فایل ورد کامل پژوهش جامع درباره زندگی و اندیشه‌های عبدالرزاق کاشانی با بررسی آثار عرفانی و فلسفی او


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
1 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل پژوهش جامع درباره زندگی و اندیشه‌های عبدالرزاق کاشانی با بررسی آثار عرفانی و فلسفی او دارای ۷۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل پژوهش جامع درباره زندگی و اندیشه‌های عبدالرزاق کاشانی با بررسی آثار عرفانی و فلسفی او  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز فایل ورد کامل پژوهش جامع درباره زندگی و اندیشه‌های عبدالرزاق کاشانی با بررسی آثار عرفانی و فلسفی او۲ ارائه میگردد

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل پژوهش جامع درباره زندگی و اندیشه‌های عبدالرزاق کاشانی با بررسی آثار عرفانی و فلسفی او،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل ورد کامل پژوهش جامع درباره زندگی و اندیشه‌های عبدالرزاق کاشانی با بررسی آثار عرفانی و فلسفی او :

فایل ورد کامل پژوهش جامع درباره زندگی و اندیشه‌های عبدالرزاق کاشانی با بررسی آثار عرفانی و فلسفی او

نام ونسب کاشانی:

اهل کاشان است، نامش عبدالرزاق، کنیه‌اش ابوالفضل و ملقب به کمال‌الدین می‌باشد، پدرش نیزبا لقب جمال‌الدین و کنیه ابوالغنائم مشهور است.

تاریخ زندگی جناب عبدالرزاق بخاطر همزمانی و شباهتهای اسمی با سه عالم برجسته دیگر- دونفر هم نام ودیگری همشهری – دچار ابهامات و تناقضات زیادی گردیده است تا جائیکه از کنیه او گرفته تا محل زندگانی، نام پدر و آثار او را تحت الشعاع خود قرار می دهد. این سه که به ترتیب عبارتند از:

۱- کمال الدین عبدالرزاق مشهور به (ابن فوطی) (م۷۲۳ هـ ق) تراجم نگار هم عصر کاشانی و صاحب <مجمع الآداب فی معجم الالقاب> و تلخیصی ازآن بوده، پدرش احمد و شانزده سال پیشتر از کاشانی دار فانی را وداع گفته است.

۲- کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی (ت ۸۱۶هـ ق م ۸۸۷ هـ ق) مؤلف «مطلع سعدین و مجمع بحرین»، پدرش اسحاق،ملقب به جلال الدین می‌باشد.( همچنانکه می بینیم نزدیک به یک قرن بعد از کاشانی می زیسته است).

۳- عزالدین محمود کاشانی (م۷۳۵هـ ق) صاحب دو اثر مشهور «مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه»- که در اصل ترجمه وتلخیص از عوارف المعارف سهروردی است – و شرح عالمانه وادیبانه تائیه ابن فارض مشهور به «کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدّر» می‌باشد.

این همعصر وهمشهری ملا عبدالرزاق – همچون او – در عرفان عملی و نظری تبحر داشته و دو اثر ماندگارش نشان از تضلع او در این دو حوزه دارند.گروهی چون علامه امین عاملی[۱] و حاجی خلیفه[۲]،علامه مدرس تبریزی[۳]، مرحوم آقا بزرگ تهرانی[۴] – به اشتباه- ابوالغنائم را کنیه ملا عبدالرزاق بر شمرده اند در حالیکه

می دانیم- براساس آنچه تلمیذ نامدارش قیصری در مقدمه شرح مخصوص خود ضبط کرده ابوالغنائم کنیه پدرش می باشد.

علامه طهرانی نام پدر او احمد[۵] و مدرس تبریزی اسحاق[۶] می دانند و این در حالیست که این دو بترتیب – نام پدر ابن فوطی[۷] و عبدالرزاق سمرقندی[۸] می‌باشند.

در مورد زادگاه ایشان نیز با اینکه همه جا، نام «قاسی»[9]«قاسانی»[10]و«کاشی»[11] «کاشانی»[12] «قاشانی»[13]آمده است.اما حاجی خلیفه در کشف الظنون[۱۴] هنگام معرفی «تأویلات القرآن الکریم» لفظ «سمرقندی» را بعد از «الکاشی» بکار می‌برد، تا جائیکه جناب آقای بیدار فر در مقدمه وزین خود برشرح منازل السائرین – با توسل به کاربرد «القاسانی»توسط قیصری و قول یاقوت حموی در معجم البلدان_ تمایل خود را به سمرقندی بودن ملا عبدالرزاق ابزار می‌دارد.[۱۵]و این در حالیست که ابوالفداء در تقویم البلدان قاشان را به صورت قاسان را نیز مجاز دانسته[۱۶] و بغدادی نیز در مراصد الاصلاع، قاسان و قاشان –هر دو – را شهری در نزدیکی اصفهان معرفی می‌کند[۱۷] پس باید گفت که حاجی خلیفه بین صاحب مطلع سعدین و ملا عبدالرزاق دچار خلط شده است. از طرفی می دانیم کاشی مخفف کاشانی و قاشی نیز تلفظ

دیگری از قاشانی در زبان عامه است[۱۸]پس نام کاملش – همچنانکه قیصری(ره) در مقدمه شرح فصوص الحکم آورده – عبارتست از: <کمال الدین ابوالفضل عبدالرزاق بن جمال الدین ابی الغنائم الکاشانی[۱۹]>

آغاز ، حیات وانجام کاشانی:

در هیچیک از تراجم مشهور نظری نسبت به تاریخ تولد ایشان به چشم نمی خورده لذا ما برای مشخص شدن دوران حیات و سال تولد تقریبی او به تحقیقی درباره تاریخ وفات ورویکردش به عرفان دست می زنیم باید گفت که در مورد تاریخ وفات ایشان چهار نفر ارائه شده است.

۱) حاجی خلیفه در کشف الظنون تاریخ وفات کاشانی را سال (۷۳۰ هـ ق) می‌دانند[۲۰]که همین نظر به اعیان الشیعه[۲۱] نیز راه یافته است.

۲) صاحب روضات الجنات سال وفات را سال( ۷۳۵هـ ق) ضبط نموده است[۲۲] و مدفنش را خانقاه زین الدین ماستری داخل شهر نطنز و در جوار مسجد جامع می دانند.

۳) سومین تاریخ ازآن صاحب مجمل التواریخ می ‌باشد ایشان سال وفات را سوم محرم سال ۷۳۶ هـ.ق) می‌دانند که از دقت بیشتری نسبت به بقیه برخوردار است.

۴)حاجی خلیفه در کشف الظنون ذیل معرفی تأویلات القرآن الکریم سال وفات ایشان را ۸۸۷ (هـ ق) می‌دانند چرا که اولاً اگر تاریخ نوشتن شرح منازل السائرین- همچنانکه در آخر یکی از نسخ آن آمده – سال(۷۳۱ هـ ق)باشد[۲۳] بدون تردید سال وفات ایشان سال (۷۳۰ هـ ق) نمی‌باشد. ثانیاً حاجی خلیفه- همچنانکه فراوان از او دیده شده – بین ملاعبدالرزاق و

سمرقندی، صاحب مطلع سعدین،خلط نموده و سال وفات ایشان را برای کاشانی آورده است.

نظر برجای مانده قابل جمعند، چرا که اگر تاریخ وفات ایشان را سوم محرم سال (۷۳۶هـ ق) بدانیم، می‌توان گفت که صاحب روضات الجنات این سه روز را به حساب نیاورده است پس صحیح‌ترین تاریخ همان سوم محرم سال (۷۳۶ هـ.ق)‌می‌باشد.

حال اگر- براساس نامه کاشانی به علاءالدوله سمنانی، رویکرد کاشانی به متصوفه در اوایل جوانی او- بعد از بحث فضلیات وشرعیات- و با مصاحبت مولانا نورالدین عبدالله نطنزی (م ۶۹۹ هـ ق) و بعد- و همزمان با او –شمس‌الدین کیشی و اصیل‌الدین عبدالله (م ۶۸۵ هـ ق) صورت گرفته باشد. در این حالت جناب کاشانی سال بعد ازوفات شیخ اصیل‌الدین زیسته‌اند. واگر شروع مصاحبتش با متصوفه را بین ۲۵ تا ۳۵ سالگی ایشان بدانیم، مدت حیات این عارف وارسته بین ۷۵ تا ۸۵ سال و سال تولد ایشان ، بین سالهای (۶۵۰هـ ق تا ۶۶۰ هـ ق) بوده است. وصدق این استدلال زمانی آشکار می‌گردد که در هیچیک از کتاب تراجم عمر طولانی و غیرطبیعی برای این بزرگمرد عرفان ثبت نشده است سوگمندانه باید گفت که حتی نسبت به مدت عمر کاشانی نیز اشتباهات فاحشی صورت گرفته است تا جائیکه برخی با دیدن نامی از <محمد بن مصلح المشتهر بالتبریزی[۲۴]> در مقدمه شرح فصوص کاشانی به اشتباه آنرا شمس تبریزی ( م ۶۴۵هـ ق)دانسته و شرح فصوص کاشانی را به سفارش ایشان می‌دانند. غافل از اینکه در این صورت اگر هنگام نوشتن به شرح خصوص کاشانی ۴۰ ساله باشد.

با توجه به اینکه فصوص در سال(۶۳۲ هـ ق) نوشته شده ومحی الدین متوفی ۶۳۸ (هـ ق) است- باید عمری ۱۳۰ تا ۱۴۰ ساله برای او در نظر گرفت که اشاره کردیم در کتب تراجم به چنین عمری اشاره نشده است. از طرفی می دانیم که کاشانی شرح خود را بعد از شرح

جندی[۲۵] و جندی نیز شرحش را بعد از وفات شیخ کبیرصدرالدین قونوی[۲۶] (م ۶۷۳ هـ ق) نگاشته است. پس این سخن که کاشانی شرح خود را به سفارش شمس تبریزی نوشته،سخی ‌بی‌پایه است و اگر به این نکته نیز توجه کنیم که شمس تبریزی نگاهی منتقدانه به عرفان محی الدین دارد این بی پایگی روشنتر خواهد بود.

کاشانی و آموخته ها :

کاشانی نه تنها یک تاز عرفان و مجمع البحرین عرفان نظری وعملی است که پیشتر جستجوگری پرتلاش در عرصه علوم ظاهری بوده است و آنگونه که از مقدمه <اصطلاحات الصوفیه> و تنها مرجع ما -نامد کاشانی به شیخ علاء الدوله سمنانی – بر می آید او قبل از ورود به عرفان از فضلیات ( علم ادبی)

۲- شرعیات (فقه و حدیث و تفسیر وعلوم مرتبط) گرفته تا ۳- اصول فقه و ۴- کلام و ۵- معقولات ( منطق وعلوم طبیعی) و درآخر علوم الهی (فلسفه) را به گونه ای کاویده که< استحضارآن به جائی رسید که بهتر از این صورت نبندد»[27] و این خود نشانگر تضلع این «عالم عامل»[28] و <جامع میان علوم ظاهری و باطنی> در جمع وباطن میان ظاهر دارد.در اینجا باید نکته ای را خاطر نشان شویم و آن اینکه افرادی همچون کاشانی که ابتدا میدان دار عرصه علوم ظاهری، مناسب دنیوی بوده اند، پس از ورود به فراخنانی عرفان همچون طایری رهیده از نفس آنچنان در بلندای عرفان بال گسترانده که کمترکسی می‌تواند به افق آنان نزدیک گردد دراین زمینه می‌توان از بزرگانی چون ابراهیم ادهم، سنائی غزنوی، ابن عربی، سید حیدر املی وغیره نام برد.

مشایخ و همعصران او:

باید گفت یگانه منبع شناخت مشایخ کاشانی- همچون دیگر ابعاد زندگی ایشان- نامه مختصر وبا ارزش ایشان به علاء الدوله سمانی است ملا عبدالرزاق در آن نامه مشایخ خود را اینگونه برشمرده است.

۱-‌نورالدین عبدالصمد نطنزی (م ۶۹۹ هـ ق) مرشد اصلی ملاعبدالرزاق که اگر ورود کاشانی به محضراورا بین سالهای( ۶۸۵-۶۷۵ هـ ق) بدانیم، تقریباً به مدت ۱۵ تا ۲۵ سال از محضر ایشان بهره برده است و حتی بعد ازوفاتش < مرشدی که دل بر او قرار گیرد نمی‌یافت.>[29]

ایشان از مریدان نجیب الدین علی بن بزغنش شیرازی(م ۶۷۸ هـ ق) و همدوره سعید الدین فرغانی است و به گفته کاشانی پدرش نیز از صوفیان بوده و نزد شیخ شهاب الدین سهروردی، صاحب عوارف المعارف آمد و شد می کرده است.[۳۰]

باید این نکته را افزود که ملا عبدالرزاق به دستور نورالدین نطنزی- و همزمان با مصاحبت او – در محضربزرگان دیگری که در ذیل به آنها می‌پردازیم – نیز حاضر می شده و ازآنها بهره می‌برده است.

۲- شمس‌الدین کیشی: از مریدان ضیاءالدین ابوالحسن مسعود شیرازی (م ۶۵۵ هـ ق) است که او خود از شاگردان فخر رازی و ملازم شیخ نجم الدین کبری (م ۶۱۸ هـ ق) است. در مقام کیشی همین بس که کاشانی از قول شیخ نورالدین نطنزی می‌آورد: < دراین عصر مثل او در طریقت کسی نیست.»[31]

۳- شیخ اصیل الدین عبدالله (م ۶۸۵ هـ ق) او را «امامی فاضل بارع متورع[۳۲]» نامیده اند و نسب او به واسطه محمد بن حنفیه به حضرت علی(ع) می‌پیوندند.

۴- صدرالدین روزبهان: مشهور به «روزبهان ثانی» است. پدرش فخرالدین احمد کوچکترین فرزند شیخ روزبهان بقلی- صاحب شرح شطحیات و عبهر العاشقین می‌باشد.

۵- ظهیرالدین عبدالرحمن ابن شیخ نجیب الدین بزغش (م ۷۱۶ هـ ق) : او نخستین شخصی است که ترجمه‌ای از عوارف المعارف بدست داد.

۶- ناصرالدین ابوحامد محمد ( م ۷۰۵ هـ ق): او فرزند ضیاء الدین ابوالحسن مسعود شیرازی است.

۷- قطب الدین: فرزند دیگر ضیاء الدین ابوالحسن مسعود شیرازی است.

۸- نورالدین عبدالرحمن اسفراینی: یگانه شیخ کاشانی است که به دقائق وحدت وجود راه نبرده و می‌فرماید «مرا حق تعالی علم تعبیر وقایع و تأویل بوده اند بخشیده است و به مقامی برتر از آن نرسیده ام[۳۳]»

۹- مولانا نورالدین ابرقوهی

همچنانکه مشاهده می‌شود اکثر مشایخ کاشانی – بجز نورالدین اسفراینی – که با او در بغداد دیدار داشته[۳۴] – غالباً ساکن در شیراز و اطراف آن بود پس نتیجه می گیریم که اکثر عمر کاشانی در شیراز و اطراف آن سپری شده است.

از همعصران کاشانی به سه شخصیت مرتبط با او بسنده می‌کنیم که عبارتند از :

۱- عزالدین محمود کاشانی (م ۷۳۵ هـ ق) همشهری عارف کاشانی که همچون ملاعبدالرزاق در هر دوحوزه عرفان نظری و عملی تبحر داشته است هر چند که ازلحاظ عمق مطالب به پای ملاعبدالرزاق نمرسد- ایشان صاحب دو اثر برجسته <مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه> و شرح تائید کبری ابن فارض مشهور به «کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدّر» که این دومین اثر اشتباهاً به ملاعبدالرزاق نیز نسبت داده شده است.[۳۵]

۲- علاء الدوله سمنانی (۷۲۶-۶۵۹ هـ ق): این شیخ قدرتمند با اینکه درتمام ایران واطراف آن معروف بوده با این حال از ظرافتها ولطائف جمالی تصوف بی بهره بوده است تا جائیکه هماره به نقد سخنان ابن عربی می‌پرداخت می تواند تغییر موضع او نیست به ابن عربی به سبب مکاتبات – واحتمالاً همنشینی – با کاشانی صورت گرفته باشد. چرا که در اواخر عمر از اعتراضات خود دست کشیده و ابن عربی را «مصاب» می‌داند.[۳۶]ازآثار ایشان می‌توان به

«العروه لأهل الخلوه و الجلوه»، «مطلع النقط و مجمع اللفظ» ، «چهل مجلس» و «ما لا بدمنه فی الدین»

۳- «محمد بن مصطلح المشتهر با تبریزی» از این همعصر کاشانی که شرح فصوص کاشانی به سفارش اوست ، متأسفانه در کتب تراجم اثری بدست نیامد اما مسلماً ایشان فردی غیر از شمس تبریزی (م۶۴۵ هـ ق) مشهور است.

طریقه آشنایی کاشانی با مکتب ابن عربی

اینکه کاشانی چگونه واز طریق کدامیک از اساتیدش با مکتب ابن عربی آشنا شده است به درستی مشخص نیست اما می توان گفت که- همچنانکه مرحوم علامه سید جلال الدین آشتیانی (ره) اشاره فرموده اند – « اساتید او از اتباع ابن عربی نبوده اند.» [37]

زیرا استفاده کاشانی از صدرالدین قونوی (م۶۷۳ هـ ق) نه در آثار ونه در هیچیک از کتاب تراجم نیامده و از طرفی درک محضر فرغانی (م ۷۰۰ یا ۶۹۹ هـ ق) – نیز با اینکه غیرممکن نیست- اما بعید به نظر می رسد چرا که فرغانی – همچنانکه و در مقدمه مشارق الدراری اشاره کرده – ابتدا شاگرد نجیب الدین علی بن بزغش (م ۶۷۸ هـ ق) بوده و به خدمت قونوی (م ۶۳۷ هـ ق) درآمده [۳۸] و با مکتب ابن عربی آشنا شده است. و با توجه به اینکه بعد از وفات قونوی در شیراز نبوده ، لذا کسب فیض کاشانی از او منتفی می‌گردد. واز طرفی خود کاشانی نیز او را در شمار اساتیدش نیاورده است.

از طرفی اگر نیک بنگریم استاد کاشانی، جندی (م۶۹۱ هـ ق) نیز نخواهد بود چرا که جندی پس از درگذشت قونوی سالها در بغداد و سینوپبه سر می‌برده است[۳۹] و این در حالیست که کاشانی تا زمان وفات نورالدین عبدالصمد – یعنی سال ۶۹۹ هـ ق – در شیراز به سر می‌برده است.

به نظر می رسد که کاشانی همچنانکه در نامه‌اش به علاءالدوله سمنانی به آن اشاره کرد « .. ومن از آن در حیرت بودم تا فصوص اینجا رسید چون من مطالعه کردم این معنی را باز یافتم»[40]

خود با مطالعه فصوص به نکات و ظرائف آن دست یافته و سپس به واسطه ریاضت آنرا شهود کرده است «تا آنکه چون خود به این مقام نرسیده بودم هنوز دل قرار نمی گرفت تا بعد از وفات شیخ الاسلام مولانا و شیخنا نورالمله والدین عبدالصمد نظنزی مرشدی که بر او دل قرار گیرد نمی یافت هفت ماه در صحرائی که آبادانی نبود در خلوت نشست و تقلیل طعام بغایت کرد تا این معنی بگشود و برآن قرار گرفت و مطمئن شد «الحمد الله علی ذلک»[41]

جایگاه کاشانی در تصرف :

اگر به پیشنیه تصوف قبل از کاشانی نگاه کنیم، می بینیم که قبل از او عرفان عملی و نظری با آثار بزرگانی چون خواجه عبدالله انصاری سهروردی، و محی الدین عربی وفارص و دیگران به اوج خود رسیده و توسط شاگردان آنان نیز به خوبی بسط یافته است. اما در این میان کمتر کسی چون کاشانی توفیق یافته، حلقه اتصال و مجمع البحرین این دو حوزه گردد. کاشانی با شرح منازل السائرین از طرفی و شرح فصوص الحکم از طرف دیگر این امر خطیر را به انجام رساند و به راستی که به چه خوبی از عهده برون آمد.

قبل از کاشانی بزرگانی چون قونوی،جندی، تلمسانی وغیره بر فصوص الحکم شروحی چند نوشته بودند.اما این شروح با وجود مزایای فراوانشان در یک مشخصه مشترک بودند و آن اینکه هیچکدام توجهی به شرح غموض این کتاب پررمز و راز برای مخاطبان تازه آشنای آن نداشته اند. اما کاشانی با احساس این نقیصه به این مهم دست زد و به پیرو او شاگرد نامدارش قیصری و جامی شرح رموز فصوص را به مهمترین صورت بیان نمودند [می‌دانیم که قیصری در شرح خود به کرات مطالب کاشانی را بیان کرده و یا آنرا بسط داده است] از طرف دیگر با اینکه بر منازل السائرین شروح متعددی همچون شرح سدید الدین عبدالمعطی، تلمسانی وغیره نوشته اند اما شرح ملاعبدالرزاق –

با اینکه ازشرح تلمسانی بهره ها برده – جایگاهی است نایافتنی در میان شروح منازل یافته است چنانکه عارف بزرگوار شیعی در وصف آن از عباراتی چون «أعظمهم»، «أجودهم تقریراً» و «أحسنهم تحقیقاً»[42] استفاده می‌نماید. از طرفی بجز گردهم آوردن دو حوزه عرفان علمی و نظری، کاشانی از نظر جامعیت آثار نیز حتی در میان بزرگانی چون قونوی، جندی، تلمسانی، فرغانی و غیره بی نظیر است چرا که <اصطلاحات الصوفیه> ایشان که بالغ بر ۷۶۰ اصطلاح می باشد- واگر لطائف الاغلام را از او بدانیم که دارای بالغ بر ۱۵۶۰ اصطلاح می‌باشد- درحالیکه تمامی اصطلاحات گرد آمده در کتبی چون <رساله قشیریه> (47 اصطلاح) ،< کشف المحجوب> (85 اصطلاح)، اصطلاحات الصوفیه آمده در فتوحات مکیه (۱۶۴) اصطلاح و کتاب اصطلاحات الصوفیه شیخ اکبر (۲۵۱ اصطلاح) می‌باشد.[۴۳] که مجموع آنها حتی برابر با اصطلاحات الصوفیه کاشانی نیست. پس اودر این میدان حتی گوی سبقت را از شیخ اکبر نیز ربوده است.

از طرفی ایشان دارای تأویل عرفانی «تأویلات القرآن الکریم» باشد که بصورت مزجی از اول تا آخر قرآن را در برگرفته است. در حالیکه در میان اتباع ابن عربی فقط قونوی است که با تأویل اعجاز البیان خود سوره حمد را به تأویل درآورده‌اند پس دراین زمینه نیز جناب ملاعبدالرزاق یکه تاز عرصه تأویل عرفانی است.

اما این سخن،به معنی برتری کاشانی برقونوی و جندی وغیره می‌باشد چرا که جناب شیخ کبیر، از نظر تحقیقات و تدقیقات و عمق مطالب جایگاهی به مراتب فراتر از کاشانی دارا می باشد.

خلاصه کلام اینکه کاشانی از نظر جامعیت آثار و شرح رموز عرفانی – نه عمق مطالب – از جایگاهی منحصر به فرد در میان اتباع ابن عربی برخوردار است.

کاشانی از منظردیگران

تلمیذ نامدارش قیصری او را «الامام العلامه الکامل المکمل وحید دهره و فرید عصره فخرالعارفین قره عین ذات الموحدین ونور بصرالمحقیق>[44]معرفی کرده و جناب سید حیدر آملی نیز هماره او را به بزرگی ستوده و ازاو با عباراتی همانند «المولی الأعظم و البحر الخضم[۴۵]» ،«المولی الأعظم الأکمل، قطب الموحدین، سلطان العارفین ، کمال المله و الحق والدین عبدالرزاق الکاشی»[46] نام می‌برند وا ین ستایش در جامی نیز- همچنانکه در نفحات الانس آورده اند- دنبال می‌شود: «جامع میان علوم ظاهری و باطنی»[47] که اگر بخواهیم به آراء دیگران درباره کاشانی بپردازیم، نمونه‌های فراوان از اینگونه گفتارها در آثار عرفا و تراجم نویسان متأخر به چشم می‌خورد که جملگی نشان از جایگاه والای این عارف علامه دارد.

عقیده و مذهب کاشانی

تاکنون درباره مذهب کاشانی تحقیق مبسوطی صورت نگرفته تا جائیکه برخی ایشان را در شمار عرفای شیعی ذکر کرده ،[۴۸] و برخی دیگر نیز به واسطه دیدن مدح وتعظیم خلفاء در آثار ایشان در تشیع ایشان تردید روا داشته‌اند.[۴۹] ما در این تحقیق سعی کرده با توجه به مطالب تأویلات به این مهم دست زده و تشیع کاشانی را به صورت آشکار بیان داریم. قبل از هر چیز باید خواننده محترم را به این نکته توجه دهیم که کاشانی در تأویلات درصدد ادله کلامی اثبات ولایت وتشیع خود نبوده است . چرا که هدف از نگاشتن تأویلات فقط «ارائه الگویی به اهل ذوق»[50]می‌باشد. وظیفه ما نیز در این تحقیق کنار هم نهادن مطالب و ارائه طرحی منسجم از این موضوع است. هرچند که براین باورم که سخنان کاشانی در تأویلات- با وجود گزیده گوئی- به قدری روشن بیان شده که ما را از هر گونه استدلالی در این زمینه بی نیاز می‌نماید.

نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم اینکه در این تحقیق تمام جوانب موضوع در نظر گرفته شده و به طرف دیدن چند نقل قول و یا حدیث در مدح ائمه اطهار(علیهم السلام) – همچنانکه در آثار بقیه عرفا نیز مشاهده می‌شود – قائل تشیع این عارف گرانقدر نگشته‌ایم.

و سه دیگر اینکه فقط به گفتارها اکتفاء نکرده بلکه به مقایسه آراء ایشان در تأویلات- با وجود اینکه بصورت مجمل می باشند- با مختصات شیعه از قبیل نفی جبر وتفویض، رجعت، شفاعت با نگاه خاص شیعی آن، عصمت وغیره دست زده‌ایم.


[۱] -عاملی، امین/ اعیان الشیعه/ تحقیق:حسن امین/ دارالتعارف للمطبوعات/ بیروت ، ۱۴۰۳/ ج ۷، ص ۴۷۰

[۲] – حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ تحقیق :یالتقیاالکیسی/ وکاله المعارف/استانبول،۱۳۶۰ /ج۱، ستون۳۳۶

[۳] – مدرس تبریزی،محمد/ریحانه الادب / خیام/ تهران، ۱۳۷۴ /ج ۵،ص ۳۴

[۴]تهرانی، آقا بزرگ / الحائق الراهنه/ اسماعیلیان/ قم،بی تا/ ص ۱۱۲

[۵] – همان منبع /ص ۱۱۲

[۶] – مدرس تبریزی ، محمد علی / ریحانه الادب/ همان منبع/ ج ۵،ص ۳۴

[۷]زرکلی، خیرالدین/ الاعلام/دارالعلم للملائین/بیروت، ۱۹۸۶/ج۳،ص ۳۴۹

[۸] -سمرقندی،عبدالرزاق/ مطلع سعدین و مجمع بحرین/مقدمه و تصحیح: عبدالحسین نوائی/طهوری/ تهران،۱۳۵۳/ مقدمه، ص ۹

[۹] – ابن فوطی، عبدالرزاق/ تخلیص مجمع الآداب فی معجم الألقاب/ تحقیق:محمد الکاظم/ ارشاد اسلامی / تهران ،۱۴۱۶/ج ۴،ص ۱۸۰

[۱۰] -قیصری، محمد داود/ شرح فصوص الحکم/ همان منبع /ص ۴

[۱۱] -تهرانی،آقا بزرگ / الحائق الراهنه/ همان منبع /ص ۱۱۲

[۱۲] -مدرس تبریزی،محمد علی/ ریحانه الادب/ همان منبع/ ج۵،ص ۳۴

[۱۳]

[۱۴] – حاجی خلیفه،مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ همان منبع/ ج۱،ستون۳۳۶

[۱۵] -کاشانی،عبدالرزاق/ شرح منازل السائرین/ تصحیح وتعلیق: محسن بیدار فر/ قم،۱۳۷۲/مقدمه،ص ۱۸

[۱۶]ابی الفداء/ تقویم البلدان/ مکتبه المثنی/ بغداد،بی تا /ص ۴۲۰و ۴۲۱

[۱۷] -بغدادی، علی محمد / مراصد الاطلاع/ دارالاحیاء الکتب العربیه/ قاهره، ۱۳۷۳/ ج ۳،ص ۱۰۵۶و۱۰۵۷

[۱۸] – حموی،یاقوت / معجم البلدان / دارصادر/بیروت، ۱۳۸۸/ج۴،ص ۲۹۶

[۱۹] – قیصری، محمد داود /شرح فصوص الحکم/ تصحیح و تعلیق: جلال الدین آشتیانی/ علمی و فرهنگی/ تهران،۱۳۷۵/ص ۴

[۲۰] – حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ همان منبع/ ج ۱، ستونهای۱۰۷تا۲۲۶

[۲۱] – عاملی، امین/ اعیان الشیعه/ همان منبع/ ج ۷،ص ۴۸۰

[۲۲] – خوانساری، محمد باقر/ روضات الجنات/ اسماعیلیان/قم، ۱۳۳۹/ ج۴،ص ۱۹۸

[۲۳] – کاشانی،عبدالرزاق/شرح منازل السائرین/ همان منبع/ مقدمه، ص ۳۵

[۲۴] – لوری، پییر/ تأویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی/ ترجمه :زینب پودینه آقائی/ حکمت/ تهران،۱۳۸۳/ص ۱۳۳

[۲۵]کاشانی، عبد الرزاق/شرح فصوص الحکم /قم،۱۳۷۰ /مقدمه،ص۲۱

[۲۶] – جندی ،مؤیدالدین / شرح فصوص الحکم / تحقیق و تعلیق : سید جلال الدین آشتیانی / دانشگاه مشهد/ مشهد،۱۳۶۱/ ص ۱۰

[۲۷]لوری ، پییر /تأویلات القرآن از دیدگاه عبد ارزاق کاشانی /همان منبع/ص۲۳۳

[۲۸] ابن فوطی ، ،عبدالرزاق/ تلخیص مجمع الآداب/ همان منبع/ ج ۴، ص ۱۸۱

۵-جامی،عبدالرحمن/ نفحات الانس من حضرات القدس / تحقیق: محمودعابدی/اطلاعات/تهران،۱۳۷۵/ص۴۸۳

[۲۹] – لوری، پییر/ تأویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی / همان منبع/ ص ۲۳۴

[۳۰] – کاشانی، عبدالرزاق / تأویلات القرآن الکریم انتشار یافته با نام تفسیر ابن عربی/ تحقیق : سمیر ارباب مصطفی / دارالاحیاء التراث العربی/ بیروت ، ۱۴۲۲/ ج ۵،ص ۱۲۲

[۳۱] – لوری، پییر/ تاویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی / همان منبع/ ص ۲۳۳

[۳۲] – شیرازی، عیسی بن جندی / تذکره هزار مزار/ تصحیح : تحشیه نورانی وصال / احمدی/ شیراز، ۱۳۶۴ / ص ۳۷۵

[۳۳] – لوری، پییر/ تأویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی / همان منبع/ ص ۲۳۴

[۳۴]همان منبع/ص۲۳۴

[۳۵] – حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ همان منبع/ ج ۱، ستون ۲۶۶

[۳۶]

[۳۷] – قیصری، محمد داود / شرح فصوص الحکم / همان منبع/ مقدمه،ص ۶

[۳۸] – فرغانی،سعید الدین سعید/ مشارق الدراری/ مقدمه و تعلیغیات: سید جلال الدین آشتیانی / دانشگاه مشهد / مشهد ، ۱۳۵۷/ مقدمه،ص ۵

[۳۹] – بغدادی/ اسماعیل/ هدایته العارفین/ استانبول، ۱۹۵۱/ ج ۲،ص ۴۸۴

[۴۰] – لوری ، پییر/ تأویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی / همان منبع / ص ۲۳۴

[۴۱] – همان منبع/ص ۲۳۴

[۴۲] – آملی ، سید حیدر / جامع الاسرار و منبع الانوار/ علمی وفرهنگی / تهران ، ۱۳۶۸/ ص ۳۲۶

[۴۳] – کاشانی ،عبدالرزاق / مجموعه رسائل و مصفات/ تصحیح : مجید هادی زاده / میراث مکتوب/ تهران ،۱۳۸۰/ص ۲۳۳

[۴۴] -قیصری، محمد داود / شرح فصوص الحکم / همان منبع/ مقدمه، ص ۴

[۴۵] – آملی ، سید حیدر/ جامع الاسرار و منبع الأنوار / همان منبع/ ص ۳۲۶

[۴۶] – آملی، سید حیدر/ المقدمات من نص النصوص / تصحیح وتعلیق : هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی / توس / تهران ،۱۳۶۲/ ص ۴۵۶

[۴۷] – جامی ، نورالدین عبدالرحمان/ نفحات الانس فی حضرات القدس / همان منبع/ ص ۴۸۳

[۴۸] – شوشتری ، قاضی نورالله/ مجالس المومنین /دارالکتب اسلامیه / تهران،۱۳۷۵ /ج ۲،ص ۶۹

[۴۹] – خوانساری، محمد باقر / روضات الجنات/ ج ۴،ص ۱۹۸

[۵۰]لوری ،پییر/ تأویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی / همان منبع/ص ۷۱

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.