فایل ورد کامل مقاله مقایسه اندیشه و سنت شعری رودکی و نیما یوشیج؛ تحلیل ادبی و تاریخی دو جریان شعر فارسی


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
5 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل مقاله مقایسه اندیشه و سنت شعری رودکی و نیما یوشیج؛ تحلیل ادبی و تاریخی دو جریان شعر فارسی دارای ۸۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل مقاله مقایسه اندیشه و سنت شعری رودکی و نیما یوشیج؛ تحلیل ادبی و تاریخی دو جریان شعر فارسی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله مقایسه اندیشه و سنت شعری رودکی و نیما یوشیج؛ تحلیل ادبی و تاریخی دو جریان شعر فارسی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله مقایسه اندیشه و سنت شعری رودکی و نیما یوشیج؛ تحلیل ادبی و تاریخی دو جریان شعر فارسی :

گستردگی انواع قالبهای شعری در شعر رودکی
رودکی به فراوانی سخن از دیرگاه شهرت داشته، چنانکه رشیدی سمرقندی (از شاعران نامدار قرن ششم) گفته است:
شعر او را بر شمردم سیزده ره صد هزار
هم فزون آید اگر چونانکه باید بشمری

به استناد این بیت مجموع اشعار رودکی به هزار یا یک میلیون و سیصد هزار می‌رسد. عوفی هم در لباب‌الالباب می‌گوید که «اشعار او به صد دفتر برآمده است». دریغا که از آثار گرانبهای پدر شعر فارسی تا امروز بیش از پانصد و پنجاه بیت از مأخذهای کهن بدست نیامده است. در این مقدار از سخن استاد تنها چند قصیده و قطعه و غزل و رباعی و پاره‌ای از مثنویهای چندگانه و بیت‌هائی پراکنده از دیگر سخنان وی می‌توان یافت.

دکتر رضا زاده شفق در این باره می‌فرماید: «رودکی در فنون سخن و انواع شعر مانند قصیده و رباعی و مثنوی و قطعه و غزل مهارت داشته و در هر طرز بخوبی کامیاب گردیده و مخصوصاً در قصیده سرائی پیشرو دیگران بوده است و می‌توان گفت نخستین شاعر بعد از اسلام است که قصیده عالی و محکم ساخته. رودکی نه تنها در سخن‌پردازی و تناسب الفاظ استاد بوده بلکه معانی بسیار دقیق به کار برده و قطعه‌های عبرت‌آمیز و ابیات حکیمانه به یادگار گذارده است

…»(۱) به قول استاد زرین‌کوب: «شهرت و قبول (رودکی، البته بی‌جهت نبود. چون در شاعری قدرت و مهارتی کم مانند داشت. خاصه در توصیف احوال و تجسیم مناظر بس چیره‌دست بود: غزل او مایه رشک و حسرت عنصری بود و در نزد وی غزل رودکی وار نیکو شمرده می‌شد. شاید آواز دلاویز و نغمه پرشور چنگ شاعر نیز در شهرت و رواج این غزل‌ها بی‌تأثیر نبود و دریغ است که از این غزلها نمونه‌های بسیار در دست نیست.»(۲)

به گفته مؤلف فرهنگ جهانگیری و سندباد نامه رودکی دارای مثنوی‌های متعدد بوده است وی به جزء منظومه کلیله و دمنه و مثنوی دوران آفتاب و سندبادنامه، وی دارای شش مثنوی دیگر است.(۳) «از اشعار مسنوب به رودکی به جز آن چه به شعرای دیگر منسوب است و در دیوان ایشان می‌توان یافت، تاکنون ۱۰۴۷ بیت فراهم شده است:
۱- از قصاید و مقطعات ۵۷۲ بیت
۲- از رباعیات ۷۶ بیت
۳- از ابیات پراکنده که متعلق به قصاید و غزلیات و مقطعات بوده است ۱۷۷ بیت
۴- از مثنویات ۲۲۲ بیت.(۴)

که این مطالب نشان دهنده گستردگی قالبهای شعری در دیوان او بوده است:
«رودکی پیشاهنگ چکامه سرایان نیز هست و کهن‌ترین قصیده کاملی که مشتمل بر تشبیب و تخلص به مدح باشد از وی به یادگار مانده است. ابداع رباعی هم به گفته صاحب‌المعجم از اوست.(۵)» رودکی با وسعت بخشیدن به مضامین قابل درج در رباعی، موضوعاتی از قبیل مدح، هجو، پند، اندرز و مضامین عاشقانه و تغزلی را در رباعیهای خود گنجانده است.

حاتم طائی تویی اندر سخا
نی، که حاتم نیست با جود تو راد
رستم دستان تویی اندر نبرد
نی، که رستم نیست در جنگ تو مرد
(دیوان، ص ۵۴)

هر که را با تو کار درگیرد
به سخن لب زهم چو بگشایی
بهره از روزگار برگیرد
همه روی زمین شکر گیرد
(دیوان، ص ۵۵)
چون کشته ببینی‌ام دو لب گشته فراز
بر بالینم نشین و، می گوی به ناز
از جان تهی این قالب فرسوده به آز
کای من بکشته و پشیمان شده باز
(دیوان، ص ۵۷)

باید اشاره نمود که مضامین غزلی یکی از مضمون‌های رایج در شعر رودکی است. این مضامین دارای تعابیری بدیع و دقیق است، از زبانی ساده برخوردار است و سخن مشهور عنصری در مورد آنها دور از حقیقت نیست که می‌گوید:
غزل رودکی وار نیکو بود
اگر بپیچم به باریک وهم
غزل‌های من رودکی وار نیست
بدین پرده اندر مرا بار نیست

آقای دکتر نصرالله امامی در صفحه ۹۲ و ۹۳ کتاب «استاد شاعران رودکی» اینگونه در مورد غزل رودکی سخن می‌گویند که:
«یکی از ویژگیهای مضامین غزلی در سروده‌های رودکی، موسیقی قوی و غنی آنها است چنان که گویی شاعر اصلاً غزل را برای ترنم با آوای‌ساز می‌سروده است. درهمین رهگذر، قافیه‌های متناسب، ردیف‌های نرم، توزیع و رعایت تناسب‌های وزنی از جمله ویژگیهایی است که شاعر بدان توجه داشته است.

از قطعات بازمانده در اشعار رودکی دانسته می‌شود که شاعر اشعار مستقلی را تحت عنوان و مطابق با تعریفی که ما از قطعه در نظر داریم سروده است. آنچه تأیید کننده این مطلب است، وحدتی است که از نظر مضمون در بعضی از قطعات شاعر به چشم می‌خورد. از سوی دیگر، این احتمال هم می‌تواند مطرح گردد که ابیاتی از قصاید او باقی مانده باشد که امروز با عنوان قطعه در میراث شعری وی ضبط شده است.»

اما در قصاید رودکی که سخن با تغزل شروع شده و شاعر در بیت مخلص، ظریفانه به ستایش ممدوح وارد گردیده و به همان سبک و سیاق شاعران مدیحه‌سرای ادوار بعد به مدح می‌پردازد. جز آن که در جنبه‌های اغراق و مبالغه‌ای که خاص شاعران ستایشگر است، جانب اعتدال را غالباً از دست نمی‌نهد و در مواردی می‌کوشد تا ممدوح را آن اندازه که واقعیت حال اوست بستاید. مطلبی که صاحب تاریخ سیستان در مورد قصیده «مادر می» و صفات ابوجعفر احمدبن محمد نقل می‌کند، تأیید همین مطلب است.

عمده مضامینی که رودکی در قصاید خود مطرح می‌کند عبارتند از: وصف طبیعت، مدح، مضامین خمری و تغزلی و حسب حال و مرثیه.
از آنجا که قصیده فضای گسترد‌ه‌ای برای جولان کلام شاعر است جهان‌بینی و دریافت‌های فلسفی او از زندگی و مسائل آن را، بیشتر در قصاید وی می‌توان دید.

گستردگی انواع قالب‌های شعری در اشعار نیما یوشیج
نیما یوشیج با شیوه بیان همه‌ی شاعران بلند آوازه‌ی ایران بعد از اسلام آشنایی داشته و شعر کهن فارسی را از جمیع جهات می‌شناخته است. یک بررسی مقدماتی نشان می‌دهد که نیما سبک سخن قدما و انواع قالب‌های شعر سنتی و قوانین وزن و قافیه شعر قدیم را می‌داند و در همه انواع آن طبعی آزموده و دستی نموده است. وی با همه استادی و چابکدستی در شعر

سنتی، قالبهای مرسوم متوازی را منسوخ دانسته، می‌کوشد بیهودگی و خستگی‌آور بودن شعر در قالب سنتی را به دیگران تلقین بکند، البته در این راه تا حدودی نیز توفیق می‌یابد و خود قالبهای تازه‌ای ساخته به کار می‌بندد و حتی گاهی در روش اندیشه و بیان آن نیز نوآوریهایی دارد. به عنوان نمونه نیما کار نوآوری خود را از مثنوی آغاز می‌کند ولیکن در آن دگرگونیهایی آزادانه- هر چند بسیار اندک- ایجاد می‌کند: چنانکه در منظومه‌ی «شیر» پس از هر بیتی از مثنوی خود، دو جزء از «فعولن» می‌افزاید و مخمس گونه‌ای می‌سازد:
شب آمد مرا وقت غریدن است
من تنگ کرده جهان جای را
گه کار و هنگام گردیدن
ازین بیشه بیرون کشم پای را

برآرم تن زردگون زین مغاک
که ریزد ز هم کوهساران همه
بغرم به غریدن هولناک
بلرزد تن جویباران همه

نگویند تا شیر خوابیده است
بترسیده است از خیال ستیز
دو چشم وی امشب نتابیده است
نهاده ز هنگامه پا در گریز

(مجموعه‌ی کامل اشعار، ص ۶۰(۶))
البته لازم به تذکر است که وی در مثنوی به سبک قدیم نیز طبع آزمایی کرده و از عهده‌ی آن نیک برآمده است بی‌آنکه در قالب شعری قدیم تغییری بدهد:
چشمه کوچک
گشت یکی چشمه ز سنگی جدا
گه به دهان بر زده کف چون صدف
گفت: «در ین معرکه یکتا منم
چون بدوم سبزه در آغوش من
چون بگشایم ز سر مو، شکن

قطره‌ی باران که در افتد به خاک
غلغله زن، چهره‌نما، تیز پا
گاه چو تیری که رود بر هدف
تاج سر گلبن و صحرا منم
بوسه زند بر سرو بر دوش من
ماه ببیند رخ خود را به من

زوبدمد بر گهر تابناک
(مجموعه کامل، ص ۶۵)
شهر معروف «افسانه» نیز بر پایه‌ی مثنوی نهاده شده است با این تفاوت که مصراع دوم با مصراع چهارم قافیه می‌سازد و مصراع پنجم به تنهایی نقش ختم یک بند را بازی می‌کند. وزن منظومه نیز از ‎آغاز تا پایان حفظ شده است که می‌توان آن را نوعی ترکیب‌بند نام نهاد:
افسانه
در شب تیره، دیوانه‌ای کاو
دل به رنگی گریزان سپرده
در دره‌ش سرد و خلوت نشسته
همچو ساقه‌ی گیاهی فسرده
می‌کند داستانی غم‌آور
در میان بس آشفته مانده

قصه‌ی دانه‌اش هست و دامی
وز همه گفته ناگفته مانده
از دلی رفته دارد پیامی
داستان از خیالی پریشان…
(مجموعه کامل، ص ۳۹)

نیما هرگاه به شعر کهن روی می‌آورد، در قصیده سبک خراسانی را برمی‌گزیند و به خوبی از عهده‌ی آن برمی‌آید، چون قصیده زیر:
در وصف بهار و منقبت مولای متقیان علی (ع)
باز آمد نوروز، مه دلبر و ساغر

بس گل شکفیده‌ست ز هر جانب بستان
آن ماند ز لفینش به آن شوخ دلا را
خیری همه خون می‌چکد از جای به جایش
گر دیده فروبندم در دل گذرندم

لاله به مثل همچو یکی مجمر آتش
گر کرد هزیمت ز بهار آیت سرما
ز آن گشت همه باغ پر از ساغر و دلبر
بس غنچه دمیده‌ست به هر گوشه به ره بر
این ماند بالاش به آن یارک لاغر

از بسکه نشسته‌ست بر لاله‌ی احمر
ور ز آنکه گشایم به در آیندم در سر
سوسن به صفت همچو بتی در بر مجمر
نه شگفت، مگر دیدش در عدت و لشکر…
رک: صفحات ۵۹۷-۵۹۴، مجموعه‌ی کامل
در میان شعرهای سنتی نیما می‌توان به انواع قالبهای مثنوی، غزل، قصیده، قطعه و رباعی اشاره نمود. دراین گروه از نظر تعداد ابیات غلبه با مثنوی است زیرا دو منظومه بلند نیما «قصه رنگ پریده» و منظومه داستانی «قلعه سقریم» در این قالب سروده شده است.(۷) و نیز به این دو منظومه می‎توان منظومه نسبتاً بلند دانیال را هم افزود. گذشته از این سه منظومه، در دیوان نیما هفده مثنوی کوتاه دیگر وجود دارد که اغلب آنها حکایت‌های کوتاه پندآمیز یا طنزآمیزند از نظر تعداد، شعرهایی که در قالب قطعه سروده شده است، از همه انواع دیگر قالبهای سنتی در دیوان نیما بیشتر است. از جمله شعرهای دیگر سنتی نیما یک مرثیه بلند است با عنوان الرثاء در رثای ادیب پیشاوری. پنج غزل نیز که وی در سال ۱۳۱۷ سروده شده و قصیده بلند طوفان در سال ۱۳۱۹، نیز از دیگر شعرهای سنتی نیماست.

به این مجموعه می‌توان حدود ششصد رباعی را نیز افزود.
در اینجا به یکی از غزل‌های نیما اشاره می‌کنیم:
همه شب در غم آنم که چه زاید روزم

همچو صبحم نه لب از خنده جدا لیک چو شب

ماجرائی نبود گفتی از آشوب جهان

آتش‌افروز نبودم من بیمار توأم

مردنی نیست کز آن زندگی‌ای راست نشد

هیچکس را نه به حالت بنهادند به جا

فاش نیما مکن این نکته ز کار بد و نیک

نکته‌گیران بخیلند نهان از پس و پیش

روزم آید چو ز در از غم شب در سوزم

تیرگیها به دل غمزده می‌اندوزم

نکته سر بسته نهادی که شود مرموزم

سوختی خوش که نبینی ز چه می‌ افروزم

خنده شمع از آن است که من می‌سوزم

سخن راستی این است که می‌آموزم

دست افشان نخ او گیر که من می‌دوزم

تا نبینند که گوید نه بدآمد روزم(۸)

زدن با مژه بر موئی گره‌ها
ز روح فاسد پیران نادان
به گوش کر شده مدهوش گشته
به چشم کور از راهی بس دور
به جسم خود بدون پا و بی‌پر
گرفتن شرزه شیری را در آغوش
کشیدن قله الوند بر پشت
مرا آسانتر و خوشتر بود زان
به ناخن آهن تفته بریدن
حجاب جهل ظلمانی دریدن
صدای پای موری را شنیدن

بخوبی پشه‌ی پرنده دیدن
به جوف صخره سختی پریدن
میان آتش‌سوزان خزیدن
پس آنگه روی خار و خس دویدن
یک بار منت دونان کشیدن(۹)

گروه دوم از شعرهای نیما شعرهاییست که در آنها رکن صورت دستکاری می‌شود و بدین ترتیب انواعی از قالبها که می‌توان آنها را گونه‌هایی از ترکیب بند، ترجیع‌بند، مستزاد، مسمط و ترکیبی از آنها شمرد در شعر نیما ظهور می‌کند. قدیمی‌ترین شعر از این نوع شعری است به نام شب که به فاصله یک شعر سنتی در قالب قطعه، بعد از قصه رنگ پریده آمده است:

هان ای شب شوم وحشت‌انگیز!
تا چند زنی به جانم آتش؟
یا چشم مرا ز جای برکن
یا پرده ز روی خود فروکش،
یا باز گذار تا بمیرم
کز دیدن روزگار سیرم
دیری است که در زمانه دون

از دیده همیشه اشکبارم،
عمری به کدورت و الم رفت
تا باقی عمر چون سپارم.
نه بخت بد مراست سامان
وای شب نه تراست هیچ پایان.(۱۰)
در شعر ای عاشق فسرده (سال ۱۳۱۹) چهار پاره‌های هر بند را مصراعی همانند در همه بندهای می‌بندد که ترکیبی است از مسمط و ترجیع بند در شعر کهن:
بر پای بید سبز نشسته تمام روز
افکنده سر فرود، چنان شاخه‌های بید،
بود از برای عشق دلازار خود بسوز،

هرکس صدای گریه‌اش از دور می‌شنید
ای عاشق فسرده بخوان زیر بید سبز.
وین دم نهفته در طرفی آب جویبار
مانند او به گریه صدایش بلندتر…
سیل سرشک خونین از چشم او نثار
می‌کرد در درون دل سنگ هم اثر،
ای عاشق فسرده بخوان زیر بید سبز(۱۱)

شاید بتوان شعر بلند (خانواده سرباز) را به سبب وجود پاره‌ای کمتر از طول یک مصراع شبیه قالب مستزاد دانست. دراین شعر پاره‌ اضافی نه به دنبال مصراع چهارم بلکه به دنبال مصراع پنجم و هم قافیه با آن مصراع آمده است:
شمع می‌سوزد بردم پرده
تا کنون این زن خواب ناکرده
تکیه داده‌ست او روی گهواره
آه! بیچاره! آه! بیچاره!
وصله چندی‌ست پرده خانه‌اش

حافظ لانه‌اش
مونس این زن هست آه او
دخمه تنگی‌ست خوابگاه او
در حقیقت لیک چار دیواری
محبسی تیره بهر بدکاری
ریخته از هم چون تن کهسار
پیکر دیوار(۱۲)
تنوع این صورتها نشان می‌دهد که نیما از همان آغاز در کنار شعرهایی که کاملاً‌ در صورت و قالب سنتی می‌سراید، مدام در فکر ایجاد و تجربه صورتها و قالب‌های جدید است.

در میان این قالب‌های متنوع، قالب چهار پاره که قافیه‌های آن در هر بند چهار مصراعی تغییر می‌کند کمتر شاعر را مقید به رعایت قیدهای متنوع می‌کند. قالب چارپاره به سبب همین قید و بندهای کمتر و آزادی بیشتری که به شاعر می‌دهد و نیز نزدیکی بیشتر به قالبهای سنتی و اصول و ضوابط آن، بعد از نیما صورت غالب شعر فارسی می‌گردد و حداقل می‌توان گفت که اکثر شعرهای

مجموعه‌های نخستین بسیاری از شاعران مشهور بعد از نیما در قالب چهارپاره سروده شده است. در میان شعرهای نیما نخستین شعری که در قالب چهارپاره سروده شده است، شعر قو است:
صبح چون روی می‌گشاید مهر
روی دریا سرکش و خاموش
می‌کشد موجهای نیلی چهر
حبه‌ای از طلای ناب به دوش،
صبحگه، سرد و تر، در آن‌ دمها
که ز دریا یا نسیم راست گذر،
گل مریم به زیر شبنم‌ها
شستشو می‌دهد بر و پیکر،

صبحگه کانزوای وقت و مکان
دلرباینده است و وشوق افزاست،
بر کنار جزیره‌های نهان
قامت با وقار قو پیداست(۱۳)
… (مجموعه آثار نیما، ص ۱۲۶)

گروه سوم از شعرهای نیما، شعرهاییست که در آنها پیروزی نگرش تازه به هستی بر اصول و ضوابط مقاوم سنت در حوزه صورت و قالب تحقق پیدا می‌کند. و به این گروه شعرهای آزاد نیما گفته می‌شود. شعرهای آزاد نیما قابل طبقه‌بندی نیست چون طول وزنی مصراع‌ها و کاربرد قافیه دراختیار شاعر و خواست اندیشه و احساس اوست.

در این مورد می‌توان به شعر ققنوس اشاره نمود:
ققنوس، مرغ خوشخوان، آوازه جهان
آواره مانده از وزش بادهای سرد،
بر شاخ خیزران،
بنشسته است فرد.

برگرد او به هر سر شاخی پرندگان.
او ناله‌های گمشده ترکیب می‌کند،
از رشته‌های پاره صدها صدای دور،
در ابرهاثی مثل خطی تیره روی کوه،
دیوار یک بنای خیالی
می‌سازد.

در این پاره از شعر ققنوس، مصراع‌های ۱، ۲، ۵، ۶، ۷، و ۸ از نظر وزنی طولشان با هم برابر است. اما با بقیه مصراع‌ها از آنها کوتاهترند. از نظر قافیه مصراع‌های ۱ و ۳ و ۵ هم قافیه‌اند و مصراع‌های ۲ و ۴ با هم قافیه دارند.

مایه وزنی شعر همان طور که در بعضی مصراع‌ها کوتاه‌تر از اصل شده است در بعضی مصراع‌ها در شعرهای دیگر چه در این وزن و چه در وزن‌های دیگر بخصوص بحور متحدالارکان می‌تواند از اصل بلندتر شود.
از سال ۱۳۱۶ تا سال ۱۳۳۷ قسمت اعظم شعرهای نیما به شیوه آزاد است. در این فاصله غیر از سه منظومه بلند، خانه سریویلی (در سال ۱۳۱۹)، منظومه به شهریار (در سال ۱۳۲۲)، مانلی و پی دارو چوپان (در سال ۱۳۲۴) نیما حدود نود شعر کوتاه و بلند دیگر در شیوه آزاد سروده است که در مجموع حدود نیمی از کل شعرهای او را تشکیل می‌دهد. از میان نود شعر کوتاه و بلند نیما

، ده شعر او بین چهار تا ده صفحه را دربرمی‌گیرد که نسبت به بقیه شعرها بلندترند. این شعرها عبارتند از: پریان، اندوهناک شب، مادری و پسری، ناقوس، کار شب‌پا، پادشاه فتح، او به رؤیایش، سوی شهر خاموش، نامه به یک زندانی، مرغ آمین، که در فاصله سالهای ۱۳۱۹ تا ۱۳۳۰ سروده شده است. بقیه شعرهای او شعرهای متوسط یا کوتاهتریست که نیما از ۱۳۱۶ تا ۱۳۳۷، یک سال پیش از مرگ خود پدید آورده است.

تمام نمونه‌های نامبرده مبنی بر آن است که نیما در اغلب قالبهای شعری دست داشته است و از عهده‌ی آنها به خوبی برآمده است و به همین دلایل او را پدر شعر نو فارسی می‌نامند.

رودکی و مدیحه‌سرایی در اشعار او
نخستین شعری که به زبان پارسی امروز یعنی زبان دری مانده و به ما رسیده است که همان زبان رودکی در هزار و اند سال پیش باشد از محمدبن وصیف سکزی شاعر مداح یعقوب بن لیث صفار است که مدیحه‌ای است درباره این پادشاه و از این رو پیداست که سرایندگان پارسی زبان از دیرباز مدایحی سروده‌اند و مدیحه از قدیمی‌ترین اقسام شعر پارسی است. دلیل آن هم آشکار است

. شاعران زبان دری را در گام‌های نخست پادشاهان ایرانی‌نژاد آل‌صفار و آل‌سامان به شاعری برانگیخته‌اند و باعث شعر به زبان دری ایشان بوده‌اند و پیداست که نخستین اندیشه‌ای که سراینده را در گرفته ستایش این پادشاهان بوده است. به همین جهت از اشعاری که به ما رسیده قدیم‌ترین اقسام مدایح و مناقت پادشاهان است.

در اشعار شاعران متقدم ایران مدایح رکن بزرگ و مهم شعر است و به همین جهت «شاعران قصیده‌سرا» در شعر پارسی مقام خاصی دارند. بزرگان این شاعران بیشتر کوشش خویش را درمناقب فصیح و بلند و مدایح غرا به کار برده‌اند. رودکی در میان ایشان از حیث مدایح یکی از بزرگان است و چون بزرگان این سلسله از شاعران همیشه او را به استادی نام برده‌اند و خود را شاگرد و پیرو او شمرده‌اند پیداست که وی بزرگترین ایشان بوده است.هنوز مدایح رودکی از قلاید شعر پارسی است و با آنکه عنصری در مدیحه یکی از بزرگترین قهرمانان این میدان بوده هرگز به پای رودکی نرسیده است. دقیقی با آن همه توانایی در شعر گوید:
استاد شهید زنده بایستی
تا شاه مرا مدیح گفتندی
و همو جای دیگر گفته است: و آن شاعر تیره چشم روشن‌بین
به الفاظ خوش و معانی رنگین

کرا رودکی گفته باشد مدیح
دقیقی مدیج آورد نزد او
امام فنون و سخن بود، ور
چو خرما بود برده سوی هجر(۱۴)

در همین مورد شعرای نامی ایران در باب رودکی و مدیحه‌سرایی وی چنین سروده‌اند:
منوچهری دامغانی در قصیده‌ای در مدح فضل‌بن محمد گوید:
شاعر و مهمتر دلست و زیرک و والا رودکی دیگرست و نصربن احمد
ناصر خسرو قبادیانی در قصیده‌ای در حق خویش چنین می‌گوید:
جان را ز بهر مدحت آل رسول گه رودکی و گاهی حسان کنم

و فرخی سیستانی در قصیده‌ای در مدح امیرابویعقوب یوسف‌بن ناصرالدین برادر سلطان محمود غزنوی در مدیحه و در شریطه قصیده گوید:
شاعرانت چو رودکی و شهید مطربانت چو سرکشی و سرکب(۱۵)
غضایری رازی در قصیده‌ای در جواب قصیده عنصری می‌گوید:
به شعر شکن نگه کن که رودکی گفتست
همه کسی را درویشیست و رنج عیال
غم و عناست مرا، گفت، زین ضیاع و عقار
فغان همی کنم از رنج گنج و ضیعت و مال
از این اشعار که بزرگان شعرای قصیده سرای ایران گفته‌اند پیداست که تا به چه پایه مدایح رودکی را بلند می‌دانسته‌اند و از رسیدن بدو فخر می‌کرده‌اند. رودکی خود چیرگی خویش را در مدایح می‌دانسته و جایی که از گفتن مدح امیرابوجعفر به سزا خود را ناتوان می‌شمارد بر جریر و طائی و حسان و سحبان شعرای مشهور عرب که در مدایح معروف بوده‌اند خود را فزونی می‌نهد و می‌گوید:
جز به سزاوار میر گفت ندانم
سخت شکوهم که عجز من بنماید
ورچه جریرم به شعر و طائی و حسان
ورچه حریفم ابا فصاحت سحبان

مدایح رودکی بر شعرای دیگر امتیاز بسیار دارد؛ پیداست که نسبت به ممدوحین خویش منتهای صداقت را داشته و چون ایشان را مدح همی گوید ستایش وی از صدق درون و اعتقاد کامل می‌تراود، چنانکه در جایی گفته است:
دایم بر جان او بلرزم، زیراک ما در آزاگان کم آرد فرزند

و این مدیحه از کثرت صدق و مودت چون سخن پدری درباره فرزند یا فرزندی در حق پدر است که چون آزادگان را در زمانه امانی نیست بر جان او بلرزم که مبادا روزگار وی را چشم زخمی رساند.
از دیگر ویژگیهای مدایح او آن است که اغراق در ستایش خویش راه ندهد و ممدوح خویش را چنانکه هست بستاید و گوید:
گرچه بکوشند شاعران زمانه
و نیز گویند:
ورچه بکوشی به جهد خویش و بگویی
ورچه دو صد تابعه فریشته‌داری
گفت ندانی سزاش، خیز و فراز آر
انیک مدحی چنانک طاقت من بود
مدح کسی را کسی نگوید مانند

ورچه کنی تیز فهم خویش بسوهان
تیز پری باز و هر چه جنی و شیطان

آن که بگفتی چنانکه گفتی نتوان
لفظ همه خوب و هم به معنی آسان

و امتیاز دیگر مدیحه او بر مدایح دیگر شاعران آن است که محاسن و خصال بزرگ ممدوحین خویش را چنان می‌پرورد که ممدوح وی در آن دلیرتر و استوارتر گردد، چنانکه گوید:
دیر زیاد آن بزرگوار خداوند جان گرامی به جانش اندر پیوند

نهایت فصاحت در کلام و دل‌انگیزی در معانی، بزرگترین مزیت و برتری در مدیحه اوست و هیچ‌کس را تاکنون در زبان فارسی چنین مدایح فریبنده دست نداده است که او گوید:
درست و راست کناد این مثل خدای ورا
گرببست یکی در هزار در بگشاد

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.