فایل ورد کامل مقاله عناصر معماری؛ تحلیل علمی اجزای سازهای و زیباییشناختی در طراحی و ساخت بناها
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
فایل ورد کامل مقاله عناصر معماری؛ تحلیل علمی اجزای سازهای و زیباییشناختی در طراحی و ساخت بناها دارای ۲۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد فایل ورد کامل مقاله عناصر معماری؛ تحلیل علمی اجزای سازهای و زیباییشناختی در طراحی و ساخت بناها کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله عناصر معماری؛ تحلیل علمی اجزای سازهای و زیباییشناختی در طراحی و ساخت بناها،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله عناصر معماری؛ تحلیل علمی اجزای سازهای و زیباییشناختی در طراحی و ساخت بناها :
عناصر معماری
برخی از عناصر
فضاهای ورودی طراحی شده بسیاری از بناهای بزرگ و متوسط علاوه بر فضاهای نامبرده، دارای عناصر متعددی هستند که در این بخش به صورت اجمالی به بعضی از آن ها اشاره می شود.
در
در ورودی یکی از عناصر مهم فضای ورودی به شمار می آید که کارکرد اصلی آن کنترل ارتباط میان فضای درونی بنا و فضای بیرون از آن است. ابعاد و تناسبات در ورودی هر بنا با نوع و کارکرد آن بنا متناسب است. البته برخی از مساجد نخستین، از جمله مسجد مدینه در ابتدا فاقد در ورودی بودند و فضای ورودی در آن ها تنها شامل یک درگاه می شد. ناصر خسرو قبادیانی (قرن پنجم هجری)
درباره ورودی های مسجدالحرام چنین گفته است: (مسجد حرام را هیجده در است، همه به طاق ها ساخته اند بر سر ستون های رخام، و بر هیچ کدام دری ننشانده اند که فراز توان کرد)
جنس در ورودی عموما از چوب و شکل بیشتر آن ها مستطیل بود استفاده از درهایی که شکل آن ها مستطیل نبود، بیشتر از دوره قاجار معمول شد. اهمیت در ورودی بعضی از فضاهای مذهبی یا عمومی چنان زیاد بود که سطح روی آن ها را با گره سازی، منبت کاری تذهیب، نقاشی، میناکاری یا کتیبه نگاری مزین می کردند.
کوبه و حلقه
کوبه هایی بر روی درها نصب می کردند که در ساده ترین شکل، کارکرد آن اطلاع رسانی بود. روی در ورودی خانه ها دو درکوب فلزی نصب می کردند. هر کوبه روی یک لته در قرار می گرفت یکی از آن ها را که چکش می نامیدند، صدای تم تولید می کرد و دیگری را که معمولا حلقه می نامیدند صدای زیر ایجاد می کرد. چکش در مواردی مورد استفاده قرار می گرفت که مراجعه کننده مرد بود و در هنگامی که مراجعه کننده زن بود از حلقه استفاده می کرد. به این ترتیب ساکنان خانه از جنسیت مراجعه کننده مطلع می شدند و خود را آماده می کردند.
کوبه در ورودی بعضی از بناهای بزرگ و مهم، از جمله خانه های بزرگ و اعیان نشین را با طرح های بسیار زیبا متنوع و پر کار چنان می آراستند که بعضی از آن ها را می توان از آثار هنری ارزشمند این مرز و بوم به شمار آورد.
در برخی از دوره های و نیز در بعضی از شهرها چکش را بر روی لنگه راست و حلقه را بر روی لنگه چپ در ورودی نصب می کردند. در مواردی نیز چکش را روی لنگه چپ و حلقه را در روی لنگه راست نصب می کردند. در برخی از موارد منحصرا از واژه کوبه برای نامیدن چکش استفاده می کرده اند.
آستانه
بخشی از چهارچوب در که در پایین چهارچوب قرار دارد، آستانه نامیده می شود. آستانه برخی از درهای را اندکی بلند می ساختند تا تمایز بین دو فضا به بهترین شکل صورت پذیرد و افراد در هنگام انتقال از فضایی به فضای دیگر به تأنی رفتار نمایند. در برخی از دوره ها آستانه معدودی از بناها اچنان اهمیت یافته بود که برخی از مردم آن را می بوسیدند و کسی حق نداشت پای خود را روی آن بگذارد و اگر شخصی مرتکب این کار می شد او را به شدت تنبیه می کردند. کمپفر درباره
آستانه عالی قاپو، چنین گفته است: (عالی قاپو دارای آستانه ایست از مرمر که در تکریم و اجلال پادشاه سهم عمده ای دارد. عابرینی که می خواهند بدون شرفیایی به خدمت شاه به وی عرض ادب و احترام کنند در اینجا به زمین می افتند و این آستانه را می بوسند. به این دلیل تمام واردین دقت تمام مبذول می دارند که سهوا با کف کفش خود این آستانه را ملوث نکنند و در غیر این صورت از نگهبانان کتک جانانه ای می خورند.
سکو
سکو عنصری است که عموما به صورت زوج در دو سوی پیش طاق بسیاری از نمونه های متعلق به هر یک از انواع بناهای سنتی ساخته می شده است. از این عنصر برای نشستن در جلوی یک بنا در هنگام انتظار شخصی یا برای رفع خستگی استفاده می کردند. هم چنین بسیاری از افراد برای گذران بخشی از اوقات فراغت خود بر روی این سکوها می نشستند و به گفتگو مشغول می شدند.
سکوهای واقع در فضای ورودی واحدهای مسکونی بیش از سایر فضاهای ورودی از چنین کارکردی برخوردار بودند. در برخی از شهرها این سکوها را (خواجه نشین) می نامیدند.
علاوه بر این در پیرامون هشتی بعضی از فضاهای ورودی نیز سکوهایی وجود داشت که کمابیش دارای کارکردهای سکوهای پیش طاق ورودی بودند. جنس بیشتر سکوها به خصوص سکوهای فضاهای بزرگ و مهم از سنگ بود و تنها در برخی بناهای کوچک و کم اهمیت و از جمله در بعضی از خانه ها آجر به کار می رفت. این عنصر در فضاهای ورودی بناهای جدید حذف شده است.
سر در
بخشی از سطح فضای ورودی که در بالای در ورودی قرار داشت، سر در نامیده می شود. این سطح را در انواع فضاهای ورودی به خصوص فضاهای ورودی بناهای نسبتا بزرگ تزیین می کردند. کمابیش می توان گفت که معمولا سطح سر در هر فضای ورودی مزین ترین سطح از نمای خارجی هر بنا بوده است. در تزیین این سطح از انواع آجر کاری، کاشیکاری، مقرنس، و گچبری استفاده می کرده اند. در برخی موارد نام استاد معمار یک بنا را در کتیبه سر در می نوشتند چنان که نام استاد علی اکبر اصفهانی در کتیبه سر در مسجد شاه اصفهان ذکر شده است.
در و پنجره در معماری ایران
در میان صنایع و هنرهای وابسته به معماری درودگری و آهنگری نقش عمدهای بر عهده دارند. طبیعی است که هر بنا پس از پایان یافتن کار ساختمان، نخست به در و پنجره نیاز دارد. شاید کهنترین مدارک و نمونههای در و پنجره در معماری ایران را بتوان در نقش قلعههای مادی در آثار دور شاروقین یافت، که در همه آنها دروازههایی نموده شده که دارای در دولته است، که به اغلب احتمال از چوب ساخته و روی آن آهنکوب میشده است. چنان که بعدها نیز نظیر آن را در همه دروازهها میبینیم.
در روی جامهای ساسانی نقش چند بنا که بعضی از آنها به معبد و بعضی دیگر به دژ میماند نظیر دروازههای مادی را میبینیم با این تفاوت که لنگههای آن تبدیل به مستطیل شده و هلالی و نالی بالای آن با نقش خورشید پر شده است. و این قسمت تقریبا در کلیه ادوار معماری ایران معمول بوده است. چنان که هنوز هم هلالی بالای در و پنجره را خورشیدی میگویند. متأسفانه
از روزگار هخامنشیان و ساسانیان، معماری پارسی و پارتی در و پنجرهای باز نمانده است تا بتوان چگونگی آنها را دریافت تنها این را میدانیم که شاهنشاهان هخامنشی علاوه بر چوب سرو و کاج که برای پوشش مناسب بوده چوبهای سخت دیگری را از راههای دور میآورند که به احتمال قوی به مصرف ساختمان در و پنجره میرسیده است. حتی زر و سیم عاج و مصالح تزیینی دیگر هم در آرایش در و پنجره مصرف زیادی داشته است.
در دروازه تخت جمشید هنوز جای پاشنه و پاشنه گرد درها که در سنگ فرو رفته پیداست و
بیتردید نشان میدهد که این دروازهها نیز درهای سنگین دولته و شاید آهنین و زرکوب و سیمکوب داشتهاند.
در همه کاخهای تخت جمشید وضع درهای به خوبی روشن است و پاشنه گرد اغلب آنها خوشبختانه به جای مانده، ولی آیا به جز در، روزن و جامخانه و شباک و نظایر آن، (که در بناهای پارتی و پس از اسلام ایران به کار رفته) نیز داشته؟
به درستی معلوم نیست، اگرچه با مقایسه کاخهای ساسانی و صفوی با آثار تخت جمشید و با توجه به این که تقلید از بزرگان گذشته امری اجتنابناپذیر بوده تقریبا مطمئن میشویم که کاخهای هخامنشی نیز در بالای درها و حتی روی بامها، روزنها و جامخانههایی داشته است و گرنه فضای بزرگ سرپوشیده تچرواپدانه را چگونه این چند جفت در که اغلب هم بسته بوده روشن میکرده است؟
از در و پنجرهها و روزنها کاخهای ساسانی، علاوه بر جای آنها که تهی مانده نشانههای دیگری هم داریم که سینه به سینه به ما رسیده است.
تخریب کاخهای تیسفون مانند اسپید دژ و شکستن درهای زرکوب و گوهرنشان آنها و همچنین نصب یک در نفیس بر مسجد مسلمانان که مورد اعتراض خلیفه وقت واقع شده حتی در تاریخ هم ضبط گردیده است.
علاوه بر در و پنجره و روزن جامخانهها وشباکهای سفالین و گچین (که گاه گاه با پارچههای شیشه رنگین آرایش میشده) در هوای متغیر ایران و آفتاب تند و بادهای سخت این سرزمین اجتنابناپذیر بوده و نمونههای بسیار جالبی از آنها تاکنون به جای مانده است.
از روزگاران کهن معماران ایرانی تلاش میکردند که درگاهها (بخصوص درها) را به صورت مستطیل ساده در آورند، تا باز و بسته شدن در را آسان کند (بر خلاف امروز که بعضی برای مثلا ایرانی شدن سبک بنا از سادهجویی عدول میکنند و قوسهای عجیب و غریب در و روزن ساختمانها به کار میبرند.) به همین جهت میان در و روزن بالای آن کلاف چوبی مینهادند که علاوه بر استوار کردن بنا نقش چپیله یا به اصطلاح امروز نعل درگاه را بازی میکرده و جای در به صورت درگاهی
چهار گوش ساده در میآمده است.
کلافکشی در کمرکش ساختمان اعم از طاقی و چوب پوش، به خصوص در کشوری که اغلب زمین لرزههای سخت به سراغش میآید، کاری بسیار منطقی و لازم بوده است و شایسته است که معماران جوان امروز هم همین تعبیه خوب و ارزنده نیاکان را به کار گیرند. در معماری پارسی
(هخامنشی)، سردر گاهها با یک پاره سنگ یکپارچه پوشیده میشده و در سبک پارتی هم در زیر چپیله نالی روی درگاهها (که کمی هم از بر دیوار آن پستر زده میشده) کلاغپر و شاخک چارچوب جای میگرفته و روی آن با گچبریهای زیبا یا منبت کاریها و زرکوبیهای پر کار پر میشده است. در بناهای عهد اسلام ایران هم (اعم از خراسانی و رازی و آذری و اصفهانی) هر جا در و دروازه دیده میشود، با کلاف چوبی به صورت ساده مستطیل درآمده مگر در چند مورد که بر سر در
خورشیدی یا کتیبهای به شکل جناغی یا کلیل از جنس در به کار رفت است، ولی روزنهای بالای در که بار طاقها و آسمانههای سنگین را به دوش میکشیده فاقد پوشش چوبی بوده و شکل قوسی خود را حفظ میکرده است. میتوان گفت که چوب در معماری ایران تنها کار کششی داشته است.
کهنترین دری که تا چند سال پیش، از آثار آغاز اسلام ایران به جای مانده بود در دروازه مهریز (مهریجرد) یزد بوده. این در با سه در دیگر به امر سرهنگان ابوجعفر کاکویه برای چهار دروازه در یزد (مهریجرد- کوشکنو- کیا و قطریان) توسط یک آهنگر هنرمند اصفهانی ساخته شده بود.
شادروان مجدزاده صهبا مقاله محققانهای راجع به یکی از آنها نوشته و متن کتیبه کوفی آن را که تاریخ ۴۳۲ هجری قمری داشت، آورده است. این در نیز متعلق به دروازه حظیره یزد بود که در موقع احداث نخستین خیابان شهر (خیابان امام) کنده شده بود، و قطعات آهنی آن تا چندی پیش در اداره فرهنگ یزد محفوظ بود.
در دروازههای کوشکنو و قطریان مدتها پیش از بین رفته است و فعلا بر دروازه شاهی دری یک لته آهنکوب هست که قدمت آن به اندازه آن چهار در نیست (و گویا مربوط به زمان شاه یحیی مظفری میباشد)، ولی آنچه نگارنده از در دروازه مهریز از کودکی به یاد دارد، این است که در یک لته و چوبی بود که روی آن پارههای آهن نقشینی کوبیده بودند، و اغلب جانور و تیرانداز و تیر کمان داشت.
از سدههای
میانه هجری نمونههای زیبا و متعددی از در و پنجرههای چوبی و فولادی وجود دارد که اغلب آنها زینتبخش موزههای جهان هستند، و شاید در میان آنها در بقعه سید ابوجعفر ابیض واقع در چابکسر، که در قرن نهم به دست درودگری تهیجانی (یا شمیجانی) ساخته شده، از نظر تناسب بینظیر باشد و جا دارد که با دقت هرچه تمامتر محافظت شود. در خانهها و باغها علاوه بر درهای دو لته در یک لته نیز زیاد دیده شده، مثلا اغلب باغها و بوستان درهای یک لته دارند که در دیوار چینهای قرار گرفته و کنار آن سوراخی در چینه هست که کلون و تره در آن جای دارد و کلید آن نیز چوبی است.
این گونه درها از چند پارچه تخته موازی که عمودی یا مورب پهلوی هم چیده و با یک یا دو نیم تیر چوبی و گلمیخ مهار شده، تشکیل میشود و پاشنهگرد و شاخه آن در چینه استوار شده ولی کلاغپر و چارچوب ندارد، در خانه، در خانهها در میان کریاس و دالان معمولا دری کار میگذاشتند که به میاندر معروف بود. میاندرها نیز معمولا یک لته بوده و روی آن قطعات مستطیل چوب به طور مورب و لوزی میکوبیدند که خود تزئینی برای در محسوب میشد (نمونه این نوع در در خانهای روبروی مسجد جامع نایین معروف به خانه خان متعلق به روزگار صفویه موجود است).
در دروازهها و قلعهها از جمله همان چهار در کهن یزد یک لته بوده است. درهای ورودی اطاقها و بقعهها و در و پنجرهها مشبک اغلب دو لته متقارن بوده و سعی میشده است که لتهها زیاد پهن نباشند تا در موقع باز شدن فضای اطاق را نگیرند، و اغلب هم رو به بیرون باز میشدهاند، به استثنای درهای ورودی که رو به درون باز میشدهاند.
نمونههای مختلف در و پنجره، چه آنها که اصل آن موجود است و چه آنهایی که از میان رفته و تنها میتوان از روی نقاشیها و حکاکیها به شکل و طرح آنها پی برد، از روزگاری کهن تا کنون تا پیش از این که معماری ایران تحت تأثیر معماری غرب قرار گیرد تقریبا به یک شکل و هیئت و به اصطلاح امروز استاندارد بوده است.
درها و پنجرههای دولته در هر طرف به سه قسمت تقسیم میشدهاند، در بالا و پایین قابی چهار گوش (معمولا مربع و گاهی مستطیل واقفی) و در میان قابی مستطیل و عمودی قرار داشت و در به وسیله یک پاشنه، در چوب یا سنگ یا آجری که در پشت چارچوب قرار داشته (پاشنهگرد نامیده میشده) و شاخی که از کلاغپر (چوبی که در بالای چارچوب قرار داشته) میگذاشته است، میگشته و به دیوار تکیه میداده است.
چارچوب که معمولا دارای آستانهای بلند بود، در پشت لتههای در کار گذاشته میشده و گاهی پاشنه گردها و کلاغپرها نیز بدان چسبیده و پیوسته بوده است. پاشنه گردها گاهی جدا از هم و گاهی یکپارچه در پشت آستانه کوبیده میشده است. کلاغپر نیز گاهی به شکل دو ذوزنقه در پشت شاخ چارچوب و اغلب یکپارچه جای داشته است.
قابها در درهای ورود گاه با خاتم و منبتکاری و گاه با نقاشی و رسم ساده آرایش میشده و در و پنجره مشبک بوده است. در و پنجره و روزنهای مشبک چوبی و سفالین و گچین، در زمستانها با کاغذ روغن زده مسدود و تابستانها مجددا باز میشده است. (به همین مناسبت کرکرهها و درهای مشبک حجرات مدارس و کاروانسراها را کاغذ لق (ترکی) میگویند و در و پنجره مشبک در اغلب زبانها به اسم ایرانی (Persiana) معروف است.
اجزاء در
هر لته در از اجزاء زیر تشکیل یافته است:
۱- دو قطعه چوب عمودی که در دو طرف در به کار رفته و بدان باهومی گویند (باهو در فرهنگها به معنای چوب دستی و عصای چوپانان است و این که بعضی باهورا بازو مینویسند به نظر درست نمیآید.)
۲- قطعه چوبی به ارتفاع چهار گره (۶/۲۶ سانتیمتر) در پایین لته به وسیله کام و زبانه به باهوها پیوسته که در اصطلاح درودگری به پاسال معروف است و همان جای پا و پاخور صحیح آن پاسار است.
۳- قطعات افقی چوب که باهوها را در سه جا به هم متصل میکند، به نام کش و میانکش معروف است.
۴- دماغه، چوب نازکی است که در روی درز میان لتهها کوبیده شده و به وسیله گلمیخ به یک لته پیوسته است. دماغه معمولا دارای چیزی شبیه به سر ستون و پایهای نظیر ته ستون است.
۵- قاب که گاهی پر و گاهی مشبک است.
۶- چارچوب از پنج قطعه چوب (معمولا در گره) تشکیل شده که دوتای آن عمودی و سه تای آن یکی در بالا و دو تا در آستانه به طور افقی به کار رفته و میان دو پاره چوب افقی پایین آستانه کوبیده شده (معمولا ارتفاع آستانه چهار گره و یا یک چارک است) و قطعه چوب افقی بالای چارچوب دو شاخک دارد که در دیوار استوار میشود.
۷- کلاغپر معمولا از یک قطعه چوب یا تخته افقی تشکیل شده که پشت شاخ چارچوب جای میگیرد و گاهی هم از هم جدا به شکل ذوزنقه است.
۸- پاشنه گرد یک قطعه چوب افقی است که در پشت آستانه کوبیده شده و جای پاشنهها را در آن بریدهاند. گاهی هم پاشنه گردها جدا از هم در دو گوشه پایین در، از چوب، سنگ یا خشت پخته تعبیه میشوند.
۹- چفت هر لته، در بالا با یک یا دو رشته زنجیر ظریف مجهز شده که ته آن باقبهای روی پولک به لته و سر آن با سر چفتی مادگی دار به سفت چارچوب بسته میشود.
۱۰- پاچفت، چفت کوچکی است که لتهها را به پایین چارچوب میبندد.
۱۱- سفت حلقهای فلزی است که در بالا و پایین چارچوب کوبیده شده و از زبانه چفت بیرون میآید.
درهای سرمیاندرها و دروازهها اغلب باکلون و تزه و شببند حلقه و کوبه مجهزند و نوعی از آنها که با تختهها و الوارهای باریک افقی ساخته شدهاند، در دو جا کلاف و بستهبندی چوبی دارند، که با گلمیخهای زیبا استوار شده است.
گاهی پاشنه از فلز (معمولا فولاد) ساخته میشود تا مقاومت بیشتری داشته باشد. علاوه بر اینها بر فراز درها، بخصوص در اماکن متبرک زنجیرهایی میآویزند تا از ورود احشام پیشگیری کنند و همچنین برای نگهداری بهتر لتهها گاهی با زنجیرهای کوچکی باهوی در را به چارچوب میبندند.
روزن
چنان که گفتیم معمولا در بالای در و گاهی در دو سوی آن برای گرفتن روشنایی و هوای آزاد روزن به کار میرفته (روزن چنان که پیداست اسم آلت از روز و روشنایی است) و گاهی هم به سوراخهایی که در کلاله طاقها و یا شانه آنها به همین منظور تعبیه میکردند، اطلاق میشده است.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
یزد دانلود |
دانلود فایل علمی 