فایل ورد کامل مقاله توحید؛ بررسی علمی مبانی اعتقادی، فلسفی و نقش آن در نظام فکری اسلامی


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
2 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل مقاله توحید؛ بررسی علمی مبانی اعتقادی، فلسفی و نقش آن در نظام فکری اسلامی دارای ۳۸ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل مقاله توحید؛ بررسی علمی مبانی اعتقادی، فلسفی و نقش آن در نظام فکری اسلامی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله توحید؛ بررسی علمی مبانی اعتقادی، فلسفی و نقش آن در نظام فکری اسلامی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله توحید؛ بررسی علمی مبانی اعتقادی، فلسفی و نقش آن در نظام فکری اسلامی :

(خداوند یکتاست)
مقدمه:
توحید، شاخه‏هاى مختلفى دارد. یکى از شاخه‏هاى توحید، توحید ذاتى است توحید ذاتى بدین معناست که ذات خداوند یکتاست و شریکى ندارد. در قرآن مجید به توحید ذاتى به طور مستدل اشاره شده است.در اینجا برخى از این آیات با تفسیر حضرت علامه طباطبایى (ره)تقدیم مى‏گردد.
قل من رب السموات و الارض قل الله قل ا فاتخذتم من دونه اولیاء لا یملکون‏لانفسهم نفعا و لا ضرا.
این آیه بخاطر اینکه رسول خدا را فرمان مى‏دهد به اینکه با مشرکین احتجاج کند، درحقیقت به منزله خلاصه آیات سابق است.

زیرا آیات سابق با روشن‏ترین بیان این معنا را خاطرنشان مى‏کردند که: تدبیر آسمانهاو زمین و آنچه در آنها است با خداست، همچنانکه خلقت و پیدایش آنها از او مى‏باشد، و اوست مالک آن‏چیزهایى که خلایق بدان نیازمندند، و تدبیر آنها هم ناشى از علم و قدرت و رحمت اوست، وهر چیز غیر از او مخلوق و مدبر)به فتح با)است و مالک هیچ نفع و ضررى براى خود نیست.و این بیان‏نتیجه مى‏دهد که تنها او رب است و بس.

اینک بعد از آن بیان، به پیغمبرش دستور مى‏دهد که نتیجه آن را بر مشرکین مسجل‏نموده، بعد از تلاوت آیات سابق و روشن شدن حق از ایشان بپرسد: من رب السموات‏و الارض – کیست آنکه مالک و مدبر بر امر آسمانها و زمین و موجودات در آنها است؟آنگاه‏دستورش مى‏دهد که خودش در جواب بگوید: الله، چون مشرکین معاند و لجباز بودند و حاضرنبودند به آسانى به توحید و یگانه بودن رب اقرار کنند، علاوه بر این بطور تلویح مى‏فهماند که‏مشرکین حجت و استدلال سرشان نمى‏شود، و حرف به خرجشان نمى‏رود.
آنگاه به کمک آن نتیجه، نتیجه دومى را گرفته که مساله بطلان شرک آنان را به روشن‏ترین‏بیان اثبات مى‏نماید، و آن نتیجه این است که: مقتضاى ربوبیت‏خدا – که با دلائل سابق اثبات شد -این‏است که خود او مالک نفع و ضرر باشد، پس هر چه جز اوست مالک نفع و ضررى براى خود نیست تا چه‏رسد براى غیر خود، پس اتخاذ ربى غیر از خداى تعالى، و فرض اینکه غیر او کسانى اولیاى امور

بندگان‏باشند، یعنى مالک نفع و ضرر ایشان باشند، در حقیقت فرض اولیائى است که اولیاء نباشند، چون‏گفتیم اولیاى مفروض، مالک نفع و ضرر خود نیستند تا چه رسد به نفع و ضرر دیگران.
این است آن معنایى که از تفریع جملهقل ا فاتخذتم من دونه اولیاء لا یملکون‏لانفسهم نفعا و لا ضرابر آیات سابق استفاده مى‏شود، و غرض از تفریع مذکور همین است، ومعناى آن این است که وقتى خداوند سبحان رب آسمانها و زمین باشد دیگر اعتقاد و ادعاى(توحید خالق به معناى توحید رب است و با اعتقاد به وحدانیت‏خالق، اعتقاد به ربوبیت ارباب و آله مورد ندارد)اینکه غیر خدا چیزهاىء و اربابى بدون ربوبیت باشند.
و اگر در آنچه گذشت که گفتیم آیه مورد بحث به منزله خلاصه‏گیرى از آیات قبلى‏است دقت کنیم خواهیم دید که برگشت مفاد آیه همانند این است که بگوئیم :حال که آنچه‏گفتیم معلوم شد، بگوئید ببینیم کیست پروردگار آسمانها و زمین غیر از خدا؟آیا هنوز هم غیر ازخدا اولیائى که مالک نفع و ضررى نیستند مى‏گیرید؟
و اگر بجاى جمله بالا فرمود: بگو آیا هنوز هم;و خلاصه بجاى تفریع، پیغمبرش‏را دستور مى‏دهد که چنین و چنان بگو، و چند بار هم کلمهبگورا تکرار کرده بدین منظور بوده‏که بفهماند مشرکین با پلیدى جهل و عنادى که دارند لایق این نیستند که خدا ایشان را مستقیمامورد خطاب قرار دهد، و این خود از لطائف نظم قرآن کریم است.
قل هل یستوى الاعمى و البصیر ام هل تستوى الظلمات و النور.
بعد از آنکه در آیات قبل حجت را بر مشرکین اتمام نمود در این آیه به رسول خدا)ص)دستور مى‏دهد که این دو مثال را براى ایشان بزند، با یکى حال مؤمن و کافررا بر ایشان مجسم سازد و بفرماید: کافر که با وجود تمامیت‏حجت‏حق و با وجود آیات بینات، تسلیم حق نمى‏شود، با همان حجتها کور مى‏شود، و مؤمن با همان آیات بینات بینا مى‏شود، وهیچ عاقلى این دو را یکسان نمى‏داند.و با دومى وضع ایمان و کفر را بیان کند و بفرماید: کفربه حق، ظلمات است، و ایمان به حق، نور است، و هیچ عاقلى کافر را که در آن ظلمات، ومؤمن را که در آن نور قرار دارد مساوى نمى‏داند.
پس مشرکین هم اگر عقل سلیمى – که مدعى آنند – مى‏داشتند در برابر حق تسلیم شده ازباطل دست برمى‏داشتند و به خداى واحد ایمان مى‏آوردند.
ام جعلوا لله شرکاء خلقوا کخلقه;و هو الواحد القهار.
گفتار خداى تعالى با مشرکین، در آیات قبل در سیاق خطاب بود، ولى در این آیه‏ناگهان س

یاق عوض شده حالت غیبت به خود مى‏گیرد و بجاى اینکه بفرماید: جعلتمو یاعلیکمفرمودهجعلواو یاعلیهم، این التفات براى این بود که بفهماند از اینجا دیگرروى سخن با ایشان نیست، بلکه با رسول خدا)ص)است، و از رسول‏خدا(ص)هم نخواسته که آن را به مشرکین القاء کند.
آنگاه در جواب احتمالى که جمله بالا متضمن آن است دوباره مانند سیاق قبل، به رسول خدا)ص(دستور مى‏دهد که جواب را به ایشان القاء کند، و فرموده: قل الله‏خالق کل شى‏ء و هو الواحد القهار، تا دلالت کند بر اینکه سؤالام جعلواکه متضمن احتمال‏باطل مذکور بود از رسول

خدا)ص(شده نه از مشرکین، و مقصود این است که به‏رسول خدا)ص(توحید خالق را ابتداء به ایشان القاء کند نه به عنوان جواب، سرش هم همین است که مشرکین نیز به مفاد آیهو لئ و اگر رسول خدا)ص(ازایشان سؤال مى‏کرد، جواب صحیح مى‏دادند و دیگر زمینه‏اى براى القاء توحید باقى نمى‏ماند.
آرى بت‏پرستان معتقد نبودند به اینکه خداوند در خلقت و ایجاد عالم شریک دارد، بلکه مخالفتشان با اسلام در توحید ربوبیت بود نه در توحید الوهیت به معناى خلق و ایجاد.

و همینکه به توحید خالق و موجد تسلیم بوده و خلقت و ایجاد را منحصر در خدامى‏دانسته‏اند خود مبطل اعتقاد ایشان به شرکاى در ربوبیت بود، و حجت را علیه ایشان تمام‏مى‏کرد، چون وقتى خلق و ایجاد فقط و فقط از آن خدا باشد دیگر هیچ موجودى استقلال دروجود و در علم و قدرت نخواهد داشت، و با نبود این صفات کمالیه، ربوبیت معنا ندارد.
پس مشرکین هیچ راهى براى اعتقاد به ربوبیت غیر خدا ندارند، مگر آنکه توحید خالق‏را انکار نموده و سهمى از خلقت و ایجاد را براى آلهه خود نیز قائل باشند، ولى قائل نبودند، وهمین زمینه باعث‏شد که خداوند احتمال باطل مذکور را تنها براى پیغمبرش بیان بکند، ومشرکین را در بیان آن.مخاطب قرار ندهد، و پیغمبرش را هم مامور به نقل آن نکند.

بنا بر این، در جملهام جعلوا لله شرکاء خلقوا کخلقه فتشابه الخلق علیهمگویا به‏پیغمبرش فرموده: حجت در وحدانیت ربوبیت، بر علیه مشرکین تمام است، چون تنها خداآفریدگار و ایجاد کننده عالم است، و ایشان چاره‏اى ندارند جز اینکه بگویند شرکائى که ایشان‏معتقد به ربوبیت آنها هستند در امر خلقت نیز با خدا شریکند، و آیا ایشان چنین اعتقادى دارند؟
و آیا معتقدند که شرکاى ایشان هم مخلوقى مانند مخلوقات خدا خلق کرده‏اند؟و چون بامخلوقات خدا مشتبه شده ناگزیر بطور اجمال قائل به ربوبیت آنها نیز شده‏اند؟
بعد از آنکه این حجت را با پیغمبر گرامیش در میان گذاشت، به او دستور مى‏دهد که‏با یک جمله کوتاه ریشه این احتمال باطل را بکلى قطع کند، و آن این است که: قل الله
;;;;;;;;;;;;;;..
(۱)و اگر از ایشان بپرسى چه کسى آسمانها و زمین را آفرید؟مسلما خواهند گفت‏خدا.سوره‏لقمان، آیه ۲۵ و سوره زمر، آیه ۳۸
خالق کل شى‏ء و هو الواحد القهار، و این جمله کوتاه هم ادعا است

و هم دلیل، صدر آن ادعااست و ذیلش دلیل آن، و حاصلش این است که خداى تعالى در خالقیتش واحد است وشریکى ندارد، و چگونه شریک در خلقت داشته باشد و حال آنکه او وحدتى دارد که بر هر عددو کثرتى قاهر است.
در تفسیر آیهء ارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار ()۱) نیز مطالبى راجع به قاهریت‏خدا و واحد بودن او گذشت، و در آنجا روشن شد که مجموع این دو صفت صفت احدیت رانتیجه مى‏دهد.
پس، از آنچه گذشت علت تغییر سیاق در جملهام جعلوا لله شرکاء;، که چر
و این را هم بدانید که بیشتر مفسرین میان آیاتى که از قرآن کریم در صدد اثبات‏ربوبیت‏خدا و توحید او در ربوبیت، و نفى شریک از او است، و آیاتى که در مقام اثبات اصل‏صانع است، خلط کرده، و امر بر ایشان مشتبه شده است، )لذا خواننده را به دقت بیشترى توصیه‏مى‏نمائیم(.
;;;;;;;;;;;;;;..
(۱)آیا خدایان متفرق بى‏حقیقت بهترند یا خداى یکتاى قاهر.سوره یوسف، آیه ۳۹
المیزان جلد ۱۱ صفحه ۴۴۳ المیزان جلد ۱۱

یگانگى خدا
خداوند متعال‏مثل و مانند و شریک ندارد.اساسا محال است که خداوند مثل و مانند داشته‏باشد و در نتیجه به جاى یک خدا، دو خدا یا بیشتر داشته باشیم، زیرادو تا و سه تا و یا بیشتر بودن، از خواص مخصوص موجودات محدود نسبى است، درباره موجود نامحدود و مطلق، تعدد و کثرت معنى ندارد.
مثلا ما مى‏توانیم یک فرزندداشته باشیم و هم مى‏توانیم دو فرزند یا بیشتر داشته باشیم، زیرافرزند و یا دوست، هر کدام یک موجود محدود است و موجود محدود مى‏توانددر مرتبه خود مثل و مانندى داشته باشد و در نتیجه تعدد و کثرت بپذیرد، اما موجود نامحدود، تعددپذیر نیست.مثال‏ذیل هر چند از یک نظر کافى نیست ولى براى توضیح مطلب مفید است.
درباره ابعاد جهان مادى و محسوس، یعنى جهان‏اجسام که مشهود و ملموس ماست، دانشمندان دو گونه نظر داده‏اند: برخى مدعى هستند که ابعاد جهان محدود است،یعنى این جهان محسوس به جایى مى‏رسد که در آنجا دیگر تمام مى‏شود، ولى برخى دیگر مدعى هستند که ابعاد جهان مادى،نامحدود است و از هیچ طرف پایان نمى‏پذیرد، جهان ماده، اول و آخر و وسط ندارد.اگر ما جهان ماده و جسم را محدودبدانیم یک پرسش براى ما مطرح مى‏شود و آن اینکه: آیا جهان، مادى جسمانى یک‏ است‏یا بیشتر؟ولى اگر جهان نامحدودباشد، دیگر فرض جهان جسمانى دیگر غیر این جهان نامعقول است، هر چه‏را که جهان دیگر فرض کنیم عین این جهان یا جزئى از این جهان است.
این مثال مربوط‏است به جهان اجسام و وجودهاى جسمانى که محدود و مشروط و مخلوق‏آفریده شده‏اند و هیچ کدام واقعیتشان واقعیت مطلق و مستقل وقائم بالذات نیست.
جهان‏مادى در عین اینکه از نظر ابعاد نامحدود است از نظر واقعیت‏محدود است، و چون بنا به فرض از نظر ابعاد نامحدود است دوم برایش فرض نمى‏شود.
خداوند متعال وجود نامحدود و واقعیت مطلق است‏و بر همه اشیاء احاطه دارد و هیچ مکان و زمانى از او خالى نیست و از رگ گردن ما به ما نزدیکتر است، پس محال است که‏مثل و مانندى داشته باشد، بلکه مثل و مانند برایش فرض هم نمى‏شود.
بعلاوه ما آثارعنایت و تدبیر و حکمت او را در همه موجودات مى‏بینیم و در سراسر جهان‏یک اراده واحد و مشیت واحد و نظم واحد مشاهده مى‏کنیم و این خود نشان مى‏دهدکه جهان ما یک کانونىاست نه دو کانونى‏ و چند کانونى‏ .

گذشته از اینها اگردو خدا و یا بیشتر مى‏بود، الزاما دو اراده و دو مشیت و یا بیشتر دخالت‏داشت و همه آن مشیتها به نسبت واحد در کارها مؤثر مى‏بود و هر موجودى که مى‏بایست‏موجود شود باید در آن واحد دو موجود باشد تا بتواند به دو کانون منتسب باشد و باز هر یک از آن دو موجود نیز به‏نوبه خود دو موجود باشند و در نتیجه هیچ موجودى پدید نیاید و جهان نیست و نابود باشد.این است که قرآن کریم مى‏گوید: لو کان فیهما الهه الا الله لفسدتا (۱) .
اگر خدایان متعدد غیر از ذات احدیت وجود مى‏داشت‏آسمان و زمین تباه شده بودند.

توحید در خلق و امر
نخستین آیات قرآن که بر پیغمبر اسلام)ص(وحى شد تا رسالتى را که در زمینه توحید بر عهده‏اش گذارده شده است به وى ابلاغ کند، با اشاره به خلق و امرآغاز مى‏شود:
اقرا باسم ربک الذى خلق. خلق الانسان من علق. اقرا و ربک الاکرم. الذى علم بالقلم. علم الانسان مالم یعلم.
بخوان به نام خدایت که آفرید. انسان را از لخته خون آفرید. بخوان که خداى تو از همه پرارج‏تر است. هم او که بکار بردن قلم را یاد داد. به آدمى آنچه را نمى‏دانست آموخت. (۱)
از آیات قرآن چنین استفاده مى‏شود که بسیارى از اعراب بت‏پرست به توحید در خلق و امر معتقد یا لااقل براى پذیرش آن آماده بودند.
و لئن سالتهم من خلق السموات و الارض و سخر الشمس و القمر لیقولن الله فانى یؤفکون.
و اگر از آنها بپرسى، آسمانها و زمین را چه کسى آفریده و خورشید و ماه را چه کسى زیر فرمان آورده است، خواهند فت‏خدا، پس بیراهه به کجا برده مى‏شوند؟ (۲)

آیه‏هاى ۱۶ از سوره لقمان، ۹ تا ۱۳ و ۸۷ از سوره زخرف نیز در همین زمینه است، ولى در عین حال کسانى هم بوده‏اند که از توحید در خلق و امر غفلت داشته‏اند و قرآن از آنان خواسته است که اگر از معبودهاى دیگر در زمینه آفرینش یا کارگردانى جهان، هنرى سراغ دارند نشان دهند:
خلق السموات بغیر عمد ترونها و القى فى الارض رواسى ان تمید بکم و بث فیها من کل دابه و انزلنا من السماء ماء فانبتنا منکل زوج کریم. هذا خلق الله فارونى ماذا خلق الذى من دونه بل الظالمون فى ضلال مبین.
آسمانها را بدون ستونهایى که بینید آفرید و در زمین لنگرها افکند تا تعادل شما را بر هم نزند; و انواع جانوران رابر روى زمین پراکنده ساخت. و ما از آسمان آب فرستادیم و با آن، انواع جفتهاى پرارج را در زمین رویاندیم. این آفرینش خداست، حالا به من نشان دهید دیگران چه آفریده‏اند، ولى ستمگران آشکارا در گمراهى‏اند. (۳)
قل اریتم شرکاءکم الذین تدعون من دون الله ارونى ماذا خلقوا من الارض ام لهم شرک فى السموات ام اتیناهم کتابا فهم على بینه منه بل ان یعد الظالمون بعضهم بعضا الا غرورا. ان الله یمسک السموات و الارض ان تزولا و لئن زالتا ان امسکهما من احد من بعده انه کان حلیما غفورا.
بگو راستى به من نشان دهید این شریکهایى که شما به جاى خدا به نیایش آنها مى‏پردازید، چیزى از من را آفریده یا در )آفرینش(آسمانها شرکتى داشته‏اند، یا به اینان کتابى داده‏ایم و آنها در )مذهب شرک(بر دلیلى روشنگر از آن کتاب تکیه دارند، نه،راستش اینکه ستمگران فقط یکدیگر را با وعده‏هاى فریبنده گول مى‏زنند. خدا آسمانها و زمین را از سقوط نگه مى‏دارد و اگر سقوط کنند دیگر کسى نیست که آنها را نگهدارد، او همواره بردبار و آمرزشگر بوده‏است. (۴)
قرآن به آنها که در ناتوانى خدایان ساختگى تردید دارند، مى‏گوید قدرى بیشتر بیندیشید تا این واقعیت آشکار را درک کنید:
قل من رب السموات و الارض قل الله قل افاتخذتم من دونه اولیاء لا یملکون لانفسک

م نفعا و لا ضرا قل هل یستوى الاعمى و البصیر ام هل تستوى الظلمات و النور ام جعلوا لله شرکاء خلقوا کخلقه فتشابه الخلق علیهم قل الله خالق کل شیى‏ء و هو الواحد القهار.
بگو: خداوندگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو: بنابراین آیا براى خود غیر از او صاحب اختیارانى برگرفته‏اید که حتى سود و زیان خودشان هم به دستشان نیست؟ بگو آیا نابینا و بینا، یا تاریکى و روشنایى برابرند، یا کسانى را شریک خدا قرار داده‏اند که آفرینشى چون آفرینش او دارند و در نتیجه در کار آفرینش، مطلب بر آنها مشتبه شده است؟ بگو خدا آفریده‏گار همه چیز است و اوست‏یکتاى چیره. (۵)
و باز از آنها که اندیشه‏شان به اندازه کافى رسا نیست‏خواسته است که به این مثال ساده توجه کنند:
یا ایها الناس ضرب مثل فاستمعوا له ان الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا ذبابا و لواجتمعوا له و ان یسلبهم الذباب شیئا لا یستنقذوه منه ضعف الطالب و المطلوب. ما قدروا لله حق قدره ان لقوى عزیز.
ایها الناس، براى شما مثلى زده شده، به آن گوش دهید. اینها که شما به جز خدا به نیایش آنها مى‏پردازید اگر همه با هم جمع شوند یک مگس هم نخواهند آفرید، حتى اگر مگس از آنها چیزى برباید، از چنگ او بیرون نخواهند کشید، آرى خواهان و خواسته هر دو ناتوانند. به راستى اینان خدا را آنطور که شایسته اوست نشناخته‏اند. خدا نیرومند و گرانقدر است. (۶)

آیه‏هاى ۴۰ سوره روم، ۱ تا ۴ سوره فرقان، ۳ سوره فاطر و ۴۳ سوره زمر، همه بروى این نکته تکیه دارند که درباره خلق و امر، یعنى آفرینش جهان و فرمانروایى بر آن درست بیندیشیم و پس از آنکه به کمک اندیشه درست و منطقى در این زمینه، به اختصاص خلق و امر به خدا پى‏بردیم، نیایش و پرستش را نیز مخصوص او بدانیم.
آیه ۵۴ سوره اعراف بانگ مى‏زند: آگاه باشید! خلق و امر یکسره از آن خداست، پس تنها اوست که بر شما سمت‏خدایى دارد
ان ربکم الله الذى خلق السموات و الارض فى سته ایام ثم استوى على العر

ش یغشى اللیل النهار یطلبه حثیثا و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره الا له الخلق و الامر تبارک الله رب العالمین.
خداوندگار شما همان خداست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر تخت )فرماندهى عالم( قرار گرفت. روز را به شب همى‏پوشاند که شتابان در پى آن برمى‏آید، و خورشید و ماه و ستارگان را هم او آفریدهمه رام فرمان او، هان که آفریدن و فرمان دادن یکسره از آن او است، والا باد خدا، خداوندگار همه جهانیان. (۷)
دلایل قرآن بر توحید در خلق و امر
قرآن نظام یکسره، به هم پیوسته، و یگانه‏اى را که در سراسر جهان است، دلیلى روشن بر یگانگى آفریدگار و فرمانرواى جهان مى‏شمرد، و از ما مى‏خواهد که به این نظام و استوارى و همه‏گیرى آن بیندیشیم و از این راه به توحید خلق و امرپى‏بریم.
و الهکم اله واحد لا اله الا هو الرحمن الرحیم. ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار و الفلک التى تجرى فى البحر بما ینفع الناس و ما انزل الله من السماء من ماء فاحیا به الارض بعد موتها و بث فیها من کل دابه و تصریف الریاح و السحاب المسخرین بین السماء و الارض لایات لقوم یعقلون.
خداى شما خدایى است‏یکتا، جز او، آن رحمان مهرباى، خدایى نیست در آفرینش آسمانها و زمین، و در پى هم آمدن شب و روز و کشتیها که در دریا به سود مردم روانند، و آبى که از آسمان فرستاده و با آن زمین را پس از مرگ باز زنده کرده است و در آن انواع جانوران را پراکنده، و در گردش بادها و ابرى که در میان آسمان و زمین زیر فرمان است، نشانه‏هایى است براى مردمى که خرد خود را بکار اندازند. (۸)
آیه‏هاى ۹۴ تا ۹۹ سوره انعام، ۵۸ سوره اعراف; ۳ تا ۶ و ۶۷ و ۶۸ سوره یونس; ۱۰ تا ۲۰، ۶۵ تا ۷۴ و ۸۰ و ۸۱ سوره نحل; ۱۲ سوره اسراء: ۳۳ تا ۴۱ سوره یس; ۱ تا ۵ سوره جاثیه و دهها آیه دیگر از سوره‏هاى مختلف قرآن، با تعبیرهاى گوناگون توجه انسان را به نشانه‏هاى گویایى که در نظام استوار جهان، بر یگانگى آفریدگار و کردگار جهان است، جلب مى‏کند.
ابطال فرضیه چند خدایى
قرآن فرضیه چند خدایى را به صورت زیر طرح و ابطال کرده است:

ما اتخذ الله من ولد و ما کان معه من اله اذا لذهب کل اله بما خلق و لعلا بعضهم على بعض سبحان الله عما یصفون. عالم الغیب و الشهاده فتعالى عما یشرکون.
خدا کسى را به فرزندى نگرفته و هرگز با او خدایى نبوده است، و گرنه هر خدایى آنچه را که خود آفریده از بین مى‏برد و برخى از خدایان بر برخى دیگر برترى مى‏یافتند، پیراسته باد خدا از آنچه اینان درباره‏اش مى‏گویند، داناى نهان و آشکار، والا باد او از آنچه اینان شریک او مى‏شمرند. (۹)

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.