فایل ورد کامل مقاله خشونت زنان علیه مردان؛ تحلیل اجتماعی و حقوقی گزارش‌های منتشر شده در روزنامه‌های کشور


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
1 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل مقاله خشونت زنان علیه مردان؛ تحلیل اجتماعی و حقوقی گزارش‌های منتشر شده در روزنامه‌های کشور دارای ۹۳ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل مقاله خشونت زنان علیه مردان؛ تحلیل اجتماعی و حقوقی گزارش‌های منتشر شده در روزنامه‌های کشور  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله خشونت زنان علیه مردان؛ تحلیل اجتماعی و حقوقی گزارش‌های منتشر شده در روزنامه‌های کشور،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله خشونت زنان علیه مردان؛ تحلیل اجتماعی و حقوقی گزارش‌های منتشر شده در روزنامه‌های کشور :

به تازگی شاهد افزایش پدیده نه چندان جدید خشونت زنان علیه مردان می باشیم. آن امر به صور مختلف آزار و اذیت در قالبهای فیزیکی یا اجتماعی می‎باشد.این تحقیق در نظر داردعل وعوامل به وجود آمدن این پدیده ضد ارزش را به چه صورت فیزیکی مانند همسرکشی آزار و اذیت در دوران عقد و یا بعد از آن طلاق و . مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و با مراجعه به روزنامه های کثیر الانتشار مانند کیهان اطلاعت همشهری و جام جم موارد درج شده را باتوجه به نظریه کارشناسان و مقالات مربوطه مورد کنکاش قرار دهد و همچنین پیامدها و آثارسوئی را که این امر (خشونت) در جامعه بر جا می گذاد را بررسی نماید.

تاریخچه مطالعاتی
«یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوان اکرمکم عند الله اتقیکم آن الله علیم خبیر»
هان ای مردم همانا شما ا زیک مرد وزن آفریدیم و شما را به هیئت اقوام و قبائی در آوردیم تا با یکدیگر انس و آشنای یابید بی گمان گرامی ترین شما د رنزد خداوند پرهیزگاران شماست به خداوند دانای آگاه است.
آئین مقدس اسلام به عنوان کاملترین دین وجامع ترین شریعت همواره بر این نکته تأکید می‎کند که جامعه انسانی از زن و مرد ترکیب یافته است و زن ومرد از یک گوهر خلق شده اند بر اساس تعالیم عالیه اسلامی هیچ یک از «مردبودن» و «زن بودن» مایه شرافت برتری ویا افتخار نیست و برتری نزد خداوند تنها بر اساس تقوا می باشد.

اسلام خشونت علیه زنان را به هر شکل نمی پسندد ابعاد فقهی خشونت علیه زنان رابه غلط جزئی از فرهنگ اسلامی شد و آزار مربوطه به آن واقعاً نگران کننده است و متأسفانه آما رخشونت علیه زنان در جوامع سنتی بسیار شدیدتر و محسوستر از دریافت می‎شود.
در جوامع امروز شاهد پدیده خشونت زنان علیه مردان می باشیم که با توجه به پایگاههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی زنان در جامعه به صور مختلف قابل رویت می باشد.

اولین خشونت در جامعه انسانی را شاید کشته شدن هابیل به دست برادر خود قابیل دانست. و در طی عصرها و قرنها د ر تمدن ها گوناگون پدیده خشونت با توجه به فرهنگها و شرایط زمان خاص آن زمان به صور مختلف دیده می‎شود در مصر باستان شکنجه بردگان به وسیله فراعنه و حمل و نقل سنگها وزین توسط بردگان در زیر شلاقهای سربازان فراعنه که برای ساختن اهرام و قصرهای آنان بکار می رفت در چین قدیم کشته شدن مردمی رابه عنوان کارگر برای ساختن دیوار چین به بیگاری کشیده شده بودند و تاریخ گواه این مسئله است که اجساد بسیاری از آنان در لا به لای دیوار

مدفون شده است ودر ایران باستان شکنجه و ضرب و شتم مردمان در سلسله های مختلف پادشاهی برای کامروایی پادشاهان و وابسته گان آنها نمونه هایی ماندگار در تاریخ می‎باشد زنان با توجه به فیزیک جسمانی و قدت بدن ضعیفی را دارا می‎باشند دوچندان مورد ظلم و تعدی ظالمان قرار گرفته اند در جوامع امروزی نیز شاهد تنوع این خشونتها علیه زنان می باشیم یک از این نمونه ها «خشونت خانگی می‎باشد خانه را غالباً به عنوان پناهگاه امنیت و خوشبختی تصور می‎شود

اما خشونت خانگی بخشی از تجربه بسیاری از زنان است. خشونت خانگی بلای اجتماعی جدیدی نیست در سده های میانه و اوایل صنعتی شدن خشونت نسبت به زنان یک جنبه متداول ازدواج بود تا اواخر قرن ۱۹ هیچ قانونی در انگلستان وجود نداشت که مانع از آن شود که مرد همسرش را مورد آزار جنسی قرار دهد به استثنای آسیب جدی یا قتل. زنان اکنون از حمایت قانونی بیشتری برخورد دارند با این همه هنوز این گونه خشونت بسیار رایج است خشونت علیه زنان درخانه گاهی بسیار جزئی تصور می‎شود اما شواهد و مدارک از پناهگاههای زنان مضروب شد خلاف آن را نشان می‎دهد.»

نمونه دیگری از این مورد آزار جنسی است که در محیط کار آسان تر اجرا می گردد آزار جنسی در محل کار می تواند به عنوان استفاده از اقتدار شغلی یا قدرت به منظور تحمیل خواسته های جنسی تعریف می‎شود.

اما خشونت فقط مختص به خشونت مردان علیه زنان نمی باشد بلکه عکس این قضیه نیز در جوامع امروزی به وفور یافت می‎شود. حمید رضا عزیزی در مقاله ای جرائم دخترانه (زنانه) را به ۳ قسمت تقسیم می‎کند: ۱- زنان همه انواع بزهکاری را مرتکب می‎شوند ۲- احساس فشار و هراس از داغ «بزهکاری» برای زنان کاملاً جدی است ۳- زنان ۲ برابر منحرف تلقی می‎شوند یکی بخاطر زیر پا گذاشتن قوانین اجتماعی و دیگر به سبب «غیرزنانه» و «غیرطبیعی» بودن کاری که انجام داده اند. زیرا برخلاف قواعد رفتار زنانه دست به عمل خلاف زده اند. باید در مورد این فرض که خشونت

منحصرا از ویژگی های تبهکاران مرد است محتاط باشیم. زنان ممکن است خیلی کمتر از مردان در جرایم شرکت کنند اما همیشه از شرکت در ماجراهای خشن بازداشته نمی‎شوند. بنابراین چرا میزان جرایم و خشونت های زنان کمتر از مردان است. بدیهی است برخی از «جرایم زنانه»

بخصوص مانند فحشا وجود دارد که به خاطر آن زنان محکوم می‎شوند حال آن که در بسیاری نقاط دنیا مشتریان مرد آن محکوم نمی‎شوند.در حالی که خشونت علیه زنان به عنوان شرم آورترین مورد نقض حقوق بشر یک جرم بین المللی به شمار می‎آید هنوز بسیاری از زنان قربانی آن می‎شوند. در گیری های جنگ ها، تجاوزهای جنسی، آبستن های اجباری به منظور پاکسازی نژادی و قومی، برخوردار نبودن از آموزش ، ترجیح فرزند پسر بر دختر، خشونت علیه عروسان جوان، ازدواج زودرس و بدتر از همه خشونت های فیزیکی، جسمانی روانی، اجتماعی در نقاط مختلف جهان و … نمادها و ارگان های حقوق بشر را نگران کرده است. این در حالی است که مرتکبان این خشونت ها از

پاسخگویی در امان هستند و هیچ محکمه ای آنان را به محاکمه نمی کشاند. از سوی دیگر نه تنها این، نابرابری ها از زندگی زنان ما نیز رخت بر نبسته است بلکه آمارها و گزارش های تکان دهنده نشان از نقض حقوق آشکار آنان دارد. کافی است نگاهی به آمارهای غیررسمی و گزارش های رسیده از ایلام و بلوچستان و جنوب و مشرق و … بیندازیم تا ببینیم در مناطق محروم کشور حتی شهرهای بزرگ چه بر سر زنان که از کم ترین حقوق خود بی خبرند می‎آید.

مردانه بودن جرایم مردان به علت تفاوت در اجتماعی شدن است. بیشتر فعالیت ها و اشتغالات مردان نسبت به زنان غیر خانگی است. با این که روند مشارکت زنان در فعالیت های اجتماعی حضور آنها در عرصه عمومی، اشتغال زنان فعالیت های آموزشی و دانشگاهی و … روز به روز بیشتر می‎شود و با این حال اکثر آنها بخش بسیار زیادتر از زندگی خود را در محیط های خانوادگی می گذرانند.

به گفته آنتونهی گیدنز اکنون که به تدریج تقسیمات جنسی از گذشته کم رنگ تر می‎شوند به سختی می‎توان با قاطعیت گفت که آیا میزان جرایم و الگوهای جرایم زنان شبیه مردان می‎شود یا نه.
شکلیدی اسمیت در سال ۱۹۷۸ در چارچوب نظریه «انگ زنی» پژوهش هایی درباره جرایم و خشونتهای زنانه انجام داد و از تحلیل گزارش های دادگاهها دریافت که دختران بیشتر به این عنوان که باید سرپرستی و حمایت قرار گیرند به دادگاه کشانده میشوند نه این که به جرمی متهم شده باشند یکی دیگر از یافته های او این بو دکه دخترها ظاهراً یا سازگارند یا بسیار خلافکار او می

گوید، والدین، معلمان و دختران دیگر هم صدا با هم به دختر خلافکار انگ می زنند که خلاف عرف زنانه عمل می‎کند و رفتار او را باید تقبیح کرد. اما انگ رفتار غیر زنانه باعث می شد که این دختران با رفتاری پرخاشجویانه واکنش نشان دهند و همچنان درمیان همسالان خود محبوب می ماند با این حال دختران خلافکار با طردشدگی رو به رو بودند این طرد شدگی به خاطر زیر پا گذاشتن قانون و طرد زنانگی بود. دختران قانون شکن وقتی انگ می خوردند، از همسالان عادی خود جدا می

افتادند دختران دیگر ارتباط با دختران خلافکار منع می شدند و همین دخترها را بیش از پیش به دارودسته های خلافکار وابسته می کرد. انگ خوردن این دختران سبب میشد به سوی شکلهای افراطی تر به بزهکاری کشیده شوند به گفته اسمیت نتیجه نگرشهای حمایتی ناظران مددکاران اجتماعی و یا سایر عاملان اجرایی نیز چیزی جز همان انگ زدن به رفتار تحت عنوان «هرجایی» یا «هرزه» نبود.
همچنین در زونامه جام جم در مورخه ۱۲ مرداد ۸۲ در مقاله ای تحت عنوان «طغیان علیه آرامش زنانه» علل افزایش خشونت در جامعه دختران و زنان را بررسی می‎کند. دراین مقاله آمده است:
از نظر جامعه شناسی به رفتارهایی که از هنجارهای جامعه تبعیت نکنند و میل به خشونت داشته باشند رفتارهای پرخاشگرانه گفته می‎شود. این رفتارها می‎توانند خشونت های زبان و فیزیکی را در خود داشته باشند و جامعه را متحمل زیانهای بسیاری می کنند. رفتارهای خشونت آمیزی که امروز وقتی از دختران سر می زند از سوی جامعه طرد می‎شود از سوی پسران در نظر جامعه بسیار عادی و متناسب با خوی پسرانه است.

در این مقاله از قول یک جامعه شناس این چنین بیان می‎کند: نقش کلیدی رسانه ها در تغییررفتار افراد مهم می باشد به طوری که نوجوان بر آنچه در فیلمها می بیند بسنده می‎کند شاید هم این فیلمها را در کنار خانواده ببیند و افراد خانواده ناخودآگاه دختری را که در فیلم رفتارهای پسرانه از خود بروز می‎دهد تحسین کنند به همین دلیل است که چاقو و وسایل جنایی که سالهاست در مدارس پیدا می‎شوند اکنون در میان دختران یافت می‎شوند.

جامعه شناسان علاوه بر مسائل روانشناختی عوامل محیطی ساختاری و مدیریتی را نیز در بروز رفتارهای پرخاشگرانه مؤثر می دانند. گذر از جامعه سنتی به سوی جامعه مدرن تضادهایی که فرد در این شرایط با آنها درگیر می‎شود می‎تواند به عنوان دلیل کلی روند رفتارهای پرخاشگرانه و بسیاری از آسیبهای اجتماعی مطرح باشد دکتر توسلی در مقاله فوق می افزاید: سن ازدواج دختر ایرانی تقریبا شبیه اروپا شده است از سوی دیگر دختران تحصیلات خود را تا سطوح بالا ادامه می دهند و مشکلات زندگی به گونه ای است که دیگر فکر ازدواج را از سر بیرون می کنند به این ترتیب برخی مشکلات و مسائل که می توانست با شکل گیری خانواه خود به خود حل شود به بیرون پرتاب می‎شود و اشکال تازه ای از واکنش و نافرمانی ها را پدید می‎آورد. او می افزاید: در جوامع دیگر اگر ازدواج کمتر شده گره هایی روانشناختی افراد از راههای دیگری باز می‎شود ولی ما از یک طرف می خواهیم در یک جامعه سنتی زندگی کنیم و از سوی دیگر زن را به مرحله پیشرفته ای از کار و زندگی اجتماعی سوق دهیم.
این جامعه شناس ادامه می‎دهد وقتی این آزادیها از طریق فیلمها و رسانه ها به نسل جوان نشان داده می‎شود و از سوی دیگر امکانات و وسایل گذران اوقات فراغت نسل جوان فراهم نمی‎شود و چشم انداز شغلی و روشنی برای آینده آ

نها وجود ندارد این فشارها خود به خود منجر به بروز رفتارهای پرخاشگرانه بخصوص در زنان می‎شود.یکی دیگر از مواردی که اینجانب لازم می بینیم ذکر نمایم تحریک زنان توسط رفتار مردان در طی زندگی زناشویی است. میرشریفی در طی تحقیقی که در شماره ۲۲۸۴-۱۷- تیر روزنامه اطلاعات انجام داده بیان نمود که مردان بیشترین تقصیر را در بروز اختلافات زناشویی و کمترین علاقه را برای حل آن دارند بدین ترتیب مردان با رفتارهای آزارده خود باعث بروز زمینه های خشونت در زنان شده و بدون این که بخواهند مشکل را حل نمایند به رفتارهای ضد ارزش خود ادامه می دهند.

بیان مسئله
بسیاری از معضلات و آسیبهای اجتماعی که در عرف جامعه به تابو تبدیل شده اند درصورت بازگو نشدن می‎توانند جامعه را درگیر آسیبهای عمیق اما ناپیدا کنند بنابراین این تابو بایدشکسته شود و جامعه بدون تعصب یا پرده پوشی و با بهره گیری ازنظر کارشناس و متخصصان به درمان و چاره اندیشی منطقی این معضلات بپردازد ریشه آسیبهای اجتماعی و متزلزل شدن پایه های اخلاق در خانواده است و برای حل معضلات اجتماعی ابتدا باید علت فروپاشی اخلاق را در نهاد خانواده ریشه یابی کرد.

مساله زن همواره با قدرت همراه بوده است زنان همواره در به قدرت رسیدن مردان و در تحکیم حکومت آنها نقش داشته اند. هر گونه تغییر در ساختار مناسبات خانواده می‎تواند اریکه قدرت مردان را بر هم زند زنان در عین حال نمایندگان و نگهبانان هویت و خصائل ملی هم بوده اند و همینطور نشانگر میزان پایبندی مردان به سنت ها و مذهب به عنوان یکی از پایه های اساسی سنت ظاهر و رفتار اجتماعی زنان تابلویی است که با آن ارزشهای مردانه نشان داده می‎شود.
بررسی دیدگاههای روشنفکران ایران یادآور این واقعیت تلخ است که مرد روشنفکر ایرانی چه مذهبی و چه لائیک هیگچاه به درستی و جدیت به طرح پرسشهای اساسی درباره چگونگی وضعیت زنان و علل آن نپراخته اند و آن را موضوع اندیشه قرار نداده اند. دلیل آن هم عوامل مختلفی را در بر می‎گیرد عللی که ریشه در عمیق ترین سنت های ما دارد.

توجه به حقوق زنان همواره در میان شعارهای اولیه همه گروههای سیاسی و فعالین اجتماعی بوده است اما اگر این شعارها تحقق نیافته اند فقط به دلیل شرایط سیاسی نبوده است طرح شعارهای سیاسی هیچکدام منافع شخصی و خصوصی گروه طرح کنند را به خطر نمی اندازد. اما عرصه زنان عرصه باورهایی ارزش گذاری شده است و بدین جهت تیر حمله نه فقط قوانین اجتماعی که ذهنیات افراد را هم مورد تهاجم قرار می‎دهد به طور مثال خشونت زدایی یکی از ارکان جامعه مدنی است ولی چگونه می‎شود از خشونت زدایی در سطح اجتماعی حرف زد بی آنکه خشونت در خانواده را بادیدی انتقادی نگاه نکرد و برای رفع آن تلاش ننمود. این امر خود مستلزم روانکاوی دقیقی از مردان و زنان در این کانون اس

ت و این آغازی است که با خوشبینی می‎توان گفت در نسل های دور به تغییراتی بینجامد.
گذر به جامعه مدنی اخلاق مدنی هم لازم دارد و در این اخلاق مدنی وقتی صحبت از عدالت است مراد عدالت در همه عرصه هاست. نمی توان از عدالت در سطح جامعه سخن گفت و عدالت در خانواده را نادیده گرفت که نبود آن به خشونت در خانواده می‎انجامد.
خشونت در خانواده به عنوان پدیده ای نابهنجار نه تنها از منظر اخلاقی و ارزشهای انسانی مطرود است به سلامت جسمی و روانی خانواده را به طور مستقیم و غیر مستقیم تهدید می‎کند و نتایج ناخوشایندی را برای جامعه بهمراه دارد.

خشونت در همه جوامع شرقی و غربی وجود دارد. اما خشونت علیه مردان به تازگی گسترش زیادی پیدا نموده است. خشونت عواقب جدی بر قربانی خود دارد. از جمله استرس های روانی شدید، بی خوابی ، اضطراب، مصرف زیاد داروهای آرام بخش، مراجعه به بیمارستان ها برای درمان و حتی خروج از بازار کار به خاطر بستری شدن در بیمارستان از دیگر عواقب خشونت این است که اگر لازم باشد فرد برای پیگیری به مراکز قانون نظیر پلیس، دادگاهها، پزشکی قانونی، مشاورین و مددکاران مراجعه کند حجم این کار مراکز زیاد خواهد شد بنابراین پیامدهای خشونت در درازمدت بسیار قابل تأمل است.
یکی از پیامدهای بزرگ اجتماعی خشونت زنان علیه مردان استمرار بخشیدن به یک زندگی نابهنجار است وحتی دریک خانواده که خشونت وجود دارد فرزندان آن می آموزند و به نوبه خود و در آینده آن را تکرار می کنند و این پدیده به چرخه خشونت معروف است. از عوارض مهم اجتماعی این پدیده فشارزیاد روی دوش سازمانهای دولتی است و بدیهی است وقتی حجم کار زیاد شود. خودبه خود کیفیت تنزل پیدا می‎کند و دیگر اینکه آمار طلاق بالا می رود و هر کدام از زوج ها می خواهند زندگی مستقلی را آغاز کنند. آمار دقیقی در مورد این که چند درصد طلاقها به علت خشونت زنان علیه

مردان می‎باشد در دست نیست ولی بدون شک خشونت یکی از عوامل مهم طلاق است. و فرزند طلاق محبت را در خیابانها جستجو می‎کند. پرداختن به مسئله خشونت زنان علیه مردان که نیمی از جمعیت را تشکیل می دهند در حقیقت پژوهش علل و عوامل این پدیده را خواهان می‎باشد چرا که نپرداختن به ریشه یابی این مسئله به غیر از موارد ذکر شده می‎تواند هویت یک جامعه را به خطر بیاندازد.

سوالات تحقیق :
۱ خشونت های زنان علیه مردان بررسی شده در روزنامه های کشور از مهر لغایت اسفند ۸۲ کدامند؟
۲ چه عواملی موجب افزایش فراوانی خشونت زنان علیه مردان در سالهای اخیر شده است؟
۳ پدیده خشونت زنان علیه مردان چه پیامدهای اجتماعی برای جامعه خواهد داشت؟

اهداف مطالعاتی
۱ هدف از این تحقیق این است که خشونتهای زنان علیه مردان از مورخ مهر لغایت اسفند ۸۲ را بررسی کند.
۲ هدف از این تحقیق این است که عواملی را که باعث افزایش فراوانی خشونت زنان علیه مردان در سالهای اخیر شده است را مورد توجه قرار دهد.
۳ هدف از این تحقیق این است که بررسی نماید پدیده خشونت زنان علیه مردان چه پیامدهای اجتماعی را برای جامعه بهمراه خواهد داشت.

حدود مطالعاتی
درست است که موضوع با بررسی و شناخت خشونتهای زنان علیه مردان در سالهای اخیر با رویکردی به مسائل اجتماعی است ولی ناچاریم در تحقیق حاضر به مسائل خشونتهای مردان علیه زنان، مسئله زنان در فرهنگهای مختلف و ویژگی های سنتی و عرفی مناطق مورد اشاره گریزی داشته باشیم.

اهمیت مطالعاتی
زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه که وظایف مهم و اساسی نسل آینده را بر عهده دارند همواره در طول تاریخ مورد ظلم و تعدی به انواع مختلف قرار گرفته اند با توجه به گذر جوامع از سنتی به سوی پیشرفته مسائل زنان نیز دچار افت و خیزهایی شده است آنان با توجه به آگاهی های که به طرق مختلف وتحصیلات بدست آورده اند برای احراز و حقوق و جایگاه خود بعضا دست به اعمال نه چندان درست زده اند البته این امر در مورد عده ای از زنان صادق می‎باشد.
پیشرفتهای صنعتی و فرهنگی امروزه می طلبد که با دیدی درست تر به این قشر آسیب پذیر جامعه نگریسته ودر بدست آوردن حقوق طبیعی و انسانی آنها آنان را یاری رسانیم.
هنگمای که خشونت زنان علیه مردان در ابعاد وسیعتری مورد پژوهشی قرار گرفته شود متوجه می شویم یکی ازدلایل خیزش زنان علیه مردان نادیده گرفتن حقوق طبیعی آنان باشد و یا سکون جامعه از لحاظ اجتماعی در همان مرحله سنتی با توجه به پیشرفتهای صنعتی است که زنگ خطری برای مهندسان اجتماع می‎باشد که همگام با پیشرفتهای صنعتی، از لحاظ فرهنگی، اجتماعی نیز جامعه را متحول و به سوی جامعه فرا سنتی هدایت نمایند.

با توجه به این مسئله که طلاق به عنوان یکی از ابزارهای خشونت زنان علیه مردان استفاده می‎شود فرهنگ سازی درست در مورد این مطلب به دختران و پسران و آشنایی آنان به مسائل قبل از ازدواج و انتخاب درست همسر مطالعه و کنکاش در خشونتهای زنان ما را با یکی از آسیبهای جدی خانواده و اجتماع هدایت می‎کند.

تعریف اصطلاحات
خشونت : Violence ؛ جانسون: خشونت به مثابه عملی است که عمدا یا من غیرعمد نامتجانس با رفتار دیگران است.
خشونت آن گونه کسی است که عمدا یا تصادفا هماهنگی متقابل بین رفتارهای اعضای جامعه را دستخوش تغییرمی کند خشونت نوعی رفتار است که :
۱ سایرین قادر به هماهنگی با آن نیستند.
۲ عمدا مانع می‎شود تا افراد جامعه رفتار خود را با آن از پیش هماهنگ سازند و انتظاراتی با ثبات درباره آن در ذهن خویش مهیا کنده خشونت الزاما به معنی قساوت، بی توجهی نیت و یا خشونت عبارت است از نوعی رفتار ضد اجمتاعی و در یک موقعیت سیاسی خشونت مانند انقلاب. تنها در رابطه با نظم و انتظام جامعه که در آن صورت می پذیرد قابل درک است.

خشونت خانگی : Domestic Violence
رفتار خشنی که به وسیله یک عضو خانواده علیه عضو دیگر صورت می‎گیرد شدیدترین خشونت خانگی توسط مرد و این علیه زنان انجام می‎شود.

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.