فایل ورد کامل مقاله پژوهشی درباره بررسی انتقادی روششناسی فمینیستی از منظر فلسفه رئالیسم صدرایی
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
فایل ورد کامل مقاله پژوهشی درباره بررسی انتقادی روششناسی فمینیستی از منظر فلسفه رئالیسم صدرایی دارای ۳۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد فایل ورد کامل مقاله پژوهشی درباره بررسی انتقادی روششناسی فمینیستی از منظر فلسفه رئالیسم صدرایی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مقاله پژوهشی درباره بررسی انتقادی روششناسی فمینیستی از منظر فلسفه رئالیسم صدرایی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فایل ورد کامل مقاله پژوهشی درباره بررسی انتقادی روششناسی فمینیستی از منظر فلسفه رئالیسم صدرایی :
مقدمه
امروزه یکی از مباحـث مهـم فلسـفه علـم، روششناسـی اسـت. روششناسـی بـه تحلیـل نظری یا تحلیل فلسفی روشهـایی مـیپـردازد کـه در شـاخههـای مختلـف علـوم بـهکـار برده میشوند. روششناسی اشاره صـرف بـه مجموعـهای سـاده از روشهـا نیسـت، بلکـه به واکاوی مفروضات عقلانی و فلسفی میپردازد که شالوده فهم خاص را بنیـان مـینهنـد. بــه عبــارت دیگــر، روششناســی در پــی بیــرون کشــیدن مبنــای عقلــی و فلســفی اصــول و روشهاستاصولاً. نمـیتـوان روشهـا را ابـزاری خنثـی تصـور کـرد کـه بـدون هـیچ پیشینه فکری و به دلخواه انتخاب و بهکار برده مـیشـوند؛ بلکـه بایـد آنهـا را شـیوههـایی بهشمار آورد که متضمن اصول و مبانی هستند که در جهتدهی به ذهن در فهم پدیدههـا و درک متمایز جهان اثر گذارند.
فمینیسم به عنوان جنبشی اجتماعی مانند بسـیاری از جنـبشهـای اجتمـاعی بـر مبـانی هستیشناختی و معرفتشناختی و روششناختی خاصی بناشده و پیامد پذیرش این مبانی، گزینش دیدگاههای خاصی در حوزه مسائل اجتمـاعی، سیاسـی و علـوم تجربـی و انسـانی است. از طریق همین مبانی فکری است که فمینیسم با داعیه رهایی زنان از یوغ ستم مردان، برای زنان جهان نسخه می پیچـد. ازایـنرو، فهـم ایـن مبـانی و اصـول فکـری فمینیسـت، ضرورتی انکارناپذیر دارد؛ زیرا اولاً ما را در فهم دیدگاهها، نظریهها و کنشهـای اجتمـاعی
فمینیسم کمک میکند؛ ثانیاً پژوهشگران را در نقد دیدگاهها و سیاستگـذاریهـای آنهـا در حوزه مسائل زنان و خانواده یاری میدهد. در این گفتار بر آنیم تا با واکـاوی اندیشـههـای بنیادین فمینیستی در حوزه معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی و روششناسـی، بـه ریشه های فکری این نظریه اشاره کنیم و در ادامه این مبانی را از منظر رئالیسم صدرایی بـه چالش کشیده، به نقادی آن بپردازیم. سؤالات عمده ما در ایـن نوشـتار پرسـش از چیسـتی مبانی معرفتشناختی، هستیشناختی، انسانشناختی و روششناختی خواهد بود.
مفاهیم کلیدی
پیش از ورود به بحث لازم است فضای مفهومی برخی کلیدواژه ها که در فهم بحـث مـا را یاری میرسانند، روشن شوند:
بررسی انتقادی روش شناسی فمینیستی از منظر رئالیسم صدرایی ۵۳
روششناسی
روش شناسی را »شناخت شیوههای اندیشه و راههای تولید دانش در عرصه معرفت بشـری« تعریف کرده اند که موضـوع آن روش علـم و معرفـت اسـت و از عـواملی نظیـر موضـوع معرفت، هدف معرفت، هستیشناسی و معرفتشناسی اثر میپذیرد.۱
میان روش و روششناسی تفاوت وجود دارد. روش، شیوه گردآوری شواهد اسـت، در حالی که روششناسی نظریهای است که نحوه اجرای عملیات پژوهش را تعیین میکند.۲ به عبارت دیگر، روش بیانگر یک رهیافت عمومی اسـت، در حـالی کـه روششناسـی شـامل قواعدی است که مشخص میکند چگونه یک تحقیق اجتمـاعی بایـد انجـام بگیـرد. روش صرفاً مسیری است که پژوهشگر در سلوک علمی خود میپیماید، حال آنکـه روششناسـی
دانش است؛ دانشی که به مطالعه روش میپردازد.
فمینیسم
در یک دستهبندی کلی میتوان فمینیسم را در دو دسته نظری و عملی جای داد. بعد نظری آن در قالب یک ایدئولوژی و بعد عملی آن بهصورت یک جریان اجتماعی چهره مینمایـد و این دو با همه تفاوتهایی که دارند، در تعامل با یکدیگر قرار میگیرنـد؛ بـدین معنـا کـه جریان اجتماعی فمینیسم ریشه در عوامل تاریخی، اقتصادی و ساختاری و معرفتی دارد کـه در حوزه فرهنگ اجتماعی حضور دارند و بعد نظری نیز علاوه بر اثرپـذیری از زمینـههـای اجتماعی از منطق و ساختار معرفتی و بنیادهای فلسفی مربوط به خود بهره میبرد. بیشـک یکی از اثرگذارترین عوامل بهویژه در بعد نظری فمینیسم، مبانی معرفتشـناختی و فلسـفی است؛ بدین معنا که حضور برخی از جریانهای فلسفی و معرفتشناسـی فرصـت تـازهای برای شکوفایی نظری فمینیسم فـراهم آورده، ایـن شـکوفایی نیـز خـود در بعـد اجتمـاعی فمینیسم اثر میگذارد. نمونه این تأثیر را میتوان در موج سوم فمینیسم مشـاهده کـرد. ایـن موج در قالب یک نظریه فرامدرن بهصورت یک نگرش فلسفی درآمد.۳ فمینیسم بـه عنـوان یک نظریه انتقادی در بستر مفاهیم عصر روشنگری ریشه میدوانَد و در فضای انتقادی قرن بیستم رشد میکند و برای رهایی زنان به عنوان گروههای ستمدیده و به حاشیه رانده شـده در طول تاریخ و سرکوب شده در جامعه میکوشد.
۶۳ ، سال دوم، شماره سوم، تابستان ۰۹۳۱
اصول هستیشناختی فمینیسم
۱. سازهگرایی اجتماعی
ادعای هستیشناختی فمینیسم بر این اساس شکل گرفته است که هم جهـان طبیعـی و هـم جهان اجتماعی، سازههایی اجتماعی هستند و این جهان بهطور متفاوتی به وسیله انسانهایی ساخته و پرداخته میشود که در موقعیتها و مکانهای اجتماعی متفاوتی قرارگرفتـهانـد و تجارب متفاوتی از زندگی دارند. طبیعی است کـه در پـی تفـاوت تجـارب، واقعیـتهـای چندگانهای نیز امکانپذیر می شود.۴ آنان بر این باورنـد کـه جهـان طبیعـی و اجتمـاعی بـر اساس سازههایی مردانه ساخته شدهاند؛ ازاینرو، برای رفع این کاستی بایـد بـر سـازههـای زنان از جهان تمرکز کرد؛ سازههایی که با سازههـای مـردان متفـاوت انـد. تفاوتشـان در آن است که نگرش زنان به طبیعت فعـال اسـت و نـه منفعـل و نیـز زنـان دارای دیـدگاههـای متفاوتی از روابط اجتماعی نسبت به مرداناند که بیشتر با احساساتشان مرتبط است.۵
۲. نسبیگرایی جنسیتی
بیشک اعتقاد به برساخته بـودن جهـان طبیعـی و اجتمـاعی، فمینیسـتهـا را بـه موضـعی نسبیگرایانه سوق می دهد و هستیشناسی آنان را بر پایه نسبیگرایی جنسیتی صورتبندی میکند. براساس نسبیگرایی جنسیتی، واقعیتهای اجتماعی تحت تأثیر منطق اثباتگرایانـه به منزله اموری جنسیتی شده تعریف و بازنمایی شدهاند. از این روزنـه هـر واقعیتـی دارای یک بعد جنسیتی است که از نظر تاریخی بخش لاینفک و ذاتی آن واقعیت شده اسـت. بـه همین جهت است که فمینیستها، روش مردمنگاری نهادی یـا فمینیسـتی را بـرای روشـن نمودن ماهیت جنسیتی واقعیتهای اجتماعی ابداع کرده و بهکار گرفتـهانـد. بـه بـاور آنـان واقعیت به عنوان امری جنسیتی شده، واقعیتی ساخته شده و تحت تـأثیر روابـط قـدرت و منابع آن است. ازاینرو، تا زمانی که جنبههای جنسیتی شـده واقعیـت عریـان نشـود، درک محتوای واقعی و ذاتی پدیدههای مورد مطالعه ممکن نخواهد بود.۶
۳. زن بودن، برساختهای اجتماعی
مفهوم »زن« از مفاهیم عمدهای اسـت کـه در نحلـههـای مختلـف فمینیسـتی نقطـه شـروع برای بحث از سایر هستیهاست. فمینیستها با وجود تفاوتهایی کـه بـا یکـدیگر دارنـد، در این نقطه هماندیشهاند که »زن بودن« نه امری طبیعی که امری اجتمـاعی اسـت. سـیمون
بررسی انتقادی روش شناسی فمینیستی از منظر رئالیسم صدرایی ۷۳
دوو بوار در جملهای ـ که امروزه مورد وفاق غالب جریانهای فمینیسـتی اسـت ـ بـه ایـن موضع هستیشناسانه فمینیستها اینگونه اشاره میکند که »زنان متولـد نمـیشـوند، بلکـه ساخته میشوند.«
ذکر این نکته نیز لازم است که فمینیستها براساس نگرش هستیشناسانه خود بـر ایـن باورند که موقعیت اجتماعی زنان را نمیتوان پدیدهای طبیعی شمرد، بلکه ساخته و پرداخته نظامهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است که با خطای علم ادامه مییابد.۷
انسانشناسی
از آنجا که نظریه های فمینیستی در حوزه رویکرد انتقادی قرار میگیرند، انسانشناسـی آنهـا با انسان شناسـی انتقـادی قرابـت نزدیکـی دارد. در ایـن رویکـرد انسـان هـا از خلاقیـت و انطباقپذیری بالایی برخوردارند. انسانها در موقعیتهای اجتماعی ـ اقتصادی مختلف قرار دارند و بر اساس توجیه این موقعیت ها یکدیگر را به خـدمت مـی گیرنـد. در ایـن شـرایط اندیشه های توأم با فریب و نیرنگ که پیامد آن آگاهی کاذب است، شکل میگیـرد. کـارکرد این آگاهی کاذب ناتوانسازی انسـان هـا در درک صـحیح از واقعیـت اسـت. رویکردهـای انتقادی در توصیف طبیعت انسان، دیدگاه اثباتی را بدین جهـت کـه اراده انسـان را نادیـده می گیرند و آن را مقهور شرایط میدانند در کانون انتقاد قرار میدهد. از نظـر آنـان رویکـرد اثباتی به شیء شدن انسان منجر میشود که نتیجه آن از خودبیگانگی انسـان اسـت. از نظـر آنان هرچند انسان در محدودیت شرایط مادی، فرهنگی و تاریخی به سر میبرد، با نگرشـی فعالانه می تواند از این محدودیت رهایی یابد. فمینیستها نیز بر این باورند که زنان از نظـر انسانشناختی موجودات دو وجهیاند؛ بدین معنا که در شکلدهی به جهان اجتماعی خـود، هم فعال عمل میکنند و هم دگرگونساز و با این دو بعـد وجـودی مـیکوشـند طبیعـت و جهان اجتماعی را فعال ببینند و در آن مشارکت کنند. در این میـان دیـدگاه آنـان در مـورد زندگی و روابط اجتماعی با مردان تفاوت بسیاری دارنـد؛ زیـرا آنـان بـر خـلاف مـردان از احساسات و عواطف خود به مانند ذخیرهای معرفتی و شیوهای برای کسب شناخت استفاده میکنند.۸ زنان جهان اجتماعی را شبکهای از روابط انسانی میدانند کـه مشـحون از افـرادی است که به وسیله حس اعتماد و تعلقات دو طرفه به یکدیگر پیونـد خـورده انـد. زنـان، بـر
۸۳ ، سال دوم، شماره سوم، تابستان ۰۹۳۱
خلاف مردان، بیشتر بر ابعاد ذهنی، هم دلانه، فرایندمحور و فراگیر زندگی اجتماعی گـرایش دارند. ازاینرو، رویکرد فمینیستی با تأکید بر ارادهگرایی با دو پارادایم انتقادی و تفسـیری ـ برساختی شباهت زیادی دارد؛ بدین معنا که اراده آزاد، اختیار و عقلانیـت، نامحـدود و بـاز است و میتواند انسداد تاریخی را از بین ببرد.۹
معرفتشناسی فمینیسم
فمینیست ها در برابر علمی که مردانهاش میخواننـد، بـر لـزوم ارائـه دانشـی نـو و معتبـر و زن گرایانه تأکید می کنند؛ دانشی که در تحلیلها و نظریهپردازیهایش به جـای بـهکـارگیری رویکردی مردانه، علایق و سلایق، منـافع و مسـائل زنـان را در نظـر داشـته و بـا اصـول و معیارهای فمینیستی سازگار باشد.
بی شک ارائه هرگونه دانشی درگرو تعریف و تبیین اصول و مبانی معرفتشناختی است که چارچوبه علم بر آن استوار است. ازاین رو، معرفتشناسی را علمی تعریف کردهانـد کـه از ارزش و اعتبار انواع معرفتهای انسـان و تعیـین مـلاک صـحت و خطـای آنهـا بحـث میکند.۱۰ وقتی از معرفتشناسی سخن به میان میآید، مفاهیمی چون حقیقـت، واقعیـت و عینیت مورد توجه قرار میگیرند. پرسشهای عمده در این علم سؤال از شناسنده، موضـوع قابل شناسایی، اهداف شناخت، چگونگی تولید دانش و تأییـد آن در یـک رشـته علمـی و رابطه صحیح بین پژوهشگر و مورد پژوهش است
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
یزد دانلود |
دانلود فایل علمی 