فایل ورد کامل مقاله انقلاب؛ بررسی تطبیقی بهعنوان پدیدهای جهانی یا مختص تمدن غرب
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
فایل ورد کامل مقاله انقلاب؛ بررسی تطبیقی بهعنوان پدیدهای جهانی یا مختص تمدن غرب دارای ۴۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد فایل ورد کامل مقاله انقلاب؛ بررسی تطبیقی بهعنوان پدیدهای جهانی یا مختص تمدن غرب کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله انقلاب؛ بررسی تطبیقی بهعنوان پدیدهای جهانی یا مختص تمدن غرب،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله انقلاب؛ بررسی تطبیقی بهعنوان پدیدهای جهانی یا مختص تمدن غرب :
انــقلاب, پدیده اى غربى یا جهانى
انــقلاب, پدیده اى غربى یا جهانى؟
پیش درآمد؛
انقلاب، مقوله اى نوپدید در جامعه انسانى است که علل مختلف و تبعات فراوانى برای آن قابل تبیین است. تضاد اقتصادى، عدم تعادل میان ساختارها، نهادها و روابط اجتماعى و بحران در کارکرد جامعه از یکسو و نیز بسیج سیاسى، سازماندهى و رهبرى و ایدئولوژى خاص در فرصت سیاسى مناسب از دیگر سو، وضعیت یک جامعه را انقلابى مى کند و عدم مدیریت صحیح حاکمان و سیاستمداران، فضا را به سمت پیروزى انقلاب سوق مى دهد.
در طول تاریخ سیاسی اجتماعی بشر، انقلاب از هنگامى به عنوان یک مفهوم و واقعیت اجتماعى پذیرفته شد که در فرانسه در قرن هجدهم میلادى، اکثریت مردم توانستند حکومت وقت را ساقط کنند، قانون جدیدى روى کار آورند و خود، آینده سیاسى خویش را رقم زنند. پس از آن، انقلاب ها و نهضت هاى سیاسى فراوانى در جوامع مدرن و جهان سوم روى داده است که هرکدام نقش عظیمى در خود آن جوامع و جهان پیرامون آن به جای گذاشته اند. در این میان اسلام و کشورهاى اسلامى نیز از انقلاب و نهضت هاى سیاسى مبرا نبوده اند.
مصر، ترکیه، سوریه، لبنان، عراق و خصوصاً ایران تجربیاتى از دست را داشته اند و نقش دین اسلام در این وقایع غیر قابل انکار است.
این واقعیتی غیر قابل انکار است که اسلام دینى اجتماعى و پویا است و کارکردهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بسیارى در جامعه ایفا مى کند و از همین رو بررسى جامعه شناختى انقلاب در کشورهاى اسلامى بدون توجه به اسلام و کارکردها و ایده هاى آن، ناقص به نظر مى رسد. بر همین مبنا در این مقال ابتدا ضمن تبیین مفهوم انقلاب و انواع آن، مدلهاى مختلف و نظریات متفاوت اندیشمندان سیاسى و اجتماعى درباره انقلاب تشریح شده و رابطه هرکدام با دین نیز سنجیده میشود و سپس به تحلیل وضعیت ایران، انقلاب اسلامى ایران و مقایسه تطبیقى آن با دیگر انقلاب ها پرداخته شده است؛ شاید در نهایت بتوانیم این سوال را پاسخ دهیم که ((انقلاب پدیده ای غربی است یا جهانی؟))
مفهوم انقلاب
بررسى مفهوم انقلاب، در اندیشه ها و مکاتب مختلف به نتایج و تعاریف متفاوتى منجر شده است. برخى متفکرین، انقلاب سیاسى را از انقلاب اجتماعى متمایز کرده اند و در نتیجه تعاریف متفاوتى براى هرکدام قائل شده اند. برخى اندیشمندان، انقلاب صلح آمیز را از انقلاب خشونت آمیز تفکیک کرده اند. برخى دیگر به تمایز میان انقلاب های بزرگ و کوچک قائل هستند و به هرحال بر مبناى هرکسى از ظن خود شد یار من، اندیشمندان و صاحبنظران در حوزه هاى مختلف سیاسى، اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى، نظامى و بسیارى از دیگر عرصه ها، سعى کرده اند انقلاب را برمبناى آن چه مى پندارند، تعریف کرده و به تقسیم بندى آن روى آورند.
لیکن در تعریفی نسبتا جامع می توان انقلاب را نوعى دگرگونى ساختارى و اساسى در سیاست و اجتماع و فرهنگ یک جامعه دانست که علل متفاوتى از جمله فقر، نابرابری، فساد، ظلم، مقابله با ایده های پذیرفته شده و تضاد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، بحران کارکردها و ساختارهای اجتماعی و بسیج سیاسی و ایدئولوژیک و; مى تواند داشته باشد و در طول زمان، نتایج قابل پیش بینى و غیر قابل پیش بینى زیادى را به همراه خواهد داشت. نکته اساسى در انقلاب، تغییر از پایین به بالاست وگرنه تغییر از بالا به پایین و حکومتى، نوعى اصلاح محسوب شده و تغییرات انفجارى چریکى و نظامى نیز در حیطه جنبش ها و بسیج هاى سیاسى مطالعه مى شود.
ابعاد مهم انقلاب، آنگونه که استانفورد کوهن ابراز کرده است شامل استحاله ارزشها، دگرگونى ساختارى، تغییر نهادها، تغییر نخبگان، تغییر کانونهاى مؤثر مشروعیت و خشونت است. اما در این بخش از مقاله سعى مى کنیم به تعاریف متفاوتى از انقلاب و تعاریف مصداقى تر از آنچه در بالا اشاره کردیم، بپردازیم.
نگاه سیاسى به انقلاب
در نگاه سیاسى به انقلاب، بیشتر تغییر حکومت و ساختارهاى سیاسى مورد توجه است. یکى از اندیشمندان علوم سیاسى به نام «استفان والت» معتقد است انقلاب، از بین بردن یک دولت مستقل توسط اعضاى جامعه است که منجر به جایگزین کردن دولت جدید و نظام سیاسى جدید مى گردد. «ساموئل هانتینگتون» نیز در همین زمینه معتقد است که انقلاب، تحولى سریع و اساسى و خشونت بار در ارزشها و اسطوره هاى حاکم بر جامعه و نهادهاى سیاسى است.
در این دیدگاه، انقلاب وسیله اى براى تغییر وضع موجود به وضع مطلوب است که علل مختلف سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى موجد و موجب بروز آن است. از این لحاظ انقلاب، در ارتباط تنگاتنگ با مفاهیمى چون جنبش، کودتا و نهضت است. طبق نظرات این گونه متفکرین، حکمرانان جامعه نامتعادل از لحاظ کارکردى در هرکدام از حوزه هاى مختلف نظام اجتماعى، براى حفظ خود دو راه را پیشه مى کند: یا سرکوب مطلق و فشار زیاد بر جامعه، که ممکن است به نوعى انفجار اجتماعى و ایجاد انقلاب منجر گردد و یا آزادى نسبى در گروه هاى مخالف پیشه می گیرند که این راهکار نیز باعث قوت گرفتن انقلابیون و نفوذ بیشترشان بر افکار عمومى و در نتیجه انقلاب مى شود. بنابراین در شرایط عدم تعادل سیاسى، وضعیت انقلابى بر جامعه حکمفرما مى شود و در اکثر مواقع این وضعیت منجر به پیروزى انقلاب خواهد شد.
نگاه اجتماعى به انقلاب
از جنبه جامعه شناختى، انقلاب تنها تغییر دولت و نظام سیاسى نیست و مسئله مهم تر در آن، تغییر ساختها و نهادهاى اجتماعى است که در این صورت رابطه اش با تغییر دولت، عموم و خصوص من وجه است. لذا از نظر جامعه شناسی بسیار انقلاب هایى وجود دارند که با تغییر دولت به معنى واقعى کلمه همراه نبوده است گرچه تغییر حکومت را در پى داشته است. از جمله انقلاب هاى رنگى و مخملى اخیر. و از دیگرسو بسیار تغییر دولت هایى بوده که روند انقلابى را طى نکرده و از طریق جنبش ملى، جنبش قبیله اى، یا جنبش نظامى (کودتا) ایجاد شده است.
البته در همین دیدگاه نیز، تفاوت نظراتی وجود دارد؛ از یک سو چپ ها و مارکسیست ها هستند که انقلاب را داراى کارکرد فرض گرفته و جبر تاریخ را به سمت انقلاب مى پندارند و در مقابل ، کارکردگرایان می باشند که انقلاب را امرى غیر کارکردى و خلاف نظم موجود مى دانند که البته اگر به وقوع بپیوندد، آن را علت بى نظمى ها و عدم کارکرد صحیح دولت و نظام اجتماعى موجود مى دانند. اما در کل دو ویژگی مهم در انقلاب اجتماعی، انطباق تغییرات ساختار اجتماعی با شورش های اجتماعی و نیز همزمانی تغییرات سیاسی و اجتماعی با دیگر تغییرات می باشد.
بدین ترتیب برخى جامعه شناسان، انقلاب را معلول اهمال دولت در حفظ نظم مى دانند از جمله «ویلفردو پاره تو» معتقد است: زمانى انقلاب پیروز مى شود که حکام وظیفه خود را درباره حفظ نظم به وسیله اجبار فراموش کنند. یا «آنتونى گیدنز» که سعى دارد با تلفیق سیاست و جامعه شناسى تعریفى جامع از انقلاب ارائه دهد و در کتاب مشهور خویش معتقد است که انقلاب «تصرف قدرت دولتى از طریق وسایل خشن به وسیله رهبران یک جنبش توده اى به منظور استفاده بعدى از آن براى ایجاد اصلاحات عمده اجتماعى» است.
نگاه غیر علمى به انقلاب
علاوه بر نگاه اجتماعى و سیاسى به مقوله انقلاب، در طول تاریخ به وقایع و اتفاقات بسیار دیگرى نیز اصطلاح انقلاب اطلاق شده است. از این منظر هر تغییر محیطى، تغییر ارزشى، تغییر فرهنگى خاص و; که همراه با نوعى انفجار داخلى و تغییر سهمگین باشد، انقلاب فرض مى شود. انقلاب صنعتى، انقلاب علمى، انقلاب جمعیتى، انقلاب در ادبیات و موسیقى و; همه مقولاتى از این قبیل اند که انقلاب به معناى واقعى کلمه نیستند و نوعى تغییر شدید و ساختارى مى باشند که به علت فقر لغت، لفظ انقلاب بر چنین مفاهیمى نیز ذکر مى گردد. بنابراین آن چه در اینجا ما به عنوان انقلاب، مورد بحث و نظر قرار مى دهیم و قصد مقایسه تطبیقى داریم، انقلاب سیاسى و اجتماعى است که از قرن ۱۷ در فرانسه آغاز شده و تا به امروز نیز ادامه دارد و هرگز دیگر جنبه ها را در بر نمى گیرد.
انواع انقلاب
غیر از تقسیم بندى انتزاعى انقلاب به سیاسى و اجتماعى، در عرصه عمل و واقعیت، انقلاب هاى پیروز شده در طول تاریخ بشر را مى توان در چند دسته تقسیم بندى کرد. که اندیشمند معاصر «جان فوران» به خوبى این تقسیم بندى را به صورت علمى انجام داده است.
۱ ـ انقلاب هاى اجتماعى موفق
انقلاب هاى اجتماعى موفق، شامل انقلاب هایى بزرگ در قرن گذشته مى باشد که در آن ۵ ویژگى مشترک وجود دارد. در تمامى آن کشورها، ۱ ـ توسعه وابسته وجود دارد ۲ ـ حکومت سرکوبگر وانحصارگر و متکى به شخص اقتدارگر دارد ۳ ـ فرهنگ سیاسى مقاوت در آن شکل مى گیرد ۴ ـ رکود اقتصادى غیر قابل انتظار ایجاد شده است و ۵ ـ امکان نفوذ خارجى وجود دارد. این شکل از انقلاب ها به ترتیب تاریخى در کشورهاى مکزیک در سال ۱۹۲۰، چین در سال ۱۹۴۹، کوبا در سال ۱۹۵۹، نیکاراگونه و ایران در سال ۱۹۷۹ اتفاق افتاده است.
۲ ـ انقلاب هاى اجتماعى ضد استعمارى
انقلاب هاى اجتماعى ضد استعمارى که نوعى بسیج سیاسى ملى محسوب مى شود، پس از جنگ جهانى دوم و به دنبال تغییر سیاست دولت هاى بزرگ اتفاق افتاد. در این انقلاب ها وضع سیاسى داخلى یا دیکتاتورى داخلى مورد توجه و آماج حملات نیست، بلکه حضور یک استعمارگر خارجى است که جرقه مبارزه و اتحاد را شعله ور مى سازد.
این انقلاب ها در طول ۵۰ سال گذشته در کشورهایى رخ داده که توسعه وابسته و زیر سلطه آمریکا، انگلیس، فرانسه یا پرتغال داشته اند. دولت داخلی، تحت استیلاى کامل قدرت یا قدرت هاى غربى و بیگانه است. فرهنگ سیاسى به سمت سوسیالیسم و ملى گرایى نیل پیدا مى کند. و در همه کشورهایى که اینگونه انقلاب رخ داده یعنى الجزایر در سال ۱۹۶۲، ویتنام در سال ۱۹۷۵، آنگولا، موزامبیک و زیمبابوه در دهه ۱۹۷۰ انقلاب از طریق نوعى ائتلاف چریکى گسترده ایجاد شده است.
۳ ـ انقلاب هاى اجتماعى واژگون شده
جان فوران، انقلاب هاى شکست خورده و وضعیت انقلابى که به پیروزى نمى انجامد را با نام انقلاب اجتماعى واژگون شده نامیده است. او نماد این وضعیت را فعالیت های سالوادور آلنده و وقایع شیلى مى داند. که معتقد است پس از به قدرت رسیدن سران انقلابى در پى یک انقلاب اجتماعى، مردم پشتیبانى لازم را از آن نمى کنند و از طریق یک کودتا یا شکلى دیگر از اقدامات سیاسى، قدرت انقلابى سرنگون مى گردد.
این شکل از انقلاب که در کشورهاى گوآتمالا در سال ۱۹۵۴، شیلى در سال ۱۹۷۳، گرنادا در سال ۱۹۸۳ و جامائیکا در سال ۱۹۸۰ مشاهده شده است، در وضعیت سیاسى و اجتماعى رخ مى دهد که مانند شکل هاى قبلى، توسعه وابسته جریان دارد. شکل دولت، دیکتاتورى است و فرهنگ سیاسى نیز رادیکال و مردم گرایانه است. و البته در همه موارد ذکرشده رهبر انقلابى شکست مى خورد.
۴ ـ انقلاب هاى اجتماعى نافرجام
در این وضعیت انقلابى، شرایط اجتماعى و ساختار سیاسى شبه انقلابى است; هنوز وضعیت انقلابى و عدم تعادل به طور کامل در کشور ایجاد نشده است و اهداف انقلابى و شرایط انقلابى محقق نمى شود، اما دوره اى طولانى از بى هنجارى و بى نظمى در ساختار سیاسى و اجتماعى حاکم است.
در این وضعیت، ساختار اجتماعى به شکلى وابسته است و مانند دیگر اشکال ذکر شده در آن توسعه وابسته جریان دارد، اما با این تفاوت که توسعه قوى و فعال نیست و با نوعى رکود مواجه است. اکثراً در این جوامع، با دولت نظامى مواجه هستیم و در آن از جمله کشورهای السالوادور از اواخر دهه ۷۰ تا اوایل دهه ۹۰ میلادى و نیز گوآتمالا در دهه ۱۹۴۰ و پرو و فیلیپین در دهه ۱۹۸۰ همراه با جنگ هاى داخلى طولانى، و جنگ هاى چریکى نامنظم است. که البته به نظر نمى رسد این وضعیت سیاسى، با تعریف انقلاب سازگار باشد و اگر در نهایت به انقلاب انجامد، مى توان آن را مقدمه انقلاب به شمار آورد.
۵ ـ انقلاب هاى سیاسى
انقلاب هایى که بیشتر به تغییر وضعیت و ساختار سیاسى منجر گردد و تحولات عظیم اجتماعى و اقتصادى به دنبال نداشته باشد را مى توان انقلاب سیاسى نامید. در همه اینگونه انقلاب ها، سرنگونى حکومت و رهبران حاکم، هدف اصلى انقلاب کنندگان است و بدین جهت بسیار سریع و بدون برنامه ریزى منظم قبلى انجام مى گیرد. از جمله اینگونه انقلاب ها مى توان به چین در سال ۱۹۱۱، بولیوى در سال ۱۹۵۲، فیلپین در سال ۱۹۸۶ و هائیتى در سال ۱۹۸۶ اشاره نمود.
به نظر مى رسد انقلاب هاى جدید اتفاق افتاده در قرن ۲۱ نیز از این قبیل هستند و احتمالا اگر انقلابى در قرن ۲۱ موفق شود نیز به همین شکل باشد. چرا که با جهانى شدن اقتصاد و اطلاعات و; و تجربه زیاد کشورها و دیپلماسى فعال و; توانایى ملت ها و خواست آنان کمتر به سمت تغییر اساسى در ساختارهاى سیاسى و اجتماعى و اقتصادى باشد و حداکثر در پى تغییر حکومت ها و دولت ها و سیاستمداران هستند که اگر بتوانند از طریق انتخابات این هدف را پیگیرى مى کنند وگرنه با تظاهرات و اعتراضات سریع و صریح مانند آن چه در اوکراین، گرجستان و قزاقستان به صورت انقلاب هاى نارنجى و مخملى و رنگى روى داد، اکثریت مردم، اهداف سیاسى و اجتماعى خویش را پیگیرى مى کنند و به نظر مى رسد انقلاب هاى آتى در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه همگى به همین شکل یا شبیه این وضعیت باشند.
نظریات انقلاب و رابطه آن با دین
سیاستمداران، اندیشمندان علوم سیاسى و اجتماعى و جامعه شناسان، به ارائه نظریات و مدلهاى متفاوتى از انقلاب پرداخته اند. با توجه به مجال و اندازه این مقاله سعى مى کنیم در راستاى هدف مقاله به برخى از این نظریات اشاره نماییم و نسبت هر یک را با دین نیز می سنجیم.
۱ ـ مدل کرین برینتون
«کرین برینتون» معتقد است که انقلاب نوعى بیمارى و عدم توازن و به مثابه یک تب است که حوادث اولیه و شرایط ناهنجارى و آشوب نیز به عنوان آغاز تب انقلاب عمل مى کنند. به نظر وی به تدریج با افزایش بحران و تضاد در جامعه، این تب بالا مى گیرد و شورشى ترین انقلابیون، رهبرى انقلاب را برعهده مى گیرند و پس از دوره وحشت، بهبودى آغاز شده و جامعه بیمار به حالت اول بازمى گردد.
برینتون در جمله اى جالب اینگونه بیان کرده که انقلاب از سوى مردان کلام تدارک دیده مى شود، به وسیله افراطى ها تحقق مى یابد و سرانجام به دست مردان عمل مهار مى گردد و به سطح جوامع عادى فرومى افتد.
بر مبناى مدل برینتون، رابطه دین با انقلاب، مستقیم و متقابل نمى باشد و البته یک علت مهم عدم کارکرد صحیح جامعه می تواند مربوط به دین باشد; بدین شکل که تعادل میان حکومت و تبلیغات رسمى با دین رایج در جامعه نباشد، و افراط و تفریط در این زمینه، موجب پدیدارگشتن نوعى عدم تعادل در بخش هاى جامعه گشته و وضعیت انقلابى را پدید آورد؛ در این صورت دین و دین داری می تواند به عنوان یکی از علل نه مهم ترین و تنها ترین علت ایجاد بیماری و عدم توازن در جامعه ایفای نقش کند و نظام اجتماعی را به سمت انقلاب پیش برد.
۲ ـ مدل هانتینگتون
«ساموئل هانتینگتون» نظریه پرداز مشهور آمریکایى که فرضیه برخورد تمدنها از سوى او مطرح شده، انقلاب تمام عیار را مستلزم نابودى سریع و خشونت آمیز نهادهاى سیاسى موجود و تحرک انقلابى به صحنه سیاست مى داند. وى انقلاب را معلول واپس ماندگى سیاسى و فقدان توسعه سیاسى در ساختار سیاسى و اجتماعى یک کشور مى پندارد و ۲ شرط لازم براى بروز انقلاب را چنین برمى شمارد:
۱ ـ نهادهاى سیاسى موجود نتوانند شیوه اى براى اشتراک گزاره هاى اجتماعى نوپدید در سیاست و جذب نخبگان جدید در حکومت فراهم سازند.
۲ ـ نیروهاى اجتماعى که تاکنون از صحنه سیاست و ایفاى نقش در نظام سیاسى خارج بوده اند، به طور جدى خواستار اشتراک در سیاست گردند.
که با این دو پیش زمینه، انقلاب و جرقه هاى آغاز آن ایجاد مى گردد که البته چنین رویکردى تنها نگاه سیاسى به انقلاب است و از نگاه اجتماعى و پیش زمینه هاى اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى غافل است. اما وی به طور کامل از نقش ابعاد اجتماعی در ایجاد انقلاب غافل نبوده و مراحل انقلاب را چنین تشریح کرده است: ( مطالبات جدید مردم – نوسازی اقتصادی – توقعات فزاینده – عدم برآورده شدن انتظارات – ناکامی اجتماعی – سرخوردگی سیاسی – تقاضای جامعه برای مشارکت – عدم موفقیت حکومت در سرکوب – انقلاب )
هانتینگتون از اندیشمندانى است که توجه زیادى به ادیان دارد و نظریه وى نیز بى ربط با مسئله دین نیست. او به صراحت آینده جهان را متأثر از فرهنگ هاى مختلف مى داند که البته همگى صبغه دینى دارد (مانند تمدن هاى اسلامى، مسیحى، ارتدوکس، آسیاى شرقى و هندو و;) و درباره مدل انقلاب نیز وی معتقد است اگر گروه هاى نوپدید و بنیادگرا چه دینى و غیر دینى نتوانند در جریانهاى سیاسى یک نظام تأثیر گذار باشند و به ایفاى نقش بپردازند و البته قصد چنین مشارکتی را نیز داشته باشند، احتمال حرکت آنان به سمت انقلاب و بسیج سیاسى بسیار زیاد است. این مدل تاحدودى مى تواند تبیین کننده انقلاب اسلامى ایران باشد که گروه هاى دینى و دینداران در جامعه اسلامى ایران که سالها به کنار گذاشته شده بودند و طرد شده بودند، به پیروزى انقلاب ایران کمک شایانى کردند.
۳ ـ نظریه مارکسیستى
بر مبناى ایده و مدل مارکس از انقلاب که تحت نظریات مارکسیستى، کمونیستى و سوسیالیستى در حوزه هاى مختلف جامعه شناسى، اقتصاد و سیاست مطرح است، انقلاب یک جبر تاریخى و مسئله اى کارکردى و مطلوب است. مارکس بر مبناى نظریه ماتریالیسم تاریخى خود، بر این عقیده بود که تاریخ سیاسى و اجتماعى بشر، بر اساس یک دیالکتیک و تضاد درونى خطى از پیشرفت را دنبال مى کنند که بر این مبنا شیوه هاى تولید برده دارى، فئودالى، بورژوازى و سوسیالیستى و کمونیستى ایجاد شده است و طى کردن این مسیرها همگى با انقلاب ممکن است. البته از منظر این نظریه، انقلاب سوسیالیستى و کمونیستی از همه پیشرفته تر بوده و در راستاى پیشرفت و عدالت اجتماعى بشر است.
مارکس، منبع اصلى تضاد را تغییرات اقتصادى و نیروهاى تولید مى داند و به طور کلى تلقى وى از انقلاب، عموماً مسئله اى اقتصادى است که ریشه، مبنا و علت اقتصادى دارد. بر همین اساس، و زیربنا بودن اقتصاد، مارکس توجه زیادى به فرهنگ ندارد، حتى آن را روبنا و متأثر از اقتصاد و شیوه تولید در جامعه مى داند و لذا به دین نیز اهمیت نمى دهد و نقش خاصى براى آن قائل نیست مگر آن که مى تواند افیون توده ها و گمراه کننده عامه مردم باشد. لذا در چنین مدلى، نمى توانیم نقشى براى دین قائل شویم.
۴ ـ نظریه ماکس وبر
«ماکس وبر» اما بر خلاف مارکس اعتقاد به زیربنابودن اقتصاد ندارد. او به فرهنگ و دین نیز اهمیت فراوانى مى دهد و به تحقیق درباره ادیان مختلف چون مسیحیت (خصوصاً پروستانتیسم) و اسلام پرداخته و در این راستا در اثر مهم خویش «اخلاق پروتستان و روحیه سرمایه دارى» این عقیده را رواج داده که یک شیوه دینى و مذهبى مى تواند به عنوان زیربنا براى زندگى اجتماعى مطرح باشد و در تحقیق او به روشنى تصریح شده است که اخلاقیات و مناسک و ایده هاى مسیحیت پروتستانى بوده است که غرب را به شیوه سرمایه دارى راهنمایى کرده است.
بر مبناى نظر وبر، انقلاب و تغییرات شیوه زندگى مى تواند جنبه دینى و مذهبى نیز داشته باشد; گرچه او صراحتاً درباره این موضوع اعلام نظر نکرده است اما به هرحال دین و انقلاب در نظرات ماکس وبر می تواند پیوندی جدانشدنی با هم داشته باشند.
۵ ـ نظریه چالمرز جانسون و نیل اسملسر
چالمرز جانسون سعى کرده است بر خلاف مدل مارکسى انقلاب و بر اساس نظریات پارسونز، بر مسئله عدم تعادل در جامعه تأکید کند. اما توجه او بیشتر به مسئله ناهمخوانى میان ارزشهاى فرهنگى عمده جامعه و نظام تولید اقتصادى است.
وى تغییراتى که در سیستم ها منجر به انقلاب مى شود را در ۴ دسته طبقه بندى کرده است:
۱ ـ منابع خارجى تغییر در ارزشها; به شکل ورود عقاید و ایدئولوژى هاى خارجى به جامعه متعادل
۲ ـ منابع داخلى تغییر در ارزشها; به شکل یدایش عقاید مصلحانه داخلى
۳ ـ منابع خارجى تغییر در محیط; به شکل انقلاب صنعتى یا تغییرات مادى و فیزیکى محیطى
۴ ـ منابع داخلى تغییر در محیط; به شکل رشد فزاینده جمعیت یا مهاجرت.
جانسون معتقد است به علت شرایط عدم تعادل که از تغییرات ذکر شده در بالا نشأت مى گیرد، عده اى از مردم از سیاست رسمى حکومت و رهبران خویش، گریزان مى شوند که در این شرایط اگر حکومت سیاست صحیحى حاکم کنند، ممکن است تعادل به جامعه بازگردد و اگر با زور و تهدید، قصد حفظ حکومت را داشته باشند، شرایط و وضعیت انقلابى ناگزیز است.
در مدل جانسون، جامعه ای متعادل است که تعادل و تناسب میان ارزشها در آن وجود داشته باشد، از این رو دین نیز که حاوی ارزشها، هنجارها، احکام و اخلاقیات فراوان برای جامعه است، می تواند با نظام ارزشی رسمی عدم تناسب پیدا کرده ، بنابراین عدم تعادل میان دین ورزى جامعه و سیاست رسمى حکومت درباره دین، احتمال ایجاد انقلاب را افزایش مى دهد.
نیل اسملسر نیز علت انقلاب را بحران و کج کارکردی سیستم ها در جامعه می داند و معتقد است ۶ مرحله ایجاد انقلاب چنین است: شرایط ساختاری مساعد برای ایجاد جنبشها، فشار ساختاری و بروز تضاد منافع ، رشد باورهای تعمیم یافته، عوامل شتاب دهنده و رویدادهای خاص، بسیج شرکت کنندگان برای عمل و عملکرد کنترل اجتماعی به شکل اصلاحات یا سرکوب.
بر مبنای این مدل نیز دین، ایدئولوژی دینی، فرهنگ دینی و بنیادگرایی یا تعصب دینی می تواند به ایجاد شرایط مناسب برای ایجاد انقلاب و نیز شکل گیری باورهای عمومی در انقلاب کمک شایانی کند و رهبران دینی نیز بهتر و بیشتر می توانند به بسیج انقلابی نائل شوند.
۶ ـ مدل جیمز دیویس
«جیمز دیویس» از دیگر نظریه پردازان انقلاب، در تبیین انقلاب به مسئله خاصى اشاره دارد که البته امروزه از سوى اکثر جامعه شناسان پذیرفته شده و به عنوان یک پیش فرض مطرح است و آن این موضوع مهم که انقلاب نه در شرایط فقر شدید، ظلم شدید، استبداد مطلق و استیصال بلکه در شرایطى پدید مى آید که شرایط زندگى تا حدى بهبود یابد و در نتیجه سطح انتظارات عامه مردم بالا رود. وى معتقد است: «این محرومیت مطلق نیست که منجر به اعتراض مى شود; بلکه محرومیت نسبى است که اختلاف بین سطح زندگى اى است که بر مردم تحمیل شده و آن چه که فکر مى کنند عملا باید دارا باشند.»
بر مبناى این مدل شبیه آن چه مارکس مى گفت، اهمیت مسائل اقتصادى بیشتر از دیگر مسائل است البته با این تفاوت که دیویس، اقتصاد را زیربنا فرض نمى گیرد و ما مى توانیم این مدل را با هر مدل دیگرى تلفیق کنیم و اگر معتقدیم دین مى تواند عامل محرک باشد و نقش آفرین در ایجاد انقلاب، در این نظریه نیز قابل تبیین است.
۷ ـ مدل چارلز تیلى
«چارلز تیلى» در نظریات خویش سعى کرده ۴ عامل و جنبه اصلى که عمل جمعى رابه سمت اعتراض و تغییر وضع موجود سوق مى دهد بیان کند. او در تبیین این مسئله به این عوامل اشاره مى کند:
۱ ـ سازمان گروه; هر گروه اجتماعى براى دستیابى به اهداف خویش نیاز به این عامل مهم و حیاتى دارد و باید به شکلى منظم سازمان یافته باشد.
۲ ـ بسیج; کنترل منابع کافى براى یکى ساختن و مشترک کردن عمل جمعى نیز که به صورت بسیج سیاسى صورت مى گیرد از دیگر پیش زمینه ها و مؤلفه هاى مهم است.
۳ ـ منافع مشترک; سود و زیانى که کنشگران فعال در انقلاب مى سنجد و طبق آن عمل مى کنند از دیگر مسائل مهم است.
۴ ـ فرصت; فرصت دنبال کردن هدفهاى انقلابى خصوصاً فرصت زمانى نیز از عوامل مهم در این زمینه است.
شکل گیرى انقلاب دینى در این مدل، قابلیت تبیین زیادى دارد. دین خصوصاً دینى مانند اسلام، داراى ۳ خصوصیت اول این مدل مى باشد به طورى که سازمان دهى خاصى میان پیروان ادیان وجود دارد که بیشتر از طریق ایدئولوژى دینى و مناسک و احکام فردى و جمعى دین صورت مى پذیرد. همچنین بسیج گروهى در مورد دینداران به بهترین نحو صورت مى گیرد و با رهبرى دینى و حساس کردن عامه دینداران بر مسائل خاص دینى مى توان آنها را به راحتى در موردى خاص بسیج کرد و البته منافع مشترک و هدف مشترک نیز که در مورد دینداران به صورت قابل توجهى وجود دارد، به این مسئله مدد می رساند. بنابراین با تلفیق این نظریه و نظریاتى که قبلا مطرح نمودیم مى توانیم این ادعا را داشته باشیم که در شرایط عدم تعادل در جامعه و البته عدم استیصال، اگر دینداران نتوانند در چارچوب سیاسى و اجتماعى موجود به اهداف خویش دستیابى پیدا کنند، احتمال جنبش و شورش و نهضت و حتى انقلاب سیاسى و اجتماعى به شکل فزاینده وجود دارد.
۸ ـ مدل جهانى شدن معکوس
جهانى شدن معکوس نظریه اى است که معتقد است برخى انقلاب ها مانند انقلاب اسلامى ایران، مقابل جریان جهانى شدن که سرمایه دارى و فرهنگ غربى را جهانى مى کند، ایجاد مى شود و نوعى جهانى شدن معکوس را نمایندگى مى کند که در آن عوامل فراساختارى مانند دین، نژاد، محیط زیست و حقوق بشر مورد توجه است. بر این اساس «انقلاب اسلامى، مبنى بر یک انرژى است که آن را فراقدرت و یک قدرت اجتماعى بومى – جهانى معکوس مى توان تلقى کرد که همه اصول قدرتى بومى و جهانى را درنوردید. این فراقدرت اجتماعى، بسیارى از روندهاى بعدى خود را بدون برخوردارى از یک سامان و سازمان قدرتى جهانى دنبال خود کشاند و منشأ تغییرات بنیادى در ایران و جهان پیرامون خود شد.»
ویژگى هاى انقلاب اسلامى و مقایسه با دیگر انقلاب ها
نگاهی به نهضت هاى اسلامى
به طور کلى اسلام، دینى اجتماعى است؛ پیامبر اکرم (ص) تشکیل حکومت داده اند و سیره ائمه معصومین (ع) نیز به طور نسبی مبتنى بر دخالت در سیاست بوده است. البته بر همین مبناست که میان روشنفکران ایران امروز، اختلاف اساسى در پذیرش سکولاریسم وجود دارد. و بر مبناى مقدمه اى که ذکر کردیم ایجاد جامعه اى اسلامى و البته کاملا اسلامى بدون دخالت دین در جامعه و سیاست دور از واقعیت به نظر مى رسد. بر همین مبنا ست که در طول تاریخ اسلام، همیشه حکومت اسلامى وجود داشته است از ابتداى تاریخ اسلام که حدود نیمى از جهان را در اختیار داشت تا دوران عثمانى و حکومت ۴۰۰ ساله آن و پس از آن نیز، امروز بیش از یک میلیارد نفر مسلمان در ۵۰ تا ۶۰ کشور اسلامى زندگى مى کنند که در بسیارى از این کشورها، دین اسلام نقش اساسى در سیاست و اجتماع ایفا مى کند و در کنه عقاید اسلامى چه شیعه و چه سنّى، عقیده به مصلح اجتماعى و هدایت کننده موعود که جهان را پر از عدل و داد کند و اسلام را در جهان مسلط نماید، وجود دارد. لذا فارغ از ارزشگذاری، اسلام بدون سیاست و سیاست مسلمانان بدون تعالیم دینى شان ناقص است و بر همین اساس، در چند صد سال گذشته، همیشه نهضت ها و شورش هاى اسلامى در کشورهاى مختلف وجود داشته که در حیات سیاسى و اجتماعى مسلمانان و جهان پیرامون آنها تأثیر شگرفى داشته است.
نکته اساسى در اینجاست که بسیارى از نهضتها و جنبش هاى سیاسى واقع شده در جهان اسلام، صبغه و رنگ و بوى کاملا دینى دارد و به دور از تئورى هاى اقتصادى، کارکردى و تضادى و;، تنها اسلام و رشد و اعتلاى آن و نیز ایده هاى اسلامى بوده که موجب و موجد جنبش سیاسى و انقلاب شده است. شیعه به طور عمومى مذهب اعتراض است و با توجه به مظلوم واقع شدن در برهه هایى از تاریخ و نیز تعالیم ائمه شیعه، وجود اعتراض و جنبش سیاسى جزو تعالیم اساسى محسوب مى شود. اهل سنت نیز مبرا از این مسئله نیستند، طبق برخی تعالیم آنان معتقدند «خداوند هر ۱۰۰ سال مردى براى امت برمى انگیزد که دین او را توسط وى بازسازى کند و سامان دهد» یا امروز که بنیادگرایى هایى در اهل تسنن و خصوصاً گروه هایى مانند القاعده مشاهده مى کنیم همه دلیل بر سیاسى بودن و فعال بودن مذاهب مختلف اسلامى در طول تاریخ است.
از قرن ۱۳ هجرى قمرى، نهضت هاى اسلامى، سرعت و شدت بیشترى یافت که وجه مشترک آنان این بود که همگى بر این عقیده بودند که اسلام، توانایى آن را دارد که به صورت که یک مکتب و ایدئولوژى، راهنما و تکیه گاه براى جامعه اسلامى باشد و سعادت و پیشرفت دنیوى و اخروى را به دنبال داشته باشد. استاد مرتضى مطهرى در کتاب خویش «نهضت هاى اسلامى در صدساله اخیر» به بررسى اجمالى و تاریخى نهضت هاى اسلامى پرداخته که در مجموع به فعالیت هاى سیاسى افراد مختلفى مى پردازد که به برخی از آنها اشاره مى کنیم، البته این نکته را ذکر کنیم که این نهضت ها تماماً وابسته به فرد است و حالت عمومى و فراگیر کمترى داشته است و کمتر می توانیم نسبت انقلاب را به آنها بدهیم.
۱ ـ سید جمال الدین اسدآبادى; وى به عنوان یک متفکر سیاسى و اجتماعى به شناخت جهان در آسیا، آفریقا و اروپا پرداخت و در مجموع استبداد داخلى و استعمار خارجى را مشکل اساسى در جهان اسلام تشخیص داد و بر همین اساس راهکارهایى را مورد توجه قرار داد از جمله اتحاد اسلام، آگاهى سیاسى مسلمانان، شرکت فعالانه در امور مختلف، تجدد گرایى و فراگیرى علوم غربى و در عین حال عدم خود باختگى در مقابل فرهنگ غربى، مبارزه با خودگامگى و دورى از خرافات و عقاید انحرافى و متحجرانه.
۲ ـ شیخ محمد عبده; عبده که شاگرد سید جمال بود، توجه خاصى به بحران اندیشه مذهبى و مسئله اسلام و مقتضیات زمان داشت. در همین زمینه او معتقد به مبارزه با جمود فکرى و قشرى گرى علماى دینى بود و نیز بر این مسئله تأکید داشت که نباید در انطباق اسلام با علم جدید، افراط و زیاده روى شود. او مانند سید جمال به اتحاد مسلمین خصوصاً شیعه و سنى عقیده راسخ داشت.
۳ ـ کواکبى; کواکبى از دیگر اندیشمندان مسلمان در صد سال اخیر و اهل سوریه بوده که بیشتر به آگاهى سیاسى و شعور سیاسى با استمداد از شعور دینى توجه داشت.
۴ ـ اقبال لاهورى; اقبال از شعرا و اندیشمندان فارسى زبان اما پاکستانى است که تأثیر زیادى بر جامعه اسلامى داشته است او به معنویت همراه با توجه به غرب و پیشرفت نگاه داشت. و با اینکه جزو اهل تسنن به شمار مى رفت اما احترام زیادى به اهلبیت پیامبر (ع) قائل بود.
در مجموع این افراد نهضت های اسلامی را در قرن گذشته پیگیری کرده اند اما هیچ یک موفق نشده اند موجی عظیم همراه با انقلاب سیاسی ایجاد کنند. اما در چند سال گذشته دین و دین گرایی در کشورهای اسلامی، جنبش ها و وقایع و بحران های سیاسی و اجتماعی زیادی ایجاد کرده و منشا تحولات فراوانی شده است که وقایع مصر، لبنان، سوریه، عراق، کویت و; از آن جمله اند، اما از همه مهم تر در این میان انقلاب اسلامی ایران است.
ماهیت انقلاب اسلامى
ایران کشورى خاص در منطقه خاورمیانه است، بیش از ۱۰۰۰ سال اشغال، استبداد تاریخى، حیات قبیله اى، جمع گرایى، توهم توطئه، عدم تجربه واقعى مدرنیته و عدم تولد فردیت در جامعه از ایران و ایرانیان، وضعیتى خاص آفریده است. اگر بخواهیم در چند جنبه به طور خاص و اجمالى اوضاع ایران را در هنگام انقلاب بررسى کنیم، به این نتایج مى رسیم:
اوضاع سیاسى; وضعیت ایران از لحاظ سیاسى، پادشاهى مطلقه بوده و همیشه با عدم مشارکت سیاسى مردم روبرو بوده است، فساد مالى و ادارى فراگیر و فقر عمومى همیشگى، ناشى از فساد ادارى و فقدان لیاقت و شایستگى و صلاحیت در بوروکراسى ایران نمایان بوده و استعمار و استبداد به صورت دورانى بر این مملکت حکمرانى مى کرده است تا آنجا که در دوران اخیر یعنى حکومت محمدرضا پهلوى، استبداد داخلى همراه با استعمار نامحسوس خارجى بوده است.
اوضاع اقتصادى; فقر و فساد و نابرابرى در چند صد ساله اخیر گریبان گیر ایرانیان بوده است و البته این موضوع، خیلى به عنوان مسئله براى جامعه ما مطرح نبوده است. و البته با توجه به بهبود وضعیت اقتصادى در چند سال قبل از انقلاب به واسطه فروش خوب نفت، طبقه متوسط جدیدى ایجاد شد که کارمندان دولت بودند و به طور کلى وضعیت اقتصادى چندان نگران کننده اى بر این حاکم نبود.
با توجه به این مسائل و اوضاع نظامى و اجتماعى و فرهنگى ایران در دهه ۱۳۵۰ هجرى شمسى، نظریه پردازان، انقلاب ایران را با تئورى هاى متفاوتی تبیین و تشریح کرده اند. از لحاظ سیاسى، استبداد حکومتى در آخر به کمى آزادى منجر شد، شکاف طبقاتى، در عین حال عدم وجود وضعیت استیصال از عوامل مهم در ایجاد انقلاب بوده است. اما آن چه بیشتر در انقلاب ایران و اهداف و نتایج آن قابل تبیین است، مسئله اسلامى بودن آن است. شاه با توجه به رویکرد مدرن و غربى خود، و نیز تأسى از پدرش رضاخان و کشورهایى مانند ترکیه و مصر، دینى بودن جامعه ایران را به فراموشى سپرد و در بسیارى از جاها نیز آن را مقابل مدرن شدن و پیشرفت مى دانست. در این وضعیت او بسیارى از عقاید دینى را زیر پا گذاشت،
در مقابل مقدسات ایستادگى کرد و جامعه اى سکولار و رو به لائیسیسم را پیگیرى مى کرد که این با وضعیت اجتماعى مردم تقابل محسوس داشت. مردم ایران، مردمى دینى بودند و عقاید دینى خصوصاً با مناسک و احکام جمعى مانند نماز جماعت، روزه، مجالس عزادارى و; فراموش ناشدنى بود و اینها همراه با یک رهبرى قوى و کاریزما چون امام خمینى، توانست انقلابى دینى را پایه گذارى کند.
بر این اساس گرچه انقلاب ایران، برگرفته و متأثر از متغیرهاى فراوان اقتصادى، سیاسى، فرهنگى و اجتماعى چون فقر، نابرابرى، مهاجرت، استبداد، طبقه متوسط شهرى، ضعف دستگاه نظامى رژیم، عدم حمایت خارجى ها و; بود، اما علت اساسى و شرط لازمه براى انقلاب مردم ایران، اسلام و تعالیم اسلامى و رهبران دینى بود که بدون آنها، و بدون شکل گیرى ائتلاف هاى گسترده میان گروه هاى دینى با طبقات سنتى و طبقه متوسط جدید، ایجاد انقلاب، بعید به نظر مى رسید.
جان فوران، نظریه پرداز معاصر که به تحقیقات اساسى درباره جامعه ایران و انقلاب اسلامى پرداخته است در تحلیل چند متغیره به تبیین علل انقلاب اسلامى پرداخته است که در نموداری به خوبى این متغیرها را تبیین کرده است. او در این نمودار به آشکاری به ساختار اجتماعی مذهبی ایرانیان و ائتلاف های چند طبقه ای مخالفان اشاره نموده است.
ساختار اجتماعى ، توسعه وابسته ،دولت سرکوبگر ، باز شدن نظام جهانی ، فرهنگ سیاسی مخالفان ، افت اقتصاد داخلی ، ائتلاف چند طبقه ای ، بروز انقلاب اسلامی
مقایسه انقلاب اسلامى با دیگر انقلابها
با توجه با به تئورى هاى مختلف انقلاب و انواع انقلاب که به آنها شاره کردیم، تفاوتهاى فاحشى میان انقلاب اسلامى ایران و دیگر انقلابها قابل تبیین است.
مقایسه میان وضعیت سواد، شهرنشینى و بخش کشاورزى در شرایط انقلاب ایران با انقلاب هاى چین، ویتنام، روسیه، مکزیک و حتى فرانسه جالب توجه است که به طور کلى با آنها متفاوت است و ایران به واسطه مدرنیزاسیون حکومتى وضعیتى بسیار بهتر از لحاظ اقتصادى و اجتماعى در مقایسه با دیگر انقلاب ها داشته و در این مقایسه مى توان به خوبى به عامل و نقش مهم دین پى برد.
انقلاب فرانسه مکزیک روسیه چین ویتنام ایران
سال انقلاب ۱۷۸۹ ۱۹۱۰ ۱۹۱۷ ۱۹۲۷ ۱۹۴۵ ۱۹۷۹
درصد سواد – ۱۵ – ۱۰ ۱۸ ۵۰
درصد شهرنشینى – ۱۰ – ۱۰ ۱۵ ۵۰
نیروى کار کشاورز ۸۵ ۷۰ ۶۷ ۶۹ ۸۱ ۴۰
که البته در این مقایسه نباید وضع زمانى را نیز نادیده گرفت که تأثیر زیادى دارد ولى در عین حال باید بر این مسئله تأکید داشت که انقلاب هاى مهم در عرصه جهانى در چنین شرایط اقتصادى و اجتماعى روى داده و انقلاب ایران با وضعیتى کاملا متفاوت.
ساموئل هانتینگتون، نیز در جدولى به مقایسه الگوى شرقى و غربى انقلاب پرداخته که در تبیین تفاوت انقلاب اسلامى با انقلاب هاى غربى نکات جالب توجهى را ذکر کرده است.
مقایسه الگوى شرقى و غربى انقلاب
مقوله انقلابى الگوى غربى الگوى شرقى
توالى مراحل انقلاب تاحدودى مشخص مشخص
تحرک سیاسى علت نابودى رژیم قبلى معلول سرنگونى رژیم قبلى
دوران بعد از انقلاب نبرد طولانى میان گروه هاى انقلابى نبرد قدرت میان ضد انقلابیون و انقلابى ها
واژگونى نهادهاى رژیم قبلى در پایان نبرد انقلابى در آغاز نبرد انقلابى
زمان آغاز انقلاب نا مشخص مشخص
محل قدرت رسیدن انقلابیون محلى دور از پایتخت پایتخت رسمى
خونین ترین نبردهاى انقلابى قبل از پیروزى انقلاب بعد از پیروزى انقلاب
زمان به پایان رسیدن نبردها مشخص نامشخص
تصرف نهادهاى قدرت به کندى به سرعت
ماهیت رژیم پیش از انقلاب تا اندازه ای مدرن بسیار سنتى
نبرد عمده میان انقلابیون و حکومت میان میانه روها و تندروها
قدرت میانه روها شکننده و ضعیف شکننده
ارعاب پیش از انقلاب و علیه ضد انقلاب پس از انقلاب و علیه میانه روها
مهاجرت وابستگان در پایان نبدر انقلابى در آغاز نبرد انقلابى
منابع و مآخذ
کتاب
۱ ـ بشیریه، حسین، «انقلاب و بسیج سیاسى»، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ پنجم ۱۳۷۹
۲ ـ فوران، جان، «مقاومت شکننده; تاریخ تحولات اجتماعى ایران»، ترجمه احمد تدین، مؤسسه خدمات فرهنگى رسا، چاپ چهارم ۱۳۸۲
۳ ـ فوران، جان، «نظریه پردازى انقلاب»، ترجمه فرهنگ ارشاد، نشر نى، چاپ اول ۱۳۸۲
۴ ـ کوهن، استانفورد، «تئورى هاى انقلاب»، ترجمه علیرضا طیب، نشرقومس، چاپ چهارم ۱۳۸۲
۵ ـ گیدنز، آنتونى، «جامعه شناسى»، ترجمه منوچهر صبورى، نشر نى، چاپ پنجم ۱۳۷۸
۶ ـ مطهرى، مرتضى، «نهضت هاى اسلامى در صدساله اخیر»، انتشارات صدرا، چاپ بیستم ۱۳۷۸
نشریه و سایت اینترنتى
۷ ـ اخضرى، فروغ السادات، «انقلاب اسلامى و نظریه هاى انقلاب»، جام جم آنلاین، ۶ خرداد ۱۳۸۲
۸ ـ پورفرد، مسعود، «انقلاب اسلامى، پرسشها و چالشها»، سایت اینترنتى WWW.BASHGAH.NET
۹ ـ پیران، پرویز، «جامعه اى با مردم پیچیده»، ماهنامه نامه، شماره ۲۹، اسفند ۱۳۸۲
۱۰ ـ جلایى پور، حمیدرضا، «انقلاب و بحران دستاورد»، ماهنامه نامه، شماره ۲۹، اسفند ۱۳۸۲
۱۱ – حسین زاده، مهدی، ((تبیین کارکردگرایی ساختاری پیرامون انقلاب))، روزنامه شرق، یادنامه انقلاب، بهمن ۸۴
۱۲ ـ رضى، ولى الله، «انقلاب و اصلاح»، ماهنامه نامه، شماره ۲۹، اسفند ۱۳۸۲
۱۲ ـ عاملى، سعیدرضا، «جهانى شدن معکوس و انقلاب دینى»، سایت اینترنتى WWW.CCIR.COM
۱۳ ـ محقق معین، محمد حسن، «مفهوم شناسى انقلاب»، سایت اینترنتى WWW.MOEIN.NET
۱۵ ـ مؤمنى راد، احمد، «آخرین انقلاب قرن»، سایت اینترنتى WWW.EHYA.COM
جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در برنامه حزب کمونیست ( مائوئیست ) افغانستان
نقل از بخش : ((اوضاع جهانی وجنبش جهانی کمونیستی))
; بحرانی که پس از شکست انقلاب در چین و البانیه دامنگیر جنبش بین المللی کمونیستی گردیده است , عامل اصلی عدم موجودیت رهبری انقلابی پرولتری بر روند انقلاب چهانی در مقطع فعلی محسوب میگردد . از این جهت بازسازی جنبش بین المللی کمونیستی در یک انترناسیونال نوین کمونیستی بر پایه ایدیولوژی , سیاست و مشی اصولی پرولتری , یکی از شروط اصلی تاُمین رهبری کمونیستی بر روند انقلاب جهانی محسوب میگردد . تشکیل جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در دومین کنفرانس بین المللی احزاب و سازمان های مارکسیست ـ لنینیست ـ مائوتسه دون اندیشه و تکاملات بعدی این جنبش , از آن جهت اهمیت بین المللی شایسته ای دارد که پیشرفت کیفی قابل توجهی در این راستا محسوب میگردد .
بیانیه جنبش انقلابی انترناسیونالیستی بر مبنای این دید روشن ایدیولوژیک ـ سیاسی استوار میباشد که اندیشه مائوتسه¬دون¬مرحله¬جدیدی¬درتکامل¬علم انقلاب پرولتاریای بین المللی محسوب می گردد .
بر مبنای همین دید روشن ایدیولوژیک است که بیانیه در مورد یک سلسله مسایل پایه یی که برای جنبش بین المللی کمونیستی مطرح است , مواضع درست و اصولی اتخاذ نموده است که مهکم ترین آنها قرار ذیل است :
در تحلیل از اوضاع جهانی سه تضاد اصلی جهانی را مشخص نموده و روی تشدید روز افزون آنها و گسیختگی بیشتر از پیش نظم جهانی امپریالیستی انگشت گزارده است .
ـ دو موُلفه انقلاب جهانی پرولتاریایی را توضیح نموده و استراتژی بین المللی پرولتاریای جهانی را بر اساس وحدت این دو موُلفه شرح داده است .
ـ در رابطه با انترناسیونالیزم پرولتری به درستی روی این مطلب تاُکید کرده است که مضمون و خصلت مبارزات کمونیست ها را در سراسر جهان به صورت عمده منافع انقلاب جهانی تعیین می نماید .
ـ مسایل ناظر بر جنبش بین المللی کمونیستی را به درستی به بحث گرفته و روی اندیشه مائوتسه دون به عنوان مرحله تکاملی نوین علم انقلاب پرولتری تاُکید به عمل آورده است .
ـ در مورد مائوتسه دون , انقلاب فرهنگی و جنبش مارکسیستی ـ لنینیستی ـ مائوتسه دون اندیشه , به توضیح نکات اساسی پرداخته و موارد فوق العاده مهم و قابل توجه را به درستی نشانی نموده است .
ـ وظایف کمونیست های انقلابی را به روشنی توضیح داده و جوانب مختلف این وظایف را در کشور های تحت سلطه و کشور های امپریالیستی بصورت اصولی مشخص نموده است .
ـ جهتگیری جهانی تاُمین وحدت ایدیولوژیک ـ سیاسی و تشکیلاتی جنبش بین المللی کمونیستی یعنی ایجاد انترناسیونال نوین کمونیستی را قاطعانه روشن نموده و غرض پیشروی درین راستا وظایف مهمی پیش پای جنبش انقلابی انترناسیونالیستی وکمونیستهای جهان قرار داده است .
مبانی ایدیولوژیک ـ سیاسی ارائه شده در بیانیه جنبش انقلابی انترناسیونالیستی اساس محکمی است که بر مبنای آن میتوان پروسه تجمع مجدد نیروهای کمونیستی راستین در جهان را در جهت ایجاد انترناسیونال نوین کمونیستی به پیش هدایت نمود . همچنان تکیه روی این خط ایدیولوژیک ـ سیاسی در جهت رفع سر درگمی های ایدیولوژیک ـ سیاسی جنبش کمونیستی در کشور های مختلف جهان , ایجاد احزاب کمونیست جدید و به پیش راندن پروسه انقلاب در تمامی کشور ها , از اهعمیت اساسی و تعیین کننده ای برخوردار می باشد .
تکامل و پیشرفت جنبش انقلابی انترناسیونالیستی از زمان تشکیل تا حال علیرغم فراز و نشیبهایی , بصورت عمده مثبت و سازنده بوده است .
– جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در سال ۱۹۹۳ رسماً پذیرفت که مائوئیزم سومین مرحله در تکامل علم انقلاب پرولتاریای بین المللی است و اعلام کرد که باید مارکسیزم ـ لنینیزم ـ مائوئیزم در فرماندهی و رهبری انقلاب قرار بگیرد .
ـ جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در اول ماه می سال ۲۰۰۰ با تاُکید روی انقلاب به مثابه روند عمده و تضاد میان خلق ها و ملل تحت ستم و امپریالیزم به مثابه تضاد عمده جهانی , اعلام کرد که قرن بیست و یک , قرن برپایی و پیشبرد جنگ خلق ها و پیشروی به سوی سوسیالیزم و کمونیزم است .
ـ حزب کمونیست پیرو با خطرات تهدید کننده از سوی امپریالیزم و ارتجاع داخلی علیه جنگ خلق و نیز خط راست تسلیم طلبانه مواجه شده و ضربات شدیدی را متحمل گردیده است . ولی علیرغم این خطرات و ضربات نابود کننده , موجودیت حزب و موجودیت جنگ خلق در آن کشور حفظ گردیده است . کارزاری که از سوی جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در دفاع از جان رفیق گونزالو و جنگ خلق در پیرو , در طول چندین سال گذشته پیش برده شده است , یکی از مبارزات مهم بین المللی کمونیست ها در دهه های اخیر به شمار می رود .
حزب کمونیست نیپال(مائوئیست) موفق گردیده است جنگ خلق در نیپال را برپا نموده و درطول چند سال گذشته به پیشرفت
های امیدوار کننده ای دست یابد . هم اکنون مناطق وسیعی در نیپال به مناطق پایگاهی انقلابی مبدل گردیده است و توده ها درین مناطق قدرت سیاسی را به کف آورده و به پیریزی جامعه انقلابی نوین مصروف اند . پیشرفت های جنگ خلق در نیپال مایه امید واری های عظیم برای پرولتاریا و توده های جهان بوده و ضربات سختی به پیکر امپریالیزم و ارتجاع وارد می نماید .
ـ از زمان تشکیل جنبش انقلابی انترناسیونالیستی تا حال احزاب مارکسیست ـ لنینیست ـ مائوئیست جدیدی تشکیل گردیده و در چوکات این جنبش به مبارزات شان ادامه داده اند . حزب کمونیست افغانستان , حزب کمونیست مائوئیست ایتالیا و حزب کمونیست ایران ( مارکسیست ـ لنینیست ـ مائوئیست ) آن احزابی اند که تشکیل آنها مستقیماً محصول مبارزات جنبش انقلابی انترناسیونالیستی محسوب می گردد .
تاُسیس حزب کمونیست مائوئیست ایتالیا , پیشرفت مهمی برای جنبش انقلابی انترناسیونالیستی و جنبش کمونیستی ایتالیا محسوب می گردد . این پیشرفت می تواند ـ و باید ـ تاُثیرات مثبتی بر جنبش کمونیستی مائوئیستی کل اروپا بر جای نهاده و پروسه مبارزه برای تاُسیس احزاب کمونیست مائوئیست جدید در سایر کشور های اروپایی را به پیش سوق دهد .
حزب کمونیست ایران ( مارکسیست ـ لنینیست ـ مائوئیست ) , حزبی است که تجارب چند دهه مبارزات جنبش کمونیستی ایران را در خود فشرده کرده است . این حزب در پیوند بسیار نزدیک با اجرای وظایف انترناسیونالیستی در جنبش انقلابی انترناسیونالیستی , بوجود آمده است . تاُسیس حزب کمونیست ایران ( مارکسیست ـ لنینیست ـ مائوئیست ) تاُثیرات مهمی بر جنبش کمونیستی در منطقه داشته و محرک پیشرفت های بیشتر آن خواهد شد .
آغاز و پیشرفت پروسه وحدت جنبش کمونیستی ( مارکسیستی ـ لنینیستی ـ مائوئیستی ) افغانستان و تاُمین وحدت این جنبش در یک حزب کمونیست واحد , دستاورد مبارزاتی دیگری درین عرصه برای جنبش انقلابی انترناسیونالیستی و جنبش کمونیستی ( مارکسیستی ـ لنینیستی ـ مائوئیستی ) افغانستان محسوب می گردد . این پروسه که آغازگر آن حزب کمونیست افغانستان و کمیته وحدت جنبش کمونیستی م . ل . م . افغانستان بودند , نه تنها با پیشرفت خود و با جذب سایر گروه ها و شخصیت های م . ل . م .
افغانستان , وحدت جنبش کمونیستی م . ل . م . افغانستان را تاُمین کرد , بلکه در جریان آن , کنفرانس مشترک احزاب و سازمان های م . ل . م . افغانستان و ایران نیز برگزار گردید . برگزاری موفقانه این کنفرانس نه تنها پروسه وحدت جنبش م . ل . م . افغانستان را به نحو جدی ای به پیش سوق داد , بلکه سطح اتحاد جنبش م . ل . م . در منطقه را نیز ارتقا داد. این کنفرانس می تواند سنگ بنای خوبی برای اتحاد بیشتر جنبش م . ل . م . منطقه در آینده محسوب گردد. انحلال حزب کمونیست هند ( مارکسیست ـ لنینیست ) توسط وینوی خاین و دارو دسته اش ضربتی بود که در یکی از نقاط حساس جهان بر جنبش انقلابی انترناسیونالیستی وارد آمد . اما کل جنبش و بطور خاص رفقای مارکسیست ـ لنینیست ـ مائوئیست در هند ,
مبارزات شان را ادامه دادند و طی چندین سال مبارزه , حزب را دوباره باز سازی کردند . اکنون نه تنها این حزب , جای شایسته اش را در صفوف جنبش انقلابی انترناسیونالیستی احراز کرده است , بلکه حزب کمونیست دیگری از هند ( مرکزیت کمونیستی مائوئیستی ) نیز به جنبش پیوسته است .
یکی از جنبه های فوق العاده مهم و در خور اهمیت فعالیت های مبارزاتی نیرو های شامل در جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در جنوب آسیا , فعالیت های مشترک منطقوی این نیرو ها است که بر پایی و پیشروی جنگ خلق در نیپال قوت و توان بیشتری به آن بخشیده است .
حزب کمونیست ( مائوئیست ) ترکیه نه تنها مبارزات مسلحانه اش را در ترکیه ادامه داده است , بلکه مبارزات قهرمانانه زندانیان سیاسی را که طنین جهانی داشته نیز رهبری نموده است .
حزب کمونیست انقلابی امریکا , حزبی است که در متن مبارزات توده یی کارگران و زحمتکشان ایالات متحده حضور فعال دارد و توانمندی انقلابی آن غرض تدارک برای بر پایی انقلاب در آن کشور مایه امید واری است . حزب کمونیست انقلابی امریکا , حزب انترناسیونالیست کبیری است که علاوه بر خدمات ارزنده تیوریک برای جنبش بین المللی کمونیستی , نقش شایسته و قاطعی در تشکیل جنبش انقلابی انترناسیونالیستی ایفا نموده و در پیشبرد مبارزات آن فعالانه حضور دارد . حزب کمونیست انقلابی امریکا در متن مبارزات توده یی علیه کار زار تجاوز کارانه امپریالیستی به سردمداری امپریالیزم امریکا , حضور فعال دارد و در آینده میتواند ـ و باید ـ نقش مهمی در پیشبرد و هدایت این مبارزات بر عهده بگیرد .
سایر احزاب و سازمان های مربوط به جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در کشور های دیگر جهان نیز در امر تدارک و برپایی انقلاب دموکراتیک نوین و انقلاب سوسیالیستی کوشا هستند .
در پهلوی جنبش انقلابی انترناسیونالیستی و احزاب و سازمان های شامل در آن , سایر نیروهای مائوئیست نیز در اطراف و اکناف جهان , مبارزه علیه امپریالیزم و ارتجاع ـ منجمله در شکل مسلحانه آن ـ را به پیش می برند که دو نمونه برجسته آن حزب کمونیست فلیپین و حزب کمونیست هند ( جنگ خلق ) می باشند .
جنبش انقلابی انترناسیونالیستی پیشبرد مبارزات ایدیولوژیک ـ سیاسی با سازمان ها و احزاب مائوئیست بیرون از جنبش را به منظور تاُمین وحدت با آنها هدایت و رهبری می نماید . یکی از دستاورد های مهم این مبارزه , پیوستن حزب کمونیست هند ( مرکزیت کمونیستی مائوئیستی ) به جنبش انقلابی انترناسیونالیستی است .
جنبش بین المللی کمونیستی در حال اعتلای نوین قرار دارد . پایه های عینی و ذهنی مساعدی برای این اعتلای نوین وجود دارد . شعار ” مرگ کمونیزم ” که پس از نابودی کمونیزم کاذب ” شوروی ” از سوی امپریالیست های غربی به رهبری امپریالیست های امریکایی بلند گردید , توسط جنبش بین المللی کمونیستی در حال اعتلا به افسانه پوچ و میان تهی مبدل میگردد . جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در بیانیه اول ماه می ۲۰۰۰ خود اعلام کرده است که باید فرماندهی مارکسیزم ـ لنینیزم ـ مائوئیزم بر انقلاب جهانی تثبیت گردد . اینک یکبار دیگر شعار معروف مانیفیست حزب کمونیست در چهار گوشه جهان به اهتزاز در آمده و طنین جهانی می یابد :
” کمونیست ها عار دارند که مقاصد و نظریات خویش را پنهان سازند . آنها آشکارا اعلام می کنند که تنها از طریق واژگون ساختن کلیت نظام اجتماعی موجود از راه قهر , وصول به هدف های شان میسر است بگزارطبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند . پرولتاریا دراین میان جز رنجیرهای شان , چیزی از دست نخواهند داد . آنها جهانی برای فتح در پیش رو دارند .
انقلاب های رنگی
انقلاب رنگی (۱) یا انقلاب مخملی(۲) یا انقلاب گلی(۳) نوعی دگرگونی بدون خونریزی است که آن را برای اولین بار «واسلاوهاول» رئیس جمهور سابق چک که در آن زمان رهبر مخالفان این کشور بود، بر سر زبان ها انداخت. انقلاب های رنگی به یک رشته از تحرکات مرتبط با هم اطلاق می شود که در جوامع پساکمونیستی دراروپای شرقی، مرکزی و آسیای مرکزی توسعه یافت و احتمالاً در حال نفوذ به دیگر مناطق از جمله خاورمیانه است. برخی ناظرین از ان به عنوان موجی انقلابی یاد می کنند. «انقلاب رنگی به تغییر و تحولاتی اطلاق می شود
که تاکنون در کشورهای باقیمانده از بلوک سابق شرق اتفاق افتاده و هیأت حاکمه این کشورها جای خود را به حکومت های یکسره طرفدار غرب داده اند(۴). این تحولات با وقوع «انقلاب مخملی» در دوره ۶هفته ای ۱۷ نوامبر تا ۲۹دسامبر ۱۹۸۹ در چکسلواکی آن زمان آغاز می شود و با وقوع تحولات مشابهی به شکل زنجیره ای در صربستان (دو مرحله ۱۹۹۷ و ۲۰۰۰) گرجستان (۲۰۰۳)، اوکراین (۲۰۰۴) و قرقیزستان (۲۰۰۵) ادامه می یابد.
پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی بلوک شرق، کشورهای بلوک مذکور با خروج از سیطره کومنیست این بار به دام اقتدارگرایی گرفتار شدند، چنین کشورهایی اولین هدف انقلاب های رنگی واقع شدند، هدف اصلی این انقلاب ها حذف کامل دو مانع بزرگ هژمونی آمریکا بر جهان یعنی چین و روسیه است، این تلاش ها در غالب یک جنگ سرد غیر ایدئولوژیک همچنان در جریان است و هنوز نتیجه نهایی خود را آشکار نساخته است.
تمامی دگرگونی های سیاسی که از آنها با نام انقلاب های رنگین یاد می شود، واجد ویژگیهای پیوسته و همگون در علل و شکل تحولات می باشند، که ذیلاً به آنها اشاره می شود:
۱ تمامی آن ها (به جز قرقیزستان) بدون استفاده از ابزارهای خشونت آمیز و طی راهپیمایی خیابانی پیروز شدند.
۲ تمامی این تحرکات با شعارهایی مبتنی بر دموکراسی خواهی و لیبرالیسم انجام گرفتند.
۳ نقش دانشجویان و نهادهای غیردولتی (NGOs) در بروز آنها پررنگ بود.
۴ دلیل اصلی وقوع انقلاب وجود خصوصیاتی چون اقتدارگرایی، فقدان چرخش نخبگان، ناکارآمدی در حل مشکلات عمومی و عدم مقوبلیت عمومی وقت بود و جرقه انقلاب به دنبال بروز خطایی از سوی حکومت، نظیر تقلب در انتخابات روشن شده بود.
۵ تحرکات انقلابی به طور مستقیم یا غیرمستقیم مورد حمایت آمریکا و اروپای غربی بود.
انقلاب های رنگی مهمی که در این راستا اتفاق افتادند عبارتند از :
انقلاب پنجم اکتبر، در ۵ اکتبر ۲۰۰۰(میلادی) اسلودان میلوسوویچ، رئیس جمهور وقت صربستان، در میان تظاهرات و اعتراضات صدها هزار نفر در بلگراد مجبور به استعفا شد.
انقلاب گل رز(۵): پس از تقلب گسترده در انتخابات پارلمانی گرجستان در سال ۲۰۰۳(میلادی)، اعتراضات عمده مخالفین ادوارد شواردنادزه به رهبری میخاییل ساکاشویلی آغاز شد و در ۲۳نوامبر همان سال منجر به کناره گیری شواردنادزه از قدرت و آغاز حکومت ساکاشویلی (با لقب دن کیشوت گرجستان) شد.
انقلاب نارنجی(۶): مسموم شدن ویکتور یوشچنکو در جریان مبارزان انتخاباتی چهارمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اوکراین در سال ۲۰۰۴(میلادی) و احتمال دست داشتن ویکتور یانوکوویچ رقیب سرسخت یوشچنکو در این قضیه آتش انقلاب نارنجی اوکراین را برافروخت. پس از ۶ روز تظاهرات حامیان یوشچنکو پارلمان این کشور نتیجه انتخابات را (که یانوکوویچ نامزد مورد حمایت روسیه را برنده اعلام کرد) مخدوش و ملغی اعلام کرد و با برگزاری مجدد انتخابات ویکتوریوشچنکو با کسب ۵۲ درصد آرا قدرت را در دست گرفت.
انقلاب گل لاله(۷)،انتخابات پارلمانی ۲۷ فوریه ۲۰۰۵ (میلادی) در قرقیزستان پس از تعطیلی برخی روزنامه ها و ایستگاه های رادیویی مخالفین انجام گرفت که در جریان آن حامیان عسگر آقایف به پیروزی چشمگیر و قاطعی دست یافتند. در پایان دور دوم رأی گیری در ۱۳ مارس سازمان امنیت و همکاری اروپا روند انتخابات را با نقایص فراوان توصیف کرده؛ در حالی که سازمان دولت های مشترک المنافع (نزدیک به روسیه) رأی گیری را آزادانه خواند.
اولین اعتراضات به روند برگزاری انتخابات از شهرهای جنوبی کشور آغاز شد، ۲۱ مارس ۲۰۰۵ آقایف تحت فشارافکار عمومی دستور بررسی تخلفات احتمالی را صادر کرد و در روز ۲۴مارس در جریات اولین تظاهرات بزرگ مردمی در بیشکک (پایتخت)، دولت با حمله مردم به ساختمان اصلی اش سرنگون شد و آقایف به همراه خانواده اش به وسیله یک بالگرد به قزاقستان و سپس به روسیه گریختند و «انقلاب گل لاله» که به واسطه وقوعش در فصل بهار این عنوان را بر خود داشت به پیروزی رسید.
بنیادهایی که برای تحقق چنین انقلاب هایی فعالیت دارند، عبارتند از: بنیاد سوروس، بنیاد جامعه باز، بنیاد ملی دموکراسی، بنیاد کارنگی و بنیاد ویلسون. افراد و شخصیت هایی که با این گونه انقلاب ها مرتبط بوده اند نیز عبارتند از: جرج سوروس، اندرو کارنگی، اسلوبدان میلوسوویچ، ویکتور یوشچنکو، ویکتور یانوکوویچ، ادوارد شواردنادزه، میخاییل ساکاشویلی، عسگر آقایف، قورمان بیک باقیف.
تحرکات برای انقلاب مخملی در ایران
تحرکات برای تحقق انقلاب رنگی در کشورهای دیگر به ویژه کشورهای خاورمیانه وجود دارد. یکی از کشورهای هدف انقلاب رنگی، کشور لبنان است که زمینه سازی برای انقلاب رنگی در لبنان همزمان با فشار بر سوریه برای خروج از این کشور بوده است. این انقلاب با عنوان «انقلاب سرو» (۹) نامیده شده است. یکی دیگر از کشورهای هدف، ایران است. برای نخستین بار تهدید به انقلاب مخملی در ایران از سوی یک جناح سیاسی ودر آستانه انتخابات مجلس ششم مطرح شد. اقداماتی چون تحصن و استعفای دسته جمعی برخی نمایندگان و مدیران که با واکنش سریع رئیس مجلس وقت و رئیس جمهور سابق مواجه شد در همین راستا صورت پذیرفت. اما بی اعتنایی بنده اجتماعی و ناآگاهی جناح افراطی از ظرفیت اجتماعی خود موجب شد
اعتنایی از سوی جامعه به این اقدامات رخ ندهد. اجرایی کردن این پروژه برای انتخابات ریاست جمهوری نهم نیزدر دستور کار قرار گرفت، اما شکاف عظیم جناح فوق با بدنه اجتماعی موجب ناکامی دوباره این پروژه شد. آخرین تحرکات برای انقلاب رنگی در ایران، توسط بنیاد سوروس با واسطه افرادی چون هاله اسفندیاری، کیان تاجبخش و رامین جهانبگلو انجام شد. بنیاد سوروس(۱۰)، با نام اصلی بنیاد جامعه باز(۱۱) متعلق به یک یهودی میلیاردر به نام “جرج سوروس” می باشد. وی یک یهودی مجاری تبار آمریکایی است که سالهای متمادی با تشکیل یک شرکت سرمایه گذاری و یک سازمان مطالعاتی حقوق بشر، به انجام اموری چندمنظوره مبادرت کرده است. هدف این مؤسسه،
آن طور که خود عنوان می کند ایجاد و حفظ ساختارها و نهادهای جامعه باز است. خود مؤسسه و رسانه های غربی، فعالیت بنیاد مذکور را از کمک انسان دوستانه گرفته تا بهداشت عمومی و رعایت حقوق بشر و اصلاحات اقتصادی عنوان می کنند، ولی عده ای به خاطر دوست داشتن این مؤسسه در انقلاب های رنگی، هدف این مؤسسه را براندازی نرم و خاموش کشورهای مختلف می دانند. سوروس در بیش از ۳۰ کشور جهان از جمله جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ازبکستان، اوکراین، تاجیکستان، روسیه، گرجستان،
قرقیزستان، قزاقستان و مولداوی دارای نمایندگی های فعال است. بنیاد سوروس با فعال کردن مراکز مطالعاتی در کشورهای مختلف و سپس با ارزیابی مخالفات دولت مرکزی و سپس با ارزیابی مخالفان دولت مرکزی و حمایت از مطبوعات مخالف دولت، زمینه را برای انقلابی آرام و به شکست کشاندن دولت و یا حکومت فراهم می نموده است.عمده ترین فعالیت این بنیاد در حوزه کشورهای آسیای میانه و قفقاز است.
بنیاد سوروس از مؤسسات و مراکزی که به دنبال ایجاد «نافرمانی مدنی» در جمهوری اسلامی ایران هستند، حمایت می کند. مهم ترین مورد آنف حمایت و پشتیبانی بنیاد سوروس از مرکز آمریکایی “ویلسون” است که «هاله اسفندیاری» از مدیران بخش خاورمیانه ای آن می باشد. طبق اعترافات اسفندیاری، بنیاد سوروس با حمایت از برنامه خاورمیانه ای مرکز ولسون، به دنبال ایجاد یک شبکه ارتباط غیررسمی در ایران در جهت عملی نمودن اهداف براندازی نرم بوده است. (۱۲)
کیان تاجبخش مدیر و نماینده بنیاد آمریکایی سوروس در ایران اجرایی کردن اهداف بنیاد سوروس را از طریق راه اندازی کارگاه های مطالعاتی با حضور دانشجویان و جوانان و تدریس اصول و مبانی شبکه سازی اجتماعی به مثابه اصلی ترین مبنای براندازی نرم حکومت ها دنبال نموده است. وی از سال۱۳۸۳ با حضور در کلاسهای “جامعه شناسی” پیرامون کیفیت “شبکه سازی اجتماعی” در مقام یک “سرمایه اجتماعی” سخنرانی کرده است. “کیان تاجبخش” با چاپ کتاب “سرمایه اجتماعی اعتماد، دموکراسی و توسعه” در مهرماه ۱۳۸۵ که یک نظریه اجتماعی و استراتژیک و الگویی ساختاری را برای سرمایه های پنهان براندازی نرم صورتبندی می کند، نسخه ایرانی اندیشه های براندازانه فرانسیس فوکویامارا در این حوزه به ادبیات شبه روشنفکری ایران وارد کرده است. همگام با طرح “شبکه سازی” و “نهادسازی” اجتماعی بنیاد جرج سوروس یهودی در ایران، “کیان تاجبخش حضوری پررمز و راز در حلقه های فرهنگی و هنری نیز دارد. از اظهارنامه های عجولانه و تند مقالات کاخ سفید و رسانه های متعلق به آنها به نظر می رسد که این روزها، زمان تعیین کننده ای برای جریان حامی براندازی نرم جمهوری اسلامی ایران بوده است.
خشم مقامات آمریکایی از دستگیری حلقه های زنجیره بنیاد سوروس در ایران نشان می دهد که دولت جمهوری اسلامی ایران، نقطه امید ایالات متحده را که موفقیت تمام سیاست هایش (از قبیل ایجاد فشار روانی بر مردم و القای ناکارآمدی دولت، خالی کردن صحنه از حضور مردم در بحث هسته ای، بزرگنمایی مشکلات معیشتی مردم و تحقیر نمودن، دستاوردهای اقتصادی، جنجال آفرینی های صنفی در دانشجویان، معلمان، کارگران و زنان و القای وجود مشکلات دهشتناک حقوق بشری) معطوف به آن شده بود، کور کرده است؛ چرا که هر کدام از این موارد نیز از به وجود شبکه سازی های اجتماعی و حمایت های کلان مالی از آنها داشته است.
پی نوشت
* مدرس دانشگاه تهران (پردیس قم)
۱ Color revolution. http:/www.iranpressnews. com/blue.
۲. velvet.
revolution. http://en. Wikipedia.org/wiki/Color-revolution.
۳. Flower revolutions.
http:/www.roshangari.net/as/d.s.cgiart=20050418191809.html.
۴. http:/www.marxist.com/ukraine-farsi-kalantari-5. htm
۵. Rose Revolution
۶. Orange Revolution
۷ Tulip Revolution
۸. همان.
۹ Cedar Revolution
۱۰. Soros Foundation
۱۱ Open Society Institute- OSI
۱۲. جهت اطلاعات بیشتر در این رابطه ر.ک: /wikipedia.org/wiki/
منبع: ماهنامه آموزشی اطلاع رسانی معارف ۴۹
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
یزد دانلود |
دانلود فایل علمی 