فایل ورد کامل مقاله مسکن و حاشیهنشینی؛ بررسی علمی عوامل اجتماعی و اقتصادی و پیامدهای شهری
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
فایل ورد کامل مقاله مسکن و حاشیهنشینی؛ بررسی علمی عوامل اجتماعی و اقتصادی و پیامدهای شهری دارای ۱۷ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد فایل ورد کامل مقاله مسکن و حاشیهنشینی؛ بررسی علمی عوامل اجتماعی و اقتصادی و پیامدهای شهری کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله مسکن و حاشیهنشینی؛ بررسی علمی عوامل اجتماعی و اقتصادی و پیامدهای شهری،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله مسکن و حاشیهنشینی؛ بررسی علمی عوامل اجتماعی و اقتصادی و پیامدهای شهری :
مسکن و حاشیه نشینی
مفهوم حاشیه نشینی به موقعیتی از نابرابری اطلاق می شود که در آن طبقات مسلط اقتصادی- سیاسی به طور منظم و مداوم گروهها و طبقات تحت نفوذ و حاکمیت خود را از برخورداری منابع، منافع و امتیازات عمده اقتصادی، اجتماعی و سیاسی محروم می دارند. موانع پیش پا گذارده شده برای جدایی گروههای حاکم و محکوم اقتصادی و سیاسی نابرابریها را دائمی کرده و اقشار پایین را به لحاظ اقتصادی- سیاسی و اجتماعی حاشیه ای می کند.گاهی در فضاهای زیست انسانها
شیوه های مختلفی از زیست نظیر شیوه حیات شهری، روستایی و یا کو£ نشینی حاکم است که هر یک علی رغم داشتن نقاط مشترک زیستی، تفاوتهای ساختاری دارند، چنانکه لوئیزورث در سال۱۹۳۸ از شهرنشینی به عنوان شیوه خاص زندگی یاد می کند که با
شیوه زندگی روستایی تفاوتهای بسیاری دارد.
گاه از حاشیه نشینی نیز در بطن شیوه زندگی شهری به عنوان نوعی شیوه زندگی نام برده می شود که نسبت به سه شیوه رایج زندگی یعنی شهری، روستایی و ایلاتی متفاوت بوده و با ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی مخصوص به خود بافت فیزی
کی معینی را به وجود می آورد.حاشیه نشینان را در معنای عام شامل تمام کسانی می دانند که در محدوده اقتصادی شهر ساکن هستند ولی جذب اقتصاد شهری نشده اند. جاذبه شهرنشینی و رفاه شهری این افراد را از زادگاه خویش کنده و به سوی قطبهای صنعتی و بازارهای کار می کشاند و اکثر آنها مهاجرین روستایی هستند که به منظور گذران بهتر زندگی راهی شهرها می شوند.
مارشال کلینارد می گوید: حاشیه نشینی مسئله و عارضه ای شهری است، منشا عمده بزهکاری و جرم می باشد. اشکال و انواع مختلفی دارد. هر چند حاشیه نشینی دارای انواع مختلف است. اما دارای یک الگوی مشخص جهانی می باشد. افرادی که در مناطق حاشیه نشین زندگی می کنند، از ساختار قدرت و سیاست عمومی جامعه جدایی یافته و به عنوان گروه “اجتماعی پست” تلقی می گردند. حاشیه نشینان به نوبه خود با تردید به جهان نگاه می کنند. جهان حاشیه نشینی به لحاظ اجتماعی، بعد منفی دارد امری است که از آن تبری می جویند.
در حقیقت حاشیه نشینی از لغت Slumer گرفته شده، زیرا تصور آن است که کسانی که در کوچه ها و خیابانهای نامعین می خوابند و چرت می زنند، از ساکنین حاشیه ها و کسانی که در حاشیه ها سکنی می گزینند، باشند. آنان به لحاظ اجتماعی دارای موقعیتی متزلزل بوده و در طبقه پایینی از اجتماع قرار دارند، فقیرند و در کوچه و پس کوچه ها و محلات کم درآمد زندگی می کنند.
حاشیه نشینان تنها به دلیل اقتصاد نامطلوب حاشیه نشین شده اند. یعنی قیمت ارزان زمین و مسکن و نداشتن جایگاه مطلوب اقتصادی باعث اسکان آنها در حاشیه شهر گشته است و محیط و شرایط اجتماعی است که چنین شیوه زندگی را بوجود
می آورد.
تاریخچه حاشیه نشینی
به لحاظ تاریخی، اولین مناطق حاشیه نشین در کشورهای توسعه یافته و بخصوص ممالک، اروپایی گتوهای یهودی نشین بوده اند. در سده های میانه یهودیها به الزام قانون ناگزیر شده اند در محله های جدایی به نام گتو سکونت گزینند، این گونه محله های یهودی نشین از ویژگیهای ثابت شهرهای ایتالیا، آلمان، لهستان و سایر کشورها بودند.
بعد از انقلاب صنعتی همزمان با توسعه شهرهای انگلستان
و سپس سایر شهرهای اروپایی حاشیه نشینی و زاغه نشینی فزونی گرفت. این روند در آمریکا با مهاجرتهای فزاینده اروپاییان از ممالکی نظیر انگلیس، ایتالیا، آلمان، مجارستان و ایرلند به این کشورها همراه بوده است.حاشیه نشینی به مفهوم امروزی آن، در جوامع در حال توسعه از زمان شروع استعمارگری در آنها ماهیت وجودی خود را به مرور پ
یدا می کند و به عبارتی آن را می توان ناشی از تاثیر مستقیم سیاستهای اقتصادی- اجتماعی و در ادامه نظامهای شهری جوامع استعمارگر در کشورهای تحت سلطه دانست که با حضور پرتغالیها در قرن شانزده، در قاره کهن آسیا، حاشیه نشینی در چهره شهرهای جوامع در حال توسعه امروزی سیمای حقیقی خود را نشان می دهد.
در سده اخیر، مناطق فعال کشورهای در حال توسعه، به عنوان قطبهای جاذب جمعیت، به فراخوانی نیروی کار از نقاط مختلف کشور خویش و یا دیگر کشورهای جهان پرداخته اند و مازاد جذب نشده این نیروها را در سکونتگاههای نامناسب و یا سرپناه هایی سر هم بندی شده، در نقاط بخصوصی از شهر گرد هم آمدند و در این راستا حاشیه نشینی چهره زشت را آشکار ساخت. اجرای برنامه های نو استعماری در کشورهای جهان سوم تحت عنوان برنامه های توسعه، در راستای شکست ساختار اجتماعی و اقتصادی سنتی این گونه کشورها عمل کرده و به همراه خود، پدیده شوم حاشیه نشینی را به ارمغان آورد. کشورهای جهان سوم، به دلیل تحت سلطه قرار گرفتن و عدم توانایی در غارت دیگر ملل، قادر به کنترل ابعاد روبه افزایش این پدیده نبوده و تعداد زاغه نشینان این کشورها به طور روز افزونی افزایش می یابد.
انواع حاشیه نشینی
حاشیه ها و حاشیه نشینی را به طور عمده می توان در دو گروه طبقه بندی و مورد بررسی قرار داد که از یک سو شامل واحدهای مسکونی با تراکم بالا در مراکز ک
ثیف شهر و از سوی دیگر شامل سکونتگاه های خود رو می باشد که بدون هویت قانونی در اطراف شهر به طور نامنظم پراکنده شده اند.
حاشیه های درون شهری
این نوع حاشیه که معمولا در بخش های قدیمی تر شهر دید
ه می شوند، به مناطق مسکونی گفته می شود که وضعیت نا به سامانی دارد یا به عبارتی دیگر آن قسمت از شهر است که در گذشته وضعیت مطلوب و سامان یافته ای داشته ولی به تدریج شرایط آن نامناسب شده و ساکنان آن به نقاط بهتر و جدیدتری از شهر رفته و در آنجا سکنی گزیده اند.
حاشیه های غیر رسمی یا غیر قانونی
سکونتگاه های یادشده در واقع به منطقه ای مسکونی که بدون مطالعه قانونی برای دریافت زمین و یا اجاره از سوی مقامات مربوطه برای ساختن خانه توسعه یافته است، گفته می شود.
مشخصات مناطق حاشیه نشین
سکونتگاههای انسانی، اعم از شهری و روستایی دارای مشخصات ویژه ای می باشند. در پراکنش فضایی سکونتگاههای شهری هم گروه های مختلفی از مردم با پایگاههای اجتماعی و اقتصادی متفاوت استقرار یافته اند که تفاوتهایی خاص در جنبه هایی از قبیل خصوصیات کالبدی مساکنشان، فرهنگ برخوردهای اجتماعی، عملکردهای اقت
صادی، واکنشهای رفتاری و روانی و بالاخره مشارکت در مسائل سیاسی نشان می دهند. این موارد در مقیاس کوچک تر در حد یک واحد مسکونی و یک خانوار نیز برای کلیه جوامع شهری صادق است و مسکن حاشیه نشینی هم جزئی از این کل است که برای تک تک واحدهای مسکونی و خانوارهای ساکن در آنها خصوصیاتی مختص به آنها می توان تصور کرد و برشمرد. اما به دلیل گستردگی پدیده های حاشیه نشینی در اغلب شهرها و خصوصا شهرهای بزرگ و به جهت آنکه بتوان تصویری جامع و در عین حال تعمیم پذیر برای تمامی مناطق حاشیه نشین به دست داد، برخی از محققین خصوصیاتی خاص برای آن قائل شده اند.
سی. اس رانگولا مشخصات عمومی حاشیه نشین را بدین شرح تقسیم بندی کرده است:
۱) سیما: عمده ترین نماد جهانی حاشیه نشینی و زاغه نشینی، سیمای نامطلوب آن است که احساس، وجدان و دیدگان آدمی را می آزارد، ساختمانها تخریب شده و فرسوده نشان می دهند.
۲) بهداشت و سلامت: زاغه ها و حاشیه نشینها را استانداردهای پایین بهداشتی و فراموش گشتگی از سوی خدمات بهداشت عمومی مشخص می کند. همچنین حاشیه نشینی به نواحی با نرخهای بالای مرگ و میر و بیماری اطلاق می شود.
۳) سطح درآمد: حاشیه نشینی ناحیه ای فقیر است و توسط گروههای اجتماعی با حداقل عایدی اشتغال گردیده است.
۴) آیین رفتار: به لحاظ اجتماعی، حاشیه نشینی فاقد نظم و سازماندهی بوده و ممکن است ناحیه ای از جرم و جنایت و فساد باشد.
۵) تراکم: حاشیه نشینی ناحیه ای با مساکن متراکم، یا مساکنی با تراکم مردمی و یا در شرایطی حادتر، استیلای هر دو حالت فوق بر حاشیه نشینی است.
۶) جمعیت: ساکنین مناطق حاشیه نشین، از گروههای جمعیتی مختلفی تشکیل می شوند. حال چنانکه جمعیت حاشیه نشین از گروههای نژادی یا قومی باشد، درجه ای از نظم و سازمان اجتماعی در ناحیه، و لو اینکه ناحیه ای فقیر و مصیبت زده مستق
ر می شود.
۷) انزوای اجتماعی: حاشیه نشینی به لحاظ شرایط اجتماعی از محروم ترین مناطق است. معمولا با مازاد نیروی کار جامعه حاشیه نشین وابستگی مستقیم دارد.
۸) شیوه زندگی: بسته به طریقی که حاشیه نشینی وقوع یافته، شیوه زندگی ساکنان آن ممکن است به نحوی باشد که نسبت به سایرین بیگانه ورزی نموده ی
ا به صورت آشنایانی صمیمی درآیند.
علل بوجود آمدن حاشیه نشینی
صاحب نظران، علل و عوامل گوناگونی را باعث بوجود آمدن و گسترش پدیده حاشیه نشینی و یا به عبارتی اسکان غیر رسمی عنوان نموده اند که با جمع بندی و تلفیق نظرات آنها می توان علل پیدایش و گسترش حاشیه نشینی ذیل بیان کرد:
۱) نبود و عدم اجرای طرح های توسعه بالادستی همچون طرح آمایش سرزمین و در نتیجه مهاجرت گسترده روستاییان به شهرهای بزرگ.
۲) نبود مدیریت واحد شهری بخصوص مدیریت زمین شهری.
۳) فقدان منطقه بندی شهر و توسعه غیر نظام مند آن و همچنین وقوع عدم تمرکز.
۴) صنعتی شدن و شرایط مناسب اقتصادی شهرها.
۵) کاربری های نامناسب زمین و بورس بازی.
۶) ناتوانی مسئولین محلی در جهت کنترل توسعه شهرها.
زمانی که روستاییان بی زمین از انزوا می گریزند و به حاشیه شهرها رو می آورند در واقع به نوعی انتخاب دست می زنند، آنان فلاکتی را رها می کنند و فلاکتی دیگر بر می گزینند ;. گروههای مهاجر بیشتر بر اثر نیروی دافعه در مبدا (مانند بی چیزی و نداشتن زمین) و کمترین کشش شهرها، از زادگاه خود رانده شده و به سوی شهر سرازیر می گردند. نیروی فزاینده “پس ران” شهری (هزینه بالای زندگی)، سدی بزرگ در راه ورود مهاجران به شهر می کشد، مهاجران در پشت این باروی بلند و نفوذ ناپذیر همانند “اردویی” ماندگار می شوند و پس از چندی از تاب افتاده و “ته نشین” می گردند، اینجاست که کانونهای “حاشیه نشینی” ایجاد می گردد.
برخی از پژوهشها، بهای زمین و هزینه ساخت و ساز را از عوامل عمده در حاشیه نشینی و اسکان
غیر رسمی می دانند، به طور کلی برای هر خانوار بهای قابل تحمل زمین حدود دو برابر در آمد سالانه است. بدین ترتیب با اعمال محدودیت و کاهش میزان زمین موجود خانوارهای کم در آمد مجبور به خروج از مناطق مرکزی شهر و پناه بردن به حاشیه ها که قیمت زمین کمتر است می گردند. برخی از صاحب نظران این پدیده را معلول مهاجرتهای روستا- شهری و تبلور عینی عدم عرضه کافی و قابل برآورد مسکن شهری می دانند.
نقش سیاسی منطقه حاشیه نشین
در پاره ای از کشورها که مسائل مربوط به انتخابات مهم به نظر می رسد اهمیت سیاسی آراء حاشیه نشینان نقش تعیین کننده ای به خود می گیرد. و این بویژه در انتخابات محلی بیشتر صادق است. در این قبیل کشورها، حاشیه نشینان بعد از ورود به شهر، به سرعت در حوزه فعالیتهای شهری- اجتماعی قرار می گیرند. اغلب حاشیه نشینان در همه فعالیتهای شهری دخالت دارند و در اقتصاد شهری سهمی به خود اختصاص داده اند. در میان آنها بیکاری بویژه در فصول فعالیتهای ساختمانی به ندرت دیده می شود. حاشیه نشینان به دلیل
اینکه از سوی جامعه از سیاستگذاریها و تصمیم گیری ها کنار گذاشته شده اند و از آراء و نظریات و خواسته های آنها در برنامه ریزی ها استفاده نمی گردد، انرژی و انگیزه های زیادی برای فعالیتهای سیاسی و اشتراکی دارند و برای بهبود وضعیت موجود و استفاده از مزایای زندگی شهری در فعالیتهای انتخاباتی شرکت می نمایندو در واقع آنها می خواهند به این طریق بودن و نقش خود را در جامعه اثبات نمایند.
معمولاً شهرنشینی و صنعتی شدن را مترادف متمدن شدن و توسعه می دانند چرا که در مقایسه با جامعه ماقبل صنعتی – سرمایه داری، انسان روستایی و یا قبیله ای پیوسته با فقــر و بیماری، بیسوادی، غارت، کشتار و ظلم دست به گریبان بوده است. وضعیت جامعه فعلی بشری از منظر دستاوردهای عظیم آن قابل قیاس با گذشته ماقبل شهری و صنعتی شدن نیست.
اما اداره و ساماندهی جامعه نوین و توسعه فزاینده آن چنان پیچیدگیهایی ایجاد کرده که در اغلب موارد به درماندگیهایی ختم شده اند که امروزه با واژه بحران شناخت
ه می شوند: بحران تـــروریسم، بحـــران جنگ ادیـان یا تمــدنها (نی شهری که این آخری مستقیماً در حوزه مدیریت شهری و توسعه قرار می گیرد.
در کشور ما این بحرانها از حساسیت بیشتری برخوردارند. در این سرمقاله برای نمونه به یکی از تکان دهنده ترین حوادث کشورمان یعنی حادثه پاکدشت در کلانشهر تهران می پردازیم.
طی ماههای اخیر و با روشن تر شدن ابعاد جنایت پاکدشت مسئله از مرزجنایتهای عادی شهری فراتر رفت و به موضوعی درحد تهدید امنیت ملی تبدیل شد تا جایی که رئیس جمهور، رئیس مجلس و مسئولان قضایی و انتظامی کشور به اهمیت آن تاکید و خود را به خاطر قصورهای صورت گرفته سرزنش کردند.
و اما بیشترین آسیب شناسی جنایتهای پاکدشت را از زبان سردار قالیباف بخوانیم که گفت: در مکان حادثه، محروم تــــــرین قشرهای جامعه ما زندگی می کنند (ایران ۸۳/۷/۲)، قول می دهم به حاشیه نشینی تهران و کلانشهرهای دیگر نگاهی ویژه داشته باشیم. در جامعه ای بدون عدالت ،ایجــــــاد امنیت امکان پذیر نیست. رئیس پلیس تهران همچنین طی مراسم شروع ساخت پاسگاه انتظامی در خاتون آباد گفت مهمترین مشکل ما کمبود نیرو است. به گفته وی این منطقه ۷۰ کیلومتری ۳۰۰ هزار نفر جمعیت دارد که ۱۰۰ هــــــزار نفر آنان افغانی هستند و همین امر ابعاد حادثه را بغرنج تر می سازد. زمانی که خبرنگار روزنامه ایران از دکتر رشادتی معاون دادستانی دادسرای امور جنایی تهران می پرسد؛ چرا دادستانی تهران با وجود فاصله چند کیلومتری با پایتخت به مسئله نپرداخته است؟ دکتر رشادتی در پاسخ گفت :«جانا سخن از زبان ما می گویی؟» (ایران ۸۳/۷/۲۷).
خارج از حال و هوای نقل قولهای فوق و درجه دقت آماری رسانه ها در انتقال آنها قابل تردید نیست که با حاشیه نشینی شهری باید به عنوان یک بحران مدیریتی برخورد کرد. افزایش میزان جرایم در سالهای اخیر تصادفی نیست و ریشه در گسترش شتابان حاشیه نشینی شهری دارد. و به همین خاطر کلانشهرهای کشور با جاذبه های اقتصادی – فرهنگی در معرض خطر هستند چرا که فرایند افزایش جمعیت مهاجر ان مناطق، سرعتی بی سابقه داشته است.
ایران به عنوان شانزدهمین کشور پرجمعیت جهان ط
ی سالهای ۱۳۳۵ – ۱۳۸۰ جمعیتش ۳/۶ برابر افزایش یافته درحالی که این رشد برای جمعیت جهان کمتر از ۲/۳ برابر بوده است. رشد جمعیت شهری کشور طی همین مدت (۴۵ سال) بیش از ۷ برابر بوده است.
غیر از شهرهای بزرگ کشور، درمورد خاص تهران پدیده جدیدی طی ۲۷ سال گذشته بروز کرده که تقریباً غیرمتعارف بوده است. و آن افزایش انفجاری جمعیت روستایی استان تهران است که با نرخی بالای ۷/۵ درصد رشد داشته و جالب اینکه مهاجران به مناطق روستایی استان تهران از شهرها به روستاهای اطراف تهران رانده شده اند و بیجه نمادی از پدیده موردبحث است با ارزش جامعه شناختی بالا.
معمولاً حاشیه نشینی را استقرار در زمینهای غیرقانونی شهری تعریف می کنند که به شهرداریها و وزارت مسکن مربوط می شود. اما ابعاد حاشیه نشینی به مراتب از مسکن و خدمات شهری فراتر می رود. کاش به قول سردار قالیباف فرصت تحلیلهای جامعه شناختی نیز فراهم آوریم.
معمولاً حاشیه نشینان جزو تهی دستان جامعه هستند اما همه تهی د
ستان بزهکار نیستند چرا که بخش قابل توجهی از تهی دستان روستانشین عادی هستند و کمتر با مسئله گرانی زمین شهری مشکل دارندکه ظاهراً حوزه فعالیت بنیاد مسکن انقلاب اسلامی است. اکنون باید پرسید چه نهاد یا نهادهایی آماده رویارویی با چالش حاشیه نشینـــــی هستند؟ چه برنامه تــــــوسعه ای را در مقیاس ملی برای مهار بیشتر ابعاد آن باید در پیش گرفت، آن هم در زمانه ای که حتی زمزمه بی نیازی به برنامه ریزی توسعه در گوشه و کنار به گوش می رسد مدیریت شهری بدون برنامه ریزی حتی قابل تصور در هیچ
جای دنیا نیست همچنان که آمایش سرزمین و تقلیل نابرابریهای منطقه ای ملی خود به خود تحقق نمی یابد. به دلیل گرانی غیرمتعارف زمین شهری در کلانشهرهای ما و بخصوص تهران (معادل هفت برابر حقوق ماهیانه بیجه برای یک متر مربع زمین) هیچ
راهی جز ظهور قارچ گونه و شتابان حاشیه نشینی شهری
باقی نمی ماند. درغیاب فقر شدید اطلاعاتی در باره آمارهای حاشیه نشینان در کشور و نامشخصی نهاد مسئول در توانمندسازی و تقلیل دامنه آن در درازمدت همراه با اقدامات عاجل با امکانات مناسب با این پدیده گسترده چه باید کرد؟ بدترین برخورد، تصادفی دیدن حادثه پاکدشت و پاک کردن صورت مسئله است. هنوز التهاب حادثه پاکدشت فروننشسته است که ماموران انتظامی از متلاشی شدن باند پنج نفره گروه سیاه یا گرازها در جنوب و شرق تهران خبر دادند.
در خوش بینانه ترین برآوردها از جمعیت ۹۵۰ میلیون نفری حاشیه نشین در جهان (بیش از ۱۵ درصد جمعیت جهان) هفت میلیون آن در کشـــورمان زندگی می کنند (۱۰ درصد) و به یاد بیاوریم که قریب ۴۰ میلیون نفر از جمعیت کشور در شهرها زندگی می کنند. ۵۰ سال پیش فقر روستایی فقر غالب در ایران بود، امروز این فقر شهری است که چالش مدیریت شهرها و برنامه های توسعه ملی است. در ثروتمندترین کشور جهان یعنی ایالات متحده طبق آمار رسمی دولتی بیش از ۳۵ میلیون فقیر داریم که ۲۷ میلیون آن آلونک نشین شهری هستند (ارتورسولیوان، اقتصاد شهری ۲۰۰۰).
این مجموعه شرایط یعنی درجه بالای ریسک بی ثباتی محیط کسب و کار بر
ای مدیران. حاشیه نشینی جایگاهی در امنیت ملی نیز دارد بخصوص در جهانی که قسمت اعظم سرکردگان آن حامی ما نیستند و ما برای آنها وصله ناجور محسوب می شویم.
اگرچه حاشیه نشینی در ایران نسبت به اکثر کشورهای درحال توسعه وضع وخیم تری ندارد اما این امر را به هیچ وجه نباید به خوش خیالی ختم کرد. نخست باید نهادی
نیرومند و درخور برای شناخت همه جانبه آن (و بانکی اطلاعاتــی ، آن هم در کشور ما که ثبت مکان زندگی اجباری نیست و هیچ شهرداری ای چنین اجباری ندارد) به وجود آورد. دیگر اینکه در درازمدت این برنامه های توسعه هستند که باید از جمعیت مهاجر از روستاها و شهرهای کوچک بکاهند و ایضاً این در استراتژی های درازمدت است که جستجو کنیم چرا قیمت و رانت زمین شهری در کلانشهرهای ما این چنین غیرعادی است.
حاشیه نشینان شهری با جایگاه شهروند بودن فاصله زیادی دارند ولی می توانند شهروندان آینده باشند حتی در روندی تدریجی و; اما این به این معنا نیست که آنها درحال حاضر تهدیدی جدی نیستند. به راستی اگر قرار باشد برای چالشهای حاشیه نشینی برنامه ای طراحی شود چه کسانی (یا نهادی) باید به سراغ چه نسخه هایی بروند؟
در پایان یادآوری کنیم که براساس مطالعات سازمان ملل «حاشیه نشینی و آلونگ نشینی چالش اصلی هزاره سوم خواهدبود» به آماری که این نهاد عرضه کرده است نگاه کنیم. در سال ۲۰۰۱ از ۹۲۰ میلیون جمعیت حاشیه نشین شهری جهان ۴۵ میلیون آن (یعنی ۶ درصد) در کشورهای توسعه یافته قرار دارند و ۸۶۰ میلیون دیگر یعنی ۴۳ درصد جمعیت شهری در آلونکهای کشورهای درحال توسعه زندگی می کنند. همین درصد برای کشورهای غرب آسیا که شامل ایران نیز می شود ۳۵ درصد جمعیت شهری ذکر شده است.
در ۱۶ سال آینده (یعنی ۲۰۲۰) رقم کل حاشیه نشینان شهری جهان تقریباً به ۱۴۰۰ میلیون نفر افزایش خواهدیافت. میزان افزایش کشورهای صنعتی ثروتمند در این مدت حدود پنج میلیون نفر و حجم جمعیت آلونک نشین جهان درحال توسعه به رقم ۱۳۵۵ میلیون نفر خواهدرسید که از این مقدار حدود ۷۵ میلیون نفر از آن کشورهای غرب آسیاست.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
یزد دانلود |
دانلود فایل علمی 