فایل ورد کامل تحقیق علمی درباره نیما یوشیج و تحلیل نقش او در پیدایش شعر نو و تحولات ادبی ایران
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
فایل ورد کامل تحقیق علمی درباره نیما یوشیج و تحلیل نقش او در پیدایش شعر نو و تحولات ادبی ایران دارای ۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد فایل ورد کامل تحقیق علمی درباره نیما یوشیج و تحلیل نقش او در پیدایش شعر نو و تحولات ادبی ایران کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل تحقیق علمی درباره نیما یوشیج و تحلیل نقش او در پیدایش شعر نو و تحولات ادبی ایران،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فایل ورد کامل تحقیق علمی درباره نیما یوشیج و تحلیل نقش او در پیدایش شعر نو و تحولات ادبی ایران :
نیما یوشیج
علی اسفندیاری یا علی نوری مشهور به نیما یوشیج (زاده آبان خورشیدی در دهکده یوش استان مازندران – درگذشت دی خورشیدی در شمیران شهر تهران) شاعر معاصر ایرانی است. وی بنیانگذار شعر نو فارسی است.
نیما پوشیج با مجموعه تاثیرگذار افسانه که مانیفست شعر نو فارسی بود، در فضای راکد شعر ایران انقلابی به پا کرد. نیما آگاهانه تمام بنیاد ها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خود نیما بر هنر خویش نهاده بود.
تمام جریانهای اصلی شعر معاصر فارسی مدیون این انقلاب و تحولی هستند که نیما مبدع آن بود
زندگی
کودکی
نیما در سال هجری خورشیدی به دنیا آمد. پدرش ابراهیمخان اعظامالسلطنه متعلق به خانوادهای قدیمی مازندران بود و به کشاورزی و گلهداری مشغول بود. پدر نیما زندگی روستایی، تیراندازی و اسبسواری را به وی آموخت. نیما تا سن دوازده سالگی در دل طبیعت زندگی کرد.
نیما خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده فرا گرفت ولی دلخوشی چندانی از او نداشت چون او را شکنجه میداد و در کوچه باغها دنبال نیما میکرد.
اقامت در تهران
دوازده ساله بود که به همراه خانواده تهران رفت و در مدرسه عالی سن لویی مشغول تحصیل شد. در مدرسه از بچهها کنارهگیری میکرد و به گفته خود نیما با یکی از دوستانش مدام از مدرسه فرار میکرد و پس از مدتی با تشویق یکی از معلمهایش به نام نظام وفا به شعر گفتن مشغول گشت و در همان زمان با زبان فرانسه آشنایی یافت و شعر گفتن به سبک خراسانی را شروع کرد.
پس از پایان تحصیلات در مدرسه سنلویی نیما در وزارت دارایی مشغول کار شد. اما پس از مدتی این کار را مطابق میل خود نیافت و آن را رها کرد. بیکاری وی باعث شد تا افکار گوناگون به ذهنش هجوم آورد از جمله تصمیم گرفت به میرزا کوچک خان جنگلی بپیوندد و همراه با او بجنگد تا کشته شود. در همین زمان (سال ) با عالیه جهانگیر ازدواج کرد تا به گفته خود از افکار پریشان رهایی یابد.
درست یک ماه پس از ازدواج، پدرش ابراهیم نوری درگذشت. در همین زمان چند شعر از او در کتابی با عنوان خانواده سرباز چاپ شد. وی که در این زمان به دلیل بیکاری خانهنشین شده بود در تنهایی به سرودن شعر مشغول بود و به تحول در شعر فارسی میاندیشید اما چیزی منتشر نمیکرد.
ترک تهران
به سال خورشیدی محل کار عالیه جهانگیر همسر نیما به آمل انتقال پیدا کرد. نیما نیز با او به این شهر رفت. یک سال بعد آنان به رشت رفتند. عالیه در اینجا مدیر مدرسه بود و نیما را سرزنش میکرد که چرا درآمدی ندارد.
تغییر نام
علی اسفندیاری در سال خورشیدی نام خود را به نیما تغییر داد. نیما نام یکی از اسپهبدان تبرستان بود و به معنی کمان بزرگ است. او با همین نام شعرهای خود را امضا میکرد. در نخستین سالهای صدور شناسنامه نام وی نیماخان یوشیج ثبت شده است.
آغاز شاعری
از راست به چپ: هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی،نیما یوشیج، احمد شاملو، مرتضی کیوان نیما در سال منظومه قصه رنگ پریده را که یک سال پیش سروده بود در هفتهنامه قرن بیستم میرزاده عشقی به چاپ رساند. این منظومه مخالفت بسیاری از شاعران سنتی و پیرو سبک قدیم مانند ملک الشعرای بهار و مهدی حمیدی شیرازی را برانگیخت. شاعران سنتی به مسخره و آزار وی دست زدند.
نیما پس از مدتی به تدریس در مدرسههای مختلف از جمله مدرسه عالی صنعتی تهران و همکاری با روزنامههایی چون مجله موسیقی و مجله کویر پرداخت.
شعر نیمایی
آثار نیما
منظومه قصه رنگ پریده در حقیقت نخستین اثر منظوم نیمایی است که در قالب مثنوی (بحر هزج مسدس) سروده شده است. شاعر در این اثر زندگی خود را روایت کرده است و از خلال آن به مفاسد اجتماعی پرداخته است. بخش نخست این کار در قرن بیستم چاپ شده بود. سپس افسانه را سرود که در آن روحی رمانتیک حاکم است و به عشق نیز نیما نگاهی دیگرگونه دارد و عشق عارفانه را رد میکند. چنان که خطاب به حافظ میگوید:
حافظا این چه کید و دروغ است کز زبان می و جام ساقی است
نالی ار تا ابد باورم نیست که بر آن عشق بازی که باقی است
من بر آن عاشقم کو رونده است {{{۲}}}
(افسانه)
نیما در این آثار و اشعاری نظیر خروس و روباه، چشمه و بز ملاحسن مسألهگو افکاری اجتماعی را بیان میکند اما قالب اشعار قدیمی است. مشخص است که وی مشق شاعری میکند و هنوز راه خود را پیدا نکرده است. با این حال انتشار افسانه دنیای ادبیات آن زمان را برآشفت. ای شب نیز در هفتهنامه نوبهار محمدتقی بهار چاپ شد و جنجالی برانگیخت.
زندگی شخصی
نیمایوشیج در جوانی عاشق دختری شد، اما به دلیل اختلاف مذهبی نتوانست با وی ازدواج کند. پس از این شکست او عاشق دختری روستایی به نام صفورا شد و میخواست با او ازدواج کند اما دختر حاضر نشد به شهر بیاید. بنابراین عشق دوم نیز سرانجام خوبی نیافت. نیما صفورا را هنگام آبتنی در رودخانه دیده بود. این منظره شاعرانه و شکست عشق پیشین الهامبخش او در سرودن افسانه بود.
سرانجام نیما در اردیبهشت خورشیدی ازدواج کرد. همسر وی عالیه جهانگیر فرزند میرزا اسماعیل شیرازی و خواهرزاده نویسنده نامدار میرزا جهانگیر صوراسرافیل بود. حاصل این ازدواج که تا پایان عمر دوام یافت فرزند پسری بود به نام شراگیم که اکنون در امریکا زندگی میکند. شراگیم در سال خورشیدی به دنیا آمد.
خانه نیما
خانه پدری نیما یوشیج واقع در یوش، بنایی است که قدمت آن به دوره قاجار میرسد. این بنا به شماره از سوی سازمان میراثفرهنگی به عنوان اثر ملی ثبت شده است و حفاظت میشود. بازدید از خانه نیما برای عموم آزاد است.
مرگ
نیما در دی درگذشت و در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد. سپس در سال خورشیدی بنا به وصیت وی پیکر او را به خانهاش در یوش منتقل کردند. مزار او در کنار مزار خواهرش، بهجتالزمان اسفندیاری (درگذشته به تاریخ خرداد ) و مزار سیروس طاهباز در میان حیاط جای گرفته است.
تلخ
پایآبله ز راه ِبیابان رسیدهام
بشمرده دانه دانه کلوخ ِخراب ِاو
——————-برده بهسر به بیخ ِگیاهان و آب ِتلخ
در بر رخام مبند ، که غم بسته بر درم
دلخستهام به زحمت ِشبزندهداریام
——————-ویرانهام ز هیبت آباد ِخواب ِتلخ
عیبام مبین ، که زشت و نکو دیدهام بسی
دیده گناهکردن ِشیرین ِدیگران
——————-وز بیگناه دلشدگانی ثواب ِتلخ
در موسمی که خستگیام می بَرَد ز جای
با من بدار حوصله ، بگشای در ز حرف
——————-امّا در آن نه ذرّه عتاب و خطاب ِتلخ
چون این شنید ، بر سر ِبالین ِمن گریست
گفتا : کنون چه چاره ؟ بگفتم : اگر رسد
——————-با روزگار ِهجر و صبوری ، شراب ِتلخ
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
یزد دانلود |
دانلود فایل علمی 