فایل ورد کامل مقاله فناوری و ترویج کشاورزی؛ تحلیل علمی و نقش آن در توسعه پایدار روستایی


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
2 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل مقاله فناوری و ترویج کشاورزی؛ تحلیل علمی و نقش آن در توسعه پایدار روستایی دارای ۲۷ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل مقاله فناوری و ترویج کشاورزی؛ تحلیل علمی و نقش آن در توسعه پایدار روستایی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله فناوری و ترویج کشاورزی؛ تحلیل علمی و نقش آن در توسعه پایدار روستایی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله فناوری و ترویج کشاورزی؛ تحلیل علمی و نقش آن در توسعه پایدار روستایی :

تکنولوژی وترویج کشاورزی
چکیده
اکنون با توجه به طرح مباحث فلسفی در زمینه تکنولوژی، دیدگاه‌های جبریت تکنولوژی و ساخت گرایی مطرح شده‌اند که بر این اساس فلسفه تکنولوژی به دو سنت مهندسی وانسانی تقسیم‌بندی گردیده است. از دیدگاه علمی یکی از الزامات اساسی پرداختن به موضوعات مدیریت تکنولوژی و سیاستگذاری در این حوزه می‌باشد. تجارب حاصله از اجرای برنامه‌های توسعه بر مبنای مدل‌های تکنولوژی متعارفی موید آن است که در گذشته به تأثیرات اجتماعی، اقتصادی، زیست

محیطی کمتر پرداخته شده لذا امروزه با توجه به تحولات صورت گرفته تأکید بر توسعه تکنولوژی مناسب قراردارد که برای تحقق آن ارزیابی تکنولوژی توصیه می‌گردد. در بخش کشاورزی یکی از زیربخش‌های درگیر در توسعه تکنولوژی ترویج کشاورزی می‌باشد. لذا با توجه به دیدگاه‌های مطرح می‌توان اظهار نمود تاسیس موسسه‌ای مستقل و یا بخش ویژه‌ای در تحقیقات و ترویج کشاورزی برای مطالعه پیرامون مقولات مرتبط با تکنولوژی هم از منظر فلسفی و هم از جنبه علمی از قبیل انتخاب و ارزیابی تکنولوژی‌های مناسب، شناخت مؤلفه‌های اساسی در توسعه تکنولوژی، تدوین منشور ملی تکنولوژی، تعیین چشم‌انداز، اهداف، سیاست‌ها، استراتژی‌ها واقدامات اساسی مورد نیاز از جمله فعالیت‌های مهم در مدیریت و نیز سرپرستی تکنولوژی کشاورزی محسوب می‌گردند.

واژه‌های کلیدی: فلسفه تکنولوژی، تکنولوژی مناسب، مدیریت تکنولوژی، سیاست تکنولوژی، ترویج

کشاورزی

مقدمه
واقعیت این است پدیده رشد و توسعه تکنولوژی امری انسانی و تعمدی تلقی می‌گردد که با رشد و توسعه علمی بهم تنیده شده و پیوسته در اقتصاد، فرهنگ و سیاست کشورهای مختل

ف تأثیر گذار بوده است. اکنون با توجه به طرح مباحث فلسفی در زمینه تکنولوژی مشخص گردیده تکنولوژی پدیده‌ای خنثی نبوده بلکه دارای بنیان‌های فلسفی نیز می‌باشد. این امر ناظر بر آن است که در هر بخشی در روند برنامه‌ریزی برای توسعه تکنولوژی و نیز مدیریت آن می‌بایست علاوه بر توجه به جوانب علمی به ابعاد فلسفی نیز برای درک ماهیت تکنولوژی مورد نظر اقدام گرد

د تا از این طریق بتوان در مورد الزامات و نیز اثرات آن شناخت بیشتر و عمیق‌تری پیدا نمود. افزون بر این موضوعات امروزه در پیش‌برد برنامه‌های توسعه به ویژه در بخش کشاورزی تأکید ویژه بر توسعه کاربرد تکنولوژی مناسب می‌باشد. از آن جایی که در نیل به توسعه کشاورزی و روستایی کاربرد تکنولوژی مناسب از مولفه‌های اساسی به شماره می‌رود از تحقیق و ترویج کشاورزی انتظار می‌رود با ایجاد بخش‌های ویژه، مطالعاتی را به منظور توسعه تکنولوژی مناسب آغاز نمایند. در این زمینه پرداختن به مقولات فلسفی، معرفی شاخص‌های مناسب، تدوین چشم‌‌انداز، اهداف، سیاست‌ها، استراتژی‌ها، منشور ملی تکنولوژی و در نهایت اقدامات اجرایی به منظور مدیریت توسعه تکنولوژی مناسب برای ارتقاء بخش کشاورزی و روستایی احساس می‌گردد.
مفهوم تکنولوژی
همزمان با گسترش علم و تکنولوژی در قرون اخیر، دیدگاه‌ها و تحلیلظهای مختلفی در مورد ویژگی‌ها و جنبه‌های ظاهری آنها از یک سو و پرداختن به ابعاد ماهیتی این مقولات با مضامین فلسفی در چارچوب فلسفه علم، فلسفه تکنولوژی، جامعه‌شناسی علم و جامع

ه‌شناسی تکنولوژی مطرح گردیده‌اند. به عبارتی هم از منظر علمی و سیاست‌گذاری‌های مرتبط و هم از دیدگاه برخی از فلاسفه تحلیل‌هایی پیرامون تکنولوژی ابراز می‌گردد که به لحاظ تقدم مباحث فلسفی به علمی ابتدا به آنها پرداخته می‌شود. لیکن ضرورتا قبل از شروع این بحث تعاریفی از تکنولوژی مطرح می‌گردند. به طور کلی وقتی بحث از فناوری به میان می‌آید منظ

ور صرفا جنبه سخت افزاری نیست، بلکه ابعاد دیگری نظیر دانش، مفاهیم و فنون نیز مدنظر می‌باشد. لذا چنانچه فن‌آوری را به معنای کلیت نظام یافته از علم برای عمل تلقی نماییم می‌توان براساس مدل اطلس تکنولوژی اسکاپ و نظریه پروفسور نواز شریف، تکنولوژی را متشکل از چهار جزء فن افزار، انسان افزار، سازمان افزار و اطلاع افزار داسنت. در این چارچوب تکنولوژی که در اشیاء متبلور می‌گردد فن‌افزار، تکنولوژی‌هایی که در انسان متبلور است انسان افزار؛ تکنولوژی‌هایی که در اسناد و مدارک متبلور است اطلاعات افزار و تکنولوژی‌هایی که در نهادها متبلور است سازمان افزار می‌نامند (مهدوی ۱۳۷۹، (۲۰۰۱ Michiels g Crowder).
همچنین تکنولوژی عبارت است از دانش و مهارت لازم برای تولید کالا و دمات که حاصل قدرت فکری و شناخت انسان و ترکیب قوانین موجود در طبیعت میظباشد. در تعریفی دیگر از تکنولوژی به عنوان ابزار، مکانیزم، دانش یا فرآیندی که برای تبدیل ورودی‌ها به خروجی‌ها به منظور ارتقای قابلیت‌های افراد، گروه‌های کاری وسازمان‌ها به کار برده می‌شود نام برده شده‌ا

ست. هم چنین تکنولوژی محصولی دست ساخته بشر، استوار بر دانش و آگاهی، مبتنی بر تحقیق و توسعه‌ای که از نظر اقتصادی یک محصول به شماره می‌رود ودارای ویژگی‌های خاص

سیکل زندگی یک محصول است. در حالی که دانشمندان همانا تئوری پردازان و مخترعان به شمار می‌روند، تکنولوژیست‌ها افرادی هستند که یک فکر نو و یک اختراع را به شکل قابل استفاده در عمل تبدیل می‌نمایند. لذا ایجاد و آفرینش یک دانش تازه برای خلق تکنولوژی نوین لازم است، اگر چه کافی نیست لیکن دانش زمینه‌ای را فراهم می‌آورد که در آن اندیشه‌ها از قوه به فعل در می‌آیند. (علی احمدی ۱۳۷۷).
فلسفه تکنولوژی
از نظر فلسفی در میان اندیشمندانی که تاکنون به موضوع تکنولوژی به صورت جدی پرداخته، مارتین هایدگر از جمله افراد پیشگام محسوب می‌گردد. او از نخستین متفکرانی بود که تکنولوژی را به موضوع اساسی برای فلسفه تبدیل نمود. فلسفه تکنولوژی هایدگر ماهیتی پدیدار شناسانه دارد. پدیدار شناسانه به مفهومی که مبنای وجودی تکنولوژی را برجسته و در معرض دید قرار می‌دهد. هایدگر با بررسی بنیادهای هستی‌شناسی تکنولوژی برای نخستین بار تلاش نمود تا تکنولوژی را از دست تعابیر ذهنیگرا و ابزارگرایانه برهاند و آن را به یکی از پرسش‌های ا

صلی فلسفهبدل نماید. از نظر وی تکنولوژی هم از نظر تاریخی و هم از نظر وجودی بر علم مقدم است. به این مفهوم که کاربرد تکنولوژی توسط جوامع بشری هم امری عادی و هم پدیده‌ای باستانی است ودرمیان همه فرهنگ‌ها موجود بوده‌است، چه آنها که صاحب علم بوده‌اند و چه آنها که فاقد آن بوده‌اند. از نظر هایدگر تکنولوژی با ماهیت آن معادل نیست. بر این اساس ماهیت تکنولوژی هم به هیچ وجه امری فنی نیست. از آنجا که ماهیت تکنولوژی امری فنی نیست، تأمل ماهوی درباره تکنولوژی باید در حوزه‌ای صورت پذیرد که از یک سو با ماهی

ت آن قرابت دارد و از سوی دیگر از بنیاد با آن متفاوت است. دراین ارتباط هایدگر در جایی می‌گوید با طرح چنین پرسش‌هایی به وجود این بحران شهادت می‌دهیم که به خاطر اشتغال تمام عیارمان به تکنولوژی، ماهیت آن را درک و تجربه نمی‌کنیم و به خاطر پرداختن صرف به مسائل زیباشناسی، خود ماهیت هنر را هم دیر حفظ وابقا نمی‌کنیم (دن آیدی ۱۹۸۳، هایدگر ۱۹۶۲ ترجمه: اعتماد ۱۳۷۷).
«ژاک ایلول» نیز که از منظر فلسفی و جامعه‌شناسی به بحث ارتباط علم و تکنولوژی پرداخته با هایدگر هم عقیده است. وی این که تکنولوژی کاربرد علم شناخته می‌شود عقیده‌ای سنتی و غلط ارزیابی نموده و اظهار داشته از نظر تاریخی فن بر علم مقدم است. وی در جای دیگری اشاره می‌نماید تکنیک از این پس براساس علم تعریف نمی شود بلکه علم ابزار تکنیک شده‌است. این نگرش ناشی از کاربرد دیدگاه کاربرد گرایانه‌ای است که در قرون اخیر بر علوم تجربی غالب گشته و غایت آن را توسعه تکنولوژی و تسلط بیشتر بر طبیعت دانسته است. یعنی اهداف تکنیکی امروز بر روند توسعه علوم غلبه یافته و علم امروز را باید ابزار تکنیک دانست ( شاره میرزایی، ۱۳۷۹).
بنابراین اندیشمندانی چون «هایدگر» و « ژاک ایلول» تلاش نموده‌اند نقش تکنولوژی در شکل‌دهی سایر تحولات جامعه را مورد توجه قرار دهند. لذا تفکرات و دیدگاه‌های آنان در

چارچوب رویکرد جبریت تکنولوژی یا خود مختاری تکنولوژی مطرح است که بر مبنای آن تکنولوژی موجد سایر تحولات جامعه و مستقل از آن در نظر گرفته می‌شود. در مقابل این رویک

ردها، دیدگاه دیگری به نام ساخت‌گرایی اجتماعی در مقابل نظریه جبریت تکنولوژی وجود دارد. افرادی همچون «بیجکر» و «کنزی» از صاحب نظران این دیدگاه هستند. طرفداران این نظریه روند تحولات تکنولوژی را منبعث از رقابت گروه‌های اجتماعی می‌دانند. لذا هر یک از گروه‌های اجتماعی که در این رقابت پیرو گردند، موفق خواهند شد که تکنولوژی را مطابق نظر و تفسیر خود در جامعه تثبیت گردانده و از آن پس، این تکنولوژی تحول بخشمی‌تواند منشاء تغییر و تحولات سایر ابعاد جامعه باشد. «آرنولد پیسی» نیز به عنوان یکی دیگر از طرفداران دیدگاه ساخت گرایی، در بررسی عوامل موثر در تحولات تکنولوژی کمتر اشاره‌ای به عمل می‌نماید. وی فرآیند توسعه تکنولوژی را فرآیندی انسانی دانسته و به جای اعتقاد به قوانین درونی تکنولوژی و خودکار بودن توسعه آن، انگیزه‌های انسانی را در پیشرفت و تحولات تکنولوژی موثر می‌داند. وی انگیزه حرفه‌ای سازندگان و توسعه دهندگان تکنولوژی را در راستای کسب منزلت بیشتر و نقش فعال‌تر در تحولات جامعه، و انگیزه‌های پنهان دیگری نظیر: انگیزه هماوردجویی، ذوق تکنولوژی، ماجراجویی، ارزش‌های زیباشناختی، میل به قدرت، تسلط بر طبیعت، برتری جویی و کمال طلبی را بر می‌شمارد (شاه میرزایی، ۱۳۷۹).
نقطه اشتراک فلاسفه‌ای که تاکنون نظرات آنها مطرح گردید از جمله «هایدگر» و «ژاک ایلول» (به عنوان طرفداران جبریت تکنولوژی) و چه «آرنولدپیسی» به عنوان مخالف

آنها (به عنوان طرفدار ساخت‌گرایی) آن است که جملگی تکنولوژی را در معنای وسیع آن مورد مطالعه قرار داده‌اند، لذا می‌توان آنها را از سنخ فلاسفه سنت انسانی محسوب نمود. شایان ذکر است فلسفه تکنولوژی به دو سنت مهندسی و انسانی تقسیم‌بندی می‌گردند که یکی از تفاوت‌های اساسی آنها همین وسعت مفهوم تکنولوژی است. در ش

رایطی که فلاسفه انسانی ابعاد گسترده‌تری از جنبه‌های فرهنگی وانسانی تکنولوژی‌ها را مورد توجه قرار می‌دهند، فلاسفه مهندسی بیشتر روی ابعاد فنی و مادی تکنولوژی تمرکز می‌یابند. غالبا فلاسفه تکنولوژی مهندسی معمولا از میان مهندسان هستند که گرایشات فلسفی دارند، آنها برخلاف تکنولوژی انسانی معمولا از تکنولوژی جانب داری کرده و به آن بار ارزشی مثبت می‌دهند. با این وجود حتی فلاسفه تکنولوژی مهندسی نیز بر تمایز تکنولوژی از علم تأکید دارند. کارل میچام به عنوان یکیاز طرفداران فلسفه مهندسی می‌گوید، این فلاسفه مهندسی در دو زمینه توفیق یافته‌اند: اولا باعث شده‌اند مهندسان معنای عمومی‌تری را در کار خود احساس کنند و تکنولوژی را چیزی جدی از علم و شایسته تحلیل‌های معرفت شناختی، متافیزیکی، اخلاقی و سیاسی مخصوص به خود بدانند و ثانیا در مقابل نقادی‌های فلاسفه تکنولوژی انسانی مقاومت ورزند (شاه میرزایی، ۱۳۷۹).
اکنون براساس دیدگاه‌های فلسفی مهندسی و انسانی، می‌توان تکنولوژی را بر مبنای دیدگاه ابزاری و انسانی تعریف نمود. «هایدگر» در باب تعریف ابزاری و انسان مدار تکنولوژی وسیله‌ای است برای رسیدن به غایتی و دیگری می‌گوید تکنولوژی یک فعالیت انسانی است. این دو تعریف به تکنولوژی تعلق دارند. بنابراین می‌توان این تصور رایج را که بنابر آن تکنولوژی وسیله و فعالیت انسانی است، تعاریف ابزاری و انسان مدار تکنولوژی قلمداد نمود. دیدگاه‌ه

ای ابزار مدار و انسان مدار ناشی از دو گونه برداشت می‌باشد که در اواخر قرن نوزدهم پیدا شده‌است. دیدگاه اول به اثبات گرایی بر می‌گردد که هر فلسفه معنوی و معقولی را بدون حس، تجربه و آزمون قابل پذیرش نمی‌داند. دیدگاه دوم به تکنوکراتیسم بر می‌گردد که صرفا با روش‌ها و ابزارها مواجه است. از نظر یک تکنوکرات که به مسائل کاربردی تکنیک توجه دارد، تکنولوژی چیزی بیش از روش و ابزار نمی‌تواند باشد. این دیدگاه به دنبال پرسش‌های فلسفی (همانند پوزیتویست‌ها) نیست و فراتر از ظواهر اشیاء مورد نیاز خود چیز د

یگری را نمی‌بیند. به همین دلیل نیز به نوعی به اراده انگاری (ولونتاریسم) گرایش می‌یابد. از دیدگاه اراده انگارانه، تکنولوژی به مثابه ابزارها روش‌هایی است که به تدریج با برنامه‌ریزی به وجود آمده و توسعه می‌یابد و موجب تغییرات اجتماعی، اقتصادی وسیعی می‌گردند و در نهایت در سیاست و افکارمان نیز تأثیر می‌گذارد (مددپور، ۱۳۷۵).
تکنولوژی از دیدگاه علمی
تا اینجا به تکنولوژی از منظر فلسفی پرداخته گردید، لیکن در ادامه از جنبه علمی نیز آن را بررسی می‌نماییم. اساسا اعتقاد بر این است تکنولوژی یکی از عوامل مهم تغییر جامعه است. البته بین این تغییرات تکنولوژی و تغییرات جامعه یک رابطه دو طرفه وجود دارد. تکنولوژی نه تنها باعث تغییر می‌شود بلکه خود پاسخی به تغییر در جامعه است. تکنولوژی در مقطعی از زمان در چگونگی توسعه جامعه به عنوان یک عامل فشار عمل می‌نماید. البته نقش تکنولوژی در تحولات جهانی نیز قابل توجه است. رنسانس مسیر اروپا را عوض کرد و یکی از عوامل م

هم در این خصوص در آن مقطع تکنولوژی چاپ بود. حاکمیت پرتقالی‌ها بر نیمی از دنیا ناشی ازدستیابی به تکنولوژی ساخت کشتی‌های بزرگ بوده‌است. مهمترین عامل در شکل‌گیری جغرافیای سیاسی عصر حاضر، دستیابی آمریکا به تکنولوژی بمب اتم و تسلیم ژاپن در جنگ جهانی بود. در واقع کشورهای مختلف جهان براساس بهره‌مندی آنان از تکنولوژی طبقه‌بندی می‌شوند. لذا توانایی ملل مختلف در تولید محصولات پیچیده‌تر و تکنولوژی‌های پیشرفته موجب تفاوت واقعی آنان به لحاظ اقتصادی و فنی گردیده‌است (توکلی، ۱۳۷۹).

یکی از مباحث مطرح در مورد تکنولوژی، طبقه‌بندی آن می‌باشد. به طور کلی تکنولوژی‌ها را بر اساس ویژگی‌های مختلفی طبقه‌بندی می‌نمایند، که دراین خصوص می‌توان به این موارد اشاره نمود:
الف) طبقه‌بندی براساس توانایی‌ها که شامل:
۱) تکنولوژی کاربر و بهره‌برداری
۲) تکنولوژی تعمیرات و نگهداری
۳) تکنولوژی کپی‌سازی و اقتباس
۴) تکنولوژی مونتاژ
۵) تکنولوژی طراحی و ساخت

۶) تکنولوژی توان تحقیقات پایه
ب) طبقه‌بندی براساس مبدأ تکنولوژی:
۱) تکنولوژی وارداتی
۲) تکنولوژی بومی و سنتی

۳) تکنولوژی ترکیبی
ج) طبقه‌بندی براساس کاربری و سرمایه‌بری:
۱) تکنولوژی کاربر
۲) تکنولوژی سرمایه‌بر
۳) تکنولوژی خنثی
د) طبقه‌بندی براساس طول عمر:
۱) تکنولوژی در مرحله عرضه

۲) تکنولوژی در مرحله انتشار
۳) تکنولوژی در مرحله اشباع شدن
۴) تکنولوژی در مرحله تنزل و منسوخ شدن.

و) طبقه‌بندی براساس ماهیت:
۱) تکنولوژی سخت‌افزار
۲) تکنولوژی نرم‌افزار
( حاج فتحعلی‌ها و سید اصفهانی، ۱۳۷۳).
سطح تکنولوژی از دیگر موضوعات مرتبط با تکنولوژی است که شایسته پرداختن می‌باشد. از نظر افرادی همچون «راش» و «هابدی» سطح تکنولوژی را می‌بایست متناسب با فرآیند نوآوری در نظر گرفت. الگوی مراحل فرآیند نوآوری آنان شامل مراحل مزبور می‌باشد:
۱- تحقیقات پایه، ۲- تحقیقات کاربردی، ۳- توسعه آزمایشگاهی، ۴- طراحی و مهندسی کاربردها، ۵- خدمات فنی، ۶- استانداردها و گواهی‌ها، ۷- انتشار.
در این صورت تفکیک مراحل مختلف فرآیند نوآوری کمک زیادی به تحلیل و تدوین سیاست‌ها و راهبردها در مدیریت تکنولوژی می‌نماید، به نحوی که برای هر یک می‌توان برنامه‌ها و ملاحظات مخصوص به خودش را در نظر داشت. زیرا چنانچه آنها را از یکدیگر تفکیک نکرده و در صدد ارائه نسخه‌ای واحد برای تمام آنها باشیم دچار سردرگمی و شکست می‌گردیم. بنابراین به منظور توسعه تکنولوژی می‌بایست دیدگاه جامعه و همه جانبه نگری در تمامی مراحل فرآیند نوآوری داشته باشیم.

شایان ذکر است تفکیک مراحل فرآیند نوآوری به این مفهوم نیسکنولوژی‌ است (سیف کار، ۱۳۸۰).
توسعه تکنولوژی
به طور کلی منظور از توسعه تکنولوژی فرآیند هدایت، تقویت، گسترش و ارتقاء سطح تکنولوژی‌های موجود و هم چنین کسب تکنولوژی‌های نوین برای نیل به اهداف برنامه‌های توسعه می‌باشد. در حالی که انتقال تکنولوژی عبارت است از فرآیند کلی عرضه و تقاضای تکنولوژی که گستره‌ای از ماشین‌آلات، ابزار، خدمات اطلاعاتی، مهارت‌ها ودانش فنی را شاملمی‌گردد. در قیاس با انتقال تکنولوژی که بیشتر به دنبال افزایش کمی ظرفیت‌ها است، هدف توسعه تکنولوژی بر ارتقاء کیفیت و بهینه‌سازی تکنولوژی متمرکز است (مهدوی، ۱۳۷۹).
بسیاری از صاحب نظران معتقدند عوامل موثر در فرآیند توسعه تکنولوژی، شامل کشش تقاضا و فشار عرضه است و تعامل بین محرکه‌ها (انگیزش)، توانمندی‌ها و نهادهای مرتبط نیز به توسعه تکنولوژی می‌انجامد. مبانی نظری فرآیند توسعه تکنولوژی در مکاتب مختلف مورد توجه قرار گرفته واقتصاددانان بعد از دوره کلاسیک نیز مفهوم و مصادیق تکنولوژی را بدین ترتیب مورد بررسی قرار داده‌اند. اقتصاددانانی که روش کلاسیک را به همراه نوآوری دنبال کردند نظریه نئو کلاسیک را مطرح نمودند که این نظریه را از جنبه تکنولوژی می‌توان به نظریه‌های تولید نئوکلاسیک، نوآوری کلاسیک و رشد دورن را تقسیم بندی نمود. اقتصاد دانان که از نظریه انقلابی «شومپیتر» در زمینه توسعه اقتصادی و اجتماعی پیروی نمودند که براساس آن نظریه‌ای شکل دادند که به آن نظریه اقتصاد تکاملی اطلاق می‌گردد. نظریه مزبور نیزبه دو نظریه نهادگرا و طبیعت گرا قابل تقسیم بندی است. «شومپیتر» دو نظریه مختلف را در رابطه با توسعه تکنولوژی ارائه دا

ده‌است. این نظریه‌ها به الگوی تخریب خلاق و انباشت خلاق معروف هستند. نظریه سیستم ملی نوآوری نیز در واقع تکامل یافته نظریه‌های سنتی نوآوری است. فریمن نیز با تحلیل تاریخ و با استفاده از تئوری نوآوری نشان داده که زیر سیستم‌هایی مانند نهادهای تحقیق و توسعه، موسسات صنعتی و سازمان‌های دولتی در رابطه متقابل با یکدیگر در یک چارچوب سازمانی، موجب توسعه تکنو

لوژی می‌گردند (حاجی حسنی، ۱۳۸۳).
یکی دیگر از الزامات تکنولوژی، مدیریت آن است. مدیریت تکنولوژی عبارت است از سازماندهی، هدایت و کنترل فعالیت‌های جمعی تکنولوژی. در تکنولوژی، مدیریت از دو جهت مهم است: اولا مدیریت خود یکی از مولفه‌های اساسی تکنولوژی است ودیگر اینکه تأثیری که بر ارتقاء و پیشرفت مولفه‌های دیگر تکنولوژی دارد. مدیریت تکنولوژی معمولا جنبه‌های ذیل را در بر می‌گیرد:
۱) تعیین و تشخیص نیازهای تکنولوژی
۲) ارتقاء سطح انتقال تکنولوژی
۳) ارزیابی تکنولوژی
۴) ارزیابی مدیریت تکنولوژی
۵) توسعه نظام‌ها و خدمات اطلاعات تکنولوژی (مهدوی، ۱۳۷۹).

نکته دیگر اینکه مفهوم مدیریت تکنولوژی که از دو بخش مدیریت که با توانمندی‌های اناسنی و تکنولوژی که با علوم مهندسی سروکار دارد تشکیل گردیده وبا سرپرستی تکنولوژی تفاوت دارد. در حالیکه مدیریت تکنولوژی، مدیریت انسانی در جهت تولید با استفاده از ابزار، اطلاعات و مهارت‌ها همراه با آینده‌نگری و تحقق نیازهای آتی است، سرپرستی در برگیرنده نظارت بر انجام فعالیت‌های از پیش تعیین شده و مشخص است که برای در جریان نگه داشتن

امور و کارهای جاری ضرورت دارد. نسبت مناسب بین فعالیت‌های مدیریتی و سرپرستی بستگی به نوع و طبیعت سازمان دارد. هر چه به سمت سطوح بالای تصمیم‌گیری حرکت کنیم. فعالیت‌های مدیریتی بیشتر و هر چه به سمت پایین‌تر حرکت کنیم فعالیت‌های سرپرستی بیشتر می‌گردد (صاحب کار خراسانی، ۱۳۸۰).
سیاست تکنولوژی
از جمله موضوعات اساسی و مرتبط با تکنولوژی توجه به سیاست تکنولوژی است. سیاست تکنولوژی عبارت از خط مشی که در آن هدایت، تشویق، ایجاد کسب، توسعه و اشاعه تکنولوژی در جهت نیل به اهداف ملی منظور شده‌باشد. هدف‌های اساسی سیاست تکنولوژی عبارتند از: ۱- تعیین نیازهای تکنولوژی، ۲- تعیین وضعیت فعلی توانایی‌های داخلی تکنولوژی و توسعه تکنولوژی بومی، ۳- تعیین تکنولوژی‌های وارداتی مورد نیاز و تناسب آن با اولویت‌های ملی و قابل دسترسی بودن منابع، ۴- در چه زمینه‌ای از تکنولوژی می‌توان تخصص یافت و در بازارهای بین‌المللی رقابت نمود (مهدوی، ۱۳۷۹).
در زمینه سیاست تکنولوژی ارگاس در کتاب سیاست‌های کلان تکنولوژی می‌نویسد: چال کلیدی سیاست‌های تکنولوژی. تولید ایده‌های نوین نیست، بلکه تسهیل استفاده گسترده از آنها است. این به عنوان تمایز سیاست علم و تکنولوژی مطرح است. به اعتقاد وی مهمترین مساله‌ای که در تدوین سیاست‌های کلان تکنولوژی می‌بایستی مورد توجه قرار گیرد، تسریع وتسهیل انتشارتکنولوژی در گستره وسیع فعالیت‌های تولیدی کشور است. لیکن در شرایط حاضر که به اعتقاد صاحب نظران فاصله علم و تکنولوژی در حوزه‌های نوین و پیشرف

ته در حال کاهش است، لذا سیاست‌گذاران براساس این تحول در تکنولوژی‌های نوین بیشتر مایلند سیاست‌گذاری علم و تکنولوژی را با یکپارچگی بیشتری نسبت به قبل دنبال کنند (شاه میرزایی، ۱۳۷۹).
شایان ذکر است در سطح بین‌المللی سیاست‌های تکنولوژی کشورهای مختلف، تفاوت‌های قابل توجهی با یکدیگر دارند.این سیاست‌ها را می‌توان در پنج گروه اصلی ط

بقه‌بندی کرد:
۱- سیاست‌ تکنولوژی ماموریت گرا، ۲- سیاست تکنولوژی نفوذکرا، ۳- تلفیق دو سیاست قبلی، ۴- سیاست دنباله‌گرا، ۵- سیاست تداوم دهنده (توکلی، ۱۳۷۹).
تکنولوژی مناسب
براساس تجارب حاصله در چند دهه اخیر می‌بایست اظهار نمود بیشتر مدل‌های تکنولوژی از جمله مدل اطلس تکنولوژی در ارزیابی‌های خود کمتر به موضوعات تأثیرات اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و سازمانی پرداخته‌اند. شاید نتوان این موضوع را به عنوان نقط

ه ضعف آن مطرح نمود، زیرا هر موضوعی باید در ظرف زمان و مکان خود بررسی می‌گردد. در واقع مدل اطلب تکنولوژی، مدلی بود که توسط افراد متعلق به کشورهای در حال توسعه و با هدف کمک به این کشورها برای فرموله کردن استراتژی توسعه تکنولوژی در سطح کشور در حدود سال (۱۹۸۶) ارائه شده‌است. در آن سال‌ها شایاد موضعات محیط زیست و تأثیرات اجتماعی تکنولوژی در کشورهای در حال توسعه و حتی توسعه یافته کمتر مورد توجه بوده است و بیشتر کشورهای درحال توسعه، یافتن مدلی را که بتواند به آنها در سیاست‌گذاری‌های تکنولوژی کمک رساند به موضعات جنبی تکنولوژی ترجیح می‌دادند. لیکن سال‌ها بعد و خصوصا در اواخر دهه (۱۹۹۰) موضعاتی که قبلا ابعادی جنبی در بکارگیری تکنولوژی محسوب می‌

شدند از جمله حفظ محیط زیست به موضوعات اصلی تبدیل شدند. لذا اعتقاد بر این گردید تکنولوژی در حیطه وسیعی بررسی شود که شامل تأثیرت آن براجتماع، محیط زیست و سازمان به کار گیرنده آن باشد.اکنون این نوع جمع‌آوری اطلاعات را ارزیابی تکنولوژی می‌نامیم. به عبارت دیگر قبل ازتصمیم‌گیری در موردتکنولوژی خاص می‌بایست در مورد نتایج انتخاب آن بررسی و تحلیل نمود که این ارزیابی و ارزشیابی تکنولوژی، اطلاعات مناسب درمورد تکنولوژی و پیامدهای حاصل از بکارگیری آن را فراهم می‌نماید (براون ۱۹۹۸ ترجمه: زنجانی، ۱۳۷۹).
امروزه ارزیابی تکنولوژی به عنوان یک ورودی اطلاعاتی برای مدیریت تکنولوژی تلقی می‌گردد. لذا یکی ازمهمترین کارکرد ارزیابی، تجزیه و تحلیل مولفه‌های تکنولوژی در برنامه‌های استراتژیک است. هم چنین ارزیابی تکنولوژی برای تعیین سودمندی آن به معنای مقایسه با تکنولوژی‌های دیگر است. در اینجا ما فقط نمی‌پرسیم که آیا یک تکنولوژی خاص می‌تواند کاری انجام دهد، بلکه علاوه بر آن می‌پرسیم که آیا آن کار را بهتر، ارزانتر و یا ساده‌تر از تکنولوژی‌های دیگر انجام می‌دهد یا خیر. این روند برای تصمیم‌گیری درمورد تکنولوژی و کسب نگرش و دید جامعه از آن در درون وضعیت اجتماعی است. بنابراین یک جنبه مهم ارزیابی تکنولوژی، پیش بینی تکنولوژی و محیطی است که تکنولوژی در آن وارد می‌گردد و با آن به تعامل خواهد پرداخت. این پیش‌بینی می‌تواند از طریق حدس براساس روند گذشته، دیدگاه خبرگان و مدل‌سازی که از سایر

علوم به عاریت گرفته شده تحقق یابد. نکته حائز اهمیت اینکه برای ارزیابی تکنولوژی صرفا پیش‌بینی تکنولوژی به تنهایی کافی نیست، بلکه پیش‌بینی‌های بازاری، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و زیست محیطی نیز از ضروریات است. برای پیش‌بینی از سایر روش‌ها نظیرتجزیه و تحلیل هزینه منفعت، تجزیه و تحلی تأثیر متقابل و درخت وابستگی نیز می‌توان بهره‌گیری نمود (براون ۱۹۹۸ ترجمه: زنجانی، ۱۳۷۹).
بر مبنای چنین تفکری امروزه اعتقاد بر این است ک

ه کاربرد تکنولوژی از هر نوع و درهر سطح اگر چه ممکن است موجب تحول گردد، لیکن چنانچه این امر بدون توجه به مبانی علمی و شرایط لازم باشد می‌تواند نتایج و پیامدهای نامطلوبی را به بار آورد. لذا انتقال صرف تکنولوژی از یک موقعیت پیشرفته به فضایی غیرتوسعه یافته یک انتقال غیرطبیعی است. آنچه که برای توسعه تکنولوژی در عرصه عمل و شرایط واقع بینانه ضروری به نظر می‌رسد راهبردی مرکب از انتقال تکنولوژی و توسعه در ونزای آن می‌باشد (شهبازی، ۱۳۸۱).
از همیت رو عده‌ای از شوماخر طرفدار استفاده ازتکنولوژی (حد وسط) برای محدود ساختن آسیب‌های تکنولوژی هستند. واژه‌های متنوعی برای توضیح این تکنولوژی‌های متفاوت به کاربرده می‌شود، واژه‌هایی چون تکنولوژی نرم، آلترناتیو، مناسب، اکوتکنولوژی یاتکنولوژی زیستی، در حال حاضر علاوه بر طرح موضوعاتی در زمینه ایجاد، توسعه وبه کارگیری تکنولوژی، بعد اثرات تکنولوژی نیزمورد توجه قرار گرفته واین بدان مفهوم است که عوارض یک تکنولوژی همیشه لزوماً مثبت نیست، بلکه ممکن است یک تکنولوژی از دیگری مناسب‌تر باشد. اینکه تکنولوژی مناسب شناخته شود منوط به داشتن ویژگی‌های خاص بوده که ممکن است ازجامعهظای به جامعه دیگر متفاوت باشد. لذا فرایند توسعه تکنولوژی مناسب مستلزم توسعه و کاربرد علم با در نظر گرفتن جنبه‌های اقتصادی، اجتمایع، فرهنگی، انسانی و زیست محیطی است.
براین اساس می‌توان ویژگی‌های تکنولوژی مناسب را اینگونه برشمرد: این تکنولوژی‌ دارای هزینه پایین و سرمایه کم بوده و به آسانی قابل حصول است. به لحاظ سرمایه‌گذرای، سرمایه‌اش توزیعی بوده و شامل موسسات کوچک و تنوع در محتوی است. این تکنولوژی دارای دامنه کم، قابل کنترل، قابل تعمیر، بادوام ، قابل اطمینان، ایمن، ساده اما پیشرفته است. به لحاظ تصمیم‌گیری، نامتمرکز و دموکراتیک است وتولید تحت کنترل به کارگیری تک

نولوژی و مصرف کننده محلی است. تکنولوژی مناسب در برگیرنده نوآوری محلی، توسعه و انتشار از پایین به بالا در رابطه با احتیاجات اساسی مردم است. این تکنولوژی کاربر بوده و مشاغل با معنی می‌نماید. فاقد پیچیدگی تکنولوژی نامناسب بوده و روابط تولیدی ناشی از آن غیر خصمانه بوده و آزادی، باز بودن وخودتکمیلی را در کار داراست. تأکید بر روی تولید محلی جهت نیازهای محلی است و هم چنین تأکید بر کیفیت زندگی است نه صرف

ا رشد اقتصادی. ایجاد اشتغال، سطح زندگی متوسط و اختلاف درآمد را نیز کم می‌کند. همچنین به لحاظ اکولوژیکی شرایطی را بوجود می‌آورد که کیفیت محیط را حفظ می‌نماید (لهسایی زاده، ۱۳۷۹).
اکنون به دلیل اهمیت این دیدگاه در برخی کشورها نهضت تکنولوژی مناسب با اهدافی نظیر، اشتغال‌زایی، خوداتکایی، کاهش اثرات زیست محیطی، پایداری، استفاده ازمنابع محلی، پایین آوردن هزینه‌ها و بالا بردن منافع، محدود نمودن آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی، از طریق ایجاد مراکز و دفاتر مسئول انتخاب و ارزیابی تکنولوژی مناسب دنبال می‌شود. بدیهی است ایده تکنولوژی مناسب نه به یک موضوع و نه به یک تئوری بر می‌گردد بلکه بنیان‌های فلسفی آن به برخی از نهضت‌ها و تئوری‌هایی که منجر به شکل‌گیری و گسترش دیدگاه تکنولوژی مناسب گردید عبارتند از: سوسیالیسم اروپایی، سرمایه‌داری کارآفرینی، نهضت صلح بدون زور و اجبار، آزادی و برابری، نهضت فمینیست، شکست فن‌محوری، عامیانه‌گرایی آفریقایی

، محیط زیست گرایی و نهضت بین‌المللی نیروی کار. امروزه به علت نفوذ و تأثیر روز افزون تکنولوژی بر هستی انسان موضوع تحلیل فلسفی تکنولوژی مورد توجه قرار گرفته‌است. فلسفه تکنولوژی به بحث پیرامون ماهیت تکنولوژی و بررسی روابط میان آن با ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی می‌پردازد، و علاوه بر این موضوعات جنبه‌های اخلاقی را نیز مورد تحلیل قرار می‌دهد (۲۰۰۰، Kachmar Wicklein,).
با این وجود امروزه متأسفانه در برخی از موارد تکنولوژ

ی حد واسط در قیاس با تکنولوژی پیشرفته اکثرا نمادی از ناتوانی تلقی می‌گردد و صفت عقب ماندگی جایگزین صفت حد واسط می‌گردد و این خطاست. زیرا تکنولوژی حد واسط به علوم پشت نمی‌کند و بیش از انتقال تقلیدی صرف به توانایی علمی نیاز دارد. ذکر این نکته نیز ضرورت دارد که تکنولوژی حد واسط همیشه مناسبت‌ترین تکنولوژی برای کشورهای در حال توسعه نیست. به این معنا که تکنولوژی حد واسط را باید از دیدگاه کثرت‌گرایی فنی در نظر گرفت و تا زمانی که با محیط اقتصادی، اجتماعی، نهادی، فرهنگی و بومی به وحدت و سازگاری نرسد نمی‌توان آن رامناسب تلقی کرد. نباید به پیروی از تکنولوژی‌های شدیدا تجاری شده این طرز تفکر را پذیرفت که انتخاب واحد برای نیازهای متفاوت وجود دارد. بنابراین هر سه نوع تکنولوژی یعنی نویت، سنتی و حد واسط هر یک در موارد خاصی کاربرد داشته و هیچ یک بر دیگری رجحان و اولویت ندارد. (لوئی ریفر و همکاران، ترجمه: فراهانی و زرین قلم ۱۳۷۲).
ترویج کشاورزی و تکنولوژی
صرف نظر از مباحث فلسفی و علمی نظری پیرامون تکنولوژی، اعتقاد بر این است که تکنولوژی یکی از ابزارهای اساسی در نیل به ابعاد مختلف توسعه، از جمله توسعه کشاورزی و روستایی محسوب می‌گردد. چنان که موشر در بررسی عوامل موثر در توسعه

کشاورزی، تکنولوژی را به عنوان یکی از عناصر ضروری در توسعه کشاورزی معرفی نموده‌است. استیونزوبونن نیز تکنولوژی را به عنوان یکی از عوامل اساسی در نیل به توسعه کشاورزی شناخته‌اند (زمانی‌پور، ۱۳۷۳).
در بخش کشاورزی فرآیند نوآوری تکنولوژی از دو بخش علم و توسعه تکنولوژی تشکیل می‌گردد. علم ماحصل تحقیق و پژوهش‌های بنیادی، کاربردی و توسعه‌ای است. در فرآیند توسعه تکنولوژی نیز که خود شامل شش بخش می‌باشد علم جنبه کاربردی می‌یابد. بر این اساس مراحل توسعه تکنولوژی شامل مراحل: تولید تکنولوژی، آزمون تکنولوژی،ت

طبیقو سازگاری تکنولوژی، یکپارچگی تکنولوژزی، اشاعه تکنولوژی و نهایتاً نشر و پذیرش تکنولوژی می‌باشد. در این چارچوب از دیدگاه تعیین وظایف سازمانی باید اشاره کرد مراحل تولید علم تا یکپارچگی تکنولوژی را نهاد تحقیقات برعهده دارد و مراحل آزمون تا نشر و پذیرش تکنولوژی نیز برعهده نهاد ترویج کشاورزی است (حسینی، ۱۳۸۱).
به طور کلی تکنولوژی‌ها را در عرصه کشاورزی می‌توان به دو دسته عمده طبقه‌بندی نمود:
۱- تکنولوژی مادی: در این مفهوم دانش در قالب محصول تکنولوژی نظیر ابزار، تجهیزات، مواد شیمیایی زراعی، گونه‌های گیاهی اصلاح شده یا پیوندی، اصلاح نژاد حیوانات و انواع واکسن‌ها بروز می‌یابد.
۲- تکنولوژی مبتنی بر دانش: تکنولوژی در این غالب موضوعاتی همچون دانش فنی، مهارت‌های مدیریتی و دیگر امور مورد نیازکشاورزان برای کسب موفقیت در فرآیند

تولید محصولات زراعی یا دامی را در بر می‌گیرد. معمولاً انتقال تکنولوژی مادی به کشاورزان مستلزم تولید، توزیع، فروش بذر، ابزارآلات، مواد شیمیایی زراعی ودیگر نهاده‌های تولید است. بنابراین انتقال تکنولوژی مادی دراین چارچوب آسان‌تر از آموزش واشاعه دانش فنی و مهارت‌های مدیریتی به گروه بزرگی از کشاورزان کم سواد است. در عین حال روش‌هایی که برای انتقال تکنولوژی‌های گوناگون به کار گرفته می‌شوند با هم تفاوت زیادی دارند. عموما بخش خصوصی در زمینه تولید و توزیع تکنولوژی مادی بهتر عمل می‌نماید. از سوی دیگر بیشتر تکنولوژی‌های مبتنی بر دانش از طریق برنامه‌های کارآموزی حرفه‌ای جوانان روستایی یا از طریق ترویج د

ولتی بین کشاورزان آموزش داده می‌شود. در عین حال بیشتر تکنولوژی‌های مادی برای استفاده بهینه و کارساز از محصولات و ابزارآلات به دانش فنی نیاز دارند. بنابراین می‌توان گفت که هر دو نوع تکنولوژی‌های مادی و مبتنی بر دانش، در هم تکریب شده و لازم و ملزوم یکدیگر تلقی می‌شوند (سوانسون ۱۹۹۶، ترجمه: صالح نسب و همکاران، ۱۳۸۱).
واضح است توسعه تکنولوژی از هر نوع در بخش‌های مختلف از جمله بخش کشاورزی، امری تصادفی و خودبه‌خودی نیست، بلکه نیازمند دیدگاه جامع و آینده‌نگر هم در عرصه تحقیقاتی، برنامه‌ریزی و سیاستگذاری و هم در عرصه اجرایی می‌باشد. برای تحقق این امر یا می‌توان به ایجاد نهاد و موسسات ویژه مستقلی در موازات سایر نهادهای مرتبط با تکنولوژی یعنی از تولید تا اشاعه تکنولوژی اقدام نمود، و یا اینکه در داخل موسسات و نهادهای ذیربط بخش‌های ویژه‌ای را برای این موضعات اختصاص داد. شاید یکی از کارکردهای این موسسات یا بخش‌ها، تدوین منشور ملی تکنولوژی باشد. منشور ملی تکنولوژی به عنوان بیانیه ارزشی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه نسبت به تکنولوژی مطرح می‌باشد. هر چند منشور ملی تکنولوژی و سیاست ملی علم و تکنولوژی هم خانواده‌اندام مترادف نیستند. منشور ملی تکنولوژی همچون شالوده و پشتوانه ارزشی اصولی سیاست مذکور است و هر چند باید تغییرپذیر باشد اما نرخ تغییرات آن به اندازه سیاست ملی علم و تکنولوژی نخواهد بود. منشور ملی تکنولوژی می‌تواند به عنوان زیربنای استراتژی ملی تکنولوژی نیز تلقی گردد. اهم معیارهای منشور ملی تکنولوژی عبارتند از: مفهوم گرایی، ارزش‌گرایی، آینده‌گرایی، دورنما آفرینی، تبیین شفاهی از تعامل فرهنگ و تکنولوژی، پارادایم گرایی، رهبری گرایی و جامعیت گرایی (صاحبکار خراسانی، ۱۳۸۱).
امروزه با کاربرد تکنولوژی‌های گوناگون در تمدن‌ها و بخش‌های مختلف علاو

ه بر نیل به پیشرفت‌ها و موفقیت‌های بزرگ، مشکلات و تنگناهای متعدد و افزون‌تری متفاوت با گذشته بروز یافته‌است. همان‌گونه که پیشتر مطرح گردید برای نیل به توسعه کشاورزی و روستایی پایدار توسعه تکنولوژی از الزامات آن است، اما نه هر تکنولوژی. اکنون به مدد تجارب حاصله و افزایش قدرت شناخت و نیز تحلیل اثرات کاربرد دیدگاه تکنولوژی مناسب مطرح گردیده‌است. توسعه تکنولوژی‌های مناسب خود در گرو توسعه انسانی، حمایت از خلاقیت‌ها و ابتکارات افراد و نهادها، تقویت ارتباط بین واحدهای مسئول تولید، انتقال دهنده و کاربر تکنولوژی در سطوح خرد و کلان، و بخش‌های داخلی و خارجی، توجه به نظام‌ ارزشی جامعه، تعیین و معرفی

شاخص‌های مبین تکنولوژی مناسب با توجه به شرایط بومی، بررسی امکان‌پذیری فنی و اقتصادی، پایداری و جنبه زیست محیطی می‌باشد. دسترسی و کاربرد بهینه تکنولوژی مناسب همواره به عنوان یکی از اجزاء ضروری جهت توسعه بخش کشاورزی و روستایی محسوب می‌گردد ( کمپل و بارکر، ۱۹۹۶، ترجمه: صالح نسب و همکاران، ۱۳۸۱).
نتیجه‌گیری
بر مبنای چنین دیدگاه و اعتقادی می‌توان اظهار نمود تاسیس موسسه مستقل و یا بخش ویژه‌ای در تحقیق و ترویج کشاورزی برای مطالعه پیرامون مقولات مرتبط با تکنولوژی هم از منظر فلسفی و هم از جنبه علمی از قبیل انتخاب و ارزیابی تکنولوژی‌های مناسب، بررسی اثرات تکنولوژی، شناخت مولفه‌های اساسی در توسعه تکنولوژی، تدوین منشور ملی تکنولوژی، تعیین چشم‌انداز، اهداف، سیاست‌ها، استراتژی‌ها و اقدامات اساسی مورد نیاز از جمله فعالیت‌های مهم در مدیریت و نیز سرپرستی تکنولوژی کشاورزی محسوب می‌گردند. این دونهاد

نه تنها برتوسعه تکنولوژی کشاورزی تأثیر گذارند، بلکه خود نیز از آن تأثیر پذیرند. به عبارت دیگر بین توسعه تکنولوژی و توسعه و تقویت تحقیق و ترویج کشاورزی ارتباط دو طرفه‌ای وجود دارد. لذا تکنولوژی‌ها نه تنها یکی از علل توسعه‌اند بلکه خود معلول توسعه ظرفیت و عملکرد تحقیق، ترویج و البته کشاورزان هستند. افزون بر این موضوعات، امروزه هم در عرصه داخلی و بین‌المللی تمایل فزاینده‌ای بر

ای کسب آگاهی و کاربرد تکنولوژی‌های نوین وجود دارد. در این میان ترویج کشاورزی نیز می‌بایست از این قافله عقب نمانده و تلاش نماید ضمن شناخت ماهیت، کابردها و الزامات مورد نیاز، به بررسی اثرات آنها با دیدگاهی آینده‌نگر، جامع و علمی بپردازد.

منابع
۱- براون، ارنست (۱۹۹۸). زمینه فن‌آوری، ارزیابی و فن‌آوری‌ برای استفاده مدیران، مترجم: زنجانی، محمد (۱۳۷۹)، سازمان مدیریت صنعتی.
۲- توکلی، علیرضا (۱۳۷۹). اهمیت و سیاست فن‌آوری در شرایط جدید بین‌المللی، گزارش همایش علم و فن‌آوری آینده.
۳- حاجی حسینی، حجت‌ا; (۱۳۸۳). مبانی نظری توسعه فن‌آوری از دیدگاه مکاتب. فصلنامه توسعه تکنولوژی، سال دوم، شماره پنجم، پژوهشکده توسعه تکنولوژی جهاد دانشگاهی.
۴- حاج فتحعلی عباس و سید اصفهانی مهدی (۱۳۷۲). توسعه فن‌آوری (بررسی مفاهیم و فرآیند تصمیم‌گیری) تهران، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.
۵- حسینی، سید جمال (۱۳۸۱). جزوه درسی مقطع دکتری درس انتخاب و ارزیابی فن‌آوری مناسب، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم وتحقیقات تهران.
۶- دن آیدی (۱۹۸۳). تقدم وجودی تاریخی فن‌آوری بر علم، فلسفه فن‌آوری، ترجمه: اعتماد شاپور، (۱۳۷۷). نشر مرکز.
۷- زمانی‌پور، اسدا; (۱۳۷۳). ترویج کشاورزی در فرآیند توسعه، انتشارات دانشگاه بیرجند، چاپ اول.
۸- سوانسون، برتون ئی (۱۹۹۶). تقویت روابط تحقیق، ترویج و کشاورزی، بهبود ترویج کشاورزی کتاب مرجع، ترجمه: صالح نسب، غلامحسین، موحدی رضا، کرمی دهکردی، اسماعیل (۱۳۸۱). معاونت ترویج و نظام بهره‌برداری.
۹- سیف‌کار، نوید (۱۳۸۰). مراحل فرآیند نوآوری از دیدگاه ر

اش و هابدی، شبکه تحلیل‌گران فن‌آوری.
۱۰- شاه میرزایی، علیرضا (۱۳۷۹) تمایز فن‌آوری از علم و پیامدهای سیاستی و راهبردی آن، گزارش همایش علم و فن‌آوری، آینده و راهبردها.
۱۱- شهبازی، اسماعیل (۱۳۸۱). توسعه و ترویج روستایی، انتشارات دانشگاه تهران.
۱۲- صاحبکار خراسانی، محمد (۱۳۸۰). منشور ملی فن‌آوری (تعریف و معیارها) شبکه تحلیل‌گران فن‌آوری.
۱۳- علی احمدی، علیرضا (۱۳۷۷). مدیریت تحقیق تا توسعه فن‌آوری، مرکز انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی.
۱۴- کمپل بل دانستان، پارکر سنت کلر (۱۹۹۶). انتخاب محتوی مناسب و روش‌های ارائه برنامه، بهبود ترویج کشاورزی کتاب مرجع، ترجمع: صالح نسب غلامحسین، موحدی رضا، کرمی دهکردی اسماعیل، (۱۳۸۱) معاونت ترویج و نظام بهره‌برداری.
۱۵- لوئی ریفر، کاتاپانی آندره، اکسپرتون ویلیام، لوک فوگه ژاک (۱۹۸۹). شرکت‌های فراملیتی و توسعه درون‌زا، تأثیر شرکت‌های فراملیتی بر فرهنگ، ارتباطات، ‌آموزش و پرورش، علوم و فن‌آوری، مترجمان: فراهانی فاطمه، زرین قلم عبدالحمید (۱۳۷۲) مرکز انتشارات کمیسیون ملی یونسکو در ایران.
۱۶- لهسایی زاده، عبدالعلی (۱۳۷۹). جامعه‌شناسی توسعه روستایی، چاپ اول، انتشارات زر.
۱۷- مددپور، محمد (۱۳۷۵). درآمدی بر تکنولوژی اطلاعات، انتشارات تربیت، چاپ اول.
۱۸- مهدوی، محمد نقی (۱۳۷۹). فن‌آوری اطلاعات و اطلاعات فن‌آوری، نشر چاپار، چاپ اول.
۱۹- هایدگر، مارتین (۱۹۶۲). پرسش از فن‌آوری، فلسفه فن‌آوری، ترجمه: اعتماد شاپور (۱۳۷۷). نشر مرکز

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.