فایل ورد کامل مقاله نسل صالح از منظر قرآن و روایات و بررسی علمی ابعاد تربیتی و اجتماعی آن
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
فایل ورد کامل مقاله نسل صالح از منظر قرآن و روایات و بررسی علمی ابعاد تربیتی و اجتماعی آن دارای ۳۲۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد فایل ورد کامل مقاله نسل صالح از منظر قرآن و روایات و بررسی علمی ابعاد تربیتی و اجتماعی آن کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله نسل صالح از منظر قرآن و روایات و بررسی علمی ابعاد تربیتی و اجتماعی آن،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله نسل صالح از منظر قرآن و روایات و بررسی علمی ابعاد تربیتی و اجتماعی آن :
نسل صالح ازمنظر قرآن وروایات
چکیده :
مقاله حاضر تحت عنوان « نسل صالح ازمنظر قرآن وروایات » تلاشی در حد بضاعت در جهت شناخت نسل ، ذریه صالح و بررسی عوامل مؤثر در ایجاد چنین نسلی از دید گاه اسلام می باشد . این پژوهش در قالب پنج فصل وهر فصل نیز، مشتمل بربخش ها وزیر بخش های متمایز در راستای این هدف تنظیم ونگارش شده است .
اهمیت تربیت فرزند از منظر اسلام از مهمترین وظایف والدین محسوب میگردد. اگر فرزندان صالح شوند به تبع آن یک جامعه ، به صلاح گرایش پیدا می کنند . در هر کاری باید هدف وغایت مشخص شود تا برای رسیدن به آن هدف برنامه ریزی شودوغایت تربیت انسان این است که او بسوی کمال سیر کند .عمده ترین ویژگی ها ومبانی تربیت نسل صالح از منظر قرآن وروایات ، عبارتند از :معرفت وشناخت خدا از منظر عقل وخرد انسانی ، ایمان استوار وعمل صالح ، فطرت ، کرامت ومسئولیت پذیری است . انسان در سایه فطرت خدادادی وکرامت ذاتی می تواند فردی مسئولیت پذیر باشد وبا بکار گیری عقل وتدبر قدم در صراط مستقیم بگذارد .
عمده ترین عوامل مؤثر در ایجاد نسل صالح را می توان به عوامل درونی(وراثت ، نقش همسر ، خانواده و وظایف هریک) و عوامل بیرونی( محیط تربیت «دوستان ، مربیان آموزشی» و محیط اجتماع « محیط جغرافیا و مقتضیات سیاسی وحکومتی» ) تقسیم بندی کرد .
درمکتب وسیره اهل بیت به منظور پرورش نسل صالح از شیوه های تربیتی معصومین ، در راستا استفاده گردیده است .شفارش هایی که حضرت علی (ع) به فرزندش امام حسن (ع)دارد خود دلیل براین مدعاست . روشهایی که حضرت زهرا (س) در تربیت فرزندان خود داشته است وسیره وروش پیامبر (ص)می تواند به عنوان الگویی صحیح مورد بهره وری قرارگیرد.
مقدمه
امروزه درعصری زندگی می کنیم که متأسفانه انحطاط اخلاقی و فساد گریبان گیر اکثریت جوامع بشری شده است وعلیرغم آنکه صنعت و تکنولوژی پیشرفت کرده است ، ولی به تبع آن مفاسد اخلاقی نیز بسیار گسترش پیدا کرده است . با این شرایط برای اینکه یک نسل صالح و سالم بماند ، باید زمینه هایی ایجاد گردد که فرزندان در خانواده و جامعه ای رشد کنند که تمام شرایط جهت رشد جسمی و روحی آنها مهیا باشد .
در این پایان نامه ،تحت عنوان «نسل صالح از منظرقرآن وروایات » سعی براین است که عوامل مؤثر در اصلاح نسل ، گستردگی دامن تربیت در انسان به دلیل گستردگی روح او و نامحدود بودن عوامل موثر در آن ، و میزان توانایی انسان در شناخت آنها و شناسایی میزان تأثیر عوامل از نظر کمیت و کیفیت ، اصول ومبانی تربیت نسل صالح وبهره گیری از جامع ترین شیوه های تربیتی در مکتب وسیره اهل بیت بررسی شود .
هدف تربیت نسل صالح بدون تعالیم دین تأمین نمی شود . از طرفی در زمینه ایجاد نسلی صالح ، اگربه فرض انسان توانایی شناخت کامل خود واحاطه بر عوامل موثر در زمینه فکر و روح خود را داشته باشد و بر کلیه اسرار و رموز تربیت خویش آگاهی یابد، بااین همه بدون تکیه بر پشتوانه ای بس نیرومند که بتواند برامیال سرکش غالب آیدو او را در پیروزی بر نفس یاری رساند نمی تواند در صلاح و تربیت خویش موفق باشد ، آن تکیه گاه مطمئن « ایمان » است . به طور قطع بعد از پیدایش ایمان اولیه ،هر اندازه شخص به اعمال مناسب یا ایمان مبادرت ورزد و ملکات اخلاقی مناسب با آن را در دل خود پرورش دهد وگرایشها و تمایلات مخالف با ایمان را سرکوب نماید ، به همان اندازه ایمان در کانون دل او رسوخ کرده و از عمق و قدرت بیشتری برخوردار می شود . لذااگر می خواهیم فرزندانمان به سعادت برسند باید در کانونی پرورش یابندکه محوریت این کانون«ایمان وشناخت حق » باشد .
برطبق تعالیم اسلام، « فرزند صالح گلی از گلهای بهشت است» بنا براین تأمین صلاحیت او در سایه ادای حق و ایمان میسر است و آن کس که خواستار فرزندی صالح است باید تربیت او را امری ضروری بداند . دربینش قرآنی، شخصیت فرزندان جزئی از شخصیت افراد محسوب می شود و شرافت و آبروی فرزندان مایه شرافت و آبروی خانواده و مخصوصاً والدین است . در خانواده توجه به تربیت کودک امری ضروری است از آن جهت که اولاًٌ اساس رفتار در دوران کودکی نهاده می شود ثانیاً کودکانی که درست تربیت شده اند در بزرگسالی در مواجهه با دشواریها و مشکلات موفق تر خواهند بود . به وسیله تربیت ، می توان نیروی اراده را در کودک پرورش داد و شرایط حیات را انسانی کردو از موجودی خام و استعدادی نهفته فردی با استعدادشکوفا و دوراز عوامل مخرّب ووسوسه انگیز تربیت نمود .
ضرورت مطلب از آن روست که اعمال روشهای تربیتی والدین نسبت به فرزندان، فرزند به صلاح ویا فساد سوق داده می شود . لذا اهمیت آگاهی دادن به آن دسته والدینی که بدون شناخت نیاز های فطری فرزندان اقدام به ساختن نیاز برای آنان می کنند بجای آنکه اجازه دهند فرزندانشان به مقتضای فطرتشان تربیت یابند .آگاهی دادن به آن دسته والدینی که قبل از اینکه تربیت خویش را در عمق طبیعت و فطرت خویش استوار گردانند ، جوانه ها و ساقه های نورس فرزندان را قارچ گونه پرورش می دهند وباتشویق روش های نادرست ، طرح های کلیشه ایی بیرونی را که گاه سنخیتی با اصل وجودی وهویت و طبیعت نهفته فطری ندارد ، برفرزندان القاء می کنند ؛ بیش از پیش احساس می شود که ای کاش اندیشه های آدمیان ، فطرت آدمی را از او جدا نمی ساخت و آن اصل صحیح و سالم زندگی معقول و انسانی را برای او محفوظ می داشت و والدین سعی می کردند برپایه اصول عقلانی و معنوی و بر پایه سیره و روش معصومین (ع) بر تربیت
فرزندان و ایجاد نسلی صالح اقدام کنند . وجود نسل صالح به خانواده بر می گردد و اکثر خوبیها و بدیها منتسب به خانواده است به طوری که اگر خانواده و جامعه شرایط صالح شدن فرزند را آماده کنند نقش اساسی را در این امر ایفا کرده اند واگر این دو کانون یعنی« خانواده و جامعه» سهل انگاری و مسامحه در امر پرورش و تربیت فرزندان انجام کنند مطمئاً هر سه گزینه (فرزند،خانواده ، جامعه) به ورطه نابودی کشیده می شوند . امید است با رویکردی عاقلانه و تدبیری درشأن این امانت الهی ، مقدمات صلاح و سعادت او را فراهم کنیم و فرزندانی صالح تحویل جامعه دهیم .
پایان نامه حاضر در راستای رسیدن به این هدف وشناسایی عوامل وشیوه های درست تربیت نسل صالح، براساس آموزه های وحیانی قرآن وروایات وسیره ی اهل بیت ، در پنج فصل تنظیم شده است .
فصل اول: شامل چکیده ، مقدمه و کلیات است ودر کلیات به اهمیت ، ضرورت وطرح تحقیق ونیز انگیزه و روش آن و ; پرداخته شده است .
فصل دوم درباره ی مفهوم ترتیب ، اهمیت و اهداف آن که در این فصل سعی شده ابتدا مقدماتی در شناخت انسان مطرح شود و سپس مبحث ذریه بررسی شده و به دنبال آن مفهوم صالح و به اهمیت و اهداف وحقیقت تربیت پرداخته شده است .
در فصل سوم ویژگیها و مبانی تربیت و نسل صالح مطرح شده است خصوصا ً به مباحث فطرت انسان ، مسئولیت پذیری و تحمل و تدبر او ، حق طلبی و مهرورزی و ; پرداخته شده است.
در فصل چهارم عوامل موثر در تربیت نسل صالح به عوامل بیرونی و درونی که شامل این عناوین است اشاره گردیده : عوامل درونی : وراثت ،والدین نقش همسر و; . عوامل بیرونی : محیط اجتماع ،دوستان و ورفقا، مدرسه ومربیان آموزشی، مقتضیات سیاسی وحکومتی مورد بررسی قرار گرفته شده است .
در فصل پنجم اصول و شیوه های تربیت از منظر قرآن و مکتب اهل بیت مطرح شده است. اصول شامل: اصل تدرّج ،تذکر ،تیسیر ، الگوگیری، گرایش به حق و; که این شیوه های تربیتی نیز شامل : شیوه های بازدارنده و انگیزشی می باشد . و در مکتب اهل بیت به سیره و روش اولیاء الهی و شیوه تربیتی معصومین و چگونگی نسل صالح از منظر آنها مورد بررسی قرار گرفته است.
امید است با عنایات خاص الهی توانسته باشم گامی در جهت شناخت انسان و اهداف آن در جهت ایجاد نسلی صالح برداشته باشم .
معصومه مهدویان راد
تابستان ۱۳۸۷
فصل اول : کلیات
۱ – ۱ بیان مسئله
۱ -۲ ضرورت واهمیت موضوع تحقیق
۱ – ۳ اهداف وانگیزه انتخاب موضوع
۱ – ۴ سؤالات تحقیق
۱ -۵ تاریخچه (پیشینه ) تحقیق
۱ -۶ روش تحقیق
۱- ۷ ساختار و محدوده تحقیق
۱-۱ بیان مسئله
انسان موجود ناشناخته ای است و اندیشمندان مکاتب گوناگون بشری بسته به وسعت اندیشه و فکر خویش، با هر آرمان و اعتقادی که دارند خواسته اند که بشروعوامل سعادت وشقاوت او را تعریف کنند و بشناسانند . به این منظور او را محور فعالیت های شناختی خویش قرار داده اند .
راه هائی که بشر پیشرفته برای حل مشکلات عقلی و حیاتی خود ارائه کرده و روشهای مختلفی برای رسیدن به اطمینان و سعادت فردی واجتماعی گشوده است . پس از مدتها سرگردانی و جستجوی راه باز هم _ اعتراف بسیاری از دانشمندان ومصلحان اجتماعی _ به جایی نرسیده است .در بسیاری از موارد ، نسل امروز به گونه ای عمل کرده که از درون تهی شده تا بیرونش را آباد کند و تربیت شده های این نسل به گونه ای عمل کردند که همواره از درون تهی و از بیرون زینت داده شده اند . در این جا سخن از این است که انسانها را به راهی که آنرا معیوب وناقص می سازد نکشانیم و روشهای تربیتی و راهکارهایی را برای آنها بازنکنیم که آنها را محوو مسخ کند و به بهانه پیشرفت و ترقی اهداف و غایت او را نابود سازیم و انسانیت او را درهم شکنیم. با ایجاد راهکارها نسلی
بسازیم که همواره به آن افتخار کرده و از سعادت آن لذت ببریم و برای این نسل، برنامه ها و اهداف گوناگون طرح ریزی کرده و آن را به صالح شدن و سعادت سوق دهیم . اما چه راهکارهایی برای ایجاد نسلی صالح باید مد نظر قرار گیرد که در پرتو آن تک تک افراد این نسل به سعادت برسند؟ انسانها به واسطه انسانیت نا شناخته ای که در وجودشان است نتوانسته اند به کمال حقیقی برسند اگرآن استعدادانسانیت وجودشان را شکوفا کنند بالطبع به مقاماتی می رسند که مقام خلیفه الهی است .
این شناخت کامل انسان و کمالات وجودی او از عهده عقل و دانش بشری خارج است اما با توجه به تعالیم الهی و آسمانی می توان قدم در این راه گذاشته و به صلاح و تربیت شخصیت وجودی انسانی پرداخت حتی در سایه تعالیم می توان شخصیت او را بازسازی کرد و فرزندان را گام به گام به سعادت و صالح شدن ترغیب کرد و با گشایش راهها و هدایت آنها فرزندانی را تربیت کرد که مایه سعادت پدر و مادر و خود باشند واز سویی دیگر در خدمت افراد جامعه وخلق خدا قرارگیرند .
۱- ۲ ضرورت واهمیت موضوع تحقیق
جامعه ای که در آن زندگی می کنیم ، والدین وخانواده ها دنبال ارزشهای انسانی ودینی هستند وبرای فرزندان خویش دنیایی را تجسم می کنند وآرزوی صلاح وسعادت آنان را دارند ، اخلاق ، ایمان و; ابزارهایی برای رسیدن به این اهداف هستند .
از طرفی در عصری قرار گرفتیم که انحطاط اخلاقی رو به گسترش است وبه کمک پیشرفت صنایع بشری مرزها را در هم شکسته و همه را مورد هجوم قرارداده خصوصا ً فرزندان که در معرض آسیب هستند .بنابراین شایسته است متولیان امر تعلیم وتربیت وخانواده ها برای پیشگیری چاره ای بیندیشند و برنامه ریزی صحیح واصولی راهکارهای علمی وعملی ارائه دهند .
فرزندان در خانواده های متفاوت با سلایق واخلاقیات گوناگون رشد می کنند اما چه عواملی باعث می شود که خانواده ای که دو فرزندداشته باشند یکی به سعادت می رسد ودیگری راه گمراهی در پیش می گیرد ؟
عملکرد خانواده در سعادت وشقاوت فرزندان بر پایه چه عاملی است ؟ لذا برحسب نیاز واهمیت موضوع وطرح دیدگاه هایی برای ایجاد نسل صالح وانسانهای برجسته دینی ، ضروری به نظر می رسد وباید مورد پرورش ومطالعه قرارگیرد تادر اختیار علاقه مندان به تربیت واخلاق قرارگیرد ودر پرتو بهره گیری ازاصول وروشهای ایجاد نسل صالح وروشهای تربیتی بتوان افراد صالحی تربیت کرد وجامعه ی انسانی را از کژ روی ها وناهنجاریهای اخلاقی واجتماعی مصون داشت .
۱- ۳ اهداف وانگیزه انتخاب موضوع
کودکان گردانندگان جامعه ی فردا هستند وسر نوشت وسعادت جامعه به سلامت وسعادت آنها گره خورده است واگر ما بخواهیم نسلی صالح وبه قول فارابی مدینه ای فاضله داشته باشیم بایداز ریشه به این امر اقدام کرد زیرا کودکان پایه واساس ایجاد نسل صالح هستند و بسیاری از ناهنجاریها وبزهکاریها دراجتماع از عدم آشنایی خانواده ها نسبت به کودکانشان ووظایف واقعی آنها نسبت به فرزندانشان نشأت می گیرد .از آنجایی که مکاتب بشری با دستورات عالی آسمانی ، هر قدر هم پیشرفته باشند معمولا ً در تربیت کودک دقت وتوجه لازم وکافی را ندارند براین اساس تصمیم گرفتم که به بیان وظایف ومسئولیت ها ی والدین در ایجاد نسلی صالح در قالب آیات وروایات بپردازم .
در این راستا موضوع « نسل صالح از منظر قرآن وروایات » را انتخاب نمودم .می توان گفت اهمیت وضرورت این موضوع ، به میزان اهمیت تأثیر تربیت در سرنوشت کودک ووابستگی سعادت وشقاوت او با سعادت وشقاوت پدر ومادر وهمچنین با رشد وانحطاط جامعه است .براساس بینش اسلامی ، می دانیم که کودک با زمینه ی فطری پاک والهی به دنیا می آید . فطرت او خداشناس وشریف وکشنده ی او به سوی مکرمت ها وفضایل است اما این که چه امری باعث می شود کودکی که با چنین فطرتی سلیم متولد می گردد ولی پایبنده انحرافات وآلودگی ها می شود ؟باید گفت عوامل بسیاری در این امر دخالت دارند که مهمترین آن تربیت غلط خانواده است ؛ به عبارتی دیگرزمینه ی صحیح ظهور وبروز استعداد های درونی وامکانات بالقوه فرد توسط خانواده فراهم نیامده است ، بدین جهت تربیت در مسیر درست آن امری مهم واز ضروری ترین نیاز های بشری است .
در وجود انسانها استعداد های فراوانی وجود دارد وبرای اینکه یک نسل به صلاحیت برسد باید این استعداد ها در آن شناخته وشکوفا گردد ( استعداد های اخلاقی ، دینی وعقلی ) .زیرا این استعداد ها ریشه در سعادت بشر دارند واگر انسان بااختیار واراده آزاد وتزکیه روح بدین امر اهتمام ورزد ، در این صورت به سعادت می رسد . اما نباید فراموش کرد که زمام هعمه ی امور در دست خداوند متعال است .
والدین ومربیان امر تربیت وایجاد نسلی صالح در عین حالی که باتوجه به عوامل مؤثر در تربیت ومراقبت متربیان می پردازند قلبا ً باید به این نکته توجه داشته باشند که لازمه موافقیت درایجاد نسلی صالح برخورداری از توفیق الهی است ، زیرا زمام همه ی امور به دست خداوند متعال است.
از این جهت باید همواره دست استمداد به درگاه الهی دراز کنند واز او طلب یاری وتوفیق نمایند وهرگز اقدامات خود را کافی برای هدایت وتربیت دیگران ندانند ودر تمام مراحل ، چشم به توفیقات وعنایت الهی داشته واز توسل واستمداد از درگاه الهی لحظه ای غفلت نورزند .
۱-۴ سؤالات تحقیق
برای یررسی موضوع مورد بحث آنچه که بیشتر تبادر به ذهن است ، یک سری سؤالاتی است که جواب دادن به این سؤالات راه را آسان تر کرده وما را به هدف نزدیک تر می کند .
۱) هدف از تربیت نسل صالح در تعالیم اسلامی چیست ؟
۲) ویژگیها ومشخصات بارز نسل صالح در مکتب اسلام کدام است ؟
۳) عمده ترین عوامل مؤثر در تربیت نسل صالح در آموزه های اسلامی چیست ؟
۴) نقش والدین تا چه حد ومیزان در تربیت فرزند ونسل صالح دخیل است ؟
۵) نقش ایمان وتعالیم مذهبی تا چه حد در تربیت نسل صالح مؤثر است ؟
۶) نقش اراده واستعدادهای انسان در تربیت نسل صالح چیست ؟
۷) مهمترین مبانی تربیت نسل صالح از دیدگاه قرآن وروایات چیست ؟
۸) مهمترین اصول تربیت نسل صالح از دیدگاه قرآن وحدیث چیست ؟
۹) عمده ترین شیوه های تشویقی ویا بازدارنده در تربیت نسل صالح کدام است؟
۱۰) رهنمودهای قرآنی در تربیت نسل صالح چیست؟
۱۱) رهنمودهای روایی در مکتب وسیره ی معصومین درجهت شیوه های تربیت وسعادت نسل صالح چیست ؟
۱- ۵ تاریخچه تحقیق ( پیشینه تحقیق )
از زمان نگارش این پایان نامه ، بنابر عرف تحقیق وپژوهش باید به کتابخانه ها ومراکزی می رفتم که اطلاعات مکفی جهت نگارش رساله بدست بیاورم .بعد از راهنمایی های اساتید بزرگوار وبعد از مطالعه کتابهای معرفی شده این مسئله برای مبرهن شد که برای تعلیم وتربیت کتب بسیاری از اساتید معروفی چون آقایان مطهری ، فلسفی ، قائمی و… تألیف شده است . در جهت کسب اطلاعات به سایت ها معتبر وکتب مرجع رجوع کردم اما در مورد عنوان رساله خویش( نسل صالح از منظر قرآن وروایات ) پایان نامه یا کتابی با این عنوان نیافتم .
با مراجعه به منابع معتبر روایی وحدیثی مطالبی در زمینه ی ذریه و طینت مورد استفاده قرار گرفت. کتب تربیتی مانند کتب متعدد استاد شهید مرتضی مطهری مثل کتاب فطرت و; ، کتاب کودک ووراثت آقای فلسفی ، کتب مختلف آقای قائمی که در منابع به طور مفصل ذکر شده کمک مؤثری در جهت تکمیل این رساله بود .
۱ – ۶ روش تحقیق
هر تحقیق معمولا ً دارای روش خاص خود است . دراین تحقیق مطالب ومباحث براساس شیوه ی کتابخانه ای وفیش برداری مطالب تنظیم شده است و به ضرورت از نرم افزارهای اسلامی وسایت های اینترنتی نیز استفاده شده است . ابتدا با طرح چارچوب تحقیق ، فصول وبخش های لازم مشخص گردیده سپس با توجه به موضوع « نسل صالح از منظر قرآن وروایات » است ، آیات وروایات مربوطه از طریق معجم المفهرس لالفاظ القرآن ودیگر کتب موضوعی استخراج گردیده است .
در این نوشتار سعی شده است از کتب اصیل وتفاسیر معتبر شیعه ، گاه تفاسیر اهل سنت واز کتب دیگر علماء استفاده شود .
۱-۷ ساختار ومحدوده ی تحقیق
تحقیق حاضر در محدوده ی آیات قرآن وروایات معصومین وآراء علما تفسیری وحدیثی وبعضی علماء روان شناسی ، مشتمل بر مباحث زیر است :
ابتدا چکیده و مقدمه آمده است وسپس در قالب پنج فصل به ترتیب زیرارائه شده است :
فصل اول _ کلیات شامل : انگیزه ی انتخاب واهداف موضوع ، ضرورت واهمیت موضوع تحقیق ، ساختار ومحدوده ی تحقیق ، روش تحقیق ، سؤالات تحقیق .
فصل دوم_مفهوم تربیت فرزندوواژه های مرتبت باآن واهمیت آن ازدیدگاه اسلام شامل:شناخت انسان(واژه شناسی)۰
مفهوم واژه ی ذریه و صالح از نظر لغوی وکاربردی ، تربیت وجایگاه آن ، اهمیت تربیت فرزند از دیدگاه اسلام
حقیقت ، اهداف وغایت تربیت فرزند .
فصل سوم _ ویژگیها ، مبانی واصول تربیت نسل صالح از منظر قرآن وروایات شامل : ویژگیها ( معرفت وایمان به خدا ، ایمانی استوار وعمل صالح ، مهرورزی ، حق طلبی وعدالت جویی ، مبانی ( راه روشن، توجه به فطرت الهی انسان ، غریزه وتفاوت آن با فطرت ، فضائل فطری انسانی ، کرامت ، توجه به معرفت وتزکیه نفس ، مسئولیت پذیری وویژگیهای انسان مسئولیت پذیر ، آشنایی با تربیت وآداب اسلامی ، بکارگیری عقل وتدبر ، اصلاح عادات ورفتار ناپسند) .اصول ( اصل تدریج وتدرّج ، الگو گیری وعبرت آموزی ، تیسیر ، اعتدال ، گرایش به حق و تذکر )
فصل چهارم _ عوامل مؤثر وموانع ، در تربیت فرزند ونسل صالح از منظر قرآن وروایات شامل : عوامل درونی ( وراثت ،نقش همسر شایسته ، انعقاد نطفه ، نقش خانواده ، اخص وظایف والدین در هفت روز تولد ) عوامل بیرونی ( محیط تربیت ، مدرسه ومربیان آموزشی ، دوستان ورفقا ،محیط اجتماعی ، محیط جغرافیایی ، مقتضیات سیاسی وحکومتی )
فصل پنجم _ شیوه های تربیتی نسل صالح از دیدگاه قرآن ومکتب اهل بیت شامل : شیوه های انگیزشی ورفتاری( محبت به فرزند ، عدم تبعیض بین فرزندان ، الگوی عملی صحیح ، تشویق وفوائد آن ، پرورش حیا ونجابت ، هماهنگی تربیت با طبیعت فرزندو;) شیوه های بازدارنده ( پرهیز دادن فرزند از پنهان کاری ، پرهیز فرزند از زشتی های گفتاری ، سود جویی ، تجمل گرایی ، ناز پروری ، رذائل اخلاقی ) شیوه های تربیت فرزند در مکتب اهل بیت ( تربیت وسیره ی معصومین ، تربیت از منظر پیامبر « ص» ، حضرت علی «ع» ، حضرت زهرا «س»). ودر پایان ، حسن ختام که به انتظار وتربیت نسل صالح پرداخته شده است .
فصل دوم : مفهوم تربیت فرزند ، واژه های مرتبط با آن و اهمیت واهداف آن از دیدگاه اسلام
۲-۱ واژه شناسی انسان وبرخی تعریف ها درباره او
۲-۱- ۲ مفهوم لغوی واصطلاحی ذریه
۲-۱-۲-۱ ذریه مومن ولحوق آن
۲-۱-۳ بدء طینت از منظر امام محمد باقر(ع)
۲-۱-۴ مفهوم لغوی واصطلاحی صالح
۲-۱-۵ مفهوم لغوی واصطلاحی تربیت
۲-۱-۶ تربیت وجایگاه آن از دیدگاه برخی صاحب نظران
۲-۱-۷ موضوع تربیت از دیدگاه بعضی دانشمندان
۲-۱-۸ اهمیت تربیت فرزنداز دیدگاه اسلام
۲-۱-۹ حقیقت تربیت فرزند
۲-۱-۱۰ اهداف وغایت تربیت فرزند
۲-۱-۱۰-۱ تربیت اخلاقی
۲-۱-۱۰-۲ تربیت جسمی
۲ -۱ واژه شناسی« انسان » و برخی تعاریف در باره ی او
قبل از پرداختن به واژه های مر تبیت با تربیت فرزند ( صالح و ذریه) بهتر است کمی در مورد انسان و شاکله وجودی او بحث شود و سپس ماهیت او مورد بررسی قرار گیرد به راستی انسانی که خود مخلوق خداوند است چگونه می تواند تمامی رموز و رازهای خلقت خویش را بشناسد وبر درون و برون خویش وقوف و آگاهی یابد ؟ لذا برآن شدیم تا ابتدا به واژه شناسی انسان پرداخته آنگاه برخی تعاریف و ماهیت او را بررسی کنیم . در لسان العرب آمده است :
« اذا کان الانسان فی الاصل انسیان فهو افعلان من النسیان و قدحذفت الیاء فقیل الانسان»۱
اگراصل کلمه انسان را انسیان بدانیم بر وزن افعلان از “نسیان” به معنای فراموشی گرفته است و آن درحالی است که حرف یا حذف شده است وگفته شده انسان.بعضی علماءلغت کلمه ی انسان را واژه ای مطلق دانسته اند که به معنی سیاهی وسایه دلالت دارد چنانچه فرید وجدی می نویسد :
«الانسان البشر او آدم و ذریه یطلق علی الذکر و الانثی و فی اللغه یطلق الانسان علی ضل الجبل والارض التی لم تزرع والمثال یری فی سواد العین جمعه اناسی واناسیه و آناس»۲
«انسان یعنی آدم وذریه او ، بر مرد و زن بطور یکسان اطلاق می شود . ودرلغت برسایه کوه و زمینی که کشت و زراعت نشده است اطلاق می شود وبعنوان ضرب المثل در سیاهی چشم (مردمک) کاربرد دارد. جمعش اناس – اناسیه و آناس است .»
در مفردات راغب نیز آمده است که « انس» به معنای الفت ومحبت وخلاف تنفر است .لفظ«انسی» اسم منسوب است به مفهوم آنچه موجب انس می شود . کلمه ی « انسان» از آن رو بدین نام نامیده شده
۱ ) ابن منظور، لسان العرب ، ج۱ ، واژه انس
۲)وجدی ، محمد فرید ، دایره المعارف القرآن العشرین ، ج۱،۶۹۸
که خداوند او را چنان خلق کرد که هیچ قوامی برای او نیست ، مگر به واسطه ی انس بعضی انسان ها
نسبت به یکدیگر که این قوام محقق می گردد.
کلمه « انسان » از آن رو بدین نام نامیده شده که وجود و خلقتش ، تنها با محبت به یکدیگر قوام و ثبات خواهد داشت ولذا گفته اند انسانها فطرتاً اجتماعی( مدنی باطبع ) هستند . زیرا قوام و دوام وجودشان به یکدیگر پیوسته است وممکن نیست انسان به تنهایی بتواند تمام نیازها و اسباب زندگی خود را فراهم نماید;و نیز گفته اند اطلاق نام انسان بر او به خاطر این است که او به هر چیزی که با او پیوسته و همراه است الفت دارد و به آن انس می گیرد . و گفته اند انسان ، اصلش انسیان بوده ، یعنی فراموش کردن و به این دلیل او را انسان نامیدند که عهد خویش با خدا را فراموش کرده است «عالم زر».۱
کلمه انسان ۶۵ بار در قرآن مجید به کار رفته است. با توجه به آیات متوجه می شویم که صورت ظاهر مراد نیست بلکه باطن و نهان و استعداد و انسانیت و عواطف او مدنظر است .
« ان الانسان لظلوم کفار۲- لیس للانسان الا ما سعی۳ ووصیناالانسان بوالدیه احسانا ۴».
انسان تا به امروز ، با آن همه رشد و پیشرفت های چشمگیر درباره شناخت جهان طبیعت و چگونگی امکان تصرف آن به سود خویش ، هنوز نتوانسته است معلومات لازم و کافی ، درباره موجودیت خویشتن بدست آورد و همه ابعاد و سطوح خویش را بشناسد. اگر انسان بتواند خود را بشناسد و به ابعاد وجودی خویش آشنا شود که چه گوهری است بهتحقیق خدا وعظمت او را شناخته است که چه
۱)اصفهانی ، راغب ، مفردات الفاظ القرآن ، ص ۹۴ ، واژه انس
۲) بحار الانوار
۳) ابراهیم /۳۴
۴) نجم / ۳۹
گوهری را خلق کرده است .
« من عرف نفسه فقد عرف ربه » ۱
این روایت که از حضرت ختمی مرتبت نقل شده است این حقیقت را می رساند که اگر خود آدمی خوب شناخته شود بزرگترین قدم در راه شناخت خداوند برداشته است .
در روایت است که :
« دخل رجل علی رسول الله (ص) فقال یا رسول الله کیف الطریق الی معرفه الحق ؟ فقال معرفه النفس» ۲
« مردی نزدرسول خدا آمد وعرض کرد ای پیامبر خدا ، راه برای معرفت حق چگونه است ؟ پیامبر (ص) فرمود : شناخت نفس».
امیرالمومنین علی (ع) نیز بر ضرورت انسان شناسی برای تمام انسانها تاکید دارد . تاثیر فراوان نقش شناخت حقیقت انسان ، در درک ارزشهای اخلاقی است .
« یا ایهاالناس اتقوالله فما خلق امرو عبثاً فیلهو ولاترک سدی فیلغوما دنیاه التی تحسنت له بخلف من الاخره التی قبحها سوء النظر عنده ومالمغرور الذی ظفر من الدنیا یا علی همته کالاخر الذی ظفر من الاخره بادنی سهمه» ۳
«ای مردم ! از خدابترسید ، هیچکس بیهوده آفریده نشده تا به بازی پردازد و او را به حال خود وانگذاشتند تا خود را سرگرم کارهای بی ارزش نماید ، ودنیایی که در دیده ها زیباست ، جایگزین
۱) احقاف /۱۵
۲) بحار الانوار ج۷
۳) بحارالانوار ج۷ ص۷۲
آخرتی نشود که آنرا زشت می انگارند و مغروری که در دنیا به بالاترین مقام رسیده ، چون کسی نیست که در آخرت به کمترین نصیبی رسیده است»
این همان است که قرآن کریم می فرماید :
« والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عم
لوا الصالحات وتواصوا بالحق و تواصوا بالصبر ».۱
« قسم به عصر زمان همانا انسان در زیان است مگر کسانی که ایمان آوردند و عمل نیک و صالح انجام دادند و یکدیگر را به حق و صبر توصیه کردند .»
در مورد انسان و ماهیت آن مطلب فراوان است ولی در حد مقدمه به اختصار بیان شد برای اینکه یک نسل چگونه صالح می شود ابتدا باید به شناخت انسان می پرداختیم و ابعاد وجودی او را در حد لازم بیان می کردیم وجود و ماهیت انسان باید مشخص می گردید و بعد چگونگی صلاح و رستگاری او مورد بازبینی قرار می گرفت که خود مقدمه بخش دیگری است که به آن خواهیم پرداخت .
۱) والعصر /۱تا۳
۲- ۱- ۲ مفهوم لغوی و اصطلاحی ذریه
ذریه به معنی فرزند میباشد زیرا به صورت مطلق ذکر گردیده است و بالغ و غیربالغ را شامل میشود ، اما فرزندان غیربالغ از این جهت ملحق به پدران و مادران میشوند که آنان در زندگی دنیا به والدین خود نزدیک بوده و به جهت حس تقلید و همانندسازی در آنها افکار ، عقائد ، اعمال و رفتار والدین آنها را تحتتأثیر خود قرار میدهد. علامه مجلسی به نقل از طبرسی در بحارالانوار میفرماید:
منظور از ذریه، اولاد بزرگ و کوچک آنها میباشد، زیرا اولادی که کبیر هستند با ایمان خود از پدرانشان پیروی میکنند و اولاد صغیر از ایمان پدرانشان پیروی میکنند که در این جا فرزند به تبع پدرش مسلمان خواهد بود. ۱
« رَبَنا وَ اجَعَلنَا مُسلِمینَ مِن ذُرّیَتِنا أُمَّهً مُسلمَهً لَکَ وَ اَرنَا مَناسِکَنا وَ تُب عَلَینَا أِنَّکَ التّوابُ الرَّحیم. رَبَّنا وَ ابَعث فیهِم رَسُولاً مِنهُم یَتلُوا عَلَیهم ءایتِک وَ یُعَلّمهمُ الکِتبَ وَالحِکمَه وَ یُزَکیهِم وَ اَنَّکَ أنتَ العَزیزُ الحَکِیم» ۲
« پروردگار ما را تسلیم فرمان خود قرار ده و از دودمان ما، امتی که تسلیم فرمانت باشند به وجود آور و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذیر که تو توبهپذیر و مهربانی. پروردگارا در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد و پاکیزه کند زیرا تو دانا و حکیمی (و بر این کار قادری) »
در تفسیر عیاشی از زبیری از امام صادق علیهالسلام روایت آمده که گفت: به حضرتش عرضه داشتم و
۱) بحارالانوار / ۲۸
۲ ) بقره / ۱۲۸و۱۲۹
بفرمائید ببینیم امت محمد (ص) چه کسانی هستند؟ فرمود: امّت محمد(ص) خصوص بنیهاشمند،
عرضه داشتم چه دلیلی بر این معناست که امت محمد (ص) تنها اهل بیت اویند نه دیگران؟ فرمود: قول خدای تعالی که فرموده :
« وَ إذ یَرفَعُ ابراهِیم القَواعِد مِن البَیت وَ اِسمَعِیل، رَبَّنا تَقَبّل منّا، اِنَّکَ أنتَ السَّمیعُ العلیم، رَبَّنَا وَ اجَعَلنَا مُسلِمِینَ لَک، وَ مِن ذُرّیَتِنا اُمَّهً مُسلِمَهً لَک، وَ أرِنا مَناسِکَنا، وَ تُب عَلَینا إنَّکَ اَنتَ التّوابُ الرَّحِیم» ۱
که وقتی خدای تعالی این دعای ابراهیم و اسمعیل را مستجاب کرد، و از ذریه او امتی مسلمان پدید آورد و در آن ذریه، رسولی از ایشان، یعنی از همین امت مبعوث کرد، که آیات او را برای آنان تلاوت کند وایشان را تزکیه نموده کتاب و حکمتشان بیاموزد. و نیز بعد از آنکه ابراهیم دعای اولش را به دعای دیگر وصل کرد. و از خدا برای امت، طهارت از شرک و ازپرستش بتها درخواست نمود، تا درنتیجه امر آن رسول در میانه امت نافذ، و مؤثر واقع شود، و امّت از غیر او پیروی نکنند و گفت:
« وَ اجنُبنِی وَ بنی اَن نَعبد الاصَنام، رَبّ انهن اضللن کَثیراً مِن النَاس، فَمَن تَبَعنی فَاَّنه مِنّی، وَ مَن عَصَانی فَاِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیم»
درتفسیر المیزان ذیل آیه ی شریفه آمده است : « آن امامان و آن امت مسلمان که محمد(ص) در میان آنها مبعوث شده، به غیر از ذریه ابراهیم نیستند چون ابراهیم درخواست کرد که خدایا (مرا و فرزندان من از اینکه اصنام را بپرستیم دور بدار).
استدلال امام (ع) در نهایت درجه روشنی است. برای اینکه ابراهیم از خدا خواست تا ا مت مسلمهای
در میان ذریهاش به او عطا کند و از ذیل دعایش که گفت: (پروردگارا در میانه آن امت که از ذریه من
۱) تفسیر العیاشی ج۱ ص۶۱
هستند رسولی مبعوث کن) فهمیده میشود که این امت مسلمان همانا امت محمد (ص) است، اما نه امت محمد (ص) به معنای کسانی که محمد (ص) به سوی آنان مبعوث شده، و نه امّت محمد (ص) به معنای آن کسانی که به وی ایمان آوردند، چون این دو معنا از امّت، معنایی است اعم از ذریّه، ابراهیم از پروردگارش درخواست میکند که ذریهاش را از شرک و ضلالت دور بدارد، و این همان عصمت است. و چون میدانیم که همه ذریه ابراهیم معصوم نبودند زیرا ذریه او عبارت بودند از تمامی عرب مصر و یا خصوص قریش، که مردمی گمراه و مشرک بودند، پس میفهمیم منظورش از فرزندان من (نبی) به خصوص اهل عصمت از ذریه است، که عبارتند از رسول خدا (ص) و عترت طاهرینش (ع) پس امت محمد (ص) ، هم تنها همین امت هستند، که در دعای ابراهیم منظور بودند.
و شاید همین نکته باعث شده که در دعای دوم به جای ذریه کلمه (نبین) را بیاورد. مؤید این جمله احتمالاً (فمن تبعنی فانه منی و من عصانی فانک غفور رحیم) الخ است چون بر سر این جمله فای تفریع و نتیجه را آورده و با آوردن آن پیروانش را جزئی از خودش خوانده و از دیگران سکوت را اختیار نموده دلیل براین ادعا است که اگر من را پیروی نکنند با من هیچ ارتباطی ندارند. و اینکه امام فرمود (پس از خدا برای آنان تطهیر از شرک و بتپرستی درخواست کرد) الخ هر چند که تنها تطهیر از بتپرستی را خواست و لیکن از آنجا که بتپرستی را به ضلالت تعلیل کرد و گفت: (چون شرک و بتپرستی ضلالت است) لذا امام(ع) تطهیر از معاصی را هم اضافه کرد، چون به بیانی که درآیه: (صراطالذین انعمت علیهم) گذشت هر معصیتی شرک است. و اینکه امام (ع) فرمود: (این دلالت دارد براینکه امّه و امّت مسلمان) الخ معنایش این است که آیه دلالت دارد که امام و امّت یکی است و به بیانی که گذشت این امّه و امّت از ذریه ابراهیم هستند.
از این جا اگر بگوئی: در صورتیکه مراد به امّت در این آیات و نظائر آن، مانند آیه (کنتم خیر امه اخرجت للناس) تنها عدهای معدود از امت باشند و کلمه نامبرده شامل حال بقیه نشود، لازم میآید بدون جهتی صحیح و بدون قرینهای مجوز، کلام خدا را حمل برمجاز کنیم علاوه بر اینکه به طور کلی خطابهای قران متوجه به عموم مردمی است که به پیامبر اسلام ایمان آوردهاند و این مطلب آنقدر روشن و بدیهی است که هیچ احتیاج به استدلال ندارد.
در پاسخ گفته میشود: اطلاق کلمه امّت محمد (ص) در عموم مردمی که به دعوت آنجناب ایمان آوردهاند اطلاقی است نوظهور و مستحدث، به این معنا که بعد از نازل شدن قران و انتشار دعوت اسلام این استعمال شایع شد، و از هرکس میپرسی از امت که هستی؟ میگفت از امت محمد(ص) هستم وگرنه از نظر لغت کلمه امت به معنای قوم است همچنانکه در آیه: (علی امم ممن معک و امم سَنُمتِّعُهُم)، به همین معناست حتی در بعضی موارد بر یک نفر هم اطلاق میشود، مانند آیه شریفه (إن ابراهیم کان امه قانتاً لله، ابراهیم امتی بود عبادتگر برای خدا) بنابراین پس معنای کلمه از نظر عمومیت و وسعت و خصوصیت و تابع موردی است که لفظ (امت) در آن استعمال میشود یا تابع معنای است که گوینده اراده کرده است. پس کلمه نامبرده در آیه مورد بحث که میفرماید :
« ربنا و اجعلنا مسلمین لک و من ذریتنا امه مسلمه لک الخ»
با درنظر داشتن مقام آن که گفتیم دعا است. با بیانی که گذشت، جز به معنای عده معدودی از آنان که به رسول خدا (ص) ایمان آوردند نمیتواند باشد.
آیه « کنتم خیر امه أخرجت للناس»که با درنظر داشتن مقامش، که مقام منت نهادن، و تعظیم و ترفیع شأن امت است به طور مسلم شامل تمامی امت مسلمان نمیشود و چگونه ممکن است شامل شود؟ با اینکه در این امت فرعون صفتانی آمدند و رفتند و همیشه هستند و نیز در سایه امت دجّالهای هستند
که دستشان به هیچ اثری از آثار دین نرسید مگر آنکه آنرا محو کردند و به هیچ ولی از اولیاء خدا نرسید مگر آنکه او را توهین نمودند. پس آیه نامبرده از قبیل آیه « وانّی فضلتکم علی العالمین» است که به بنی اسرائیل میفرماید (من شما را بر عالمیان برتری دا دم) که یکی از همین بنیاسرائیل قارون است که قطعاً نمیتوان گفت. آیه شامل او نیز میشود. همچنان که (قوم من) در آیه: «وقال الرسول یا رب إن قومی اتخذوا هذا القران مهجورا»« رسول گفت: ای پروردگار من، قوم من این قران را متروک گذاشتند» شامل حال تمامی افراد این امت نمیشود، به خاطر اینکه قران و رجالی که « لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر ا;» نه تجارتی آنان را از یاد خدا به خود مشغول میکند و نه خرید و فروش، در میان همین قوم و امت رسول هستند.
پس هما نطور که گفته شد کلمه امّت برحسب اختلاف، یک جا به معنای یک نفر میآید، جای دیگر به معنای عدّه معدودی و جای دیگر به معنای همه کسانی که به یک دین ایمان آوردهاند. « تلک امه قدخلت، لها ما کسبت و لکم ما کسبتم،» و آنان امّتی بودند که گذشتند، به آنچه کردند رسیدند، شما نیز به آن سرنوشتی خواهید رسید که خودتان برای خود معین کردهاید) که خطاب در آن متوجه به تمامی امّت، یعنی کسانی که به رسول اکرم (ص) ایمان آوردند، و یا بگو به همه ی کسانی که پیامبر (ص) به سوی آنان مبعوث شده است. ۱
قرآن کریم ، در آیاتی دیگر واژه ی « ذریه » را با تعبیر « ذریه طیبه » به کار برده است :
« هُنالَکَ دَعَا زَکَریّا رَبِّه قال ربِّ هَب لِی مِن لَدُنکَ ذُرّیهً طَیّبَهً اِنَّکَ سَمیعُ الدُعَا» ۲
در آنجا بود که زکریّا (با مشاهده آن همه شایستگی در مریم) پروردگار خویش را خواند و عرض کرد:
۱)تفسیرالمیزان ج ۱ ص ۴۴۵
۲) سوره آل عمران / ۳۸
«خداوند از طرف خود، فرزند پاکیزهای (نیز) به من عطا فرما، که تو دعا را میشنوی»
ودر مواردی نیز بدون آنکه صراحتا ً لفظ ذریه بیاید ، الفاظ مشابه به همان معنا ومفهوم آمده است :
« وَ إنّی خِفتُ المَوالی مِن وَرَاءی وَ کَانَت امَراتِی عَاقراً فَهَب لِی مِن لَدُنکَ وَلیّاً» ۱
« و من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم ( که حق پاسداری از آیین تو را نگه ندارند) و از طرفی همسرم نازا و عقیم ا ست تو از نزد خود جانشینی به من ببخش ;»
« وَ وَصَینَا الانسَانَ بِوَالِدیَه احسَاناً حَمَلَتهٌ اُمُّهُ کُرهاً وَ وَضعتُهُ کرها ً وَ حَملُهُ وَ فِصالُه ثَلثُونَ شَهراً حَتی إذَا بَلَغَ أشُّدَهُ وَ بَلَغ اَربَعِینَ سَنَه قَالَ رَبِّ اوزِعنی أن اَشکُر نِعمَتَکَ الَتی أنعَمتَ عَلَی وَ عَلَی وَلدّی وَ اَن اَعمَل صالِحاً تَرضَهُ وَ أصلِح لِی فِی ذُرّیتِی إنّی تُبتُ اِلیکَ وَ إنِّی مِن المُسلِمِین» ۲
« ما به انسان توصیه کردیم که به پدرومادرش نیکی کند مادرش او را با ناراحتی حمل میکند و با ناراحتی بر زمین میگذارد. و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سی ماه است. تا زمانی که به کمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگی بالغ گردد میگوید: پروردگارا مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من و پدرومادرم داری به جای آورم و کار شایستهای انجام دهم که از آن خشنود باشی و فرزندان مرا صالح گردان من به سوی تو باز میگردم و توبه میکنم و من از مسلمانانم».
« وَ زَکَریّا اِذ نَادَی رَبّهُ رَبِّ لا تَذَرنِی فَرداً وَ أنتَ خَیرُالوَارِثِین.» ۳
« و زکریا را به (یاد آور) در آن هنگام که پروردگارش را خواند وعرض کرد، پروردگارا مرا تنها مگذار و فرزند برومندی به من عطا کن و تو بهترین وارثانی»
۱) احقاف / ۱۵
۲) مریم / ۱۹
۳) انبیاء /۸۹
این آیه عطف است بر آنچه آیه قبلش عطف بر آن بود یعنی: و به یادآر زکریا را زمانی که پرودرگارش را ندا کرد و از او درخواست فرزندی نمود و اینکه گفت « خدایا من را تنها مگذار» بیان ندای او است و منظور از« تنها گذاشتن» این است که فرزندی نداشته باشد که از او ارث ببرد و جمله « أنت خیرالوارثین» ، ثنا و حمد خدای تعالی است که لطفش آن را افاده میکند و مقامی که این کلمات را گفته تنزیه خدا را میرساند چون وقتی گفت «خدایا من را تنها مگذار» خود کنایه از طلب وارث است و چون خدای سبحان وارث حقیقی است که همه عالم را ارث میبرد.
« ولیخش الّذِینَ لَوتَرَکُوامِن خلفهم ذریه ضِعَافاً خافُوا عَلَیهمِ فلیتّقوا الله و لیقولوا قولاً سدیداً» ۱
« آنهایی که اگر فرزندان ضعیفی از خود به جا گذارند بر آنها بیمناکند باید بترسند و در برابر خدا تقوا پیشه کنند و سخن صواب بگویند »
نتیجه اخلاق و رفتار انسان متوجه خود او نمیشود بلکه به ذریّه او نیز میرسد.
« اَمّا الجدار فَکان لِغُلامین یَتیمَین فیِ المَدینه وَ کانَ تَحتَه کَنزَاًلهُمَا وَ کانَ ابُوُهمَا صالحاً فَأرَاد رَبّک ان یُبلغَا أشّدَ هُمَا و یَستَخرِجا کَنزَهُمَا رَحمه مِن رَبّک»۲
« آن دیوار مال دو بچه یتیم در شهر بود زیر آن گنجی بود و پدرشان مرد صالحی بود خدا میخواست که آنها بزرگ شوند و گنج خود را استخراج کنند و این رحمتی بود از پروردگار تو.»
از این آیه به این مطلب میرسیم که صالح بودن پدرومادر سبب میشود که خضر و موسی بدون مزدکار کنند و دیواری را تعمیر نمایندتاگنج زیر آن محفوظ بماند و فرزندان این پدرومادردر آینده از آن بهره ببرند.
۱) نساء /۹
۲) کهف /۸۲
۲- ۱ -۲-۱ ذریه مومن والحاق اعمال به والدین
اگر بنا بفرض ذرّیّه ایمان آوردهاند، بلکه الحاق و لحوق در اعمال است. یعنی عین اعمال حسن پدران و آباء را به ذرّیّه و فرزندانِ ملحق شده میدهیم و آنان را نیز در رتبه و ردیف پدران و نیاکان در میآوریم. و شاهد بر این مطلب آن است که میفرماید:
« وَالَّذِینَ ءَامَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُم بِإِیمَـنٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ مَآ أَلَتْنَـهُم مِنْ عَمَلِهِم مِن شَیْءٍ کُلُّ امْرِی بِمَا کَسَبَ رَهِینٌ.» ۱
«کسانی که ایمان آوردهاند و ذرّیّ آنها در اصل ایمان از آنها پیروی کردهاند، ما ذرّیّ آنها را به آنها مُلحَق میسازیم و از اعمال آنها هیچ نمیکاهیم؛ و هر کس مرهون اعمال خودش میباشد.»
« وَ مَآ أَلَتْنَـهُم مِنْ عَمَلِهِم مِن شَیْءٍ» . «بعد از اینکه الحاق نمودیم، از عمل پدران نمیکاهیم.» یعنی چنین نیست که: اعمال حسن آنها را بین آنها و بین ذرّیّ آنها قسمت کنیم، بلکه با وجود آنکه تمام اعمال صالحه از آنِ آنهاست، در عین حال، همانند آنها را به ذرّیّه و فرزندان میدهیم؛ این است حقیقت لحوق و الحاق.
و سپس میفرماید: « کُلُّ امْرِیءِ بِمَا کَسَبَ رَهِینٌ» « هر کس در گرو اعمال خودش است.»
یعنی نفس این الحاق و لحوق در اثر طهارت ذات و عقید پاک و ایمان و نیّت خالص ذرّیّه است که موجب الحاق آنان در عمل به آباء و اجدادشان میشود؛ و چون این عقیده و ایمان و خلوص و نیّت طاهر از مکتسبات ذرّیّه است، بنابراین آنچه از اعمال سیّئ آنها زدوده شود و به جای آن از اعمال حسن آباء و پدران جایگزینش گردد، همه و همه در اثر کسب و کارکرد خود ذرّیّه است.
۱) طور /۲۱
از اینجا خوب روشن میشود که: ایمان موجب اتّصال پائین به بالا میگردد؛ و چون حاجبی و مانعی در بین راه پدیدار شود که مانع از استواء درجات گردد، آن ایمان خود بخود آن مانع را میزداید و از بین میبرد و هر دو را با هم مجتمعاً در درجه و رتب واحده قرار میدهد.و این است مَفعول و عَمَلکرد شفاعت که موجب لحوق مَشْفوعٌ لَه به شافِع است و موجب اصلاح اعمال سیّئه و تبدیل آنها به اعمال حسنه میباشد.
آری مگر نمیبینیم که خداوند میفرماید:
« أُولَـئکَ یُبَدِّلُ اللَهُ سَیِّـَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ.»
«خداوند بدیهای این گروه مؤمن متعهّد را به خوبیها تبدیل میسازد.»
اگر اصل محفوظی بین مُبْدَل و مُبْدَلٌ مِنْه نبود، در این صورت دیگر تبدیل معنی نداشت، بلکه إعدام مبدل و ایجاد مبدلٌ مِنه بود؛ اصل محفوظ همان ایمان و عقیده و ولایت و محبّت و ربط است.
پس شفاعت یک نوع تصرّف بخصوصی در اعمال است، که آنرا تبدیل میکند، با بقاءِ اصل ثابت در هر دو حال که ایمان و ولایت است .
ما دربار لحوق و الحاق شواهد بسیاری داریم؛ در قرآن کریم خداوند بنی اسرائیل آن روز را مورد خطاب و سرزنش قرار میدهد و خود آنها را مخاطب میسازد، و به فعل آباء و اجدادشان مؤاخذه میکند.
از هروی حدیثی نقل شده که بیانگر ذریه کافران بالاخص قاتلان امام حسین (ع) ولحوق آنها به اجدادشان است.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
یزد دانلود |
دانلود فایل علمی 