فایل ورد کامل مقاله تاریخ تحلیلی صدر اسلام؛ بررسی علمی رویدادها، ساختارهای اجتماعی و پیامدهای فرهنگی


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
3 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل مقاله تاریخ تحلیلی صدر اسلام؛ بررسی علمی رویدادها، ساختارهای اجتماعی و پیامدهای فرهنگی دارای ۴۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل مقاله تاریخ تحلیلی صدر اسلام؛ بررسی علمی رویدادها، ساختارهای اجتماعی و پیامدهای فرهنگی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله تاریخ تحلیلی صدر اسلام؛ بررسی علمی رویدادها، ساختارهای اجتماعی و پیامدهای فرهنگی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله تاریخ تحلیلی صدر اسلام؛ بررسی علمی رویدادها، ساختارهای اجتماعی و پیامدهای فرهنگی :

تاریخ تحلیلی صدر اسلام

مقدمه
تاریخ = وقت نگاری
در تعریف تاریخ نظرات متعددی از سوی صاحبنظران ارائه شده است ولی با توجه به کلمه تاریخ و ماده آن که از أرخ یأرخ است می توان تاریخ را به معنای وقت نگاری دانست .
تاریخ به دو بخش کلی تقسیم می شود ، یک تاریخ نقلی است که متصدی نقل اخبار و احولال گذشتگان است و تاریخ علمی و یا نظری که در پی کشف قوانین حاکم بر تاریخ و سیر تاریخ است در تاریخ نظری نظرات مختلفی که بیشتر جنبه فلسفی دارد در باره امکان و یا عدم امکان نگارش صحیح تاریخ بحث می شود مانند قانون ربط و یا قانون انطباق ولی از آنجا که کتب لازم وکافی در این زمینه نوشته شده است ما وارد این مقوله نمی شویم.

همچنین در تاریخ نظری بحث می شود که آیا تاریخ همچون موجود زنده متحرکی است که روحی دارد .و جسمی، عزمی وآهنگی، حرکتی و هدفی، قانونی و نظامی و محرکی و مسیری دارد. فلسفه نظری تاریخ است که نشان دهد .که این رفتن و بالیدن چگونه صورت می گیرد آن نقطه نهایی که بارانداز تاریخ است کجاست و چگونه منزل کنونی . منزل واپسین را می توان ولو بابهام و اجمال تصویر کرد .واین رفتن به جبر است یا به تصادف وگذر از منا زل ومراحل گوناگون تاریخی اجتناب ناپذیر است یا چاره پذیر .

فواید خواندن و مطالعه تاریخ :
حضرت امیر توصیه اکید به مطالعه تاریخ داشتند و فرمودند آنقدر در تاریخ غور کردم که گویا یکی از آنان هستم.
راستی چرا باید تاریخ را مطالعه کرد؟ از جهات مختلفی مطالعه تاریخ لازم است:

۱ _گسترش علم و آموختن تجربیات گذشتگان
هر کسی در هر رشته ای باشد بی نیاز از تاریخ نیست. اهل بحث و تحقیق در هر رشته از علوم فنون که وارد شوند ارتباط و تماس آنرا با تاریخ درک نموده و اعتراف خواهند کرد که بدون غور در تاریخ به مقصود نخواهند رسید

تاریخ گمشده هر دانشمند ، مطلبوب هر هنرمند ، سرمایه اهل تتبع و تحقیق ، مورد علاقه هر متدین ، مقصد هر سیاستمدار و هدف هر ادیب است . و بالجمله ، تاریخ مورد احتیاج تمام مجتمع بشری است .بی اعتنایی به تاریخ به معنای از دست دادن تجربیات و علوم گذشتگان است. بعنوان مثال بی توجهی به طب سنتی که حدود چهار هزار سال سابقه داد ضایعه غیر قابل جبران است.
ما هرگز نباید از صفر شروع کنیم. کشور ژاپن پس از جنگ مهندسین خود را به عنوان کارگر به امریکا فرستاد و علوم آن روز آمریکا را ربودند و به کشور خود آوردند. آنها از صفر شروع نکردند بلکه از آنجایی که آن روز آمریکا بود شروع کردند و پیشرفت هم داشتند. برادران رایت نیز از صفر شروع نکردند آنها نوشته بعضی کسانی که در این امر ناکام شده بودند خواندند و آن را تکمیل کردند.

۲ _ لذت بردن :
خود لذت بردن نیز برای خود یک چیزی است و برای بعضی هم خیلی مهم است. بشر دوست دارد لذت ببرد . متأسفانه ما یاد گرفته ایم فقط با گردش و تفرج لذت ببریم ولی باید این فرهنگ کاملا عوض شود . گردش جای خود، ولی برای انسانی که دارای قدرت تفکر است ، بسیار عالی است با مطالعه لذت ببرد آن هم مطالعه تاریخ گذشتگان که حداقل به عنوان یک قصه لذت بخش است . و این امر خود زمینه فوائد دیگر مترتب بر تاریخ نیز خواهد بود.

۳ _ پند گرفتن
با مطالعه تاریخ و اطلاع از سرگذشت اقوام خو ب و بد ، پند می گیریم و راه صحیح را از غیر صحیح باز می شناسیم.
اصحاب رس در شمال ایران زندگی می کردند و در رفاه فراوان بودند .از ماهی دریا و مرغ آسمان و محصولات زمین و انعام و احشام بهره می بردند. ولی متأسفانه خدا پرست نبودند و پیامبر خدا را نیز کشتند . این قوم، سرکشی و اسراف را به جایی رسانده بودند که فرزندان خود را با نان تمیز می کردند و نان های آغشته به نجاست را در دل بیابانی می ریختند. خداوند آنها را به قحطی مبتلا کرد و کار آنها بجایی رسید که مجبور شدند همان نان ها را بخورند. اصحاب رس چرا نابود شدند؟ توجه به سرگذشت این قوم اندرز و پندها دارد. و اما قوم یونس که عذاب به صورت ابرهای آتش تا بالای سرشان هم رسید چون توبه کردند نجات یافتند . توجه به علت نجات این قوم هم پندها دارد. پس ما در واقع تاریخ را می خوانیم که اشتباهات گذشتگان را تکرار نکنیم و راه صحیح را پیدا کنیم.

۴ _ گسترش عقل
حضرت امیر فرمودند تجربه عقل را زیاد می کند بنا بر این مطالعه تاریخ از آنجا که آشنایی با تجربیات است باعث گسترش عقل می شود. مطالعه تاریخ بینش را قوی و قدرت نتیجه گیری را قوی تر می کند . و دید جدیدی در برخورد با پدیده های اجتماعی و حتی سیاسی به انسان می دهد چنین انسانی کمتر گول خورده و زود باور نخواهد بود.

راههای وصول به تاریخ
راه های وصول به تاریخ عمدتا عبارت اند از :
الف) کتب تاریخ.
ب) قرآن کریم
ت) اخبار و روایات معتبره
ح) نسل به نسل
خ) متافزیک

علاوه بر کتب تاریخ، قرآن و روایات معتبره قسمتی از تاریخ گذشتگان را بیان کرده اند. قابل ذکر است که عمده تاریخ سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر رسیده است که کاملا قابل اعتناء و بررسی. است. و نیز افراد معدودی با حالات خاصی وجود داشته و دارند که به تاریخ گذشته و آینده اطلاع یافته اند.

پیدایش علم تاریخ اسلام
مبحث پیدایش علم تاریخ اسلام، قاطبه دانشمندان اسلامی ، متفق القول اند که ظهور علم تاریخ با ظهور اسلام ملازمت تام داشته و به واقع تدوین تاریخ اسلام مرهون تلاش افرادی است که برای تحقق ابعاد تاریخی دین اسلام ، همت گماردند
از آنجا که اسلام در شرق ظهور کرد وجزء فرهنگ و تمدن شرق در آمده ، منظور از تاریخ شرق همان تاریخ اسلام است. و به همین خاطر به کسانی که به تاریخ شرق ورود دارند مستشرق یا شرق شناسی می گویند. رشته شرق شناسی در دانشگاههای مطرح دنیا سالها ست که تأسیس شده است.

ولی مع الاسف مستشرقین ، چون با اسلام مخالف بودند، تاریخ اسلام را همانطور که می خواستند می نوشتند و می خواستند از اسلام دیدی را به مردم بدهند که فرقی با مسیحیت و یهودیت نداشت ، آنها برخی مطالب را طبق میل خود می نوشتند .و برخی را عوض می‌ کردند. و برخی از فرق ضاله را زیبا و معقول جلوه می دانند.

از باب نمونه در مورد مسئله حجاب ، آن را مربوط به زمان خاصی معرفی می کردند. ویا در مورد شرابی که قرآن آن حرام و نجس اعلان کرده می گفتند این در صورتی است که انسان از خود بی خود شود و کمش یا درصد الکلش کم باشد عیب ندارد. و یا در مورد مسئله جانشینی حضرت امیر بعضی مثل ماسینیون فرانسوی با زیرکی می خواستند آن را توجیه کنند و بگویند رسول خدا نامزد خود را جهت حکومت معرفی کرد نه کسی را تعیین کند. در حالی که مدارک تاریخی کاملا واضح بر تعیین جانشین دلالت دارد. رسول خدا تصریح نمودند علی جانشین من است و مسئله نامزدی و کاندیداتوری در آن زمان اصلا معمول نبود.

مستشرقین ادعا کردند ما تاریخ شرق را نوشته ایم و می خواستند بگویند شرقی های از خود تاریخی و یا دانشمندی ندارند و تابع ما هستند در حالی اصلا این طور نبود. تاریخ نویسانی مثل ابن بطوطه ، مسعودی ، یعقوبی ، ذهبی ، ابن رسته ، و قبل از آنان فردوسی در شاهنامه پیش از مستشرقین، تاریخ اسلام و شرق را به قلم تحریر در آوردند.

این سؤال همیشه مطرح است که چرا غربی ها درباره شرق مطالعه کردند ؟ اولین کشوری که تحقیق درباره اسلام و شرق را آغاز کرد انگلیس بود و بعد هم فرانسه، اما چرا ؟ از جمله دلایل می توان به نفوذ در دایره مسلمین و ضربه زدن به اسلام اشاره کرد ، که عمدتا از سه طریق این کار را انجام دادند ، اول از طریق تحریف دین و دوم تفرقه افکنی و سوم از طریق بدعت آوری ( مثل ایجاد گروه بابیت و بهاییت ) .

روش مؤرخین در تدوین تاریخ
روش مورخین اسلامی در تدوین تاریخ مختلف بود که می توان آن را به سه قسم تقسیم کرد.

الف) مورخین اخباری
مورخین نخستین در برخورد با این آیات و احادیث به جای آنکه در تحلیل و تفسیر و ارتباط وقایع همانگونه که آمده بود توجه کنند ، بیشتر بر تواتر اسناد تکیه می کردند . مورخین نخستین پیش از ابن خلدون تنها روشی که در نگارش تاریخ به کار می برند تکیه بر اصل تواتر بود . یعنی تنها از طریق تحقیق در روایات و اسناد به بررسی سلسله راویان می پرداختند تا از این شیوه به صحت خبر و روایت دست یابند . این شیوه همانگونه که می دانیم خاص علم حدیث است که در تاریخ به کار گرفته شد . از اینرو به تاریخ به عنوان وقایعی منقول می نگریستند که احتیاج به هیچ گونه تحلیل و تفسیر نداشت )) .

در همین رابطه طبری می گوید : (( آگاهی از حوادث اقوام گذشته و اخبار رویدادهای جاری برای کسانی که زمان آنها را درک نکرده یا خود ناظرشان نبوده اند ، حاصل نمی شود مگر از راه اخبار مخبران و نقل ناقلان ))
این گونه مورخین که اغلب به مورخین اخباری معروف اند ، در نقل حوادث هم خود را مصروف جرح و تعدیل زنجیره ها ی اسناد می کردند و غالباَ از بیان عقاید خود و داوری درباره تاریخ در تاریخشان خودداری می کردند
مورخان اخباری که بر اساس جرح و تعدیل اسناد ، بدون عنایت به متن ، به بررسی تاریخ می پرداختند و چون برای پیوند زنجیره ها و استخراج زنجیره ای مطمئن و موثق در ادوار تاریخ تلاش داشتند ، به ناچار به سراغ انجیل و تورات و مورخان یهودی و نصرانی و ایرانی هم می رفتند . وجود پاره ای اسرائیلیات و افسانه های باستانی شرق که در (( تاریخ طبری )) و (( کامل )) به چشم می خورد , ناشی از عنایت به چنین مسأله ای ، در جهت دستیابی به چنان مهمی بوده است . بر اغلب آثار و اندیشه های اینان ، بینش اشعری حاکم و نافذ است .

ب) مورخان بی طرف
مورخین بی طرف ، این دسته از مورخین سعی و تلاششان بیشتر بر آن است تا از طریق پی گیری اسناد و تجسس در وقایع و اخبار ، آنهم از طریق مسافرت و رؤیت روایان ، به تألیف تاریخ می پرداختند . این دسته که بیشتر با شیوه فکری اعتزال به نقد حوادث و اسناد می پردازند ، به دو دسته تقسیم می شوند : دسته ای از اینان همچون مسعودی و یعقوبی که خود جهانگرد و جغرافیدان نیز بوده اند ، بیشتر تکیه بر موقعیت جفرافیایی محل حادثه ها و توصیف شهرهای پر حادثه و دقت در ساعات و احول رخدادها داشته اند ، و دسته ای دیگر همچون ابن مسکویه ، به تجربه های اقوام گذشته و رخداده های پیشین پرداخته تا از تنظیم و تألیف آنها به تجربه و استنتاجی دست یابد که بتواند محل اعتنای آیندگان باشد

البته نام بی طرف را که بر این گونه مورخین نهاده ایم ، نباید خواننده را به چنین گمانی وا دارد که این گونه مورخین در نقل وقایع از هیچ گرایش فکری بهره مند نبوده و از هیچ کدام از شیوه های معمول در تاریخ نگاری اسلامی ، تبعیت نمی کرده اند . اطلاق کلمه بی طرف تنها بدین سبب است که اینان مواد تاریخ را در اختیار پژوهشگران تاریخ می نهند . پژوهشگر حوادث تاریخی با اندک فراستی در می یابد که این مواد حاصل تلاش مورخی است که بیش از همه سعی بر آن داشته تا با تکیه بر شرایط اقلیمی ، دقت و صحت درباره راویان و مروریات و تعیین دقیق تاریخ حوادث ، اندیشه مورخ آینده را آزاد گذارد و دستش را در تفسیر تاریخ در چهارچوبی مطمئن از فراورده های تاریخی ، باز کند .

ت) مورخان درباری
کاوش در تاریخها و مورخین اسلامی ما را با دسته ای دیگر از مورخین آشنا می کند که برای تاریخ زیانمند بوده اند و برای حقائق زیانبار این دسته از مورخین که گرایشهای خاص حزبی و سیاسی داشته ، در دربارها مأمور به تألیف و تدوین حوادث و وقایعی بوده اند که بیش از هر کس می باید طبع فلان دسته می پسندید و ذوق فلان خلیفه خوش می داشت . ما با این دسته از مورخین نام (( وابسته )) می دهیم . روشن است که در برخورد با این گونه مورخین جز از طریق نقد و مقایسه ، عمل نخواهیم کرد . انحرافهای تاریخی ای که از طریق این گروه ، در تاریخ رخ داده است ، برای کسی که با تاریخ اسلام و نحله های آن آشنا باشد ، چندان ایجاد اشکال نخواهد کرد و با فراست می توان به تلاشهای اینان در جعل وقایع پی برد . مثلاً به سهولت می توان دریافت که مورخی که سعی دارد با جعل اسناد و احادیث پدران پیامبر را مشرک قلمداد کند ، و آنها را همشأن ابوسفیان قرار دهد چه هدفی را دنبال می کند . آیا این مورخ اموی نیست که از طرف قاسطین درصدد است تا نفاق و شرک ابوسفیان را تطهیر کرده و معاویه را با پیامبر به لحاظ نَسُب همشأن کند تا راه تبلیغ فرقه اموی را هموار کند و هم سرزنشی که از این ناحیه ، آل ابوسفیان را آزار می دهد ، خنثی نماید ؟ نظیر همین کار را می توان در آثار مؤرخان عباسی و خوارج مشاهده کرد .

زیان و ضرر این گونه مؤرخان به تاریخ اسلام و فکر مردم کم نبوده است . طبری به عنوان امام المورخین و بنیانگذار مکتب سنتی تاریخی بر اساس حدیث ، بعدها از طرف مورخین دیگر مبداء و مأخذ قرار گرفت : (( در تاریخ نگاری نیز فقط طبری و پیروانش مأخذ کار شده و در نتیجه ، صدها کتاب حدیث و تفسیر تاریخ که دیگر دانشمندان گرد آورده بودند ، بدست فراموشی سپرده شد ،

حتی ابن خلدون او را (( مورخ و محدث امت )) می نامد و به تیمور می گوید : (( من به استناد قول طبری با شما صحبت می کنم . )). تکیه بر مورخی چون طبری گرچه برای مورخان از جهاتی سودمند بود ولی هیچ کس نمی تواند منکر زیانهای این کار بشود . مورخی چون او که خلفای وقت را به عنوان اولوالأمر می پذیرفت ، هرگز نمی توانست نسبت به انقلابها و شورشهائی که علیه نظام های مورد پذیرش او رخ می نموده است ، خوش بین باشد و از آنها به نام فتنه و خروج یاد نکند . (( مورخان کلاسیک مشرق چون طبری و این اثیر و نویری و غیره ، همگی بر این نظر اتفاق دارند که انقلاب ، خروج بر اولوالامر است . انقلابیون از نظر اینان عاصیان و رهبر آنان پست و فرومایگان است . بر اساس همین ملاحظات است که آنان به همه انقلابها ، به عنوان فتنه و خروج و ویرانگری و غارت . . . چسبانده انقلاب را از آفاتی می دانند که خداوند ، مسلمانان را برای امتحان بدان دچار کرده است . ))

مشکلات تاریخ نگاری در شیعه
برای مورخان شیعه زمینه مناسب برای تدوین تاریخ واقعی وجود نداشت لذا اغلب از آن چشم می پوشیده و به نقل روایات اکتفاء می کردند. روش معمول در نقل تاریخ بیان تاریخ از زمان حضرت آدم تا عصر مورخ بود و لازم این کار شرح حال خلفای جور زمان بود و از آنجا که اگر واقعیت را می نوشتند کشته می شدند از اصل نگارش تاریخ صرف نظر کردند و عده ای هم که مخفیانه چیزهایی نوشتند بدست ما نرسیده و یا نابود شده است
علتهای عمده عدم وجود تاریخ مدونی از شیعه بخصوص در باره اهل بیت عصمت و طهارت را می توان فشار و کشتار، اهتمام فراوان به نقل حدیث ، مشوش بودن تاریخ و … دانست.

راههای شناخت تاریخ معتبر :
با توجه به مطالبی که عنوان شود این سؤال حتما مطرح می شود که آیا می توان از میان این همه کتب تاریخی واقعیت را یافت . در جواب می گوییم راه هایی برای نزدیک شدن به واقعیت وجود دارد ولی البته تاریخ قطعی، فقط از سه راه بدست می آید که خواهیم گفت.

برای تشخیص تاریخ معتبر از غیر معتبر بایستی ابتداء کتاب و سند کتاب و نیز نویسنده آن مورد نقد و بررسی قرار گیرد و نیز مطالب آن بایستی در بوته محط عقلی و تاریخی قرار گیرد. .اگر مطالب آن مخالف عقل باشد مورد قبول نخواهد بود و اگر مطالب آن با تاریخ های معتبر دیگر جور در نیاید معتبر نخواهد بود . بنا بر این بطور خلاصه برا ی تشخیص تاریخ صحیح بایستی مواد زیر مورد توجه واقع شود:
الف ) سند کتاب .بایستی کتاب دارای شناسنامه مشخص و معتبر باشد.

ب ) شخصیت مؤرخ که بی طرف و امانت دار باشد و وابسته و متعصب نباشد.
ت) تطابق آنچه نقل شده با تاریخ های دیگر. و نیز جور در آمدن آنچه نقل می شود شواهد و قرائن دیگر همان زمان.
ح ) مخالفت نداشتن با عقل. بایستی که جریان نقل شده محال عقلی نباشد و دور از ذهن سلیم نباشد.

تاریخ قطعی
و اما همانطور که سابق بر این بیان شده تنها سه راه برای رسیدن به تاریخ قطعی که عبارت‌اند از:
الف) تواتر ؛
تواتر آن است که افراد زیادی که متهم به کذب نباشند از چیزی خبر دهند. که د ر این صورت یقین به وقوعش حاصل می شود. مثلا عده ای از وجود دریاچه ای در شمال ایران خبر دهند ما یقین می کنیم که در شمال این دریاچه ای هست. بنا بر این اگر یک جریان تاریخی در کتب تاریخ یا سینه به سینه به طور متواتر بما برسد یقین به وقوعش خواهیم کرد. مثل جریان غدیر خم که متواتر است. هم متواتر سینه به سینه هم توسط روایات متواتره و هم توسط کتب تاریخی بصورت متواتر بما رسیده است و لذا قابل تشکیک نیست.
قرآن )
قرآن چون سخن خداست و معصوم است هر قصه و داستانی که در قرآن باشد قطعا واقع شده و یقینی است. قرآن بیان داشته است ما بهترین قصه ها را برایتان نقل کردیم که شاید پند بگیرید.
روایات معتبره)
چون امامان معصوم هستند چنانچه روایاتی اعتبارش ثابت شود _ که البته متصدی این فن علم رجال است _ . محتوای آن حدیث هم اگر مخالفت با متن قرآن و روایات معتبره دیگر و عقل، نداشته باشد، هر چه باشد مورد قبول است.

گفتار اول
محل پیدایش اسلام
سرزمینی که اسلام در آن ظهور کرد سرزمین جاهلیت بود . عربستان سرزمینی بود که از نظر سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و ; در فقر و جاهلیت به سر می برد . در این میان دو کشور ایران و روم نیز در فقر و جاهلیت بودند که به بررسی اجمالی این دو نیز می پردازیم :

اوضاع روم
نظام روم یک نظام طبقاتی بود که البته طبقه اشراف همواره از طبقات دیگر بهره کشی می کردند. فساد اخلاقی فراوان بود. و خشنونت در روم فوق العاده زیاد بود. امپراطور بیزانس در مدت ۵۰ سال حکومتش، ۴۰ جنگ براه انداخت و خدا می داند که این جنگ ها چه صدماتی برای مردم روم و کشورهای مورد تهاجم داشت. زمان ظهور رسول اکرم روم، مهد مسیحیت بود و دچار انحرافات اعتقادی متعددی شده بود .
زمان ظهور پیامبر، در روم بین علمای مسیحیت در مسئله روح القدس درگیری به وجود آمده بود به همین خاطر امپراطور روم هیئت ۳۰۰ نفری را برای حل این اختلاف ایجاد کرد ، که البته نتیجه آن تثبیت روح القدس و تثلیثی شدند مسیحیت شد.

اوضاع ایران
در ایران سه طبقه اجتماعی وجود داشت : بزرگان ، کارگران و پست ها . و هیچ طبقه اجازه ورود به طبقه دیگر را نداشت . از نظر فساد هم دارای فساد اخلاقی ( عیاشی ) ، عقیدتی ( آتش پرستی ) ، و فسادهای دیگر بودند. زمانی که اسلام ظهور کرد حکومت دست خسرو پریز بود .

اوضاع وخیم عربستان
کشور عربستان از نظر جاهلیت اوضاع وخیم تری نسبت به کشورهای دیگر داشت . در عربستان سه قبیله وجود داشت که عبارت بودند از قبیله قحطانی ( که نسبشان به فرزند پنجم از حضرت نوح می رسید ) ، قبیله عدنانی ( که نسبشان به حضرت اسماعیل می رسید ) ، قیبله های بی نام و نشان یا مرده که باقی مانده عرب های نابود شده در اثر عذاب الهی بودند. در عربستان حکومت واحدی وجود نداشت . قبایل به اندک بهانه ای با یکدیگر درگیر می شدند. گاه دو قبیله برای تصاحب یک استخوان مرده، سه سال یکدیگر را کشتند. محبت و دوستی وجود نداشت. آدمی کشی افتخار محسوب می شد. زنان و دختران در این جامعه عقب مانده هیچ ارزشی نداشتند. دختران را زنده بگور می کردند و زنان خود را مورد اذیت و آزار قرار می دادند.

بنابر اوضاع عربستان از نظر ظلم و فساد و عقیده از کل کره زمین بدتر بودند . عربها مشرک بودند و برای خدا شریک قائل می شدند و نیز سگباز و میمون باز و شراب خور و قمار باز بودند .
در مجموع باید گفت که کره زمین در زمان ظهور پیامبر در جاهلیت به سر می برد و کره زمین پر از جهل و فساد بود ، اما در مقایسه ، وضعیت کشور عربستان نسبت به روم و ایران بسیار بدتر بود . اسلام در چنین محیطی رشد پیدا کرد و در چنین محیط موفق بود . بنابراین می توان گفت خداوند فرستاده اش را به سخت ترین زمین و سخت ترین افراد یعنی عرب های عربستان فرستاد .دعوت رسول الله ۲۳ سال طول کشید و این زمان زیادی نیست ولی در همان ابتدای رسالت در مدت کوتاهی چند میلیون نفر مسلمان شدند. چنین اسلامی که در قلب های سخت افراد اثر می گذارد و در بد اوضاع ترین سرزمین موفق می شود بایستی تمام دنیا را اسیر محتوای خود کند ، پس چرا اسلام همه دنیا را نگرفت؟

مهمترین دلیل اینست که برخی جلوه اسلام را تحریف کردند و باعث شدند که مردم دنیا اسلام را به شمشیر بشناسند و این درحالی است که اسلام جنگ ابتدایی ندارد و همه جنگهای اسلام دفاعی بوده است . . الان در دنیا اسلام را به عنوان دین خشنونت می شناسند و بدیهی به چنین اسلامی کسی میل نمی کند.

دلیل عدم پیشرفت اسلام را باید اولا در منحرف شدن مسیر صحیح خلافت و در عملکرد بسیار بد افرادی دانست که به نا حق و به روش غیر معقول و غیر مشروع ادعای خلافت بر مسلمین کردند.
خلیفه دوم با هدف گسترش قلمرو حکومتی خود ( در ظاهر گسترش اسلام ) به شام ، مصر و ایران حمله برد این جنگها علاوه بر اینکه مشروع نبود و به نیت پلید کسب قدرت بیشتر بود و باعث شد در دنیا ، اسلام به شمشیر شناخته شود و معلوم است چنین اسلامی در هیچ دلی قرار نمی گیرد. بنابراین کسانی که می گویند. زمان خلیفه دوم دایره اسلام گسترش پیدا کرد به آنها می گوییم آن زمان اسلام از بین رفت اگر چند کشور به زور مسلمان شدند ولی تمام کره زمین از دست اسلام رفت ولی اگر آن جنگ ها نبود بخاطر محتوای بلند اسلام، اسلام همه دنیای را می گرفت .

خلیفه دوم دستور داد که کتابخانه غنی و مهم قسطنطنیه و همچنین شام را که عصاره زحمات علمی و تجربی بشر را در خود داشت، به آتش بکشند و بسیار واضح است اسلامی که آدم ها را می کشد و کتاب ها را می سوزاند در هیچ دلی قرار نمی گیرد.. بهر حال آبرویی برای اسلام نگذاشتند و بر ماست اسلام واقعی را به دنیا معرفی کنیم . متأسفانه هر وقت شمایل حضرت امیر المؤمنین را می کشند همراه با یک شمشیر می کشند. د ر حالی که همیشه به دسته شمشیر حضرت یک کتاب آویزان بود و آن را نمی کشند. باید بدنیا بگوییم شمشیر حضرت علی شمشیر دفاع بود نه شمشیر انتقام و خشنونت. بروید تاریخ جنگهای را بخوانید کاملا این مطلب واضح می شود که تمام جنگها را دشمن شروع کرد یا نقشه شروعش را داشت و اسلام از خود دفاع می کرد. ما دلیلهای متعددی داریم که اسلام جنگ ابتدائی ندارد و هم جنگهای دفاعی و تدفاعی است. عمده دلیل ما بر این مطلب چهار دلیل است که عبارت‌اند:

۱ _ خداوند در قرآن فرموده است ( لااکراه فی الدین ) یعنی در نفس قبول دین اجباری نیست. یعنی کسی را مجبور به قبول اسلام نمی کنند. البته قبول نکردن دین خود یک جرم بزرگ است و روز قیامت مجازات هم می شود ولی برنامه این نیست که او را در دنیا به این خاطر مجازات کنند. مگر محارب باشد یا فتنه ایجاد کند که بحث دیگری است. و نیز کسی که به مقدسات اسلام توهین کند مجرم است و چنین شخصی در واقع به جنگ اسلام با قلم و سخن آمده است و محارب محسوب می شود همانطور که در مورد کسی که با شمشیر به جنگ اسلام بیاید حکمش قتل است. در مورد کسی که با قلم به جنگ اسلام بیاید حکمش قتل است زیرا همانطور که قرآن کریم بیان نموده فتنه ا ز قتل هم شدید تر است.

وقتی گفته می شود لا اکره فی الدین منظور این نیست که قبول دین لازم و ضروری نیست. بی شک قبول دین ضروری است زیرا بدون آن کسی روی سعادت را نمی بیند . ولی در عین کسی را مجبور به قبول نمی کنند شاید کسی بخواهد برود جهنم.

قابل ذکر است که در خود پذیرش دین اجباری نیست ولی اگر کسی دین را پذیرفت در اجرای احکام آن اجبا رخواهد بود. بمانند کسی که وارد کشور دیگری شود در خود رفتن به آن کشور اجباری نیست ولی اگر وارد آن کشور شد بایستی قوانین آن را رعایت کند. لذا کسی که مسلمان از خمس نمی دهد یا نماز نخواند یا روزه نیزه به عنوان یک مجرم با او رفتار می شود و اسلام توبیخات اینگونه افعال را مشخص کرده است.
و نیز افرادی که دین اسلام را می پذیرند یا محکوم به اسلام هستند _ مانند کسی که پدر و مادرش مسلمان است _ اگر از دین خارج شوند مجرم اند و حکمش قتل است.

۲ _ دلیل دوم ما بر این که اسلام جنگ ابتدائی ندارد عملکرد خود رسول مقدس اسلام است . مسیحی ها در نجران زندگی می کردند و رسول اکرم از آنها جزیه گرفتند و آنها را مجبور به قبول اسلام نکردند. نمونه روشن دیگر، حضور یهودیهای بنی قینقاع هستند که در خود پایتخت اسلام یعنی مدینه براحتی زندگی می کردند و کسی آنها را مجبور به قبول اسلام نکرد.

۳_ شیوایی و بلاغت اسلام، اسلام را بی نیاز از شمشیر و خشنونت کرده است. اسلامی که براحتی در مردم عربستان که خیلی متعصب بودند اثر گذاشت بر همه مردم دنیا نیز اثر خواهد گذاشت. چنین دینی با چنین مفاهیم و معارف بلندی برای پیشرفت، نیازی به شمشیر ندارد.

۴ _ بررسی جنگهای صدر اسلام از بدر تا تبوک ما را به این واقعیت نزدیک می کند که هیچیک از این جنگهای ابتدائی نبوده و همه جنبه تدافعی داشته است.
از توضیح مختصری که در مورد هر یک از این جنگها داده خواهد شد بخوبی این مطلب مهم اثبات می شود که تمامی نبردهای مسلمین با جبهه شرک، جنبه تدافعی داشته است و هیچکدام جنبه ابتدایی نداشته است.

جنگ بدر
از جمله رویدادهای مهم سال دوم هجرت جنگ بدر بود به پیغمبر(ص) خبر دادند کاروانی بزرگ که تمام اهل مکه در آن شرکت دارند به سرپرستی ابوسفیان با هزار شتر که مال التجاره را حمل می‌کند با چهل یا هفتاد نگهبان به سوی مکه می‌روند از آنجائی که ثروت مسلمانان مهاجر مقیم مدینه از طرف قریش مصادره شده بود بسیار به موقع بود که مسلمانان کالاهای تجارتی آنان را ضبط نمایند از اینجهت پیامبر اکرم(ص) با ۳۱۳ نفر برای مصادره اموال قریش از مدینه بیرون آمد و در لب چاه بدر توقف کرد و برای اولین بار مسلمانان در وادی بدر در برابر ارتش باطل که سه برابر مسلمانان بودند قرار گرفت.

در لشکر اسلام فقط هفت نفر شمشیر داشتند ولی لشکر شرک علاوه بر این که بیش از سه برابر مسلمین بودند همه غرق سلاح و همه سواره نظام بودند در حالی که در لشکر اسلام فقط یک نفر اسب داشت. این جنک در واقع با شمشیر دفاع حضرت امیر به سود مسلمین رقم خورد و ملائکه نیز به مدد آمدند

در این جنگ با کشته شدن ابوجهل و هفتاد تن از بزرگان قریش و تعدادی به همین اندازه اسیر از مشرکین و شهادت چهارده نفر از مسلمانان به پیروزی لشکریان اسلام انجامید.
جنگ بدر علاوه بر پیروزی نظامی و بدست آوردن غنائم جنگی از جهت دینی در روحیه مردم مدینه و اطراف آن اثر فراوان داشت و دانستند که مسلمانان با گروهی اندک در مقابل مشرکان با تکیه بر ایمان و یاری خداوند پیروز شدند.

غزوه سویق
پس از جنگ بدر به اندازه‌ای قریش خشمگین شد که ابوسفیان عهد کرد تا انتقام کشته‌‌شدگان بدر را از مسلمانان نگیرد سراغ هیچ لذتی نرود لذا با دویست مبارز از مکه راهی مدینه شد و در نزدیکی مدینه یکی از مسلمانان کشاورز را کشت و نخلستانها را به آتش کشید این خبر به پیغمبر(ص) رسید حضرت با گروهی از مهاجرین و انصار به تعقیب ابوسفیان پرداختند ولی او و سربازانش قبل از رسیدن سپاهیان اسلام گریختند و کیسه‌های سویق‌شان (غذائی که از آرد و خرما درست می‌کنند). به خاطر اینکه برای فرار سبکبار باشند بجا می‌گذارند و مسلمانان با مصادره آنها به مدینه برگشتند. بنا بر این، این جنگ هم از سوی دشمن شروع شد و مسلمین در مقام دفاع بودند.

جنگ اُحد
از مهمترین حوادث سال سوم هجرت جنگ احد می‌باشد ابوسفیان شکست در جنگ بدر را نمی‌توانست به آسانی تحمل کند به ناچار با تلاش بسیار قبیله‌های مخاصم با مسلمانان را با هم متحد نمود و با لشکری که سه هزار مرد و دویست اسب و هزار شتر داشت برای ورود به مدینه حرکت کرد خبر عزیمت این لشکر به پیغمبر رسید و پیامبر بزرگوار اسلام برای مقابله با دشمن شورای جنگی تشکیل داد در این شورای جنگی گروهی از سالمندان معتقد بودند که باید حالت دفاعی به خود بگیریم و جنگ را به داخل حومه شهر بکشیم ولی گروهی دیگر در این شورای جنگی که جوانان بودند اعتقاد داشتند باید در خارج از شهر به دشمنان حمله نمائیم، در نهایت رأی جوانان غالب شد پیامبر (ص) سلاح پوشید و برای بیرون شدن از مدینه آماده گشت سپاهیان مکه در کنار کوهی که به نام احد معروف است در نزدیکی مدینه توقف کردند.

سپاهیان پیغمبر پیش از شروع جنگ هزار تن بودند اما عبداله‌بن‌ابی به عنوان اعتراض با سیصد تن از مردم خود برگشت و بدین ترتیب هفتصد تن از سپاهیان پیامبر(ص) بدون اسب و شتر باقی ماندند.
در هنگام صف آرائی، پیغمبر(ص) به عبدالله ابن جبیر سردسته تیراندازان توصیه فرمودند مواظب باش دشمن از پشت سر به ما حمله نکند و جنگ چه به نفع ما باشد و چه نباشد در آنجائی که مستقر هستید ترک نکنید در حمله اول پیروزی با مسلمانان بود اما دسته تیرانداز که مأموریت جلوگیری از سوار نظام دشمن را داشت به محض عقب نشینی دشمن به طمع گردآوری غنیمت موضع خود را ترک نمودند و سوار نظام دشمن ناگهان از پشت سر حمله کردند و مسلمانان را شکست دادند.

بی‌توجهی به دستور پیامبر گرامی اسلام و ترک نمودن دسته تیرانداز از محل استقرار خود برای جلوگیری از سوار نظام دشمن به طمع گردآوری غنیمت باعث تلفات جانی و مشکلات اجتماعی مسلمانان گردید.
در این جنگ حمزه عموی پیغمبر(ص) شهید شد و پیامبر زخم برداشت مشرکان آواز سر دادند که محمد کشته شد و مسلمانان شکست خوردند اما علی‌بن ابیطالب(ع) دست پیامبر را گرفت تا مسلمانان ببینند پیغمبر زنده است . دفاع از جان رسول خدا ، توسط شمشیر دفاع حضرت علی علیه السلام صورت گرفت. وقتی که همه فرار کرده بودند حضرت امیر ماند و جبرئیل به زمین و آسمان فریاد زن که (لا فتی الا علی و لاسیف الا ذو الفقار).

در این جنگ از مسلمانان ۷۴ تن شهید و از مردم مکه ۲۰ تن کشته شدند.
جنگ احد گذشته از تلفات جانی مشکلات اجتماعی نیز به دنبال داشت گروهی زنان بی‌شوهر و اطفال بی‌سرپرست باقی ماندند و از اینجهت است که در آغاز سوره نساء به مسلمانان اجازه داده شده است تا چهار زن عقدی داشته‌باشند و به آنان توصیه می‌شود از یتیمان بی‌سرپرست نگهداری نمایند و در حفظ اموال آنان بکوشند

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.