فایل ورد کامل مقاله هجرت پیامبر؛ تحلیل تاریخی و دینی پیامدهای اجتماعی و نقش آن در گسترش اسلام
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
فایل ورد کامل مقاله هجرت پیامبر؛ تحلیل تاریخی و دینی پیامدهای اجتماعی و نقش آن در گسترش اسلام دارای ۲۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد فایل ورد کامل مقاله هجرت پیامبر؛ تحلیل تاریخی و دینی پیامدهای اجتماعی و نقش آن در گسترش اسلام کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله هجرت پیامبر؛ تحلیل تاریخی و دینی پیامدهای اجتماعی و نقش آن در گسترش اسلام،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله هجرت پیامبر؛ تحلیل تاریخی و دینی پیامدهای اجتماعی و نقش آن در گسترش اسلام :
هجرت پیامبر
خدای بزرگ که از گفتار و نقشه های شوم کفار آگاه بود مکر آنان را بر پیامبر خویش آشکار ساخت و نقشه ی شومشان را افشا کرد. او به پیامبرش خبر داد که مشرکان کمر به قتل تو بسته اند بنابر این باید کاملا مخفیانه از این شهر هجرت کنی و به سوی یثرب رهسپار شوی که این هجرت استواری بنیان اسلام و رهایی محرومان از چنگال مستکبران ستمگر خواهد شد.
پیامبر به امر خدا به انجام این هجرت مقدس اما خطرناک تصمیم گرفت. پیامبر و خانه ی او سخت تحت نظر بود کوچک ترین علامت و نشانی در رفت و آمدها و کم ترین تغییری در وضع خانه تصمیم پیامبر را آشکار می ساخت و برنامه ی هجرتش را به خطر می افکند . کفار خانه و محل نشستن و خفتن پیامبر را کاملا شناسایی کرده بودند تا هنگام حمله ی دسته جمعی – که نقشه و زمان اجرایش را پیش بینی کرده بودند- مشکلی پیش نیاید . آن ها شب ها حتی از روزنه ی در و بالای دیوار به محل خواب پیامبر نگاه می کردند و روزها از رفت و آمدهای پیامبر به خانه و بیرون خانه کاملا خبر داشتند تا این که شب حمله فرا رسید . پیامبر موضوع هجرت خود را با علی بن ابی طالب – که در نخستین روزهای بعثت با او پیمان یاری بسته بود – در میان نهاد و گفت :یا علی آیا می توانی مرا در اجرای این امر الهی یاری کنی؟
– یا رسول الله چگونه باید شما را یاری کنم؟
– کار بسیار خطرناکی است. نزدیک به چهل نفر از مشرکان می خواهند یک باره به من حمله کنند و مرا شبانه در بستر قطعه قطعه نمایند . خدا مرا از این تصمیم سری آنان آگاه ساخته و به من فرمان هجرت داده است اما اگر بسترم در این شب خالی بماند انان متوجه خواهند شد و مرا تعقیب خواهند نمود و در هر جا که مرا پیدا کنند نقشه ی خود را اجرا خواهند کرد . به ناچار باید کسی در بستر من بخوابد تا وقتی که از روزنه ی در می نگرد در روشنایی کم رنگ خانه کسی را در بستر ببینند و تصور کنند که من در بسترم . آیا حاضری در بستر من بخوابی؟ کار بسیارخطرناکی است ، زیرا چهل نفر با شمشیرهای کشیده در نیمه های شب به خانه هجوم می آورند و ممکن است تو را به جای من در بستر قطعه قطعه کنند.
– در این صورت آیا شما به سلامت خواهید بود؟
– آری به سلامت خواهم بود . اگر بدین گونه یاری ام کنی در این هجرت به یاری خدا موفق خواهم شد .
– حتما شما را یاری خواهم کرد.
– پاسخ حضرت علی قاطع و با یقین بود و نشان از گذشت و ایثار شکوهمندی داشت که علی بن ابی طالب در راه خدا و برای حفظ جان پیامبر خدا آن را می پذیرفت.
– به این ترتیب پیامبر خدا عازم هجرتی عظیم شد. او در فرصت کاملا مناسبی خانه را ترک کرد و با ابوبکر از شهر بیرون رفت.
شب فرا رسید . مشرکان به تدریج در اطراف خانه ی پیامبر گرد آمدند. هنوز پاسی از شب نگذشته بود که چهل نفر مرد نیرومند با شمشیرهای کشیده گرداگرد خانه ی پیامبر را محاصره کردند. از شکاف در و بالای دیوار به داخل خانه نگریستند و در روشنایی کم رنگ شب دیدند که او مانند شب های پیش برد سبز رنگش را روی خود کشیده و گاهی پهلو به پهلو می شود. خواستند در نیمه ی شب به خانه هجوم برند و او را قطعه قطعه کنند اما برخی گفتند: که در این خانه زن و کودک نیز خوابیده اند . انصاف نیست که آنان را در این تاریکی شب پریشان سازیم . خانه که در محاصره ی کامل ماست محمد هم که در بستر است و هیچ راه فراری ندارد پس چرا عجله کنیم ؟ بهتر است صبر کنیم و صبحگاهان حمله بریم تا همه ببیند که چهل نفر از قبایل مختلف در قتل محمد شرکت داشته اند.
آن ها تا صبح صبر کردند برخی همان جا خوابیدند و برخی مراقبت کردندکه کسی از خانه خارج نشود . صبحگاهان با شمشیرهای برهنه از در و دیوار بالا رفتند و به اتاق پیامبر هجوم بردند . علی بن ابی طالب با شنیدن سر و صدا یک باره از جای برخاست و فریاد زد: این جا چه می کنید؟
با شنیدن صدای رسای علی بن ابی طالب و با مشاهده ی چهره ی خشمگین و مصمم او مشرکان بی اختیار و مبهوت در جای خود ایستادند
– پس محمد کجاست ؟
– مگر او را به من سپرده بودید؟
– مشرکان از شدت خشم و غضب بر افروختند و فریاد کشیدند و از بیهودگی نقشه و مراقب های روزها و شب های خود سخت بر آشفتند .خانه را رها کردند و برای یافتن و دستگیر کردن حضرت محمد به تکاپو افتادند . آن ها پیش خود فکر می کردند که محمد یا در مکه پنهان شده یا به سوی مدینه حرکت کرده است . در هر صورت می توان او را یافت و دستگیر کرد و به قتل رسانید . پس فورا دست به کار شدند . گروههای مختلفی را به اطراف مکه فرستادند تا راههای خروجی را کاملا زیر نظر بگیرند . به افرادی هم که در شناختن جای پای اشخاص مهارت داشتند ماموریت دادند تا مسیر حرکت محمد را ردیابی کنند .
– ضمنا اعلام کردند که هر کس محمد را دستگیر کند یا مخفیگاهش را نشان دهد یک صد شتر گران بها جایزه خواهد گرفت.
– عده ی زیادی به امید دریافت جایزه به تکاپو افتادند و همه جا را گشتند و بالاخره ردپای پیامبر را پیدا کردند . جای پای پیامبر روی خاک و شن و سنگ باقی مانده بود . آن ها ردپای او را دنبال کردند و با سرعت پیش رفتند . رد پا به غاری رسید و آن ها با تصور این که محمد در آن غار پنهان شده است خشنود شدند که او را یافته اند.
– حضرت محمد و ابوبکر صدای دشمنان را از درون غار می شنیدند و آنان را می دیدند اما تارهای عنکبوت که چون توری بر دهانه ی غار تنیده شده بود و کبوتری وحشی که روی تارها تخم گذارده بود آن ها را از ورود به غار بازداشت . آن ها گفتند : نه اشتباه کرده ایم . چگونه ممکن است کسی وارد غار شده باشد؟ نه ممکن نیست اگر کسی داخل غار شده بود تارها گسسته بود و لانه ی این کبوتر هم پایین افتاده و تخم هایش شکسته بود.
کفار پس از مدتی بهت و سرگردانی مایوس و پریشان بازگشتند .
پیامبر خدا مدت سه شبانه روز در غار «ثور» مخفی بود.
این غاردر جنوب مکه بود و راه مدینه در شمال مکه قرار داشت بنابر این مشرکان نیروهای خود را بیشتر در شمال مستقر کرده و از جست و جو در قسمت های دیگر منصرف شده بودند. به این جهت شب ها وقتی که هوا کاملا تاریک می شد و دیدگان مشرکان را خواب فرا می گرفت حضرت علی یار همیشگی و باوفای پیامبر به یاری پیامبر می شتافت در تاریکی شب بر می خاست مقداری آب و غذا بر می داشت و به غار می رفت و از کنار پرده ی نازکی که عنکبوت بر در غار تنیده بود آن ها را به پیامبر می رساند و او را از اوضاع مکه و تصمیمات مشرکان آگاه می کرد . گاهی هم فرزند ابوبکر « عبدالله» به غار سر می زد و برای آنان آب و غذا می برد.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
یزد دانلود |
دانلود فایل علمی 