فایل ورد کامل مقاله قرآن بهعنوان معجزه جاویدان و تحلیل علمی ابعاد الهی، تاریخی و فرهنگی آن
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
فایل ورد کامل مقاله قرآن بهعنوان معجزه جاویدان و تحلیل علمی ابعاد الهی، تاریخی و فرهنگی آن دارای ۱۷۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد فایل ورد کامل مقاله قرآن بهعنوان معجزه جاویدان و تحلیل علمی ابعاد الهی، تاریخی و فرهنگی آن کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله قرآن بهعنوان معجزه جاویدان و تحلیل علمی ابعاد الهی، تاریخی و فرهنگی آن،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله قرآن بهعنوان معجزه جاویدان و تحلیل علمی ابعاد الهی، تاریخی و فرهنگی آن :
قرآن یگانه معجزه جاویدان
مقدمه
قرآن ، پیام روشن الهی است که همه ی انسان ها را به راستی و رستگاری دعوت می کند.
انسان در قرآن موجودی اجتماعی و مسئول است ؛ موجودی اجتماعی که بر او فرض شده در همه ابعاد زندگی ، مسائل انسانی را که جایگاه خلیفه اللهی او را تثبیت می کند رعایت کند . شخصیت وی در جامعه شکل می گیرد و هویت واقعی اش در اجتماع ظهور و بروز می یابد ، بنابراین قرآن کریم نه تنها به جامعه و اجتماع انسانی اهتمام دارد ، بلکه بهترین شکل جامعه و متمدن ترین صورت آن را بیان و معرفی می کند و به شئون اجتماعی انسان توجهی جدی دارد .
بی تردید ، انسان نیازمند زندگی گروهی و حیات اجتماعی است ، چون اجتماعی بودن لازم حیات او ست . ممکن است کسی در دیر یا صومعه ای زندگی انفرادی داشته باشد ؛ اما چنین زیستی برای وی زندگی انسانی یعنی حیات مسئولانه نخواهد بود ، زیرا زندگی واقعی انسانی آن است که بکوشد اولاً خود هدایت شود و ثانیاً در مقام هدایت دیگران برآید . اگر از علوم و فنون بهره ای ندارد ، از دیگر همنوان خویش یاد گیرد و چنانچه عالم است ، دانش خویش را به دیگران تعلیم دهد و اگر همگان عالم اند ، با تضارب آرا به مقام برتر علمی شان افزوده شود و به فن آوری و ابتکار موفق شوند . چنانکه در حال ضلالت وگمراهی هستند از راهنمایان ، هدایت جوید و در مقام هدایت ، هادی گمراهان گردد . در این گونه از جوامع انسانی ، فرد گوشه گیر یافت نمی شود ، چون چنین اموری لازم حیات انسانی است ؛ ولی زندگی فرد منزوی ، حیات به معنای مصطلح و واقعی نیست .
قوانین و مقررات قرآن به گونه ای تشریع شده است که می تواند جامعه انسانی را به کمال و سعادت رهنمون سازد و همه افراد جامعه را به فضیلت انسانی ارتقا دهد . روش اجتماعی قرآن همانند شیوه جوامع امروزی بر اساس بهره وری مادی و اجتماعی بر مبنای تقوای الهی است ؛ یعنی در جامعه دینی ، عدالت اجتماعی و شئون عبادی با هم پیوند خورده اند تا روح توحید و وحدانیت را در جامعه احیا کنند . لازمه حیات انسانی ، توجه به فضای جمعی و اجتماعی است ، زیرا ادامه حیات فردی برای او مقدور نبوده و ضرورت یا طبیعت ، وی را به سمت جامعه می کشاند ،از این رو لازمه خلقت آدمی ، ادامه حیات در نظام اجتماعی است .
بر این اساس ، دور از حقیقت و صواب است که گفته شود انسان ذاتاً تمایلی به جمع ندارد و ذات و طبیعت او انفرادی است و برای فرار از این نابسامانی ذاتی ، انسان ها دور هم گرد آمده و جوامعی را با اداره یک قدرت قانونی مرکزی تشکیل می دهند .
بیان مسأله
انسان از بدو خلقت برای آنکه به زندگی و حیات خویش معنا ببخشد ، نیازمند شناخت بوده است و این شناخت بدون ایجاد ارتباط باخود و پیرامون خود امکان پذیر نبوده است به عبارت بهتر ارتباط انسان با خود ، اجتماع ، طبیعت و بالاخره منشاء و مبدأ خلقت ،خداوند متعال عینیت می یابد ، در پرتو این شناخت و ارتباط است که می تواند بیندیشد و به واقعیت های هستی دست یابد و بر این اساس ، نقشی تعیین کننده در رسیدن به کمال و سعادت دارد .
قرآن یگانه معجزه جاویدان پیام آور رحمت و راهنمای انسان از سوی خداوند است . راهنمایی که راه ورسم چگونه زیستن و چگونه تعامل داشتن با دیگران را می آموزد با توجه به شرایط دنیای امروز و ضرورت ارتباط اجتماعی بین انسانها، بهره گیری از قرآن کریم به عنوان منشور هدایت و آگاهی بخشی به توده ها بشریت بسیار اهمیت دارد.
بهتر است برای توصیف نقش هدایت گری قرآن از خودش مدد بگیریم . خداوند متعال در سوره اسراء آیه۹ هدف و کارکرد قرآن را اینگونه بیان می فرماید :
انّ هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم . «قطعاً این قرآن شما را به استوارترین راه هدایت می کند .» اسراء /۹
از این رو بررسی شرایط ارتباطی مطلوب بین انسان ها از منظر آیات قرآن کریم با تاکید بر مضامین ارتباطی بسیار حایز اهمیت است. و بطور مشخص باید به دنبال پاسخ این پرسش باشیم که؛ نگاه قرآن کریم درباره ارتباطات انسانی در عرصه اجتماع چیست ؟ برای پاسخ به این سوال با توجه به آنچه در تقسیم انواع ارتباط انسان با پیرامون بیان گردید ارتباط با خدا ، خود ، محیط زیست (طبیعت) و اجتماع چهار حوزه ارتباطی انسان است .
برای نمونه به برخی از این نوع ارتباطات که در تقسیم بندی کلی از آیات قرآن برداشت می شود اشاره می کنیم :
۱- ارتباط انسان با خدا موضوعاتی مانند : خداشناسی،نیاز انسان به خدا ، پرستش
۲- ارتباط انسان با خود : خلقت و آفرینش انسان ، از کجا آمده ام ، آمدنم برای چیست ؟ و به کجا می روم ؟
۳- ارتباط با طبیعت : شناخت طبیعت و محیط زیست ، زیبای آفرینش ،تعامل با محیط زیست ، منابع و نعمت های خدادادی
۴- ارتباط انسان با اجتماع : تعامل و ارتباط بین فردی ، گروهی و اجتماعی ، شناخت افراد جامعه ، ارتباط موثر و سودمند و ارتباط مخرب و مضر و ;
آنچه دراین تحقیق مد نظر است ارتباطات از نوع اجتماعی است . که انسان با ایجاد ارتباطات انسانی آن را محقق می نماید.
قرآن کریم در آیات متعددی به این نکته اشاره دارد که برای انسان نازل شده است و اساساً مخاطب اصلی آن و به عبارت واضح تر تنها مخاطب انسان است. قرآن کتاب هدایت انسانهااست
«هدیً للناس»(سوره بقره۱۸۵) ، «هذا بیان للناس»(سوره آل عمران ۱۳۸) ، «هذا بصائر للناس»(سوره جاثیه۲۰) و «هذا بلاغ للناس» (سوره ابراهیم۵۲) از جمله عبارات قرآنی است که به این موضوع تاکید دارد .
از این رو ضروری است به ابعاد ارتباطات انسانی از منظر کتاب انسان ساز قرآن پرداخته شود . تا از این رهگذر توشه برگیریم و در مسیر زندگی گام برداریم . صداقت ، زیرکی و دقت ، احترام متقابل ، مشورت کردن ، کنترل رفتار و عصبانیت ، صلح و دوستی ، اتحاد و همدلی ، ارتباط منافقانه ، ارتباط با خانواده شیوه های تربیت فرزند ، تعامل با همسر ، پرهیز از گمان بد یا سوء ظن ، پرهیز از غیبت ، تهمت ، تفرقه افکنی و تعاون و همدلی داشتن و; از جمله مواردی هستند که به عنوان موضوعات ارتباط اجتماعی در قرآن مطرح شده است .
آنگونه که بررسی می شود این نوع ارتباطات به دو محور کلی قابل تقسیم هستند . برخی از این ارتباطات جنبه مثبت و دارای بار ارزشی بوده و در واقع به نوعی هنجارهای اجتماعی را شکل می دهند و دسته دیگر جنبه ضد ارزشی و پایه گذار ارتباطات غلط و نابهنجار درجامعه می شوند .
می توان مسئله را این گونه طرح کرد که آیا انسان با طبع اولی خود متمدن است و به دیگران می پیوندند تا از آن ها نفع ببرد و متقابلاً سود رساند؛ یا طبعاً متوحش است و با دیگران می جوشد تا فقط از آنان نفع ببرد و به سخن دیگر ، آیا انسان متمدن بالطبع است یا متوحش و مستخدم بالطبع ؛ رفتار انسان با کدام یک از امور پیوند خورده است .
شایان ذکر است که نظام اجتماعی بر مبنای این امور و رفتارها می تواند متفاوت باشد ، به همین جهت بسیاری از دانشمندان به این فکر افتاده اند که با وضع چه قوانینی می توان سلوک راه کمال را برای انسان رسم کرد ، زیرا با اختلاف مبانی زندگی اجتماعی ، نظام های اجتماعی نیز گوناگون می شوند .
با چنین نگرشی در این تحقیق به « گونه شناسی آیات قرآن کریم از منظر ارتباطات اجتماعی » می پردازیم.اما با توجه کثرت آیات قرآن کریم این تحقیق در محدوه بیست مضمون ارتباطی انجام می گیرد.
ضرورت پژوهش
بشر با کسب اطلاع و ایجاد ارتباط است که می تواند به کشف واقعیت ها و روابط بین پدیده ها دست یابد. انسان در پرتو ارتباط و شناخت می اندیشید و به واقعیت های آفرینش دست می یابد، و بر این اساس نقش تعیین کننده در رسیدن به کمال و سعادت دارد. پر واضح است که یکی از اساسی ترین و استوارترین راه های کسب کمال و خوشبختی و رسیدن به آرامش همراه با بینش، آشنایی با قرآن کریم و بهره گیری از اقیانوس بیکران معارف نورانی آن است.از این رو ضروری است تا به پژوهش درآیات قرآن کریم بپردازیم. این بررسی و مداقه به ما کمک خواهد کرد تا روابط اجتماعی خود را براساس سفارش وتاکیدات قرآن کریم سامان بخشیم.
اهداف پژوهش
هدف اصلی این تحقیق شناسایی و دسته بندی آیات قرآن کریم با رویکرد اجتماعی در محدوده بیست مضمون ارتباطی می باشد. از این رو گونه شناسی آیات قرآن کریم ازمنظر ارتباطات اجتماعی مد نظر است.
اهداف فرعی
– بررسی آیات قرآن کریم از منظر ارتباطات اجتماعی
– استخراج اهّم اصول ارتباطات اجتماعی درآیات قرآن کریم
– شناسایی و دسته بندی بیست مضمون ارتباطی مطروحه در آیات قرآن کریم
– شناسایی ودسته بندی الگوهای ارتباطی بهنجار ونابهنجار در قرآن کریم از قبیل صله رحم، نیکی کردن ، تعاون، دروغ، اختلافات، نفاق و مواردی ازاین دست در محدوده بیست مضمون ارتباطی .
سؤالات تحقیق
۱- اصول مفاهیم ارتباطی قرآن کریم در چه مضامینی بیان شده است؟
۲- آیا مضامین ارتباطی قرآن کریم در قالب معرفی الگوهای رفتاری مشخص ( اعم از بهنجار و نابهنجار ) بیان شده است؟
۳ – آیا مضامین ارتباطی قرآن کریم در قالب بیان غیر مستقیم ( داستان و حکایت و تمثیل ) مطرح شده است؟ و آیا قرآن کریم برای ارائه مضامین ارتباطی از شیوه بیان حکایات، سنت ها و ادیان پیشین استفاده نموده است یا اینکه فقط بیان مستقیم به کار برده است؟
۴- برای طرح مضامین ارتباطی و نیز برانگیختن دیدگاه مخاطبان، بیشتر آیات قرآن کریم در قالب تبشیر است یا انذار؟
تعاریف عملیاتی و واژه های کلیدی
بسیاری از واژه ها و اصطلاحاتی که در این پژوهش مورد تأکید هستند، تعاریف و کاربردهای متکثّر و متفاوتی در این حوزه دارند.
بنابراین برای هماهنگی و انسجام در ساختار تحقیق, لازم به باز تعریف هستند. از این رو در این تحقیق, اصطلاحات زیر با این تعاریف از سوی پژوهشگر مورد استفاده قرار گرفته است .
تعریف و مفهوم اجتماع و جامعه
لفظ «جامعه» ، از لحاظ لغوی ، اسم فاعل مونث از مصدر «جمع» ، به معنای گرد کردن ، فراهم کردن یا آوردن ، و بر هم افزودن است. بنابراین به معنای گردآوردنده ، فراهم کننده یا آورنده ، بر هم افزاینده ، و در برگیرنده خواهد بود . این واژه عرفاً به معنای «گروه» و علی الخصوص «گروهی از انسان ها» به کار می رود ، خواه آن گروه از مردم که دریک روستا، شهر ، استان یا کشور، یا قاره زندگی می کنند. مثلاً «جامعه ایران» و «جامعه ایرانی» ویا «جامعه آفریقا» و «جامعه آفریقایی» و خواه آن گروه از مردم که دارای یک دین یا مذهب اند. مانند «جامعه مسیحیان» و «جامعه کاتولیکها» و خواه گروهی که حرفه و شغل واحدی دارند. ازقبیل«جامعه معلمان» و «جامعه ورزشکاران» و خواه بالاخره همه انسان هایی که بر روی زمین به سر می برند ، «جامعه بشری» یا «جامعه بشریت» راتشکیل می دهند . به طور کلی ، می توان گفت که در هر موردی که بتوان برای گروهی از مردم «وجه جامع» و «جهت وحدتی» اعتبار کرد اطلاق لفظ «جامعه» بر آن گروه رواست. چه گروه یک مجموعه کوچک باشد و چه گروه انسان هایی که از بدو خلقت تا کنون پدید آمده اند و از میان رفته اند،به معانی لغوبی و عرفی «جامعه» محسوب می شوند.
«اجتماع» در اصطلاح جامعه شناسان و فیلسوفان این فن ، هیئت و ترکیبی است از اشخاص موجود ؛ اما جامعه به وضع و حالت انسان ها یا حیواناتی گفته می شود که بر پایه قانونی مشترک زندگی کنند .
لوکرس می گوید که جامعه یک ابداع انسانی است و هابز معتقد است که جامعه نتیجه قراردادی است که بر اثر جنگ دائمی پدید آمده است . خواجه نصیر طوسی در تعریف جامعه می گوید که چون هر مرکبی حکمی و خاصیتی و هیئتی دارد که بدان متخصص و متفرد می گردد و اجزایش با او در آن مشارکت ندارند ، جمع اشخاص انسانی نیز از روی تالیف و ترکیب ، حکمی و هیئتی و خاصیتی دارد ؛ به خلاف آنچه در هر شخص موجود است و چون افعال ارادی انسان به خیر و شر قسمت می شود ، به تبع آن ، جوامع انسانی به دو قسمت می گردد .(جامعه در قرآن، جوادی آملی)
با توجه به تبیین معنای جامعه و اجتماع تا اندازه ای روشن شد که این دو اصطلاح مفهوم واحدی ندارند . هر چند در عرف عام بنا به تسامح ، تفاوتی میان آن دو نیست و در بسیاری از موارد به گفتار و نوشتار ، آن دو را به جای هم به کار می برند ؛ اما با دقت علمی باید میان آنها فرق هایی قایل شد .
تعریف و مفهوم ارتباط
برای ارتباط تعاریف زیادی کتاب های مختلف آمده است که به برخی از آنان اشاره می گردد . شاید «ارسطو فیلسوف یونانی ، اولین اندیشمندی است باشد که ۲۳۰۰ سال پیش نخستین بار در زمینه ارتباط سخن گفت » او در کتاب مطالعه معانی بیان که معمولاً آن را مترادف ارتباط می دانند. در تعریف ارتباط می نویسد :
ارتباط عبارت است از جست و جو برای دست یافتن به کلیه وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و امتناع دیگران .» (ارتباط شناسی ، مهدی محسنیان راد)
شاید بسیاری از تعاریف که برای ارتباط ارائه شده تا حدودی از تعریف ارسطو سرچشمه گرفته باشد ، تعریف دیگر از ارتباط است که توسط ویلبر شرام در کتاب فراگرد و تاثیر ارتباط جمعی می گوید :
در فراگرد ارتباط به طور کلی ما می خواهیم با گیرنده پیام خود در یک مورد و مسئله معین همانندی (اشتراک فکر) ایجاد کنیم . (ارتباط شناسی، مهدی محسنیان راد)
گروهی از اندیشمندان ارتباط در تعاریفی که ارائه داده اند ، مسئله ترغیب و امتناع یا همانندی اشتراک فکر را با ابعاد گسترده تر و به صورت تاثیر مطرح کرده اند . باتوجه به این موضع می توان به تاثیر آیات قرآن کریم در امتناع و ترغیب انسان به فرمانبری از خداوند متعال پی برد.
انواع ارتباطات اجتماعی (جامعه شناسی ارتباطات ، دکتر ساروخانی)
۱- ارتباط مستقیم : ارتباطی بدون واسطه بین انسان ها و بدون نیاز به فرد یا وسایل ارتباط جمعی
۲- ارتباط ملی و جهانی : با در نظر گرفتن محدوده ارتباطات (درون مرزی با فراتر از آن)
۳- ارتباط احساس برانگیز در فرآیند ارتباط، حالات احساسی گونه منتقل می شوند و همبستگی اجتماعی و آمادگی روانی مشترک پدید می آورند.
۴- ارتباط معطوف به هدف : نوعی خاص از ارتباط است که در آن برقرار کننده ارتباط هدف خاصی و از پیش تعیین شده ی را دنبال می کند.
۵- ارتباط بازتابی : در این نوع ارتباط هدفی از پیش تعیین شده وجود ندارد و فرد یا افراد بدون هیچ آگاهی در جریان ارتباط قرار می گیرند . از نمونه های بارز آن انبوه خلق است .
۶- ارتباط اجتماعی : ارتباط بین چند نفر که نشانه ها یا نمادهایی که حامل پیام بین آنها وجود دارد.
۷- فرا ارتباط : نوعی ارتباط که قواعد ارتباط یا ارتباط های بعدی را مشخص می کند .
۸- ارتباط حرکتی : ارتباطی است غیر کلامی و از طریق حرکات بدنی انجام می شود که به زبان بدن مشهور است .
انواع ارتباطات انسان (تکامل اجتماعی انسان و کتاب نبوت ، استاد مطهری)
در این مدل محور اساسی فرد است که رابطه سه گانه ای دارد .
۱- ارتباط با خود : ارتباط فرد با خویشتن که به حالات روحی و روانی فرد با خود تاکید دارد .
۲- ارتباط با خدا : انسان موجودی است که بر اساس فطرت و سرشت خود میل به کمال و قدرت بی انتها دارد . میل به خدا باوری و پرستش و از عوامل بسیار موثر در چنین ارتباطی است .
۳- ارتباط با دیگران : انسان موجودی اجتماعی است و حیات او به ارتباط با دیگران وابسته است آنچه اهمیت دارد روابط بین انسان ها چگونه است ؟
انواع ارتباطات ( ارتباطات انسانی ، دکتر علی اکبر فرهنگی)
۱- ارتباط با خود : هر یک از ما ابتدا با خود ارتباط برقرار می سازیم و آن عبارت است از اینکه جریان تفهیم و تفاهم را در درون خود انجام می دهیم ، که یک نوع ارتباط درونی است . ارتباط با خود در برگیرنده مشکلات درونی ، یا حل تعارضات درونی فرد است .
۲- ارتباط با دیگران : فراگرد تفهیم و تفاهم بین یک شخص و انسانهای دیگر ، حداقل یک نفر دیگر است .
۳- ارتباط جمعی یا عمومی : نوعی ارتباط است که بر اساس آن فرد با تعداد کثیری از انسانهای دیگر ارتباط بر قرار می کند .
در مقایسه انواع ارتباطات ارائه شده ، می بینیم ارتباط فرد با دیگران یا اجتماع پیرامون خود از مشترکات این مدل ها می باشد، که در واقع همان ارتباط اجتماعی فرد به شمار می رود .
از این رو آنچه دراین تحقیق مد نظر است ارتباطات از نوع اجتماعی است . که انسان با ایجاد ارتباطات انسانی آن را محقق می نماید . از این رو ارتباطات انسانی و اجتماعی مورد نظر می باشد
اساسی ترین، مهم ترین و پایدارترین و ماندگارترین تأثیری که یک فرد می تواند در جامعه ای داشته باشد و به وسیله آن زندگی روانی و انسانی افراد آن جامعه ، نه زندگی زیستی و حیوانی آنان ، را متحول سازد تأثیر در جهانبینی و ارزش گذاری آن جامعه ، یا به تعبیری دیگر تأثیر در باور آن جامعه ، است . تأثیر انبیاء الهی صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین در جامعه ها از این نوع بوده است ؛ و جانشینان و پیروان آنان نیز باید فعالیت هایشان را متوجه به این جهت و متمرکز در این کانون کنند .
با چنین نگرشی در این تحقیق به « بررسی آیات قرآن کریم از منظر ارتباطات اجتماعی » می پردازیم. تا از سر چشمه زلال آن کام عطشناک مان را سیراب نماییم. زندگی در سایه قرآن سعادت وسرافرازی را به ارمغان می آورد.
مقدمه
«ارتباط» و «اطلاع» دو پدیده ای هستند که از دیرباز و با آغاز آفرینش انسان با او همراه بوده است. بشر با کسب اطلاع و ایجاد ارتباط است که می تواند به کشف واقعیت ها و روابط پدیده ها دست یابد .
نظریه های مربوط به نقش های اجتماعی و کارکردهای ارتباطات تاثیرهای خاص به جا گذاشتند تعریف و طبقه بندی دقیق نقش های اجتماعی ارتباطات ، برای نخستین بار از سوی هارولدلاسول محقق معروف آمریکایی در مقاله ای که در سال ۱۹۴۸ در این باره نوشت صورت گرفت . وی در این مقاله ، سه نقش اساسی نظارت بر محیط ، ایجاد و توسعه همبستگی های اجتماعی و انتقال میراث فرهنگی ، برای وسایل ارتباط جمعی در نظر گرفت .ارتباطات انسانی ، علی اکبر فرهنگی
براساس توجه خاصی که در مطالعات اجتماعی و ارتباطات اجتماعی به «دریافت کنندگان پیام»شده است . می توان به ضرورت و اهمیت نزول قرآن کریم به عنوان کتاب انسان ساز و راهنمای بشر پی برد، کتابی که تمام آیات شریفه آن سراسر پیام الهی به دریافت کنند گان یعنی توده های انسانی است.برای آنکه بتوانیم به سوال مورد نظر در این تحقیق پاسخ دهیم ، ضروری است تا از مفهوم علمی ارتباطات انسانی تعریف عملیاتی داشته باشیم ازاین رو نیازمند تعریف ارتباطات یا چیستی ارتباط هستیم .
مطالعات ارتباطی یکی از شاخه های جوان علوم اجتماعی معاصر جهان به شمار می رود . در شرایط تازه جهان و به ویژه در کشورهای در حال توسعه ، نگاه اغلب متخصصان و اندیشمندان حوزه ارتباطات معطوف به فراگرد ارتباط است. و در این دیدگاه متغیرهای گوناگون موثر در این فراگرد از قبیل تصویرهای ذهنی متقابل ، فرستنده و گیرنده پیام ، تجربیات شخصی ارزش ها و انتظارهای مورد نظر پیام دهندگان و پیام گیرندگان دگرگونی های حساس معنای قابل حمل و نظایر آن را به سنجش گذاشتند .
نظام های اجتماعی به عنوان ساختارهای اجتماعی فعال نظیر خانواده یا اجتماع روستایی که اهداف، هنجارها ، نقش ها ، قدرت ها و ضمانت اجرای تسهیلات و قلمروهای خاص دارند معرفی می شوند . زندگی نظام ها ی اجتماعی ارتباط گران را به چگونگی هم بستگی نزدیک و ارتباط با سایر عناصر فراگردهای جامعه توجه داده است ولی در عین حال کمک این مفهوم به شناخت نظری محدود بوده است .
گروهی از اندیشمندان ارتباطات در تعاریفی که ارائه داده اند ، مسئله ترغیب و امتناع یا همانندی اشتراک افکار را با ابعاد گسترده تر و به صورت دقیق تر مطرح کرده اند .
جامعه گرایی از دیدگاه عقلی
آنگونه که بیان شد، بسیاری از جامعه شناسان معتقدند که با اجتماع افراد انسانی ، مرکبی حقیقی ، به نام «جامعه» ، پدید می آید که طبعاً آثار و خواصی دارد که در هیچ یک از موجودات دیگرقابل مشاهده نیست . به عبارت دیگر ، انسان ها وقتی گردهم می آیند ، تا زندگی اجتماعی را آغاز کنند و کارهای جمعی و عوائد و منافع آن کارها را در میان خود تقسیم کنند ، «ماده» ای می شوند برای یک «صورت» جدید به اسم «جامعه» . پس وحدت جامعه ، اعتباری نیست ، بلکه کاملاً حقیقی است .
انسان ها بر اثر زندگی اجتماعی واجد یک سلسله باورها ، احساسات ، شیوه های قومی ، رسوم اخلاقی ، میثاق های اجتماعی ، تشریفات، و شعایر مشترک و یکسان می شوند . این اعتقادات ، عواطف ، و افعال و انفعالات واحد دال بر وجود یک روح جمعی واحد است که همه افراد را تحت تسخیر و تصرف خود دارد . و همین روح جمعی ملاک وجود حقیقی برای جامعه می باشد.
در زندگی اجتماعی ، هر فرد ، وقتی که وظیفه فرزندی یا همسری یا شهروندی را انجام می دهد ، یا تعهدات خود را به جای می آورد ، یا هر کار اجتماعی دیگری را می کند تکالیفی را اجرا می کند که در خارج از او در قوانین و آداب و رسوم ، وجود یافته و تعیین شده اند . هر چند ممکن است که این تکالیف با آراء وامیال و عواطف و احساسات خود او نیز مخالفت داشته باشند ، ولی با این همه ، واقعیتی عینی و خارجی (یعنی خارج از خود فرد) دارند ، زیرا خود فرد نیست که آنها را ساخته و پرداخته است ، بلکه آنها را از راه تعلیم و تربیت ، دریافت داشته است . به طوریکه بارها اتفاق می افتد که هر یک از اعضای اجتماع از جزئیات تکالیفی که بر ذمه دارد بی خبر است ، و برای آگاهی از آنها باید به مجموعه قوانین و مفسران موثق و معتبر آنها رجوع کند . باورها و آیین های دینی نیز چنین اند ، یعنی فرد همین که به دنیا بیاید آنها را حاضر و آماده می یابد . وجود تکالیف و الزامات اجتماعی و باورها و آیین های دینی و مذهبی پیش از وجود یافتن فرد به معنای وجود آنها در خارج از وجود اوست . به تعبیر دیگر اگر آنها پیش از فرد وجود داشته اند برای این است که در بیرون از فرد ، موجود بوده اند . چون این استدلال را درباره هر یک از اعضای اجتماع می توان تکرار کرد ، نتیجه می گیریم که این گونه امور نه تنها در خارج از یک فرد بلکه در خارج از همه افراد وجود دارند . پس این شیوه های عمل ، اندیشه و احساس دارای این خاصیت شایان توجه اند که در بیرون از شعورهای فردی اعضای جامعه وجود دارند .
بر این اساس «جامعه» موجودی است حقیقی که مرکب است از همین راه و رسم های عمل ، اندیشه و احساس که همگی در بیرون از افراد اجتماع اند . جامعه در قرآن، جوادی آملی
در زندگی اجتماعی ، فرد همیشه خود را با فشار و نیرویی مواجه می یابد که ناظر و مهارکننده اوست و چارچوبی نسبتاً پایدار و محدود کننده برای کردار او فراهم می کند . این قدرت خود را ، علی رغم میل فرد ، بر وی تحمیل می کند . اگر کسی بخواهد احکام حقوقی جامعه را زیر پا بگذارد ، قدرت مزبور بر ضد او واکنش نشان میدهد. اگر فرصتی باشد مانع عمل وی می شود ؛ و اگر عمل را مرتکب شده باشد یا آن را فسخ می کند و صورت طبیعی و مقبول آن را جایگزین آن می سازد.
نشانه مهم هر شی ء عینیت خارجی آن است که با حکم اراده نمی توان آن را تغییر داد . «جامعه» هم دارای چنین خاصیتی است ، یعنی اراده موجب تغییری در آن نمی شود ، بلکه برعکس جامعه است که سبب تغییر اراده ما می گردد . جامعه قالب هایی را بر ما تحمیل می کند که به ناچار اعمال خود را در آن می ریزیم . الزامات اجتماعی چنان شدید است که فرد نمی تواند خود را از چنگ آنها برهاند . حتی اگر در موردی بتوان بر نیروی جامعه فائق شد باز مقاومتی که به آن بر می خوریم کافی است که ما را متوجه سازد که در برابر یک چیز عینی و خارجی قرار داریم که به ما هم بستگی ای ندارد .
خلاصه اینکه عموم اندیشمندان و جامعه شناسان بر این باورند که «جامعه» خود نوعی حیات مستقل از حیات یکایک افراد است . هر چند این حیات جمعی وجود جدایی از وجود حیات فردی ندارد بلکه در افراد پراکنده شده و حلول کرده است . بنابراین «جامعه» قوانین و سنتی متمایز از قوانین و سنت حاکم بر اعضای خود دارد که باید شناخته شود . در حقیقت انسان با دو حیات و دو روح و دو من زندگی می کند. یکی حیات و روح و «من» فطری انسانی که مولود حرکات جوهری طبیعت است و دیگری حیات و روح و «من» جمعی که زاییده زندگی اجتماعی است و در «من» فردی حلول کرده است. از این رو بر انسان هم قوانین روان شناسی فردی و هم سنن جامعه شناسی اجتماعی حاکم است.جامعه در قرآن، جوادی آملی
برای تقریب آن به ذهن می توان از مثال هایی سود جست. مثلاً در مسابقاتی مانند دومیدانی ، کشتی ، وزنه برداری که در آنها افرادند که با یکدیگر رقابت می کنند نه گروه ها و تیم ها تلاش هر یک از مسابقه دهندگان فقط مصروف این است که خودش برنده شود و از این رو تنها از برد خود شاد می شود و تنها از باخت خود اندوهگین می گردد . در اینجا فقط «من» فردی و خواست شخصی فعال است . لکن در مسابقه هایی نظیر فوتبال که در آنها تیم ها به رقابت می پردازند کوشش هر بازیگری متوجه این هدف است که که تیم خودش برنده شود به همین جهت علاوه بر آنکه سعی می کند که خود به بهترین نحو بازی کند دل نگران بازی دیگر اعضای تیم هم هست ؛ اگر تیم برنده شود همه افراد خوشحال می شوند و اگر بازنده شود همه افراد غمگین می شوند حتی کسانی که خودشان بازی بی عیب و نقصی ارائه کرده اند. در اینجا «من» جمعی و خواست گروهی نیز فعال است؛ و شادی یا اندوهی که همه افراد را فرا می گیرد گویی متعلق به آن «من» جمعی است . به همین سان ، وقتی که میان دو کشور جنگی درمی گیرد ، علی الخصوص اگر مردم آن دو کشور احساسات و گرایش های قوم گرایانه قوی داشته باشند ، هر انسانی به شدت خواستار پیروزی کشور خود می باشد. ولو آنکه این پیروزی به قیمت جان و مال خود وی حاصل آید از خود گذشتگی ها و جانبازی هایی که یک انسان برای پیروزی کشورخود می کند جز با پذیرفتن وجود «من جمعی» و نیز غلبه بر «من فردی» توجیه شدنی نیست.
اهمیت ارتباطات اجتماعی
ارتباط زیر بنای تکامل جامعه انسانی است ، تا زمانی که انسان ها پراکنده بودند تکامل و پیشرفت فرهنگی و اجتماعی نداشته و به بلوغ فکری نیز دست نیافته بوده اند .
فقدان و ارتباط و کاستی در ارتباط اجتماعی آثار بسیار زیان بار بر جای می گذارد . به طوری که هر قدر دانش اجتماعی توسعه می یابد ، بیشتر مشخص می شود که انسان بریده از اجتماع و فاقد ارتباط با دیگران ، همواره در معرض بسیاری از آسیب های فردی است که ریشه در سیستم روانی او دارد آسیب هایی مانند افسردگی ، اضطراب، توهم و ترس .
از این رو است که قرآن کریم همواره به دوری از تفرقه و جدایی تاکید دارد و به بُعد ارتباطات اجتماعی به عنوان درمان بیماری ها و آسیب های روحی و روانی توجه ویژه نموده است .
از دیدگاه دیگر و با در نظر گرفتن بحران جوامع جدید صنعتی ، سوروکین – p.sorokin جامعه شناس معاصر بر این نکته تاکید دارد که یکی از شاخص های ورود جوامع به عصر حسی ، کاستی یا اختلال در ارتباط انسانی است . تا آنجا که فراموشی ارزشهای انسانی و «شی ء سروری» را Reification مطرح می نماید . (جامعه شناس ارتباطات – ساروخانی ص ۱۲)
– ارتباط اجتماعی شالوده حیات اجتماعی است و در صورت عدم ارتباط اجتماعی ، حیات جمعی تحقق نمی یابد و نسل انسان منقرض می شود .
ارتباط اجتماعی محدوده بسیار وسیع و همه جانبه دارد به طوریکه دربرگیرنده تمامی صور روابط انسانی است.
مفهوم ارتباط
ارتباط لغتی عربی از باب افتعال است که در فارسی به صورت مصدری به معنای پیوند دادن ، ربط دادن استعمال می شود .
«اگرچه اطلاع Information نوعی ارتباط است ، ولی از نظر معنا با ارتباط متفاوت است ؛ زیرا هرنوع اطلاع رسانی ، نوع ارتباط محسوب می شود ، ولی هر ارتباطی اطلاع نیست . به عبارت دیگر ؛ می توان ارتباط برقرار کرد ، بدون آنکه اطلاعاتی رد و بدل شود.»(مبانی ارتباطات جمعی،دکتر سید محمد دادگران)
جی فولیه جامعه شناس معروف فرانسوی می گوید : «اطلاع نوعی ارتباط است که در آن مطالبی در باره یک واقعیت ، یک رویداد ، یک پیشرفت و ; جدید و بدیع گفته می شود . بدون وجود این عنصر بدیع و نو ظهور «ارتباط» در حد همان «اطلاع» باقی می ماند»(مبانی ارتباطات جمعی،دکتر سید محمد دادگران)
مفهوم ارتباط اجتماعی
ارتباطات اجتماعی در معنای عام چنین تعریف می شود «ارتباط عبارت است از فن انتقال اطلاعات ، افکار و رفتارهای انسانی از یک شخص به شخص دیگر»(کاظم معتمد نژاد ، وسایل ارتباط جمعی)
پس ارتباط ، انتقال پیام به دیگری و اساسی شکل گیری جامعه است . بسط و تراکم ارتباطات موجب تعالی و پیشرفت فرهنگ جامعه می شود . در جریان ارتباط بین انسان ها نه تنها داشته ها ، بلکه عقاید ، نظرات و احساسات مورد تبادل قرار می گیرند . آنچه مسلم است ارتباط بین انسان ها فقط محدود به تماس فیزیکی نیست بلکه از طرق یادآوری دیگران ، یا با استفاده از پیام های مکتوب می تواند محقق شود . که معجزه جاودان پیامبر اکرم(ص) یعنی قرآن کریم از آن نمونه است.
ارتباط اجتماعی از نگاه قرآن
قرآن کریم با تاکید بر ارتباطات اجتماعی ، الفت و ارتباط بین انسان را یکی از معجزات اجتماعی اسلام می داند. چرا که انسان موجودی است اجتماعی و اسلام نیز برای پاسخ به این نیازهای بشر به عنوان آیین الهی آمده است تا به چنین نیازهای پاسخ دهد .
اگر سابقه دشمنی و عداوت بین انسان ها تا قبل از اسلام و بعثت پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) و ظهور قرآن، در سرزمین عربستان و بین اعراب مورد ارزیابی قرار دهیم؛ در می یابیم که چگونه یک موضوع جزئی و ساده کافی بود تا آتش جنگی خونین و ستیزی طولانی در بین انسان ها بیافروزد و سالیانه طولانی به نبرد و مبارزه و مشاجر بین یکدیگر می پرداختند . از این رو قرآن آمده تا به ارتباطات اجتماعی اهمیت و سامان بخشد. ملل بی خبر، متفرق و نادان را به سوی زندگی مترقی ، متعالی و سعادتمند دعوت نماید .
واژه«ارتباط» و «رابطه»در قالب های گوناگون مطرح شده است که هر کدام به نحوی ناظر برارتباط بین افراد اجتماع است. هم چنین در قرآن در مورد خبر یا اطلاع مواردی بیان شده است و بابررسی واژه قرآنی «نباء» به معنای خبر واطلاع در قرآن کریم موارد مهم و متعددی مطرح گردیده است تا جایی که یکی از سوره های قرآن به نام «نباء» مزین است و حتی کلمه «نبی» وبه معنای، پیام رسان یا خبر رساندن نیز از همین جنس است. (جامعه و تاریخ ، مصباح یزدی)
آنچه در این بررسی اهمیت دارد ، در خبر و اطلاع رسانی «ارتباط» ایجاد می گردد.و اساساَ در فرآیند ارسال و دریافت پیام ارتباط بر قرارمی شود.
از این رو می توان دریافت و نتیجه گرفت «خبر و اطلاع» در قرآن کریم نیز ماهیتی ارتباطی و تعاملی بین انسانها دارد که به طور کلی به آن ارتباطات انسانی ، اجتماعی اطلاق می شود یا در این نوع دسته بندی قرار می گیرد .
مفهوم جامعه در قرآن
واژه هایی در قرآن هست که از مجموع آن ها می توان مفهوم جامعه را به دست آورد ؛ مانند قوم ، قبیله ، طائفه ، ملت ، امت و ناس که مفهوم جامعه را می رسانند .
برخی از این واژه ها در قرآن بسیار تکرار شده که این خود ، بر اثر تلازم یا تداعی یاد شده ، نشان اهتمام قرآن به جایگاه جامعه است .
برای اثبات این نکته به برخی از الفاظ قرآنی در این زمینه اشاره می شود .
۱ قوم : این واژه که بیش از سیصد بار در قرآن و افزون بر صد بار در نهج البلاغه به کار رفته ، در زبان عرب به معنای گروه مردان و زنان با هم ، یا به صورت گروه خاص از مردان آمده است ؛ مانند (لا یَسخَر قَومٌ مِن قَوم)حجرات/۱۰ این لفظ در لغت عرب به دو اعتبار به صورت مذکر و مونثت استعمال می شود و در آیات قرآن هر دو گونه اش آمده است . کاربرد مذکر آن مانند آیه یاد شده و مونث آن نظیر (کذَّبَت قَبلَهُم قَومُ نوح) .
برخی لغت شناسان گفته اند : « قوم » را به این جهت «قوم» گویند که به کارهای مکان خاص برای انجام دادن عمل خیر یا ارتکاب شر گرد هم آمده باشند ، چنان که اصحاب فیل را به سبب انجام دادن عمل شر «قوم فیل» هم گفته اند .
۲ قریه : «قریه» به ده ریال دهکده ، شهر و هر جایی گفته می شود که مسکن و مأوای افراد کم یا زیاد باشد . اگر گروهی از مردان و زنان در مکانی سکونت گزینند ، به شکلی که مساکن و منازلشان به هم وصل باشند ، محل زندگی آنان قریه است. در قرآن کریم این واژه نیز بارها تکرار شده است ؛ مانند (و اِن مِن قَریَهٍ اِلّا نَحنُ مُهلِکوها قَبلَ یَومِ القِیمَه) . (و کَم اَهلَکنا من قَریهٍ بَطِرَت مَعیشَتَها) .
۳ ناس: بیش از دویست بار در قرآن به کار رفته است و به معنای مردم و دو جنس انس و جن اطلاق شود ؛ ولی بیشتر برای انسان به کار می رود و اصل آن اناس است که از آن اصل تخفیف یافته و «ناس» شده است . (ومِنَ النّاسِ مَن یَقولُ ءامَنّا بِاللهِ و بِالیَومِ الأخِرِ و ما هُم بِمؤمنین) .
گاهی ناس در مقابل «جن» به کار رفته است : (مِنَ الجِنَهِ و النّاس) ؛ (و ما خَلَقتُ الجِنَّ و الانسَ اِلاّلِیَعبدون) .
۴ ملت: این واژه در قرآن به معنای دین ، کیش ، شریعت ، آیین و مذهب است : (فاتَّبِعوا مِلَّهَ اِبراهیمَ حَنیفا) . (و مَن یَرغَبُ عَن مِلَّهِ اِبراهیمَ اِلاّ مَن سَفِهَ نَفسَه)
خداوند خطاب به رسول اکرم می فرماید که یهود و نصارا از تو راضی نخواهند شد ، مگر به دین آن ها روی آوری و از آن پیروی کنی : (ولَن تَرضی عَنکَ الیَهودُ و لَاالنَّصری حَتّی تَتَّبعَ مِلَّتَهُم) و نیز می فرماید که به تو وحی کردیم که از دین و ملت ابراهیم حنیف پیروی کنی : (ثُمَّ اَوحَینا اِلَیکَ اَنِ اتَّبع مِلَّهَ اِبراهیم حَنیفا) پس ملت و دین دو اسمی هستند که خداوند بر سنت و سیره انبیا نهاده است .
چنان که همین معنا در برخی از اشعار آمده است :
عید اضحی سنت و رسم خلیل آزر است اهل امت را به رسم و سنت او افتخار
این واژه در میان جامعه شناسان و سیاستمداران با ملاک و معیار خاک و سرزمین ، زبان ، نژاد و عوامل اقتصادی وصف شده است و با تعریف دین شناسان که آن را با ملاک معنوی محک زده اند متفاوت است . اگر واژه مزبور به معنای سنت و سیره دانسته شود ، با مفهوم جامعه چندان ارتباطی نخواهد داشت ، اما در اصطلاح جامعه شناسان با مفهوم جامعه بیگانه نیست .
۵ امت: در قرآن چند بار تکرار شده و برخی واژه پژوهان آن را به معنای جماعتی دانسته اند که برای آنان پیامبری آمده باشد ؛ ولی بعضی گفته اند امت به گروه یا جمعیتی اطلاق می شود که به پیامبر و فرستاده الهی ایمان آورده باشند ، بنابراین فقط به قومی که برای آن ها پیامبری آمده باشد امت گفته نمی شود ، بلکه ایمان و پیروی آنان نسبت به آن رسول و فرستاده الهی نیز شرط است .
نزد برخی لغویان امت به معنای عالم و نیز مقتدای دارای جایگاهی ویژه آمده است ؛ یعنی شخصی که در علم منحصر به فرد باشد ؛ یا مردم به او اقتدا کنند ؛ مانند حضرت ابراهیم که به تنهایی یک امت بوده است : (اِنَّ اِبراهیمَ کانَ امهً قانتاً لِلهِ حنیفا و لَم یَکُ مِنَ المشرکین) .
۶ طائفه : به گروهی که بیش از سه نفر و کمتر از هزار نفر باشند اطلاق می شود : (ودَّت طائِفَهٌ من اهل الکتب لویُضِلّونَکم و ما یُضِلونَ الاّ انفُسَهُم و ما یشعرون). (و قالت طائفَهٌ من اهلِ الکتبِ ءامنو بِالَّذی اُنزِلَ عَلی الَّذین ءامنو وَجهَ النَّهارِ و اکفُروا ءاخِرهُ لَعَلهم یَرجعون). (و لیشهَد عَذابَهُما طائِفَهٌ مِنَ المُؤمِنین) . در مقاییس اللغه آمده است که طائفه ، گروهی از مردم را گویند که پیرامون شخصی گرد آیند و به پاره ای از یک شیء نیز گفته می شود .
۷عشیره: «راغب» در معنای آن چنین می گوید :
عشیره ، خانواده مرد را می گویند که وی به واسطه آن ها زیاد می گردد و به منزله یک عدد کامل می شوند . این نکته بدان سبب است که «عشیره» عدد کامل است ، از همین رو عشیره اسم شده است برای گروهی از نزدیکان مرد . جامعه در قرآن، جوادی آملی
صاحب تفسیر مجمع البیان می گوید : عشیره را از این رو عشیره گویند که اعضایشان با یکدیگر معاشرت دارند . جامعه در قرآن، جوادی آملی
در حقیقت به کوچک ترین واحد اجتماعی بعد از خانواده عشیره اطلاق می شود .
۸ قبیله : بر گروهی که بیش از عشیره باشند اطلاق می گردد . عرب زبانان معتقدند که قبیله بزرگ تر از عماره و عماره بزرگ تر از بطن و بطن بزرگ تر از فخذ است . برخی گفته اند که قبیله به گروهی از مردم گفته می شود که دارای لهجه واحدی بوده و در یک مکان زندگی می کنند . جمع این واژه قبائل است : (و جعلنکم شعوبا و قبائل لتعارفوا)حجرات/۱۱ .
۹شعب : بزرگ تر از قبیله و قبیله بزرگ تر از عماره است .
با توجه به واژه های فوق می توان جامعه را از نگاه قرآن چنین تعریف کرد که : به گروهی از افراد اطلاق می شود که با هدف مشترک ، ملاک و معیار معین و سنت خاص به پیروی از فردی در مکان خاص گرد هم آمده باشند . جامعه در قرآن، جوادی آملی
به کار رفتن واژگانی درباره اجتماع و جامعه در قرآن و ذکر احکام فقهی ، اجتماعی ، حقوقی و اخلاقی فراوان در کنار هم آن ه بیانگر اهمیت این دو موضوع قرآن و عمق اهتمام قرآن پس این پندار برخی که دین غافل است ، درست نیست و کثرت واژگان فوق در متن مقدس دین بهترین دلیل بر ناصواب بودن این سخن است .
رابطه انسان با اجتماع
ساختمان جامعه بشری از یک حالت ساده تدریجاً به سوی حالت پیچیدگی و پیچیده تر شدن پیش آمده است یعنی همان طور که در امور صنعتی وقتی پیشرفت هایی صورت گرفته است در ارتباطات انسانی نیز این تکامل، بروز وظهور دارد .
اما از سوی دیگر اگر نگوئیم تمام سعادت بشر در برقراری ارتباط موثر با خودش می باشد ، اشتباه نگفته ایم زیراانسان با خودش که به اخلاق و روابط روحی – روانی اطلاق می شود زیر بنای دیگر روابط است . در این رابطه حضرت علی (ع) می فرمایند : «من عرف نفسه فقد عرف ربه» هر کس خودش را بشناسد پروردگارش را می شناسد .
مسئله اصلاح خود ، اصلاح نفس خود ، تزکیه خود ، اسیر مطالع و شهوات انسانی خود نبودن ، اسیر خصلت های حیوانی پست خود نبودن امکان پذیر نیست مگر آنکه انسان از ناحیه اخلاقی تکامل پیدا کرده باشد و از دورن خودش ، ازحیوانیت خودش رهایی پیدا کرده باشد .قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها
دراین صورت است که رابطه اش با دیگر انسان ها صحیح و درست سامان می یابد.
مقدمه
کیفیت اندیشه خلاق، پژوهشگر واقعی را از گردآورنده اطلاعات متمایز می کند. احاطه بر دانش مربوط به زمینه تحقق مهارت در روش های تحقیق، تجربه و مهارت در تفکر منطقی از جمله خصائصی است که پژوهشگر ماهر را قادر می سازد تا روابطی را که به تنظیم قاعده کلی احتمالی می انجامد, دریابد؛ در حالی که تحلیل گر کم مهارت متوجه آن نمی شود. همین توانایی درک روابط داده ها است که با اکتشافات مهم می انجامد.
آن چیزی که در یک تحقیق معمولاً به کمک یک محقق می آید و او را در مراحل تحقیق موفق می سازد، بحث روش تحقیق است. حسن کار در این است که در این فصل روش تحقیق به صورت مراحل مجزا توصیف می شود. این کار به محقق اجازه می دهد که به ادامه تحقیق و یا تکرار آن اقدام نماید و یا این کار را برای محقق دیگری مهیا کند تا دیگری بتواند با رعایت مفاد مندرج در روش تحقیق، تحقیق مشابهی انجام دهد و از عقاید و بررسی یافته های تحقیق اطلاعات مفیدی کسب کند. (نادری و سیف نراقی)
اما قبل از ورود به موضوع روش این تحقیق بحث پیرامون ابعاد ارتباطات در اجتماع ضروری به نظر می آید آنچه مسلم است، ارتباطات اجتماعی ابعاد و صور گوناگونی دارد و هر قدر جامعه انسانی به حیات اجتماعی خود ادامه میدهد بر پیچیدگی ارتباطات اجتماعی افزوده می شود . اما از دیدگاه صاحب نظران و محققان علوم ارتباطات و روابط اجتماعی تقسیمات مختلفی در حوزه ارتباطات وجود دارد . در ادامه به اهم آنها اشاره می نماییم.
در فصل سوم این پژوهش, در مورد روش تحقیق متناسب با موضوع پژوهش, جامعه آماری مورد تحقیق, حجم نمونه, روش نمونه گیری و چگونگی تعیین حجم آن, ابزار و روش جمع آوری اطلاعات, طرح پژوهش و روش تجزیه وتحلیل داده ها به طور مختصر بحث شده است.
۳- ۱- روش تحقیق :
در پژوهش حاضر، به منظور پاسخگویی به سؤال های اساسی تحقیق، از روش « پژوهش اسنادی و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا» است.
در این راستا، ابتدا آیات قرآن کریم مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. در مرحله بعد با توجه به کتاب های موجود در آرشیو کتابخانه سازمان پژوهش وبرنامه ریزی آموزشی و گروه های درسی دینی و قرآن دفتر برنامه ریزی وتالیف کتب درسی از زوایا و جنبه های مورد نظر در سوال های پژوهش، بررسی ، توصیف و سپس بر اساس نتایج به دست آمده وضعیت مطلوب ترسیم شده است.
۳-۲- جامعه آماری مورد پژوهش
جامعه آماری این پژوهش, کلیه آیات قرآن کریم در محدوده بیست مضمون ارتباطی است و از روش تمام شمارشی استفاده می شود.
توضیح : لازم به ذکر است پژوهشگر در حین انجام پژوهش به این نتیجه رسیده است که با توجه به پیوستگی موضوعات و ارتباط مطالب از نظر طولی و برای روشن شدن هرچه بیش تر زوایای تحقیق, به ناچار باید به چارچوب کلی و اصول حاکم بر ارتباطات اجتماعی از منظر قرآن کریم نیز بپردازد. از این رو می توان جامعه آماری مورد پژوهش را به بیست مضمون ارتباطی و ده اصل حاکم بر ارتباطات اجتماعی از منظر قرآن کریم تعمیم داد.
۳-۳- حجم نمونه
نمونه آماری در این تحقیق, مدل جامعه آماری است.
۳-۴- ابزار جمع آوری اطلاعات
در این تحقیق از مطالعات کتابخانه ای استفاده شده است. و به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز, از طریق یادداشت برداری و تجزیه و تحلیل آیات قرآن کریم انجام شده است. فهرست منابع و مآخذ در انتهای پژوهش آمده است. هم چنین برای جمع آوری اطلاعات به کتابخانه های مختلف مراجعه شده است.
۳- ۵- روش تجزیه و تحلیل داده ها
در این تحقیق, برای تجزیه وتحلیل داده های حاصل از پژوهش، از روش اسنادی استفاده شده است؛ در این راستا, ملاک های تجزیه وتحلیل شامل مضامین ارتباطی قرآن کریم و اصول ارتباطات در قرآن کریم است.
مقدمه
یافته های پژوهش به صورت تجزیه وتحلیل داده ها به عنوان یک فرایندی از روش علمی،یکی از پایه های اساسی هر مطالعه پژوهشی است, که از طریق آن کل فرایند پژوهشی، از انتخاب مسأله تا دسترسی به یک نتیجه هدایت می شود. پژوهشگر برای پاسخ گویی به مسأله تدوین شده و یا تصمیم گیری در مورد رد یا تأیید فرضیه ای که صورت بندی کرده است،به بیان نتیجه پژوهش می پردازد.
در این فصل داده های تجربی تبدیل به داده های آماری شده، در هر یک از پرسش ها واهداف تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. مقصود از تجزیه و تحلیل یعنی دسته بندی، مرتب کردن و خلاصه کردن داده ها به منظور دست یابی به جواب پرسش های پژوهش. به بیان دیگر در تجزیه و تحلیل, مجموعه های وسیع و پیچیده و حتی غیر قابل درک داده ها, به واحد ها, الگوها و شاخص های قابل درک و مشاهده در مسائل پژوهشی تبدیل می شود.
به طور کلی تجزیه و تحلیل به منظور تنظیم و خلاصه کردن داده ها به صورت اطلاعاتی روشن, خوانا, مستدل و تفسیر پذیر به کار می رود, به گونه ای که بتوان روابط موجود در مسائل پژوهشی را کشف, بررسی و آزمون نمود.
در این پژوهش, تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق, مشتمل بر دو بخش زیر است :
الف – توصیف یافته های پژوهش
ب – بررسی و تحلیل سؤال های پژوهش
الف- توصیف یافته های پژوهش
این بخش از پژوهش به پرسش ها و موضوعات مطرح در سوالات تحقیق پرداخته است.
و با بیان نمونه هایی از آیات قرآن کریم به پرسش های تحقیق مبنی براهّم اصول ارتباطات اجتماعی، الگوهای به هنجار و نا به هنجار از منظر قرآن کریم پاسخ داده است.
براساس بررسی های صورت گرفته در انتخاب اصول باتوجه به وسعت موضوعات و هم پوشانی آنان در عرصه ارتباطات اجتماعی از منظر آیات شریفه قرآن کریم، ازاین رو اُمهّات اصول حاکم بر روابط اجتماعی بین انسان ها در ده محور استخراج شده است.
پس ازبیان اصول حاکم بر ارتباطات اجتماعی به پاسخ یکی دیگر از سوالات پژوهش مبنی بر الگو های به هنجار و نا به هنجار در ارتباط بین افراد جامعه پرداخته شده است. الگوهای به هنجار در واقع علل و فلسفه ایجاد رابطه بین افراد جامعه را بیان می کند و الگوهای نا به هنجار عوامل آسیب رسان و موانع بر قراری ارتباطات سودمند اجتماعی را معرفی می نماید. بر اساس هدف اصلی پژوهش که انتخاب موضوعات در محدود بیست کلید واژه ارتباطی ازمنظر آیات قرآن کریم است از این رو در دوبخش جداگانه ده الگوی به هنجار وده الگوی ناهنجار معرفی شده است. تا در مجموع بیست مضمون ارتباطی از قرآن کریم را تشکیل دهند.
ب – بررسی سؤالات تحقیق
توجه به جامعه یک رکن مهم در ارتباطات اجتماعی است و کمتر مسالهاى است که در قرآن کریم به اهمیت عدالت باشد ، زیرا مساله عدل همانند مساله توحید در تمام اصول و فروع اسلام ریشه دوانده است ، یعنى همانطور که هیچ یک از مسائل عقیدهاى و عملى ، فردى و اجتماعى ، اخلاقى و حقوقى ، از حقیقت توحید و یگانگى جدا نیست ، هم چنین هیچ یک از آنها را خالى از روح عدل نخواهیم یافت.
به همین دلیل در مباحث اجتماعى اسلام روى هیچ اصلى به اندازه عدالت تکیه نشده است.
اما آنچه باید کاملا به آن توجه داشت این است که اسلام تنها توصیه به عدالت نمىکند بلکه مهم تر از آن اجراى عدالت است ، خواندن این آیات و روایات تنها بر فراز منابر و یا نوشتن در کتب ، و یا گفتن آنها در لابلاى سخنرانی ها به تنهائى درد بىعدالتى و تبعیض و فساد اجتماعى را در جامعه اسلامى درمان نمىکند ، بلکه آن روز عظمت این دستورها آشکار مىگردد که در متن زندگى مسلمانان پیاده شود.
۱- اصول مفاهیم ارتباطی قرآن کریم در چه مضامینی بیان شده است؟
۲- آیا مضامین ارتباطی قرآن کریم در قالب معرفی الگوهای رفتاری مشخص ( اعم از بهنجار و نابهنجار ) بیان شده است؟
۳ – آیا مضامین ارتباطی قرآن کریم در قالب بیان غیر مستقیم ( داستان و حکایت و تمثیل ) مطرح شده است؟ و آیا قرآن کریم برای ارائه مضامین ارتباطی از شیوه بیان حکایات، سنت ها و ادیان پیشین استفاده نموده است یا اینکه فقط بیان مستقیم به کار برده است؟
۴- برای طرح مضامین ارتباطی و نیز برانگیختن دیدگاه مخاطبان، بیشتر آیات قرآن کریم در قالب تبشیر است یا انذار؟
ب-۱ – بررسی سؤال اول تحقیق
سؤال ۱- اصول مفاهیم ارتباطی قرآن کریم در چه مضامینی بیان شده است؟
برخی از مهم ترین اصول در ارتباطات اجتماعی از منظر قرآن کریم
۱- عدالت ( رابطه عادلانه)
۲- احسان و محبت
۳- ادب و احترام متقابل ( رابطه مؤدبانه)
۴- صبر ( رابطه صبورانه)
۵- صداقت ( رابطه صادقانه)
۶- تواضع واخلاص ( رابطه متواضعانه)
۷- قانون و منطق ( رابطه قانون مندانه)
۸- عزت، حکمت و مصلحت (رابطه عزت مندانه)
۹- آگاهی و عقلانی (رابطه آگاهانه و عاقلانه)
۱۰- رعایت حدود شرعی
تبیین اصول ده گانه
بی شک ارتباط انسانها با یکدیگر نمی تواند بی حساب وقائده باشد زیرا انسان بطور فطری ، طبیعی و تجربی به مرور زمان به نوع رابطه خود با دیگران چارچوب می دهد.و براین اساس به این باور می رسد که ارتباط خود با دیگران را چگونه سامان بخشد.امّااز آنجاکه قرآن کریم برای هدایت انسانها آمده است از این رو با تدبر درآن می توان راه های استوار در زندگی اجتماعی وارتباطات اجتماعی را یافت و از آزمون و خطا مصونیت یابد. به همین منظور به تبیین اصول حاکم بر ارتباطات اجتماعی می پر دازیم.
اصل اول
عدالت
نمونه ۱- إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاحْسنِ وَ إِیتَاى ذِى الْقُرْبى وَ یَنْهَى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنکرِ وَ الْبَغْىِ یَعِظکُمْ لَعَلَّکمْ تَذَکَّرُونَ(۹۰) نحل
« خداوند فرمان به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان مىدهد ، و از فحشاء و منکر و ظلم و ستم نهى مىکند ، خداوند به شما اندرز مىدهد شاید متذکر شوید .»
جامعترین برنامه اجتماعى
در این آیه نمونهاى از جامع ترین تعلیمات اسلام در زمینه مسائل اجتماعى ، و انسانى و اخلاقى بیان شده است .
در این آیه به پنج اصل مهم که سه اصل آن جنبه مثبت و دو اصل دیگر جنبه منفى دارد ، دیده مىشود .
در این بخش به تبیین اصل اول آن مبنی بر عدالت می پردازیم.
چه قانونى از عدل وسیع تر و جامع تر تصور مىشود ؟ عدل همان قانونى است که تمام نظام هستى بر محور آن مىگردد.
جامعه انسانى که گوشه کوچکى از این عالم پهناور است نیز نمىتواند از این قانون عالم شمول ، بر کنار باشد ، و بدون عدل به حیات سالم خود ادامه دهد.مىدانیم عدل به معنى واقعى کلمه آنست که هر چیزى در جاى خود باشد ،بنابر این هر گونه انحراف ، افراط ، تفریط ، تجاوز از حد ، تجاوز به حقوق دیگران بر خلاف اصل عدل است .
یک انسان سالم کسى است که تمام دستگاه هاى بدن او هر یک کار خودش را بدون کم و زیاد انجام دهد ، اما به محض اینکه یک یا چند دستگاه در انجام وظیفه کوتاهى کرد یا در مسیر تجاوز گام نهاد ، فورا آثار اختلال در تمام بدن نمایان مىشود ، و بیمارى حتمى است .
کل جامعه انسانى نیز همانند بدن یک انسان است ، که بدون رعایت اصل عدالت بیمار خواهد بود.
اما از آنجا که عدالت با همه قدرت و شکوه و تاثیر عمیقش در مواقع بحرانى و استثنائى به تنهائى کارساز نیست ، بلافاصله دستور به احسان را پشت سر آن مىآورد .
به تعبیر روشن تر در طول زندگى انسان ها مواقع حساسى پیش مىآید که حل مشکلات به کمک اصل عدالت به تنهائى امکان پذیر نیست ، بلکه نیاز به ایثار و گذشت و فداکارى دارد ، که با استفاده از اصل احسان باید تحقق یابد .
برای مثال اگر طوفان و سیل و زلزله ، بخشى از کشورى را ویران نموده ، چنانچه مردم در چنین شرائطى بخواهند در انتظار آن بنشینند که مثلا مالیات هاى عادلانه و سایر قوانین عادى ، مشکل را حل کند ، امکان پذیر نیست ، اینجاست که باید همه کسانى که داراى امکانات بیشتر از نظر نیروى فکرى و جسمانى و مالى هستند ، دست به فداکارى بزنند ، و تا آنجا که در قدرت دارند ، ایثار کنند ، و گرنه حوادث دردناک طبیعى ، جمع کثیرى را به کلى فلج می کند .
اتفاقا این دو اصل در سازمان بدن یک انسان نیز بطور طبیعى حکومت مىکند ، در حال عادى تمام دستگاههاى بدن نسبت به یکدیگر خدمت متقابل دارند و هر عضوى براى کل بدن کار مىکند و از خدمات اعضاى دیگر نیز بهرهمند است که این همان اصل عدالت است.
ولى گاه عضوى مجروح مىشود و توان متقابل را از دست مىدهد ، آیا ممکن است در این حال ، بقیه اعضاء او را به دست فراموشى بسپارند ، به خاطر اینکه از کار افتاده است ؟ آیا ممکن است دست از حمایت و تغذیه عضو مجروح بردارند ؟ مسلما این چنین نخواهد بود.
در کل جامعه انسانى و ارتباطات اجتماعی نیز این حالت باید حاکم باشد و گرنه جامعه سالمى نیست .
با توجه به اینکه جامعه بزرگ از جوامع کوچک تر یعنى جامعه فامیلى ترکیب شده ، هر گاه ، این واحدهاى کوچک تر از انسجام بیشترى برخوردار گردند ، اثر آن در کل جامعه ظاهر مىشود ، و در واقع وظائف و مسئولیت ها به صورت صحیحى در میان مردم تقسیم مىگردد.
این تفسیر هرگز نمىخواهد مفهوم آیه را محدود کند ، بلکه هیچ مانعى ندارد آیه به مفهوم وسیعش باقى باشد و این قسمت نیز یکى از مصادیق روشن آن مفهوم عام محسوب گردد .
نمونه۲- یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا کُونُوا قَوَّمِینَ للَّهِ شهَدَاءَ بِالْقِسطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکمْ شنَئَانُ قَوْمٍ عَلى أَلا تَعْدِلُوا(۸) مائده
«اى کسانى که ایمان آوردهاید همواره براى خدا قیام کنید و از روى عدالت گواهى دهید ، دشمنى با جمعیتى شما را به گناه ترک عدالت نکشاند ، عدالت کنید»
دعوت اکید به عدالت در عرصه اجتماع
این آیه دعوت به عدالت اجتماعی مىکند. نخست خطاب به افراد با ایمان کرده و می گوید : اى کسانى که ایمان آوردهاید همواره قیام براى خدا کنید و به حق و عدالت گواهى دهید.
سپس به یکى از آسیب های اجتماعی بر اثر انحراف از عدالت اشاره می نماید و به مسلمانان چنین هشدار مىدهد که : نباید کینهها و عداوت هاى قومى و تصفیه حساب هاى شخصى مانع از اجراى عدالت اجتماعی و موجب تجاوز به حقوق دیگران گردد ، زیرا عدالت از همه اینها بالاتر است.
بار دیگر بخاطر اهمیت موضوع روى مساله عدالت تکیه کرده ، مىفرماید : عدالت پیشه کنید که بپرهیزگارى نزدیک تر است.
و از آنجا که عدالت مهم ترین رکن تقوا و پرهیزگارى است ، براى سومین بار به عنوان تاکید اضافه مىکند از خدا پروا داشته باشید، زیرا خداوند از تمام اعمال شما آگاه است.
نمونه۳- لَقَدْ أَرْسلْنَا رُسلَنَا بِالْبَیِّنَتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَب وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاس بِالْقِسطِ (۲۵) حدید
«ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستادیم ، و با آنها کتاب ( آسمانى ) و میزان ( شناسائى حق و قوانین عادلانه ) نازل کردیم ، تا مردم اقامه عدالت کنند.»
هدف اصلى بعثت انبیاءاجرای عدالت درجامعه
پیامبران با سه وسیله مجهز بودند : دلائل روشن ، کتب آسمانى ، و معیار سنجش حق از باطل و خوب از بد ، و مانعى ندارد که مثلا در قرآن مجید هم بینه ( معجزه ) باشد ، و هم کتاب آسمانى ، و هم بیان کننده احکام و قوانین ، یعنى سه بعد در یک محتوى و به هر حال هدف از اعزام این مردان بزرگ با این تجهیزات کامل همان اجراى قسط و عدل است.
در حقیقت این آیه به یکى از اهداف مهم در رسالت اجتماعی پیامبران اشاره مىکند ، زیرا مىدانیم انبیا اهداف متعددى را پیگیرى مىکردند. امّا اصلی ترین هدف آنان ترویج مکارم اخلاق اجتماعی در عرصه زندگی اجتماعی انسان ها است.چنانکه در حدیث معروف آمده است : بعثت لاتمم مکارم الاخلاق : من براى تکمیل فضائل اخلاقى مبعوث شدهام.
و بالاخره هدف دیگر اقامه قسط است که در آیه مورد بحث به آن اشاره ، شده و به این ترتیب اهداف بعثت انبیا را در اهداف فرهنگى و اخلاقى و سیاسى و اجتماعى مىتوان خلاصه کرد.
ناگفته پیداست که منظور از رسولان در آیه مورد بحث به قرینه انزال کتب همان انبیاء اولو العزم و مانند آنها مىباشند.
نکته جالب دیگر در جمله لیقوم الناس بالقسط این است که از خود جوشى مردم سخن مىگوید ، نمىفرماید : هدف این بوده که انبیاء انسان ها را وادار به اقامه قسط کنند، بلکه مىگوید : هدف این بوده که مردم مجرى قسط و عدل باشند ! آرى مهم این است که مردم چنان ساخته شوند که خود مجرى عدالت اجتماعی گردند ، و این راه را با پاى خویش بپویند.
اصل دوم
احسان ومحبت
نمونه ۱- إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاحسان ;. (۹۰) نحل
«خداوند فرمان به عدل و احسان مىدهد.»
این آیات در ادامه مطالب اصل اول به برخى از احکام را که با اسلام قبل از هجرت سازگار است تاکید دارد و مایه اصلاح حال عمومى اجتماع می داند. مانند نهى از فحشاء و منکر و ستم و آنچه ملحق به آن است مانند امر به سرکشى از خویشاوندان و نهى از شکستن عهد و سوگند ذکر مىکند ، و نیز مطالب دیگرى را یادآورى مىکند که مناسب اینها باشد و آن را اثبات کند.
خداى سبحان در این آیه در ضمن موضوع احسان به موضوعاتی تاکید دارد، که مهمترین احکامى هستند که اساس اجتماع بشرى با آن استوار است ، و از نظر اهمیت به ترتیب یکى پس از دیگرى قرار دارند ذکر فرموده است ، زیرا از نظر اسلام مهمترین هدفى که در تعالیم آن تاکید شده ، اصلاح عموم است. چون هر چند انسان ها فرد فردند ، و هر فردى براى خود شخصیتى و خیر و شرى دارد ، و لیکن از نظر طبیعتى که همه انسان ها دارند یعنى طبیعت مدنیت ، سعادت هر شخصى مبنى بر صلاح و اصلاح ظرف اجتماعى است که در آن زندگى مىکند ، بطورى که در ظرف اجتماع فاسد که از هر سو فساد آن را محاصره کرده باشد رستگارى یک فرد و صالح شدن او بسیار دشوار است.
نمونه۲- وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشرِکُوا بِهِ شیْئاً وَ بِالْوَلِدَیْنِ إِحْسناً ;(۳۶) نساء
« خدا را بپرستید و هیچ چیز را شریک او قرار ندهید ، و به پدر و مادر نیکى کنید »
نمونه۳- وَ إِذْ أَخَذْنَا مِیثَقَ بَنى إِسرءِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلا اللَّهَ وَ بِالْوَلِدَیْنِ إِحْساناً;(۸۳) بقره
«و ( به یاد آورید ) زمانى را که از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید ، و نسبت به پدر و مادر نیکى کنید»
آیات فوق یک سلسله از حقوق اسلامى را اعم از حق خدا و حقوق بندگان و آداب معاشرت با مردم را بیان داشته است ، و چند دستور از آن استفاده مىشود:
الف-دعوت به پرستش خدا
نخست مردم را دعوت به عبادت و بندگى پروردگار و ترک شرک و بتپرستى که ریشه اصلى تمام برنامههاى اسلامى است مىکند ، دعوت به توحید و یگانه پرستى روح را پاک ، و نیت را خالص ، و اراده را قوى ، و تصمیم را براى انجام هر برنامه مفیدى محکم مىسازد ، و از آنجا که آیه بیان یک رشته از حقوق اسلامى است ، قبل از هر چیز اشاره به حق خداوند بر مردم کرده است و مىگوید : خدا را بپرستید و هیچ چیز را شریک او قرار ندهید.
ب- احسان به والدین تقویت بنیاد جامعه
سپس اشاره به حق پدر و مادر کرده و توصیه مىکند که نسبت به آنها نیکى کنید ، حق پدر و مادر از مسائلى است که در قرآن مجید زیاد روى آن تکیه شده و کمتر موضوعى است که این قدر مورد تاکید واقع شده باشد ، و در چهار مورد از قرآن ، بعد از توحید قرار گرفته است.
از این تعبیرهاى مکرر استفاده مىشود که میان این دو ارتباط و پیوندى است و در حقیقت چنین است چون بزرگترین نعمت ، نعمت هستى و حیات است که در درجه اول از ناحیه خدا است ، و در مراحل بعد به پدر و مادر ارتباط دارد ، زیرا که فرزند ، بخشى از وجود پدر و مادر است ، بنا بر این ترک حقوق پدر و مادر ، هم دوش شرک به – خدا است.
در باره حقوق پدر و مادر بحثهاى مشروحى داریم که در ذیل آیات مناسب در سوره اسراء و لقمان به خواست خدا خواهد آمد.
سپس دستور به نیکى کردن نسبت به همه خویشاوندان مىدهد و این موضوع نیز از مسائلى است که در قرآن تاکید فراوان در باره آن شده است ، گاهى به عنوان صله رحم ، و گاهى به عنوان احسان و نیکى به آنها ، در واقع اسلام مىخواهد به این وسیله علاوه بر پیوند وسیعى که در میان تمام افراد بشر به وجود آورده ، پیوندهاى محکم ترى در میان واحدهاى کوچک تر و متشکل تر ، بنام فامیل و خانواده به وجود آورد تا در برابر مشکلات و حوادث یکدیگر را یارى دهند و از حقوق هم دفاع کنند.
هم چنین اشاره به حقوق ایتام کرده ، و افراد با ایمان را توصیه به نیکى در حق آنها مىکند ، زیرا در هر اجتماعى بر اثر حوادث گوناگون همیشه کودکان یتیمى وجود دارند که فراموش کردن آنها نه فقط وضع آنان را به خطر مىافکند ، بلکه وضع اجتماع را نیز به خطر مىاندازد ، چون کودکان یتیم اگر بىسرپرست بمانند و یا به اندازه کافى از محبت اشباع نشوند ، افرادى هرزه ، خطرناک و جنایتکار بار مىآیند ، بنا بر این نیکى در حق یتیمان هم نیکى به فرد است هم نیکى به اجتماع !
بعد از آن حقوق مستمندان را یادآورى مىکند چون در یک اجتماع سالم که عدالت در آن برقرار است نیز افرادى معلول و از کار افتاده و مانند آن وجود خواهند داشت که فراموش کردن آنها بر خلاف تمام اصول انسانى است ، و اگر فقر و محرومیت به خاطر انحراف از اصول عدالت اجتماعى دامنگیر افراد سالم گردد نیز باید با آن به مبارزه برخاست.
اصل سوم
ادب
نمونه۱- وَ قُل لِّعِبَادِى یَقُولُوا الَّتى هِىَ أَحْسنُ إِنَّ الشیْطنَ یَنزَغُ بَیْنهُمْ إِنَّ الشیْطنَ کانَ لِلانسنِ عَدُوًّا مُّبِیناً(۵۳) اسراء
«به بندگانم بگو سخنى بگویند که بهترین باشد چرا که شیطان ( بوسیله سخنان بی ادبانه و ناموزون ) میان آنها فتنه و فساد مىکند ، همیشه شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است»
برخورد مؤدبانه حتی با مخالفان
از آنجا که در آیات پیشین سخن از مبدا و معاد و دلائلى بر این دو مساله مهم اعتقادى در میان بود ، در آیات مورد بحث ، روش گفتگو و استدلال با مخالفان مخصوصا مشرکان را مىآموزد چرا که مکتب هر قدر عالى باشد و منطق قوى و نیرومند ولى اگر با روش صحیح بحث توأم نگردد و به جاى لطف و محبت ، خشونت بر آن حاکم گردد ، بى اثر خواهد بود.
از این رو در نخستین آیه مىگوید به بندگان من بگو سخنى را بگویند که بهترین باشد ( و قل لعبادى یقولوا التى هى احسن )
بهترین از نظر محتوا ، بهترین از نظر طرز بیان ، و بهترین از جهت توأم بودن با فضائل اخلاقى و روشهاى انسانى.
چرا که اگر قول احسن را ترک گویند و به خشونت در کلام و مخاصمه و لجاج برخیزند شیطان در میان آنها فساد و فتنه مىکند.
و فراموش نکنید شیطان در کمین نشسته و بیکار نیست زیرا شیطان از آغاز دشمن آشکارى براى انسان بوده است.
کلمه عبادى اشاره به مؤمنان است ، و در ارتباطات اجتماعی روش بحث با دشمنان را به آنها مىآموزد چرا که گاهى مؤمنان تازه کار طبق روشى که از پیش داشتند با هر کس که در عقیده با آنها مخالف بود به خشونت مىپرداختند ، و آنها را صریحا اهل جهنم و عذاب و شقى و گمراه مىخواندند ، و خود را اهل نجات ، و این سبب مىشد که مخالفان یک حالت منفى در برابر دعوت پیامبر (ص) به خود بگیرند.
از این گذشته تعبیرات توهین آمیز مخالفان نسبت به پیامبر (ص) که بعضى از آنها در آیات پیشین گذشت مانند مسحور ، مجنون ، کاهن ، شاعر ، گاهى سبب مىشد که مؤمنان عنان اختیار را از دست بدهند و به مقابله با آنها در یک مشاجره لفظى خشن برخیزند و هر چه مىخواهند بگویند.
قرآن مؤمنان را از این کار باز مىدارد و دعوت به نرمش و لطافت در بیان و انتخاب بهترین کلمات را مىکند تا از فساد شیطان بپرهیزند.
البته مفهوم کلمه بینهم این است که شیطان ، سعى مىکند میان مؤمنان و مخالفان فساد کند و یا سعى مىکند در دلهاى مؤمنان به طرز مرموزى نفوذ کند و آنها را به فساد و افساد دعوت نماید .
با توجه به مجموع قرائن و ظاهر آیه در قرآن کلمه عبادى معمولا براى مؤمنان ذکر مىشود.
در تاریخ تصریح شده است که مشرکان در مکه یاران پیامبر (ص) را آزار مىکردند ، هنگامى که آنها در فشار قرار مىگرفتند به پیامبر (ص) اصرار مىکردند که به ما اجازه جهاد یا اجازه خشونت در سخن و مقابل به مثل بدهند
پیامبر (ص) مىفرمود هنوز چنین دستورهائى به من داده نشده است : در این هنگام آیات فوق نازل گشت و به آنها دستور داد تنها به مبارزه منطقى ادامه دهند. تفسیر نمونه ج : ۱۷ ص : ۶۳
هم چنین به مومنان تاکید می کند، گمان نکنید که شما مؤمنان تنها اهل نجاتید و دیگران اهل دوزخند ، خدا از اعمال شما و دلهاى شما آگاهتر است ، اگر بخواهد به گناهانتان شما را مجازات مىکند و اگر بخواهد مشمول رحمت مىسازد ، کمى به حال خود بیندیشید و در باره خود و دیگران عادلانهتر قضاوت کنید.
این بیانگر آن است که در ارتباطات اجتماعی باید به رفتار خود بیش از دیگران توجه نماییم.
نمونه۲- وَ لا تُصعِّرْ خَدَّک لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فى الأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا یحِب کلَّ مخْتَالٍ فَخُورٍ(۱۸) وَ اقْصِدْ فى مَشیِک وَ اغْضض مِن صوْتِک إِنَّ أَنکَرَ الأَصوَتِ لَصوْت الحَْمِیرِ(۱۹) لقمان
« با بى اعتنائى از مردم روى مگردان ، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست ندارد.
در راه رفتن اعتدال را رعایت کن ، از صداى خود بکاه ( و هرگز فریاد مزن ) که زشتترین صداها صداى خران است»
ادب در معاشرت با مردم
آنقدر که در روایات اسلامى از سوی پیامبر (ص) و ائمه اهلبیت (ع) به مساله تواضع و حسن خلق و ملاطفت در عرصه های اجتماعی و ترک خشونت در معاشرت با مردم در اجتماع ، اهمیت داده شده است، کمتربه موضوعات دیگر توجه شده است.
در اندرزهاى لقمان اشارهاى به آداب سخن گفتن شده است ، و در اسلام باب وسیعى براى این مساله گشوده شده ، از جمله اینکه تا سخن گفتن ضرورتى نداشته باشد سکوت از آن بهتر است.
البته در مواردى که سخن گفتن لازم است مؤمن باید هرگز سکوت نکند پیامبران به سخن گفتن دعوت شدند نه به سکوت ، وسیله رسیدن به بهشت و رهائى از دوزخ ، سخن گفتن به موقع است.
بهترین و گویاترین دلیل در این زمینه خود روایات اسلامى است ، که نمونهاى از آن را در اینجا از نظر مىگذرانیم.
شخصى نزد پیامبر (ص) آمد ، عرض کرد یا رسول الله او صنى ، فکان فیما اوصاه ان قال الق اخاک بوجه منبسط : مرا سفارش کن ، فرمود : برادر مسلمانت را با روى گشاده ملاقات کن.
در حدیث دیگرى از پیامبر (ص) مىخوانیم : ما یوضع فى میزان امرء یوم القیامه افضل من حسن الخلق ! : در روز قیامت چیزى برتر و بالاتر از حسن خلق در ترازوى عمل کسى نهاده نمىشود.
در حدیث دیگرى از امام صادق (ع) آمده است . البر و حسن الخلق یعمران الدیار و یزیدان فى الاعمار : نیکو کارى و حسن خلق ، خانهها را آباد ، و عمرها را زیاد مىکند. تفسیر نمونه ج : ۱۷ ص : ۶۱
نمونه۳- ادفَعْ بِالَّتى هِىَ أَحْسنُ السیِّئَهَ نحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَصِفُونَ(۹۶)*********
«بدى را از راهى که بهتر است دفع کن ( و پاسخ بدى را به نیکى ده ) ما به آنچه آنها توصیف مىکنند آگاه تریم»
پاسخ بدى با خوبی !
یکى از مؤثرترین طرق مبارزه با دشمنان سرسخت و لجوج آن است که بدیها را به نیکى پاسخ دهند ، اینجاست که شور و غوغایى از درون وجدان آنها برمىخیزد ، و شخص بد کار را سخت تحت ضربات سرزنش و ملامت قرار مىدهد ، و در مقایسه او با طرف مقابل حق را به طرف مىدهد ، و همین امر در بسیارى از موارد سبب تجدید نظر دشمن در برنامههایش مىگردد .
در سیره پیشوایان و روش عملى پیامبر (ص) و ائمه هدى (ع) بسیار دیدهایم که افراد یا جمعیت هائى را که مرتکب بدترین جنایات شدهاند به نیکى پاسخ گفته و مشمول محبتشان ساختهاند ، و همین سبب انقلاب و دگرگونى روحى و باز گشت آنها به طریق حق گردیده است. قرآن بارها این امر را به عنوان یک اصل در مبارزه با بدیها به مسلمانان گوشزد مىکند ، و حتى در آیه ۳۴ سوره فصلت مىگوید : نتیجه این کار آن خواهد شد که دشمنان سرسخت ، دوستان گرم و صمیمى شوند ( فاذا الذى بینک و بینه عداوه کانه ولى حمیم)ولى ناگفته پیدا است که این دستور مخصوص مواردى است که دشمن از آن سوء استفاده نکند ، آن را دلیل بر ضعف نشمارد ، و بر جرات و جسارتش افزوده نگردد.
و نیز مفهوم این سخن هرگز سازشکارى و قبول تسلیم در برابر وسوسههاى دشمنان نیست ، و شاید به همین دلیل بعد از بیان این دستور در آیات فوق بلا فاصله به پیامبر (ص) دستور داده شده است که از همزات و وسوسههاى شیاطین و حضور آنها به خدا پناه ببرد.
اصل چهارم
صبر و استقامت
صبر همراه تأمل و آگاهی ، مقاومت توأم با چاره جویی و پیدا کردن راهکارها برای مقابله با ناملایمات و علاج فقر اقتصادی و درمان فرهنگی ، جامعه را به سمت صعود می برد .جامعه با مصابره و مثابره می تواند گام های بلندی در پیشبرد اهداف خود بر دارد .
خیر و سعادت از راه صبر و پرهیز از شتابزدگی ، هر چند در غیر میدان جنگ باشد ، حاصل می شود. جامعه ای که افراد آن صبور و اهل تقوا باشند ، خداوند برای رشد و تعالی و پیشرفت و شکوفایی شان به آنان مدد می رساند.
نمونه۱- یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اصبرُوا وَ صابِرُوا وَ رَابِطوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ(۲۰۰) ال عمران
«اى اهل ایمان در کار دین صبور باشید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید و مهیا و مراقب کار دشمن بوده و خدا ترس باشید ، باشد که پیروز و رستگار گردید.»
این آیه به منزله خلاصهگیرى از بیان مفصلى است که در سوره آل عمران آمده و مىخواهد از آن آیات براى ما نتیجه گیرى نماید .
یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا ; دستوراتی که در این آیه آمده یعنى أمر اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوا همه مطلق و بدون قید است ، در نتیجه صبرش ، هم شامل صبر بر شدائد مىشود و هم شامل صبر در اطاعت خدا ، و هم چنین صبر بر ترک معصیت و بهر حال منظور از آن صبر تک تک افراد است .و مصابره عبارت است از اینکه جمعیتى به اتفاق یکدیگر اذیتها را تحمل کنند و هر یک صبر خود را به صبر دیگرى تکیه دهد و در نتیجه برکاتى که در صفت صبر هست دست به دست هم دهد و تاثیر صبر بیشتر گردد و این معنا امرى است که هم در فرد و هم در اجتماع محسوس است.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
یزد دانلود |
دانلود فایل علمی 