فایل ورد کامل تحقیق پژوهشی درباره زندگی و آثار محمدرضا جودت و جایگاه او در عرصه علمی و فرهنگی


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
1 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل تحقیق پژوهشی درباره زندگی و آثار محمدرضا جودت و جایگاه او در عرصه علمی و فرهنگی دارای ۲۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل تحقیق پژوهشی درباره زندگی و آثار محمدرضا جودت و جایگاه او در عرصه علمی و فرهنگی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل تحقیق پژوهشی درباره زندگی و آثار محمدرضا جودت و جایگاه او در عرصه علمی و فرهنگی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل ورد کامل تحقیق پژوهشی درباره زندگی و آثار محمدرضا جودت و جایگاه او در عرصه علمی و فرهنگی :

تحصیل در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران ۰۴۳۱-۷۳۳۱ کارشناس ارشد معماری از دانشگاه شهید بهشتی ۱۵۳۱-۰۴۳۱ سردبیر مجله‌”معماری و شهرسازی‌”۹۷۳۱-۴۷۳۱.صاحب‌ امتیاز و مدیر مسؤول‌”فصلنامه معماری ایران‌”از ۸۷۳۱ تاکنون

.

تالار ایران‌”(قندریز)،در طی سیزده سال فعالیتش(از ۳۴۳۱ تا ۷۵۳۱)کارنامه درخشانی از خود به یادگار گذاشته است.برگزاری تعداد زیادی نمایشگاه،که عمدتا جنبه پژوهشی و آموزشی داشتند،در کنار نمایش و نقد آثاری از هنرمندان جوان(نقاش،مجسمه‌ساز،عکاس‌ و گرافیست)و کشف استعدادهای تازه،چاپ و نشر حجم زیادی جزوه،کتاب و بروشور از جمله فعالیت‌های این کانون فرهنگی بوده‌ است

.

با آن‌که در تأسیس این تالار با نام‌های زیادی مواجه می‌شویم،اما از این میان‌”رویین پاکباز”و”محمد رضا جودت‌”ماندند و بیشترین سهم‌ تلاش را در تداوم و حضور آن تا پایان ایفا کردند

.

محمد رضا جودت‌”در اردبیل متولد شد،در خانه‌ای با حیاطی بسیار بزرگ و متعلق به پدربزرگش که هفت پسر داشت و هریک از آنان‌ با عروس‌شان در گوشه‌ای از آن زندگی می‌کردند.«پدرم سواد مکتبی داشت و سفرهای زیادی به ترکیه و روسیه و کشورهای‌ اطراف‌شان کرده بود.تا حدودی به زبان انگلیسی آشنایی داشت و به‌هرحال از تغییر و تحولاتی که در این کشورها اتفاق افتاده بود،خبر داشت

.

پدر در برگشت از یکی از سفرهایش با خود دستگاه چاپی به اردبیل می‌آورد و نخستین چاپخانه شهر را در میدان اصلی آن-میدان‌ سرچشمه-که در آنجا سه دهانه مغازه داشت،برپا می‌کند،و روزنامه‌ای به نام خودش(جودت)به راه می‌اندازد.«خاطرات مبهمی از چاپخانه پدرم و روزنامه‌ای که تقریبا همزمان چاپش با”روزنامه اطلاعات‌”در تهران آغاز شده بود،در ذهنم مانده است.پدرم مردی بود اهل سیاست و با علائق خاص فرهنگی.و تا زمانی که در اردبیل زندگی می‌کرد،از افراد پیشرو آنجا به شمار می‌آمد

.

«

حزب دموکرات پیشه‌وری که در آذربایجان تشکیل شد،پدرم هم به عضویتش درآمد و مسؤول کمیته شهر اردبیل شد.در طول جنگ‌ دوم جهانی و در زمانی که روس‌ها در آذربایجان مستقر بودند،حزب دموکرات با توجه به برخی رویدادهای سیاسی،فرصت را مغتنم‌ شمرد و تقاضای خودمختاری آذربایجان را به دولت وقت ایران می‌دهد.مذاکرات متعددی در این خصوص بین حزب و دولت صورت‌ می‌گیرد و پدرم نمایندگی حزب را در این مذاکرات عهده‌دار بود

.

عاقبت بعد از گفت‌وگوهای فراوانی که انجام شد،توافقاتی بین طرفین صورت گرفت و نتایجی هم حاصل و عهدنامه‌ای هم نوشته شد

.

در این عهدنامه اختیارات محدودی به آذربایجان داده شد.اما با پایان گرفتن جنگ دوم جهانی،ارتش به‌طور یکجانبه توافق‌های صورت‌ گرفته را لغو و اقدام به سرکوبی حزب کرد.روس‌ها هم عملا برخلاف وعد خود هیچ حمایتی از حزب نکردند،بلکه از رهبران آن‌ خواست تا کشور را ترک کنند.با فراز”پیشه‌وری‌”-رهبر حزب

اغلب اعضای رده‌بالا هم فرار کردند و فقط افراد معدودی از جمله پدرم ماندند و پدرم حاضر به فرار نشد؛چون‌که معتقد بود خطا یا خیانتی مرتکب نشده است.به‌هرحال او را دستگیر و اموالش را غارت کردند و حکم اعدامش را هم صادر کردند.اما با کمک دوستانی که در طول مذاکرات حزب با دولت یافته بود این‌ حکم اجرا نشد

.

حبس پدر دو سال طول کشید و این دوران را در زندان‌های تبریز، همدان و تهران سپری می‌کند.در این مدت با انتقالش از زندان‌ شهری به شهری دیگر،خانواده هم با او جابجا می‌شد.بخش‌ عمده حبس وی در تهران گذشت و با آزادی او،به اتفاق خانواده‌ در تهران ماندگار شدند.(۵۲۳۱

(

محمد رضا”مقطع ابتدایی را در”دبستان نظامی‌”در”خیابان سپه‌

، سیکل اول دبیرستان را در”مدرسه رهنما”،که از مدارس معروف‌ آن زمان بود،و سیکل دوم را در رشته ریاضی و در”دبیرستان‌ فیروز بهرام‌”گذراند

.

حضور پدر در تهران حضوری کمرنگ است.تقریبا خانه‌نشین‌ می‌شود.دوستانی که در بازار حجره داشتند،گاهی او را فرا خوانده و سعی می‌کردند با جور کردن فعالیت اقتصادی،وی را از گوشه انزوا بیرون بکشانند،اما این فعالیت‌ها،که به انجام‌شان هم‌ رغبتی نداشت،نمی‌توانست مشکلات مالی‌اش را کمتر کند

.

مدتی که از آزادی‌اش گذشت،دوستانی که در دولت نفوذی‌ داشتند،برایش از”مجلس شورای ملی‌”عفو گرفتند.در این‌ صورت می‌توانست طالب برگردان اموال غارت و مصادره‌ شده‌اش باشد،اما حاضر به انجام این کار نشد!چرا؟

مغازه‌ها،خانه،دستگاه‌های چاپ و…آن‌قدر بها داشتند تا بار مشکلات خانواده را که اغلب ریشه مالی داشتند،بسیار کمتر کند

.

اما باوجوداین چه دلیلی باعث چشم‌پوشی او از برگرداندن‌ اموالش شد.به راستی چه کسانی اموال او را به غارت بردند؟ نیروهای ارتش؟خیر.چون جنگی درنگرفته بود.شهر هم آن‌قدر وسعت نداشت که مردم باهم غریبه باشند!شاید رفتار مردم که او و اصل و نسبش را می‌شناختند برایش دور از انتظار بود،مردمی‌ که به خاطرشان به زندان افتاد

.

«

پدرم آدم آزادیخواهی بود.روی همین آزادیخواهی هم به حزب‌ دموکرات پیوست.و الا نه مطالعات سیاسی داشت و نه مطالعات‌ مارکسیستی؛یعنی اصلا گرایش به آن سو نداشت و در کتاب‌های‌ فراوانش،حتا یک کتاب درباره مارکسیسم نیز به خاطر ندارم

.

«

او تا وقتی که زنده بود،افراد زیادی به ملاقاتش می‌آمدند.از همه‌ جناح‌ها.و او هم خاطراتش را تعریف می‌کرد.من به این‌ گفت‌وگوها بسیار علاقه داشتم و اغلب پای صحبت‌شان‌ می‌نشستم.بنابر این از شش سالگی دیده‌ها و شنیده‌های بسیاری‌ از وقایع سیاسی و اجتماعی کشورم داشته و بسیاری از آنها همچنان در ذهنم مانده است.

طبعا زندگی و رشد در چنین فضایی می‌توانست در برخی‌ زمینه‌ها درک و دانش‌”محمد رضا”را زیاد کند،اما این درک و دانش در آغاز،چندان ربطی به هنر نمی‌توانست داشته باشد

.

آشنایی او با هنر یکباره آغاز شد.«حدودا پانزده ساله بودم که‌ دیدن چند نقاشی از طبیعت بیجان،که مضمون و شیوه‌ای بازاری‌ داشتند،خیلی تحت تأثیرم قرار داد.برایم حس عجیبی داشتند و بسیار جذب‌کننده بودند.شروع کارم از اینجا و با کشیدن چنین‌ مضامینی آغاز شد

بعد از مدتی با آشنایی به کلاس‌های آزاد”هنرستان کمال الملک‌

، پایش به آنجا باز می‌شود،”اولیا”و”ویشکایی‌”مدرسان این‌ کلاس‌ها هستند،و هرکدام سه روز در هفته،عصر روزهای زوج‌ یا فرد،تدرس می‌کردند.”جودت‌”به کلاس‌”ویشکایی‌”می‌رود تا با قواعد اولیه نقاشی آشنا شود.«هر روز می‌رفتم مدرسه.وقتی که‌ تمام می‌شد،مسیر”چهارراه قوام السلطنه‌”تا”خیابان ژاله‌”را،که در طبقه دوم ساختمانی در آن کلاس‌ها برگزار می‌شد،پیاده طی‌ می‌کردم.”ویشکایی‌”دستی قوی در طراحی و نقاشی داشت.او بعد از آموزش اولیه طراحی،ما را با رنگ آشنا کرد.غیر از کلاس‌ در خانه هم به‌طور مرتب کار می‌کردم.پدرم هم مشوقم شد

در اینجا او با”پرویز کاردان‌”آشنا می‌شود و به اتفاق همراهانی‌ شدند تا در طی مدتی که به کلاس‌های‌”ویشکایی‌”می‌رفتند،کار و جست‌وجوهای خود را دنبال کنند.«حالت عجیبی بین من و

پرویز”به وجود آمده بود.مدام در تکاپو بودیم.آقای‌”ویشکایی‌”به لحاظ تئوری چندان به ما کمک نمی‌کرد.هرچند جرأت در کار را به‌ ما آموخت.اغلب روزها بعد از کلاس به کتابخانه‌”انجمن فرهنگی ایران و امریکا”می‌رفتیم و تا ساعت ۹ شب-که وقت تعطیلی بود-در آنجا می‌ماندیم.آن‌جا کتاب‌های زیادی در زمینه هنر داشت.به علاوه مجلات و روزنامه‌هایی که برگ‌زدن و مشاهده مداوم آنها ذهن ما را با هنر مدرن اروپا و امریکا آشنا می‌کرد.تقریبا مطلبی هم به فارسی نبود که مربوط به هنر مدرن باشد و ما نخوانده باشیم

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.