فایل ورد کامل مقاله قوم ماد؛ تحلیل تاریخی ساختار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نخستین دولت ایرانی در جهان باستان
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
فایل ورد کامل مقاله قوم ماد؛ تحلیل تاریخی ساختار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نخستین دولت ایرانی در جهان باستان دارای ۲۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد فایل ورد کامل مقاله قوم ماد؛ تحلیل تاریخی ساختار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نخستین دولت ایرانی در جهان باستان کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله قوم ماد؛ تحلیل تاریخی ساختار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نخستین دولت ایرانی در جهان باستان،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله قوم ماد؛ تحلیل تاریخی ساختار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نخستین دولت ایرانی در جهان باستان :
قوم ماد
تپه هگمتانه
تپه هِگْمَتانه تپهای تاریخی با پیشینهای متعلق به دوران مادها است که در شهر همدان قرار دارد.
پیشینه و نام
امروزه عموم باستان شناسان، تپه باستانی هگمتانه، واقع در مرکز شهر همدان را – که وسیعترین تپه باستانی ایران است – بقایای ابنیه کاسی، مادی، هخامنشی و بعد از آن میدانند. مساحت این تپه حدود ۳۰ هکتار میباشد، که با در نظر گرفتن بخشهایی که جزء محدوده تپه باستانی بوده، ولی اینک ساختمانهای مسکونی بر روی آن ساخته شده، به بیش از ۴۰ هکتار نیز میرسد.
این تپه بیضی شکل، در داخل محدوده شهر فعلی همدان در دو سوی خیابان اکباتان واقع
شدهاست. «هگمتانه» یا «هنگمتانه» که به زبان پارسی قدیم به معنی محل تجمع بوده، ترکیبی از دو واژه «هنگ» به معنی «جا» و «متانه» به معنی «تجمع» است. این واژه در زبان یونان به صورت «اکباتانا» در آمدهاست و در کتیبههای عیلامی به صورت «آگ ماتونو» آمدهاست. برخی نیز معتقدند: «امدانه» یا «آمادای» که در کتیبه پلیسر پادشاه آشور آمده، به این محل اطلاق میشدهاست. «هگمتانه» در زبان ارمنی «اهمتان»، در زبان سریانی و پهلوی «اهمدان» و در گویش نویسندگان عرب «همدان» و در تورات «احتمانا» گفته شدهاست.
همچنین، سکههایی از عهد ساسانی کشف شده که محل ضرب آنها «اهمتان» قید شدهاست. نخستین اشاره مکتوب به نام مادها و سرزمین ماد، در سالنامه بیست و چهارم سارل مانزر سوم (۸۳۶ قبل از میلاد) و سارگن دوم (۷۱۵ قبل از میلاد) بودهاست که از این قوم و سرزمین آنان به نام «مادای» یا «آمادای» یاد کردهاند.
سرزمین ماد
ماد نام سرزمینی بود که تیره ایرانی مادها در آن ساکن بودند. این سرزمین دربرگیرنده بخش غربی فلات ایران بود. سرزمین آذربایجان فعلی در شمال غربی فلات ایران را با نام ماد کوچک و ناحیه امروزی تهران ( ری )،حوزه شمال غربی کویر مرکزی، همدان، کرمانشاه، لرستان، و کردستان را با نام ماد بزرگ میشناختند. پایتخت ماد در گذشته هگمتانه نام داشت که بعدها به اکباتان تغییر نام داد.
اقوام ماد
سرزمین ماد
مطابق منابع کهن آشوری و یونانی و ایرانی در مجموع معلوم می گردد که سه قوم از شش قوم تشکیل دهندهً اتحاد مادها یعنی بوسیان (کردوخی ها و میتانی ها) ، ستروخاتیان (ساگارتی ها، کرمانجها) وبودیان (لرها) متعلق به کردها و لرها بوده و سه قوم مادی دیگر عبارت بوده اند ازآریزانتیان (قوم نجبای ماد) که درحدود کاشان میزیسته اند و مغها که در ناحیهً بین رغهً آذربایجان (مراغه) و رغهً تهران ( ری ) ساکن بوده اند و سرانجام پارتاکانیان (یعنی مردمی که درکنار رود زندگی می کنند) همان مردم منطقهً اصفهان بوده اند.
مطابق منابع یونانی، در سرزمین کمنداندازان ساگارتی (زاکروتی، ساگرتی) (همان استان کرمانشاهان کنونی) مادی های ساگارتی میزیسته اند که شکل بابلی – یونانی شدهً نام خود یعنی زاگروس (زاکروتی، ساگرتی) را به کوهستان غرب فلات ایران داده اند. نام همین طوایف است که در اتحاد طوایف پارس نیز موجود است و خط پیوند خونی طوایف ماد و پارس منجمله از منشا همین طایفه ساگارتی ها (زاکروتی، ساگرتی) است، طوایف پارس قبل از حرکت به سوی جنوب دورانی طولانی را در مناطق ماد ها بوده و بعدها رو به جنوب رفته اند.
دوران مادها
آشوریان باستان به شهرهای قوم کاسی، عنوان «کار کاشی» داده بودند، که “ ک
ار“ به معنی قرارگاه یا منزلگاه و “ کاشی “اسم قوم“ کاسی“ است.
آشورشناسان و مادشناسان، جملگی این کارکاشی (یا شهر کاسیان) را منطقه کنونی همدان دانستهاند. پروفسور گیریشمن، باستانشناس معروف فرانسوی، معتقد است که اسم قبلی هگمتانه، «اکسایا» یعنی شهر کاسیها بودهاست و در مجموع اعتقاد غالب بر این است که شهر هگمتانه را یکی از اقوام آریایی بنام مادها ساختهاند و نخستین دولت ایرانی را در آن بنا نهادهاند. ولی نتایج تحقیقات، بیانگر آن است که شهر هگمتانه، پیش از انتخاب به پایتختی توسط مادها وجود داشته و مردمانی از قوم کاسی در آن زیستهاند. سپس بازماندگان قوم کاسی، بعدها با طایفهای از آریاییها، قوم موسوم به ماد را پدید آوردهاند و با غلبه بر دولت تجاوزگر آشوری، دولت ماد را بنیان گذاشته و و پایتخت خود را «کارکاشی» قرار دادهاند و از آن به بعد، این شهر هگمتانه نام گرفتهاست.
‘مادها، گروهی از اقوام آریایی بودند، که از جنوب سیبری به سمت فلات ایران حرکت کرده و در غرب ایران ساکن شدند. عواملی مانند: رشد اجتماعی و فرهنگی، تماس با گروههای بومی ساکن فلات ایران، وجود همسایگانی قدرتمند و احساس نیازهای جدید سیاسی و اجتماعی، آنها را وادار به اتحاد و ایجاد حکومتی مقتدر نمود، به طوری که قویترین قوم آن روزگار یعنی آشوریها را، برای همیشه از صفحه روزگار محو کردند.
گزارشات مورخین یونانی از ساختار قلعه
اسکلت انسانی در موزه هگمتانه که به همان شکل کشف شده نگهداری میشود
روایات مورخین یونانی نیز حاکی است که این شهر در دوره مادها (از اواخر قرن هشتم تا نیمه اول قرن ششم قبل از میلاد)، مدتها مرکز امپراتوری مادها بودهاست و پس از انقراض آنها نیز به عنوان یکی از پایتختهای هخامنشی (پایتخت تابستانی و احتمالاً محل خزانه آنها) به شمار میرفتهاست. گفتههای هردوت مورخ یونانی، در قرن پنجم قبل از میلاد، مهمترین ماخذ تاریخی در این مورد است. وی بنای اولیه این شهر را به «دایااکو» نخستین شهریار ماد نسبت میدهد (۷۲۸ قبل از میلاد). هردوت اوضاع سیاسی و اقتصادی نامناسب قوم ماد را در دستیابی دیااکو به قدرت موثر میداند.
دیگر مورخین یونانی چون پلیبیوس، کنزیاس، ژوستین و گزنفون نیز درباره هگمتانه مطالبی جمع آوری کردهاند. دیااکو پس از اینکه هگمتانه را به پایتختی خود برگزید، تصمیم به ساخت کاخی عظیم و مستحکم، به صورت هفت قلعه تو در تو، گرفت. به طوری که کاخ پادشاهی و خزانه، در درون قلعه هفتم قرار داشته باشند. دیااکو به تقلید از رنگ آمیزی قصرهای بابلی دستور داده بود، کنگرههای هر قلعه را به رنگی مخصوص در آورند.
به این ترتیب: رنگ کنگرههای قلعه اول؛ سفید، دومی؛ سیاه، سومی؛ ارغوانی، چهارمی؛ آبی، پنجمی؛ نارنجی و کنگره در باروی داخلی؛ سیمین و زرین بودند. محیط بیرونیترین دیوار ق
لعه، تقریباً به اندازه حصار شهر آتن بودهاست.
قصر شاهی، که در آخرین قلعه درونی بر پا شده بود، دارای صدها اتاق بوده و مردم نیز خانههای خود را بیرون این قلعهها و در کنار آن ساخته بودند. بنا به درخواست دیااکو، قوم ماد شهرهای کوچکی را که در آن میزیستهاند، رها ساخته و پایتخت را مورد توجه قرار دادند و در اطراف قلعه شاهی، خانههای خود را بنا کردند.
پلی بیوس مورخ یونانی (۲۰۴ تا ۱۳۲ قبل از میلاد) مینویسد: «در دامان کوه اورنت، («اورنت» یا «اورانتس» = الوند)، شهر هگمتانه با قلعه و ارگ مستحکم و حیرتآوری قرار گرفته و قصر شاهی در داخل آخرین قلعه آن استوار گردیدهاست. وضع ساختمانی، آرایش عجیب و تزئیناتی که در آن به کار رفته به نحوی بوده، که توصیف آن مبالغهآمیز به نظر میرسد. چوبهایی که در آن به مصرف رسیده، پوشیده از زر و سیم است. درها، ستونها و رواقهای آن، با هزاران گونه کندهکاری و نقش و نگار آراسته شدهاند. یک دیوار بیپیرایه و یک تیر عاری از زیور، در آن کاخ نیست. حتی کاشیهایی که زینتبخش «ازارهها» و دیوارههای درونی قصر است، با پوششی از آب نقره، سیم اندود گشته و همه چوبها از جنس سرو و کاج هستند.»
کنزیاس مورخ یونانی و پزشک معروف اردشیر دوم هخامنشی (۴۰۴ تا ۳۰۵ قبل از میلاد) مینویسد: ««سمیرامین» ملکه آشور، پس از دیدن وضعیت شهر و موقعیت مناسب آن دستور داده، که برای او در آنجا کاخی بسازند و چون دیدهاست که در شهر جدیدالاحداث کمبود آب وجود دارد، دستور داده تا با صرف هزینهای گزاف، نهری ساخته و آب دریاچهای را که در آن سوی کوه اورنت (الوند) است، به این شهر سرازیر نمایند.»
ابوبکر احمد بن محمد اسحاق همدانی – معروف به ابن فقیه – در کتاب البلدان خود، که در حدود سال ۲۹۰ هجری به تحریر درآمده، به نقل از یکی از دانشمندان پارسی مینویسد: «همدان بزرگترین شهر جبال و حدود چهار فرسنگ در چهار فرسنگ بودهاست.»
بخت النصر بعد از فتح و ویرانی بیت المقدس، فرماندهای به نام صقلاب را به قصد تصرف همدان میفرستد، ولی وی با عدم موفقیت مواجه شده و طی نامهای به بخت النصر مینویسد: «من به شهری آمدهام، دارای بارویی بلند و سرکش و مردمی بسیار و کوی و برزنهایی فراخ و رود
های فراوان.».
دوران هخامنشیان
پس از انقراض مادها، هر چند هگمتانه مرکزیت نخستین را نیافت، ولی به جهت قرار گرفتن در مسیر راه شاهی، که پارسه (تخت جمشید) را به سارد متصل میکرد، به عنوان پایتخت تابستانی هخامنشیان مورد توجه خاص بود و از این رو آن را آباد کردند.
در زمانی که داریوش سوم با اسکندر مواجه میشود، هگمتانه به صورت ویرانهای بودهاست. ولی داریوش سوم بنا به پیشنهاد یاران خود، دستور میدهد در میانه شهر، کوشکی بزرگ که آن را ساروق مینامیدند، بسازند. در این کوشک، سیصد مخفیگاه برای گنجینهها و داراییها بر پا شد و برای آن هشت درب آهنین ساختند، که همه دو اشکوبی (دو لختی) و هر اشکوب، به بلندای دوازده گز بود.
چنانکه ملاحظه شد، درباره چگونگی احداث و نام بنیانگذاران هگمتانه در بین مورخین یونانی، ا
تفاق نظر وجود ندارد. مورخین اسلامی نیز در این زمینه با یکدیگر اختلاف نظر دارند. در مورد محل دقیق آن هم نظریات متفاوتی ارائه شدهاست. گر چه اکثر مورخین، پژوهشگران و باستان شناسان مانند مرحوم مصطفوی، پرفسور گیریشمن، اشمیت، لوشای و پرا دارا، تپهای را که هم اکنون در شهر همدان به نام هگمتانه معروف است، محل اصلی شهر باستانی هگمتانه میدانند.
نتایج حفاریهای تپه هگمتانه
در حفاریهای باستانشناسی سالهای اخیر در تپه هگمتانه مشخص شدهاست که محل کاخ و بناهای اشاره شده، در تپه هگمتانه کنونی واقع بودهاست.
از جمله ویژگیهای شهر باستانی هگمتانه، معماری و طرح و نقشه منظم این شهر بوده، که در بین آثار باستانی به دست آمده کمسابقهاست. آثار کشف شده حاکی از وجود یک شبکه منظم و پیشرفته آبرسانی در شهر حکومتی مادها و پارتها است. در فواصل بین کانالهای آب رسانی، معابری بر عرض ۵/۳ متر وجود داشته و کف این معابر، تماماً با آجرهای مربع شکل و منظمی، مفروش بودهاست. تحقیقات نشان داده که در فواصل ۳۵ متری بین معابر، دو سری واحدهای
ساختمانی قرار دارند، که هر کدام شامل یک حیاط مرکزی (هال) است، با اتاقها و انبارهایی به صورت قرینه در گرداگرد آن. به شکلی که هر واحد ساختمانی، فضایی در حدود ۵/۱۷ * ۵/۱۷ متر را در بر میگیرد. معابر مذکور با عرض ۵/۳ متر و پی بندی آجری در بخش وسیعی از تپه گسترش داشته و جهت شمال شرقی به جنوب غربی دارند.
پیشینه حفاریهای علمی این تپه، به سال ۱۹۱۳ میلادی بر میگردد، که هیئتی فرانسوی از طرف موزه لوور پاریس به سرپرستی شارل فوسی، کاوشهایی در تپه هگمتانه انجام داد. ولی نتایج این کاوشها هیچگاه منتشر نشد.
در طی ۱۰ فصل حفاری انجام شده از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۸، که حدود ۱۴۰۰۰ متر مربع از بقایای این شهر مورد کاوش قرار گرفت، یکی از کهنترین دورههای تمدّن بشری نمایان شدهاست. همچنین یک حصار طولانی به ارتفاع ۹ متر و دو برج عظیم و کمنظیر در درون آن کشف شدهاست. از جمله کاوشهای علمی سال ۱۳۶۲ تا کنون که به سرپرستی آقای دکتر محمد رحیم صراف به انجام رسیده، منجر به شناسایی شهر بزرگی در دل تپه هگمتانه شدهاست.
همچنین ادامه کاوشها، بخشهایی از حصار عظیم شهر به قطر ۹ متر و ارتفاع ۸ متر را آشکار ساختهاست. این حصار در فواصل معین، دارای بر جهان عظیم بوده، که هگمتانه قدیم را در بر میگرفتهاست.
به طور کلی این تپه در طول یکصد سال اخیر بارها مورد حفاری باستان شناسان داخلی و خارجی قرار گرفتهاست. ضمناً در طول حفاریهای انجام شده، آثار ارزشمند و بینظیری کشف گردیده، که اغلب متعلق به دوران هخامنشیان و نیاکان آنهاست.
لوحها
• لوح زرین به نام «آریارمنه»: این لوح از زرِ ناب و به ابعاد ۱۲ در ۸ سانتیمتر و دارای ۱۰ سطر به خط میخی است. «آریارمنه»، جدِّ داریوش اول است. بنا به اظهار نظر باستانشناسان، این لوح قدیمیترین اثر تاریخی است ودر موزه برلن آلمان نگهداری میشود.
لوح زرین به نام (آریارمنه) این لوح از زرناب است به ابعاد ۱۲در ۸ سانتیمتر – دارای ۱۰ سطر به خط میخی است. آریا رمنه جد داریوش اول از شاهان هخامنشی است. بنا به اظهار نظرباستا نشتاسان این لوح قدیمیترین اثر تاریخی میباشد ودر موزه (برلن آلمان) نگهداری میشود.
• لوح زرین به نام «ارشام»: ابعاد این لوح ۸ در ۱۳ سانتیمتر است. لوح به خط میخی واز دوره هخامنشینان بجا ماندهاست. این لوح در اختیار مجموعه شخصی مارسل ویدال امریکائی است.
• در سال ۱۴۰۷ هنگام پی کنی خانهای در روی تپه هگمتانه دو قطعه لوح یکی طلا و دیگری نقره به اندازه هم پیدا شدند. ابعاد هر لوح ۱۹ در ۸/۱۸ سانتیمتر است و خطوط نوشته شده به خط میخی و محتوای هر دو نوشته یکی هست. لوح نقرهای در موزه کاخ مرمر و دیگری در موزه ایران باستان در تهران نگهداری میشوند.
• لوح زرین به نام داریوش دوم: این لوح از زرناب به ابعاد ۵/۲۰ در ۵/۱۸ سانتیمتر و خطوط نوشته
شده ۲۳ سطر به خط میخی است. این لوح خارج از کشور بودهاست که بهوسیله موزه ایران باستان خریداری گردید و اکنون جزو گنجینههای موزه ایران باستان است. لوح دیگری به ابعاد ۲/۱۶ در ۱۳ سانتیمتر یافت شده که دارای ۲۹ سطر به خط میخی است و در سال ۱۳۳۱ خریداری شده و در حال حاضر در موزه ایران باستان نگهداری میشود.
• لوح زرین به نام اردشیر دوم: این لوح به نام اردشیر دوم پسر داریوش دوم هخامنشی و ابعاد آن لوح ۱۳ در ۱۳ سانتیمتر و دارای ۲۰ سطر به خط میخی است که در روی زر ناب حک گردیدهاند.
دیگر اشیاء یافتشده
خمرههایی مخصوص غذا و آب که در موزه هگمتانه نگهداری میشوند
• کوزهای شکسته، به جا مانده از دوره خشایار شاه (پسر داریوش اول). این کوزه از نقرهاست که قطر دهانه آن ۵/۷ سانتیمتر و ارتفاع آن ۱۲ سانیتمتر است. خطوطی میخی بر این کوزه نقره حکاکی شدهاست که برخی از کلمات آن باقی است و برخی دیگر روی تکههای شکسته شده بود و مفقود ماندهاست. این کوزه دوره هخامنشی که در خارج از کشور بودهاست خریداری گردیده و در حال حاضر در موزه ایران باستان نگهداری میشود.
• بشقاب نقرهای با قطر دهانه ۲۰ سانتیمتر از دوره هخامنشی. این بشقاب در سال ۱۳۲۴ از طرف موزه ایران باستان خریداری و به کشور بازگردانده شد و در موزه ایران باستان تهران نگهداری میشود.
• بشقاب یا جام نقره مربوط به دوره اردشیر اول. قطر دهانه آن ۷/۲۶ سانتیمتر است. این بشقاب در اختیار موزه مترو پولیتن نیویورک است. در لبه داخلی بشقاب به خط میخی یک سطرطولانی نوشته شدهاست که ترجمه آن این است: «اردشیر شاه بزرگ، شاه کشورها پسر خشایار شاه، خشایارشا پسر داریوش شاه هخامنشی [بود] که این جام سیمین را [برای] کاخ پادشاهی خود درست کرد.»
• ظرف طلا که مانند کاسهای است گود که رویه بیرونی آن دارای برجستگهائی است. این نقوش از لبه ظرف شروع شده و در وسط برآمدگی تکرار میشود. بین برجستگیها و لبه بالائیِ ظرف یک سطرخط میخی نقره شده جملهای به زبان پارسی باستان بابلی- عیلامی تکرار میشود و ترجمه فارسی «داریوش شاه بزرگ» است. قطر دهانه ظرف ۴/۱۸ سانتیمتر و ارتفاع آن ۷/۱۰ سانتیمتر است. این کاسه طلائی دوره هخامنشی، گذشته از ارزش باستانشناسیای که دارد میتواند از نظر هنر طلاکاری و ظرافت یکی از کارهای هنری منحصر به فرد محسوب گردد. این ظرف جزو مجموعه گورگیان در نیویورک است.
• پایه ستون سنگی مربوط به اردشیر دوم. این پایه ستون مربعی است به طول ضلع ۹۳ سانتیمتر که از سنگ یک تکه ساخته شده؛ بطوری که مربع زیرین بزرگتر و در روی آن مربع وسط شال ستون بصورت دایره روی مربع وسط قراردارد. در حاشیه فوقانی مربع زیرین این ته ستون کتیبهای به خط میخی کنده شدهاست که ترجمه آن چنین است: «ستون سنگی کاخ آپادانا اردشیر بزرگ;پسر داریوش شاه هخامنشی;». از قرار معلوم این ته ستون سنگی پیش از سال ۱۳۱۴ در تپه
هگمتانه بدست آمده و تا سال ۱۳۲۸ دراخیتار اداره فرهنگ وقت (آموزش و پرورش) بودهاست. سپس به موزه ایران باستان تحویل داده شد و در حال حاضر در همان موزه نگهداری میشود.
• ته ستون دیگری به نام اردشیر دوم هخامنشی. پایه ستونی از سنگ با ۷ سطر کتیبه به خط میخی مربوط به اردشیر دوم که در تپه هگمتانه پیدا شد و درحال حاضر در تملک شخصی است در انگلستان. کتیبهای که بر این ته ستون نوشته شدهاست از این قرار است: «اردشیر شاه بزرگ،
شاه شاهان، شاه کشورها، شاه این سرزمین، پسر داریوش شاه [که] داریوش پسر ارد شیر شاه [و] اردشیر پسر خشایار شاه [و] خشایارشا پدر داریوش شاه [و] داریوش پسر ویشتاسب هخامنشی [بودند]، این کاخ را به لطف اورمزد و ناهید و مهر مرا از همه بدیها حفظ فرمایند و آنچه من ساختهام از گزند و آسیب محفوظ دارند.»
بنا به گزارش کتاب هگمتانه تا امروز (چاپ سال ۱۳۳۲)، ۸ قطعه لوح زرین و سمین از کشفیات تپه هگمتانه و تخت جمشید بدست آمده که ۵ لوح طلا و یک نقره مربوط به تپه هگمتانه همدان است و تنها یک لوح طلا و یک نقره مربوط به تخت جمشید است. همین نکته اهمیت تاریخی و باستانی تپه هگمتانه را بهتر از هر مطلبی دیگر نشان میدهد.
مادها و پانترکیسم
یکی از قربانیان بزرگ پروژهی تمدنخواری «پانترکیسم»، قوم ایرانی «ماد» است. هر چند تاکنون اشرار پانترکیست نتوانستهاند هیچ گونه مدرک و سندی را در اثبات ادعای خود مبنی بر «ترک» بودن قوم «ماد» عرضه کنند، اما در مقابل، آریایی بودن مادها چنان مستند و مستدل است که همواره در نزد محققان و مورخان، ایرانی (آریایی) بودن قوم ماد، بدیهی تلقی شده است.
۱ شماری از مورخان باستان، به صراحت، مادها را «آریایی» خواندهاند؛ مانند هردوت [VII/62؛ فرای، ص ۴ و ۴۱۱]، استرابون [XV/2.8؛ پیرنیا، ص ۱۶۰] و موسا خورنی [I/29؛ فرای، همانجا].
۲ نام شاهان و سرداران ماد که در متون آشوری و یونانی و پارسیباستان ذکر گردیدهاند (مانند: فْرَوَرتی، اوُوَخْشَترَ، اَرشْتْیوَییگَ، شیدیرپَرنَ، تَخمَسپادَ و…) [کمرون، ص ۱۱۰، ۱۱۷، ۱۳۲؛ بویس، ص ۶-۳۲؛ کتیبهی DB,II/33]، همگی به آشکارا «آریایی» هستند و نه آسیانیک یا سامی یا از
همه محالتر: ترکی!
۳ واژگان بازمانده از گویش مادی [مانند: Farnah (= فر)؛ Paradayda (= پردیس)؛ Vazraka (= بزرگ)؛ Vispa (= همه)؛ Spaka (= سگ)؛ Mitra (= مهر)؛ Xshayathia (= شاه)] [دیاکونوف، ص ۶-۶۵؛ لغتنامهی دهخدا، مقدمه، ص۱۰؛ فقیه، ص۱۷۲] در زبان پارسی باستان، و نیز تصریح «استرابون» به «آریایی» بودن زبان مادها و پیوند و همسانی آن با زبانهای پارس و بلخ و سغد [XV/2.8؛ پیرنیا، ص۱۶۰] و نیز کلام داریوش بزرگ ـ که زبان مادها و پارس ها را در یک گروه قرار میدهد [کتیبهی DPg؛ بریان، ص۴۰۸ و ۴۰۶]، نشانهی روشن «آریایی» بودن زبان مادهاست و نه ـ فرضاً ـ ترکی بودن آن!
۴ بناهای مذهبی (معابد) یافته شده در سکونتگاههای مادها [سرفراز و فیروزمندی، ص۶۴، ۵۸،۵۵] و نیز نامهای خاص مادی که با اسامی دینی آریایی ترکیب شدهاند (مانند: Mazdakku, Bagparna, Auraparnu, Artasiraru, Bagdatti, Bagmashda) [کمرون، همانجا؛ بویس، همانجا] به آشکارا تعلق مذهبی قوم ماد را به اندیشهها و آیینهای دینی هندوایرانی (آریایی) و شاید زرتشتی، نشان میدهد و نه تعلق به «شَمَنیسم» و گرگپرستی ترکی را!
و ;
حال، با این اوصاف چه گونه میتوان قوم ماد را که عنوان، زبان و فرهنگ، دین و در یک کلام، تمام هویتاش «آریایی»ست، بی هیچ دلیل و سندی، سادهلوحانه «ترک» دانست؟!
بیش از همه باید از کتاب Oppert باستان شناس فرانسوی نام برد که مادها را به حدس و گمان التایی و ترک دانسته است.باید خاطر نشان کرد که اظهار نظر این نویسنده قبل از کشفیات باستان شناسی و سنگ نبشته های اشوری و ایلامی و پیش از پیدایش تحقیقات علمی صورت گرفته
است.بعدها با کشف سنگ نبشته های ایلامی و اشوری و به دنبال حفریات شوش،اسناد و مدارک جدیدی به دست امد که سهو oppert را اشکار کردو دهها و صدها محقق و تاریخ شناس بزرگ آریایی بودن مادها را اعلام کردند.در زیر تنها به نوشته دو تن از بزرگترین باستان شناسان،یک ایرانی و یک خارجی اشاره می کنیم.
مشیرالدوله در کتاب ایران باستان که در دهه اول قرن چهاردهم هجری نوشته شده است،پس از بیان اینکه مادیها مردم آریا نژاد بودند با ارائه اسناد و دلایل معتبر خطای این خاور شناس فرانسوی را اشکار کرده و نوشته است:
‹‹اُپرت›› در ان زمان که هنوز تحقیقات کافی در باره مادها نشده بود به اشتباعه مادها را التاییی
(مغول )پنداشته و اکنون با اکتشاف کتیبه ایلامی بیستون مبنا و پایه و عقیده Oppert باطل شده و دیگر کسی بر اریایی بودن مادها تردید ندارد و محقق است که مادیها شعبه ای از ارینهای ایرانی بوده اند.۱
دیاکونوف نیز در کتاب تاریخ ماد که حاوی اخرین کشفیات علمی در باره مادها است اظهار نظر اُپرت را در یک بخش مفصل بیست صفحه ای تحت عنوان‹‹زبان شناسی››رد کرده و نوشته است:‹‹اظهار نظر اوپرت کهنه و بی اساس و مردود است،زیرا این اظهار نظر مربوط به زمانی است که هیچ اطلاعی از سنگنبشته های ایلامی و حفریات شوش و دیگر اسناد و دستاوردهای باستانشناسی وجود نداشت››،در واقع در سراسر کتاب دیاکونوف گواه اریایی بودن مادها(اذربایجانیها)است.
مادها قومی آریایی نژاد بودند که در آغاز قرن هفتم تا پایان قرن هشتم پیش از میلاد دولت ماد را تاسیس نمودند.
آنها سرزمین ماد را به دو قسمت تقسیم کردند:
نخست ماد بزرگ که مشتمل بر نواحی مرکزی و غربی ایران تا حدود کردستان و کوههای زاگرس
می گشت و به آن گاهی مادراگیانا که ری و اطراف آن را در بر داشت نیز اطلاق می کردند.
دوم ماد کوچک که شامل آذربایجان می گشت. نام قوم ماد و کشور ایشان مکرر در کتیبه های آشوری آمده است.
حاکمان ایشان در اوایل کار دست نشانده ی دولت بزرگ آشور بودند و به پادشاهان آن باج می دادند.
دولت ماد شکل می گیرد
بنیانگذار دولت ماد امیری به نام دیااکو است.
وی در آغاز مردی دهقان بود و چون رفتار و کرداری نیک داشت و به عدالت در میان مردمان رفتار می کرد ، مردم او را به پادشاهی برگذیدند. وی همدان را به پایتختی خود اختیار کرد و در آن بر روی تپه ی هفت قلعه ی تو در تو ساخت و هر یک را به رنگ مخصوصی در آورد.
نام این شهر در کتیبه های آشوری آمادانه آمده و چون آشوریها مادها را آمادا می خواندند لفظ آنه در آخر این کلمه ، پسوند مکان است و بنا بر این یکی از نظرات بر این است که همدان به معنی جایگاه و محل مادها می باشد. همدان را به زبان پارسی هخامنشی ( هگمتانه ) می گفتند.
دیااکو پنجاه سال بر قوم خود حکومت کرد ودر این مدت به متحد ساختن طوایف پراکنده ی مادی پرداخت ملی چمن آشوری ها بر ایران تسلط داشتند از اتحاد اقوام ایرانی نا را ضی بودند ، دیا اکو را از حکومت برداشته و او را به شام تبعید کردند.
بعد از او پسرش فرورتیش بر تخت پادشاهی نشست. در صدد اتحاد با دولت اورارتو بر ضد آشور افتاد ولی در نبرد مقابل سپاه جنگ آزموده ی آن دولت تاب مقاومت نیاورد و شکست خورده در میدان نبرد کشته شد.
دولت ماد در اوج قدرت
هووخشتره بزرگترین پادشاه ماد است. از شکست پدرش در برابر آشور درس عبرت گرفت و دانست که باید به فکر آماده کردن ارتشی منظم باشد.
پس از تشکیل سواره نظامی نیرومند بر آن شد که کشور ماد را از تسلط آشوریان برهاند. از این رو به آشور تاخت و پایتخت آن کشور را که نینوا نامیده می شد و در نزدیکی کشور موصل امروزی بود محاصره کرد. نزدیک بود که شهر سقوط کند که ناگهان خبر رسید که آریاهای نیمه وحشی سکایی از دربند های قفقاز گذشته و به آذربایجان تاخته اند. هووخشتره محاصره ی نینوا را رها کرده و به جلوی آنها شتافت.
در شمال دریاچه اورمیه نبرد سختی با آنان کرد ولی شکست خورد.
سپس سکها آذربایجان و آسیای صغیر را تا دریای مدیترانه در زیر سم ستوران خود درنوردیدند و در همه جا به غارت وکشتار پرداختند. سکاها مدت بیست و هشت سال در کشور ماد تسلط داشتند تا اینکه هووخشتره ، مادیس سردار ایشان را با گروهی از سرداران آنان به مهمانی دعوت کرد و در حال مستی همه ایشان را کشت و لشکر آنان را از ایران براند. این سکها همان آریاهای نیمه وحشی شمال بودند که در داستانهای ملی تورانی خوانده شده اند.
تسخیر نینوا: هووخشتره پس از راندن سکها با کمک نبوپولاس سارفرمانروای بابل ، که از طرف غرب آشور را مورد حمله قرار داده بود ، ازطرف مشرق به کشور آشور حمله آورد و نینوا را محاصره کرد.
ساراکوس پادشاه آشور چون دید در مقابل حمله ی ماد ها تاب مقاومت ندارد ، خود و خانواده اش را بسوخت و این شهر نامی که یکی از شهر های بزرگ دنیای قدیم بود در سال ۶۱۲ ق.م به دست ایرانیان مادی سقوط کرد و دولت نیرومند و ستمگر آشور از روی زمین بر افتاد.
زبان مادها
از پادشاهان ماد تا کنون هیچ گونه نوشته و کتیبه ای بدست نیامده است ولی آنچه محقق است آن است که زبان مادی که زبان شمال ایران بوده است با زبان ایرانیان دوره ی بعد که پارسی باستان یا زبان جنوب ایران باشد ، تفاوت فاحشی نداشته است. هرگاه زبان مادها که بخش بزرگی از ایران را تا حدود خراسان را در دست داشته اند با زبان پارسی هخامنشی تفاوتی ک
لی می داشت ، هر آینه داریوش و دیگر پادشاهان هخامنشی در کتیبه های خود که آنها را به سه زبان پارسی باستان و آشوری و عیلامی نوشته اند زبان مادی را هم می افزودند تا بخش بزرگی از کشور ایران از فهم آن نوشته ها بی خبر و محروم نمانند. تنها اختلافی که در میان زبان مادی و پارسی بوده اختلاف لهجه است.
هگمتانه؛ ماد یا اشکانی
در پی اظهارات دکتر مسعود آذرنوش در همایش بینالمللی «باستانشناسی ایران؛ حوزه غرب» که با اعلام اشکانی بودن محوطه باستانی هگمتانه، نظریه قبلی که این محوطه مربوط به دوران ماد است را رد کرد، باستانشناسان واکنش نشان دادند.
دکتر آذرنوش در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری(CHTN) بر این نکته تأکید کرد که باید نظرات علمی مختلف و چالشها را با سعه صدر و بلندنظری بپذیریم و ضمن احترام به نظرات یکدیگر، حداکثر انعطاف را در شنیدن آرای دیگران نشان دهیم.
وی با اشاره به اینکه دلایل محکمی وجود دارد که تعلق محوطه هگمتانه به دوران اشکانی را تأیید میکند، گفت: نتیجه آزمایشهای ترمولومینیسیانس که از سوی پژوهشکده حفاظت و مرمت روی آجرها و سفالهای منطقه صورت گرفته، این نظر را تأیید میکند و اعتقاد من بهعنوان یک باستانشناس این است که در مسائل علمی حرف مرد یکی نیست
در راستای بحثهای اخیر، “حبیبالله رشیدبیگی”، مدیر پایگاه میراث فرهنگی و گردشگری هگمتانه یادداشتی باعنوان «نیمنگاهی به کاوشهای باستانشناسی تپه باستانی هگمتانه» به CHTN ارسال و طی آن روند کاوشهای این محوطه را تشریح کرده است:
“از سپیده دم تاریخ ایران تاکنون استان همدان به لحاظ وجود آثار ارزشمند در جایگاه ویژهای قرار دارد و در این میان هگمتانه بهدلیل استقرار و مرکزیت دولت کهن و عظیم ماد، از شهرت جهانی برخوردار است.
مادها از اعقاب آریاییها بودند و پس از اهتمام به زندگی یکجانشینی و اتحاد قبایل خویش در سده هشتم پیش از میلاد، همدان را که پیش از آمدن ایشان اکسایا(AKESSALA: شهر کاسیان) نام داشت، جهت اسکان دائمی خویش انتخاب کردند و آن را هگمتانه نامیدند. جایگاه این پایتخت باستانی در شمال شهر همدان و انتهای خیابان اکباتان کشف شده است و حدود ۴۰ هکتار وسعت دارد.
“هگمتانه” بهمعنای محل تجمع است و از دو واژه پارسی باستان “هگمتا” به معنای گردآمدن و پسوند اسم مکان “نا” تشکیل شده است.
نام قوم ماد در متون باستانی ازجمله کتیبههای آشوری “مادای” و “آمادای” و در منابع کهن ایرانی “مدی” است و از سرزمین ایشان در زبان عیلامی بهعنوان “هال ماتانا” و “ماتاپه”، در زبان یونانی “اکباتانا”، در پارسی باستان “هنگمتنا” و “هگمتان”، در منابع کلیمی “احمتا” و در منابع اسلامی بهشکل “همذان” و “همدان” یاد شده است.
مورخان بسیاری در باب هگمتانه نگاشتهاند. مهمترین مأخذ تاریخی در این مورد، روایات هردوت، تاریخنگار یونانی سده پنجم بیش از میلاد است که براساس آن دیوکس(۷۲۸ ق.م)، نخستین پادشاه ماد، فرمان داد تا کاخی عظیم برای وی بسازند و برگرد آن هفت حصار برپا کنند. حصارهای هفتگانه به طبقههای ممتاز اجتماعی تعلق داشت و هر یک به رنگ یکی از اجرام فلکی، به ترتیب سفید، سیاه، ارغوانی، نیلگون و نارنجی بود. کنگرههای دو باروی داخلی آن نیز با ورقههای سیمین و زرین پوشانده شده بود. این باروها برای مراقبت از کاخ و گنجینه فرمانروا به کار میرفت و مردم عادی باید خانههای خود را بیرون از دیوارها میساختند. پس از انقراض دولت ماد در سده ۵۵۰ ق.م و تأسیس دولت هخامنشی، هگمتانه جهت تختگاه ییلاقی مورد توجه ویژه این دولت قرار
گرفت. هگمتانه در دورههای سلوکی، پارت، ساسانی و دورههای اسلامی نیز از شهرهای مهم بهشمار میرفت.
جستجو برای یافتن شهر مادها از سالها پیش آغاز شده است. ژ.دمرگان و ژ. کیتر از جمله کسانی هستند که بیشتر از دیگران به هکمتانه توجه داشتهاند. شارل فوسی نیز در سال ۱۹۱۳ میلادی در گودال معروف به شتر خواب یا گودال فرانسویها که مقابل موزه هگمتانه قرار دارد، دست به کاوشهایی زد که متاسفانه هیچگونه گزارشی از نتایج آن در دست نیست. پس از یک وقفه نسبتاً طولانی، سرانجام مرکز باستانشناسی ایران به منظور تسهیل کار عملیات باستانشناسی، در سالهای ۱۳۴۷ و ۱۳۴۸ اقدام به خرید منازل مسکونی موجود بر روی تپه هگمتانه کرد و در سال ۱۳۵۲ هیأتی به سرپرستی مهندس مهریار با عنوان “هیأت آمادهسازی تپه هکمتانه تا حدودی کار حصارکشی دیوار خشتی و تخریب بازماندههای منازل مسکونی را به انجام رساند. پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی کاوشهای باستانشناسی در سال ۱۳۶۲ از سوی یک هیأت ایرانی به سرپرستی دکتر محمدرحیم صراف آغاز شد. این پژوهشها تا سال ۱۳۶۷ ادامه یافت و پس از یک وقفه پنج ساله، بار دیگر از سال ۱۳۷۳ دنبال شد و تا سال ۱۳۷۹ استمرار داشت
در تحقیقات علمی مذکور تراشههای متعددی به منظور شناسایی وضعیت تاریخی هکمتانه در اطراف و مرکز تپه، ایجاد شد. در طول این عملیات، گروه کاوش موفق شد شهر بزرگی را که با بهرهگیری از سیستم عظیم معماری ساخته شده بود، شناسایی و بخشهایی از ان را که در مرکز، شرق و جنوب ردیابی شده بود، به تدریج از خاک آزاد کند. دستاورد فعالیتهای گروه باستانشناسی، شناسایی مجموعه ساختمانهای مربعشکل در عمق ۲ تا ۵ متری از سطح تپه
بود که در ابعاد ۵/۱۷ ×۵/۱۷ متر ساخته شده بود. ورودی هر واحد معماری به یک پیشخوان و تالار مرکزی در وسط و سه اتاق جانبی در دو سو ختم میشود. این بناها در دو ردیف موازی و پشت به یکدیگر به صورت قرینه پیاده شده و بین هر دو ردیف بناهای ساخته شده معبری به عرض ۵/۳ متر در جهت شمال شرقی- جنوب غربی ایجاد شده است. مصالح به کار رفته برای ساخت شهر، خشت و آجر در ابعاد متفاوت است.
همچنین ادامه عملیات حفاری باعث شد که بخشهایی از حصار عظیم شهر به قطر تقریبی ۹ متر و ارتفاع باقی مانده ۸ تا ۱۲ متر کشف شود. حصار مذکور که در فواصل معین دارای برجهای عظیم بود، شهر کهن هگمتانه را در بر میگرفت
در ادامه روند کاوش، بخشهایی از سیستم آبرسانی شهر در قالب جویهای متعدد نمایان شد. بخشهایی از این جویها به فاصله نیم متر از حصار کشف شده در شرق هگمتانه و معابر کارگاه جنوبی به دست آمده است
کاوشهای باستانشناسی هگمتانه در سالهای ۱۳۸۰ و ۸۱ متوقف و بار دیگر در سال ۱۳۸۲ از سوی پژوهشکده باستانشناسی با رویکرد توسعه کیفی (علمی) آغاز شد. در این پروسه که توسط پروفسور کریستفبنش استاد دانشگاه سوربن و با انجام روشهای الکتریکی و الکترو مغناطیسی در چندین نقطه تپه باستانی هگمتانه انجام شد، بررسی ژئوفیزیک به عنوان عاملی برای شناخت سطحالارضی و عمقی غیر تخریبی آثار مدنظر قرار گرفت
اما پاسخ بررسی ژئوفیزیک به دلیل وجود لایههای مضطرب شده سطحی منفی بود. در سال ۱۳۸۳ با هدف دستیابی به لایههای باستانی و کرونولوژی تپه برنامه پژوهش لایه نگاری توسط هیأت مشترک پژوهشکده باستانشناسی و مؤسسه پژوهشی دریای اژه و خاور نزدیک، در مرکز محوطه باستانی انجام شد و تا سال ۱۳۸۴ ادامه یافت
در این پژوهش، هیأت جز دستیابی به آثار و بقایای معماری از نوع شطرنجی که قبلاً توسط هیأت باستانشناسی ایران کشف و ردیابی شده بود، در زیر لایه مذکور اثری از لایههای باستانی مشاهده نکرد.
کلیه آثار و نقشههای باستانی از سوی این هیأت مستندنگاری شده، اما گزارشی از فعالیتهای اخیر ارائه نشده است”.
مادها و پارسها
هردوت در روایت خویش از تاریخ ماد، تصویری حاکی از وجود حکومتی کاملاً همبسته و سازمانیافته در ماد و از زمان «دیوکس» Deioces ـ که او را بنیادگذار پادشاهی ماد معرفی میکند ـ عرضه میدارد و از تشکیل گارد شخصی، تأسیس شهر و کاخ پادشاهی، برقراری تشریفات درباری و اتحاد قبایل پراکندهی ماد به دست وی سخن میگوید [هرودت: پیرنیا، ص۲ـ ۱۸۱؛ وحیدمازندرانی، ص۸۰ ـ ۷۹]. اما این تصویر با واقعیتهای موجود همخوانی ندارد. باید توجه نمود که متون وقتِ آشوری، دیَاوکو (Daiaukku) را ـ با فرض این که Deioces هردوت را منطبق بر او بدانیم ـ صرفاً حاکم یکی از شهرهای سرزمین مانا و همدست اورارتوها میداند که در پی یک لشکرکشی قاطع، بازداشت گردید و اقدامات شورشگرانهی وی خنثا شد [کمرون، ص۱۱۵؛ گیرشمن، ص۸۵؛ زرینکوب، ص۸۶؛ پیرنیا، ص۱۷۶]. همچنین از ارتباط این فرد با خاندان پادشاهی ماد (اووخشتر
و ارشتیوییگَ) در منابع پیش از هردوت (مانند متون آشوری) اثری نیست. تنها میتوان چنین گمان کرد که اقدام «دیاوکو» (باز به فرض این که او با Deioces روایت هردوت منطبق باشد) بر ضد قدرت آشور و در همدستی با دولت اورارتو، دهها سال پس از وی، کرداری قهرمانانه به شمار آمده و پس از تعالی شخصیت وی تا حد قهرمانی ملی و اسطورهای برای مادها، در نقش و مقام «سرـ دودمان» خاندان سلطنتی ماد نهاده شده و جای گرفته است.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
یزد دانلود |
دانلود فایل علمی 