فایل ورد کامل مقاله آبستنی؛ تحلیل علمی فرآیندهای بارداری، تغییرات جسمی و روانی و مراقبت‌های پزشکی


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
3 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل مقاله آبستنی؛ تحلیل علمی فرآیندهای بارداری، تغییرات جسمی و روانی و مراقبت‌های پزشکی دارای ۲۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل مقاله آبستنی؛ تحلیل علمی فرآیندهای بارداری، تغییرات جسمی و روانی و مراقبت‌های پزشکی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله آبستنی؛ تحلیل علمی فرآیندهای بارداری، تغییرات جسمی و روانی و مراقبت‌های پزشکی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله آبستنی؛ تحلیل علمی فرآیندهای بارداری، تغییرات جسمی و روانی و مراقبت‌های پزشکی :

آبِسْتَنی،

بارور شدن و فرزند آوردن زن از مرد و دوره‌ای که زن بچه‌ای را در زهدان، یا به اصطلاح عامه در شکم خود، از هنگام بسته شدن نطفه او تا هنگام زادن حمل می‌کند. آبستن صورت فارسی واژه پهلوی «آبِسْتَن» و «آبُسْتَن» (مکنزی، ذیل همین واژه‌ها) و صورت قدیمتر آن «آپُسْتَن» و «آپُسْتَنیه» (آبُستنی) است. این واژه از پیشوند «آ» و دو کلمه ‌«پُسْ» به معنی پسر، و «تَن» و پسوند اسم معنی «ایه» ترکیب یافته است (تبریزی، ذیل آبستن). واژه آبستنی از سویی حال زنی را وصف می‌کند که فرزند پسری در تن یا شکم خود دارد و از سوی دیگر بیان‌کننده ارزش و بهایی است که در عقیده جمعی ایرانیان به پسر، یعنی جنس نرینه، داده می‌شده است.

واژه آبستن در فارسی تهرانی به صورت «آبِسَّن» و در گویشهای کردی «آوس» (وهبی؛ مردوخ) و لری «اَوِس» (حصوری؛ ایزدپناه) متداول است. در کردی آبستن را «زِک پِرّ» به معنی فرزنددار، هم می‌نامند. «زِک» در گویش گیلکی به صورت «زَک» و «زاک» و به معنی فرزند و بچه آمده است (ستوده). این واژه شکل دیگر واژه فارسی «زِه» است که در کلمه «زهدان»، به معنی بچه‌دان و رحم و ترکیب «زه و زاد» و اصطلاح عامیانه «زاق و زوق» به معنی فرزند و فرزندان بسیار، بازمانده است.

در زبان فارسی واژه‌های «بارداری» و «باردار» که بر گردانده فارسی واژه‌های عربی «حمل»‌ و «حامل» است، و «حاملگی» و «حامله» نیز به جای آبستنی و آبستن به کار می‌رود. گاهی زن آبستن را نیز به کنای «دونَفَسه» (در تهران)، «دوگیان» (دو + گیان: جان و روح) (در کردستان) و «ایکی جانلی» به معنی دو جان و تن (در آذربایجان) می‌خوانند. دو نفسه یا دو جان خواندن زن آبستن بر پایه این باور همگانی است که زن را در دوره حاملگی دارای دو جان یا تن و با دو نفس یا دم، یکی از آن زن و دیگری از آن بچه شکم او می‌انگارند.

زن در جامعه ایران اسلامی مظهر باروری شناخته شده و اهمیت نقش او در آبستن شدن و فرزند آوردن است. هدف از ازدواج زن و مرد نیز تحقق بخشیدن به این نقش، یعنی باروری زن است. زن تا بچه نیاورده، در افکار عامّه مردم ایران بیگانه است. بر بنیاد همین باور یک ضرب‌المثل قدیم فارسی می‌گوید: «زن تا نزاییده بیگانه است» (هبله رودی، ۸۷). زن با آوردن فرزند، پرده بیگانگی را می‌گسلد و اجاق خانواده را روشن می‌کند.

زنی که آبستن می‌شود و فرزند می‌آورد، رشته پیوندش را با شوهر و طایفه شوهر استوار می‌کند و به اصطلاح در خانه شوهر پاقرص می‌شود. باروری و زایایی به شخصیت زنانه وی اعتبار مادری می‌بخشد و شوهر را از شأن و منزلت والای مقام پدری در جامعه برخوردار می‌کند. زنانِ بارورِ گوهر شکم با زادنِ پسرانِ بسیار، مردان خود را نام‌آور می‌کنند و نسل و دودمان آنان را دوام و استمرار می‌بخشند. زنان نازا، یا به اصطلاح عامه «نروک»، به واسطه ناتوانی در باروری و نیاوردن بچه در خانه و جامعه، سرافکنده و خوار به شمار می‌آیند و آینده تاریح و نامطمئنی دارند. تأخیر در باروری و عقیم و سترون بودن همچون کابوسی دهشتناک، پیوسته زنان نازا را می‌آزارد و مایه نگرانی و حتی بیماری روانی آنان می‌شود.

جنین‌شناسی: شناخت جنین در طب سنتی ایران اسلامی بر مجموعه‌ای از آگاهیها و تجربه‌های علمی و عقاید دینی و سنتی استوار بوده است. طبیبانی مانند علی بن رَبَّنِ طبری (۱۹۲ـ۲۴۷ق/۸۰۸ ـ۸۶۱م)، محمد بن زکریّای رازی (۲۵۱ـ۳۱۳ق/۸۶۵ ـ ۹۲۵م)، علی بن عباس اهوازی (۳۳۸ـ۳۸۴ق/۹۴۹ـ۹۹۴م)، ابوبکر ربیع بن احمد اخوینی (نیمه دوم سده ۴ق/۱۰م)، ابوعلی سینا (۳۷۰ـ ۴۲۸ق/۹۸۰ـ۱۰۳۷م) و سید اسماعیل جرجانی (۴۳۳ـ۵۳۱ق/۱۰۴۲ـ۱۱۳۷م) با بهره‌گیری از دانش دانشمندان ایران باستان و دیدگاههای علمی مکتب پزشکی جهان آن روز، به ویژه مکتب پزشکی یونان و هند و جندیشاپور، پژوهشهایی در زمینه شناخت و دریافت پدیده پیچیده آبستنی و چگونگی رشد و پرورش جنین در زهدان و بیماریهای وابسته به آبستنی کرده بودند.

در نوشته‌های پزشکی بازمانده از این دانشمندان، بخشها و گفتارهایی به آبستنی و موضوعهای مربوط به آن اختصاص داده شده است. نظر کلی قدما درباره جای نطفه با این بیان قرآن مجید مطابقت می‌کرد: «یادآور زمانی را که گرفت خداوند از آدمیزادگان، از پشتهای ایشان فرزندانشان را» (اعراف /۷/۱۷۲). آنان جای نطفه پدید آرنده جنین انسان را در صلب یا پشت مرد می‌دانستند و می‌گفتند در اثر آمیختن آب مرد با آب زن در زهدان، نطفه‌انسان بسته و زن آبستن می‌شود. ابوعلی سینا آب مرد و زن را دو گوهر، و گوهر مرد را کارگزار خداوند می‌دانست.

او سرشت گوهر مرد را آتشی و سرشتِ گوهرِ زن را خاکی و آمیختگی این دو را آفریننده هستی انسان می‌شمرد (قانون، ۲/۳۴۶ـ۳۴۷). درباره پدیداری جنین انسان و چگونگی تکوین آن از آب نطفه به خون بسته و از خون بسته به پاره‌آی گوشت و شکل‌گیری استخوان و اندامها، ‌دیدگاهی داشتند که آن را مطابق با مضمون این آیات می‌پنداشتند: «ای مردم، اگر در گمانید از انگیختِ پس از مرگ، پس [نشان توانایی ما بر آن کار آن است که] آفریدیم شما را از خاک، سپس از نطفه، سپس از خون بسته، ‌سپس از پاره‌آی گوشتِ تمام آفریده یا ناتمام آفریده تا روشن سازیم

برای شما [که هر دو را می‌توانیم] و می‌آرامانیم در زهدانها آنچه بخواهیم تا زمانی نامزد کرده آنگاه بیرون می‌آوریم شما را کودکی خردسال تا آنگاه که به زورمندی خویش رسید، و از شما کسانی‌اند که به جوانی می‌میرند و کسانی که بازپس برده می‌شوند تا بدترین روزهای زندگانی» (حج /۲۲/۵)؛ «به درستی که آفریدیم مردم را از گلی ساخته کشیده آنگاه او را نطفه‌آی کردیم در آرام جایی استوار، سپس نطفه را خونی بسته کردیم و سپس آن را پاره گوشت گردانیدیم و آنگاه پاره گوشت را استخوانها کردیم و سپس بر استخوانها گوشت پوشاندیم،;

با آفرین خدا که نیکوترین همه آفرینندگان است» (مؤمنون /۲۳/۱۲ـ۱۴). برزویه طبیب به آمیختن آب مرد و زن در زهدان و راکد و تیره شدن آن اشاره می‌کند و می‌نویسد این آب تیره ایستاده را بادی که در رحم پدید می‌آید، حرکت می‌دهد و به صورت پنیر در می‌آورد. سپس این پنیر همچون ماست بسته می‌شود و اندامها از آن پیدا می‌گردند (کلیله، ۵۴). چنین وصفی از بسته شدن نطفه و تشکیل جنین و تشبیه مرحله نخست زندگی جنین به پنیر و ماست در کتاب طب ملکی، نوشته علی بن عباس اهوازی، نیز آمده است. این شیوه تفکر ظاهراً باید از اندیشه یونانی گرفته شده باشد (الگود، تاریخ پزشکی، ۳۸۲ـ۳۸۳).

برخی از پزشکان معتقد بودند که نطفه بسته شده پس از ۳۵ تا ۴۵ روز بدل به پاره‌ای گوشت می‌شود و به صورت جنین درمی‌آید. جنین ۳۵ روزه پس از ۷۰ روز و جنین ۴۵ روزه پس از ۹۰ روز جنبیدن آغاز می‌کند (جرجانی، الاغراض، ۱۷۵). در آغاز، جنین از خون حیض تغذیه می‌کند و سپس گذرهایی روی جنین و شکاف ناف در میان آن پدید می‌آید. رگی از شکاف ناف فراز می‌آید و به سربالای رحم می‌پیوندد. این رگ غذا را از زهدان مادر می‌گیرد و به گذرهای روی جنین که راهشان گشوده شده است، می‌دهد.

آنگاه تن فرزند شاخ می‌زند و اندامهای آن یکی پس از دیگری پدید می‌آید (جرجانی، ذخیره، ۵۵۱؛ الاغراض، ۱۷۴). در پدید آمدن نخستین اندامهای جنین و اینکه کدام اندام نخست می‌روید و شاخه می‌زند، میان پزشکان قدیم اختلاف بود. جرجانی نظر بقراط را که گفته بود نخست دماغ (مُخ) و چشم در جنین پدید می‌آید و نظر ابن سینا را که عقیده داشت نخست جگر آفریده می‌شود، باطل می‌دانست. به عقیده او نخستین اندامی که در جنین پدیدار می‌شود قلب است‌ «لکن آفریده شدن آن در [جنین] حیوانی نخست ظاهر نباشد» (ذخیره، ۵۵۲).

او مدت آبستنی طبیعی را ۹ ماه دانسته و نوشته است: جنینی که در ۳ ماهگی در شکم مادر بجنبد «از پس ۲۷۰ روز بیرون آید که ۹ ماه تمام باشد، لکن در این حساب کمابیشی بسیار افتد» (ذخیره، ۱۱۰). همچنین وی بیرون آمدن بچه از زهدان مادر را به سبب ناکافی بودن غذای درون زهدان و گرسنگی بچه دانسته و گفته است که بچه برای یافتن غذای بیشتر در زهدان به جنبش و تلاش می‌افتد و با حرکتهای بسیار خود رشته‌های پیوندش را با زهدان می‌گسلد. پس از گسستن پیوندها به جست‌وجوی راه گریز از زهدان می‌افتد و بسیار زود گذرگاه بیرون آمدن را می‌یابد و به دنیا می‌آید (الاغراض، ۱۷۵).

شناخت آبستنی: در گذشته پزشکان و قابلگان آبستنی را از روی دگرگونیهایی که پس از بند آمدن نخستین عادت ماهانه در حال و رفتار و رنگ زنان پدید می‎آمد، تشخیص می‎دادند. مثلاً تیره شدن رنگ پوست و لک و پیس نشستن بر روی چهره، کبودتر شدن رگهای پستانها و برجسته و سیاه‎تر شدن نوک پستانها، به زردی یا کبودی زدن سپیدی دیدگان و دل به هم خوردگی همراه با سرگیجه و شکوفه را از جمله نخستین نشانه‎های آشکار آبستنی به شمار می‎آوردند. گاهی نیز یک روز تمام زن را از خوردن طعام باز می‎داشتند تا شکمش از غذا کاملاً تهی شود و هرگونه بویی از دهانش برود. بعد شب هنگام پیش از خوردن هر خوراکی، در زیر دامنش عود دود می‎کردند. اگر بوی خوش عود از راه دهان و بینی‎اش بیرون نمی‎آمد آن را نشانه بسته شدن راه زهدان و دهان و بینی و بارگرفتن زن می‎دانستند. اگر بیرون می‎آمد، نشانه بازبودن این راهها و بارنگرفتن زن می‎انگاشتند (همو، ذخیره، ۵۵۵).

آبستنی در فرهنگ عامه: در فرهنگ عامه اعتقاد بر این است که نطفه انسان در رگی در کمر یا پشت مرد جای دارد. چون نطفه مرد در رحم زن بیفتد به خواست خدا زن آبستن می‎شود و بچه می‎آورد. این عقیده به گونه‎ای بازتر در داستان قدیم و عامیانه شب چهارصد و پتجاهم هزار و یک شب بیان شده است: «در مرد رگی است که همه رگها را آب دهد و آب از سیصد و شصت رگ جمع کرده به بیضه چپ بریزد.

آنگاه خونی سرخ گردد، پس از آن از حرارت مزاج آب غلیظ و سفید شود و رایحه او مانند رایحه شکوفه خرماست» (۳/۱۳۱). درباره چگونگی شکل‎گیری بچه در شکم مادر، باور عامه بر این است که نطفه پس از ۳ دوره ۴۰ روزه و یک دوره کوتاه ۱۰ روزه، به شکل بچه انسان درمی‎آید. بچه در چلّه اول به صورت نطفه است،

در چلّه دوم به صورت خون و در چبّه سوم به صورت یک پاره گوشت. در این هنگام به فرمان خدا فرشته‎ای می‎آید و این پاره گوشت را شکل می‎بخشد. نخست دست و پای بچه را می‎سازد و سپس اندامهای دیگرش را. ساختن بینی و شرمگاه بچه را هم به خدا وامی‎گذارد. خدا هم نخست بینی و بعد اندام نری یا مادگی بچه را هم به خدا وامی‎گذارد. خدا هم نخست بینی و بعد اندام نری یا مادگی بچه را می‎گذارد و به جسم او کمال می‎بخشد. ساختن همه اندامها ۱۰ روز به درازا می‎کشد. در این هنگام به امر خدا اسرافیل نفخه‎ای به شکم مادر می‎دمد و روح در بچه حلول می‎کند.

بچه با دریافت روح، در شکم مادر به جنب و جوش می‎افتد (کتیرایی، ۷-۸). عامه مردم دوره آبستنی زن را ۹ ماه و ۹ روز و ۹ ساعت (نه کم و نه زیاد) می‎دانند. می‎گویند بچه از ماه هفتم آماده بیرون آمدن از شکم مادر است. اگر بچه در ۷ ماهگی یا در ۸ ماهگی به دنیا بیاید، پا نمی‎گیرد و می‎میرد. پیشینیان عقیده داشتند که بچه‎ای که ۷ ماهه زاده شود، زنده می‎ماند لیکن اگر ۸ ماهه زاده شود، یا مرده به دنیا می‎آید و یا پس از چندی می‎میرد (جرجانی، ذخیره، ۱۷۵).
تعیین جنس جنین:

پیشینیان برپایه شناختی که از دستگاهها و اندامهای بدن انسان ونقش و کارکرد هر یک از آنها داشتند، نظرهای گوناگونی درباره عاملهای مؤثر در تعیین جنس جنین انسان مطرح می‌کردند. به طور کلی، نظر بیشتر آنان این بود که سلطه یک جنس بر جنس دیگر به هنگام تکوین جنین بستگی به دو عامل، یکی آب منی و دیگری ساختمان عمومی بدن مرد و زن دارد. در مورد عامل نخستین، بیش‌تر آنان به ویژه ابوعلی سینا و جرجانی معتقد بودند که اگر نطفه پدر و مادر هر دو قوی و گرم و آب مرد گرم‌تر از آب زن باشد جنس فرزند آن دو نرینه و اگر نطفه هر دو قوی، لیکن سرد باشد و آب مرد سردتر از آب زن باشد،

جنس فرزند آن دو مادینه خواهد شد. به عقیده اینان، ‌اگر آب مرد از بیضه راست بتراود و در بخش راست زهدان زن نشیند، جنس فرزند آنان نرینه می‌گردد و اگر از بیضه چپ بتراود و در بخش چپ زهدان زن بیفتد، جنس فرزند آنان مادینه می‌شود (همو، همان، ‌۱۱۱، ۵۵۵). پیروان این نظریه برای اثبات عقیده زیست شناسانه خود به شیوه کار دامپروران ایرانی روی حیوان نر به هنگام گشن دادن اشاره کرده و نوشته‌اند: «بعضی چهارپای داران به وقت گشن دادن، اگر می‌خواهند که از آن گشن ماده آید، خایه راست او ببندند تا آب از خایه چپ او رود و اگر خواهند که بچه نر آید، خایه چپ او ببندند تا آب از خایه راست او رود» (همو، همان، ۵۵۶). در مورد عامل دوم، اعتقاد بر این بود که برخی مردان و زنان پسر زا و برخی دختر زا هستند.

مردانی که تخمی پسر زا دارند برخوردار از اندامی نیرومند، ماهیچه‌هایی نه فربه و نه لاغر بلکه میانه، گوشتی در سختی و نرمی معتدل و در رنگ مایل به سرخی، بیضه‌هایی بزرگ و رگهایی برجسته و نمایان‌اند و در نزدیکی با زن افزونی جوی و خستگی ناپذیرند. زنان پسرزا نیز از اندام و گوشتی معتدل، خوی و رخساری نیکو، طبعی چابک و شاد و معده‌آی قوی و نیک گواراننده برخوردارند. عادت ماهانه این گونه زنان به موقع و تمام و دوره پاکی آنان ۲۱ تا ۲۲ روز و رسیدگی آنان به هنگام و آغاز قاعدگی‌شان زودتر از زنان دیگر است (همانجا).

از دیرباز کوشش و اندیشه پزشکان و مردم این بود که با بهره‌گیری از تجربه‌ها و آگاهیهای طبی و فرهنگی خود، حال و طبیعت انسان را برای تولید جنس دلخواه بگردانند و در تعیین جنس جنین دست داشته باشند. این کوششها برخی برپایه مجموعه‌ای از روشهای کاربردی و استفاده از خوراکیها و گیاهان دارویی و برخی بر بنیاد یک رشته اعمال جادویی و افسونی و مناسک و شعایر نمادی نهاده شده بود. مثلاً برای نرینه گردانیدن جنس جنین، این کارها را سودمند می‌دانستند:

نزدیکی با زن در ۵ روز پس از پاکی از عادت ماهانه و در روزهای هفته دوم پاکی و در جاهای سرد و هوای سر زمستان و روزهایی که باد شمال می‌وزد و در محل و خوابگاه پاکیزه و خوشبو و با حالی خوش، یا به کاربردن عطرهای خوشبو مانند مثلث که عطری مرکب از مشک و زعفران و عود خام بوده است. خوردن برخی خوراکیها یا داروها مانند برنج با شیر و زرده تخم‌مرغ نیم برشته، هریسه، بره و مرغ فربه، حلوای شکری و دواء المسک و پرهیز از تخمه و ترشی و آب بسیار سرد و دوری جستن از بوی کافور و مستی (همو، همان، ۵۵۵؛ دنیسری، ۱۴۸ـ۱۴۹).

در فرهنگ عامه برای اینکه طبیعت پسرزایی را در دختران پدید بیاورند و طبع و مزاج زنان دخترزا را بگردانند، آداب و اعمال ویژه‌ای انجام می‌داده‌اند. بیش‌تر آداب و اعمال عامه مردم زمینه آیینی و نمادی داشته است، مثلاً خوراندن سیب و خرمای زیاد به زنان دخترزا، یا گذاشتن گردو پای سفره عقد دخترانی که می‌خواهند به خانه شوهر بروند، یا نشاندن پسر بچه‌ای تندرست و چابک و زیبا روی زانوی عروس در اتاق حجله و نیزتوسل به امامزادگان و نذر و نیاز کردن و سفره انداختن از جمله این آداب بوده است.

در فرهنگ اسلامی فرزند دختر و پسر هر دو گرامی داشته شده‌اند و به ویژه به پدران توصیه شده که دختران را عیناً مانند پسران گرامی بدارند و میان دختر و پسر تفاوتی نگذارند. در این مورد روایتی از امام چهارم(ع) آمده است که چون به وی می‌گفتند خدا به تو فرزندی داده است، از دختر و پسر بودن او هیچ نمی‌پرسید و تنها می‌گفت: آیا سالم است، عیب و نقصی ندارد؟ و چون می‌شنید که نوزاد سالم است، خدای را سپاس می‌گفت (حرعاملی، ۱۵/۱۴۳).

ویار: حال مخصوصی که به زنان آبستن، به ویژه در ماههای نخستین بارداری، دست می‌دهد. نشانه آن به هم خوردن و آشوبِ دل همراه با سرگیجه و شکوفه زدن است. این حال، گاهی در اثر بوییدن بویهای تند و زننده غذاها و یا دیدن برخی خوراکیهای ناخوشایند پدید می‌آید. برخی از زنان آبستن در این حال هوس بسیار به خوردن خوراکیهای مخصوص و میوه‌های نوبرانه و غیرفصلی و چیزهای بد و زیان‌آور پیدا می‌کنند. ویار در میان گروهی از زنان آبستن بسیار سخت و در میان گروهی دیگر سبک است. به برخی از زنان باردار هم اصلاً این حال دست نمی‌دهد.

اگر ویار زن آبستن سبک باشد، معمولاً در آخرین روزهای ۳ ماهگی از میان می‌رود، اما اگر سخت باشد گاهی تا آخرین ماههای حاملگی ادامه می‌یابد. ویارِ سخت موجب مسمومیتهایی با فشارِ خونِ بالا و اختلالهایی در ترکیبهای شیمیایی بدن و تشنج اندامها می‌گردد. این حال را در پزشکی نوین توکسمی می‌نامند که بیماری خون به سبب آلودگی آن با برخی سمها و زهرابه‌های بدن است (آکسفرد، ذیل توکسمیا؛ بارنت، ۷۷ـ ۷۸).

در نوشته‌های طبی قدیم این حال زنان آبستن را «منش گَشْتَنْ» یا «مَنِشْ گَردا» می‌نامیدند و آن را «آرزوی چیزهای شور و تیز و تلخ و ترش» و میل به چیزهای کمیاب و حالتهای دل‌آشوبی وصف می‌کردند (جرجانی، ذخیره، ۵۵۸). حالت ویار را در زبان فارسی «بیار»، «تاس»، «تاسه» و «تَلْواسه» نیز گفته‌اند (تبریزی، ذیل همین واژه‌ها). مردم خراسان این حال زنان آبستن را «زِرْوَنَه» (شکورزاده، ۱۲۹)، گیلانیها «ایشَّه کونَی» (پاینده، ۲۳) و مردم فارس «آرْمه» (بهروزی، ذیل همین واژه) می‌نامند.

مردم تهران به زن آبستنی که ویار دارد می‌گویند «آزارِ ویار» گرفته (کتیرایی، ۱۰) یا «ویاردار» و «ویاری» شده است. گِل خواری یکی از همگانی‌ترین حالتهای زن ویاردار است. گِل ارمنی یا گل سرشویی، گل داغستانی و کاه گِل از جمله گلهایی است که معمولاً زنان ویاری هوس خوردن آن را دارند. اخوینی در زیر عنوان «فی شَهْوهِ الطّین» آرزوی گل خوردن را گونه‌ای بیماری دانسته که به سبب بسته شدن خون حیض و گردآمدن بیه و چیزهای فاسد در معده زنان باردار آشکار می‌شود (ص ۳۷۴). از حالتهای دیگر زن ویاردار هوس خوردن برخی خوراکیها مانند آش رشته، کوفته، لواشک آلو و گوجه و ترشی هفته بیجار است. برخی زنان ویاری به خوردن برنج خام، تباشیر یا جوهر تباشیر (مایه سفید رنگی که از خیزران می‌گیرند) و چیزهای زیانمندی مانند خاک و زغال سوخته و فضله مرغ میل بسیار پیدا می‌کنند.

ویارانه: خوارکهای پرچاشنی و خوش طعم و بویی است که باب میل زنان ویاردار است. خوراکهای ویارانه معمولاً‌ عبارتند از آش رشته، کوفته برنجی، کوفته نخودچی، دلمه، حلیم، خوراک سیرابی و مانند آن. ویارانه را معمولاً مادر یا بستگان بسیار نزدیک زن آبستن، به ویژه اگر ویار در نخستین شکم زن آبستن آشکار شود، می‌پزند و همراه با چند نوع ترشی برای او به خانه‌اش می‌فرستند.

ویارزدایی: هرگاه حالت ویار یا منش گردا در زن آبستن سخت و تند و دیرزی شود و زن آبستن پیاپی دلش به هم بخورد و شکوفه بزند و مدام گِل یا چیزهای زیانبار بخورد، به درمان آن می‌پردازند. طب سنتی و طب عامه برای دفع ویار چاره‌هایی به کار برده‌اند. جرجانی می‌گوید: زمانی که در زنی باردار منش گشتن خیزد، باید شِبِت پخته را که با انگبین آمیخته و نیم گرم شده است، به او خورانید تا شکوفه زند و خلط معده‌آش بالا آید و پاک شود.

او نوشاندن آب ترنج، آب لیمو، آب غوره و آب انار و خوراندن گوشت دُرّاج، مرغ خانگی، بزغاله و طعامهایی با پیاز و سرکه پرورده و خَرْدَل زده را نیز برای ویارزدایی از زنانی که مزاج گرم دارند، سودمند دانسته است. همچنین گذاشتن ضمادی از سنبل و قَصَب الذیره و انیسون و خرمای قَسْبْ و بِهِ پخته و شراب ریحانی کهن را بر روی شکم زن ویاردار آرام‌بخش حال وی و از داروهای ویارزدا وصف کرده است (ذخیره، ۵۵۸). از روشهای دیگر ویارزدایی که هنوز هم در میان مردم ایران رواج دارد، خوراندن ماهیهای کوچک زنده چشمه و رودخانه (باستانی پاریزی، ۴۵۲)، یا آب شکمبه پخته گوسفند همراه با تکه‌آی از خود شکمبه است (اسدیان،

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.