فایل ورد کامل مقاله زندگینامه عطار نیشابوری؛ تحلیل عرفانی و ادبی آثار، اندیشهها و جایگاه او در شعر فارسی
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
فایل ورد کامل مقاله زندگینامه عطار نیشابوری؛ تحلیل عرفانی و ادبی آثار، اندیشهها و جایگاه او در شعر فارسی دارای ۲۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد فایل ورد کامل مقاله زندگینامه عطار نیشابوری؛ تحلیل عرفانی و ادبی آثار، اندیشهها و جایگاه او در شعر فارسی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله زندگینامه عطار نیشابوری؛ تحلیل عرفانی و ادبی آثار، اندیشهها و جایگاه او در شعر فارسی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله زندگینامه عطار نیشابوری؛ تحلیل عرفانی و ادبی آثار، اندیشهها و جایگاه او در شعر فارسی :
پیشگفتار
زندگی عطار
عطار به روایتی در سال ۵۰۴هجری قمری در یکی از روستاهای نیشابور به نام کدکن متولد شد و نام پدر او را ابوبکر ابراهیم بود در مورد تاریخ شهادت عطار روایات مختلفی وجود دارد برخی تاریخ شهادت او را ۶۰۷ وبرخی ۶۱۸ هجری قمری ذکر کرده اند اما آنچه مسلم به نظر می رسد این است که او در منطقه ی شاد یاخ نیشابور به دست یک مغول به شهادت رسید دکتر عبدالحسین زرین کوب به نقل از تذکره دولتشاه و درباره ی چگونگی شهادت عطار به دست یک مغول می نویسد:
«به موجب افسانه ها در کشتار نیشابور، عطار که پیری ضعیف بود به دست یک مغول اسیر افتاد. مغول وی را پیش انداخت و همراه برد. د رراه مریدی شیخ را شناخت پیش آمد و از مغول خواست تا چندین سیم از وی بستاند و شیخ را به وی بخشد. اما شیخ روی به مغول کرد و گفت که «بهای من نه این است »! مغول پیشنهاد مرید نیشابوری را نپذیرفت وشیخ را همچنان در پی اسیر پیش راند . اندکی بعد یک تن از آشنایان شیخ را شناخت پیش آمد واز مغول درخواست کرد تا چندین زر از وی بازستاند و شیخ را به وی بخشد .شیخ باز رو به مغول کرد و گفت «بهای من نه این است»! مغول نیز که می پنداشت شیخ را به بهای گزاف از
وی باخواهد خرید نپذیرفت و همچنان با شیخ به راه افتاد در نیمه راه روستایی پیش آمد که خر خویش را می راند شیخ را شناخت واز مغول درخواست تا وی را رها کند مغول از وی پرسید که درازی آن چه خواهد داد؟ و روستایی گفت یک توبره کاه! اینجاشیخ رو به مغول کرد و گفت بفروش که بهای من این است ! مغول برآشفت شمشیر کشید در دم شیخ را هلاک کرد اما شیخ که تیغ مغول سرش را به خاک افکند. بود خم شد، سرخویش برگرفت و بر گردن نهاد! پس از آن در
حالی که یک منظومه کوتاه خویش ۱(بی سرنامه) می سرود دربرابر چشم حیرا مغول راه خویش پیش گرفت و وقتی منظومه به پایان آمد ایستاد و در همان چاپان داد.
آثار برجای مانده از عطار:
دیوان قصاید وغزلیات، منطق الطیر-الهی نامه اسرارنامه –مصیبت نامه-مختارنامه ،خسرونامه –تذکره الاولیاء و دو کتاب گمشده نیز به نامهای جواهر نامه وشرح قلب از آثار مسلم عطار به شمار می روند.
مقدمه
تعریف اصطلاح:
آنچه در عرف اهل علوم وفنون اصطلاح خوانده میشود واژه ها و مقایسه ی خاصی است که بر افاده معنایی خاص وضح شده و یا در اثر کثرت استعمال در ر علم وفن به تدریج معانی خاص از آن اراده شده و حالت اصطلاحی یافته است رواج تصوف و پیرایش مکاتب صوفیه طی چهار دلده در جهان اسلام ظهور تعابیر واصطلاحات را در پی داشت که در آثار با سخنان منقول از صوفیان پراکنده بود.
تعریف مقام:
مقام مرتبه ای است از مراتب سکون که در تحت قدم سالک آید و محل استقامت او گرد وزوال نپذیرد مقام کسبی است وسالک باید با ریاضت ومجاهده مقامی را به دست آورد ودر آن بماند وچون شرطهای آن را به جای آورد به مقام دیگری می رود
تعریف حال:
حال واردی است غیبی که از عالم علوی گاه گاه به دل سالک فرود آید ودرآمد شده بود تا آنگاه که او را که به کمند جذبه ای الهی از مقام ادنی به اعلی کشد و حالتی که در دل سالک می افتد ومانند برقی می گذرد ودوام ندارد.
توبه:
توبه یعنی بازگشت از گناه عبدالزراق کاشی می گوید :توبه رجوع از مخالفت حکم حق است به موافقت.
نصرالدین طوسی :معنی توبه رجوع از گناه باشد.اول بباید گناه چه باشد تا از او رجوع کند.
توبه:
در لغت بازگشتن بود و توبه اندر شرع بازگشتن بود از نکوهیده ها باز آنچه پسندیده است و گفته اند شرط تو به نادرست آید سه چیز است :پشیمانی برآنچه رفته باشد از مخالفت و دست برداشتن زلت اندر حال ونیت کردن که نیز باز آن معصیت نگردد.
توبه ی من دست نیست خموش
و زمن دلشکسته دست بدار
غزل ۴۰۱ صفحه ی ۳۲۱ بیت دوم
سرفروبرده ای درین گلخن
فارغ از توبه روز استغفار
غزل ۴۰۱ صفحه ی ۳۲۲ بیت هفتم
خیز و ایمان آرزو نارت ببر
توبه کن مردانه یکبار دگر
غزل ۴۰۴ صفحه ی ۳۲۴ بیت یازدهم
ترک نام وننگ وصلح وجنگ گیر
توبه بشکن می ستان و جام خور
غزل ۴۱۱ صفحه ی ۳۳۱ بیت چهارم
گفتم که کنم توبه زعشق تو ولیکن
عشق تو حقیقت نه مجاز است چه تدبیر
غزل ۴۱۲ صفحه ی ۴۱۲ بیت هفتم
بیچاره دلم که چشم مست او
صد توبه بیک کرشمه بشکستش
غزل ۴۳۲ صفحه ی ۳۴۹ بیت چهارم
بیچاره دلم که نرگس مستش
صدتوبه بیک که شمه بشکستش
غزل ۴۳۳ صفحه ی ۳۴۹ بیت اول
چون ترسایی درست شد بر من
خورم می عشق وتوبه بشکستم
غزل ۴۸۶ صفحه ی ۳۸۹ بیت پنجم
چون آتش شیشه ای می پیشم آورد
بشیشه توبه ی سنگین شکستم
غزل ۴۸۸ صفحه ی ۳۹۱ بیت سوم
ساقیا تو به شکستم جرعه ای می ده بدستم
می زمی تنگی ندارم می پرستم می پرستم
غزل ۴۸۹ صفحه ی ۳۹۱ بیت اول
سوختم از خوی خامان برشدم زین ناتمامان
ننگم است از ننگ نامان توبه پیش بت شکستم
غزل ۴۸۹ صفحه ی ۳۹۱ بیت دوم
رفتم و توبه شکستم وزهمه عیبی برستم
باحریفان خود نشستم با رفیقان عهد بستم
غزل ۴۸۹ صفحه ی ۳۹۱ بیت سوم
دی در صف او باش زمانی بنشستم
قلاس و قلندر شوم و توبه شکستم
غزل ۴۹۰ صفحه ی ۳۹۲ بیت اول
نمی گویم ز مستی توبه کردم
هر آن توبه کزان کردم شکستم
غزل ۴۹۱ صفحه ی ۳۹۳ بیت دوم
ساقیا درد،درد درده زود
که بیک درد توبه بشکستم
غزل ۴۹۲ صفحه ی ۳۹۳ بیت ششم
زهد :
زهد در لغت یعنی روگردانیدن از چیزی در آنچه که نسبت بدان زهد ورزیده میشود اختلاف است بعضی دیگر گویند زهد یعنی ترک نعمت دنیاو آخرت وبی رغبت بدان
زهد:گروهی گویند زهد اندر حرام بود زیرا که حلال مباح است از قبل حق، چون ایزدتعالی بر بنده نعمت کند به مال حلال و او به شکر آن قیام نماید دست بداشتن از آن به اختیار مقدم ندارند برنگاهداشتن آن به حق ادب آن گروهی گفته اند زهد اندر حرام واجب بوده اند واندر حلال فضیلت.
من چون بترک نام و ننگ از دل جان گفته ام
چند بزهد خواهیم دست بدارای پسر
غزل شماره ۴۰۷ صفحه ی ۳۲۷ بیت پنجم
فتادم در میان درد نوشان
نهادم زهد وقرائی بدر باز
غزل ۴۱۳ صفحه ۳۳۳ بیت چهارم
چون عزم زهد کردم کفر دیدم
بصد مستی ز کفر و زهد جستم
غزل ۴۸۸ صفحه ی ۳۹۱ بیت ششم
بی سرو سروری شدم قبله ی کافری شدم
رند وقلندری شد زهد فسانه یافتم
غزل ۴۹۷ صفحه ای ۴۰۱ بیت هشتم
صبر
صبر تحمل وشکیبایی و بردباری در اصطلاح ترک شکایت از سختی بلاغیرخدا است. صابر کسی است که خود را با بلا چنان قرین کرده باشد که از آمدن بلاپاک ندارد.
صبر معنی صبر در عرف حبس مرید است از مراد، نی عنه یا ربط کارد بر مکروه مامور به واثبات این مقام بعد از مقام فقر از آن جهت افتاد که ازجمله انواع صبر است برفقره وصبر بر جور و جفا یکی از دو قاعده ی ایمان است چنانکه در خبر است الایمان نصفان نصف صبر ونصف شکر
گفتی اگر صبر کنی کام یاپی
لعاب فلک شعبده بازست چه تدبیر
غزل ۴۱۳ صفحه ۳۳۲ بیت چهارم
گر درین دریا کسی کشتی امید افکند
بادسردش بادبان وصبر لنگر یافتم
غزل ۴۹۴ صفحه ی ۳۹۷ بیت بیستم
فقر
فقر نیازمندی از مقامات عارفان سالک راه حقیقت به مقام فقر که عبارت است از عدم تملک اسباب نرسد الا بعد از عبور پرمقام زهد چه اول رغبت او از دنیا منصرف نگردد عدم تملک از او درست نیاید.
فقر :فقر در نظر صوفیه از مقامات مهم وقابل توجه به شمار می رود و عبارت است از نیازمندی به باری تعالی وبی نیازی از غیر او
حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده به این ترتیب «الفقر مفخری» و«الفقر فخری و به افتخر»
هر که پست بارگاه فقر نیست
در بلند دستگاهت نرسدش
غزل ۴۳۵ صفحه ی ۳۵۱ بیت دوم
یک ذره سواد فقر در تاخت
شد هر دو جهان از آن سیه پوش
غزل ۴۴۶ صفحه ی ۳۶۰بیت یازدهم
جانم ز سروکون برخاست
در شیوه ی فقر شد و فاکوش
غزل ۴۴۶ صفحه ی ۳۶۰ بیت دوازدهم
هر کوبخرد بخان ودل فقر
هر جان ودلش وکون بفروش
غزل ۴۴۶ صفحه ی ۳۶۰ بیت سیزدهم
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
یزد دانلود |
دانلود فایل علمی 