فایل ورد کامل مطالعه علمی درباره ویژگی‌های سازگاری، انگیزش و خودادراکی دانش‌آموزان دارای اختلال یادگیری در مقایسه با دانش‌آموزان عادی


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
فایل ورد و پاورپوینت
20870
1 بازدید
۹۹,۰۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل مطالعه علمی درباره ویژگی‌های سازگاری، انگیزش و خودادراکی دانش‌آموزان دارای اختلال یادگیری در مقایسه با دانش‌آموزان عادی دارای ۱۸۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد فایل ورد کامل مطالعه علمی درباره ویژگی‌های سازگاری، انگیزش و خودادراکی دانش‌آموزان دارای اختلال یادگیری در مقایسه با دانش‌آموزان عادی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز فایل ورد کامل مطالعه علمی درباره ویژگی‌های سازگاری، انگیزش و خودادراکی دانش‌آموزان دارای اختلال یادگیری در مقایسه با دانش‌آموزان عادی۲ ارائه میگردد

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل مطالعه علمی درباره ویژگی‌های سازگاری، انگیزش و خودادراکی دانش‌آموزان دارای اختلال یادگیری در مقایسه با دانش‌آموزان عادی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل ورد کامل مطالعه علمی درباره ویژگی‌های سازگاری، انگیزش و خودادراکی دانش‌آموزان دارای اختلال یادگیری در مقایسه با دانش‌آموزان عادی :

چکیده

هدف: فایل ورد کامل مطالعه علمی درباره ویژگی‌های سازگاری، انگیزش و خودادراکی دانش‌آموزان دارای اختلال یادگیری در مقایسه با دانش‌آموزان عادی

جامعه و نمونه پژوهش: جامعه مورد بررسی این پژوهش شامل دانش آموزان دختر دوم و سوم دوره راهنمایی مدارش شهر مراغه و دانش آموزان دارای اختلال یادگیری همین شهر است. نمونه مورد تحقیق شامل ۶۰ دانش آموز عادی و ۶۰ دانش آموز دارای اختلال یادگیری است و نمونه گیری به صورت هدفمند صورت گرفت.

روش تحقیق: علی-مقایسه ای

ابزارهای تحقیق: شامل پرسشنامه های خودسنجی مقیاس ادراک هارتر، سازگاری(Aiss) ، منبع کنترل راتر و حودگردانی تحصیلی بود

نتیجه پژوهش: که با مقایسه این دو گروه مشخص شد که دانش آموزان دارای اختلال یادگیری نسبت به دانش آموزان عادی، خودادراکی ، شایستگی شناختی و اجتماعی، سازگاری و انگیزش پایین تری دارند و دارای منبع کنترل بیرونی هستند.

مقدمه

از نیمه دوم قرن بیستم، پژوهش و مطالعه درباره کودکانی آغاز شده است که حالت و کردار آنان برای بسیاری از پدران، مادران، معلمان و مددکاران حیران کننده است. زیرا ، اغلب آنان علی رغم داشتن هوش طبیعی، بدون بهره گیری از آموزشهای ویژه قادر به ادامه تحصیل نیستند، یا برخی دیگر ممکن است یک روز مطالب را به خوبی فرا گیرند، و روز دیگر تمام آن را فراموش کنند. عده ای دیگر در پاره ای از کارها بر بسیاری از همگنان خود پیشی می گیرند و در قسمتی دیگر مانند کودکان کوچکتر از خود عمل می کنند. بسیاری از این کودکان تنها در یادگیری یک درس خاص دچار مشکل هستند، اما برخی از آنان در یادگیری چند موضوع درسی دشواری دارند. مشکلات یادگیری این کودکان معمولاً با افزایش سن آنان وخیم تر می شود، به طوری که مشکل آنان که زمانی به راحتی قابل تشخیص بود، صراحت و روشنی خود را از دست می دهد، زیرا این مشکل روانی منجر به نارسائی ویژه در یادگیری می شود یا مشکلات عاطفی و روانی خود حاصل نارسائی ویژه در یادگیری کودک است. باید خاطر نشان ساخت که هر دو شکل آن امکان پذیر است . بدین صورت که کودکان با تنشهای عاطفی نمی توانند از حداکثر تواناییهای بالقوه خود به طرز صحیح استفاده کنند و لذا کشمکشها و تضادهای روانی می تواند سبب مشکلات یادگیری در یک یا چند زمینه درسی شود.همینطور آبشخور مشکل عاطفی کودک می تواند از ناتوانی او در یادگیری درزمینه درسی ویژه باشد.

بدیهی است که اگر ریشه مشکلات یادگیری کودک، مسایل عاطفی و روانی او باشد، این گونه کودکان در طبقه بندی کودکان دارای اختلالات رفتاری قرار می گیرند. اما در مواردی، مشکلات عاطفی و نارسایی یادگیری آنچنان درهم تنیده می شود که تمیز علت و معلولی بین آنها ظرافت تشخیصی بسیاری را طلب می کند. این نوع پیچیدگیها، توام با کمی آگاهیها و ناآشناییهای مسئولان، مربیان و والدین در این زمینه سبب می شود که گاهی این کودکان به خطا، به مدارس دانش آموزان عقب مانده ذهنی فرستاده شوندو یا بالاجبار در مدارس عادی باقی بمانند. در صورت اول به علت برتری هوش این دانش اموزان نسبت به گروه عقب ماندگان ذهنی، اینان دچار مشکلات سازشی و تطابقی می گردندودر صورت دوم به علت نارسایی ویژه ای که در یادگیری دارند با شکستهای پی در پی مواجه می شوند و از مدرسه و درس بیزار و متنفر می گردند و احتمالاً به رفتارهای ضداجتماعی گرایش پیدا می گردند.

بیان مساله:

امروزه بزرگترین گروه کودکان استثنایی را که در تمام مدارس استثنایی ثبت نام می شوند (حدود ۴۰ درصد از کل ) کودکان دچار ناتوانیهای ویژه یادگیری تشکیل می دهند (کرک و دیگران،۱۹۹۷). دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با وجود برخورداری از هوش طبیعی و همچنین با وجود دارا بودن حواس بینایی و شنوایی سالم، قادر به فراگیری مطالب آموزشی و مفاهیم ویژه یادگیری با استفاده از روش های متداول آموزشی نیستند و باعث ارجاع به مراکز آموزشی و توانبخشی ناتوانیهای ویژه یادگیری می گردند. این دانش آموزان در ابتدا اطمینان کافی به پیشرفت خود دارند ولی به تدریج درمی یابند که سایر کودکان وضع یادگیری بهتری نسبت به آنان دارند و با گذشت چند ماه از سال تحصیلی، کم کم خود را متفاوت با بقیه می یابند و اعتماد به نفس خود را از دست می دهند و از درس و مدرسه بیزار می شوند.پدران و مادران نیز به دلیل آگاهی کم و با فشار آوردن به این دانش آموزان، وضعیت را دشوارتر می سازند و به مقایسه های ناروا و گاهی تحقیر آمیز بین این کودکان و همسالان آنها دست می زنند.گاهی این کار توسط آشنایان و برخی از آموزگاران صورت می گیرد و کم کم زمینه های اضطراب ، افسردگی و بزهکاری را در آنان دامن می زند و مشکل را درونی و تا حدودی درمان ناپذیر می کند( والاس-لافلین،ترجمه طوسی، ۱۳۷۶).به هر حال نکته مهم این است که نتایج اختلالات ویژه یادگیری می تواند بسیار جدی باشد و دشواری های زیادی را برای این کودکان موجب گردد. برای مثال، تحقیقات متعدد نشان داده اند که بین ناتوانی های یادگیری و رفتار ضد اجتماعی این کودکان پیوند خاصی وجود دارد. این کودکان دراثر مقایسه خود با سایر همکلاسی ها به تشخیص هایی درباره تفاوت خود با دیگران و قابلیت های فردی دست می یابند. این ادراکات شخصی بر اساس نوع تقویتی که از محیط اطراف دریافت می دارند، می تواند زمینه ساز موفقیت یا شکست دانش آموز باشد. وقتی این افراد به ناتوانی خود اطمینان یابند دیگر انرژی لازم برای انجام سایر وظایف محوله را ندارند. آنها حتی توانایی های خویش را نادیده می گیرند و به همین دلیل به ضعف مسئولیت شخصی و بی کفایتی متهم می شوند (رمضانی، ۱۳۸۴).ایران نیز مانند دیگر کشورها ،دارای نوآموزانی شکست خورده می باشد. این افراد تا زمانی که دوران کودکی را می گذرانند سعی می کنند در محیط مدرسه خود را حفظ کنند و چون بزرگ می شوند به کارهای پست یا حرفه هایی روی می آورند که نمی توانند نیازهایشان را برطرف سازند. حتی برخی از آنها بقیه عمر خود را در زندان ها به سر می برند.این، فقط جامعه نیست که از شکست و حذف کودکانی که می توانند به صورت بهتری خود را به جامعه عرضه کنند، ضرر می بیند، بلکه اولین قربانی ، خود این کودکان هستند. وقتی آنها به این نتیجه می رسند که قادر به یادگیری نیستند ، در معرض رنج و عذاب شدید و گاهی در معرض آسیب های سخت روانی قرار می گیرند و نتیجه آن ، خود کم بینی، عدم اتکا به نفس و فقدان پیشرفت است.لذا، ضرورت آشنایی مربیان و مدیران مدرسه با تازه ترین یافته های علم روانشناسی جهت شناسایی به موقع و اقدامات ویژه آموزشی-درمانی ناتوانی های یادگیری دانش آموزان برای کاهش افت تحصیلی ، همچنین پیشگیری از آسیب های روانی-اجتماعی ناشی از آن ، همچون پرخاشگری ، اضطراب ، خودپنداری و اعتماد به نفس پایین،انگیزه و علاقه کم، ترک تحصیل و سرانجام بزهکاری ، روشن و آشکار می گردد(قراملکی، ۱۳۸۲).

با توجه به اینکه والدین ، معلمان و مدیران با اینگونه دانش آموزان آشنایی کافی ندارند، بنابراین آنها را با دانش آموزان عادی به مقایسه نابرابر و گاهی تحقیر آمیز وادار می کنند و از آنها ، انتظاراتی برابر با دانش آموزان عادی دارند. مساله پژوهش حاضر که در مورد بررسی و مقایسه ی خود ادراکی ، انگیزش و سازگاری دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با دانش آموزان عادی است. کمک خواهد کرد تا معلمان و مدیران از تفاوت این دانش آموزان با دانش آموزان عادی آگاهی یافته؛ و سعی در پیشگیری از اینگونه آسیب های روانی اجتماعی کرده و یا در صورت بروز این آسیب ها ، جهت بدتر نشدن این وضعیت، این دانش آموزان را به سطح روانی – اجتماعی مناسب در حد بچه های عادی برسانند. بنابراین مساله این تحقیق به طور دقیق عبارتست از:

بررسی و مقایسه ی خودادراکی، انگیزش و سازگاری دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با دانش آموزان عادی.

ضرورت و اهمیت پژوهش

دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری چند نوع مشکل اجتماعی-هیجانی دارند که عبارت است از: خودپنداره ضعیف، تحمل نکردن ناکامی، اضطراب اجتماعی، طرد اجتماعی، اجتناب از تکلیف، مهارتهای خودمدیریتی ضعیف و کندی درکار(باباپور و قراملکی، ۱۳۸۰).این کودکان به خاطر مشکلات یادگیری ناکام می شوند، در محیط های اجتماعی آشفته اند و درباره ارزشهای خود احساسات منفی دارند. به نظر می رسد رشد هیجانی آنها با کودکان عادی متفاوت است (راپاپورت[۱]). این کودکان بیشتر به ناتوانی خود توجه دارند تا به تواناییهای خود. البته این مسئله در اغلب موارد منجر به خودپنداره و عزت نفس ضعیف می شود(لرنر[۲]، ۱۹۹۳؛باباپور و قراملکی، ۱۳۸۰). انجام تحقیقات در زمینه مشکلات ویژه یادگیری می تواند درک افراد را از این مسئله افزایش دهد، به طوری که قادر به یافتن راه های موثری جهت مساعدت به این کودکان گردند( سلیکوتیز،ترجمه فاضلی،۱۳۸۳).

نتایج اختلال های ویژه یادگیری می تواند بسیار جدی باشد. تحقیقات متعدد نشان دادنده اند که بین ناتوانی در خواندن و رفتار ضد اجتماعی، پیوند خاصی وجود دارد. کودکانی که در کار کلاسی عقب می مانند، ممکن است به طور کلی عقب مانده و کم هوش شناخته شوند، در حالی که در واقع بسیار هوشمند هستند. نتیجه اجتناب ناپذیر این شناخت غلط ، برای آنها جز ناکامی و پریشانی نخواهد بود و این به نوبه خود، مزاحم و مخل آموزش پذیری آنان می شود. پس بسیار ضروری است که اطرافیان کودک از جمله خانواده واولیای مدرسه از وجود مشکل این دانش آموزان آگاهی داشته باشند تا هرگز این تصور پیش نیاید که آنها شرور یا بازیگوش بوده و قصد تلاش ندارند(رمضانی، ۱۳۸۴).

متأسفانه همه ساله صدها هزار نفر از کودکانی که نارسایی های آموزشی دارند، به علت عدم دسترسی به کمک های مناسب و به علت این که مشکلات آموزشی آنها به خوبی شناخته نشده، مورد بررسی و درمان قرار نمی گیرند و محکوم هستند به صورت دانش اموزان شکست خورده درآیند(گرین[۳]،۱۳۷۹)این پژوهش باعث خواهد شد تا راهگشایی هایی به شرح زیر در این حوزه امکان پذیر گردد:

  1. این دانش آموزان توسط اولیا و مربیان شناخته می شوند.
  2. این دانش اموزان به عنوان دانش اموز دارای هوش عادی شناخته خواهد شد نه به عنوان عقب مانده ذهنی.
  3. معلمان با آگاهی از این دانش آموزان آنها را در آموزشهای ویژه یاری خواهند کرد.
  4. این دانش آموزان توسط معلمان، با دانش اموزان عادی در پیشرفت تحصیلی مقایسه نخواهند شد.
  5. با رفتارهای آگاهانه معلمان، این دانش اموزان سازگاری کلاسی و اجتماعی با دیگران را به دست خواهند آورد.
  6. اندک پیشرفتشان توسط معلمان مورد تشویق قرار خواهد گرفت تا در پی آن پیشرفت های زیادی کسب کنند.
  7. با رفتارهای آگاهانه معلمان ، این دانش آموزان ادراک مثبتی از خودشان خواهند داشت و انگیزه درونی برای درس پیدا خواهند کرد.
  8. از ترک تحصیل چنین دانش آموزانی جلوگیری خواهد شد.
  9. برای دوره راهنمایی نیز مانند دوره ابتدایی مرکز اختلال یادگیری ایجاد شود.

۱۰. از معلمان مرجع برای این دانش آموزان در مدارس خودشان استفاده شود.

۱۱. توسط آموزش و پرورش دوره ضمن خدمت آشنایی دبیران با خصوصیات و چگونگی رفتار با دانش اموزان دارای اختلال یادگیری برگزار شود.

۱۲. مشاورانی نیز برای مدارس دوره راهنمایی نیز در نظر گرفته شود.

اهداف تحقیق:

هدف کلی:

شناسایی ویژگیهای سازگاری ، انگیزشی و خودادراکی دانش اموزان دارای اختلال یادگیری و دانش اموزان عادی و مشخص کردن تفاوت آنها با یکدیگر.

اهداف خاص:

۱- شناسایی ویژگیهای سازگاری عمومی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری و دانش آموزان عادی و مشخص کردن تفاوت آنها با یکدیگر.

۲- شناسایی ویژگیهای انگیزش درونی دانش اموزان دارای اختلال یادگیری و دانش آموزان عادی و مشخص کردن تفاوت آنها با یکدیگر.

۳- شناسایی ویژگیهای خودادراکی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری و دانش اموزان عادی و مشخص کردن تفاوت آنها با یکدیگر.

۴- شناسایی ویژگیهای سازگاری عاطفی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری و دانش اموزان عادی و مشخص کردن تفاوت آنها با یکدیگر .

۵- شناسایی ویژگیهای سازگاری اجتماعی دانش اموزان دارای اختلال یادگیری و دانش اموزان عادی و مشخص کردن تفاوت آنها با یکدیگر.

۶- شناسایی ویژگیهای سازگاری آموزشی دانش اموزان دارای اختلال یادگیری و دانش اموزان عادی و مشخص کردن تفاوت آنها با یکدیگر.

۷- شناسایی ویژگیهای تنظیم بیرونی دانش اموزان دارای تفاوت آنها با یکدیگر .

۸- شناسایی ویژگیهای تنظیم درونی دانش اموزان دارای اختلال یادگیری و دانش اموزان عادی و مشخص کردن تفاوت آنها با یکدیگر .

۹- شناسایی ویژگیهای تنظیم شناختی دانش اموزان دارای اختلال یادگیری و دانش اموزان عادی و مشخص کردن تفاوت آنها با یکدیگر .

۱۰-شناسایی ویژگیهای منبع کنترل ( درونی-بیرونی) دانش اموزان دارای اختلال یادگیری و دانش آموزان عادی و مشخص کردن تفاوت آنها با یکدیگر.

۱۱-شناسایی ویژگیهای خودادراکی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری و دانش اموزان عادی و مشخص کردن آنها با یکدیگر.

۱۲-شناسایی ویژگیهای شایستگی اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری و دانش آموزان عادی و مشخص کردن تفاوت آنها با یکدیگر.

۱۳-شناسایی ویژگیهای شایستگی شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری و دانش آموزان عادی و مشخص کردن تفاوت آنها با یکدیگر.

فرضیه ها:

– بین دانش آموزان LD و عادی در خودادراکی تفاوت وجود دارد.

– بین دانش اموزان LD و عادی در انگیزش درونی تفاوت وجود دارد.

– بین دانش اموزان LD و عادی در سازگاری عمومی تفاوت وجود دارد .

– بین دانش آموزان LD و عادی در سازگاری اجتماعی تفاوت وجود دارد.

– بین دانش آموزان LDو عادی در سازگاری عاطفی تفاوت وجود دارد.

– بین دانش آموزان LD و عادی در سازگاری آموزشی تفاوت دارد.

– بین دانش اموزان LD و عادی در شایستگی شناختی تفاوت وجود دارد.

– بین دانش اموزان LD و عادی در شایستگی اجتماعی تفاوت وجود دارد.

– بین دانش اموزان LD و عادی در تنظیم درونی تفاوت وجود دارد.

– بین دانش اموزان LD و عادی در تنظیم بیرونی تفاوت وجود دارد.

– بین دانش اموزان LD و عادی در تنظیم شناختی تفاوت وجود دارد.

– بین دانش اموزان LD و عادی در منبع کنترل تفاوت وجود دارد.

متغیرهای پژوهش

متغیر مستقل: سازگاری ( عمومی، آموزشی، عاطفی، اجتماعی) – انگیزش ( تنظیم درونی و بیرونی و شناختی و انگیزش درونی)- خودادراکی ( شایستگی ادراک عمومی، شایستگی شناختی ، شایستگی اجتماعی)، که هر یک شامل مولفه هایی چند هستند.

متغیر وابسته: اختلالات یادگیری

متغیر کنترل: هوش ( بهره هوشی ۹۰ تا ۱۱۰)، سن ( از ۱۱ تا ۱۳ سال) – جنس( دختر) – سطح تحصیلات( مقطع راهنمایی) – یکسانی وضع اقتصادی و اجتماعی دانش اموزان

تعریف متغیرها و اصطلاحات

اختلالات یادگیری

تعریف مفهومی:اصطلاح “ناتوانیهای یادگیری” به “ویژگی” گروه بخصوصی از کودکان و نوجوانا معلول گفته می شود. تعریف قانون آموزش و پرورش برای تمامی کودکان معلول چنین می گوید که:

” ناتوانی یادگیری ، یعنی اختلالی در یک یا چند فرایند روانی پایه که به درک یا استفاده از زبان شفاهی یا کتبی مربوط می شودو می تواند به شکل عدم توانایی کامل در گوش کردن، فکرکردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن یا انجام محاسبه های ریاضی ظاهر شود.”(بخش (b)5(4) از قانون عمومی ۱۴۲-۹۴، به نقل از والاس، ترجمه طوسی،۱۳۷۶،ص ۹)

تعریف عملیاتی:

دانش آموز دارای اختلال یادگیری دانش آموزی است که در آزمون خواندن یا املا یا ریاضی یا در یک یا دو یا هرسه این دروس پایه یا در آزمون حافظه دیداری یا شنیداری ، آزمون دقت دیداری یا شنیداری که در مراکز اختلالات یادگیری به کاربرده می شود نمره لازم و نرمال را کسب نکرده باشد.

سازگاری

تعریف مفهومی:

“هرگاه تعادل جسمی و روانی فرد به گونه ای دچار اختلال شود که حالت ناخوشایندی به وی دست دهد و برای ایجاد توازن نیازمند به کارگیری نیروهای درونی و حمایتهای خارجی باشد و در این اسلوب به کارگیری سازوکارهای جدید موفق شود و مسئله را به نفع خود حل کند، گویند فرایند سازگاری به وقوع پیوسته است.”( اسلامی نسب،۱۳۷۳،ص ۱۲)

تعریف عملیاتی:

در این پژوهش سازگاری اجتماعی نمره ایست که فرد در ازمون سازگاری ویژه دانش آموزان راهنمایی کسب می کند.

انگیزش

تعریف مفهومی: “به طور آرمانی، دانش آموزان برای افزایش درک و فهمشان و حل مسائل ، برانگیخته می شوند. بروفی(۱۹۸۶) این هدف آرمانی را «انگیزش برای یادگیری» می نامد.”(استیپک، ترجمه رمضان حسن زاده ونرجس عموئی، ۱۳۸۰،ص ۲۰)

تعریف عملیاتی:

نمره ایست که فرد در آزمون خودتنظیمی تحصیلی(خودگردانی یاتنظیم بیرونی،خودگردانی یا تنظیم درونی،تنظیم شناختی،انگیزش درونی )و منبع کنترل کسب می کند.

خود ادراکی

تعریف مفهومی: “افکار و نگرش های مربوط به “خود” فرد، یک نظام مفهومی را می سازند که می توان آن را ادراک خود نامید.” (محسنی،۱۳۸۳،ص ۱۹۳)

تعریف عملیاتی: نمره ایست که فرد در شایستگی ادراک شده هارتر کسب می کند.

چارچوب نظری تحقیق

بهاین پژوهش بیشتر از نظر شناختی –اجتماعی پرداخته شده است: انسان در دیدگاه شناختی-اجتماعی، نه تنها تحت تاثیر نیروهای درونی قرار دارد بلکه به وسیله محرک های بیرونی نیز، مهار و شکل داده می شود.و انسانها نیروهای فعالی هستند که در انگیزه ها و اعمال خود تا حدودی نفوذ دارند.

نظریه شناختی –اجتماعی بر ریشه های اجتماعی رفتار و اهمیت فرایندهای شناختی در تمام ابعاد زندگی انسان، یعنی انگیزش، هیجان و عمل تاکید می کند و چنین عنوان می کند که همیشه بین موجود زنده و محیط اطراف آن، تعاملی در جریان است. انسان را به شرط درست عمل کردن، موجودی کاملا سازگار می بیند که توانایی انطباق با شرایط متغیر محیطی را داراست. در این دیدگاه خویشتن بخشی از کارکرد روان شناختی فرد را تشکیل می دهد.و انسان به جای یک خودپنداره، دارای چندین خودپنداره و فرایندهای خودگردانی است.

باندورا و میشل از نظریه پردازان این دیدگاه، بر این تصورند که فرایندهای درونی را باید مطالعه کرد و استفاده از بعضی گزارشهای فردی، هم ضروری و هم مطلوب است.(کریمی ،۱۳۷۵)

فصل دوم

مرور پیشینه

مرور پیشینه

الف) مرور مبانی نظری

در بین دانش آموزان پایه های مختلف تحصیلی عده ای هستند علیرغم برخورداری از هوش عادی یا بالاتر از عادی و سلامت جسمانی و داشتن انگیزه و انجام تلاش کافی جهت تحصیل در جهت یادگیری یک یا چند ماده درسی مثل خواندن، دیکته و ریاضی دچار ضعف شدید بوده و موفقیت چندانی کسب نمی کنند و این گروه کسانی هستند که دچار اختلال ویژه یادگیری می باشند. به دلیل عدم موفقیت در یادگیری بعضی از دروس، همه ساله درصد بالایی از این دانش آموزان در پایه های تحصیلی مردود شده و عده ای مجبوربه ترک تحصیل می گردند(کرمی،۱۳۸۴).

ناتوانی یادگیری ، مشکل خاصی در یادگیری است که با عقب ماندگی ذهنی تفاوت دارد. بسیاری از کودکان هستند که فقط در فراگیری یک درس خاص ناتوانی دارند، که با آموزشهای خاص می توان این ناتوانی را رفع کرد یا به حداقل ممکن رساند. ولی اگر همین مشکل از طرف مسئولان تعلیم و تربیت و مربیان کودک تشخیص داده نشود و به موقع نسبت به رفع آن اقدام نگردد کودک از یادگیری باز می ماند و یا به عقب ماندگی متهم می شود. به عقیده بعضی متخصصان امر تعلیم و تربیت وقتی انتظار شکست در یک کودک شکل می گیرد او برای یادگیری تلاش زیادی نخواهد کرد. در این موارد کودک ممکن است بی توجه شود، در اجرای دستورات شکست بخورد و یا نتواند در گروه و یا به طور مستقل کار کند. کودکی که در مدرسه موفق نمی شود با عدم رضایت والدین و معلمانش مواجه می گردد، چرا که برای از دست دادن منزلتش میان دوستان همکلاسی خود نمی تواند توجیهی ارائه کند. برخی معلمان نیز از ناتوانی خود در هدایت چنین کودکی احساس ناکامی می کنند. در هر حال، مشکلات یادگیری در کودکی، مسأ له ای کم اهمیت نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. پس باید آموزشهای لازم را به والدین، معلمان و سایر اقشار مردم و همه کسانی که به نحوی در ارتباط با شخص کودک هستند، داد و آنها را متقاعد کرد که با کودک رفتاری مناسب داشته باشند.والدین و معلمان در شناخت و درمان اینگونه کودکان دارای مشکل یادگیری نقش به سزایی دارند و می توانند با شناخت سریع و مداخله زود هنگام از بروز مشکلات جدی تر و شدیدتر جلوگیری کنند. با شناخت علائم و ویژگیهای این ناتوانی در دوره های مختلف تحصیلی و انجام راهبردهایی توسط والدین و معلمان جهت کاهش مشکلات این گونه کودکان می توان گامی موثر در موفقیت آنها برداشت. آنچه که مسلم است این است که کودک مبتلا به ناتوانی یادگیری در کلاس درس معمولی به کمک زیادی نیاز دارد که این نیاز می تواند با وجود یک معلم شایسته و متخصص در زمینه ناتوانیهای یادگیری تا حد زیادی مرتفع گردد(رمضانی،۱۳۸۴).

تاریخچه اختلالات یادگیری

انسان تقریباً همه چیز را« یاد می گیرد» ؛ او « یاد می گیرد» حرکت کند، راه برود، گوش دهد، بیندیشد، سخن بگوید، بخواند و بنویسدآنگاه « یاد می گیرد» مفاهیم و مشاهدات خود را در ارتباط باهم طبقه بندی کند و نهایتاً به تمیز، تجزیه، استنتاج، شناخت و تصمیم گیری نایل شود… تفاوت میان آدمیان نیز، از این دیدگاه، به تفاوت میزان و چگونگی« یادگیری» آنها مربوط می شود.یادگیری ممکن است بدون هیچ مشکلی حاصل شود یا برعکس وجود پاره ای مشکلات سبب یاد نگرفتن یا اختلال در آن شود. با توجه به این موضوع، مربیان و آموزگاران از دیرباز متوجه کودکانی بودند که در یادگیری مواد درسی دشواری داشتند و در پیشرفت تحصیلی به آن حدی که امید به حصول آن بود، توفیق به دست نمی آوردند و طی سالهای متمادی، معمای کودکی که نمی توانسته است یادبگیرد، مشغله فکری پژوهشگران بوده است. با این حال، اولین قدم تحقیقی را در این قلمرو نوین در اواخر سالهای ۱۹۳۰ و اوایل ۱۹۴۰، روان شناسی به نام ورنر[۴] و دستیارش اشتراوس[۵] که یک متخصص اعصاب و روان بود، برداشتند(باباپور خیرالدین و صبحی قراملکی ،۱۳۸۰).

اصطلاح ناتوانیهای یادگیری را اولین بار ساموئل کرک[۶] در سال ۱۹۶۳ به کار برد. وی این اصطلاح را برای توصیف گروهی از کودکان که دارای اختلالاتی در رشد زبان، گفتار، خواندن و مهارتهای ارتباطی لازم در تعامل اجتماعی بودند به کار بردو بدین طریق، کودکانی که از نظر حواس معلول بودند (نظیر کوری یا کری) و کودکانیکه دارای عقب ماندگی عمومی بودند از این گروه مستثنی شدند.آن عده از کودکانی هم که شکست فراگیری آنها بدایتاً به دلیل اختلالات عاطفی یا محرومیت از تجربه یادگیری بود از ناتوانیهای یادگیری بیرون ماندند (رخشان و فریار. ۱۳۷۱).

تا همین اواخر، آموزش و پرورش استثنایی، فقط شامل کودکانی می شد که مشکلات آنها در یادگیری به عللی نظیر نقایص بینایی یا شنوایی، عقب ماندگی ذهنی، معلولیت های کلامی یا زبانی، اختلالات شدید هیجانی، فلج و یا سایر مشکلات ناشی از فقدان سلامتی جسمی مربوط می شد. موسسات، مدارس استثنایی و کلاسهای ویژه برای آموزش و پرورش این دسته از کودکان که دچار معلولیتهای واضحی بودند، سازماندهی می شدند. کودکانی که در مدارس چیزی یاد نمی گرفتند، ولی ناشنوا، نابیناو یا عقب مانده ذهنی نبودند، هیچ نوع خدمات ویژه ای دریافت نمی کردند، زیرا هیچ برنامه ای برای آنها تدوین نشده بود. به علت وجود این موقعیت و اصرار و تمایل مفرط والدین، متخصصان آموزش و پرورش تشخیص دادند که تعداد قابل توجهی از کودکان هستند که در یادگیری تکلم، استفاده درست و صحیح از زبان، تکامل بهنجار ادراکات بینایی و شنوایی و یا خواندن، نوشتن، هجی کردن(دیکته) و محاسبه کردن دچار تاخیر هستند. بعضی از این کودکان زبان را نمی فهمند ولی ناشنوا نیستند و بعضی دیگر نمی توانند از طریق روشهای عادی آموزش یادگیری کنند، در حالی که دچار عقب ماندگی ذهنی نیستند. این گروه از کودکان امروزه تحت عنوان « ناتوانیهای یادگیری خاص» [7]قرار می گیرند(کرک و چالفانت . ترجمه رونقی ،۱۳۷۷).

فعالیت های انجام گرفته در زمینه های آموزش و توان بخشی دانش آموزان دارای نارسایی های ویژه یادگیری در ایران، به سه دوره ی اساسی تقسیم می شود:دوره ی اول: از سال ۱۳۴۷ تا سال ۱۳۷۰ که دوره ی تدوین مفاهیم نظری و شکل گیری زمینه ی نارسایی های ویژه یادگیری است.دوره ی دوم : از سال ۱۳۷۱ تا سال ۱۳۷۲ که دوره ی طراحی، برنامه ریزی و سیاست گذاری زمینه ی نارسایی های ویژه ی یادگیری است.دوره ی سوم: از سال ۱۳۷۳به بعد، که دوره ی تاسیس سیستم های آموزشی و توان بخشی مناسب، برای دانش آموزان دارای ناتوانی های ویژه یادگیری و نیز آماده سازی نیروهای متخصص در آموزش و پرورش عادی و استثنایی، برای ارائه خدمات است( رضا مرویان حسین به نقل از مریم باشعور لشگری، ۱۳۷۹).

تعاریف اختلالات یادگیری

نارسایی های ویژه ی یادگیری، اصطلاحی کلی است که در بین مردم و به خصوص متخصصین تعلیم و تربیت، گسترشی سریع یافته است. لذا به رغم انبوه کوشش ها و تحقیقات هنوز، تعریف جامعی برای آن وجود ندارد.

تعریف کمیته همبستگی ملی نارسایی های ویژه یادگیری[۸] از معتبر ترین تعاریف در زمینه ی نارسایی های ویژه ی یادگیری است. و از سوی کمیته ی هم بستگی ملی نارسایی های ویژه ی یادگیری، که نماینده ی بزرگ ترین سازمان حرفه یی- والدینی است ،به این شرح ارائه شده است:

نارسایی های ویژه ی یادگیری، یک اصطلاح کلی است که به گروه ناهمگنی از اختلالات که به وسیله ی مشکلات مهمی در فراگیری و استفاده از توانایی های گوش دادن، حرف زدن، خواندن، نوشتن، استدلال و یا ریاضیات آشکار می شود، اشاره دارد. این اختلالات جنبه ی درون فردی داشته و به احتمال ناشی از کارکرد بد سیستم عصبی بوده و ممکن است در طی یک دوره ی معین زندگی رخ دهد( باشعور لشگری ،۱۳۷۹ ).

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.