فایل ورد کامل مقاله پژوهشی درباره شعر «همیشه» سهراب سپهری و تحلیل مضامین عرفانی، ساختار ادبی و زیباییشناسی
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
فایل ورد کامل مقاله پژوهشی درباره شعر «همیشه» سهراب سپهری و تحلیل مضامین عرفانی، ساختار ادبی و زیباییشناسی دارای ۱۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد فایل ورد کامل مقاله پژوهشی درباره شعر «همیشه» سهراب سپهری و تحلیل مضامین عرفانی، ساختار ادبی و زیباییشناسی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله پژوهشی درباره شعر «همیشه» سهراب سپهری و تحلیل مضامین عرفانی، ساختار ادبی و زیباییشناسی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله پژوهشی درباره شعر «همیشه» سهراب سپهری و تحلیل مضامین عرفانی، ساختار ادبی و زیباییشناسی :
همیشگی همیشه ها
همیشه
عصر
چند عدد سار
دور شدند از مدار حافظه کاج
نیکی جسمانی درخت به جا ماند
عفت اشراق روی شانه من ریخت
حرف بزن، ای زن شبانه موعود!
زیر همین شاخه های عاطفی باد
کودکیم را به دست من بسپار
در وسط این همیشه های سیاه
حرف بزن، خواهر تکامل خوشرنگ!
خون مرا پر کن از ملایمت هوش
نبض مرا روی زبری نفس عشق
فاش کن
روی زمینهای محض
راه برو تا صفای باغ اساطیر
در لبه فرصت تلالو انگور
حرف بزن، حوری تکلم بدوی!
حرف مرا در مصب دور عبارت
صاف کن
در همه ماسه های شور کسالت
حنجره آب را رواج بده
بعد دیشب شیرین پلک را
روی چمنهای بی تموج ادراک
پهن کن
شعر «همیشه» سپهری، قصه غربت مرد است که در تنهایی حیات به فریاد آمده است و در برهوت وجود، زن، آن حوری تکلم بدمی را جستجو می کند تا به همراهی او در سمفونی جاودانه آفرینش سرود عشق را در «همیشگی همیشه ها» زمزمه کند.
… جاری زمان، مثل همیشه، در بستری از رنگها می خرامید…
هنوز در تاریکی بی آغاز و پایان ازل، «دری در روشنایی نروییده بود»، سکوت سیاهی در رگ هستی می تپید.
کسی که تنها کس بود، زمانهای زمان، «کنار مشت خاک»، در دوردست خویش، اوج خود را گم کرده بود.
از لحظه بعد می ترسید، به «تبسم پوشیده گیاهی» بر گوشه لبهایی شبیه بود که بوی ترانه ای گمشده می دادند، در دهلیزهای وجودش انتظاری سرگردان موج می خورد، دستهایش پر از بیهودگی جست و جو بود، احساس می کرد خوابی را میان علفها گم کرده است، انگشتانش به سوی هیچ می لغزیدند.
***
شبی از شبهای دراز زیر بارش یک راز، کمی آن سوتر از این پرچین نیاز، نازِ پیچک غزل او را پیچید.
کلمه شد، کلمه رعدی در خلوت سرای هستی،
کای خداوند خدا
«ما بی تاب و نیایش کمرنگ
از مهرت لبخندی کن، بنشان بر لب ما
باشد که سرودی خیزد در خورد نیوشیدن تو
ما هسته پنهان تماشاییم
ز تجلی ابری کن، بفرست، که ببارد بر سر ما
باشد که به شوری بشکافیم، باشد که ببالیم و به خورشید تو پیوندیم
باشد که ز خاکستر ما، در ما، جنگل یکرنگی به در آرد سر
ای نزدیک
خود را در ما بفکن
باشد که به هم پیوندد همه چیز، باشد که نماند مرز، که نماند نام، »
ناگهان در نفرت بیداری به خاک افتاد، در باز شد، تنها کس از «هجوم حقیقت» بر «خاک فراگیر ناز» افتاد… بذر تمامی گلها را در حافظه رویش نظاره کرد و نزدیک انبساط، در ملتقای خدا و آیینه، آنجا که «نشان قدم ناتمام خواهد ماند»،
انگاره ای افتاد بر آبهای تنهایی قصه آفرینش، رمز وارهای به بلندای بلند یک آه، در شولایی از نیلوفری باغ خدا
تنها کس احساس کرد چیزی در او جاری شد، در سیلانِ این جاری ابهام با خود زمزمه کرد:
این کیست؟
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
یزد دانلود |
دانلود فایل علمی 