فایل ورد کامل مقاله کارآفرینی و بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs)؛ تحلیل علمی و نقش آنها در توسعه اقتصادی
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
فایل ورد کامل مقاله کارآفرینی و بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs)؛ تحلیل علمی و نقش آنها در توسعه اقتصادی دارای ۴۳۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد فایل ورد کامل مقاله کارآفرینی و بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs)؛ تحلیل علمی و نقش آنها در توسعه اقتصادی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله کارآفرینی و بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs)؛ تحلیل علمی و نقش آنها در توسعه اقتصادی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله کارآفرینی و بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs)؛ تحلیل علمی و نقش آنها در توسعه اقتصادی :
کارآفرینان کسانیاند که با ایجاد محصولات و خدمات نوین مورد نیاز مردم، درآمد خوبی کسب میکنند. واژه (Entrepreneur) که در فارسی کارآفرین ترجمه شده است، در بردارنده معنای موفّقیت است. این واژه به معنای محصولات، ابداعات، کیفیت و خدمات نویندر درون یک شرکت است. این واژه به معنای نوع خاصی از روحیه، سر زندگی و فضیلت است. ای. ا . باتلر ، مفسر روزنامه تجاری، آن را «شوق خلقت» می¬نامد. از همه مهمتر، این واژه به اشخاص پرارادهای اطلاق میشود که اراده، خلّاق، پایداری و موفّقیت اجتناب ناپذیرشان، آنها را به رهبران و قهرمانان روز تبدیل میکند (کوک،ترجمه تیموری.۱۳۸۲ ص۱۵).
افق کارآفرینی:
کارآفرینی واژه¬ای جادویی است. وقتی در حد یک کلمه به آن نگاه کنید، چیزی بیش از ایجاد اشتغال به ذهن القاء نمی¬شود. امّا اگر در این واژه تعمّق کنید، و به خلّاقیت که جوهره آن است دست پیدا کنید. آن گاه جادوی این واژه بر شما عیان خواهد شد، و شما خود نیز جادو خواهید شد. گرچه بسیاری از افراد به امید کار وارد این گود می¬شوند، امّا در ادامه نواهایی خواهند شنید و رنگ-هایی خواهند دید که تاکنون از آن بی خبر بوده¬اند. و بدین شیوه فرد جادو می¬شود. البته آنچه بیان شد درون خود فرد است و کارآفرینی همانند آینه¬ای آن ¬را به فرد باز می¬نمایاند. کارآفرینی طریقی است که به جان آفرینی ختم می¬شود؛ به زبان دیگر کارآفرینی همان طریق خود شکوفایی است. کارآفرینی عرصه وسیعی به ابعاد تخیّل بشر دارد. و در یک کلام عرصه نامحدود دارد. از مروارید بافی یک دختر نابینا در بازارچه خود اشتغالی پارک لاله تهران گرفته تا تدوین سیاست¬های جهانی آمریکا در کاخ سفید. در سال ۱۹۸۵ بحث در باره دولت¬های کارآفرین در عصر اطلاعات شکل گرفت و این بحث در دوره ریاست جمهوری کلینتون به اوج خود رسید. به¬طوری¬ که کلینتون رئیس جمهور وقت امریکا بیان کرده بود که اگر بخواهیم بر دنیا حاکم باشیم، راهی نداریم جز این که برای در دست گرفتن دنیا، هم سیاست جدیدی را برگزینیم و هم سطح و گونه جدیدی از خدمات را به عموم مردم دنیا ارائه کنیم. برای تحقق این امر بحث بازآفرینی دولت را مطرح می¬کنند. اسبورن و گابریل اصول بازآفرینی دولت را به شرح ذیل ارائه نمودند (غریبی،۱۳۸۱ ص۲۳).
– هدایت و رهبری به¬ جای ((فعّالیت اجرایی)) .
– قدرتمند سازی به جای خدمتگزاری.
– تزریق رقابت به عرصه خدمات.
– دگرگون سازی سازمانهای قاعده مدار.
– سرمایه گذاری بر روی دستاوردها و نوآوری¬ها.
– ارضای نیازهای مشتری ونه بروکراسی.
– پیشگیری به جای درمان.
– حرکت از سلسله مراتب به سمت مشارکت و کارگروهی.
– استفاده از مکانیزم بازار به عنوان اهرمی قوی برای تغییرات.
با نگاهی به اصول بازآفرینی دولت، تعدادی از این اصول در واقع همان اهداف کارآفرینی است. همین کارآفرینی در مسیر رشد خود به کارآفرینی سیاسی و یا آنچه که ذکر شد (دولت کارآفرین) ختم می¬شود.
اهمّیت کارآفرینی:
• کارآفرینی نوش داروی لحظات دشواری:
کارآفرین میتواند در حالت اضطراری پاسخگو باشد. او در صورت نیاز میتواند فوراً تصمیمگیری کند. برای این کار، او باید حوادثی را که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد پیشبینی کند و از عواقب آن آگاه باشد. ماهیت شغلی کارآفرینی، سرمایهگذاری طولانی مدت، پیشبینی جایگزینها و عواقب آنها قبل از اتفاق، پیشبینی تغییرات و آمادگی تطبیق با این شرایط را ایجاب میکند (سالازار و همکاران،ترجمه نطاق،۱۳۸۰،ص۴۵).
• کارآفرینی مسیر خود شکوفایی:
کارآفرینی یک فرآیند اجتماعی است که در آن کارآفرین با اشتیاق و پشتکار درکار، خویشتن خویش را پیدا میکند و از بند عادات و سنّتهای مرسوم رها میشود (احمدپور/نقل از سعیدی کیا ، ۱۳۸۲،ص۳۵). کارآفرینی عامل رشد و شکوفایی استعدادها و سوق دهنده به سوی خود شکوفایی است (کشتکاران.۱۳۸۱ص۱۲۱). کارآفرینی تواناییهای انباشته فردی را آزاد میکند. نیازهایی مانند استقلال و اتّکا به نفس نمونههایی هستند که با توسعه کارآفرینی در افراد امکان بروز پیدا میکنند. بر اساس تحقیقات انجام شده در میان خانوارهای کشور انگلستان افراد در کنار انگیزههای مادی مانند پول و سمت، کارآفرینی را راهی برای ارضای برخی نیازهای معنوی خود مانند آزادی، استقلال و کسب جنب و جوش در زندگی انتخاب میکنند (گزارش منتشر شده توسط اتحادیه اروپا، سال ۲۰۰۳ /نقل از سایت موسسه خانه پژوهش نواندیش).
• کارآفرینی بعنوان جوهره رویش سیستم اقتصادی:
کارآفرینی موتور توسعهی اقتصادی است. آنچه کارآفرینان مخاطرهجو انجام میدهند نوعی “تخریب خلاق” در نظام اقتصادی و ایجاد ساختارها و مناسبات اقتصادی جدید است.کارآفرینی طبق مدل توسعه اقتصادی « شومپیتر »، تخریبِ خلّاق است که به عنوان یک نیروی برانگیزاننده در توسعه اقتصادی جامعه، لازم و ضروری است (کوراتکو و هاجتس / نقل از احمدپور، ۱۳۸۰، ص۱۰). تخریب خلاق در واقع همان قدرت جوانه زدن است، جوانه¬های که طراوت و شادابی را به سیستم اقتصادی باز می¬گرداند. تداوم حیات اقتصادی را فراهم می¬کند. چنانچه این توان از یک سیستم اقتصادی سلب شود، اگرچه بالاترین توان را نیز داشته باشد، بالاخره از بین خواهد رفت. تنها راه تداوم حیات اقتصادی کارآفرینی است.
• کارآفرینی فرایند خلق ارزشها است:
کارآفرین با عمل خود سه ارزش را خلق می کند.
۱- ارزش اقتصادی (ثروت): کارآفرینی فرایند خلق و توزیع ثروت در اجتماع است.
۲- ارزش اجتماعی: کارآفرین با کار خود از یک سو به تقاضا های افراد اجتماع جواب میدهد و از سوی دیگر باخلق ثروت، رفاه و آسایش را به اجتماع ارزانی می دارد و این¬ها خود ناشی از حس احترام و ارزش برای دیگران می باشد.اگر نتوان گفت که انگیزه اوّلیه کارآفرینی پاسخ به نیازهای اجتماعی است، امّا تداوم کارآفرینی وابسته به این امر می باشد.
۳- ارزش وجودی (خلق معنای زندگی): مکتب معنی درمانی برای معنا بخشیدن به زندگی سه راه را پیشنهاد میکند. یکی از این راهها عبارتست از خلق چیزی در جهان، که کارآفرینی این فرایند را فراهم می¬کند.
بیان مساله:
از دیدگاه کتل شخصیت چیزی است که امکان پیش بینی آنچه را که شخص در یک موقعیت معین انجام خواهد داد می-دهد (کتل /نقل از شولتز ترجمه سید محمدی).
هدف از مطالعه شخصیت و ویژگی¬های شخصیتی، پیش بینی کردن رفتار است. یعنی پیش بینی کردن آنچه یک فرد در پاسخ به یک موقعیت معین انجام خواهد داد. تنها زمانی که ما صفات یک نفر را بشناسیم می¬توانیم پیش بینی کنیم که آن شخص چگونه در یک موقعیت رفتار خواهد کرد.
رفتار فرد حاصل تعامل ویژگی¬های شخصیتی با شرایط و عوامل محیطی است. بدون شک رفتار همه انسانها از شرایط اجتماعی و ویژگیهای شخصیتی آنها ناشی می¬شود. آنچه مهم است اینست که جنبه فاعلیت به کدام بخش مربوط می¬شود؟ در پس رفتارهای جدید معمولاً فاعلیت به ویژگیهای شخصیتی و برداشت فرد از آن موقعیت بر می¬گردد. در کارآفرینی نیز چنین شرایط حاکم است. به طوری که دانلد اف در این زمینه چنین بیان می¬کند: بازاریابی مهم است؛ امور مالی حائز اهمّیت است؛ حتی کمک به نهادهای عمومی نیز اهمّیت دارد. ولی هیچ یک از آنها به تنهایی باعث ایجاد کارهای جدید نمیشوند. از همین رو به شخصی نیاز داریم که در ذهن او، کلیه حالات ممکن گرد هم آورده شوند، باور داشتهباشد. برای این موارد به یک دیدگاه روانشناختی حقیقی از کارآفرینی نوین نیاز است (دانلد اف.ریچارد ام، ترجمه عامل محرابی.۱۳۸۳ .ص۱۲۸).
با پررنگ شدن نقش کارآفرینان در توسعه اقتصادی، روان¬شناسان با هدف ارائه نظریه¬هایی مبتنی بر ویژگیهای شخصیتی و همچنین با تفاوت قائل شدن بین کارآفرینان با مدیران و غیر کارآفرینان، به بررسی ویژگیهای روانشناختی کارآفرینان پرداختند ( فرن هام ۱۹۹۴/به نقل از احمدپور ۱۳۸۰).
شناسایی ویژگی¬های شخصیتی کارآفرینان از اهمّیت خاصی برخوردار می¬باشد. برای ترویج و پرورش صفت کارآفرینی در اجتماع نیازمند شناخت ویژگیهای شخصیتی و روان شناختی مؤثّر در امر کارآفرینی می¬باشیم. هدف این تحقیق نیز بررسی ویژگیهای شخصیتی و روان شناختی مؤثّر در کارآفرینی است. به همین منظور پنج ویژگی شخصیتی و روان شناختی در نظر گرفته شده است، و به بررسی و مقایسه این پنج ویژگی دربین کارآفرینان و افراد عادی پرداخته¬ایم. این پنج ویژگی عبارتند از:
– خودپنداره :
خوپنداره ارزیابی کلی فرد از شخصیت خودش است. این ارزیابی ناشی از ارزیابیهای ذهنی است که معمولاً از ویژگیهای رفتاری خود به عمل میآوریم. در نتیجه، خوپنداره ممکن است مثبت یا منفی باشد (فرهنگ توصیفی اصطلاحات روانشناسی،برنو،ترجمه یاسایی وطاهری.۱۳۷۰ ص۱۰۹).
– باورهای خودکارآمدی :
منظور از باورهای خود کارآمدی، باورهای شخص درمورد توانایی برای کنار آمدن با موقعیتهای متفاوت (فرهنگ روانشناسی و روان پزشکی،پورافکاری.۱۳۷۳ص۱۳۶۴).
– منبع کنترل :
منبع¬کنترل، به انتظار تعمیم یافته در مورد تقویتهایی اشاره میکند که تحت کنترل درونی – بیرونی هستند. افراد بین این دو جهتگیری قرار میگیرند. در یک طیف افراد دارای کنترل درونی قرار دارند که معتقدند تقویت¬ها با تلاش شخصی، توانایی و ابتکار تعیین میشود. در طرف دیگر، افراد دارای کنترل بیرونی هستند که معتقدند تقویتها توسط افرادی دیگر، ساختارهای اجتماعی، شانس یا سرنوشت تعیین میگردد (راتر، ۱۹۶۶به نقل از گوردن ای ،ترجمه غضنفری و یزدانی،ص۱۷۳).
– خلّاقیت :
خلّاقیت عبارت است از فرایندهای ذهنی که منجر به یافتن راه¬حل¬ها، ایده¬ها، مفهوم سازیها، شکلهای هنری، تئوریها و فرآوردهایی می¬شود که بی همتا و تازه هستند (لغت نامه روانشناسی پنگوئن به نقل از فیض بخش،۱۳۸۱،ص۱۲).
– هوش هیجانی :
گلمن(۲۰۰۱) هوش هیجانی را مهارتی می¬داند که دارنده آن می¬تواند از طریق خودآگاهی، روحیات خود را کنترل کند؛ از طریق خود مدیریتی آن را بهبود بخشد؛ از طریق همدلی، تاثیر آنها را درک کند و از طریق مدیریت روابط به شیوه¬ای رفتار کند که روحیه خود و دیگران را بالا ببرد (به نقل ازخائف الهی، دوستار.۱۳۸۲ص۵۴).
هدف پژوهش
این پژوهش در پی شناخت ویژگی¬های روان¬شناختی و شخصیتی مؤثر در امر کارآفرینی می¬باشد. برای دست¬یابی به این هدف محقق پنج ویژگی شخصیتی و روانشناختی را مشخص نمود و به امر ارزیابی آن در افراد کارآفرین و مقایسه آن با افراد عادی پرداخته است.
اهمّیت موضوع تحقیق :
مطالعه کارآفرینی نوین با خصوصیاتی منطقی ویژگیهای روان¬شناختی «کارآفرینان» آغاز شد. با گذشت سالها تعداد بیشتری از ویژگی¬های شخصیت شناسی کنار گذاشتهاند، رد شدهاند، یا حداقل به طور نامؤثر مورد سنجش قرار گرفتهاند. نتیجه این بود که تقریباً به هر چیزی پرداخته شد. مگر فرد. شرایط اقتصادی مهم هستند، بازاریابی مهم است؛ امور مالی حائز اهمّیت است؛ حتی کمک به نهادهای عمومی نیز اهمّیت دارد. ولی هیچ یک از آنها به تنهایی باعث ایجاد کارهای جدید نمیشوند. از همین رو به شخصی نیاز داریم که در ذهن او، کلیه حالات ممکن گرد هم آورده شوند، باور داشته باشد. برای این موارد به یک دیدگاه روانشناختی حقیقی از کارآفرینی نوین نیاز است (دانلد اف، ریچاردام، ترجمه عامل محرابی،۱۳۸۳،ص۱۲۸).
به دلایل ذیل شناخت ویژگی¬های روان¬شناختی و شخصیتی کارآفرینان از اهمّیت ویژه¬ای برخوردار می¬باشد.
۱- شناخت افراد مستعد کارآفرینی:
برای چنین شناختی باید ویژگی¬های مرتبط با کارآفرینی را شناسایی کرد. داشتن ویژگی¬های خاص روان¬شناختی و شخصیتی از ملزومات کارآفرینی است توسعه کار آفرینی نیازمند تربیت افراد کار آفرین میباشد. در سرتاسر دنیا مراکز مختلفی برای آموزش و آماده کردن افراد جهت کارآفرینی وجود دارد. یکی از راههای سریع در آموزش کارآفرینی اینست که افرادی را که بصورت بالقوه از روحیه کارآفرینی برخور می¬باشند شناسایی نموده و سپس امکانات لازم را جهت به فعلیت رساندن آنها را فراهم -نمایند.
۲- توسعه و تشویق بینش کارآفرینی:
در تربیت کارآفرین دو عامل مدّ نظر میباشد؛ که یکی ازاین عوامل رویکرد شناخت ویژگی¬های روان¬شناختی و رفتار کارآفرینانه فرد می¬باشد. در این دیدگاه، ویژگی¬های کارآفرینان را برای فرد بیان کرده و راههای کسب این توانمندیها و ویژگی¬ها را به او نشان میدهند تا فرد تشویق شود و با کسب تواناییهای فردی دست به فعّالیتهای کارآفرینانه بزند. به عبارتی با این عامل، بذر را تقویت میکنند و با شیوههای اصلاح نباتات کاری میکنند که این بذر در هر خاک و شرایط سخت جوی رشد کند و بتواند در عرصه رقابت دوام آورده و پایدار بماند (سعیدی کیا،۱۳۸۲،ص۱۳۳).
۳- ساخت وتهیه آزمونهای روان شناختی معتبر در زمینه کارآفرینی:
برای ساخت یک آزمون معتبر در زمینه کارآفرینی باید از ویژگیهای مؤثر در این امر اطلاع داشته باشیم.
دلائل ضرورت تهیه آزمونهای کارآفرینی:
۱-۳ امروز یکی از مهمترین اولویتهای حرفه¬ای شناخت کارآفرینان بالقوه می¬باشد. چراکه این افراد را می¬توان با سرمایه گذاری اندکی به کارآفرینان موفقی تبدیل نمود.
۲-۳ شناخت افرادی با ویژگیهای کارآفرینی برای سازمانها و شرکتها یک امر حیاتی است. زیرا با شناسایی این افراد و قرار دادن آنها در جایگاه مناسب می¬توان میزان بهره وری سازمان را بسیار بالا برد. برعکس اگر چنین افرادی شناسایی نشوند و همانند سایرین با آنها برخورد شود نه تنها در پیشبرد اهداف مؤثر نمی¬باشند بلکه به صورت ناخودآگاه به مانع تبدیل می¬شوند. با یک آزمون مناسب به راحتی می¬توان چنین افرادی راشناسایی نمود.
۴- مشاوره کارآفرینی:
توجه به مشاوره کارآفرینی یک ضرورت جدی در امر توسعه کارآفرینی می¬باشد. یک مشاور کارآفرینی باید به صورت کاملاً تخصصی از ویژگیهای فردی موثر در امرکارآفرینی اطلاع داشته باشد. این امر مستلزم شناخت ویژگیهای موثر درکارآفرینی است.
شکل گیری مشاوره روان شناختی کارآفرینی بنا به دلائل ذیل ضروری می¬باشد.
۱-۴ بسیاری از افراد دست به فعّالیت کارآفرینانه می-زنند، امّا متأسفانه تعداد کمی موفق می¬شوند. پس اگر مشاورین متخصص در امر مشاوره روانشناختی با گرایش کارآفرینی وجود داشته باشند، می¬توانند تأثیر گذار باشند. و میزان موفّقیت تلاشهای کارآفرینانه را افزایش دهند.
۲-۴ بسیاری از کارآفرینان در زندگی حرفه¬ای خود دچار مشکل می¬شوند و ممکن است روند فعّالیت آنها را سد نماید. در این لحظات وجود مشاوری که به کارآفرینی نیز آگاه باشد. بسیار می¬تواند مثمر ثمر باشد.
۳-۴ با توجه به مدل رشد کارآفرینی که در این تحقیق ذکر شده است. ممکن است که کارآفرین در هر مرحله¬ای از این رشد دچار مشکل شود و از ادامه فعّالیت منصرف شود امّا با وجود یک مشاور آگاه به این تحول و مسائل مربوط به آن، می¬تواند کارآفرین را در این مسیر یاری و هدایت نماید.
۵-توجه به این ویژگی¬ها در تدوین متون و منابع آموزشی کارآفرینی :
این امر زمانی محقق می¬شود که این ویژگیها قبلاً شناسایی شده باشند. مدتی است که تشکیل کارگاهای آموزشی در زمینه کارآفرینی بسیار رایج شده است، زمانی این کارگاها بیشترین بازدهی را خواهند داشت، که به این ویژگی¬ها توجه شود.
فرضیه های پژوهش
در پژوهش حاضر فرضیه¬های زیر آزمون شده¬اند.
فرضیه اصلی:
بین کارآفرینان و افراد عادی از لحاظ ویژگیهای شخصیتی و روان شناختی تفاوت وجود دارد .
فرضیه های فرعی:
۱- بین میزان هوش هیجانی کارآفرینان و افراد عادی تفاوت وجود دارد.
۲- بین میزان خلّاقیت کارآفرینان و افراد عادی تفاوت وجود دارد.
۳- بین میزان خودکارآمدی کارآفرینان و افراد عادی تفاوت وجود دارد.
۴- بین میزان خودپنداره کارآفرینان و افراد عادی تفاوت وجود دارد.
۵- بین منبع کنترل کارآفرینان و افراد عادی تفاوت وجود دارد.
متغیرهای پژوهش
متغییرهای پژوهش حاضر عبارتند از:
متغیرپیش بینی کننده:
متغیر پیش¬بینی¬کننده به متغیری گفته می¬شود که از طریق آن متغیر ملاک، تبیین یا پیش بینی می¬شود. متغیر پیش¬بینی¬کننده، متغیر پیش فرض است به این معنی که این متغیر مقدّمه و متغیر ملاک نتیجه آن است. متغیر پیش¬بینی-کننده متغیری است که از پیش وجود دارد و فرض شده است که بر متغیر ملاک تأثیر دارد.
در این تحقیق پنج ویژگی شخصیتی و روان شناختی مورد تحقیق، متغیر پیش¬بینی¬کننده می¬باشند که عبارتند از:
۱- خودپنداره ۲- خودکارآمدی
۳- منبع کنترل ۴- خلّاقیت
۵- هوش هیجانی
متغیر ملاک:
متغیری است که مشاهده یا اندازه گیری می¬شود تا تأثیر متغیر پیش¬بینی¬کننده برآن معلوم و مشخص شود.
در این تحقیق ویژگی و صفت کارآفرینی به عنوان متغیرملاک در نظر گرفته شده است.
ویژگی و صفت کارآفرینی (با توجه به این¬که هنوز ابزار استانداردی برای سنجش صفت کارآفرینی ساخته نشده است، لذا در این تحقیق از افرادی که به عنوان کارآفرین ازسوی مراکزی نظیر: سازمان همیاری اشتغال، شرکت گسترش کارآفرینی وابسته به سازمان گسترش نوسازی صنایع ایران، موسسه پژوهشی خانه پژوهش نواندیش، نشریه انجمن کارآفرینان شناخته شده¬اند، استفاده شده است.
متغیر کنترل:
متغیرهای کنترل به عواملی گفته می¬شوند که تأثیر آنها بر متغیر وابسته (ملاک) توسط پژوهشگر خنثی یا حذف می¬شود (دلاور،۱۳۷۹،ص۴۵).
متغیرهای کنترل در این تحقیق عبارتند از: سن جنس و میزان تحصیلات.
این متغیرها به دو شیوه در این تحقیق کنترل شده¬اند:
الف: انتخاب گروه افراد عادی متناسب با گروه کارآفرینان از لحاظ متغیرهای فوق. (شیوه همتا نمودن)
ب: شرکت کنندگان به طور مستقل در هر گروه و بر اساس متغیرهای فوق طبقه بندی شدند، سرانجام تحلیل داده¬ها مبنی بر تأثیر متغیرهای فوق بر نتایج آزمونها مورد ارزیابی قرار گرفت.
تعاریف نظری و عملیاتی اصطلاحات (مورد تحقیق)
کارآفرینی :
تعریف نظری:
فرآیند خلق چیز (کالا یا خدمات) جدید و با ارزش است با اختصاص زمان و تلاش لازم، در نظر گرفتن ریسکهای (خطر پذیری) مالی، روانی و اجتماعی، و رسیدن به رضایت فردی و مالی و استقلال (هیسرچ وپیترس، ترجمه فیض بخش و تقی یاری،۱۳۸۳،ص۱۰).
تعریف عملیاتی:
ویژگی که به واسطه آن افرادی از جمله افرادی که در این تحقیق مورد ارزیابی قرار گرفته¬اند، از سوی مراکز ذیصلاح بعنوان کارآفرین معرفی شده¬اند.
کارآفرین :
تعریف نظری:
کارآفرین کسی است که توانایی آن را دارد تا فرصتهای کسب و کار را ببیند و آنها را ارزیابی کند، منابع لازم را جمعآوری و از آنها بهرهبرداری کند؛ و عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفّقیت پیریزی نماید (مردیث و همکاران، ترجمه نبی¬ئیان،۱۳۷۱،ص ۱).
تعریف عملیاتی:
در این تحقیق کارآفرین کسی است که از سوی یک از سازمان¬ها و شرکت¬های ذیل: سازمان همیاری اشتغال فارغ التحصیلان جهاد دانشگاهی، کمیته دومین جشنواره کارآفرینی مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی شریف، شرکت گسترش کارآفرینی وابسته به سازمان نوسازی صنایع ایران به عنوان کارآفرین شناخته شده باشند.
خلّاقیت
تعریف نظر ی:
پاپالیا (۱۹۹۸) خلّاقیت را توانایی دیدن چیزها در یک نظر نو و غیر معمولی می¬داند، دیدن مشکلاتی که هیچ کس دیگر امکان تشخیص موجود بودن آنها را نمی¬دهد، سپس ارایه رهیافت¬های جدید، غیر معمولی و اثر بخش می¬داند (آقایی،۱۳۷۷،ص۱۷).
تعر یف عملیاتی:
در این پژوهش منظور از خلّاقیت نمره حاصل از اجرای آزمون سنجش خلّاقیت عابدی می¬باشد.
خودپنداره
تعریف نظری : “
باور و پندار فرد نسبت به خودش، نگرش او نسبت به خود در مورد اینکه چگونه فردی است، چه ویژگیهایی دارد و نیز نگرش فرد نسبت به ویژگیهای برجسته خودش”(کوپر اسمیت و فولدمن، ۱۹۷۴، به نقل از خاطری،۱۳۸۴).
تعریف عملیاتی:
در این پژوهش منظور از خود پنداره نمره¬ی حاصل از اجرای آزمون خود پنداره راجرز می¬باشد.
منبع کنترل :
تعریف نظری :
عقیده فرد نسبت به اینکه وی تحت کنترل وقایع خارجی یا داخلی می¬باشد را مرکز کنترل می¬نامند (هورنادی وآبود به نقل احمدپور،۱۳۸۰).
تعریف عملیاتی:
در این پژوهش منظور از مکان کنترل نمره¬ی حاصل از اجرای آزمون مکان کنترل راتر می¬باشد.
خود کارآمدی
تعریف نظری :
درنظام بندورا، منظور از خودکارآمدی، احساس¬های شایستگی، کفایت، و قابلیت در کنار آمدن با زندگی است (شولتز،ترجمه سید محمدی،۱۳۷۷،ص۴۶۶).
تعریف عملیاتی:
در این پژوهش منظور از خودکارآمدی نمره¬ی حاصل از اجرای مقیاس خودکارآمدی شرر و همکاران می باشد.
هوش هیجانی:
تعریف نظری:
گلمن (۲۰۰۱) هوش هیجانی را مهارتی می¬داند که دارنده آن می¬تواند از طریق خودآگاهی، روحیات خود راکنترل کند؛ از طریق خود مدیریتی آن را بهبود بخشد؛ از طریق همدلی، تاثیر آنها رادرک کند و از طریق مدیریت روابط به شیوه ای رفتار کند که روحیه خود ودیگران را بالا ببرد (خائف الهی، دوستار،۱۳۸۲،ص۵۴).
تعریف عملیاتی:
هوش هیجانی توانایی است که در این تحقیق توسط پرسشنامه هوش بهر هیجانی بار- اون مورد سنجش قرار گرفته است
((اگر کار تفریح باشد، زندگی لذّت بخش است و اگر
وظیفه باشد، زندگی بردگی است)) “ماکسیم گورکی”
مقدّمه
شناسایی و پرورش صفات کارآفرینی، کمک بسیار بزرگی برای هر کاری که انتخاب کنید، میباشد، چه این کار، کارآفرینی باشد چه هر شغل دیگری. زمانی تصور میشد که کارآفرینان به جای ساخته شدن، متولّد میشوند. صفات آنها به قدری نادر و خاص بود که در هر جایی یافت نمیشد. امروزه، شواهد کافی موجود است که نشان دهد صفات کارآفرینی میتواند در نتیجه آموزش دوران کودکی، استقلال، به خود متّکی بودن و در معرضِ ارزشهای فرهنگی مرتبط با کار و صنعت قرار گرفتن، پرورانده شود (سالازار و همکاران ترجمه نطاق،۱۳۸۰،ص۵۳).
کار آفرینی چیست؟
کارآفرینی عبارتست از؛ فرایند کشف و برنامه ریزی عنصر وجودی (خود واقعی) خویشتن در عرصه فعّالیت حرفه¬ای، جهت دست یابی به خود شکوفایی (پژوهشگر).
کارآفرینی عبارتست از فرآیند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهره گیری از فرصتها (احمدپور،۱۳۸۰).
جفری تیمونز کارآفرینی را ایجاد کننده یک چیز ارزشمند از هیچ می¬داند و کارآفرین کسی است که دارای قدرت درک بالا است و توان پیدا کردن خلأها و فرصتها را دارد، و می¬تواند در جامعه از طریق پرورش ایده و تبدیل فکر خود به یک محصول جدید اقدام به ارزش آفرینی از هیچ نماید. این ارزش میتواند یک ارزش اقتصادی، سیاسی و یا اجتماعی و حتّی فرهنگی باشد (سعیدی کیا،۱۳۸۴).
کارآفرینی یعنی: تشکیل تیمی از افراد با مهارتها و استعدادهای مکمّل و مشاهده فرصت¬ها در شرایطی که دیگران تنها هرج و مرج، تناقض، تضّاد و ابهام را متوجه می¬شوند و همچنین مستلزم یافتن دستیابی و کنترل منابع برای دنبال نمودن فرصت می¬باشد (احمدپور،۱۳۸۰ص۲۴).
مک¬کله¬لند تعریف گسترده¬تری از کارآفرینی بیان می¬کند و فرایند کارآفرینی را فراتر از شغل و حرفه، بلکه یک شیوه زندگی تعبیر می¬نماید به طوری که خلّاقیت و نوآوری، عشق به کار و تلاش مستمر، پویایی، مخاطره پذیری، آینده نگری، ارزش آفرینی، آرمان¬گرایی، فرصت¬گرایی، نیاز به پیشرفت، مثبت اندیشی، زیر بنا و اساس زندگی کارآفرینانه می¬باشد، در این زندگی شکست مفهومی ندارد به جز این که پلّه¬ای باشد برای بالا رفتن، موقعیتی برای آموختن، تصور ناقصی از واقعیت، ابهامی که در هدف وجود دارد، واقعه¬ای که هنوز فواید آن تبدیل به سود نشده است. در این زندگی پول، انگیزه اصلی و اولیّه فعّالیت¬های اقتصادی نیست، بلکه معیاری برای سنجش میزان موفّقیت فرد محسوب می¬شود. در زندگیِ کارآفرینانه، هدف اصلی از کار و فعّالیت ارضاء حس کنجکاوی، تحقّق بخشیدن به آرمانها، آزاد سازی انرژی¬های ذهنی و تبدیل آنها به ایده¬های عملی و در نهایت خلق ارزش است و همه چیز تحت الشعاع آرمان شخص قرار می¬گیرد (صمد آقایی، ص۱۳۷۸).
کارآفرینی ویژگی فردی است، که؛ با عزمی راسخ و با وجود موانع بسیار در رساندن یک محصول یا ارائه خدمت جدیدی به بازار، فرایند نوآوری را با موفّقیت هدایت میکند (قاسم زاده/ نقل از سعیدی کیا،۱۳۸۲ص ۹۶). خلاصه مطلب این که، کارآفرینی چیزی بیش از ایجاد کار است. گرچه این امر به طور قطع، یکی از وجوه مهم آن است، ولی تصویر کاملی از¬ کارآفرینی ارائه نمیدهد. خصوصیاتی همچون جستجو به دنبال فرصت¬ها، به جان خریدن خطرات، و اصرار در تحقّق پیوستن ایدهها در مجموع دیدگاه خاصی را تشکیل میدهند که کارآفرینان را به تصویر میکشند (دانلد اف، ریچارد ام. ترجمه عامل محرابی،۱۳۸۳،ص۲۲).
کارآفرینی فرایند خلق ارزشها است. کارآفرین با عمل خود سه ارزش را خلق می¬کند.
۱- ارزش اقتصادی(ثروت): کارآفرینی فرایند خلق و توزیع ثروت در اجتماع است.
۲- ارزش اجتماعی: کارآفرین با کار خود از یک سو به تقاضا های افراد اجتماع جواب می¬دهد و از سوی دیگر با خلق ثروت، رفاه و آسایش را به اجتماع ارزانی می¬دارد و اینها خود ناشی از حس احترام و ارزش برای دیگران می باشد. یک کارآفرین موفق به خاطر کمک¬هایی که به جامعه میکند از جمله ایجاد مشاغل و تولید کالاها و خدمات، و از اعتباری که به دست میآورد، لذت میبرد (سالازار و همکاران، ترجمه نطاق،۱۳۸۰،ص۳۱). اگر نتوان گفت که انگیزه اوّلیه کارآفرینی پاسخ به نیازهای اجتماعی است، امّا تداوم کارآفرینی وابسته به این امر می¬باشد.
۳- خلق معنای زندگی: مکتب معنی درمانی (فرانکل ) برای معنا بخشیدن به زندگی سه راه را پیشنهاد میکند یکی از این راهها عبارتست از؛ خلق چیزی در جهان. که کارآفرینی این فرایند را فراهم می¬کند.
تقریباً در همه تعاریف کارآفرینی، این توافق وجود دارد که در مورد رفتاری بحث می¬کنیم که: ۱) پیشگام است. ۲) ساز وکارهای اجتماعی و اقتصادی را برای تبدیل منابع و موقعیت¬ها به وضعیت عملی، سازماندهی یا سازماندهی مجدّد میکند. ۳) با مخاطره و شکست همراه است (هیسرچ و پیترس ، ترجمه فیض بخش و تقی یاری،۱۳۸۳ ،ص۹).
کارآفرین کیست؟
کسی که با قبول مخاطرات احتمالی سرمایه ی خود را در کارهای تولیدی به کار می¬اندازد و کار ایجاد می¬کند، کارآفرین یا کارکیا می¬نامند (CD فرهنگ لغت شش جلدی، آریا نپور، نسخه صادراتی).
کارآفرین شخصی است که ارزش فرصت¬های پیرامون خود را درک می¬نماید و یک چیزی را خلق و یا در آن تغییراتی ایجاد می¬نماید (جانگ،۲۰۰۴).
کارآفرینان، کسانی هستند که در محل کار خود فراتر از هنجار و عرف می¬درخشند و در کار از دیگران پیشی می-گیرند¬ (کراس و تراوگلن ۲۰۰۳).
کارآفرین: فردی است که ریسکها را میپذیرد و کار جدیدی را آغاز میکند (هیسرچ و پیترس، ترجمه فیض بخش و تقی یاری،۱۳۸۳،ص۵)
کارآفرین فردی که مسئولیت اولیهی [وی] جمع آوری منابع لازم برای شروع کسب و کار است و یا کسی که منابع لازم برای شروع یا رشد کسب و کاری را بسیج می¬نماید و تمرکز او بر نو آوری و توسعه فرایند، محصول یا خدمات جدید می باشد (احمد پور۱۳۸۰).
از نظر لبینشتاین (۱۹۶۸) کارآفرین، کسی است که یکی از فعّالیت¬های ذیل را انجام دهد: (به نقل از احمدپور،۱۳۸۰،ص۱۹).
۱- بازارها را یکپارچه و مرتبط سازد .
۲- خلأ ها و شکافهای بازار را پر نماید .
۳- با صرف وقت ، خود را درگیر تغییرات ساختاری و سازمانی نماید .
۴- کلیه عوامل را برای تولید و بازاریابی یک محصول مهیّا نماید .
تراپ مان و مورنینگ استار در کتاب نظام¬های کارآفرینانه (۱۹۹۰) بیان می¬نمایند که: کارآفرین یعنی ترکیب متفکّر با مجری، کارآفرین فردی است که فرصت ارائه یک محصول، خدمات، روش و سیاست جدید یا راه تفکّری جدید برای یک مشکل قدیمی را می¬یابد (احمدپور،۱۳۸۰ص۲۳).
از نظر پالمر کارآفرین کسی است که یکی از فعّالیتهای زیر را انجام دهد (احمد پور،۱۳۸۰).
۱- ارائه روشی جدید در فرایند تولید
۲- گشایش بازاری تازه
۳- یافتن منابع جدید ایجاد هرگونه تشکیلات جدید درصنعت
تاریخچه کارآفرینی:
بحث کارآفرینی از ابتدای دوران زندگی بشر تاکنون وجود داشته و به دلیل وجود «عامل تغییر» در آینده نیز مطرح خواهد بود. امّا نخستین گامها جهت شناخت و تبیین درست مفهوم کارآفرینی در قرن ۱۶ برداشته شد و در بطن تئوریهای اقتصادی تبلور یافت. اندیشمندان اقتصادی نقشهای کارکردی و متعدّدی را برای کارآفرینان مطرح ساختند و آنها را از سطح معاملهگر و واسطه تا حد مالک، نوآور و تصمیم گیرنده معّرفی کردند (قائم پناه،۱۳۸۱،ص۲۵).
پیدایش مفهوم نظری کارآفرینی با گسترش وسیع این اصطلاح همزمان بوده است واژه (entrepreneur) کارآفرین واژهای فرانسوی است و ترجمه تحت الفظی آن «واسطه» یا «دلّال» است. نمونه قدیمی اولین تعریف کارآفرین در مفهوم واسطه مارکوپولو است. وی تلاش کرد با خاور دور روابط تجاری برقرار کند. مارکوپولو، به عنوان واسطه، باید با فرد پولداری (به بیان امروز طلایهدار سرمایهگذار در فعّالیت کارآفرینانه) برای فروش کالاهایش قرارداد میبست (هیسرچ و پیترس، ترجمه فیض بخش و تقی¬یاری،۱۳۸۳،ص۵). در قرون وسطی، اصطلاح کارآفرین هم برای بازیگر و هم برای شخصی که طرحهای تولیدی بزرگ را اداره میکرد به کار میرفت. در اینگونه طرحهای تولیدی بزرگ، چنین فردی هیچ ریسکی نمیکرد، بلکه صرفاً طرحی را با استفاده از منابع اماده، که معمولا به وسیله دولت تهیّه میشد، مدیریت میکرد. کارآفرینان در قرون وسطی عموماً از بزرگان بودند. برقراری ارتباط مجدّد بین ریسک و کارآفرینی در قرن هفدهم شکل گرفت، به طوری که کارآفرین به شخصی اطلاق میشد که به منظور عرضه خدمت یا تهیه محصولات مقرّر با دولت قرارداد میبست. از آنجا که قیمت قرارداد ثابت بود، نتیجه سود یا زیان از آنِ کارآفرین بود. یکی از کارآفرینان فرانسوی این دوره جان لا بود که مجوز تاسیس بانک سلطنتی را دریافت کرد. کانتیلون یکی از نخستین نظریهها را در مورد کار آفرینی عرضه کرد و به همین دلیل برخی او را بنیانگذار این واژه میشناسند. او کارآفرین را فردی میداند که اهل ریسک باشد و بنا بر مشاهداتش؛ ریسک، شاملِ حال بازرگانان، کشاورزان، صنعتگران و سایر مالکان شخصیای میشد که «به قیمت معلوم میخریدند و به قیمت نامعلوم میفروختند، از این رو در معرض خطر بودند». سرانجام، در قرن هجدهم، بین صاحب سرمایه و فردی که به سرمایه نیاز دارد تفاوت گذاشته شد. به بیان دیگر، کارآفرین از تامینکننده سرمایه (به بیان امروز سرمایهگذار فعّالیت کارآفرینانه) متمایز شد. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، غالباً کارآفرینان را از مدیران تمایز نمیدادند و عموما از جنبه اقتصادی به آنها نگاه میکردند (هیسرچ وپیترس،ترجمه فیض بخش و تقی یاری،۱۳۸۳ ص۶و۷). در نیمه اوّل قرن بیستم، شومپیتر، اقتصاد¬دان و نظریهپرداز اجتماعی، مطالب گستردهای پیرامون کارآفرینی و تأثیر آن بر اقتصاد نوشت. بعد از شومپیتر ، محقّقان زیادی مباحث کارآفرینی را دنبال کردند. پیتر دراکر -¬ پیر مدیریت- در سال ۱۹۸۵ کتابی پیرامون اصول نوآوری و کارآفرینی نوشت (بوشهری۱۳۸۴). در اواسط قرن بیستم، نظریه کارآفرین نوآور پایهریزی شد. کارآفرین نوآور: شخصی است که چیزی بدیع را اماده بهرهبرداری میکند (هیسرچ و پیترس، ترجمه فیض بخش و تقی یاری،۱۳۸۳،ص۸). در آخرین دهههای قرن بیستم، با رونق تکنولوژی اطلاعات، سر فصل دیگری در مبحث کارآفرینی تکنولوژیک پدید آمد. کارآفرینانی چون بیل گیتس، مفهوم تخریب خلّاقانهی شومپیتر را با تکیه بر تکنولوژی اطلاعات به تصویر کشیدند. در سالهای اخیر، رشد کارآفرینی تکنولوژیک بر مبنای تکنولوژی اطلاعات به حدّی بودهاست که برخی صاحب نظران، اطلاق ‹‹عصر کارآفرینی›› به عصر حاضر را ناشی از همین رویداد میدانند (بوشهری۱۳۸۴).
رویکردهای مهم به کارآفرینی :
۱- رویکرد اقتصادی.
۲- رویکرد روانشناختی.
۳- رویکرد اجتماعی- فرهنگی.
۴- رویکرد رفتاری.
۱- رویکرد اقتصادی به کارآفرینی :
کارآفرین و کارآفرینی اولین بار مورد توجه اقتصاد دانان قرار گرفت و تمامی مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تا کنون به نحوی کارآفرینی را در نظریه¬های اقتصادی خود تشریح نموده¬اند (احمدپور،۱۳۸۰، ص۵ ). کارآفرینی در بطن تئوریهای اقتصادی تبلور یافت و از قرن نوزدهم تا دهه ۱۹۶۰ تنها اندیشمندان اقتصادی به آن می پرداختند که بعد از آن همراه به گرایش تحلیلهای اقتصادی به استفاده از شیوه های آماری و ریاضی، عملاً از تئوریهای اقتصادی حذف گردید (جنینگر ۱۹۹۴/ نقل از احمدپور،۱۳۸۰، ص۲۶ ). از نقایص این رویکرد آنست که اقتصاد دانان کانون توجه خود را تنها بر فضای اقتصادی کارآفرینی متمرکز می کردند و در نتیجه از ویژگیها و عوامل فردی و اجتماعی که بطور مثبت یا منفی بر فرد کارآفرین تأثیر می گذارد، غافل بودند. هیچ جایگاهی را برای این ویژگیها در نظریه¬های خود در نظر نمی¬گرفتند، و از ارائه مدلی اثر بخش برای سنجش آنها چشم پوشی نموده¬اند (احمدپور،۱۳۸۰ ،ص ۷۵)
۲- رویکرد ویژگی¬های شخصیتی به کارآفرینی :
با خارج شدن کارآفرینی از نظریه¬های اقتصادی، همراه با پررنگ شدن نقش کارآفرینان در توسعه اقتصادی، روان-شناسان با هدف ارائه نظریه¬هایی مبتنی بر ویژگیهای شخصیتی و همچنین با تفاوت قائل شدن بین کارآفرینان با مدیران و غیر کارآفرینان، به برّرسی ویژگیهای روان-شناختی کارآفرینان پرداختند (فرن هام ،۱۹۹۴/ نقل از احمدپور۱۳۸۰).
همانطور که از نگرش پیشگامان این رویکرد پیداست، دورنمایه اصلی در این رویکرد بر اساس تفاوت قائل شدن بین کارآفرین با غیر کارآفرین بوده است و با فرض اینکه کارآفرینان دارای ویژگیهایی هستند که زیر بنای رفتار و موفّقیت آنان را شکل می¬دهد.
۳- رویکرد اجتماعی- فرهنگی به کارآفرینی :
با روی آوردن جامعه شناسان و دیگر اندیشمندان علوم مدیریت به مطالعه کارآفرینی، نظریه¬های اجتماعی– فرهنگی (تأثیر محیط و فرهنگ برفرد در اقدام به کارآفرینی ) و نظریه شبکه های اجتماعی شکل گرفت (احمد پور،۱۳۸۰،ص۳۰).
۴- رویکرد رفتاری به کارآفرینی :
با استفاده از رویکرد رفتاری، کارآفرینی را همچون فرآیندی معّرفی نمودند که سرانجام به ایجاد شرکتهای جدید می¬انجامد. از جمله مهمترین عوامل مورد برّرسی در رویکرد رفتاری می¬توان به تأثیرات محیطی و فرهنگی بر فرد و به عبارتی سابقه و تجربیات او اشاره نمود که عواملی همچون عوامل ذیل را در بر می گیرد (آمیت و دیگران به نقل از احمدپور،۱۳۸۰، ص۳۰ ).
۱- شرایط کودکی و تأثیر خانواده. ۲- الگوی نقش.
۳- تجارب شغلی. ۴- عدم قرارگرفتن درپایگاه اجتماعی.
۵- تحصیلات. ۶- مهاجرت.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
یزد دانلود |
دانلود فایل علمی 