فایل پی دی اف کامل رمان ایرانی پاییز نفرینشده با بازنمایی فضای غمانگیز و روایت سرنوشت تلخ شخصیتها PDF
توجه : این فایل به صورت فایل PDF (پی دی اف) ارائه میگردد
فایل پی دی اف کامل رمان ایرانی پاییز نفرینشده با بازنمایی فضای غمانگیز و روایت سرنوشت تلخ شخصیتها PDF دارای ۱۳۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در PDF می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل پی دی اف فایل پی دی اف کامل رمان ایرانی پاییز نفرینشده با بازنمایی فضای غمانگیز و روایت سرنوشت تلخ شخصیتها PDF کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز فایل پی دی اف کامل رمان ایرانی پاییز نفرینشده با بازنمایی فضای غمانگیز و روایت سرنوشت تلخ شخصیتها PDF2 ارائه میگردد
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی فایل پی دی اف کامل رمان ایرانی پاییز نفرینشده با بازنمایی فضای غمانگیز و روایت سرنوشت تلخ شخصیتها PDF،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فایل پی دی اف کامل رمان ایرانی پاییز نفرینشده با بازنمایی فضای غمانگیز و روایت سرنوشت تلخ شخصیتها PDF :
فایل پی دی اف کامل رمان ایرانی پاییز نفرینشده با بازنمایی فضای غمانگیز و روایت سرنوشت تلخ شخصیتها PDF
قسمتی از رمان…
برام مهم نبود دور و برم چی میگذره.این حالت برای من همیشه پیش میومد.یه بی تفاوتی نسبت به همه چیز.انگار یه بیماری فصلی بود.توی فصل پاییز این حالت برام پیش میومد.انگار میرفتم توی حالت خلسه.نه درس برام مهم بود و نه دوستام.دوست داشتم فقط توی حال خودم باشم و به خودم فکر کنم.انگار که اصلا توی این دنیا نبودم.اما نمیدونم چرا این حالتم برای عماد جالب اومده بود.یکی از پسر های کلاس توی دانشگاه.سر یه کلاس عمومی منو برای بار اول دیده بود و حالا دلش میخواست بیشتر از من بدونه.اما جرئت نکرده بود از خودم بپرسه و به یکی از دوستام متوصل شده بود.
مریم_شیما اون پسره هست که همیشه میاد سر کلاس زبان.یادته هی میگفتیم چه بیکاره که بلند میشه میاد؟!
_خب آره.
مریم_اون هفته اومد سراغم.
مکثی کرد و بهم نگاه کرد.با بی تفاوتی نگاهش کردم و گفتم:بهت درخواست دوستی داد؟
مریم_نه بابا.تو که میدونی من رسوای دانشکده ام با امیر هستم.کسی به من پیشنهاد نمیده.
_خب به من پیشنهاد داده؟
مریم_آره.از کجا میدونی؟
_از بس که تابلوئه.حرفت همین بود؟
مریم_تو چت شده دختر؟همه ی دخترای کلاس دلشون میخواد با اون باشن.
_حوصله این جنگولک بازیا رو ندارم.میخوام برم خوابگاه.
مریم_وایسا ببینم.باز پاییز شد و تو افسردگی فصلیت عود کرد؟
مچ دستمو گرفت و خواست مانع رفتنم بشه که عصبی شدم و محکم دستمو کشیدم…
:نوع فایلPDF
سایز:۶۴۰ kb
۱۳۰ تعداد صفحه:
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
یزد دانلود |
دانلود فایل علمی 