فایل ورد کامل مقاله قضا و قدر؛ بررسی فلسفی و دینی مفهوم سرنوشت و اختیار در اندیشه اسلامی
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
فایل ورد کامل مقاله قضا و قدر؛ بررسی فلسفی و دینی مفهوم سرنوشت و اختیار در اندیشه اسلامی دارای ۷۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد فایل ورد کامل مقاله قضا و قدر؛ بررسی فلسفی و دینی مفهوم سرنوشت و اختیار در اندیشه اسلامی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله قضا و قدر؛ بررسی فلسفی و دینی مفهوم سرنوشت و اختیار در اندیشه اسلامی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله قضا و قدر؛ بررسی فلسفی و دینی مفهوم سرنوشت و اختیار در اندیشه اسلامی :
قضا و قدر
پرتویی از تفسیر نمونه
مقدمه
واژه قضا به معنای گذراندن، به پایان رساندن و یکسره کردن و نیز به معنای داوری کردن (که نوعی یکسره کردن است) به کار می رود و واژه «قَدُر» و «تقدیر» به معنای اندازه، اندازه گیری و چیزی را به اندازه معین ساختن استعمال میشود.
۱- همه چیز اندازه دارد.
در آیات مختلفی از قرآن مجید میخوانیم که هر چیزی محدود به حدی است که از آن حد تجاوز نمیکند. در سوره طلاق آیه۳ میفرماید: «قد جعل الله لکل شییء قدراً» (خدا برای هر چیز مقدار و اندازهای قرار داده است) و در سوره حجر آیه ۲۱ میخوانیم و ان من شییء الاعندنا خزائنه و ماننزلهالابقدر معلوم» (هر چیزی خزائنش نزد ما است و جز به مقدار معین آن را نازل نمیکنیم) در آیات مورد بحث نیز میخوانیم: «و کل شییء عنده بمقدار.»
اینها همه اشاره به آن است که هیچ چیز در این عالم بیحساب نیست، حتی موجوداتی را که گاهی در جهان طبیعت، ما بیحساب و کتاب فرض میکنیم همه آنها دقیقاً حساب و کتاب دارند، چه ما بدانیم یا ندانیم، و اصولاً حکیم بودن خداوند، نیز مفهومی جز این ندارد، که همه چیز در آفرینش او برنامه و حد و اندازه دارد.
آنچه را از اسرار آفرینش امروز بوسیله علوم دریافتهایم، این حقیقت را کاملاً تأیید میکند. مثلاً خون انسان که حیاتیترین ماده وجودی او است و عهدهدار رساندن تمام مواد لازم به تمام یاختههای بدن انسان است، از بیست و چند ماده ترکیب یافته. نسبت این مواد و اندازه و کیفیت هر یک بقدری دقیق است که با کمترین تغییر سلامت انسان به خطر میافتد و به همین دلیل برای شناخت نارسائیهای بدن فوراً به سراغ آزمایش خون و اندازهگیری مواد قندی، چربی، اوره، آهن و سایر اجزاء ترکیبیش میروند و از کمی و زیادی این اجزاء فوراً به علل نارسائیهای بدن و بیماریها پی میبرند. تنها خون انسان نیست که ترکیبی این چنین دقیق دارد، این دقت و محاسبه در سراسر عالم هستی موجود است.
ضمناً با توجه به این نکته روشن میشود که آنچه را که گاهی ما بینظمیها و نابسامانیهای عالم هستی میپنداریم در واقع مربوط به نارسائی علم و دانش ما است و یک موحد و خداپرست راستین هیچگاه نمیتواند چنین تصوری درباره عالم داشته باشد و پیشرفت تدریجی علوم گواه این واقعیت است. نیز این درس را میتوانیم بیاموزیم که جامعه انسانیت که جزئی از مجموعه نظام هستی است اگر بخواهد سالم زندگی کند باید این اصل «کل شییء عنده بمقدار» بر سراسر آن حکومت داشته باشد و از هر گونه افراط و تفریط و کارهائی که حساب و کتاب در آن نیست بپرهیزد و در تمام نهادهای اجتماعی حساب و کتابرا حاکم سازد.
۲- همه چیز جهان روی حساب است.
جمله «انا کل شیء خلقناه بقدر» در عین فشردگی از حقیقت مهمی در عالم خلقت پرده برمیدارد، حقیقتی که بر سراسر جهان هستی حاکم است و آن اندازهگیری دقیق در همه کائنات جهان است. هر قدر علم و دانش بشری پیشرفت میکند به این اندازهگیری دقیق آشناتر میشود. این اندازهگیری دقیق در موجودات ذرهبینی موجود در کرات عظیم آسمانی نیز حاکم است. فیالمثل میشنویم فضانوردان با محاسبات دقیق علمی که به وسیله صدها نفر کارشناس متخصص بوسیله مغزهای الکترونیکی انجام میگیرد موفق میشوند درست در همان منطقهای از کره ماه که میخواستند، بنشینند، در حالیکه ظرف چند روزی که سفینه فضائی فاصله زمین و ماه را
میپیماید همه چیز دگرگون میشود، ماه هم بدور خود میگردد و هم بدور زمین و جای آن بکلی عوض میشود و حتی در لحظه پرتاب سفینه نیز زمین هم بدور خود و هم بدور آفتاب با سرعت فوقالعادهای درحرکت است، ولی از آنجا که تمام این حرکات گوناگون، حساب و اندازه دقیقی دارد که مطلقاً از آن تخلف نمیکند، فضانوردان موفق میشوند که با محاسبات پیچیده، درست در منطقه مورد نظر فرودآیند!
ستاره شناسان میتوانند از دهها سال قبل، خسوف و کسوفهای جزئی و کلی را که در نقاط مختلف زمین روی میدهد دقیقاً پیشبینی کنند، اینها همه نشانه دقت در اندازهگیریهای جهان بزرگ است.
در موجودات کوچک، در مورچگان ریز با آن اندامهای پیچیده، متنوع، رگها و اعصاب، ظرافت این اندازهگیری خیره کننده است. هنگامی که به موجودات کوچکتر، یعنی جانداران ذرهبینی، میکروبها، ویروسها و آمیبها میرسیم ظرافت این اندازهگیری اوج میگیرد و در آنجا حتی یکهزارم میلیمتر و کوچکتر از آن تحت حساب است و از آن فراتر هنگامی که به داخل اتم وارد میشویم تمام این مقیاسهای اندازهگیری را باید دور بریزیم و اندازهها به قدری کوچک میشود که در فکر هیچ انسانی نمیگنجد. این اندازهگیری تنها در مسأله کمیتها نیست، کیفیتهای ترکیبی از این اندازهگیری نیز دقیقاً برخوردار است. نظامی که بر روح و روحیات انسان و امیال و غرائز او حاکم است، نیز اندازهگیری دقیقی در مسیر خواستههای فردی و اجتماعی انسان دارد که اگر کمترین دگرگونی در آن رخ دهد نظام زندگی فردی و اجتماعی او به هم میریزد.
در عالم طبیعت، موجوداتی هستند که آفت یکدیگرند و هر کدام ترمزی در برابر دیگری محسوب میشود. پرندگان شکاری از گوشت پرندگان کوچک تغذیه میکنند و از اینکه آنها از حد بگذرند و تمام محصولات را آسیب برسانند جلوگیری مینمایند و لذا عمر طولانی دارند. ولی همین پرندگان شکاری، بسیار کم تخم میگذارند و کم جوجه میآورند و تنها در شرایط خاصی زندگی میکنند، اگر بنا بود با این عمر طولانی جوجههای فراوان بیاورند، فاتحه تمام پرندگان کوچک خوانده میشد. این مسأله دامنه بسیار گستردهای در جهان حیوانات و گیاهان دارد که مطالعه آن انسانرا به عمق «انا کل شیء خلقناه بقدر» آشناتر میسازد.
۳- اندازهگیری دقیق موجودات.
نه تنها نظام حساب شده و متقن جهان از دلایل محکم توحید و شناسائی خدا است که اندازهگیری دقیق آن نیز دلیل روشن دیگری میباشد، ما هرگز نمیتوانیم اندازهگیری موجودات مختلف این جهان و کمیت و کیفیت حساب شده آنرا معلول تصادف بدانیم که با «حساب احتمالات» سازگار نیست.
دانشمندان در این زمینه مطالعاتی کرده و پرده از روی اسراری برداشتهاند که انسان را در اعجاب عمیقی فرو میبرد آنچنان که بیاختیار زبان او به ستایش از عظمت و قدرت پروردگار مترنم میگردد. که در اینجا گوشهای از آن را از نظر میگذرانیم:
دانشمندان میگویند اگر قشر خارجی کره زمین ده پا کلفتتر از آنچه هست میبود اکسیژن یعنی ماده اصلی حیات وجود پیدا نمیکرد یا هر گاه عمق دریاها چند پا بیشتر از عمق فعلی بود کلیه اکسیژن و کربن زمین جذب میشد و دیگر امکان هیچگونه زندگی نباتی یا حیوانی در سطح خاک باقی نمیماند، به احتمال قوی کلیه اکسیژن موجود را قشر زمین و آب دریاها جذب میکردند و انسان برای نشوونمای خود باید منتظر مینشست تا نباتات برویند تا از پرتو وجود آنها اکسیژن لازم بانسان برسد.
با حسابهای دقیقی که بعمل آمده معلوم شده است اکسیژن برای تنفس انسان ممکن است از منابع مختلف به دست آید، اما نکته مهم آنست که مقدار این اکسیژن درست باندازهای که برای تنفس ما لازم است در هوا پخش شده است.
اگر هوای محیط زمین اندکی از آنچه هست رقیقتر میبود اجرام سماوی و شهابهای ثاقب که هر روز به مقدار چند میلیون عدد به آن اصابت میکنند ودر همان فضای خارج منفجر و نابود میشوند دائماً به سطح زمین میرسیدند و هر گوشه آنرا مورد اصابت قرار میدادند! این اجرام فلکی به سرعت ۶ تا چهل میل در ثانیه حرکت میکنند و بهر کجا برخورد کنند ایجاد انفجار و حریق مینمایند. اگر سرعت حرکت این اجرام کمتر از آنچه هست میبود، مثلاً به اندازه سرعت یک گلوله بود، همه آنها به سطح
زمین میریختند و نتیجه خرابکاری آنها معلوم بود. اگر خود انسان در مسیر کوچکترین قطعه این اجرام سماوی واقع شود، شدت حرارت آنها که با سرعتی معادل نود برابر سرعت گلوله حرکت میکنند او را تکه پاره و متلاشی میسازد. غلظت هوای محیط زمین به اندازهای است که اشعه کیهانی را تا میزانی که برای رشد و نمو نباتات لازم است به سوی زمین عبور میدهد و کلیه میکروبهای مضر را در همان فضا معدوم میسازد و ویتامینهای مفید را ایجاد مینماید. با وجود بخارهای مختلفی که در طی
قرون متمادی از اعماق زمین برآمده و در هوا منتشر شده است و غالب آنها هم گازهای سمی هستند، معهذا هوای محیط زمین آلودگی پیدا نکرده و همیشه به همان حالت متعادل که برای ادامه حیات انسانی مناسب باشد باقی مانده است. دستگاه عظیمی که این موازنه عجیب را ایجاد مینماید و تعادل را حفظ میکند همان دریا و اقیانوس است که مواد حیاتی و غذائی و باران و اعتدال هوا و گیاهان و بالاخره وجود خود انسان از منبع فیض آن سرچشمه میگیرد. هر کس که درک معانی میکند باید
درمقابل عظمت دریا سر تعظیم فرود آورد و سپاس گذار موهبتهای آن باشد!…
تناسب عجیب و تعادل بسیار دقیقی که بین «اکسیژن» و «اسید کربونیک» برقرار گردیده تا حیات حیوانی و گیاهی به وجود آید جلب توجه همه متفکرین را کرده و آنها را به اندیشه واداشته است. اما اهمیت حیاتی اسید کربونیک هنوز در نظر بسیاری از مردم مکتوم میباشد. ناگفته نماند که اسید کربونیک همان گازی است که نوشابههای گازدار را با آن درست میکنند و در میان مردم معروف است. اسید کربونیک گاز سنگین و غلیظی است که خوشبختانه نزدیک به سطح زمین قرار دارد و تجزیه آن از اکسیژن به زحمت و اشکال انجام میگیرد. وقتی آتشی افروخته میشود چوب که خود مرکب از اکسیژن و کربن و ئیدروژن است بر اثر حرارت تجزیه شیمیائی میشود و کربن
بانهایت سرعت با اکسیژن آمیخته و تشکیل اسید کربونیک میدهد، ئیدروژن آن نیز با همان شتاب با اکسیژن آمیخته و تشکیل بخار آب میدهد. دود عبارت از کربن خالص و ترکیب نشده است. انسان هنگام تنفس مقداری اکسیژن فرو میبرد و خون، آن را در تمام قسمتهای بدن توزیع میکند و همین اکسیژن غذا را سلولهای مختلف آهسته و آرام و با حرارتی ضعیف میسوزاند و اسید کربنیک و بخار آب آن خارج میشود به همین جهت وقتی از راه شوخی گفته میشود فلانی ماند «تنور» آه میکشد حقیقت
واقعی اظهار شده است! گاز اسید کربونیکی که بر اثر احتراق غذا در سلولهای ایجاد میشود داخل ریه میگردد، با تنفسهای بعدی از بدن خارج شده و به هوای محیط برمیگردد به این ترتیب کلیه جانواران اکسیژن استنشاق میکنند و اسید کربونیک بیرون میدهند.
چقدر شگفتآور است! طریقه کنترل و موازنه در این عالم در نتیجه همین موازنه طبیعت مانع آن شده است که حیوانات هر قدر هم بزرگ یا درنده و سبع باشند بتوانند بر دنیا تسلط یابند، فقط انسان این موازنه طبیعت را بهم میزند و نباتات و حیوانات را از محلی به محل دیگر منتقل مینماید و اتفاقاً به فوریت هم جریمه این شوخ چشمی خود را میپردازد، زیرا آفات نباتی و امراض حیوانی خسارت جبرانناپذیر به او میزند! داستان ذیل مثل بسیار خوبی است که نشان میدهد انسان برای ادامه حیات خود چگونه باید رعایت این کنترل و موازنه را بنماید:
چندین سال قبل در استرالیا نوعی از بوته معروف به «کاکتوس» را کنار نردههای مزارع میکاشتند و چون حشره دشمن این نبات در آن موقع در استرالیا وجود نداشت بوته کاکتوس شروع به ازدیاد و توسعه عجیب نمود، دیری نگذشت که مساحتی به اندازه سطح جزیره انگلستان را فرا گرفت، و مردم را از قرا و قصبات بیرون کرد و زراعت آنها را منهدم نمود و امر کشاورزی را مختل و غیر ممکن ساخت. ساکنین محل آنچه وسیله در دسترس خود داشتند بکار بردند و نتیجه نگرفتند، استرالیا در خطر آن قرار گرفت که قشون بیصدا و لجوج گیاه کاکتوس آن را بالمره در حیطه تصرف خود در آورده! علما و متخصصین درصدد چارهجوئی این خطر برآمدند و به این منظور دور عالم را تجسس
کردند تا عاقبت حشرهای را یافتند که منحصراً با ساق و برگ و ته کاکتوس تغذیه میکند و جز آن غذای دیگر نمیخورد و به سهولت همزادوولد میکند و در استرالیا دشمنی ندارد. در این مورد حیوان برنبات غلبه کرد و امروز خطر هجوم کاکتوس به کلی برطرف شده است و با معدوم شدن کاکتوس حشرات مزبور هم از میان رفتند و فقط عده قلیلی باقی ماند که پیوسته مقدار نمو و توسعه کاکتوس را کنترل کند!
آفرینش این کنترل و تعادل را در طبیعت برقرار کرده و بسیار هم مفید واقع گردیده است.
چه شده است که پشه مالاریا سطح زمین را فرانگرفته و باعث انهدام نسل انسانی نشده است، در حالی که پشه معمولی حتی در نواحی قطبی نیز فراوان است؟ یا چه شده است که پشه تب زرد که در موقعی تا نزدیکیهای نیویورک آمده بود دنیا را ویران نکرد؟ یا چه شده است که مگس خوابآور طوری آفریده شده که جز در مناطق گرمسیر استوائی نمیتواند زیست نماید، نسل آدمی را از روی زمین برنداشته است؟ ! (همه اینها از طریق یک نظام کنترل حساب شده جلوگیری گردیده).
کافی است به یاد آوریم که در طول زمان با چه آفات و امراضی دست به گریبان بودهایم، و چگونه تا دیروز وسیله مدافعه در مقابل آنها را نداشته و از هیچ یک از اصول بهداشت نیز اطلاعی نداشتهایم آنوقت متوجه میشویم که وجود ما با چه طرز حیرتآوری محفوظ و مصون مانده است.
۴- ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم .
در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده: «درهای است به نام «سقر» که جایگاه متکبران است و هر گاه نفس بکشد دوزخ را میسوزاند»! و از آنجا که ممکن است خیال شود که این عذابها با آن معاصی هماهنگ نیست، در آیه بعد میافزاید: «ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم» (انا کل شیء خلقناه بقدر).
آری هم عذابهای دردناک آنها در این دنیا روی حساب است و هم مجازاتهای شدید آنها در آخرت، نه تنها مجازاتها که هر چیزی را خدا آفریده روی حساب و نظام حسابشدهای است، زمین و آسمان، موجودات زنده و بیجان، اعضای پیکر انسان، و وسائل و اسباب حیات زندگی هر کدام روی حساب و اندازه لازم است و چیزی در این عالم بیحساب و کتاب نیست، چرا که آفریده آفریدگار حکیمی است.
۵- تقدیر الهی و آزادی ازاده انسان.
ممکن است از آیه مورد بحث و شبیه آن این توهم یا سوء استفاده پیش آید که اگر همه چیز را خداوند روی اندازه و حسابی آفریده است پس اعمال و افعال ما نیز مخلوق او است و بنابراین از خود اختیاری نداریم ولی چنانکه قبلاً نیز گفتهایم گرچه اعمال ما به تقدیر و مشیت الهی است و هرگز خارج از محدوده قدرت و اراده او نیست ولی او مقدر ساخته که ما در اعمال خود مختار باشیم و لذا برای ما تکلیف و مسئولیت قائل شده که اگر اختیار نداشتیم تکلیف و مسئولیت نامفهوم و بیمعنی بود بنابراین اگر ما در اعمال خود فاقد اراده و مجبور باشیم این بر خلاف تقدیر الهی است.
ولی در مقابل افراط «جبریون» گروهی به تفریط و تندروی در جهت مقابل افتادهاند که آنها را «قدریون» و مفوضه مینامند. آنها صریحاً میگویند: اعمال ما به دست ما است و خدا را مطلقاً به اعمال ما کاری نیست و به این ترتیب قلمرو حکومت الهی را محدود ساخته و خود را مستقل پنداشته و راه شرک را میپویند.
حقیقت این است که جمع میان این دو اصل (توحید و عدل) نیاز به دقت و ظرافت خاصی دارد. اگر توحید را به این معنی تفسیر کنیم که خالق همه چیز حتی اعمال ما خداست، بطوری که ما هیچ اختیاری نداریم «عدل» خدا را انکار کردهایم، چرا که گنهکاران را مجبور بر معاصی ساخته و سپس آنها را مجازات میکند و اگر عدل را به این معنی تفسیر کنیم که خدا هیچ دخالتی در اعمال ما ندارد، او را از حکومتش خارج ساختهایم و در دره «شرک» سقوط کردهایم. «امر بینالامرین» که ایمان خالص و صراط مستقیم و خط میانه است. این است که معتقد باشیم ما مختاریم ولی مختار بودنمان نیز به اراده خدا است و هر لحظه بخواهد میتواند از ما سلب اختیار نماید و این همان مکتب اهل بیت(ع) است.
قابل توجه این که در ذیل آیات مورد بحث روایات متعددی در مذمت از این دو گروه در کتب تفسیر اهل سنت و شیعه وارد شده است:
از جمله در حدیثی میخوانیم که پیغمبر اکرم فرمود «دو گروه از امتم هستند که سهمی در اسلام ندارند! جبریها و قدریها و درباره اینها آیه «ان المجرمین فی ضلال وسعر…» نازل شده».
«مرجئه» از ماده «ارجاء» به معنی تأخیر انداختن است و این اصطلاحی است که در مورد جبریون به کار میرود چرا که آنها اوامر الهی را نادیده گرفته و رو به سوی معصیت میآورند به گمان این که مجبورند یا این که معتقدند مرتکبین گناهان کبیره سرنوشتشان روشن نیست و آن را به قیامت میاندازند. و در حدیثی از امام باقر(ع) میخوانیم: «نزلت هذه القدریه ذوقوا مس سقر انا کل شیء خلقناه بقدر» این آیات درباره قدریه نازل شده در قیامت به آنها گفته میشود آتش دوزخ را بچشید ما هر چیزی را روی حساب و اندازه آفریدیم (اشاره به این که منظور از اندازه و حساب این است که برای هر گناهی مجازات دقیقی معین ساختهایم و این یکی دیگر از تفسیرهای آیه است و یا این که شما که منکر تقدیر الهی بودید و خود را قادر بر هر چیز میپنداشتید و خدا را از قلمرو اعمال خود بیرون فکر میکردید اکنون قدرت خدا را ببینید و بچشید عذاب انحراف خود را)
۶- شب قدر شب نزول قرآن!
از آیات قرآن به خوبی استفاده می شود که قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شده است: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن» (بقره ۱۸۵)
و ظاهر این تعبیر آن است که تمام قرآن در این ماه نازل گردید.
۷- عظمت شب قدر
و در نخستین آیه سوره قدر می افزاید: «انا انزلناه فی لیله القدر »
گر چه در این آیه صریحاً نام قرآن ذکر نشده ولی مسلم است که ضمیر «انا انزلناه» به قرآن باز می گردد و ابهام ظاهری آن برای بیان عظمت و اهمیت آن است.
تعبیر به انا انزلناه نیز اشاره دیگری به عظمت این کتاب بزرگ آسمانی است که خداوند نزول آن را به خودش نسبت داده مخصوصاً با صیغه متکلم مع الغیر که مفهوم جمعی دارد و دلیل بر عظمت است. نزول آن در شب «قدر» همان شبی که مقدرات و سرنوشت انسانها تعیین می شود دلیل دیگری بر سرنوشت ساز بودن این کتاب بزرگ آسمانی است.
از ضمیمه کردن این آیه با آیه سوره بقره نتیجه گیری می شود که شب قدر در ماه مبارک رمضان است، اما کدام شب است؟ از قرآن چیزی در این مورد استفاده نمی شود ولی روایات در این باره بحث فراوان کردهاند که در پایان تفسیر این سوره به خواست خدا در این زمینه و مسائل دیگر سخن خواهیم گفت.
در اینجا سؤالی مطرح است و آن اینکه هم از نظر تاریخی و هم از نظر ارتباط محتوای قرآن با حوادث زندگی پیغمبر اکرم مسلم است که این کتاب آسمانی به طور تدریجی و در طی ۲۳ سال نازل گردید. این امر چگونه با آیات فوق که می گوید در ماه رمضان و شب قدر نازل شده است سازگار می باشد؟
پاسخ این سؤال به گونهای که بسیاری از محققان گفتهاند این است که قرآن دارای دو نزول بوده است.
نزول دفعی که در یک شب تمام آن بر قلب پاک پیغمبر اکرم یا بیت المعموریا از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل گردید. و نزول تدریجی که در طول بیست و سه سال دوران نبوت انجام گرفت. بعضی نیز گفتهاند آغاز نزول قرآن در لیله القدر بوده و نه تمام آن ولی این بر خلاف ظاهر آیه است که می گوید ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.
قابل توجه اینکه: درباره نازل شدن قرآن در بعضی از آیات تعبیر به «انزال» و در بعضی تعبیر به «تنزیل» شده است و از پارهای از متون لغت استفاده می شود که «تنزیل» معمولاً در جائی گفته می شود که چیزی تدریجاً نازل گردد ولی «انزال» مفهوم وسیعتری دارد که نزول دفعی را نیز شامل می گردد این تفاوت تعبیر که در آیات قرآن آمده می تواند اشاره به دو نزول فوق باشد.
در آیه بعد برای بیان عظمت شب قدر می فرماید: «و ما ادراک ما لیله القدر». این تعبیر نشان می دهد که عظمت این شب به قدری است که حتی پیغمبر اکرم با آن علم وسیع و گستردهاش قبل از نزول این آیات به آن واقف نبود.
می دانیم هزار ماه بیش از هشتاد سال است. به راستی چه شب با عظمتی است که به اندازه یک عمر طولانی پر برکت ارزش دارد.
در بعضی از تفاسیر آمده است که پیغمبر اکرم (ص) فرمود: «یکی از بنی اسرائیل لباس جنگ در تن کرده بود و هزار ماه از تن بیرون نیاورد و پیوسته مشغول (یا آماده) جهاد فی سبیل الله بود اصحاب و یاران تعجب کردند و آرزو داشتند چنان فضیلت و افتخاری برای آنها نیز میسر می شد، آیه فوق نازل گشت و بیان کرد که «شب قدر از هزار ماه برتر است»
در حدیث دیگری نیز آمده است که پیغمبر اکرم (ص) از چهار نفر از بنی اسرائیل که هشتاد سال عبادت خدا را بدون عصیان انجام داده بودند سخن به میان آورد، اصحاب آرزو کردند که ای کاش آنها هم چنین توفیقی پیدا می کردند آیه فوق در این زمینه نازل شد.
در اینکه عدد هزار در اینجا برای «تعداد» است یا «تکثیر»؟ بعضی گفتهاند:برای تکثیر است و ارزش شب قدر از هزاران ماه نیز برتر میباشد ولی در روایاتی که در بالا نقل کردیم نشان میدهد که عدد مزبور برای تعداد است. با توجه به اینکه «تنزل» فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد (در اصل «تنزل» بوده) روشن میشود که شب قدر مخصوص به زمان پیغمبر اکرم و نزول قرآن مجید نبوده بلکه امری است مستمر و شبی است مداوم که در همه سال تکرار میشود.
۸- فرشتگان در شب قدر نازل میشوند.
در اینکه منظور از روح کیست؟ بعضی گفتهاند:«جبرئیل امین» است که «روح الامین» نیز نامیده میشود و بعضی «روح» را به معنی «وحی» تفسیر کردهاند. به قرینه آیه ۵۲ سوره شوری «و کذلک اوحینا الیک روحاً من امرنا»: (همانگونه که بر پیامبران پیش وحی فرستادیم بر تو نیز به فرمان خود وحی کردیم) بنابراین مفهوم آیه چنین می شود:«فرشتگان با وحی الهی در زمینه تعیین مقدرات در آن شب نازل می شوند».
در اینجا تفسیر سومی وجود دارد که از همه نزدیکتر به نظر می رسد و آن اینکه«روح» مخلوق عظیمی است مافوق فرشتگان. چنانکه در حدیثی از امام صادق نقل شده است که شخصی از آن حضرت سؤال کرد:«آیا روح همان جبرئیل است»؟ امام در پاسخ فرمود:«جبرئیل من الملائکه، و الروح اعظم من الملائکه، الیس ان الله عزوجل یقول: تنزل الملائکه و الروح»؟
یعنی به قرینه مقابله این دو با هم متفاوتند، تفسیرهای دیگری نیز برای کلمه «روح» در اینجا ذکر شده چون دلیلی برای آنها نبود از آن صرفنظر گردید.
منظور از «من کل امر» این است که فرشتگان برای تقدیر و تعیین سرنوشتها و آوردن هر خیر و برکتی در آن شب نازل می شوند و هدف از نزول آنها انجام این امور است. یا اینکه هر امر خیر و هر سرنوشت و تقدیری را با خود می آورند. بعضی نیز گفتهاند منظور این است که آنها به امر و فرمان خدا نازل می شوند، ولی مناسب همان معنی اول است.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
یزد دانلود |
دانلود فایل علمی 