فایل ورد کامل مقاله رویکرد پدیدارشناسانه به بازآفرینی معنا و هویت در مفهوم مسکن
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
فایل ورد کامل مقاله رویکرد پدیدارشناسانه به بازآفرینی معنا و هویت در مفهوم مسکن دارای ۸ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد فایل ورد کامل مقاله رویکرد پدیدارشناسانه به بازآفرینی معنا و هویت در مفهوم مسکن کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله رویکرد پدیدارشناسانه به بازآفرینی معنا و هویت در مفهوم مسکن،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله رویکرد پدیدارشناسانه به بازآفرینی معنا و هویت در مفهوم مسکن :
چکیده
از آنجا که اکثر ساکنین خانه های معاصر، با بی روح شدن فضاها مواجه اند و به فضاهای سکونتشان حس تعلق خاطری ندارند و احساس نارضایتی دارند، این نوشته با روش تحلیل محتوا و با تکنیک مطالعات کتابخانه ای از چارچوب نظری پدیدارشناختی با نقد معماری امروز در مقایسه با معماری سنتی به بررسی مسکن به مثابه یکی از مؤلفه های اصلی زندگی و علل عمده بحران هویت و مکان جهت فهم و ایجاد معنای واقعی خانه پرداخته است. از آنجایی که بزرگترین هدف پدیدارشناسی »بازگشت به ماهیت اشیاء« است که به معنی شناختی به دور از مفاهیم انتزاعی و رو به رو شدن با واقعیت پدیدارها با خالصترین صورت ممکن است، هدف این پژوهش کاربردی کردن یک نظریه معماری و بررسی استخراج آن از درون مولفه های کهن و بازتاب بخشیدن به آن است که با نگاه هستی شناسانه و ایجادحس مکان و احساس تعلق در خانه های کنونی صورت میگیرد.
واژههای کلیدی : پدیدارشناسی، مکان، معنای خانه، مسکن سنتی
-۱ مقدمه
مسکن در قدیم واجدمعنا بوده است و صرفاً جنبهی عملکردی نداشته است، بحث بومی اقلیمی و مکانیت و سنت و زندگی در آن مطرح بوده است. حال آنکه در دوره مدرن از معنای زندگی و اقلیم فاصله گرفتهایم. در این دوره خیلی چیزها فرو کاسته شد و دیدگاه نیوتنی (نگاه مکانیکیه) را به دنیا داشتیم؛ که تبدیل به معماری جهان شمول شد. می توان گفت در دوره مدرن از معماری فضا به معماری مکان در دوره پست مدرن میرسیم که باید در این دوره معنا متولد شود و هویت مسکن به عنوان مهمترین وجه خانه و مکانمجدداً بازگردد و خانه با مفهومی متناسب با زندگی برای ساکنینش هستی را به معنای واقعی به ارمغان آورد.
انسان زمانی برخود وقوف مییابد که مسکن گزیده و در نتیجه هستی خود در جهان را تثبیت کرده باشد. هر کس به فراخور وجود و هستی فرهنگی و توان اجتماعی و اقتصادی خویش خانهای میسازد. بنابراین، خانه با کلیت وجود ما مرتبط است، نه
* این مقاله برگرفته از مباحث رساله نهایی اینجانب با عنوان “نگاه پدیدارشناسانه به مسکن(تبیین هستی شناسانه و تجلی آن در زندگی) می باشد.
.
۱
اینکه صرفاً پاسخگوی نیاز مادی و بقای ما باشد و از این حیث درک معنای واقعی خانه و هویت یافتن برای ما حائز اهمیت است؛ حتی بدون در نظر گرفتن فرایندهای جهانی شدن، نمیتوان درکی واقع بینانه از زندگی اجتماعی انسان معاصر به دست آورد. گسترش فرایندهای جهانی شدن و فشردگی و در هم تنیدگی زمانی و مکانی، رفته رفته اهمیت مکان را هر روز میکاهد و به »فضا« اهمیت بیشتری میدهد؛ مکان عنصر اصلی هویت ساکنان آن است. انسان با شناخت مکان می تواند به شناخت خود نایل شود. معماری امروز به مقوله مکان یا اصلا توجه نمی کند یا اگر بخواهد آن را مد نظر قرار دهد، تنها به مثابه ابژه ای صرف به آن نگاه می کند؛ ابژه ای برای سوژه ای که در مقابل آن است، نه همراه با آن. این دستاورد حاصل تفکر دکارتی است.
بدلیل اینکه در خانه های کنونی معانی آنگونه که درخور باید باشد از بین رفته است این پژوهش در پی تجدید و حفظ کردن هویت و معنا در خانه های عصر حاضرو حصول حس مکان میباشد، نه تنها از آن جهت که خانه سازی انسان، جنبه غریزی ندارد و محصول اراده و آگاهی اوست. بلکه از این حیث که خانه افزون بر جنبههای مادی و نیاز به ادامه حیات، برای انسان »جنبهی نمادی« هم دارد. پس این سؤال پیش می آید که معنای خانه و شیوه های انعکاس هویت در طراحی مسکن در چیست و چطور می توان در دوره معاصر خانه هایی طراحی کرد که استفاده کنندگان آن بتوانند آنطور که علاقه دارند در درون و برون آن تأثیر گذارند ؟ که به نظر می آید با بررسی ادراک از هویت فضای معماری با نگاه پدیدارشناختی و تبدیل فضا به مکان و ایجاد حس مکان می توان خانه را بدل به یک ساختار مفهومی متناسب با زندگی کرد.و در ادامه می توان با نگاه هستی شناسانه و احیا و گسترش ارزشهای معماری سنتی معنای واقعی خانه را نمایان ساخت.
-۲نگاهی اجمالی به مقوله پدیدارشناسی در ارتباط با مکانمندی
مرلوپونتی (۱۹۶۲) میگوید: »پدیدار شناسی مطالعه ماهیتهاست و به تبعیت از آن برای همه مسائل میتوان تعاریفی از ماهیت ایشان ارائه نمود.« برای تعریف ماهیت یک چیز، باید در پی یافتن نوعی ارتباط یا ساختار باشیم که در میان تعدادی از موقعیتهای مرتبط به طور ثابت و لایتغیر باقی میماند.
از دیدگاه پدیدارشناسانه، ظاهر شدن و پدیدار شدن عالم منوط به توجه و التفات ذهن انسان به آن است؛ همچنین بازگشت به سوی خود اشیا شعار اصلی پدیدارشناسی است. شاید بتوان رویکرد پدیدارشناختی هوسرل را در قواعد زیر خلاصه کرد: (به نقل از: آید، (۱۹۸۶ الف) نگاه دقیق به اشیاء، آن گونه که بر ما ظاهر میشوند؛
ب) تحلیل پدیدارشناسانه به معنی عدول از روشهای معمول مشاهده و کنار گذاشتن فرضهای رایج؛ ج) توصیف پدیدار مورد بررسی، نه توضیح آن (زیرا توضیح منوط به قضاوت است و باید تا زمانی که کلیه مدارک و شواهد جمع آوری نشدهاند، به تعویق افتد)؛
د) هم تراز کردن پدیدارها بدین معنا که در ابتدای بررسی، همه پدیدارها باید به طور برابر واقعی تلقی شوند. این نگرش مانع آن میشود که محقق، پدیداری را واقعیتر از پدیدار دیگر فرض نماید وبه طور خلاصه به معنای آن است که بگذاریم پدیدار مورد بررسی طیف کاملی از ظواهر خود را نشان دهد.از نظر دن آیدی، قواعد مذکور، در برگیرنده سطح اول تحقیق پدیدارشناسانه است. در سطح دوم تحقیق، با توجه به بستر آماده شده در سطح اول، امکان توجه به ذات و ماهیت پدیدار و به عبارتی، جست و جو برای یافت اشکال ساختاری یا ثابتها فراهم میاید؛ از این رو پنجمین قاعده را میتوان چنین بیان نمود:
هـ) جست و جوی اشکال ساختاری یا ثابتهای پدیدار مورد بررسی.
در این مرحله، الگوهای تکراری شونده، حایز اهمیت است و باید به طور فعالی مورد کند و کاو قرار گیرد. هوسرل روش مناسب برای اجرای این مرحله را دگرگونیها و تغییرات تخیلی نامیده است. در واقع، تغییرات آزاد که در روشی سیستماتیک به کار گرفته شد، قلب روش پدیدار شناسی محسوب میگردد.
۲
پدیدارشناسی در واقع هستی شناسی است. نکته مهمیکه از دیدگاه اثباتی کاملاً دور مانده این است که ما صرفاً ناظر و تماشاگر زندگی خود نیستیم، بلکه با تمام وجود در این هستی غوطه وریم و وجود مکان مندی داریم.
مفهوم مکان در تقابل با مفهوم فضای انتزاعی شکل گرفته است. شولتس((۱۳۵۳ می نویسد:”هستی فضاها از مکان است نه از خود فضاها.” لذا طراحی فضا وابسته است به شناخت ما از مکان و آنچه حس مکان نامیده می شود. حس مکان اغلب با واژه لاتین Genius شناخته می شود و بیانگر این است که مردم هنگام حضور در فضا چیزی فراتر از خصوصیات کالبدی و حسی را درک می کنند و می توانند به روح مکان دست یابند.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
یزد دانلود |
دانلود فایل علمی 