ۱۶ آذر ۱۳۱۱ ه.ش. شاه از به نتیجه نرسیدن مذاکرات برآشفت و امتیاز نامه دارسی را در آتش سوزاند و دستور داد مجلس لغو امتیاز دارسی را اعلام نماید . اما شرکت نفت مقابله را تشدید کرد وتبلیغات گسترده ای علیه ایران شروع شد . برای اولین بار در این دوره به زعم مقابله با انگلیس ، مردم ابراز خوشوقتی می کردند . انگلیس موضوع را به جامعه ملل ارجاع داد. برطبق توصیه جامعه ملل

،‌مذاکرات بین طرفین انجام گرفت و قرارداد ۱۳۱۲ ه.ش. ( ۱۹۳۳ م. ) با تمدید امتیاز به مدت شصت سال همان طور که خواسته انگلیس بود ،‌به دستور رضاخان امضاء و به تصویب مجلس رسید و هرگونه ادامه بحث نسبت به آن ممنوع گردید . با وجود مراقبت دستگاه پلیسی، شورویها عناصر کمونیست را تقویت می کردند تا اینکه در ۱۳۰۸ ه.ش. ژرژ آقاپگ

ف کارمند بازرگانی شوروی در تهران ،‌ به سفارت انگلیس پناهنده شد. وی اسرار شبکه جاسوسی شوروی در ایران را فاش ساخت و در این ارتباط اشخاصی دستگیر و روابط با شوروی تیره شد و در قوانین ،‌مجازات سنگینی برای فعالیتهای کمونیستی پیشبینی گردید. در ۱۳۱۶ ه.ش. شبکه کمونیستی دیگری مرکب از ۵۳ ایرانی شد که دکتر ارانی در راس آنان بود که محکومیتهایی پیدا کردند . رضاشاه در ۱۳۱۴ ه.ش. مسافرت یک ماهه ای به ترکیه و ملاقات با

مصطفی کمال ( آتاترک ) رئیس جمهور آن کشور را داشت و تحت تاثیر تحولات ترکیه قرار گرفت . در بازگشت روند حرکت به سوی غرب را تشدید نمود . در اوایل سلطنت رضاخان کاپیتولاسیون لغو گردید و ارتباط با کشورها گسترش یافت و اختلافات مرزی با همسایگان ، به طریق مختلف مرتفع شد . بارها بر حق حاکمیت ایران نسبت به بحرین تاکید شد بدون اینکه اق

دام جدی و عملی ،‌که مستلزم مقابله با انگلیس باشد ،‌صورت پذیرد . قرارداد تعیین خط سر حدی ایران و ترکیه با انضمام آرارات شرقی به خاک ترکیه منعقد شد ( ۱۳۱۱ ه.ش. ) . قانون تعیین حدود آبهای ساحلی و منطقه نظارت دولت در دریا تصویب گردید ( ۱۳۱۳ ه.ش. ). با افغانستان بر اساس نظری که ۴۵ سال قبل از آن ژنرال ماکلین و کلنل ماکماهون انگلیسی داده بودند ،‌ که مستلزم چشم پوشی از بخش وسیعی از خراسان و بلوچستان و سیستان بود ،‌با رای حکمیت دولت ترکیه ، قرارداد تعیین حدود امضاء شد ( ۱۳۱۴ ه.ش. ) و بالاخره در جهت هماهنگی سیاست در منطقه پیمان دوستی و عدم تجاوز بین ایران و ترکیه و افغانستان و عراق در کاخ سعد آباد به امضاء رسید ( ۱۳۱۶ ه.ش. ) . در مورد رود هیرمند هم در ۱۳۱۸ ه.ش. قراردادی با افغانستان به امضاء رسید .

روابط سیاسی و اقتصادی با آلمان که از مدتها قبل شروع شده بود ، پس از نمایان شدن آثار جنگ جهانی اول گسترش بیشتری یافت و رضاخان ابتدا بر پایه خواستهای بریتانیا ، در تقویت اقتصادی آلمان به منظور جلوگیری از نفوذ اندیشه های کمونیستی در آن کشو

ر گام برداشت .
احداث بسیاری از ساختمانها و تاسیسات کشور و از جمله راه آهن به وسیله کارشناسان آلمانی انجام می گرفت . تاسیس دانشگاه تهران و گسترش مراکز آموزشی و اعزام محصل به خارج و تصویب قوانین غالبا” ترجمه شده از غرب مربوط به این دوره است . پس از به قدرت رسیدن حزب ناسیونال سوسیالیست هیتلری ( ۱۹۳۳ م. ) با شروع جنگ ، انگلیسیها مانع حمل کالای آلمان از راه دریا به ایران شدند . آلمان راه شوروی را انتخاب کرد . سیاست بریتانیا قطع رابطه با دولت هیتلری بود اما رضاخان تعلل نشان داد .
در اول تیر ۱۳۲۰ ه.ش. آلمان خاک شوروی را مورد حمله قرار داد . چرچیل با وجود تم

امی دشمنی ، متحد شوروی شد . مسئله رساندن مهمات به جبهه روسیه فقط از طریق راه آهن ایران حل می گردید ، اما مشکل اعلام بی طرفی ایران بود . در ۲۷ تیر ۱۳۲۰ ه.ش. انگلیس و روسیه یادداشتهای مشابهی به ایران تسلیم و از فعالیت آلمانها ابراز نگرانی

گردند و خواستند که تعداد آلمانیهای مقیم ایران را به یک پنجم کاهش دهد . پیغام خصوصی انگلیس هم واگذاری راه بود اما از طرف ایران به آن توجه نشد . التیماتوم دو کشور و پیام هیلتر ، رضاخان را در وضع بغرنجی قرار داد. وی سیاست دفع الوقت را در پیش گرفت . در سحر گاه سوم شهریور ۱۳۲۰ ه.ش. ایران از شمال و جنوب مورد تجاوز قرار گرفت . ارتشی که تمام هم رضاخان صرف آن شده بود ،‌ به هنگام ورود قوای بیگانه توان مقاومت نداش

ت و از جانب ملت هم مورد حمایت قرار نگرفت و از هم پاشید .
رضا خان برای باقی ماندن در قدرت نیاز به تقویت انگلیسیها داشت اما جلب رضایت آنان در آن شرایط ساده نبود . وی ناچار به فروغی متوسل شد که سالها او را کنار گذاشته بود . روسها شدیدا” با بودن رضاخان مخالف بودند حتی سخن از بازگشت قاجاریه و تغییر رژیم از سلطنت به جمهوری پیش آمد . اما ظاهرا” با مهارت و سوابق فراماسونری فروغی این مسئله منتفی شد و قرار شد رضاشاه از سلطنت کناره گبری گند و پسرش محمد رضا به سلطن

ت برسد و به این طریق نفوذ سیاست انگلیس در هیئت حاکمه ایران همچنان باقی ماند . رضا شاه با استعفای از سلطنت به تبعید رفت . رضا شاه به هنگام کودتا نه ملکی داشت و نه کارخانه ای اما به هنگام استعفا چندین هزار سند مالکیت به نام او بود و از بزرگترین ثروتمندان جهان به حساب می آمد .

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.