فایل ورد کامل مقاله بیتالمال در نهجالبلاغه؛ بررسی دینی و تاریخی دیدگاههای علوی درباره عدالت اقتصادی
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
فایل ورد کامل مقاله بیتالمال در نهجالبلاغه؛ بررسی دینی و تاریخی دیدگاههای علوی درباره عدالت اقتصادی دارای ۴۲ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد فایل ورد کامل مقاله بیتالمال در نهجالبلاغه؛ بررسی دینی و تاریخی دیدگاههای علوی درباره عدالت اقتصادی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله بیتالمال در نهجالبلاغه؛ بررسی دینی و تاریخی دیدگاههای علوی درباره عدالت اقتصادی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله بیتالمال در نهجالبلاغه؛ بررسی دینی و تاریخی دیدگاههای علوی درباره عدالت اقتصادی :
بیت المال در نهج البلاغه
این نوشتار، نگاهى اجمالى به موضوع «بیت المال» در نهج البلاغه دارد. قلمروِ مقاله، تنها، بخشى از سخنان امام على(ع) در نهج البلاغه است، نه تمامى سخنان آن حضرت.
هرچند، گاهى، فرازهاى نقل شده از نهج البلاغه، براى چند عنوان مربوط به بحث، مفید است ولى براى طولانى نشدن نوشته، از تکرار، جز در یک یا دو مورد، خوددارى شده است.
اموال عمومى، به اقسام گوناگونى مانند مشترکات عمومى و مباحات اوّلیه و مجهول المالک و درآمدهاى عمومى، تقسیم مى شود، ولى مقصود از بیت المال، در این نوشته، اموالى است که اختیار هزینه کردن آن، به دست امام است، مانند غنائم جنگى و خراج و جزیه و زکات و صدقات عامه و اوقاف عمومى و ;
الف) جایگاه ثروت در اسلام
بى گمان، از نگاه اسلام، ثروت و مال، در حیات مادّى و معنوى انسانها، نقش اساسى دارد. تا آنجا که در برخى روایات، از «تنگدستى» به «روسیاهى در دنیا و آخرت»[۱] و «مرگ سرخ»[۲] و «مرگ بزرگ»[۳] تعبیر شده است.
در بعضى از روایات، فقر، موجب نقصان در دین و کاهش عقل و تحریک خشم معرفى شده است.[۴] از این رو، در دین مقدّس اسلام، به مقوله اقتصادى و معیشتى بشر، در ابعاد مختلف آن، توجّه فراوانى شده است. هرچند مطالب مربوط به اقتصاد، به گونه اى پراکنده و جدا از هم مطرح شده، ولکن بررسى و تحقیقى همه جانبه، نشانه این است که مکتب اسلام، داراى نظام اقتصادى ویژه اى است که از وحى الهى نشأت گرفته و در دامن عصمت، رشد و نمو کرده و از ویژگیهاى بى شمارى برخوردار است.
ب) جایگاه بیت المال
آنچه قابل توجّه و دقّت است، این است که بیت المال، در نظام اقتصادى اسلام، بیشترین مباحث را به خود اختصاص داده و از جایگاهى ویژه برخوردار است. هدف از بیت المال، تأمین اهدافى بلند در حرکت تکاملى انسان به سوى سعادت و معنویّت و قرب الهى است. برخى از آن هدفها چنین است:
۱ـ هدایت مردم به سمت اخلاق کریمه و ارزشهاى معنوى.
۲ـ استقرار عدالت اجتماعى و اقتصادى در جامعه.
۳ـ رشد استعدادها و شکوفایى ابتکار و خلاقیّت انسانها.
۴ـ ریشه کن کردن فقر از جامعه.
۵ـ رسیدگى به مصالح و منافع محرومان و مستضعفان و ; .
ج) ماهیّت بیت المال
امام على علیه السلام خطاب به عبدالله بن زمعه[۵] (از پیروان و یاران آن حضرت) آن هنگام که از او، درخواست کمک مى کند، ماهیّت بیت المال را براى او روشن مى کند. او، بیت المال را نه مال شخصى امام مى داند و نه مالِ فردى از مسلمانان، بلکه بیت المال، از آنِ مسلمانان است که در اختیار امامِ مسلمانان گذاشته مى شود تا به عدل، به مصرف مسلمانان برسد. حضرت مى گوید:
إنَّ هذا المال لیس لی و لا لک! و انَّما هو فی ءٌ لِلمسلمین و جَلْبُ أسیافهم. فإنْ شَرَکْتَهم فی حربهم کانَ لکَ مثلُ حظهم و إلّا فَجَناهُ أیدیهم لا تکون لغیر أفْواهِهمْ[۶]؛
این اموال، نه مال من و نه از آنِ توست، بلکه غنیمتى گِردآمده از مسلمانان است که با شمشیرهاى خود به دست آورده اند. اگر تو، در جهاد، همراهشان مى بودى، سهمى چونان سهم آنان مى داشتى و گرنه، دسترنج آنان، خوراک دیگران نخواهد بود.
د) آثار بیت المال
على علیه السلام به بخشى از آثار و نقش بیت المال در زندگى مسلمانان، اشاره کرده است. این آثار، چنین است:
۱ـ اصلاح امور
و تَفَقَّدْ أمرَ الخراجِ بما یُصْلِحُ أهلَه! فإنَّ فی صلاحه و صلاحهم صلاحاً لِمَنْ سِواهم و لا صَلاحَ لِمَنْ سِواهم إلّا بهم؛ لأنَّ الناسَ کُلُّهم عِیالٌ على الخراج و أهله[۷]؛
خراج (بیت المال) را به گونه اى که وضع مالیّات دهندگان را سامان دهد، وارسى کن! زیرا، بهبودى وضع مالیّات و مالیّات دهندگان، سبب بهبودى امور دیگر اقشار جامعه است و تا امور مالیّات دهندگان اصلاح نشود، کار دیگران نیز سامان نخواهد گرفت؛ زیرا، همه مردم، نانْ خورِ مالیّات و مالیّات دهندگانند.
امام على علیه السلام در این فراز، براى بیت المال، نقش محورى قائل شده و اصلاح تمامى امور را، بسته به اصلاح وضع مالیات و مالیات دهندگان دانسته است و این، نشانه جایگاه بلند بیت المال از نظر اسلام است. اگر دقت شود، حقیقت مطلب، همین است که امام على علیه السلام گفته است. بنابراین، هرچند، اقتصاد، از نگاه امام على علیه السلام آن گونه که مکاتب مادى گرا مى گویند، اصل نیست، اما تأثیر محورى و اساسى آن در اصلاح امور و رفع نابسامانیها مورد تأکید قرار گرفته است.
۲ـ رفع نیاز مردم به بیت المال
کلّهم عَیالٌ على الخراج و أهله[۸]؛
تمام مردم، نانْ خورِ مالیات و مالیات دهندگانند.
روشن است که هیچ انسانى، به تنهایى، نمى تواند نیازمندیهایش را برآورده کند، از این رو، نیاز به همیارى بیت المال وجود دارد.
۳ـ دوام حکومت
و لمْ یستقم أمْرُهُ الاَّ قلیلاً[۹]؛
حکومت، با نابودى مالیات (بیت المال)، جز اندکى، دوام نمى آورد.
این مطلب نیز، از بدیهات است که اداره و دوام حکومت، نیازمند بودجه است و یکى از راه حلهاى تأمین هزینه هاى دولت، گرفتن مالیات است. جاى شگفتى از کسانى است که در زمان حاضر، بحث از لزوم گرفتن مالیات براى اداره حکومت را مطرح مى کنند، در صورتى که امام على علیه السلام حدود هزار و چهارصد سال پیش، بر ضرورت مالیات براى استمرار حکومت تأکید کرده است.
یادآورى این نکته لازم است که همان گونه که گرفتن همه مالیات از عواملِ بقاى حکومت است، به ناحق گرفتن آن و یا ظالمانه مصرف شدن اش، سبب سقوط حکومت خواهد شد.
۴ـ اصلاح و تقویتِ نیروهاى مسلّح
ثم لا قِوامَ للجنود إلاَّ بما یُخْرِجُ اللهُ لهم من الخَراجِ الذی یَقْوَوْنَ به على جَهادِ عدوِّهم و یعتمدون علیه فیما یُصلحهم و یکونُ مِنْ وَراءِ حاجتهِم[۱۰]؛
سپس سپاهیان اسلام، جز به خراج و مالیّات رعیّت (بیت المال) که با آن، براى جهادِ با دشمن، تقویت گردند و براى اصلاح امور خویش، به آن تکیه کنند و نیازمندیهاى خود را بر طرف سازند، پا نمى گیرند.
از جمله آثار بسیار مهم بیت المال، افزون بر استقلال اقتصادى، استقلال سیاسى است؛ زیرا، تا بودجه و سرمایه، در اختیار دولت نباشد، نمى تواند نیروهاى مسلح را، جذب و تأمین و مجهز به سلاحهاى پیشرفته کند و با نبود نیروى مسلَّحِ مجهز، استقلال سیاسى، تأمین نمى شود.
آیت الله حسن زاده، در تفسیر این فراز، مى نویسد:
اگر بیت المال نباشد، نیروهاى مسلَّح براى تأمین زندگى، باید در پى شغل و کار باشند، در نتیجه، آمادگى براى جهاد با دشمن، از بین مى رود.[۱۱]
ه) راههاى جلب مالیات
یکى از مباحث مهم در دانش اقتصاد، مبحث مالیات است. در این مبحث، مطالب فراوانى مانند تعریف مالیات، ضرورت وجود مالیات، سیر تحول مالیات، و راههاى جلب مالیات، ; مورد بحث و تحقیق قرار مى گیرد.
این مطالب، از چشم مولا على علیه السلام در مدت کوتاه حکومت، مورد غفلت نبود. و در لابه لاى خطبه ها و نامه ها و دیگر گفتارها، به آنها اشاره کرده است. از جمله، در نامه پنجاه و سه، راههاى جلب بهتر مالیات را نشان داده و در آن، بر اصول اسلامى ـ انسانى، مانند «اصل عمران و آباد کردن زمینها» و «اصل رسیدگى به مشکلات و شکایات مالیات دهندگان» و «اصل رعایت و تخفیف مالیات»، تأکید ورزیده است.
هر یک از این اصول، آثار و ثمرات فراوانى در مسایل اجتماعى و اقتصادى و سیاسى در پى دارد و رعایت آنها، نقش بسزایى در تحول و بهبودى سیستم مالیاتى دارد.
۱ـ آباد کردن زمین
و لیکُنْ نظرُکَ فی عِمارهِ الأرضِ أبْلَغَ من نظرِکَ فی استجلابِ الخَراج؛ لأنَّ ذالک لا یُدْرَکُ إلّا بالعِماره و مَنْ طلب الخَراجَ لغیر عمارهٍ أخْرَبَ البلادَ و أهْلکَ العبادَ و لمْ یستَقِمْ أمْرُه إلاّ قلیلاً.[۱۲]
باید تلاش تو در آباد کردن زمین، بیشتر از جمع آورى خراج (مالیات) باشد؛ زیرا، خراج، جز با آبادانى، فراهم نمى شود و هر کسى، بخواهد خراج را بدون آبادانى زمین به دست آورد، شهرها را خراب، و بندگان خدا را نابود، و حکومتش جز اندک مدتى، دوام نخواهد آورد.
آیت الله حسن زاده، در پى شرح این فراز از نهج البلاغه مى نویسد:
امام على، در این بخش، اشاره کرده است که کم درآمدى صاحبان زمین، ناشى از والیان بدى است که تمام همّ و غمّ آنان، جمع آورى مالیات است، بدون رعایت حال رعیّت و کشاورزان.[۱۳]
۲ـ رسیدگى به شکایت مالیات دهندگان
فإنْ شَکَوْا ثِقَلاً أوْ عِلّهً أوْ انقطاعِ شِرْبٍ أوْ بالَّهٍ أوْ إحالَهَ الأرضِ اغْتَمَرها غَرَقٌ أوْ أجحفَ بها عطشٌ خَفَّفْتَ عنهم بما تَرْجوُ أنْ یَصْلُحَ به أمْرُهُم.[۱۴]
پس اگر مردم، از سنگینى مالیات یا آفت زدگى یا خشک شدن آب چشمه ها یا کمى باران یا خراب شدن زمینى در سیلابها یا خشکسالى، شکایت کردند، در گرفتن مالیات، تا آن اندازه اى که بفهمى امورشان سامان مى یابد، تخفیف بده.
دهقانان، از همه طبقات، زحمتکش تر و پرتلاش ترند و از سویى، زندگى آنان، اسیر عوامل طبیعى و پدیده هاى جهان طبیعت، همانند خشک سالى، سیل، سرما، گرما است. از این رو، آنان، نیاز بیشترى به توجه و همراهى حکومت دارند.
این فراز از فرمان امام على علیه السلام اشاره به این مطلب دارد.
ابن ابى الحدید، در باره زیاد نگرفتن مالیات و آثار منفى آن مى نویسد:
استاندار اهواز، در حکومت انوشیروان، بیشتر از معمول، مالیات جمع آورى کرد و براى انوشیروان فرستاد. انوشیروان، فرمان داد که آنها را به صاحبانش مسترد کنند. سپس گفت: زیاد کردن ثروت شاه از مالیات نابه حق رعیت، همانند بنا کردن سقفى است بر پایه هاى لرزان و سست.[۱۵]
۳ـ عفو از مالیات
و لا یَثْقُلَنَّ علیک شی ءٌ خَفَّفْتَ عنهم به المؤونه عنهم؛ فإنَّه ذُخْرٌ یَعودُونَ به علیک فی عِمارهِ بلادِکَ و تَزیینِ ولایتکَ مع اسْتِجْلابکَ حُسنَ ثَنائهم وَ تَبَجُّحِکَ باستفاضَه العدل فیهم[۱۶]؛
هرگز، تخفیف دادن در مالیات، تو را نگران نسازد؛ زیرا، آن، اندوخته اى است که در آبادانى شهرهاى تو و آراستن ولایتهاى تو، نقش دارد و رعیت، تو را مى ستایند، و تو، از گسترش عدالت میان مردم، خشنود خواهى شد و به افزایش قوّت آنان، تکیه خواهى کرد.
آیت الله حسن زاده، پس از شرح و تفسیر این بخش از فرمایش امام على علیه السلام مى نویسد:
توجه به عمران و شکایات و تخفیف مالیات، براى حکومت، آثار مثبتى را به همراه دارد و والى، از این رهگذر، ضرر و زیان نمى کند؛ زیرا:
اولاً، آبادى بلاد، منافع و سودش، به حکومت و والى نیز خواهد رسید.
ثانیاً، آبادى و عمران سرزمین، زینت و افتخار حکومت به شمار مى آید.
ثالثاً، این کار، موجب مدح و ثناى مردم را نسبت به حکومت و نیز عدالت و اعتماد آنان را فراهم مى کند.
رابعاً، اگر شرایطى پیش بیاید که دولت، محتاج قرض گرفتن از مردم شود و نیازمند فداکارى جانى و مالى آنان باشد، آنان، به راحتى، پاسخ مى دهند.[۱۷]
ابن ابى الحدید، در این بخش، پس از شرح و تفسیر مى نویسد:
در نامه شاپور، پسر اردشیر، به فرزندش، مطالبى همانند فرمایش امیر مؤمنان، یافته مى شود.
او، این نامه را چنین گزارش کرده است:
از وضع خراج و درآمد املاک، بازرسى کن، به وجهى که مایه بهبود خراج دهندگان باشد، زیرا، در بهبودى امر خراج و بهبود حال خراج دهندگان، بهبودى حال دیگران نهفته است و دیگران را، جز بدانها، بهبودى میسر نیست؛ زیرا همه مردم، نان خورِ خراج دهندگانند. و باید توجه تو به آبادى زمین، بیشتر باشد از توجه به جلب خراج، زیرا، خراج جز از زمین آباد، به دست نیاید ; .[۱۸]
و) منزلت ممیّزان مالیات
امام على علیه السلام در نامه پنجاه و یکم، در شأن و جایگاه ممیّزان مالیاتى، اوصافى را بیان کرده است که افزون بر شأن، ارزش و شرافت کارگزاران بیت المال، نشانه جایگاه و منزلت بیت المال نیز هست؛ زیرا، تا بیت المال، اهمیت و منزلت نداشته باشد، کارگزارانش، ارزش پیدا نخواهند کرد.
این اوصاف چنین است:
۱ـ خزینه داران مردم
فإنَّکم خزّانٌ الرعیه؛ پس همانا، شما (مأموران مالیات) خزینه داران مردم هستید.[۱۹]
۲ـ نماینده امت
فإنَّکم ; وکلاءُ الأُمه؛ پس همانا شما، نمایندگان امت مسلمان هستید.[۲۰]
۳ـ سفیران پیشوایان
فإنَّکم ; سفراءُ الأئَمه؛ پس همانا، شما، ; سفیران پیشوایان هستید.[۲۱]
ز) صفات و وظایف ممیّزان مالیات
یکى از اهداف اساسى دین مقدس اسلام، برقرارى عدالت اجتماعى و قسط قرآنى در جامعه اسلامى است. بى گمان، تحقق چنین هدف و آرمان مقدسى، به عوامل فراوانى، بستگى دارد.
از جمله مهمترین عوامل نقش آفرین، کارگزارانِ شایسته از نظر ایمان و اخلاق و رفتار است. از این رو، امام على علیه السلام در موارد بسیارى، به کارگزاران خویش، تأکید و سفارش مى کند که بهترین افراد را به عنوان همکار گزینش کنند.
این مطلب، در برخى از موارد، مانند گرفتن مالیات، از اهمیت دوچندانى برخوردار است؛ زیرا مأمور مالیاتى، مى خواهد دسترنج و مایه حیات او را بگیرد و این، کارِ بسیار دشوارى است. از این رو، چنین شخصى، از جهات عدیده، باید شایستگیهاى لازم را داشته باشد.
على علیه السلام صفات و وظایف ممیّزان مالیاتى را، چنین برشمرده است:
۱ـ اصل انصاف
فأنْصِفوا الناسَ من أنفسکم؛[۲۲]
در روابط با مردم (گرفتن مالیات) انصاف و مدارا را پیشه کنید.
تأثیر رعایت عدل و انصاف در راحت گرفتن و راضى بودن مالیات دهنده، بر کسى پوشیده نیست.
تاریخ نگارانى که در باب فلسفه تاریخ، قلم فرسایى کرده اند، یکى از عوامل پیشرفت سریع اسلام را، رفتار صحیح و عادلانه و مشفقانه رسول خدا صلى الله علیه و آله به هنگام مالیات گرفتن، دانسته اند. در اینجا، شایسته است، مطالبى را که منتسکیو نقل کرده، گزارش کنیم.
وجود این باجهاى گزاف (که دولتهاى کشورهاى غیر اسلامى، در آن دورانها، به زور مى گرفتند) بود که سهولت عجیبى را به مسلمین، در فتوحات خود، اعطا نمود؛ زیرا، ملتهاى تسخیر شده از طرف اعراب، مى دیدند به جاى یک سلسله تعدّیاتى که در اثر لئامت امپراتوران، به آنها مى شد، با یک مالیات ساده که به سهولت مى دهند و به سهولت گرفته مى شود، مواجه و تابع شده اند. این بود که فتوحات مسلمین، با کمال سهولت، پیش رفت و ملتها، خوشبخت بودند و ترجیح مى دادند به یک ملت صحرانشین، مطیع بشوند تا به یک حکومت فاسد ; در مورد اخذ باجهاى گزاف، افراطِ نزدیک به جنون را، در تاریخ مشاهده کنید: آناستاز، مالیاتى براى استنشاق هوا وضع کرده بود![۲۳]
۲ـ نگرفتن لوازم ضرورى
و لا تبیعُنَّ للناس فی الخَراجِ کِسوَه شتاءٍ و لا صَیفٍ و لا دابهٍ یَعْتَمِلوُنَ علیها و لا عبداً[۲۴]؛
براى گرفتن مالیات، لباسهاى تابستانى و زمستانى و مَرکب سوارى و برده هاى کارى کسى را، نفروشید.
۳ـ پرهیز از خشونت
و لا تضربَنَّ أحداً سوطاً لمکانِ درهمٍ؛[۲۵]
براى گرفتن درهمى (مالیات) کسى را با شلاق (از باب مثال) نزنید.
در این فراز، هر چند کلمه «درهم» و «سوط» آمده، ولى روشن است که «شلاق»، خصوصیتى ندارد و فرمان على علیه السلام پرهیز از هر گونه خشونت براى گرفتن هر گونه مالیاتى است.
۴ـ احترام اموال مردم
و لا تَمَسُّنَّ مالَ أحد فى الناس مُصَلٍّ و لا معاهدٍ إلاّ أنْ تجدوا فَرَساً أوْ سِلاحاً یُعْدى به على أهل الإسلام؛ فانَّه لا ینبغى للمسلم أنْ یَدَعَ ذالک فی أیدی أعداءِ الإسلام.[۲۶]
دست اندازى به مال کسى نکنید، [آن کس، چه نمازگزار باشد و یا معاهَد (کافر در پناه اسلام) مگر اسب یا اسلحه اى که براى تجاوز به مسلمانها به کار گرفته مى شود؛ زیرا، براى مسلمان، جایز نیست آنها را در اختیار دشمنان اسلام قرار دهد تا نیرومندتر از سپاه اسلام گردند.
۵ـ کمک گرفتن از مردم
و لا تدَّخِروا ; و لا الرعیهُ مَعوُنَهً؛[۲۷]
و از کمک گرفتن از مردم (در اخذ مالیات)، هیچ گونه کوتاهى مکنید.
ممکن است این فراز، به گونه دیگرى نیز، ترجمه شود که مفهوم آن، کوتاهى نکردن از کمک به مردم باشد.
۶ـ خداترسى
انطَلِقْ على تقوى الله وحدَهُ لا شریکَ لَهُ؛[۲۸]
با ترس از خداى یکتایى که همتاى ندارد (به قصد جمع آورى صدقات) حرکت کن!
۷ـ نترساندن مردم
و لا تُرَوِّعَنَّ مسلماً؛[۲۹]
هیچ مسلمانى را نباید بترسانى!
۸ـ اجازه گرفتن به هنگام وارد شدن
و لا تَجْتازنَّ علیه کارهاً؛[۳۰]
با زور و بدون رضایت، از ملک شخصى، عبور مکن!
۹ـ به اندازه گرفتن
و لا تَاْخُذَنَّ منه أکثَر من حقِّ الله؛[۳۱]
بیشتر از حقوق الهى، از کسى (مالیات) مگیر!
۱۰ـ سوء استفاده نکردن از قدرت
فاذا قَدِمْتَ على الحَىِّ فَانْزِلْ بمائهم من غیر أنْ تُخالِطَ أبیاتهم ثُمَّ امْضِ إلیهم بالسکینه و الوقار حتّى تقومَ بینهم فَتُسَلِّمَ عَلَیهم و لا تُخْدِجْ بالتحیَّهِ لهم؛[۳۲]
هرگاه به آبادى اى رسیدى، در کنار آب فرود آى! وارد خانه هاى آنان مشو! سپس با آرامش و وقار، به سوى آنان حرکت کن تا در میان آنان قرارگیرى! آنگاه، به آنان سلام کن! در سلام و تعارف و مهربانى، کوتاهى مکن!
۱۱ـ معرفى خود
ثم تقول: «عبادَ الله! أرْسَلَنی إلیکم ولّیُ الله و خلیفتُه لآخذ منکم حقَّ الله فی أموالک.»؛[۳۳]
سپس مى گویى: «اى بندگان خدا! ولّى و جانشین خدا، مرا به سوى شما فرستاد، تا حقِّ خدا را که در اموال شما هست، از شما تحویل گیرم.»
۱۲ـ پذیرفتن اظهارات مالک
ثم تقول: ; «هل لله فی أموالکم فی حقِّ فَتُؤَدّوُهُ إلى والیه؟» فإنْ قالَ قائلٌ! «لا»، فلاتُراجِعْهُ و إنْ أنْعَمَ لکَ مُنْعِمٌ فَانْطَلِقْ مَعَهُ من غَیْرِ أنْ تُخیِفَهُ أوْ توعِدهُ أوْ تَعِسفَهُ أوْ تُرْهقَهُ، فَخُذَ ما أعطاکَ مِنْ ذَهَبٍ أوْ فِضَّهٍ.[۳۴]
سپس مى پرسى: ; «آیا در اموال شما، حقى که به نماینده او بپردازید، هست؟»، اگر کسى گفت: «نه»، دیگر، به او مراجعه مکن و اگر کسى پاسخ داد: «آرى»، همراهش برو، بدون آنکه او را بترسانى یا تهدید کنى و یا به کار مشکلى، وادار سازى. هرچه از طلا و نقره، به تو پرداخت، بردار.
۱۳ـ وارد نشدن در محدوده اموال
فإنْ کان له ماشیَهٌ أوْ إبلٌ فَلا تَدْخُلْها إلّا بإذْنِهِ؛ فإنَّ أکَثَرَها لَهُ[۳۵]؛
پس اگر داراى گوسفند یا شتر بود، بدون اجازه اش، داخل مشو؛ زیرا، بیشتر اموال، از آنِ اوست.
۱۴ـ رعایت حال حیوانات
فإذا أتَیْتَها، فلا تَدْخُلْ علیها دخولَ مُتَسَلِّطٍ علیه و لا عَنیفٍ به و لا تُنَفِرَنَّ بهیمته و لا تُفْزِعنَّها و لا تَسوُءَ نَّ صاحَبها فیها[۳۶]؛
هرگاه داخل شدى، مانند اشخاص سلطه گر و سختگیر، رفتار مکن! حیوانى را رم مده و هراسان مکن و دامدار را مرنجان!
۱۵ـ اجازه تقسیم زکات به مالک
وَاصْدَعِ المالَ صَدْعَیْنِ ثُمَّ خَیِّرْهُ فإذا اختارَ فَلا تَعْرِضَنَّ لِما اخْتارَهُ. فلا تزال کذالک حتّى یَبْقى ما فیه وَفاءً لحَقِّ اللهِ فی مالِهِ فَاقْبِضْ حَقَّ اللهِ منه. فإنْ استقالَکَ فَأقِلْهُ[۳۷]؛
سپس، مالها را، دو دسته کن و صاحبش را اجازه ده که خود، انتخاب کند و بر انتخاب او، خُرده مگیر. به همین گونه رفتار کن تا باقیمانده، حقِّ خداوند باشد. و اگر دامدار، از این تقسیم، پشیمان شد و از تو درخواست گزینش دوباره دارد، بپذیر.
ح) نظارت و بازخواست
یکى از مطالبى که مورد اهتمام و تأکید فراوان على علیه السلام بوده، بازرسى مستقیم و حسابرسى امور بیت المال است. این مهم، در مدت کوتاه حکومت علوى، دوچندان بوده است و بارها در نهج البلاغه، بویژه در نامه هاى آن حضرت به والیان مناطق، این حساسیت، به چشم مى خورد.
على علیه السلام نظارت بر بیت المال را، از وظایف اصلى و اساسى حاکم اسلامى مى داند. از این رو، دخل و خرج بیت المال را، مستقیماً، تحت نظارت خویش قرار داد و با متخلِّفان از احکام اسلامى، برخورد شدید کرد و از آنان، در باره نحوه جمع آورى و چگونگى خرج و هزینه بیت المال، پرسید و از کوچکترین تخلّفشان چشم نپوشید و در مواردى متخلَّف را عزل مى کرد.
در این بخش، به پاره اى از مطالب نهج البلاغه در این باره، اشاره مى شود.
۱ـ حسابرسى از کارگزاران
۱/۱ـ در نامه چهلم، خطاب به برخى از کارگزاران مى نویسد:
بلغنى أنَّکَ جَرَّدْتَ الأرضَ فَأخَذْتَ ما تحت قَدَمَیْکَ و أکلتَ ما تحت یَدَیْکَ! فَارْفَعْ إلَىَّ حسابکَ! وَ اعْلَمْ أنَّ حِسابَ اللهِ أعظمُ من حسابِ الناس؛[۳۸]
به من خبر رسیده که کشت زمینها را، برداشته و آنچه را که مى توانستى، گرفته و آنچه در اختیار داشتى، به خیانت خورده اى! پس هرچه زودتر، حساب اموالت را براى من بفرست! و بدان که حسابرسى خداوند، از حسابرسى مردم، سخت تر است.
۲/۱ـ توبیخ پسر اشعث
على علیه السلام در نامه پنجم، خطاب به اشعث پسر قیس، ضمن بیان پاره اى از مباحث حکومتى و اهمیت و جایگاه و مسؤولیت در برخورد با بیت المال، مى نویسد:
و فی یدیکَ مالٌ من مالِ الله، عزّ و جلّ، و أنت فی خُزّانِهِ حتّى تَسَلِّمَهُ إلیَّ و لعلى ألّا أکونَ شَرَّ وُلاتک لک[۳۹]؛
پیش تو، مالهایى از ثروتهاى خدا بزرگ، هست و تو، خزانه دار آنها هستى، تا به من بسپارى. امیدوارم براى تو، بدترین زمامدار نباشم.
ابن ابى الحدید، مى نویسد، پس از اینکه نامه، به دست اشعث مى رسد، ناراحت مى شود و در میان مردم سخنرانى مى کند و مى گوید: «مرا، عثمان، فرماندار آذربایجان کرده و از على، همان گونه که از عثمان پیروى مى کردم، پیروى خواهم کرد ;».
دست آخر، اشعث، به کوفه آمد و خود را تسلیم مولا على علیه السلام کرد.[۴۰]
لازم به یادآورى است که اشعث بن قیس، پیش از خلافت امام على علیه السلام از سوى عثمان، فرماندار آذربایجان شده بود.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
یزد دانلود |
دانلود فایل علمی 