فایل ورد کامل مقاله پیامدهای اجتماعی و روانشناختی دوستیهای نامشروع؛ بررسی علمی تأثیر بر روابط انسانی و اخلاق
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
فایل ورد کامل مقاله پیامدهای اجتماعی و روانشناختی دوستیهای نامشروع؛ بررسی علمی تأثیر بر روابط انسانی و اخلاق دارای ۵۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد فایل ورد کامل مقاله پیامدهای اجتماعی و روانشناختی دوستیهای نامشروع؛ بررسی علمی تأثیر بر روابط انسانی و اخلاق کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله پیامدهای اجتماعی و روانشناختی دوستیهای نامشروع؛ بررسی علمی تأثیر بر روابط انسانی و اخلاق،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله پیامدهای اجتماعی و روانشناختی دوستیهای نامشروع؛ بررسی علمی تأثیر بر روابط انسانی و اخلاق :
دوستیهای نامشروع
زناشویی و تأسیس زندگی مشترک خانوادگی یک خواسته طبیعی است که غرائزش در وجود انسانها نهاده شده است. و این خود یکی از نعمتهای بزرگ الهی است . پیمان مقدس زناشویی رشتهای است آسمانی که دلها را به هم پیوند میزند، دلهای پریشان را آرامش می دهد،افکار پراکنده را به یک هدف متوجه میسازد. خانه، جایگاه عشق و محبت، کانون انس و مودت و بهترین آسایشگاه است.
هر پسر و دختری که به سن بلوغ میرسند بزرگترین آرزویشان این است که ازدواج کنند و با تأسیس زندگی مشترک زناشویی ،استقلال و آزادی بیشتری بدست آورند . یار و مونس مهربان و محرم رازی داشته باشند . آغاز زندگی سعادتمندانه خویش را از زمان ازدواج حساب میکنند و برایشان جشن میگیرند . زن برای مرد آفریده شده و مرد برای زن ، و مانند مغناطیسی یکدیگر را جذب میکنند.
تربیت جنسی جوانان مسئله پر اهمیتی است . زیرا دنیای جوانان روز به روز همراه با رشد علمی و اقتصادی و موفقیتهای فرهنگی دنیای امروزی غنی تر میشود. بروز قابلیت تحریک جنسی فوق العاده با تکوین خط مشی نادرست آن که در جوانان کمتر بر عدم سلامتی اوست لذا برای بروز آن مراعات و مراقبت های دقیق والدین لازم است.
۱-۱ مقدمه
جوانی دوره بحران و زمان شورش است از مسائل دوره جوانی تمایلات شدید جوانان به برقراری ارتباط با جنس مخالف است و تمایلات به یکباره در این دوره بروز نمیکند بلکه در دوره جوانی افزایش می یابد و اگر تحریک وضع شود ، احتمالاً بصورت امیال مفرط جنسی در می آید و به تمایلات شدیدتر منتهی میگردد. که گاه به انحرافات جنسی می انجامد و یا به صورت رفتارهای غیر عادی که برای جلب توجه انس مخالف است جلوه گر میشود.
اگر مسائل جنسی برای جوانان حساب شده و کنترل شده باشد و او بتواند از راه صحیح که مورد قبول اجتماع او نیز هست با جنس مخالف خود ،روابط درست و مشروع برقرار کند هرگز با مشکل روبرو نخواهد شد.
در روابط دختر و پسری اندازه مهم است زیرا باعث تکلم با یکدیگر و توانایی نگاه مستقیم آنها و غیره میشود.
رابطه صحیح ،رابطه ای معقول و قوی است که شرعاً قابل قبول است و امنیت و سلامت و حقوق طرفین ،کاملاً محفوظ میگردد. هر گونه اختلالی که در رفتار فرد روی می ده
د در چگونگی ایجاد رابطه با افراد تأثیر میگذارد.
از نقشه های شوم استعمار گران این است که در آزادی روابط دختران و پسران بکوشد و به هر بهانهای که امکان دارد آنها را به هم نزدیک نمیاد . به جوانان بیاموزند که ازدواج یعنی آغاز محدودیت و محرومیت از لذتهای جنسی و زندگی یعنی تنوع در سکس . عدهای از روانشناسان ، بویژه آنها که غربی هستند قائل به ارضای آزادی بی بند و بار غریزه هستند و عقیده دارند در این رابطه هیچ گونه منعی و سخت گیری نباید باشد . آنها در طریق اهداف و مقاصد خود عقاید دینی را نفی
میکنند و ارزشهای انسانی را نادیده میگیرند و معتقد هستند وجود هر گونه منع و سخت گیری سبب پیدایش عقدهها ، و نابسامانیهای روانی است، آزادی بی بند و باری در اعمال غرایز سبب پیدایش نابسامانیها و مشکلات فردی و اجتماعی بسیاری است که جلوه ای محدود از آن در دنیای غرب و یا در جوامعی که کمونیسم جنسی رواج یافته دیده میشود. نمونه این همه که کودکان بیسرپرست ،زنان آلوده و مردان خود فروش.
روابط جنسی با جنس مخالف ،قبل از زناشویی صرف نظر از موارد استثنایی برای هر دوجنس مخصوصاً برای دختران بی اندازه دشوار است . در جامعه ای که آشنایی زن و مرد با یکدیگر مجاز نیست روابط جنسی زن و مرد عموماً توسط فحشا قابل حل است . این نوع رابطه جنسی نیز مشکلات جنسی – حیثیتی و مالی را به همراه دارد. نیروی جنسی محروم و متراکم ،خطر کامجوئیهای بدنی و انحرافی افزایش می یابد . بیماریهای مقاربتیها، زنای محضه ،خیانت به جریم زناشویی افزایش می یابد. آبستنی های آزاد و کودکان خارج از بستر زناشویی افزایش می یابد.
به علت روابط آزاد دختر و پر قبل از زناشویی و شکایت خانواده های دختران به دادگستری زناشویی های اضطراری رو به افزایش است.
آشنایی و دوستی پسر و دختر در ایران بنا به سنت دیرین ،بسیار دشوار و بطور کلی هنوز غیر معمول است . در صورتی که نیاز زن و مرد به آشنایی و معاشرت با یکدیگر ،نیاز طبیعی و جهانی است .
از دشواریهای محقق آمیزش با جنس مخالف از جمله :
۱ـ مخالفت سنتهای خانوادگی و باور داشتنهای اجتماعی ،آمیزش و معاشرت دختر و پسر.
۲ـ نبودن و کم بودن باشگاه ها و تفریح گاه ها ، مناسب برای ملاقات و آشنایی های سالم دختر و پسر.
۳ـ ضعف بنیه مالی نسل جوان بویژه پسران برای دعوت از دختران در مکان های سالم و شرکت در پیک نیک ها و گردشهای خارج از شهر.
۴ـ بی تجربگی در شناختن حدود آزادی مطلوب در روابط میان پسر و دختر یعنی روابط آشنایی پسر و دختر تا چه اندازه رواست و چه وقت به مرحله افراط نزدیک میشود و چگونه باید تعادل آنرا حفظ کرد.
آمار معیارهای روانی ،خودکشی های ،جنایتها ، دلهره ها ، اضطرابها ، یأسها ، بدبینی ها و حسادتها و کینه ها بصورت وحشتناکی بالا میرود ؟ چرا ؟
برای آنکه سرکوب نکردن غرایز و آزاد گذاشتن میلیها به معنی رفع قیود و حدود و مقررات تفسیر شد . در جامعه امروز جوانان بطور محسوس از ازدواج شانه خالی میکنند. حقیقت این است ، اشباع غریزه و سرکوب نکردن آن یک مطلب است و آزادی جنسی و رفع مقررات و موازین اخلاقی مطلب دیگر . اشباع غریزه با رعایت اصل عفت و تقوا منافی نیست ، بلکه تنها در سایه عفت و تفواست که میزان غریزه را به حد کافی اشباع کرد و جلوی هیجانهای بیجا و ناراحتی ها و
احساس محرومیت ها و سرکوب شدن های ناشی از آن هیجانها را گرفت . اما آنچنانکه از مقررات و اخلاق محدود کننده در روابط اجتماعی و امور اقتصادی و از عفت و تقوای سیاسی و اجتماعی گریزی نیست از مقررات و اخلاق محدود کننده جنسی و از عفت و تقوای جنسی نیز گریزی نمیباشد.
یکی از قدرتهای نیرومند در وجود بشر شهوتها هستند این قدرت همچون سایر نیروهای درونی بشر اگر درست هدایت شود و در کانال معقول قرار گیرد میتواند عامل بقاء نسل – کانون جذابیت و طراوت زندگی ومنشأ بسیاری از اختراعات و اکتشافات و پیشرفتهای مادی و معنوی انسان واقع
شود و چنانچه این نیروها از مسیر طبیعی خودخارج شود برای انسان از گرگ درنده و از سرطان کشنده تر خواهد بود. چرا که شهوات عقل را تباه میسازد و سرانجام هستی را به هلاکت و نیستی مبدل میسازد.
جوان تازه بالغ نیاز جدید و مبهم و تمایلات قوی و نامعلومیرا احساس میکند که او را از جلدش خارج میسازد و به سوی جنس مخالف میکشاند . اومی خواهد این همه انرژی و نیرویی را که در او به وجود آمده است و موجب هیجان او شده است در جایی آزمایش نماید اما در عین حال نگران عواقب آن نیز میباشد، همچنین تمایلات جنسی خود را میبایست با فرهنگ ،آداب و رسوم و مذهب نیز تطبیق دهد زیرا جوامع و فرهنگ های مختلف و مذاهب برداشتهای گوناگون از مسائل جنسی دارند وممکن است او هنوز آمادگی این تطبیق را نداشته باشد . او بیداری و رشد تمایلات جنسی را دارد ولی هدف ندارد.
جوانان و نوجوانان بدون راهنمایی جدی و مؤثر یا آموزش برای کنترل ، تسلط و موفقیت در توانایی های جنسی در مورد مسائل جنسی شان نگران و بیمناکند . علاقه به رفتارهای جنسی در میان نوجوانان و جوانان با شدت و ضعف بروز میکند و اختلاف میان کششها و تمایلات جنسی آنان به صورت مختلف از جمله : مقاربت جنسی – استثماء و همجنس و فشارهای ناشی از بحران ها هر یک به سهم خود به وجود آورده مشکلاتی برای ایفای نقش درست در روابط جنسی نوجوانان بوده است.
مفاسد مختلف بی شماری که از توسعه فحشاء و روابط نامشروع به وجود آمده راستی آنچنان ناراحت کننده است که نسبت دادن آن به قرن بیستم بی شباهت به تناقص نیست و هر سال آمار بیماری های مقاربتی و فدائیان این بیماریها میلیونها نفر بالا میرود و در نتیجه صدها هزار نفر در هر کشور به گوشه های بیمارستانها پناه برده به صورت اعضاء معضل و فلجی بار دوش اجتماع میگردد. و به صورت مشکل بسیار بزرگی پیش پای تحولات اجتماع قرار میگیرند، میلیونها کودک بیسرپرست که همگی نتیجه یک خوشگذرانی کوتاه یک ملاقات موقت اند در سراسر جهان چرخ اقتصادی کشورها را مواجه با مشکلات عظیم میکنند. یک عده افراد شرور و خطرناکی میشوند که اجتماع را با انواع جرائم و جنایات مختلف تهدید میکنند. مبارزه با فحشاء و عوامل آن یکی از برنامه های اساسی و قطعی است.
در بعضی از جوانان به جهت ضعف اراده و یا عدم تعلیم و تربیت و ارشاد و راهنمایی به موقع و یا انحطاط و آلودگی محیط زندگی خود ، با تسلیم شدن در برابر طوفان غرایز و شهوات آن پاکی ومعصومیت طبیعی و ذاتی خویش را از دست می دهند و راه تکامل و سعادت ابدی را به روی خود میبندند. لذا اگر مسائل جنسی برای جوانان حساب شده کنترل شده باشد و او بتواند از راه صحیح که مورد قبول اجتماع او نیز است با جنس مخالف خود روابط درست ومشروع برقرار کند هرگز با مشکل روبرو نخواهد شد . و چه بسا این رابطه ممکن است بر بهداشت روانی زندگی زناشویی در آینده تأثیر بگذارد.
مسئله ازدواج یکی از مسائلی است که از نظر بهداشت روانی نهایت اهمیت را دارد ، چون در ازدواج رابطه بسیار نزدیک و طلانی بین زن و مرد برقرار میگردد لذا قبل از ازدواج شرایطی را که لازمه زناشویی موفقیت آمیز است باید در نظر گرفت. مسائل جنسی، به ویژه در دوران بلوغ و آغاز جوانی ،یکی از مهمترین مسائل جوانان به شمار میرود . قسمت مربوط به صفحه حوادث روزنامه های یومیه و پروندههای دادسراهای ما را مسائل و تبهکاری جنسی تشکیل می دهد.
گسترش زیاد تمایلات جنسی در دوره بلوغ سبب نیازمندی های بیولوژیک جدیدی میشود و به همین جهت تغییراتی در ارگانیسم ایجاد میکند . رابطه جوان را با دنیای هارج و نسبت به فعالیت شدید عصبی آماده میکند و تحمیل تحریکات جنسی شدید و عدمامکان ارضای این تمایلات فشار روحی بسیاری را به نوجوانان و جوانان وارد میسازد.
امروزه ثابت شده است که احساسات منحرف احیاناً به طرز مرموزی ،بر دستگاه ادراکی بشر فرمان میراند و مستبدانه حکومت میکند ودستگاه ادراکی ناآگاهانه فرمانهای آن را اجرا میکنند.
روانشناسان ریشه بسیاری از عوارض ناراحت کننده عصبی و بیماریهای روانی و اجتماعی را احساس محرومیت خصوصاً در زمینه امور جنسی تشخیص دادند ثابت کردند که محرومیت ها مبدأ تشکیل عقدهها و عقدهها احیاناً به صورت خطرناک مانند میل به جنایت حسادت انزوا بدبینی و … متجلی میشود.
یعنی برای اینکه موجبات سرکوب شدن غرایز و پیدایش آثار خطرناک روانی و اجتماعی ناشی از آن خصوصاً در زمینه امور جنسی بیشتر فراهم گردد بر عقدهها وتیرگیهای روانی افزوده گردد.
ارتباط نوجوانان با جنس مخالف موجب بیداری تخیلات شهوانی ، تحریکات اتفاقی و در کل گرفتار کننده میشود.
یکی از مواردی که دنیای غرب بیش از اندازه تند روی نموده و باعث نگرانی شده موضوع ارضاء غریزه جنسی است . بسیاری از دختران و پسران آن کشورها در اثر آزادی بی حساب دچار بدبختی و فساد اخلاقی در راه غریزه جنسی گشته اند و راه سقوط را با کمال سرعت طی میکنند. اصولاً ضرر آزادی بی حد در موضوع اعمال شهوت جنسی نه تنها باعث از بین رفتن اساس خانواده و بر هم زدن نسل آینده و انحرافات جنسی و اخلاقی است ، بلکه منافات با شخصیت و مبانی بشری
دارد مقام انسان بالاتر از آن است که خود را اسیر منجلاب شهوت نماید . بدون شک و تردید این قوه هم مانند سایر قوای طبیعی که در نهاد بشر عنوان ودیعت نهاده شده باید تعدیل شود ولی آنچه را که از نظر پوشیده نیست آن است که این قوه بایستی تسخیر انسان باشد نه انسان تسخیر آن.
غریزه جنسی لجوج است که نمیتواند طغیان آن را به این آسانی ها کنترل نمود لذا در روابط
نامشروع جنسی این غریزه طغیان میکند. بی حجابی وپیروی از منطق نادرست تعلیم و تربیت مختلط بدبختانه در کشور ما هم یکی از مظاهر عالیه تمدن بشر به شمار رفته یکی از مسائلی است که زمینه اساسی توسعه فحشاء و انحرافات را بوجود آورده است و این مسئله ازجمله مسائل مهم اخلاقی و اجتماعی میباشد که تاکنون بر سر آن میان مردم واقع بین طرفداران ب
ی حجابی و تربیت مختلط بحث های زیادی به عمل آمده ولی بدبختانه عملاً این نقشه نادرست در کشور ما جامه عمل پوشیده و تقلیدهای کورکورانه بی حجابی و معاشرت آزاد را به عنوان ارزنده ترین ارمغان اروپا تحویل ما داده است . اما جای خوشوقتی این است که در میان یک چنین اشتباه عمومی هنوز جمعیت متدین این مملکت سنگر دینی خود را ترک نگفته و از اول اعلام نموده است که بی حجابی و تعلیم و تربیت مختلط از عوامل قطعی توسعه فحشا و مفاسد اجتماعی است.
غریزه شهوت مانند آتش سوزانی است که هر دم شعله میزند و از اعماق وجود انسان زبانه میکشد و اگر از حد خود تجاوز و طغیان کند و چنانچه جلوگیری برای او نباشد قدرت دارد که ریشه فضائل اخلاقی و صفات انسانی را سوزانده و برای ابد نابودی آدمیرا اعلام کند . زمانی که شهوت تبدیل نشود در مزاج جوانان بنای طغیان و سرکشی را میگذارد و کشش های جنسی او را به
جلو وا می دارد و تمایلات انسانی در نهادش سرکوب میشود با نتیجه اقدام میکند که به مقصود برسد در این زمینه ممکناست به دروغ و خیانت در امانت و عهد شکنی و جنایت و سایر اعمال خلاف انسانی از او سر بزند و جهت امتناع شهوت جنسی که زودگذر است کاخ سعادت ابدی خود در راه جلب لذت و ارضای تمایل جنسی به همه نوع ناپاکی ها دست میزنند و تمام جهات انسانیت را پشت پا زده و سرانجام در منجلاب بدبختی و فلاکت و در مرحله سقوط قرار میگیرند.
جوانانی که فعالیت جنسی دارند از احساس گناه و درگیری سخن میگویند ،خود را مورد استثمار یا طرد شدن می انگارند و یا وقتی می فهمند که از حیث عاطفی به بازی گرفته شده اند که دیر شده است!
در فرهنگ ما غریزه جنسی ،مترادف با ننگ و شرمساری قرار گرفته است و به عنوان موضوعی که مردم ابزار این حالت عاطفی و میل درونی را به عنوان یک رسوایی می پندارند که این طرز تلقی با فرهنگ کشور ها نیز مطابقت دارد.
ورمسر ، عقیده ای مخالف را ابزار می دارد ننگ شمردن میل جنسی بهعنوان یک پاسخ دفاعی است و آدمیرا وادار به پنهان کردن آن می نماید در حالیکه یک حالت درونی طبیعی است و به اشتباه به عنوان شرمساری تلقی میگردد.
محیط های به اصطلاح آزاد ، مانع پیدایش عشقهای سوزان و عمیق است در اینگونه محیط ها که زن به حالت ابتذال در آمده است یا فقط زمینه برای پیدایش هوسهای آنی و موقتی و هر جایی و هرزه شدن قلبها فراهم است این محیط ،محیط شهوت و هراس است نه محیط عشق به مفهومیکه فیلسوفان و جامعه شناسان آنرا محترم میشمارند.
به محض پیدایش آثار بلوغ ، غریزه جنسی در سطح ظاهر میشود. این
دیگر غریزه ابتدایی کودکانه نیست بلکه گرایش و علاقه ای از گونه دیگر است . غالباً جوانان ،از این تحول و گرایش دچار اضطراب میشوند.
غریزه جنسی زمانی خود را نشان می دهد که معمولاً نوجوانان تحت تأثیر تعلیم و تربیتی که دیده قرار دارد.
سن بلوغ سن اضطراب است در این دوره از تربیت ناچار باید پسران از دختران جدا در نظر گرفت اما در این دوره در دختر و پسر رغبت ها افزایش می یابد و شخصیت استوار میشود.
محرومیتهای جنسی بیش از حد و نیز شهواترانی زیاد باعث بروی انواع انحرافات جنسی در جوامع مختلف میگردد.
اشباع غریزه با رعایت اصل عفت و تقوا منافی نیست ،بلکه در سایه عفت و تقوی است که میتوان غریزه را به حد کافی اشباع کرد و جلوی هیجان های بیجا و ناراحتیها و احساس محرومیت ها وسرکوبشدنهای ناشی از آن هیجانها را گرفت.
تربیت صحیح جنسی ،مانند تربیت و خصلت های دیگر انسان مسلماً به شرطی در هر قدم با موفقیت روبرو خواهدشد که زندگی خانوادگی به طور کلی به طرز صحیحی سازمان یافته باشد و فرد تحت تأثیر رهبری پدر ومادر در یک انسان واقعی بار آید.
اگر مسائل جنسی برای نوجوانان حساب شده و کنترل شده باشد و او بتواند از راه صحیح که مورد قبول اجتماع او نیز هست با جنس مخالف خود ،روابط درست ومشروع برقرار کند ،هرگز با مشکل رو به رو نخواهد شد.
معاشرتهای آزاد و بی بند و بار پسران و دختران ، ازدواج را به صورت یک وظیفه و محدودیت در آورده است که باید آن را با توصیه های اخلاقی و یا احیاناً با اعمال زور بر جوانان تحمیل کرد . در سیستم روابط آزاد جنسی ، پیمان ازدواج به دوران آزادی پسر و دختر خاتمه
می دهد و آنها را ملزم میسازد که به یکدیگر وفادار باشند.
به عنوان نمونه ، جوانانی که با دخترانی آشنا میشوند و در نتیجه اعتمادشان از همه چیز و همه کس سلب میگردد و در اثر تحریک احساساتشان تصمیم به خود کشی میگیرند . جوانانی که احساس شدید و تازه ای پیدا کرده اند اغلب میتوانند به موقع از شهوت روز افزون خود جلوگیری کنند.
گوی هوسخواهان معاشرت بیش از دو دوستی ساده است و آن احساس ،با عثل و اراده به جنگ بر می خیزد و اغلب نیز پیروز میشود . جوانان سست عنصر و ضعیف الاراده به زودی تحت سلطه هوسها و امیال جسمانی قرار میگیرند و درباره ارضای آن می اندیشند.
آزادی بی بند و بار در زمینه جنسی موجب خطری برای جسم و روان و عاطفه و سببی برای بدبختی و فساد اجتماعی و عاملی برای به خطر افتادن سلامت نسل و خانواده است.
نیاز شدید جوانان به روابط جنسی بخصوص در سالهای جوانی که معمولاً به ادامه تحصیلات میگذرد و عدم امکان تشکیل خانواده مسئله مهمی است که نباید آنرا از خاطر ببریم شاید بیش از نود درصد دختران، با امید ازدواح با پسر یا مردی طرح آشنائی و دوستی میریزند و چه بسا به خاطر همین امید، خیلی زود فریب خورده، خود را تسلیم میسازند. این دختران از روی ساده لوحی و خوش باوری تحت تاثیر عواطف زود گذر قرار گرفته، پیشنهاد پسران را برای دوستی می پذیرند. ولی غافل از آنند که عشق قبل از خواستگاری و تسلیم قبل از ازدواج رسمی، هرگز ثمره ای ندارد و آنها را به آرزویی که دارند نمیرساند. اما از آن طرف، کمتر مردی به خاطر ازدواج با دختری طرح دوستی میریزد و عاقبت دوستی ها که بهانه ان ازدواج است،اغلب به فریب و کامجویی ازدختران منتهی میگردد و چون سرمایه یک دختر عفت است و بدون آن ارزش ندارد تسلیم او زمینه و آغازی است برای فحشا و رویی برای بازگشت به خانه پدر ندارد و این فرصت مناسبی است برای واسطه های جنسی که خیلی آسان دختر فریب خورده را به فحشا بکشاند.
آیا دوستی های قبل از ازدواج بر بهداشت روانی زندگی زناشویی تاثیر دارد؟
از آنجایی که نیاز زن و مرد به آشنایی و آمیزش و معاشرت با یکدیگر نیازی طبیعی و جهانی است و اینکه قشر رو به توسعه از نسل جوان ما، نه تنها آشنایی و معاشرت دختر و پسر را بد نمی ارند، بلکه حتی ان را لازم و جلوگیری از آن را ناپسند میشمارد و حتی اکثر جوانان معتقدند که این رابطه آشنایی میتواند در زمینه شناخت بهتر همسر آینده، موثر باشد. پسر این مسئله نیازمند بررسی های متعددی میباشد.
۱-۲ اهداف تحقق:
۱ـ بررسی این مسئله که روابط دوستی بین دختر و پسر قبل از ازدواج، در جامعه ما چه اندازه ای وجود دارد.
۲ـ بررسی این که روابط دوستی قبل از ازدواج بر بهداشت روانی زندگی زناشویی تاثیر دارد.
۳ـ بررسی این که روابط دوستی قبل از ازدواج میتواند در شناخت بهتر همسر آینده موثر باشد.
۴ـ بررسی اینکه روابط دوستی قبل از ازدواج میتواند در زمینه انتخاب همسر آینده موثر باشد.
دلایل انتخاب موضوع :
۱ـ اهمین موضوع و نقش این دوستی ها در زندگی و آینده جوانان جامعه ما.
۲ـ اهمیت و نقشی که این دوستی ها در سلامت روانی زندگی زناشویی دارد.
ما را بر آن داشت که تحقیقی در این زمینه انجام دهیم و بررسی کنیم که آیا این دوستی ها میتواند بر سلامت روانی زندگی زناشوئی تأثیری داشته باشد یا نه ؟ و اگر تأثیر دارد این تأثیر در چه حدی است ؟ آیا میتواندسلامت روانی افراد را بعد از ازدواج مختل کند و یا العکس باعث شود که از سلامت روانی بالایی برخوردار شوند و زندگی پایدار و مستحکمی داشته باشند.
۱-۳ فرضیه ها
۱ـ بین دوستی های قبل از ازدواج با بهداشت روانی زندگی زناشویی رابطه معنا داری وجود دارد.
۲ـ رابطه دوستی قبل از ازدواج میتواند در شناخت بهتر هسمر آینده مؤثر باشد.
روابط دوستی قبل از ازدواج بر سلامت روانی زندگی زناشویی تأثیر مثبت دارد.
ادبیات تحقیق
۲ـ۱ـ موضع گیریهای نظری در قلمرو دوستی و عشق
۲ـ۱ـ۱ـ تعریف دوستی
دوست رفتار متعادلی است که در یک ارتباط عاطفی دوجانبه بروز میکند. دوستی احساسی سبک و آرام از تعلق خاطر است که در جریان آن خواب شب آرامی داریم هیچگونه علامتی از ناخوشی نداریم . ارتباط دوجانبه است یعنی ما احساس تعلق خاطر محبتی به کسی داریم و از او توقع پاسخ مناسب داریم.
دوستی ساختن است ، دوستی هنر است و از همین رو به سرعت زاده نمیشود بلکه به آهستگی و کندی پدید می آید. ممکن نیست دوستی در یک لحظه ناگهانی از آسمانی برما فرود آید منتهی دوستی همزمان با دوست آغاز میشود درست مانند عشق که با عاشق ظهور میکند. پس برای یافتن دوستان باید دوستی ورزید چون دوستی با دوستی آغاز میشود و به چیز دیگری.
دوستی عبارت است از کشش و جذبه ای که متکی بر یک نفع یا احساس مشترکی است .
دوستی با تمایلات جنسی اختلافات فراوانی دارد و چنانچه فی المثل میتوان دارای میل جنسی شود بدون آنکه کمترین اثر رغبت در این میل وجود داشته باشد و مانند هنگام ارتباط داشتن با یک زن هر جایی و بر عکس میتوان رابطه حسن همجواری داشت بدونآنکهملاحظات جنسی هیچ دخالتی در آن نداشته باشد.
دوستی ممکن است در عین حال متکی بر پایه یک حس مشترک باشد بالغان برای آن با هم دوست میشوند که دارای مسائل شخصی یکسانی هستند در این مورد پسر یا دختر ی
ک دوست صمیمی دارد که همه رازهای خود را با او در میان میگذارد.
گاهی اوقات این دوستی ها توأم با یک رابطه جنسی است و یا آن که تحت تأثیر ملاحظات جنسی قرار دارد ولی این جنبه جنسی همیشگیو قطعی نیست به طور کلی دوستی از نظر انگیزه و نفع وچگونگی جسمانی وروانی و میل جنسی متفاوت است.
مسلماً رفاقت و دوستی حقیقی موقعی بوجود میآید که سازگاری و توافق اخلاق ، سلیقه و علایق و محبت دو جانبه وجودداشته باشد.
۲ـ۱ـ۱ـ تعریف عشق
عشق عبارتست از احساسات و شهوات.
احساسا مبالغه آمیز یک جانبه نسبت به یک نفر از میان شش میلیارد انسان در کره زمین را عشق میگویند . عشق مذموم نوعی بیماری است که نشانه های آزاد دهنده ای دارد. از جمله افسردگی – گیجی – توهم کاذب – عدم تعادل جسمانی.
عشق یعنی روابط درونی میان زن ومرد ومضمون جاویدان ادبیات و هنر ،مسائل عشقی همواره مورد توجه دقیق جامعه شناسان و معلمان و پزشکان بوده و هست … زیرا عشق به سراغ همه مردم میرود و مقام ویژه ای در طول زندگی شخص اشغال میکند و به هیچ وجه نمیتوان بدون عشق ،خانواده پایدار را تشکیل داد. عشق انسان را فعال میکند.
دلداگان می اندیشند ، نقشه های عجیب طرح میکنند و به آسانی موانع را بر طرف میسازند . عشق واقعی درهای نبوغ و الهام را درباره چیزهایی را که قبلاً تصورش را هم نمیشود کرد بازد میکند.
عشق یکی از پایه هاس اساسی ازدواج میباشد . جان هالمز میگویند :« چسباندن دو سنگ بدون ریسمان به یکدیگر مانند ربط دادن دو زندگی بدون عشق آسان میباشد.»
الیس عشق را ترکیبی از شهوات و رفاقت می داند و هر دوی آن برای برقراری زناشویی مطلوب لازمند. تعلیم و تربیت جنسی در دوران جوانی ،تهیه مقدمات قبل از زناشویی و پرورش هنر عشق جنسی کمک های شایانی به هماهنگی زناشویی خواهد کرد.
عاشق شدن بیشتر یک مسئله عاطفی و هیجانی است تا انتخاب
و منطقی و در حقیقت عاشقی انتخاب نیست بلکه ابتلا به یک هیجان کور و ناشناخته است ، در حالی که خوش امدن ودوست داشتن صد در صد عقلانی و جنبه انتخاب دارد.
عشق بالغ و متعادل لطیف ترین احساسات ما را با تمناها و احساسات بدنی در هم می آمیزد . پاره ای از مردم شهوت و میل جنسی را با عشق اشتباه میکنند. اکنون آشکار شده است که شهوت و میل جنسی تنها نمیتواند عشق باشد ، گویی چیزی کم دارد و حتماً بایستی با احساسات لطیف امیخته و عجین گردد.
۲ـ۱ـ۱ـ معنی و مفهوم عشق ورزیدن
پاراسلسوس میگوید : آن کس که هیچ نمی داند به هیچ چیز عشق نمی ورزد . آن کس که قادر به انجام هیچ کاری نیست ،هیچ نمی فهمد . آن کس که هیچ نمی فهمد بی ارزش است اما آن کس که می فهمد عشق هم می ورزد.
عشق عبارتست از توجه و علاقه فعال نسبت به زندگی و رشد آنچه بدان عشق می ورزیم . عشق عبارتست از نفود فعالانه در شخص دیگر که ضمن آن اشتیاق به شناخت در نتیجه وصل آرام میشود.
علت بوجود آمدن عشق وجود معشوق است نه استعداد درونی.
عشق رمانتیک نیست بلکه چیزی است صمیمیتر و محبت آمیز تر و واقع بین. عشق فرا تر از احساس و شهوت است . عشق مجموعه ای از رفتارها و حالاتی است که موجب بسط و رشد زندگی عاشق و معشوق میگردد . عشق های رمانتیک کورند غالباً آنها به ندرت قدرتها و تواناییها را در نظر دارند و ضعف ها را می پذیرند . پسر و دختر هیچکدام نمیخواهند شخص را به ارمغان می آورد.
تعهد به بقای دوستی و تلاش دو جانبه برای حل مشکلات ،حتی زمانی که عصانیت و اندوه بر دلها سایه می افکند ،از مشخصات عشق بالغ است . عشق با سکس یکی نیست ، اما منطق حکم میکند که این دو را با هم در می آمیزیم.
عشق حقیقی ان میل و رغبت درونی و عاطفی است که در دو جنس مهالف پدید می آید تا حالات و شرایط ومحیط واحدی را به کمک یکدیگر بوجود آورند و در سایه این حالات و شرایط و محیط واحد بتواند حقیقت خود را به همدیگر نشان بدهند یعنی زبان یکدیگر را ترجمه عمیق ترین احساسات و ظریفترین و شدیدترین هیجانات که از اعماق روح آن دو ناشی میشود درک کنند و با شور وسرور فوق العاده دست به کارهایی بزنند که درحالت عادی از مردم معمولی ساخته نیست.
عشق را باید تفاهم کامل و عمیقی میان دو روح دانست که منجر به جاذبه و در هم آمیختن میشود عشق دامی نیست که در راه جوانان گذاشته شده باشد بلکه عبارتست از حالت احترام و تقدس نسبت به شخصی است که شباهت صفات با عاشق دارد ، یعنی تشابه روحیات نیز میان عاشق و معشوق نقش عمده ای بازی میکند.
عشق سالم و مداوم وخوشبختی آور ترکیبی از احساس و منطق و حسابگری است .
به خاطر داشته باشید هر گاه با تمام وجود خود عاشق کسی شدید در ازدواح با وی عجله به خرج ندهید من نمیگویم دختر و پسری که یکدیگر را دیوانه وار دوست دارند الزاماً در ازدواح شکست می خورند ،ولی بنا به عقیده اکثر شناسان زناشویی شانس موفقیت یک چنین ازدواج شکست می خورند ، ولی بنا به عقیده اکثر کارشناسان زناشوئی شانس موفقیت یک چنین ازدواج هایی اندک است پس حتماً بایددست نگه داشت ومدت مدیدی مطالعه به عمل آورد.
وقتی عشق آمد حس تشخیص کور میشود و چه بسا که صدها نقاط غیر مطلوب و موردتنفر در شخص وجود دارد که ما آنها را اصولاً ندیده میگیریم.
جایگاهی را که یکی از روانشناسان معروف به نام « برتراند راسل » برای عشق در زندگی انسان قائل شده عبارتست از :
من به عشق مانند یکی از مهمترین امور زندگی انسانها می نگرم و در نظر من هر سیستمیکه پیشرفت آزادانه عشق را ضروری نداند آن سیستم نامتناسب و نامطلوب است.
وقتی عشق در معنی واقعی خود بکار رود چندان مفهوم امور جنسی را نمی دهد و تنها دلالت بر روابط بین دو جنس مخالف نمیباشد بلکه عشق دارای هیجان و تحرکات قابل ملاحظه ای
میباشد وهمانطور که روابط جسمیبین دو طرف است رابطه روانی وروحی میباشد . در برخی انسانها شور والتهاب عشق و هیجانات ناشی از آن بیشتر از سایر انسانها است که این اختلاف نه تنها بستگی به طبیعت آنها دارد بلکه بستگی به محیط اجتماعی و مقررات آن جامعه دارد ، که چنین عشقی با هیجانات بالا به ندرت دیده میشود . عشق مهم ترین عاملی است که از طریق آن میتوان باعث نزدیک کردن یک مرد و زن برای قسمت اعظم زندگی آنها شد و تنها عاملی است که با آن میتوان ازتنهایی که به هر زن و مرد میتواند صدماتی وارد کند گریخت.
طبیعت انسان را بدین سال خلق کرده است که به تنهایی قادر به رفع نیازها و مقاصد حیاتی و بیولوژیکی خود نیست مگر به مساعدت اشخاص دیگر و انسان متمدن قادر نیست غرایز جنسی خود را بدون عشق کامل ارضاء کند.
غریزه جنسی هیچگاه به طورکامل ارضا نمیشود مگر اینکه علاوه بر بکار بردن نیروی جسمانی علیه حواس و همه افکار در این رابطه بکار میرود. اکثر مردان و زنان از موفقیت های خوبی برخوردار هستند و آنها در برخی از مراحل زندگی خود مزه عشق را می چشند.
برای کسانی که طعم عشق را نچشیده اند مشکل است که تفاوت بین گرایش و تمایل جنس مخالف را با سرشاری از محبت و احساس تشخیص دهند.
در اکثر خانواده ها اعتقاد بر این است که با عشق و عاشقی نمیتوان به یک زندگی مناسب رسید این افراد یا به دلیل تعصبات مختلف حاضر نیست برای عشق در زندگی خود و دیگران جایی قرار دهند و یا به دلیل عدم درک صحیح از معنای عشق حاضر به لمس کردن آن نیستند . برای عشق در جامعه مقامیشامخ وجود دارد که اگر آنها به این موضوع اهمیت ندهند و آن را نادیده بگیرند
مردان و زنان قادر به درک ارزش واقعی آن نخواهند بود و نمیتوانند به مردم جهان با دیده عطوفت و مهربانی بنگرند . زیرا که تنها با بالا بردن تعلیم اجتماعی سطح فرهنگ است که میتوان معنای عشق واقعی را به مردم اموخت و برای بهبود وضع زندگیها را در راه بهتر زندگی کردن و با هدف بودن در زندگی گام برداشت.
عشق یک رکن اساسی برای محبت افراد خانواده نسبت به یکدیگر میباشند.
بطور کلی باید توجه داشت که نوعی جذبه جنسی ،اغلب با عشق اشتباه میشود و چنانچه چنین حالت با عواطفی مانند شفقت ومهربانی وهمدردی همراه نباشد.
روان شناسان و متخصصین امور ازدواج بدان نام شیفتگی می نهند.
اریک فرام روانپزشک معروف در این مورد تعریف زیبایی می دهد: عمیق ترین نیاز بشر حس نیاز او برای غلبه بر احساس جدایی است تا زندان تنهائی را میگذارنند.
جوابی کامل برای مسائل وجودی وابسته به عشق حقیقی وکامل است.
عشق کامل چیست ؟ پیوندی است که در آن تمامیت شخص و فردیت او محفوظ می ماند . عشق نیروی فعال است که بدان وسیله دیوارهایی که فرد را از دیگران جدا میسازد فرو میریزد عشق به احساس تنهایی و جدائی غلبه میکند و درعین حال به شما اجازه می دهد که خودتان باشید.
عادت مهر وریزیدن باید از اوایل زندگی بوجود آید . وقتی که شما پسر و دختر هفت هشت ساله را میبینید که نسبت به هم اظهار علاقه میکنند ، خنده تان میگیرد . در حالیکه این آغاز تمایل
است که نباید جلویش گرفته شود . منتهی این تمثیل باید معصومانه باشد و به اظهار محبت های عاشقانه منجر نگردد.
حس ستایش که نسبت به دیگران ابزار میگردد و همچنین میل مورد ستایش قرار گرفتن از خصوصیات اصلی دوره جوانی است . هر گاه ما شخص معینی را به دیده نخستین می نگریم برای آن است که او واجد صفت خاصی است کهما نسبت به آن صفت احساس احترام میکنیم و یا میل داریم آن را بدست آوریم . البته میتوان بدون هیچگونه حس ستایش شخصی را احترام کرد . احترام نه تنها ارتباطی با تمایل جنسی ندارد بلکه گاهی از اوقات مانع بروز میل جنسی است .مانند پسر جوانی که در آتش میل جنسی نسبت به دختر زیبایی که مورد علاقه اوست میسوزد ولی از تلاش برای جلب عشق او احتراز می جوید . برای آنکه آن دختر مورد احترام اوست.
غریزه جنسی در فرد بالغ اگر تنها ترکیب دهنده عشق نباشد، دست کم قدر مسلم آن است که یکی از مهمترین ترکیبات عشق است . در جریان تحول حساسیت جنسی بر سایر جنبه های عشق مانند محبت تسلط حاصل میکند.
کلیه علائم عشق و دوستی دال بر این اشتباق است که بخواهیم با آنکه مورد علاقه ماست نزدیک باشیم . بوسیدن ، در آغوش کشیدن ،دست در بازوی هم انداختن ، دست به نوازش زدن جهت ابزار احساسات درونی همگانی علائمی است که نشان می دهد میل داریم به آنها که عشق می ورزیم نزدیک باشیم.
همه چیز را میتوان با عشق و علاقه رفع کرد . ولی نه عشق تنها عشقی که تفاهم بههمراه داشته باشد ،تفاهم و عشقی دو جانبه ، عشق با انکه محرک قدرمتندی برای زوج ها است که یار و باور هم باشند و خوشبخت شوند و تشکیل خانواده بدهند ، برای ادامه وحفظ زندگی زناشویی کافی نیست و نقش در ایجاد خصوصیات شخصی و مهارتهایی که لازمه زندگی مشترک موفق است ندارد. لازمه داشتن مناسبات حسنه ، کیفیات و خصوصیات فردی تعهد است که از آن جمله میتوان به تعهد و حساسیت ،وفاداری ، مسئولیت ، اعتماد و اطمینان اشاره کرد.
تنها وسیله ای که برای از بین بردن ناهماهنگی های جنسی وجود دارد عالی کردن جنبه شهوانی میل جنسی توسط عشق و دوست داشتن است . در تربیت جنسی باید احترام به عشق ،یعنی احساس عمیق و زیاد و تنها زندگی با شکوه و شوق و امید را در نظر داشت.
جوانی که در کانون مهر ومحبت و مودت پرورش یافته احساس محرومیت نمیکند تا برای تسکین خاطر به کانونهای فساد و اعتیادهای خطرناک و میگساری پناهنده گردد.
عشق پیر و جوانی نمیشناسد . عشق نیازمند تلاش است و …
عشق تنها عشق مرا به گرمی یک سیب میکند ،مأنوس و عشق تنها عشق را به وسعت اندوه زندگی ها برد ،مرا رساند به امکان یک پرنده شدن و نوشداروی اندوه ، صدای خالص اکسیر می دهد ،عشق تنها آنگونه که در لحظه حال تجربه میشود معنا می یابد.
غشق ، پدیده اموختنی است ، عشق زندگی کردن در لحظه اکنون است . عشق یک سعادت دائمی است . عشق حاصل احساسات است اما بر عقل و خرد پرورش می یابد.
عشق روخ را توانا میسازد و انسان را زنده دل نگه می دارد.
عشق شکیبایی مهربانی است . عشق در واقع آنگونه تمایل و اشتیاقی است که ما به نیمه گمده خویش داریم . پس عشق بورزید و دوست بدارید ، عشق گوهری است گرانبها اما با عفت.
من وجود دارم ، من هستم ، من اینجا هستم ،من در حال شدن هستم ، تنها من هستم که زندگین را میسازن تنها من و نه هیچکس دیگر .من باید کمبودها ،خطاها و گناهان و اشتباهات خود را رو در رو قرار گیرم . از نبودن منهیچکس به قدر منرنج نخواهد برد اما فردا روز دیگری است و من باید تصمیم بگیریم که رختخواب را ترک کرده و دوباره زندگی کنم و اگر شکست بخورم نه تو را سرزنش میکنم نه زندگی را و نه خدا را.
عشق : صبور و مهربان است . عشق حسود و خود بین نیست . مغرور هم نیست . عشق تلخ رفتار و خود دوست نیست . عشق جایی برای آزاد باقی نمیگذارد . عشق خطاها را بایگانی نمیکند. عشق از شرم سرور نیست . عشق با حقیقت دلشاد است. عشق هرگز از تلاش دست بر نمی دارد. عشق ایمان ،امید و شکیبایی از کف نمی دهد. عشق شکست ناپذیر است ،ازلی هست ، ایمان هست ،امید هست ،عشق هست ، اما والاترین همه عشق است.
۲ـ۱ـ۴ـ مراحل دوستی
تصور میکنند که جون نیروی جنسی در اوایل بلوغ پرورش کامل می یابد بی درنگ به صورت میل رابطه جنسی داشته با جنس مخالف ظهور میکند و حال آنکه این تصور باطل است زیرا قبل از آنکه نیروی جنسی چنانچه باید بطور کامل ابزار گردد باید از چند مرحله مقدماتی بگذرد.
« ترچنگ » در کتاب معروف خود به نام « عشق و دوستی در دوران بلوغ » به حق تأیید میکند که تعداد این مراحل مقدماتی دست کم به چهار مرحله میرسد:
۱ـ مرحله اول : نخست دلبستگی به یک گروه همجنس حاصل میگردد که در پسران این گروه عبارت از دسته های معینی است که پیوسته تشکیل می یابد.
۲ـ مرحله دوم: پس دلبستگی به یکفرد همجنس پدید می آید که همان دوست جانی و همراه است .
۳ـ مرحله سوم : دلبستگی به یک گروه از جنس مخالف است و در پایان دلبستگی به یک شخص از جنس مخالف که بالغ ،عاشق او میشود.
۴ـ مرحله چهارم : در مرحله تشکیل گروه ، وفاداری نسبت به گروه پدید می آید ، در مرحله « دوست جانی » علاوه بر دوستی یک علاقه شدید خصوصی حاصل میگردد.
اندکی بعد که شخص با گروه جنس مخالف آمیزش میکند کنجکاوی جنسی و میل جذب کردن تولید میشود . کشش به طرف یک شخص از جنس مخالف دومرحله مشخص زیر را در بر دارد:
نخست عشق ساده و افسانه ای و بعد عشق حقیقی با همه ترکیباتش که در آن عنصر جنسی بر سایر عناصر تسلط دارد . پس از آن عواطف پدری یا مادری ظهور میکند و بدین طریق خانواده و فرزندان و خانه و موضوعات اساسی عشق را تشکیل می دهند.
علاقه به جنس مخالف در بحبوحه بلوغ در حدود ۱۶ تا ۱۸ سالگی پدید می آید و این بار کشش به طرف جنس مخالف کاملاً جدی و پایدار است . با این همه بر خلاف تصور عده کثیری از وانشناسان هنوز نمیتوان این کشش را عشق حقیقی توام با میل استقرار روابط جنسی و ازدواج خواند . خود را با میل جنسی و بدنی در هم می آمیزیم و در وجود ما احساسات لطیف یک مقام داشته و احساسات بدنی موضع دیگر، آن وقتمحکوم هستیم که یا دیوانه وار عاشق ( عشق افلاطونی ) یا شدیداً به این نیازمند شویم که کسی ما را دوست بدارد.
دو فرد که به یکدیگر علاقه مند باشند ، از تماس با یکدیگر لذت میبرند و با تماس سر و دست وصورت عشق خود را سیراب و روح خود را تغذیه میکنند ، عشق واقعی ، اعتماد و ایمان می آفرینند ، اعتماد و ناشی از عشق چنان محکم است که هیچ نیرویی قادر به مخدوش کردن آن نیست . عشق ورزی راهی است که به کاملترین ارتباطات ادمی منجر میشود ،یعنی فقط به ای
ن وسیله ما میتوانیم دیگران را چنانکه هستند بشناسیم . اگر دلایل و احساسهایی که ما را به هم نزدیک کرده منطقی و صحیح باشد و زندگی را بر پایه های محکمیبنا کرده باشیم میتوانیم ادعا کنیم که عشق میتواند در مقابل این تضادها و ناراحتی ها ایستادگی کند و آنها را بر طرف سازد.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
یزد دانلود |
دانلود فایل علمی 