فایل ورد کامل مقاله پژوهشی درباره واکاوی استشهاد به حدیث «اعرفوا الله بالله» در برهان صدیقین و تحلیل مبانی آن
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
فایل ورد کامل مقاله پژوهشی درباره واکاوی استشهاد به حدیث «اعرفوا الله بالله» در برهان صدیقین و تحلیل مبانی آن دارای ۳۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد فایل ورد کامل مقاله پژوهشی درباره واکاوی استشهاد به حدیث «اعرفوا الله بالله» در برهان صدیقین و تحلیل مبانی آن کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه فایل ورد کامل مقاله پژوهشی درباره واکاوی استشهاد به حدیث «اعرفوا الله بالله» در برهان صدیقین و تحلیل مبانی آن
چکیده
مقدمه
برهان صدیقین
حدیث اعرفوا الله بالله
واژگان حدیث
اعرفوا
الله
بـاء
رهیافت حضوری
رهیافت حصولی
الصاق
استعانت
سببیت تقدیری
سببیت غیرتقدیری
تحلیل نهایی تقریرها
۱ بررسی با استفاده از قراین لفظی درونمتنی
۲ بررسی با استفاده از خانواده حدیثی
نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه فایل ورد کامل مقاله پژوهشی درباره واکاوی استشهاد به حدیث «اعرفوا الله بالله» در برهان صدیقین و تحلیل مبانی آن
ابنترکه، صائنالدین علیبن محمد (۱۳۶۰)، تمهید القواعد، چ دوم، تهران، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران
ابنسینا، حسینبن عبدالله (۱۳۷۵)، الاشارات و التنبیهات، قم، البلاغه
ــــ (۱۳۸۷)، النجاه من الغرق فی بحر الضلالات، چ سوم، تهران، دانشگاه تهران
ابنطاووس، علیبن موسی (۱۴۱۱ق)، مهج الدعوات و منهج العبادات، قم، دارالذخائر
ابنمنظور، محمدبن مکرم (۱۴۱۴ق)، لسان العرب، چ سوم، بیروت، دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع
آملی، سیدحیدر (۱۳۶۸)، جامع الاسرار و منبع الانوار، تهران، علمی و فرهنگی
جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۴)، تبیین براهین اثبات خدا، چ چهارم، قم، اسراء
ــــ (۱۳۸۹ الف)، تفسیر انسان به انسان، قم، اسراء
ــــ (۱۳۸۹ ب)، ولایت فقیه، چ نهم، قم، اسراء
ــــ (۱۳۹۰)، تفسیر تسنیم، قم، اسراء
حسینی همدانی نجفی، محمد (۱۳۶۳)، درخشان پرتوی از اصول کافی، قم، علمیه
خمینی، روح الله (۱۳۷۲)، شرح چهل حدیث، چ سوم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)
راغب اصفهانی، حسین (۱۴۱۶ق)، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودی، بیروت، دار الشامیه
سبزواری، ملاهادی (۱۳۷۲)، شرح الاسماء الحسنی، تصحیح نجفعلی حبیبی، تهران، دانشگاه تهران
ــــ (۱۴۱۳ق)، شرح المنظومه، تهران، ناب
صدوق، محمدبن علی (۱۳۹۸ق)، التوحید، قم، جامعه مدرسین
فیض کاشانی، محمدبن شاه مرتضی (۱۳۸۳)، الشافی فی العقاید و الاخلاق و الاحکام، تهران، دار اللوح المحفوظ
ــــ (۱۳۸۷)، قره العیون فی اعزّ الفنون، تصحیح حسن قاسمی، تهران، مدرسه عالی شهید مطهری
قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید، (۱۴۱۶ق)، شرح توحید الصدوق، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
قیصری رومی، محمدجواد (۱۳۷۵)، شرح فصوص الحکم، به کوشش سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی
کلینی، محمدبن یعقوب (۱۴۰۷ق)، الکافی، چ چهارم، تهران، دارالکتب الاسلامیه
گرامی، محمدعلی (۱۳۵۹)، خدا در نهج البلاغه، قم، هادی
مازندرانی، محمد صالحبن احمد (۱۳۸۲ ق)، شرح اصول کافی، تهران، المکتبه الاسلامیه
مجلسی، محمدباقر (۱۴۰۳ ق)، بحار الانوار، چ دوم، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی
ــــ (۱۴۰۴ق)، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، چ دوم، تهران، دار الکتب الاسلامیه
مسعودی، عبدالهادی (۱۳۸۹)، روش فهم حدیث، چ پنجم، تهران، سمت
مصباح، محمد تقی (۱۳۷۳)، معارف قرآن، قم، مؤسسه در راه حق
ــــ (۱۳۷۷)، آموزش فلسفه، چ هشتم، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی
ــــ (۱۳۸۸)، در جستجوی عرفان اسلامی، تدوین محمدمهدی نادری قمی، چ سوم، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
مصطفوی، حسن (۱۳۶۸)، التحقیق فی کلمات القرآن، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
ملّاصدرا (۱۳۸۲)، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، چ سوم، قم، بوستان کتاب
ــــ (۱۳۸۳)، شرح اصول کافی، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی
ــــ (۱۴۱۰ق)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه العقلیه، چ چهارم، بیروت، دار احیاء التراث العربی
مطهری، مرتضی (۱۳۸۰)، مجموعه آثار، تهران، صدرا
میرداماد، محمدباقر (۱۴۰۳ ق)، التعلیقه علی اصول الکافی، قم، الخیام
نراقی، ملّامهدی (بیتا)، اللمعات العرشیه، بیجا، عهد
چکیده
برهان صدیقین از مهمترین براهین مورد استناد حکمای مسلمان در اثبات خداوند بوده است. برخی از فلاسفه مانند حاجی سبزواری احادیثی را مانند «اعرفوا الله بالله» در راستای تأیید برهان صدیقین دانسته و بدان استشهاد کردهاند. در این مقاله کوشیدهایم با روش توصیفی ـ تحلیلی و گردآوری کتابخانهای، ضمن بررسی انتقادی اقوال و تفسیرهای مختلفی که درباره حدیث مزبور ارائه شده است، وزانت استشهاد به حدیث «اعرفوا الله بالله» در راستای تأیید برهان صدیقین را در میان تفاسیر گوناگون روشن کنیم. به نظر میرسد، این استشهاد مطابق ظاهر حدیث است و با توجه به خانواده حدیثی (معرفه الله بالله) پذیرفتنی است
کلیدواژهها: برهان صدیقین، معرفه الله بالله، حاجی سبزواری، استشهاد.
مقدمه
چگونگی تعامل آموزههای وحیانی و گزارههای عقلانی از دیرباز مورد توجه ریزبینان حوزه دین بوده است. در نگاه نخستین به آموزههای اسلامی متوجه حضور پررنگ و دلگشای عقل بهمنزله حجت درونی میشویم که بهمثابه یکی از منابع معرفت خودنمایی میکند. تعامل عقل و دین در حوزه دین خاتم نهتنها وصلههای ناجوری چون تنافی و تباین را برنمیتابد، که فراتر از توافق، حاکی از تعاضد این دو در ساحتهای گوناگون نظری است. از مهمترین مصادیق این تعاضد، اثبات اصول اعتقادی دین از راه ادله و براهین عقلانی است. در میان اصول اعتقادی، خداشناسی و اثبات خداوند از جایگاهی ویژه برخوردار است؛ بهگونهای که با توجه به مبنا بودن آن برای اصول اعتقادی دیگر، پیش از اثبات خداوند منطقاً اعتقاد به فرآوردههای اعتقادی دیگر پذیرفتنی و موجه نیست. از سوی دیگر، با توجه به این نکته که عقل و وحی هر دو موهبتی الهیاند و سرچشمهای واحد دارند، نباید تنافی و مخالفتی بین حکم قطعیالصدور شریعت و برهان عقلی قطعی و صحیح از حیث مواد و صورت وجود داشته باشد. همین اتحاد و یگانگی این دو منبع کلیدی معرفت دینی، ما را به نکته مهم دیگری رهنمون میکند و آن توجه بیش از پیش به اشارات عقلانی و منطقی در متن نصوص دینی است. به دیگر سخن، خداوند پس از به رسمیت شناختن اصل عقل و عقلانیت، در مرحله بعد از طریق اشارات خود در قرآن صامت و یا در قرآن ناطق، اشاراتی را پیشکش مشتاقان طی طریق عقل و فلسفهورزی کرده است تا درباره این موضوعات تأمل عقلانی صورت بگیرد. این امر مهم ما را متقاعد به تلاش در جهت اصطیاد معارف عقلانی از متون دینی و نیز تأملات عقلانی در ادله درونمتنی میکند. برهان صدیقین در میان براهین اثبات خداوند برجستگی و اهمیتی ویژه دارد و ادعای تاریخی حکما آن است که این برهان خاستگاه قرآنی و روایی دارد. برای نخستینبار ابنسینا با استشهاد به آیه ۵۳ سوره مبارکه «فصلت»، با تبیین برهان صدیقین به وجود فرایندی غیرمتعارف و غیرمشهور تا آن زمان که سیر از علت به معلول بود، اشاره کرد (ابنسینا، ۱۳۷۵، ص ۱۰۲). در ادامه تلاش حکمای الهی، برخی از آنان ضمن اشاره به آیات و روایاتی مدعی شدند که این گزارههای نقلی در قالبهای ویژه اشاره به برهان صدیقین دارند. در میان روایات، حدیثِ «اعرفوا الله بالله;» از جایگاهی ویژه و ممتاز برخوردار است. از سویی عرفا و نیز حکمای متمایل به روش شهودی سخت بر این نکته پافشاری میکنند که این حدیث درصدد تصدیق معرفت حضوری به خداوند است. از سوی دیگر برخی از صاحبنظران که عمدتاً محدث و متکلماند، این حدیث را تأیید معرفت حصولی به خدا میدانند که لزوماً از راه تأملات عقلانی حاصل نشده است. برخی حکما نیز اشاره کردهاند که این حدیث میتواند تأییدی بر برهان صدیقین باشد، اگرچه منحصر در آن نیست. کسانی که بهطور خاص درباره این حدیث ولو در قالب یک فصل مجزا قلم زدهاند، بنابر تحقیق نگارنده عبارتاند از امام خمینی(ره) که فصل ۳۷ کتاب شرح چهل حدیث را به این حدیث اختصاص داده است. آیتالله جوادی آملی که در مواضع پرشماری از آثار خود و به طور خاص در جلد ۲۴ تفسیر تسنیم و نیز کتاب توحید در قرآن (فصل سوم از بخش یکم) به این حدیث پرداخته است؛ و سرانجام دکتر محمدحسن قدردان قراملکی که در کتاب خدا در حکمت و شریعت استقصای درخور توجهی درباره آرا و تفاسیر این حدیث کرده است. پرسش بنیادین این تحقیق عبارت است از اینکه آیا ادعای برخی حکما همچون حکیم سبزواری مبنی بر اینکه این حدیث در تأیید برهان صدیقین صادر شده، پذیرفتنی است یا خیر؟ ثانیاً بر فرض صحت این ادعا، جایگاه و توش و توان آن در میان اقوال و ادعاهای رقیب همچون بیان عرفا و اهل شهود که آن را مُشیر به سلوک شهودی میدانند چقدر است؟ نوآوری تحقیق پیشرو را نیز میتوان در این موارد خلاصه کرد
ارائه تقسیم و دستهبندی جدید که در عین طرح همه اقوال درباره حدیث، در حد امکان به مبانی و پیشفرضهای دخیل در هر تفسیر اشاره شده است؛
تحلیل اقوال و در مواردی نقد آنها؛
برجسته ساختن یک وجه خاص از تفاسیر ارائه شده درباره حدیث اعرفوا الله بالله و تعیین جایگاه آن با توجه به همه نظرات، درحالیکه در پژوهشهای پیشین، تنها به گردآوری ناقص اقوال و تحلیل اجمالی آنها بدون تعیین مستدل یکی از آنها پرداخته شده است؛
توجه خاص به بحث خانواده حدیثی و تأثیر آن در نوع برداشت از روایات
برهان صدیقین
بنابر تقسیمی عقلی، ادله اثبات وجود خدا را میتوان بر سه قسم دانست
دسته نخست ادلهای هستند که صرفاً با تکیه بر مفهوم وجود به اثبات مصداق اصیل آن میپردازند. فرایند دلالت این ادله (که بهاصطلاح غربیان برهان وجودی خوانده میشود) چنین است که با ارائه تعریفی وجودشناختی از خدا (مانند کاملترین موجود) و تحلیل آن، تحقق خارجی آن را نتیجه میگیرند؛
دسته دوم که دربردارنده براهین متنوعی چون امکان و وجوب، حدوث، حرکت و نظم است با مدد گرفتن از مصداق وجود (و نه مفهوم آن) که معین و لزوماً غیرخداوند است، مانند وجود حادث و ممکن، به اثبات خدا میپردازد؛
در براهین دسته سوم مصداقی نامعین از وجود واسطه اثبات خدا قرار میگیرد. فرایند استدلال در این ادله که حکمای مسلمان آنها را برهان صدیقین نامیدهاند در تقریر متأخر چنین است که پس از گذر از دام شکگرایی و اعتقاد به وجود واقعیتی در عالم، با توجه به اینکه هیچ موجود معینی را مفروض نمیگیریم، به این نتیجه میرسیم که آنچه در آغاز وجودش را فرض گرفته بودیم، درواقع خود خدا بوده است. کوتاه سخن آنکه در این برهان از مطلقالوجود به الوجود المطلق میرسیم. این برهان که به نوعی سفر من الله الی الله است از دیرباز مورد توجه حکما بوده و حتی کسانی مانند ملّاصدرا معتقدند دعوت انبیا به شناخت خداوند بر پایه این برهان تفسیر میشود (ملّاصدرا، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۱۴). در بیانی خلاصهتر باید گفت براهین اثبات خدا بر دو قسماند: براهینی که در آنها خود خداوند دلیل است و براهینی که غیرخداوند دلیل است
برهان صدیقین از براهین پیشینی و شبهلمی است (همان، ص۲۹) که سالک و مسلک و مسلوکالیه در آن متحدند و به نظر ملّاصدرا همین نکته راز برتری این برهان بر دیگر براهین خداشناسی است (ملّاصدرا، ۱۳۸۲، ص۱۶۹). همچنین ازآنجاکه برهان صدیقین ادراک مستقیم واجبتعالی است و به غیر واجب نظری ندارد در نتیجه به اصول فلسفی نیاز ندارد و شایسته است که بهمنزله نخستین مسئله فلسفی مطرح شود (جوادی آملی، ۱۳۸۴، ص۲۲۳)
حذف وسایط و عدم استفاده از صفات مخلوقات برای رسیدن به غایت مهمی چون اثبات خالق موجب شده است که حکما و فلاسفه بهویژه شارحان مکتب صدرایی تقریرهای گوناگون از این برهان ارائه دهند و از مقدمات و پیشنیازهای تصدیقی آن بکاهند. ابنسینا در کتاب نجات خود خلاصه این برهان را چنین تقریر میکند: «لا شک ان هنا وجودا، وکل وجود فاما واجب، واما ممکن. فان کان واجبا، فقد صح وجود واجب وهو المطلوب. وان کان ممکنا، فانا نوضح أن الممکن ینتهى وجوده الى واجب الوجود» (ابنسینا، ۱۳۸۷، ص۵۶۷)
در ادامه ملّاصدرا با تغییر مقدمه استدلال از امکان ماهوی به امکان فقری آن را زیبنده نام صدیقین میداند (ر.ک: ملّاصدرا، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۱۵). پس از ملّاصدرا، حکمای متأله از جمله حکیم سبزواری با ارائه تقریرهایی چند سعی در کاستن از مقدمات آن کردند. با اینحال همه این تقریرها بهسبب اینکه در نظام صدرایی نسج و اتقان یافتهاند، در آنها از فقر و نیاز مراتب حقیقت مشککه هستی و وجود فقیرانه موجودات امکانی بهره گرفته میشود و در خوشبینانهترین حالت دستکم مبتنی بر اصیل دانستن وجود است و این با جوهر برهان صدیقین، یعنی رسیدن به خدا از صرف تأمل در وجود و اولی بودن در تضاد است. در راستای همین دغدغه است که برخی معاصران تقریر علّامه طباطبائی را که بر واقعیت هستی و بودن و نه اصالت وجود سامان یافته است، سزاوارترین تقریر در نامیده شدن به «صدیقین»، و وفادار به تعریف این برهان میدانند (جوادی آملی، ۱۳۸۴، ص۲۲۹). مرحوم علّامه با نظر به اصل واقعیت و نه مفهوم آن در مقاله چهاردهم کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم تقریر خود را ارائه کرده است (مطهری، ۱۳۸۰، ج۶، ص۹۸۲-۹۸۳)
حدیث اعرفوا الله بالله
حدیث اعرفوا الله بالله در منابع روایی کهن بیان شده و همواره در باب شناخت خدا مورد استفاده سه گروه متکلمان، حکما و عرفا بوده است. این حدیث در دو کتاب حدیثی کافی و التوحید، با دو سند متفاوت و اختلاف محدودی در عبارت از حضرت علی(ع) نقل شده است. ازآنجاکه اختلاف در الفاظ زمینهساز تفاوت تفاسیر از این روایت شده است، ذکر هر دو نقل ضروری به نظر میرسد
عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ السَّکَنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع): اعْرِفُوا اللَّهَ بِاللَّهِ وَالرَّسُولَ بِالرِّسَالَهِ وَأُولِی الْأَمْرِ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ (کلینی، ۱۴۰۷ق، ج ۱، ص ۸۵)
حَدَّثَنِی أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ السَّکَنِ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع): اعْرِفُوا اللَّهَ بِاللَّهِ وَالرَّسُولَ بِالرِّسَالَهِ وَأُولِی الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ (صدوق، ۱۳۹۸ق، ص ۲۸۵-۲۸۶)
دیگر منابع حدیثی و علمی این روایت را از یکی از این دو منبع استخراج کردهاند. در نقل مرحوم کلینی کلمه امر در عبارت «واولی الامر بالامر بالمعروف والعدل و الاحسان»، نسبت به نقل شیخ صدوق اضافه است که البته در نوع تفسیر پیشین قبلی روایت، بهویژه «اعرفوا الله بالله» و معنایابی حرف جر (باء) تأثیر شایانی دارد. ازآنجاکه بحث ما فراتر از سند و رجال موجود در متن حدیث است، سند روایت را بررسی نمیکنیم و صحت آن را پیشفرض قرار میدهیم
واژگان حدیث
در فقره نخست این حدیث که مورد بحث ماست، سه کلمه اعرفوا، الله و باء قرار دارد
اعرفوا
اعرفوا فعل امر و جملهای انشاییه از ماده عرف است. با توجه به آنکه فعل امر حکیم دلالت بر مقدور بودن متعلق خویش میکند، نشان از آن دارد که معرفت سفارششده در این حدیث مقدور است و حتی میتوان برخی روایات را نشان از تحقق آن درباره معصومین دانست که بدان اشاره خواهیم کرد. بعضی از لغتدانان معرفت را مساوی با علم دانستهاند (ابنمنظور، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۲۳۶) و حال آنکه برخی دیگر آن را اخص از علم و نوع خاصی از آن بهشمار آوردهاند (راغب اصفهانی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۵۶۰-۵۶۱؛ مصطفوی، ۱۳۶۸، ج۸، ص۹۷-۹۸). اگر معرفت را مساوی با علم بگیریم، همه اقسامی که برای علم متصورند، در عرفان و معرفت نیز جاریاند. علم و معرفت اقسامی دارد که برخی از آنها را که در تفسیر حدیث کاربرد دارند ذکر میکنیم
حصولی و حضوری: شناختهای آدمی را میتوان به دو پاره حصولی و حضوری تقسیم کرد (مصباح، ۱۳۷۷، ج۱، ص ۱۵۳). اینکه امر به معرفت خداوند در این حدیث جزو کدام دسته است، مفسران را به دو نوع تفسیر شهودی و حصولی از این حدیث کشانده است. نگاه شهودی به این روایت چنانکه اشاره خواهد شد نافی تحصیل این معرفت از راه حصولی نخواهد بود
اجمالی و تفصیلی: از دغدغههای کهن انسانی امکان معرفت و شناخت خداوند سبحان است. قرآن کریم بهصراحت میگوید: «و یحذرکم الله نفسه» (آلعمران: ۲۸). پس هر نوع شناختی نسبت به ذات الهی منتفی و مردود شمرده شده است. همچنین علاوه بر ذات، درباره صفات و افعال الهی نیز معرفت تفصیلی (بهمعنای شناخت ماهیت و حقیقت) امکان ندارد؛ اگرچه بسته به ظرفیت افراد، شناخت اجمالی آنها ممکن و ذومراتب است. این نکته را ازآنرو بیان کردیم که حتی بنا بر خوانش اعرفوا الله بالله به تفسیر حضوری و شهودی، احدی ادعای علم به ذات و یا علم تفصیلی به صفات و افعال خداوند را نداشته است. به دیگر سخن متعلق شناخت در همه تفاسیر، یکسان و عبارت از شناخت اجمالی صفات و افعال خداست. اگر تفاوتی هست در ابزار و راه رسیدن به این شناخت اجمالی است
الله
واژه الله در عربی، معادل واژه خدا در فارسی است که بهمنزله اسم عَلَم برای آفریدگار جهان هستی بهکار میرود. مراد از الله، نخست در فقره مورد بحث، قطعاً اسم علم بر ذات الهی است که جامع همه صفات کمالی است؛ اما درباره الله دوم به این قطعیت نمیتوان سخن گفت؛ چه اینکه همانگونه که اشاره خواهیم کرد، برخی معتقدند اسم مصدر جایگزین مصدر شده واز آن معنای الوهیت و نه اسم علم استنتاج میشود
بـاء
کلمه باء از حروف عامله جاره است که معانی پرشماری از جمله الصاق، استعانت، مصاحبت، تعدیه، سببیت، قسم و تأکید دارد. معنای اصلی در باء، الصاق است که خود به دو نوع حقیقی و مجازی تقسیمپذیر است. نوع نگاه ویژهای که بهمعنای اعرفوا شده، موجب گزینش معنایی خاص برای این حرف در حدیث مورد بحث است. ضمن اینکه با توجه به فقرات بعدی حدیث، برخی معانی مانند زائده بودن و قسم نیز قطعاً منتفی است. در نگاهی کلان میتوان گفت با توجه به تفاسیر گوناگون این حدیث، سببی دانستن باء رغبت و تمایل بیشتری انگیخته است
رهیافت حضوری
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
یزد دانلود |
دانلود فایل علمی 